فصل دوم:
بسملهٔ
سورهٔ حمد
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»
آغازگر والا؛ خدای تمام کمال، همیشه فراخ رحمتورز ویژه مهرپرداز.
(۵۷)
(۵۸)
ورودگاه انس با قرآن کریم
«بِسْم» عنوانی برای هستی و تمامی پدیدههای آن است. هم خداوند و هم پدیدههای آن هر یک دارای اسم است؛ با این تفاوت که اسم حق تبارک و تعالی وجودی و اسم پدیدههای او ظهوری است.
«بِسْم» عنوانی حاکی است که از «اللَّه» حکایتگری دارد و «اللَّه» معنون آن است و «بِسْم» ظهور «اللَّه» است و این گونه است که «بِسْم» خود مثانی است و منعطف و متوجه به «اللَّه» است. در جلد پیش این تفسیر گفتیم اسم از «سُمو» به معنای رفعت و بلندی است.
«الرَّحْمنِ الرَّحیم» تمامی پدیدههای هستی اعم از جمالی و جلالی و بهشتی و جحیمی را در خود غرق کرده است. رحمن وصف عام رحمت است و رحیم سعادت کبراست و تا لقای الهی سعه دارد. این گونه است که «الرَّحْمنِ الرَّحیم» خود «مثانی» «اللَّه» است.
چیزی نیست که در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» نباشد و «در خانه اگر کس است یک حرف بس است». با وجود «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» نیازی به ادامهٔ سورهٔ حمد و قرآن کریم نیست و سورهٔ حمد و قرآن
(۵۹)
کریم تفصیل و باز شدهٔ این آیه و مثانی آن دانسته میشود؛ یعنی نحوهٔ گونه گون شدن این کریمه را بیان میدارد.
عظمت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» را به طور کلی در جلد دوم تفسیر حاضر بیان کردیم و در اینجا تنها از ویژگیهای «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» سورهٔ حمد میگوییم.
این کریمه توان آن را دارد که حتی به مردگان حیات بخشد و آنان را زنده کند.
هیچ اسمی نیست که بلندای «بِسْم» آن را نگرفته باشد و هر عنوانی در ذیل آن است و چون عنوان است همواره بر معنون خود مقدم میشود و محکی آن بعد از آن ذکر میشود و در یک کلمه، «بِسْم» عنوان حق است و «اللَّه» حقیقت هستی است و «الرَّحْمن» تمام فعلیت خداوند تبارک و تعالی است؛ خواه پدیدههای جحیمی و شقی باشند، مانند ابولهب و دوزخ با زیادهطلبیهایش، یا سعیدی، و چیزی از سعهٔ آن بیرون نیست. «الرَّحِیم»حصول کامل و وصول ذاتی و قرب ربوبی و فنای حق است و از «بـِ » که حرف بدایت و شروع و بسط است تا « ـم»کریمهٔ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم»تمام هستی و پدیدههای آن در تمامی عوالم را فرا گرفته و « ـم»آن میم تمامیت است؛ برای همین است که دوباره میگوییم: «در خانه اگر کس است، یک حرف بس است».
ورودگاه انس با قرآن کریم و پیرو آن، تمامی پدیدههای هستی و حتی حق تعالی که تمام هستی است، انس با آیهٔ شریفهٔ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم»سورهٔ حمد است. باید این معنا را اعتبار نمود که «انس»
(۶۰)
اصطلاح خاص است. انس برای کسی حاصل میشود که تمامی فصلهای عاشقی را گذرانده باشد و دل او به نیشتر نازهای معشوق زخمه زخمه و شکن در شکن شده و چنان ریز ریز گردیده باشد که دل بیدل شده باشد. چنین دلی است که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» برای او نه تنها غزل عاشقی که تمام «چهرهٔ عشق» است. چهرهای که برخی از نمودهای آن را در تفسیر این کریمه آوردیم.
این خاصیت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» سورهٔ حمد است که همه چیز را در خود دارد و بسملهٔ دیگر سورهها چنین نیست. اگر نبود که خداوند بندگان خود را به امور فروتر تکلیف نمیکرد، با وجود این بسمله به هیچ عبادتی نیاز نیست و با آن، برترین عبادتها و حمدها برای خداوند آورده میشود.
عظمت بسملهٔ سورهٔ حمد
خداوند متعال بر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله با نزول سورهٔ حمد منت نهاد؛ چرا که چنین سورهای بر پیامبران دیگر نازل نشده است و برترین آیهٔ این سوره نیز «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» است. تنها دُرّ نابی که در تمامی قرآن کریم نظیری برای آن نیست. اگر کسی به وصول برسد و این آیه را تلاوت نماید تمامی قرآن کریم در ذهن و در دل وی مینشیند. این که گفته میشود حضرت امیرمؤمنان علی علیهالسلام در زمانی کوتاه و به اندازهٔ گذاشتن پا در رکاب اسب، یک ختم قرآن کریم داشتند با چنین اشراف و وصولی است که ممکن و معقول میگردد.
