حظوظ نفسانی، همان خوشامدها و دوستداشتنها و منافرات نفسانی انسان است.
یکی دوست دارد نماز خود را به درازا بکشاند و دیگری دوست دارد وضو با آب گرم بسازد، یکی دوست دارد با این باشد و با بودن از دیگری دلگیر است. کسی که حظوظات دارد در هر کاری ملاحظهٔ دل خود را دارد. او حتی اگر به محیط معنوی و قدسی کعبه و خانهٔ حق تعالی قدم نهد، سعی میکند برای لمس و بوسه آوردن بر حجر الاسود، خود را بر دیگران تحمیل کند. اگر بالاسر ضریح حضرت امام رضا علیهالسلام رود، بدون ملاحظهٔ دیگران ساعتها در آنجا نماز میگزارد و مناجات میکند و چه بسا زایری را بلند میکند تا خود نافله بخواند و بعد از آن دوست دارد در آنجا بنشیند و ضریح را نگاه کند، بی آنکه ملاحظهٔ دیگران را نماید. چنین کسی در مرتبهٔ «نفس» است و دوست داشتنهای خود را هرچند شکل معنوی و عاشقانه داشته باشد، اعتبار میکند. دل چنین فردی شلوغ و آکنده از هوس است و چیزی که در آن نیست محبت غیر نفسانی و مهر واقعی امام رضا علیهالسلام است. طواف را میشود از صحنها و بستها یا از ورودی حرم انجام داد و لازم نیست زیر گنبد بود، بلکه طواف را میشود از بزرگراهها یا خیابانهای اطراف هر حرمی انجام داد، ولی دلی که به کثرت و شلوغی عادت دارد، در جای خلوت، آرامی ندارد و باید در شلوغی باشد و دیگران را آزار دهد.
انسان مومن خود را از هواهای نفسانی خالی مینماید و همه جا را برای خود ظرف وصول حق تعالی و منزل دل او میداند و همان که پیش آمده برای او عشق است و دوست داشتنی و خوشامدی ندارد که سبب اختیار و گزینش او گردد. اما کسی که دل وی گرفتار هواهای نفسانی است، حتی در امور معنوی، الهی، توحیدی و ولایی نیز خوشامدهای خود را دخالت میدهد و بر اساس آن، کارپردازی و تصمیمگیری و ملاحظه دارد و خواستههای خود را بر دیگر بندگان حق تعالی تحمیل میکند.
انسان مومن هم به مقتضای تربیت، ادب، متانت و سنگینی کار میکند و هم دور از خشونت و وحشیگری است و اخلاق، محبّت، علاقه و معرفت را پاس میدارد و تنها ملاحظهٔ دل حق تعالی را دارد که بسیار نازک است و زود میشکند و پسندد آنچه را که جانان میپسندد و پیش آورده است و نقد را درمییابد و طرح و برنامه برای آینده ندارد.