استخاره در نگاهی آسیب شناسانه(۱)
پیش از این، خبری را از یکی از سایتهای اینترنتی دریافتیم مبنی بر این که شما کلاس آشنایی با اصول و قواعد استخاره با قرآن کریم در قم برگزار کردهاید. با شناختی که ما از حضرت عالی به عنوان فیلسوف و مدرس دروس سطح عالی فلسفه و خارج فقه در حوزه علمیه قم داریم و با توجه به کارهای علمی که انجام دادهاید، این خبر تا اندازهای مایه شگفتی ما شد؛ چون برگزاری چنین درسی در ظاهر با کارهای علمی شما سنخیت ندارد و شاید بتوان گفت این دو تا حدی ناقض یکدیگر است، نظر شما در این رابطه چیست و این موضوع را چگونه تبیین مینمایید؟
۱- خراسان، چهارشنبه، ۱۷ خردادماه ۱۳۸۵٫
(۷۷)
پیش از پاسخ گفتن به این پرسش، مناسب است نخست چیستی استخاره تبیین شود. استخاره؛ یعنی طلب خیر و بهجویی؛ همان طور که ماده استخاره «خیر» است، ماده اختیار هم خیر است. ولی تفاوتی میان این دو هست. استخاره طلب خیر و بهجویی است، ولی اختیار طلب نیست، بلکه نوعی گزینش عقلانی است. گذشته از این اختیار در تیررس ماست؛ ولی استخاره خارج از این قلمرو است. بر این اساس، استخاره طلب از باطن و اختیار در محدوده نیمه آشکار واقعیتهاست. به بیانی دیگر، ما در استخاره میخواهیم به حقایق پنهان که در محدوده عقل نیست و بیرون از دسترس اندیشه است دست یازیم؛ از این رو باید گفت استخاره توجه به عنایت است، ولی اختیار به عقل و خرد تکیه دارد.
استخاره از راههای مختلف و با ابزار متفاوت و گوناگونی همچون تسبیح، نوشته بر روی کاغذ و مانند آن قابل انجام است؛ همان گونه که میشود از طریق درخواست از خداوند و دعا یا با خواندن دو رکعت نماز شکل پذیرد. در این میان، بهترین نوع استخاره که روشمند و علمی است، استخاره با قرآن کریم است؛ چون وصول به حقایق پنهان و باطن اشیا از طریق قرآن کریم ـ چنانچه توضیح آن خواهد آمد ـ قابل جستوجو و دستیابی است.
(۷۸)
بنابراین، انسان جوینده است و جویندگی از راههای مختلفی محقق میشود. جویندگی، جزیی از خصلت باطن آدمی است و بنابراین، انسان برای راهیابی به حقیقت امور در پی راههای مختلفی میگردد. پیش از اسلام نیز چنین راهکارهایی مرسوم بوده است؛ ولی اسلام با قرآن کریم به آن بعد و عمق خاص و روش بخشید.
آیا در اسلام و در نزد صاحبنظران دینی، استخاره امری معمول و پذیرفته شده است و آیا استفاده از آن به نفی فرد و تقدیر گرایی نمیانجامد؟
اگر به کتابهای روایی مراجعه شود، مییابیم که برای کشف حقایق پنهان راههای گوناگونی؛ مانند: توجهات باطنی، استجماع، الهام، وحی و راهیابی به غیب ارایه شده که شرع استفاده از آن را پیشنهاد میدهد.
افزوده بر این، فقیهان، عارفان و فیلسوفان استخاره را پذیرفتهاند و به آن کم و بیش عمل مینمایند؛ چرا که انسان از سه روش و از سه بعد موفق به کشف حقیقت میشود: نخست انسان با حواس خود به شناخت میرسد و در مرحله دیگر، با عقل و اندیشه برای شناخت اقدام میکند و در مرحله سوم، از مسایل معنوی، از وصول به غیب یا وحی بهره میبرد.