هر مؤمنی لازم است نسبت به سورهٔ حمد اهتمام فراوان داشته
(۶۱)
باشد و تا میتواند این سوره را بخواند و برای فهم معانی آن تلاش کند تا در پرتو انس با این سورهٔ ممتاز و عشق به آن، به محتوای بلند این سوره نزدیک شود. اهتمام به این سوره میطلبد هرچه میشود آن را ذکر قرار داد و این سورهٔ بلند را بارها و بارها خواند تا انس و قرب به سورهٔ فاتحه و اشراف معنا به آن پیدا کند و فیوضات الهی را نه تنها بر خود، بلکه بر خلق خداوند متعال سریان و جریان دهد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» سورهٔ فاتحه فصل تمام این سوره است؛ به گونهای که وقتی «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» به نیت سورهٔ حمد آورده میشود یعنی این سوره خوانده شد و تمام گردید.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» با آن که آیهای از سورهٔ حمد و جزو آن است، ولی فصل تقدیمی این سوره است.
در جلد دوم تفسیر هدی گفتیم: در میان سورههای قرآن کریم، ورود به بسم اللّه سورهٔ حمد از جایگاه برتری برخوردار است و فتح آن سختتر و صعبتر است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» سورهٔ حمد که آن را قرآن دوم و مثانی میگویند، مهمترین بسملهٔ قرآن کریم است. آیهای که تمامی قرآن کریم و وحی الهی را در خود جای داده است؛ از این رو «مثانی» است؛ یعنی دورهای کامل از وجود و از قرآن کریم و از سورهٔ حمد است و عنوانی است که تمامی هستی و پدیدههای آن و نیز تمامی قرآن کریم در آن است؛ به گونهای که با دریافت آن، نیازی به هیچ آیهای دیگر نیست و تمامی قرآن کریم شرح همین آیه و ظهور و تنزیل آن است. کسی این معنا را درک میکند که بتواند با آیهٔ شریفه انس یابد بهگونهای
(۶۲)
که این کریمه، خود را به او در خواب یا بیداری بنمایاند. باید آن را گفت و بارها گفت و در هر گفتن، سیری تمام در همهٔ پدیدهها داشت و هر پدیدهای را از آینهٔ آن به تماشا نشست. ذکری که تکرار بر نمیدارد و هر تماشایی تکرار پدیدههای گذشته نیست؛ چرا که هستی مانند آب در جریان است و آن به آن نو و تازه میشود و سیر در آن مانند شنا در آب رودخانه است که هر بار آبی تازه از بدن آدمی میگذرد.
سورهٔ حمد با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» شروع میشود و این بدان معناست که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» بر هر تحمید و تمجیدی پیشی دارد و نخست باید آن را آورد و اولیت حقیقی برای آن است و تحمید یا تمجید نسبت به آن اولیت اضافی و نسبی دارد و نه حقیقی. تمامی سورههای قرآن کریم بهجز توبه با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» شروع شده و این بدان معناست که کلید تمامی اسمای الهی و مدخل ورود همهٔ آنهاست.
نحوهٔ مثانی بودن بسملهٔ حمد
این کریمه تمام فعلیت هستی است. کسی که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم»سورهٔ حمد را ذکر خود قرار دهد تمامی اسما و صفات حق تعالی را آورده و تمامی آن را گفته و دیگر چیزی را فرو نگذاشته است تا نیاز باشد آن را بیاورد، ولی باید به مثانی و انعطاف و نقطهٔ توجه این آیهٔ شریفه التفات داشت و جایگاه خود را در آن یافت و دید که در حیطهٔ کدام یک از اسمای پنجگانهٔ این ذکر شریف نشسته است و آیا
(۶۳)
وی فقط رحمانی است یا رحیمی و مورد عنایت خاص نیز هست؛ چرا که هر رحیمی رحمانی است، ولی هر رحمانی رحیمی نیست. درست است تمامی پدیدهها به فعلیت میرسند و کسی در راه نمیماند، ولی چنین نیست که هر کسی که به فعلیت میرسد رحیمی است و به سعادت رسیده باشد. برای همین است که «الرَّحِیم» با «میم» نهایت ختم میشود و این مثانی و وجه انعطاف این کریمه است و کسی که مثانی و به تعبیر تمثیلی، سمت خواب آن را به دست آورد میتواند نحوهٔ ورود به آن را کشف کند. کسی که به مثانی بودن واژگان قرآن کریم توجه دارد و نحوهٔ انعطاف و تنوعپذیری آن را میشناسد به نیکی میتواند کمترین جابهجایی در آیه را کشف کند و هر واژه را در جای خود بیابد. کسی که فراوان قرائت دارد و با قرآن کریم انس میگیرد مثانی بودن این آیه و نیز جهت میل و انعطاف و توجه هر آیه را ملتفت میشود.
