دارایی در عالم ناسوت اجر و قرب فراوانی دارد و دلیل شکست و زمینگیر شدن دستهٔ فراوانی میشود و بهخاطر اهمیت و موقعیتی که در دنیا دارد در برخی آیات، مقابل و عدل «نفس» و جان مقدم بر آن قرار گرفته است. امکان جهاد بهوسیلهٔ مال دلیلی است بر کارایی مهم مال و پول در ناسوت میباشد اما مهمتر از پول، فرهنگ و اندیشه درست است! اساس جامعه بر پایه فرهنگ است و نه بر پایهٔ اقتصاد و اقتدار نیروی نظامی ؛ زیرا عوامل یاد شده بدون اساس درست فکری و فرهنگی گمراهی، تکاثر و استکبار را به بار میآورد.
اگر کسی مال داشته باشد اما فرهنگ نداشته باشد، علم، ثروت و موقعیت مادی یا معنوی خویش را به رخ بندگان خدا میکشد و از آنان آزردهدل میگردد و کمترین انتقادی از ناحیهٔ آنان را بر نمیتابد، نعمت وی برای او نقمتی است و اگر او این موقعیت را نداشت و خود را چیزی نمیپنداشت چنین از بندگان خدا دلآزرده نمیگشت و بر آنان خشم نمیگرفت. کسی نعمت دارد که رفته رفته با بندگان خدا مهربانتر و برای آنان افتادهتر میشود و خاک راه همگان میگردد به گونهای که حتی گرد و خاک راه نیز او را دعا میکنند و کسی که کمالات وی سبب استکبار، تکبر، نخوت و تعصّبهای شخصی شده است و به خودبرتربینی و خودخواهی بیشتر مبتلا شده است، نعمتهای او باطنی نقمتی دارد که نفس او را چنین آلوده ساخته است.
پول برای کسی قرب به خدا می آورد که هرچه بر داراییهای وی افزوده شود، فروتنی، افتادگی، مهربانی، محبت، صفا و صمیمیت او به تمامی پدیدهها بیشتر شود، نه آن که دارایی و توانمندی مالی سبب گردد وی فردی پرتوقع شود که در این صورت به حرمان الهی مبتلا شده است در حالی که تا به چالهٔ قبر نهاده نشود و در پایگاه عدل الهی قرار نگیرد نمیتواند بفهمد که دچار استکبار و خودبرتربینی شده است. گاهی غفلت انسان را فرا میگیرد و باور نمیکند وی با تمام داراییها، خوبیها و ایمانی که دارد، خطر سهمگینتری در کمین اوست. برخی نعمتها میتواند نقمت و برای استدراج باشد حتی دعاها و ذکرهایی که به صورت روزانه گفته میشود. باید این خطر را جدی گرفت و برای دوری از آن از برادران دینی التماس دعا داشت و همدیگر را دعا کرد که کسی به صورت ناگهانی به نقمت گرفتار نشود؛ زیرا هر چیزی میتواند نعمت یا نقمت باشد. برای نمونه، اگر اشتغال به علم سبب شود نماز قضا گردد یا به تاخیر افتد و حرمت طاعت الهی پاس داشته نشود، همان علم نقمت است. هیچ امری کمالی نباید مانع طاعت شود. برخی نعمتهای الهی میتواند برای ابتلا و فتنه باشد تا آدمی با آن چگونه برخوردی داشته باشد. استدراج در کمین تمامی بندگان است. بندگانی که بیشتر در غفلت هستند و بزرگی، جبروت، جلال و درایت حق از ذهن آنان دور است. نعمتی که امروز برای آن خوشحالی میکند، میشود به یک لحظه سنگینترین مصیبتها را برای آدمی پیش آورد.
خداوند میتواند هر بندهای را به هر گونهای که بخواهد زمین بزند. اولیای معصومین علیهمالسلام چون حق تعالی را به خوبی میشناختند حرمت او را پاس میداشتند. خداوند همانطور که مهربان و رووف است، قاطع، قامع، باطش و کبیر نیز میباشد و میتواند بندهای را پیاپی و پشت سر هم به زمین بزند. باید به مهربانی و بزرگواری خداوند پناه برد و دارایی مالی یا ارزش کار خود را تکیهگاه قرار نداد و بارها گفت: «اللهمّ افعل بی ما انت اهله ولا تفعل بی ما انا اهله». باید به بزرگی خداوند پناه برد و فقط به عنایت الهی چشم امید داشت نه آن که ساده باور بود و گفت خداوند میبخشد؛ همانطور که اولیای معصومین علیهمالسلام از خشیت خداوند، رنگ رخسارهٔ خود را میباختند و باید باور کرد که خداوند خداوند است. باید از این که مورد غفلت نفس واقع شد به خداوند پناه برد.
خانه، خودرو، فرزند، پول و مدارک علمی در صورتی کارایی دارد که خداوند خریدار آن باشد وگرنه عمری که برای آن گذاشته شده همه از دست رفته است. خداوند توفیق دهد انسان با خداوند انس گیرد و خداوند، چون خوشی و لذت یا دردی که در وجود ما هست در درون ما نهادینه گردد و فقط در این صورت است که کارها برای خداوند انجام میشود و ماندگار میگردد وگرنه همه از دست رفتنی و فانی است.