پس شناخت سه گونه «بُرد» و تیررس دارد، برد کوتاه،
(۷۹)
متوسط و بلند. برد کوتاه، استفاده از حواس است و برد متوسط آن خردگرایی است و برد بلند آن «توسل به امور معنوی» میباشد. در این بیان استخاره نوعی راهجویی و راهیابی است که در مسیر امور معنوی قرار دارد و امری نیست که تنها برای رفع تحیر و سرگردانی از آن استفاده شود تا خود را از تردید برهانیم؛ چرا که برای رفع تحیر و سرگردانی میتوان از راههای دیگری مانند «شیر یا خط کردن» نیز استفاده نمود.
استخاره گونهای راهگشایی و گزینش طریق است؛ از این رو، استخاره با عقل منافات ندارد؛ چون انسان همان گونه که با حواس به رشد و بالندگی میرسد با عقل و معنویات نیز میتواند به این هدف برسد؛ ولی همان طور که اشاره شد بهرهبردن از معنویات در مسیر شناخت، گستره بلند و زمینه ژرفی را شامل میشود و فتح این گستره برای هر کس امکانپذیر نیست. این قلمرو به اولیا، انبیا و عارفان ربانی ویژگی دارد.
در کتابها و مجامع روایی، همچون بحارالانوار و دیگر کتابهای فقهی بابی به استخاره تخصیص داده شده و عقل نیز تصرف در امور معنوی را امری خردپذیر میداند و بر این اساس، استخاره با عقل و خرد و مشورت منافاتی ندارد و عقل از آن نمیگریزد.
(۸۰)
ما در انجام هر امری به «خردپذیر» بودن آن اهتمام میورزیم؛ ولی چون نیمه باطن، بیرون از دسترس عقل است، خرد حکم مینماید که با در دسترس بودن راهی که ما را به نوعی به باطن میرساند، در کنار عقل از نیروهای باطنی مدد بگیریم؛ برای نمونه، اگر کسی میخواهد خانهای بخرد، در این رابطه با کارشناس مسکن مشورت مینماید و قراین عقلی و نظر کارشناسی برای خرید منزلی مثبت است؛ ولی با استخاره میتوان نیمه پنهان و باطن این کار که در دسترس عقل نیست تا با احاطه بر آن به حکم جامعی برسد را دریافت و آن گاه با احاطه کامل بر ظاهر و باطن حکم خردپذیر را از عقل دریافت نمود. برای نمونه در مثال یادشده ممکن است پاسخ استخاره برای خرید منزل منفی باشد، در این حال باید پرسید: چرا حکم استخاره با نظر عقل و کارشناس مربوطه در تضاد است؟ که در پاسخ میگوییم: محدوده دریافت استخاره بسیار فراتر از محدوده دریافتهای عقلی نظرگرایانه است و استخاره برای دادن پاسخی جامع دارای پارامترهایی است که عقل از داشتن آن ناتوان است و حکم عقل یا مشاوره با استخاره منافاتی ندارد، بلکه هر یک نیمهای از آن را نشان میدهد، عقل نیمه آشکار و استخاره نیمه پنهان یک چیز را مینمایاند؛ چرا که نظرگاه
(۸۱)
استخاره امور پنهانی را دید میزند و حوادث و وقایع آینده و پیآمدهای باطنی انجام این کار را میپاید و وقوع حوادث غیر مترقبه و یا غیر قابل پیشبینی مانند ویرانی یا ریزش ناشی از سیل، ریزش چاه و به کام کشیدن صاحب خانه و یا گاز گرفتگی اعضای خانواده که پیشبینی هیچ یک در دسترس عقل یا مشورت نیست را در حکم خود ملاحظه مینماید.
البته، به حس و عقل باید اعتماد داشت؛ ولی دریافتهای باطنی طریق دیگری را بر میگزیند و نیمه باطن در تصرف کسانی است که نیروی راهیابی به باطن اشیا را بدون هیچ گونه پیرایهای داشته باشند.