«مثانی» بودن صفتی تشکیکی است و چنین نیست که هر آیه در مثانی بودن اندازه و وزن آیات دیگر را داشته باشد، بلکه هر آیهای وزان خاص خود را دارد و تنوع آن چشمگیر و به تعداد پدیدههای هستی است. مثانی بودن هر آیه، نحوهٔ لفظ، معنا، تفسیر، تأویل، حکم، نور و حقیقت آن را تعیین میکند به گونهای که کمترین جابهجایی در فهم آن، سبب بههمریزی این نظام یکپارچه و واحد میشود.
در این مختصر، نحوهٔ مثانی بودن کریمهٔ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» را گفتیم و خوانندهٔ محترم با مراجعه به آنچه در جلد دوم گذشت میتواند رازهایی از نحوهٔ ورود به این آیهٔ شریفه را رمزگشایی کند و قفلهای بستهٔ آن را بر روی خود بگشاید.
(۶۴)
یافت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» سورهٔ حمد بیشترین وقت و توان را از خواهان میگیرد و نیاز به انس چند ساله در پرتو مربیگری استادی محبوبی دارد که وصف وی را در جلد نخست و نیز در جلد چهارم این تفسیر، آوردهایم. همچنین در کتاب «محبوب عشق» و نیز «محبوبان و محبان» مطالبی را آوردهایم که در این تفسیر نیامده و خوانندهٔ محترم میتواند با مراجعه به این کتابها و دقت در آنها، پازل ورود به «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم»سورهٔ حمد را کامل نماید.
برای یافت مثانی بودن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» سورهٔ حمد و این که چگونه تمامی آیات قرآن کریم ظهور این کریمه است و چهطور بر وزان و به تنوع و گونهگونی آن ریخته شده و ناز و کرشمهٔ این شریفه را خریدار است باید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» سورهٔ حمد را بارها و بارها گفت و بر آن دقت داشت تا رفته رفته به انس به آن رسید. لازم است «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» سورهٔ حمد را ذکر خود قرار داد و آن را نه تنها یک بار، بلکه بارها تکرار کرد تا در پرتو انس با آن دریافت چگونه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم»سورهٔ حمد یک دوره وجود است و گفتن آن سیر در هستی و پدیدههای آن و وصول به فنای ذاتی است.
ما میخواهیم به صراحت تأکید کنیم نزدیکترین راه به وصول کامل و لقای حقیقی «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» سورهٔ حمد است و هیچ ذکری نیست که تمامی سیر صعود و نزول را به صورت فعلی تا سعادت لقای ذات همانند «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» سورهٔ حمد در خود داشته باشد.
(۶۵)
کاربرد بسملهٔ حمد
یکی از مهمترین کاربردهای سورهٔ حمد در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم»آن نهفته است. این بسمله در شفای بیماران و زنده کردن مردگان مؤثر است و باید آن را گروه ضربت خداوند متعال دانست؛ زیرا با آن میشود به فتح الفتوح و به مفتاح المفاتیح و فتح الابواب به صورت نسبی و اضافی دست یافت. گفتیم برتری این بسمله اضافی است؛ زیرا برتر از بسملهٔ حمد، بسملهای است که از گنجهای تعینات ربوبی بالاتر و از اول مفاتیح و اکمل آن و در واقع مفتاح المفاتیح است که با آن میشود هر قفلی را گشود و در هر عالمی تصرف داشت و حتی بر قضا و قدر حاکم گردید و بر آن دولت داشت. این بسمله در قرآن کریم به صورت ظاهر نیامده و در آن مخفی است و بسملهای بدون سوره است که ورای تمامی موارد این آیهٔ شریفه است.
نحوهٔ شفا بودن سورهٔ حمد و چگونگی کاربردی ساختن آن را در جلد دوم این تفسیر مورد بحث قرار دادهایم که خوانندهٔ محترم با دقت فراوان بر گزارههای آن میتواند راهکار این مهم را در طی چند سال زیر نظر استادی کارآزموده به دست آورد.
کاربرد درمانی این سوره در شفای بیماران و زنده کردن مردگان، تنها برای بسملهٔ سورهٔ حمد ثابت است و بسملهٔ دیگر سورهها چنین اثری ندارد.
(۶۶)