نگارش هشتصد کتاب علمی و دفاع از هویت دینی و فرهنگ ولایی

نگارش هشتصد کتاب علمی و دفاع از هویت دینی و فرهنگ ولایی

ما از کهنسالان مأیوس هستیم؛ اما به طلاب جوان که دیدی نافذ و چشمی باز دارند، بسیار امیدوار می‌باشیم. مردم ما نیز نجیب و حق‌مدار می‌باشند و قدرت داوری در این رابطه را دارند و چنین نیست که دیگر با جریان‌های انحصارگرا همراه شوند. جوانان امروز ما بسیار فهیم هستند و قضایا را به صورت عمیق تحلیل می‌کنند و کسی قدرت فریب چنین جامعه‌ای را ندارد. آنان سالوس و ریا را به‌خوبی می‌شناسند و جریان‌های حاکم بر کشور را به صورت ریز دسته‌بندی و موضوع‌شناسی می‌نمایند و اگر کسی ادعایی برخلاف آن داشته باشد، باید بداند که از جوانان امروز ما بسیار فاصله دارد و حجم اطلاعات و آگاهی‌ها و قدرت تحلیل آنان را نمی‌شناسد…..

 ما باید فضایی را به وجود آوریم که هر دانشمندی در هر گوشه‌ای از جهان بتواند سخن خود را برای ما بیان نموده و از نظریه خویش دفاع کند و سپس در محیطی سالم و برابر، به نقد فکر و اندیشه وی پرداخته شود. اما برخی مانند کاهنان خدای آمون برخورد می‌کنند. فرهنگ علمی شیعی با صندوقی پر از داستان و سکه نگاهبانی نمی‌شود؛ وگرنه خون شهیدان آن از صدر اسلام تاکنون بر عهده کسانی می‌آید که موجب فرسایش این فرهنگ می‌شوند ـ نه اعتلای آن. حوزه برای بالندگی و داشتن توان پاسخ‌گویی مبتنی بر اندیشه درست نیازمند پاکسازی خود از تعصب، عصبیت و سخنان بی‌دلیل است. پیرایه‌زدایی از دین، امر مهمی است که همت بلند دانشمندان بسیاری را در رشته‌های گوناگون می‌طلبد تا هر گزاره‌ای را که دینی است، سند و قباله بزنند و آن‌چه را که سند ندارد و خردستیز است، با استدلال درست، بی‌پیرایه اعلام کنند؛ مگر آن‌که تحقیقات آنان راه به جایی نبرد که باید آن را برای آیندگان بگذارند. در گذشته، عالمان دینی، اسیر دست طاغوت و خلفای جور بودند و در غربت به سر می‌بردند و نمی‌توانستند چنین تحقیقات گسترده‌ای را داشته باشند؛ ولی هم‌اکنون به مدد قدرت نظام اسلامی و همت بلند جوانان ما، راه برای رسیدن به هر چیزی باز است و شیعه با اتکال به قدرت لایزال خداوند، که سایه نظام پربرکت اسلامی را به ما هدیه نموده است، می‌تواند به بازخوانی، بازاندیشی و بازیابی گزاره‌های دینی خود روی آورد و این هدف مهم، امری است که قابل اجراست.

ما باید با سند و مدرک از غیب، عرش و کرسی سخن بگوییم و با استدلال، آیات قرآن کریم را تفسیر و تبیین نماییم. معضل موسیقی یا حجاب و عفاف ـ که ما کاربرد واژه دینی «ستر و پوشش» را برای آن درست می‌دانیم، نه حجاب را ـ و نیز دیگر معضلات فرهنگی، از این‌جاست که سامان می‌گیرد و برطرف می‌شود، نه از جای دیگر.

ما در کتاب «آموزش مقامات موسیقی» از دستگاه شوشتری و ابوعطا سخن گفته‌ایم و برخی از واپس‌گرایان بر ما خرده گرفته‌اند که چرا مجتهدی از شوشتری و ابوعطا سخن گفته است. اینان چنان فکر محدودی دارند که نمی‌دانند نظام با حرکت در تمامی مسیرهای علمی است که می‌تواند رشد کند. این مانند بوشهر می‌ماند که سایت هسته‌ای و پتروشیمی دارد، اما توالت‌های آن هنوز با آفتابه است، نه با شیلنگ آب، و این یعنی آنان به مبانی مواهب، به دیدگاه علمی نگاه نمی‌کنند. صاحبان چنین دیدگاهی فقط استبداد، خشونت و تندی را می‌شناسند و می‌خواهند نفس‌ها در سینه حبس شود تا کسی جرأت کم‌ترین مخالفتی را با آنان نداشته باشد. چنین برخوردهایی نیروهای فعال علمی را به تحلیل می‌برد و کارهای علمی را از دست صاحبان دانش خارج می‌نماید و ناآگاهان را بر مسند امور می‌نشاند و عامیانه‌گری را ترویج می‌دهد و جامعه علمی را از دین می‌گریزاند و برخوردهای خشن آن، سبب دین‌ستیزی یا دست‌کم آخوندستیزی می‌شود و پی‌آمدهایی را به دنبال دارد که دیگر جمع و جبران آن دیر است و آن سیلی که نباید بر چهره فرهنگ شیعی وارد آید، نه با دست دشمنان قسم‌خورده و پیمان بسته آن، که با دست خودی‌ها به اسلام زده می‌شود و به قول سلمان فارسی: «شد آن‌چه که نباید شود و نشد آن‌چه که باید شود.» آن سیلی که در کلام آقاي خمینی آمده است که: «اگر اسلام در این کشور سیلی بخورد، دیگر به این زودی‌ها نمی‌تواند سر بلند کند.» باید توجه داشت جامعه ما جوان است و جوان اگر با ملاطفت جذب نشود، سر به لجبازی می‌گذارد و فرصتی که می‌تواند بهترین عامل برای پیشرفت و تعالی اهداف انقلاب اسلامی باشد، به تهدیدی علیه آن تبدیل می‌شود.

