حضرت استادی که بیان عظمت و حقیقت شکوه علمی او را جرم می دانند:
در زمان اولیای معصومین علیهمالسلام ، غربت و تنهایی آنان در اوج بود و آن حضرات ناچار از تقیه بودند بهطوری که در روایات است: «التقیة دینی و دین آبائی»(برقی، المحاسن، ج ۱، ص ۲۵۵). حضرت امیر مؤمنان علیهالسلام چنان مظلوم بود که شخصی در حضور همگان وارد مسجد میشود و به آن حضرت ناسزا میگوید و حضرت امیر مؤمنان نیز بزرگوارانه سکوت میکنند.
پس از حادثه خونبار کربلا، اهل بیت علیهمالسلام شادی به خود ندیدند. اگر هم محبی شعری در مورد فضایل اهل بیت علیهمالسلام میسرود، گویی جان خود در این راه نهاده است و خون خود را ریخته میپنداشت. خفقان و استبداد جایی برای آزادی و شادی شیعیان نگذاشته بود .
در زمان امام سجاد علیهالسلام تا چهل سال اصلاً برای شیعه ننگ بود که نام شادی بر لب آورده شود و آنان دایم در مصیبت عظیم کربلا غم داشتند و حتی امروزه نیز ختم مجالس شادی با روضه و نوحه بر امام حسین علیهالسلام است و دشمنان ولایت برای شیعه جای شادی باقی نگذاردهاند. هیچ جای شادمانی دنیایی تا زمان ظهور برای شیعه باقی نمانده است و زمان شادمانیهای حقیقی شیعی، زمانه ظهور است.
غربت امامان علیهمالسلام روز بهروز بیشتر گردید و چون شرایط برای آنان سختتر میشد، غیبت صغرا و سپس کبرا پیش آمد تا جان آخرین امام معصوم حضرت حجت (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) محفوظ بماند. البته اگر خواننده در آن شرایط قرار گیرد، به درک واقعی این معنا میرسد و به درک شرایط آن روز می رسد.