استخاره با قرآن کریم که موضوع بحث ماست سبب تصرف در باطن میشود؛ ولی باید خاطرنشان ساخت که استخاره با تسبیح یا طلب خیر به صورت زبانی چنین ویژگی را ندارد.
متأسفانه، در طول سالها به دلیل حاکمیت طاغوت، قرآن کریم در جامعه ما از رونق افتاد و به صورت غالب از قرآن کریم برای بهرهبردن از ثواب قرائت آن و یا برای دفع خطر استفاده میشود؛ برای نمونه، آن را در جیب خود یا وسیله نقلیه میگذاریم تا از حوادث در امان باشیم؛ در حالی که قرآن کریم پدیدهای است زنده و دارای حیات و علم که با ما سخن
(۸۲)
میگوید و به عبارت دیگر، قرآن کریم معلمی زنده و طبیبی حاذق است که ما را ویزیت میکند.
با انس گرفتن با قرآن کریم و تعلیم الهی یا تعلیم معلمی آموخته شده، میتوان به آن دست یافت؛ چنانچه علم أسما و علم تعبیر چنین است. برای فراگیری علم استخاره باید به رعایت سه شرط اساسی اهتمام داشت:
۱ ـ قرآن کریم اساس کار قرار گیرد؛
۲ ـ با رموز قرآن آشنا بود؛
۳ ـ صفای نفس و باطن داشت.
با تحقق سه شرط مذکور، انجام استخاره امکانپذیر میگردد و با کاستی در هر یک از این سه شرط، در واقع اغرای نفس و نرسیدن به واقع پیش میآید وبنابر این، بی مقدمه و احراز شرایط یاد شده نمیتوان اقدام به انجام استخاره نمود؛ چرا که هرچند قرآن کریم کتاب استخاره است، هر کسی توان و صلاحیت انجام آن را ندارد؛ چنان که بسیاری از بزرگان دینی به همین دلیل و با این استدلال که ما قادر نیستیم به باطن قرآن کریم دست یابیم، از انجام استخاره با قرآن کریم خودداری میکردند. از این رو هر عالم یا غیر عالمی توان انجام استخاره را ندارد و درست نیست کسی که شرایط آن را تحصیل نکرده است در این رابطه به قرآن کریم دست برد. استخاره با قرآن
(۸۳)
کریم امری تخصصی و روشمند است و یک «علم» به شمار میرود که اگر آن را بهخوبی ندانیم و به نیکی به اصول و قواعد آن آشنا نباشیم بهجای استفاده از مواهب استخاره، چه بسا که به ناهنجاریهای بسیاری دچار گردیم. برای نمونه، کسی که علم استخاره نمیداند اگر برای کسی که قصد عمل جراحی دارد، استخاره نماید و جواب مثبت به آن دهد، ممکن است موجبات مرگ وی را فراهم کند. پس دوباره به صورت اکید تأکید میشود که استخاره یک علم است و باید از طریق خاص خود به آن پرداخت.
نکته دوم این که اکنون کتابهای زیادی در موضوع استخاره یا تفأل به قرآن کریم به چاپ رسیده و در بازار کتاب موجود است و جالب این است که این کتابها بسیار پر فروش میباشد؛ ولی متأسفانه این آثار هیچ گونه ارزش علمی ندارد و چون علمی و روشمند نیست و از اصول و قواعد استخاره با قرآن کریم بهدور است، به «لوث کردن» استخاره که از علوم باطن به شمار میرود و بی اعتبار کردن این مهم میانجامد و نه به شناخت و استفاده آن.