من در جای دیگر گفته‌ام روزی در خیابان ولی‌عصر تهران می‌رفتم که جوانی سگی به دست گرفته بود و مدام خود و سگش را به ما نشان می‌داد. بچه‌هایی که با ما بودند خیلی تند و تیز بودند و ناراحت شدند. من به او گفتم: بیا! سپس از او خواستم از سگ خود بگوید؛ اما او از آن، چیزِ عمده‌ای نمی‌دانست. من برای او از مشخصات سگ وی ـ که آلمانی بود ـ گفتم و بهترین غذای سگ را به او معرفی کردم. آن‌قدر از سگ او گفتم که او از این همه اطلاعات در شگفت شد؛ چرا که من روان‌شناسی حیوانات را در نوجوانی کار کرده‌ام و حیوانات را به‌خوبی آدم‌ها می‌شناسم. او از آن پس شیفته ما شد و در ارتباط‌های بعدی که تلفنی انجام می‌شد، آن سگ را رها کرد. شما با نرمی و عطوفت می‌توانی سگ را از جوانی لجباز بگیری. استبداد و تندخویی، تنها بر لجاجت او می‌افزاید. ما باید خشونت شاهانه را که در جان خود داریم، از کالبد خویش بیرون کنیم. ما باید بتوانیم در برابر سایت‌هایی که به دین و آیین ما ناسزا می‌گویند یا آن را به چالش می‌کشند، سایت‌هایی بسیار قوی، پرمحتوا و مدرن داشته باشیم، تا کاربران اینترنت، خود به داوری بنشینند و غنا و برتری این فرهنگ و مذهب را بر هر تمدنی بیابند. شطرنج ایران هم‌اکنون جهانی شده است؛ اما اندیشه‌های علوم انسانی نتوانسته است حتی در داخل شهر قم راه به جایی برد و جوانان را به صورت معقول جذب کند و گاه تصاویر شخصیت‌های آنان است که در سطح شهر قم به نمایش در می‌آید. از دانشمندان شخصی ما این‌گونه تجلیل نمی‌شود و این از لحاظ جامعه‌شناسی به تخریب می‌انجامد، نه به تبلیغ دین و متولیان آن. چنین تبلیغاتی مدیریت نمی‌شود و تنها به دست برخی از افراد که تجربه‌ای ندارند انجام می‌گیرد.

متأسفانه از این آثاری که اکنون آماده است، استفاده نمی‌شود و با آن برخورد فیزیکی می‌گردد. من می‌گفتم کاش این نوشته‌ها به نام کس دیگری چاپ می‌شد تا شاید جامعه از آن استفاده نماید؛ در این صورت، ما بر خود حرام می‌دانیم که ادعا داشته باشیم این کتاب‌ها برای ما بوده است. ما می‌خواهیم از این نوشته‌ها ـ که آن را بهترین شکل دفاع از هویت دینی و فرهنگ ولایی خود می‌دانیم ـ استفاده شود؛ اما برخی با استکبار و دگمی، برای ما موانع بسیاری ایجاد می‌کنند. ما از کهنسالان مأیوس هستیم؛ اما به طلاب جوان که دیدی نافذ و چشمی باز دارند، بسیار امیدوار می‌باشیم. مردم ما نیز نجیب و حق‌مدار می‌باشند و قدرت داوری در این رابطه را دارند و چنین نیست که دیگر با جریان‌های انحصارگرا همراه شوند. جوانان امروز ما بسیار فهیم هستند و قضایا را به صورت عمیق تحلیل می‌کنند و کسی قدرت فریب چنین جامعه‌ای را ندارد. آنان سالوس و ریا را به‌خوبی می‌شناسند و جریان‌های حاکم بر کشور را به صورت ریز دسته‌بندی و موضوع‌شناسی می‌نمایند و اگر کسی ادعایی برخلاف آن داشته باشد، باید بداند که از جوانان امروز ما بسیار فاصله دارد و حجم اطلاعات و آگاهی‌ها و قدرت تحلیل آنان را نمی‌شناسد.

