سه امر بنیاد ساختار مسلمانی است که دین با آن متولد شده و شکوفا می گردد و بدون آن از دست می رود: سلامت، امنیت و اقتصاد سالم.
جامعهای اسلامی است که عموم مردم از این سه مهم به ویژه از اقتصاد و قدرت خرید در حد استاندارد بهرهمند باشند. در روایت است ماه مبارک رمضان ماه خدا و بهار فقیران است.
از پی آمدهای روزه این ماه آن است که روزهدار صفات فقیران را به خود میگیرد. صفات فقر غیر از خود فقر است. از صفات فقر این است که فقیر هرگاه گرسنه شود، نمیتواند اراده کند چیزی بخورد، زیرا چیزی برای خوردن ندارد. روزهدار نیز نمیتواند حتی قصد خوردن کند؛ زیرا با صرف قصد خوردن یا افطار، روزه باطل میشود؛ هرچند چیزی نخورد. این صفت باعث میشود روزهدار از لحاظ روانی و نفسانی گرسنه یا تشنه گردد و ساعات پایانی روز، روزهدار مرتب زمان را میپاید تا این احساس روانی خود را پاسخ دهد؛ در حالی که اگر روزهدار نبود، هرچند ساعتها چیزی استفاده نکرده بود، چنین حالت و صفت روانی گرسنگی یا تشنگی را نداشت. در ماه رمضان، میل به خوردن و آشامیدن در ساعات روزه در روان فرد شدت میگیرد. فقیر از لحاظ روانی چنین حالتی دارد و هر چیزی را که میبیند و خود در اختیار ندارد، هوس میکند داشته باشد و نگاههای وی به آن حسرتآمیز و همراه با بغض است تا جایی که از شادی دیگران ناراحت میشود و نمیتواند در آن شادیها شرکت کند. اگر فقر بر جامعهای حاکم باشد، این حالت روانی خطرناک بر افراد جامعه حاکم میشود و عارض طبیعی آن این است که بلا و بیماری و ناخرسندی و بیبرکتی به جان جامعه میافتد و پیرو آن، امنیت و سلامت از دست میرود و جامعه دیگر نمیتواند ساختار اسلامی داشته باشد. نخست باید اقتصاد کشور و سیستم توزیع ثروت را سامان داد و صفات فقر را از مردم برداشت ، سپس به دین آنان پرداخت. باید توجه داشت صفات فقر بدتر از خود فقر است. اگر کسی صفت فقر را داشته باشد، حتی با ثروت نیز سیرایی و ارضا ندارد.