نقش گوهر صفای باطن در ارزش عبادت

داشتن قُوت و غذای باطنی عبادت، ویژگی‌هایی را می‌طلبد و مهم‌ترین آن صفای باطن است. کسی که صفای باطن ندارد عبادات را حرام، نجس و کثیف می‌کند و مرگ خود را پیش می‌اندازد.

 

ذکر و عبادت، دلی را که صفا ندارد بددل و بدبین می‌گرداند، از این رو نخست باید با استغفار، زمینهٔ رهایی خویش از دنیا و منجلاب آن را مهیا ساخت و خود را از آلودگی‌ها، کدورت‌ها و آشوب‌های آن برحذر داشت و بعد از «حلال درمانی» که اول شرط راه است، به نماز، نیاز و ناز برای مصفا نمودن دل و جلای آن پناه آورد. رها شدن از امکانات دنیوی و نیز از کدورت‌های آن نیازمند فرود آوردن تیغ جراحی بر وجود خویش است و بسیار درد دارد و از سالکی که پیش از این، تقویت اراده نداشته است بر نمی‌آید. سالک باید به جایی برسد که به اموال، اولاد، علم و دیگر دارایی‌ها و متعلقات خود بگوید من با شما هستم تا آن جا که شما با حق هستید و هر جا شما از حق بریدید، من هم از شما می‌بُرم.

 

ذکر نماز و عبادت نیاز به حلال‌درمانی و رعایت اموری در تغذیه دارد و بعد از آن، بی‌خطرترین ذکر در میان اذکار ، «صلوات» است که می‌توان از آن به عنوان «آنتی‌بیوتیک اسما و اذکار» نام برد. هر مومنی که بخواهد سلامت داشته باشد نه آن که می‌تواند، بلکه باید از این ذکر شریف در شبانه‌روز استفاده کند.

 

توجه به تخصص در تمامی رشته‌ها امری لازم است؛ خواه از امور دنیایی باشد یا از امور معرفتی. باب ذکر نیز از این قاعده استثنا ندارد و ذاکر بدون رعایت آن نه تنها راه به جایی نمی‌برد، بلکه به خود و اطرافیان خویش؛ به‌ویژه همسر و فرزند خود آسیب وارد می‌آورد. البته در ذکر بیش‌ترین نقش و اثر با استاد و مربی است. کسی که خود را بدون معیار و میزان به تسبیح و سجاده و ذکر ببندد، به قساوت قلب، بدبینی، وسواس، انزواگرایی و بدآمدن از دیگران دچار می‌شود. بسیاری از حلقه‌های ذکر که هم‌اینک در تهران امروز وجود دارد توسط افرادی اداره می‌شود که هیچ تخصصی در این زمینه ندارند و افراد خسته از دنیا نیز آنان را ملجا خود قرار می‌دهند تا پناهی جویند و به اقناع نفس برسند در حالی که پس از مدتی، انواع فراوانی از وسواس‌ها یا بیماری‌های روانی بر خستگی آنان افزوده می‌شود. چنین افرادی که احساس خستگی دارند به ورزش و استخر نیاز دارند نه به ذکر؛ چرا که عروق آنان آلوده و اعصاب آن‌ها ضعیف شده است. ذکر برای چنین افرادی تنها بر ضعف اعصاب آنان می‌افزاید، ولی بیش‌تر آنان به خوددرمانی رو می‌آورند و به غیر متخصصانی مراجعه می‌کنند که هدفی جز خالی کردن حساب مالی آنان ندارند و با این کار، نه تنها یک مشکل، بلکه مشکلات فراوانی برای خود و خانوادهٔ خویش به وجود می‌آورند. مشکلاتی که برخی از آن از صعب‌ترین بیماری‌های روانی است.

 

بسیاری از افرادی که در پی ذکر هستند یا افراد بیمار می‌باشند یا افراد تنبل و غیر متعارفی که حوصلهٔ کار یا تحصیل ندارند. بسیاری برای آن که همسر نمی‌یابند به انواع ذکرها و دعاها متوسل می‌شوند. چنین افرادی به صورت نوعی زمینه‌های ذکر خاص مقید را در خود ندارند و چون سیستم ذکر در آنان تعبیه نشده، ذکر برای آنان مضر و زیان‌آور است. این افراد باید باور نمایند ذکر امری تخصصی است و حکم دارو را دارد که نمی‌توان آن را بدون داشتن مجوز و تخصص کافی استفاده نمود. البته غوغای رمالان و دعانویس‌های بی‌سواد که از مردم کلاشی می‌نمایند را باید در جای خود دید. چنین افرادی که از نیت‌های ساده و سالم مردم خوش باور سوء استفاده می‌نمایند باید بدانند عقوبتی سخت در پیش دارند و تمامی بهره‌هایی که از این ابزار ـ که باید تنها در دست اولیای خدا باشد ـ آن هم با حقه و کلک برده‌اند از بند بند استخوان آنان بیرون کشیده می‌شود.

 

استفاده از برخی ذکرها برای بعضی افراد ممنوع است و چنان‌چه کسی آن را بدون نسخه مصرف نماید ممکن است به ضعف اعصاب، وسواس، بدبینی و برخی از بیماری‌های روانی دچار شود.

مطالب مرتبط