تقوا و علم زمینه تولید ثروت

علم و ثروت دو حقیقتی است که اگر از هر یک حرکت شود به دیگری دست یافته می‌گردد. اگر ثروت و سرمایه را داشتن امکانات و دارایی اعم از پول، املاک، زن و فرزند بدانیم؛ علم، عقل، سواد و هنر نیز جزو دارایی و ثروت است. بخشی از دارایی هر کسی را علم، اطلاعات و نیز قدرت او باید دانست.

 

اگر از علم حرکت شود و علم را اطلاعات، معلومات و حقایق عالم معنا کنیم، خود این حقایق و اطلاعات، دارایی و ثروت است و بر این اساس به ثروت منتهی می‌گردد. هر علمی ثروت است و هر ثروتی همانند علم جزو امکانات است و علت این‌که ثروت را علم نمی‌دانیم آن است که ثروت از شخص جداست برخلاف علم که با حقیقت و جوهرهٔ او اتحاد دارد.

 

کسی که سرمایه دارد به سرمایهٔ خود تکیه می‌کند و چون می‌تواند علم و عالم را به خدمت خود گیرد، به خود افتخار می‌کند و شخصی که علم دارد می‌گوید سرمایه‌دار به هر پنداری که می‌خواهد، باشد و این دانش من است که سرمایهٔ ثروتمند را به کار می‌اندازد؛ پس من برتر از او هستم. دانشمند این‌گونه بر علم خود می‌بالد؛ همان‌طور که هر گروهی به شغل خود به‌گونه‌ای فخرفروشی می‌کنند.

 

افراد دنیامدار که دنیا را بسیار دوست دارند برای علم نیز ارزش قایل هستند؛ به همین خاطر با سرمایهٔ خود آن را حمایت می‌کنند و علم دوستی آنان نیز به این خاطر است که می‌خواهند با علم تمام دنیا را تسخیر کنند. حق این است که زمین برای انسان است که اشرف پدیده‌ها می‌باشد و آسمان‌ها نیز برای اوست و در این مسیر هر کس که خیری به علم و استفاده از دنیا برساند، او را کمک می‌کنند و خیر می‌رسانند و هر کس خیری نداشته یا ضرر داشته باشد، او را به سرعت به نابودی می‌کشانند یا او را رها می‌کنند تا در سختی‌ها نابود شود و تنها هلاکت او را به تماشا می‌نشینند.

 

البته حق‌تعالی کسی را که بخواهد پرورش دهد نخست او را از لحاظ امکانات در مرتبهٔ زیر صفر و زیر خط فقر قرار می‌دهد و در این مسیر هر کسی که خبرگی بیش‌تر می‌یابد و پخته‌تر می‌شود، سختی بیش‌تری به او می‌رسد و داشتن سختی در زندگی منافاتی با رشد و کمال ندارد.

 

کسی که تقوا پیشه کند، صاحب فکر، اندیشه، دقت و علم می‌شود و روزی خود را با تبلور اندیشه پیدا می‌کند. او به سراغ اختراع، اکتشاف و تولید علم می‌رود و رزق بر او سرازیر می‌شود، نه این‌که فقط تحصیل کند و گدامنشانه زندگی کند به امید آن که رزق او از جایی برسد. کسی که تقوا پیشه کند قدرت نوآوری و تولید علم می‌یابد و از طریق فروش علم می‌تواند نیازهای خود را تامین کند. حرکت برای رسیدن به رزق را باید از دل شروع کرد. هر کسی یک خروجی دارد و خروجی اهل علم و دانش در تمامی رشته‌ها، تفکر، فرهنگ و نورانیت است. اهل علم وظیفهٔ پالایش و ویرایش دانش‌های نهفته در باطن خود را دارند و با عرضهٔ آن به مراکز علمی و فروش آن می‌توانند توانمند گردند.

 

در مسالهٔ رزق نباید چون روباه پیری بود که دست و پای شکسته در جایی افتاده است، بلکه باید چون شیری بود که برای این روباه خوراکی و روزی می‌آورد، ولی تنبلی سبب می‌شود آدمی روباه را ببیند، ولی به شیر توجهی نداشته باشد.