برخی از جوانان ما گاه بعضی از امور دینی را قوی‌تر از برخی کارشناسان تحقیق می‌کنند و پی‌جوی آن هستند. هوش آنان بسیار ممتاز است. آنان افراد را با هزار دید، روان‌شناسی می‌کنند و آثار تدین و تمدن را در او می‌جویند و میزان تدین و تمدن او را با داده‌های علمی‌ای که در دست دارند، ارزیابی می‌کنند. آنان به مرجع تقلید به عنوان کسی نگاه می‌کنند که او را از بدو تولد تا درگاه بهشت مشایعت می‌کند و انتظارات بسیار بالایی از روحانیان دارند و از این‌که نمی‌توانند با آنان به صورت مستقیم سخن بگویند و به بحث بنشینند ـ آن هم در فضایی که احترام وی حفظ شود و به آنان بدبینانه نگاه نشود ـ رنج می‌برند.

جوان امروز انتظار دارد روحانی و کسی که نقش هدایت دینی وی را بر عهده دارد، تمدن داشته باشد و تشریفات و سنت‌های احترام‌آمیز را در رابطه با او پاس دارد و برای نمونه، اگر وی دختر است، به او به عنوان جنس پست نگاه نشود و در گفت‌وگو نادیده لحاظ نگردد. وی می‌خواهد به صورت آنلاین با عالمان دینی‌ای که توان پاسخ‌گویی به شبهات را دارند و می‌توانند در مقام مشاوره، به او رهنمود لازم را بدهند، چت و گفت‌وگو نماید. اما آیا روحانیان امروز ما چنین رسالتی را تأمین می‌کنند؟

البته غنا، متانت و ادبی که فرهنگ خالص و بی‌پیرایه شیعه دارد، روزی قله‌های فرهنگی جهان را فتح خواهد نمود؛ اما در این‌که ما به عنوان میراث‌دار این فرهنگ، با آن چه کرده‌ایم؛ روزی مؤاخذه خواهیم شد و باید برای آن روز ـ که داوری آن با حضرت احکم الحاکمین است ـ پاسخی در خور داشته باشیم؛ به‌ویژه آن‌که ما برای دویست و شصت سال معلم معصوم داشته‌ایم و با اهل سنت و دیگر ادیان تفاوت داریم و استادی دویست و شصت سال حضرات معصومین علیهم‌السلام ، ما را بسیار مستحکم، قوی و بزرگ ساخته است و کوچک نشان دادن چنین فرهنگ برتری، با اعمالی که شایسته نیست، ظلم مضاعف به این آیین به شمار می‌رود.

ما نباید مجاهدت‌های عالمان قدسی دیروز را با مشی استبدادگونه و ارتجاع‌گرایانه امروز بر باد دهیم. مسلمان باید متمدن و متدین باشد. تمدن نیز با تجددگرایی، و تدین نیز با ارتجاع تفاوت دارد و این روحانیت است که باید در این زمینه‌ها نظریه‌پرداز گردد و با طراحی‌های سالم و به‌روز خود، پشتوانه فکری و فرهنگی انقلاب و نظام شود؛ وگرنه مرور زمان، آن را به اضمحلال می‌کشاند و تفاوتی میان حکومت روحانیان با دیگران نخواهد بود. روحانیت با دیگران، در دینی که ارایه می‌دهد امتیاز دارد؛ وگرنه حکومت بر مردم، اگر دینی نباشد، تفاوتی ماهوی با دیگر حکومت‌ها ندارد.

هم‌اکنون از مراکز علمی و دانشگاهی از ما برای تبیین موسیقی و مسایلی مانند آن، دعوت می‌کنند؛ اما به لحاظ مانعان خشونت‌طلب و ارتجاعی، آن را نمی‌پذیریم. هفت جلد کتاب نیز در موسیقی نوشته‌ایم که هیچ انتشاراتی جرأت چاپ آن را به خود نمی‌دهد. آنان می‌ترسند فلان آقا عمامه‌اش را بر زمین زند. خدا رحمت کند یکی از امامان جمعه، برای تحریک مردم علیه سروش، عمامه خود را به زمین زده بود؛ در حالی که بحث‌های ایشان باید به صورت علمی نقد شود. با زدن عمامه به زمین، نه سقف فضای مصلای نماز جمعه و نه سقف ملکوت شکافته می‌گردد. اگر می‌توانید، جواب او را به صورت علمی بدهید. با جنجال‌آفرینی نمی‌توان مانع اندیشه صاحبان فکر گردید. اندیشه مانند آب می‌ماند که بالاخره راه خود را باز می‌کند. ما باید رویه انبیا را داشته باشیم و از شاهان قلدر تأثیر نپذیریم. این متانت، مروت، محبت و صبوری است که در فرهنگ شیعه شناخته شده و مشی پیشوایان آن است.

 

مطالب مرتبط