استخاره اصول و قواعدی دارد و برای هر امری نمیتوان استخاره کرد. رابطه استخاره و عقل بسیار ظریف است و انجام استخاره را نباید تعطیل عقل دانست، بلکه در جهت
(۸۴)
تحکیم آن است. البته تأکید بر اهمیت انجام استخاره به این معنا نیست که باید در هر کاری استخاره کرد؛ چرا که در عین حال که نباید از رموز باطنی غافل ماند، باید به اصول و مبانی انجام استخاره و محدوده آن و نیز فردی که برای وی استخاره میشود توجه داشت؛ چرا که ممکن است آیهای، انجام کاری را برای کسی خوب بداند و همان آیه انجام کاری را برای دیگری خوب نداند؛ اگر به این مسایل توجه نشود، مردمی که به استخاره تکیه نمودهاند دچار مشکل و سختی خواهند شد.
با توجه به توضیحات یاد شده، هر روحانی یا هر فرد مذهبی نمیتواند به رموز قرآن راه ببرد، در نتیجه صلاحیت انجام استخاره را ندارد. استخاره مربوط به امور پیش پا افتاده نیست. استخاره برای این نیست که کسی آبلیمو بخورد بهتر است یا آبغوره. استخاره برای کشف حقایق بزرگ است و مهمتر این که استخاره با قرآن کریم مثل «مدیریت» یک علم است. پیش از این نمیدانستند که مدیریت یک علم است و با این نگرش آن را بررسی نمیکردند.
«استخاره» یک علم است؛ علمی که هنوز ناشناخته مانده و برای ارایه روشمند و علمی آن تلاشی صورت نگرفته است. هرچند امیدواریم روزی فرا رسد که حقایق قرآنی آشکار شود
(۸۵)
و این کتاب عظیم آسمانی جایگاه واقعی خود را به عنوان منبع لایزال علوم به دست آورد و اگر ما امروز از استخاره به عنوان علمی از علوم قرآنی یاد میکنیم، فردا علوم ناشناخته بسیاری از قرآن کریم کشف خواهد شد که در تیررس امروز ما نیست.
بر این اساس است که ما سعی کردهایم در حوزه با دیدی تازه، نو، روشمند و علمی به استخاره با قرآن کریم نگاه کنیم و حیات علمی آن را با تدریس اصول و قواعد ویژه آن و تطبیق این قواعد با همه آیات قرآن کریم پیگیری نماییم، بدون این که به تعبیر شما با کارهای علمی منافاتی داشته باشد و در تضاد با عقل گرایی یا مشورت قرار گیرد و از آن به عنوان امری خردستیز یاد شود؛ چرا که اگر باور و عقیدهای ملاک علمی داشته باشد، همان واقعیت است. برای نمونه، این گزاره که هم اکنون روز است، چنانچه در واقع نیز روز باشد، افزوده بر این که یک باور است، یک واقعیت نیز میباشد؛ اما اگر شب باشد و به فردی بگویید روز است، این امر ممکن است برای او یک باور و اعتقاد باشد، ولی باوری است که با واقعیت مطابقت ندارد.
معرفت؛ یعنی شناخت باورهایی که با واقعیت هماهنگ و همسوست، اگر غیر از این باشد، آن باور یک توهم است؛ اما
(۸۶)
اگر اعتقاد همراه با دلیل و تجربه باشد با عقلانیت و واقعیت مناقاتی ندارد.
گره گشایی از مشکلات و انتخاب و برگزیدن گزینه صحیح در زندگی، تنها به شناخت حسی یا کلی امور و عقل که توانایی اتخاذ تصمیمهای بزرگی را دارد بسنده و محدود نیست و با آن که لازم است، کافی نمیباشد و استخاره گزینه شناخت باطن را جبران میکند و مکمل دریافت عقل به شمار میرود و نه نافی آن. استخاره باوری است که با واقعیت مطابقت دارد، اما واقعیتی که در دسترس عقل محدود و صوری نیست، بلکه از طریق قرآن کریم و با بهره بردن از اصول و قواعدی ویژه و توجهات باطنی به آن دست مییابد.
(۸۷)
(۸۸)