 

اعتماد بر حق تعالی و توکل نباید مانع تولید اندیشه و علم و تلاش برای دیگر تولیدات شود، بلکه «وَمَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا» به این معناست که صفایی در باطن وی نقش می‌بندد و توسعه در اندیشه و اقتدار در تفکر می‌یابد. دانشیان اگر بتوانند تبلور تفکر داشته باشند، می‌توانند رزق و روزی جمعیتی را فراهم کنند. توسعهٔ دل به اقتدار و توانمندی در تولید رزق است و نه به توکل ذهنی و امیدی که در خیال نقش می‌بندد. اهل دانش نباید به این امید بنشیند که ماهی به دست او دهند، بلکه باید تور به دست گیرد و هم خود ماهی بگیرد و هم به ضعیفان ماهی رساند و هم به توانمندان ماهی‌گیری را آموزش دهد.

 

انقلاب اسلامی ایران از بزرگ‌ترین تولیدات علمی عصر حاضر آن هم از نوع علم اسلامی به دست یکی از اولیای الهی است که مانند طبقهٔ متوسط عصر خود زندگی کرد و از تمامی دنیایی که در اختیار گرفت برای خود و فرزندان خویش اندوخته‌ای نداشت و به بازی‌های دنیایی گرفتار نشد. ایشان غصهٔ رزق و روزی خود و فرزندانشان را هم نداشتند.

 

برای رزق و روزی باید چاره‌جویی از نوع تولیدی داشت نه آن که بر سفرهٔ دیگران نشست آن هم با سالوس و فریب، هم‌چون روبهی پر حیلت برای قاپیدن قالبی پنیر از زاغک. رزق را باید با تلاش به دست آورد و این رزق شیرین و گواراست نه رزق کسی که زنجیر به دست و غل به پای خویش می‌گذارد. هر رشته‌ای باید برای خود تولید داشته باشد و رزق خود را از رشتهٔ متناسب با خود به دست آورد. اجتهاد، اختراع، اکتشاف، تخصص، تحقیق، علمیات از زمینه‌های تولید کار و علم است. دانشیان باید نبض روان‌شناسی مدرن که در آیات قرآن کریم نهفته است را به دست آورند و مشکلات و معضلات فردی و اجتماعی را با آن حل کنند و از این طریق، روزی‌رسان خود و دیگران باشند. کسی که در پی علم می‌رود حاجتمند نمی‌شود؛ زیرا عالم حقیقی بسان دریاست که روزی افراد بی‌شماری را با ماهی‌ها و گوهرهای علمی باطن خویش می‌دهد بدون آن که نیازمند دیگران شود. تکفل خداوند نسبت به اهل علم این گونه است، وگرنه نان گدایی که از دست دیگران باشد گوارا و طیب نیست. باید سیری انسانی، سالم و مقدس داشت و به تکدی از این دست و آن دست به بهانهٔ حسن ظن به خداوند رو نیاورد. قرآن کریم می‌فرماید کسی که تقوا داشته باشد، خروجی می‌یابد. چنین کسی دست‌کم صاحب الهام و یقین است و علم از دل او می‌جوشد و قدرت تولید باطنی علم در تمامی زمینه‌های علوم انسانی دارد و چنان قوی و توانمند است که در تخصص‌هایی که دارد مورد رجوع دیگران قرار می‌گیرد. او در این تلاش باطنی گاه پاسخ‌هایی را می‌یابد که خود نیز گمان آن را نمی‌برده و این است معنای: «وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لاَ یحْتَسِبُ». رزقی «مِنْ حَیثُ لاَ یحْتَسِبُ»است که بسیار عالی، بلند و غیر عادی باشد و رزق‌های معمول طبیعی قابل احتساب است. قرآن کریم بهترین منبع برای تولید علم در تمامی دانش‌های انسانی و تجربی است، ولی نیاز به تحقیق دارد و این صاحبان دل و اندیشه هستند که می‌توانند به دانش‌هایی که گمان نمی‌برند راه یابند، اگر شرایط آن را که همان تقواست داشته باشند.

مطالب مرتبط