اگر کسی اطاعت امر مولای خود را به این خاطر آورد که میفهمد دارای ملاک خیر و خوبی است و موجبات سعادت او را فراهم میکند بیاعتنا به مولا و امر او شده است.
بیشتر روشنفکران اطاعتی که از اوامر حق تعالی دارند به اعتبار حکمتهایی است که از آن دریافتهاند؛ چرا که آنان امری را انجام میدهند که خیر، مصلحت، حکمت و نحوهٔ خوبی آن را بدانند. چنین افرادی فعل خوب و نیکو را به جهت خوبی آن انجام میدهند؛ هرچند خداوند به آن امری نکرده باشد و جهت اطاعت خداوند در پیروی آنان نیست. مانند آن که فردی تشنه باشد و مولا به او امر به خوردن آب کند و او آن آب را به لحاظ این که تشنه است بیاشامد و نه به اعتبار امری که به او شده است.
اطاعت امر به لحاظ این که امر مولاست اطاعت دانسته میشود و اطاعتی است آگاهانه و عاقلانه که نه تنها جهلی در آن نیست، بلکه تعبدی عاشقانه است که اگر اوج بگیرد از سنخ عشق پاک میگردد که طمعی در آن نیست. در این نوع اطاعت عاشقانه، پیرو، ملاحظهٔ دل مولا را دارد و در اطاعت خود کمترین وقفه و تعللی ندارد تا دل مولا شکسته نشود و از او ناخرسند و ناراضی نگردد. چنین تعبدی به آن معناست که مطیع به امر پروردگار اهتمام دارد و اطاعت او را به جهت آن که اطاعت مولاست میآورد و انجام عمل او نیز نه اعتصام به حبل الهی، که اعتصام به خود حق تعالی دارد. کسی که امر را به این اعتبار و به قصد قربت میآورد خوب و بد و خیر و شر و سود و زیان به هیچ وجه به ذهن و اندیشهٔ وی راه نمییابد و قصدی غیر از قرب به مولا و عشق به او ندارد.
کسی که عبادت و بندگی میکند و در آن خواهشها و خواستههای خود را داخل میکند و به تضرع مینشیند تا دعا برای کسب کالا و عطای نیکی آخرت و دنیا کند، بنده نیست، بلکه کاسب است و عاشق نیست، بلکه گدایی کردن برای خود و منت بندگی بر سر حق گذاشتن است. وی ناله میزند تا فرزند خود را داماد یا عروس کند و مسکن بگیرد و بر رفاه خود بیفزاید و منت بر حق میگذارد که آن را برای دل او گفته و سجده بر خاک برای نمایش فروتنی در برابر او ساییده است. حق نیز خواستههای او را داده است و او بیپروایی و پررویی میکند که ادعا دارد آن را برای حق آورده است.
کسی که اعتصام به حق دارد، امر را فقط از آن جهت که امر مولاست میآورد و چون مولا گفته است: «رَبَّنَا آَتِنَا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِی الاْآَخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»(۱) را در نماز خود بخوان، وی نیز آن را میآورد. حق تعالی گفته است بگو و او نیز میگوید تا دل حق تعالی را نشکند. او فقط برای دل حق تعالی کار میکند. او مراقبت از امر میکند به دلیل آن که میخواهد از دل حق تعالی مواظبت کرده باشد.
۱٫بقره / ۲۰۱٫