اگر کسی بیست و چهار ساعت از مولای خود در غفلت باشد، مورد عاق قرار میگیرد. انسان باید همّ و غمّ خود را در راه این معنا بگذارد و در هر لباس و منصبی که هست، قصد قربت نماید و سعی وی بر این باشد که باری را بردارد؛ بهویژه وارثان دین ـ که همان عالمان میباشند ـ مسؤولیتی بسیار سنگین و پر زحمت دارند؛ هرچند اگر عشق و صفا به حضرت باشد، زحمت را به رحمت تبدیل میکند.
برای ظهور حضرت (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) شرایط خاصی گفته شده است که در این زمان، بسیاری از آن دیده نمیشود. یکی از شرایط مهم، این است که زمان باید زمان غربت خواص شیعه شود و حق به غربتی افتد که اهل حق، قدرت ادعای عنوان خود و حق را نیز نداشته باشند؛ در حالی که در زمان ما ادعای حق و حقنمایی، آبرو میآورد و بسیاری با حق کار میکنند و داعیهٔ حق فراوان است.
کاری که امروز وظیفهٔ فعلی مؤمن است، حضور است. باید هر مؤمن سالمی، فکر زیارت و درک حضور حضرت را پیگیری کند و خود را به محضر ایشان برساند. کار اصلی و وظیفهٔ اساسی اهل حق، همین است که صاحب خود را بیابند و گمشدهٔ خود را پیدا کنند؛ زیرا بدترین عنوان برای هر چیز و هر کس، بیصاحبی است. هنگامی که مؤمن، محضر صاحب خود را نیافته باشد، از جانب خود بیصاحب است؛ هرچند از جانب آن حضرت، استمرار و بقای عنوان تمام باشد.
تمامی کمالات و علوم و فنون در زمان غیبت، باید برای فرد حقمدار مقدمهای برای این مهم باشد و بی درک حضور ـ در هر سطحی که باشد ـ در راه مانده است و درک حضور آنحضرت، به تمامی کمالات بقا و جلا میدهد.
حقانیتِ هر امری، به وصول به حق وابسته است و وصول، به معنای حضور است، که بدون درک حضور حضرت، میسر نیست.
چنانچه عالم و عارف، هر عنوان و هر وصفی را که مصداق درک و شعور استکمالی است بیابد، نباید در عناوین و معنویات صوری بماند؛ بلکه لازم است در اندیشهٔ باطنِ تمامی این امور باشد، که همان درک حضور ولی خدا (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) است. البته در صورتی که همین مقدمات، کاسهٔ ذهن و جام دل وی را پر نساخته باشد. به هر روي، دولت حق دیر ظهور میکند؛ به اندازهای دیر که همه از ظهور آن ناامید میشوند.