کسی که به خود یا نسبت به دیگر بندگان خدا سختگیر است، فردی بیمار است و وسواس روانی دارد.
این قضیه در قربانی کردن گاو بنیاسرائیل مشهود است و آنان هرچه بیشتر سخت گرفتند، خداوند دامنه کار و گزینش را بر آنان تنگتر کرد.
کسی که در وضو و غسل و یا در ادای کلمات نماز و تجوید آن بر خود سخت میگیرد، و بیش از آنچه شارع از او خواسته، از خویش انتظار دارد، به وسواس مبتلا میشود و دیگر بندگان خدا را نیز به سختی میاندازد. کسی که نهادی قبضگرایانه داشته باشد، اندیشه وی نیز به قبضگرایی مبتلا میشود و پیچک قبضگرایی حتی نهال قدرت استنباط او را در خود خفه میکند.
حق تعالی کاستیهای بندگان را با فزونبخشی خود جبران میسازد: «وَیزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ». اولیای خدا همانند حق تعالی نهادی بسطی دارند و مردم را نیز با بسط خود به حق تعالی دعوت میکنند نه با ابزارهای قبضکننده که هر گونه راه فرار را بر بنده میبندد.
باید توجه داشت «بسط» که از آن سخن میگوییم غیر از «اهمال» است و شریعت هیچ گونه اهمال و سستی نسبت به احکامی که آورده است را نمیپذیرد. برای نمونه، غسل جنابت با تحقق جنابت، باید آورده شود و نمیشود بهخاطر خجالت، آن را ترک کرد که ترک آن به این بهانه، اهمال است، ولی غسل را میشود با اندکی آب انجام داد و نیاز به دوش یا وان ندارد و کسی که برای تحقق غسل، تمامی منافذ خود را دست میکشد و غسل را بهراحتی نمیآورد و آب فراوانی هدر میدهد، روحیهای قبضی دارد.
کسی عبادت سالم دارد که همانند پدیدههای عالم خلقت رو به بسط، روشنی و شفافی حرکت کند و وی در خوبیها قبضگرا و بیمارگونه نباشد وگرنه اگر شخصیتی قبضی بخواهد افراد جامعه را با رفتاری که دارد به سوی دین فرا بخواند، سبب دینگریزی میشود؛ در حالی که شریعت ناب و بیپیرایه از چنین قبضهایی بهدور است؛ زیرا دین برای آسانی مردم آمده است، نه برای سختگیری بر آنان: «یرِیدُ اللَّهُ بِکمُ الْیسْرَ وَلاَ یرِیدُ بِکمُ الْعُسْرَ»(۱).
۱٫ بقره / ۱۸۵٫