پنجاه سال تلاش علمی و ۱۱۰۰۰ جلسه درس‌گفتار دروس تخصصي و عمومي حفظ شده

پنجاه سال تلاش علمی و ۱۱۰۰۰ جلسه درس‌گفتار دروس تخصصی و عمومی حفظ شده

 

محبوب ذاتی حق تعالی ۵۰ سال است كه تدريس دارند. درس هاي حضرت استاد از سال ۱۳۸۰ تاكنون ضبط گرديده است. مجموع جلسات ضبط شده دروس اعم از تخصصي و عمومي به ۱۱۰۰۰ ساعت رسيده است.

 

دروس  ضبط شده عبارت است از:

خارج فقه/ ۱۷۹۶ جلسه

درس خارج فقه حضرت استاد از سي سال پيش شروع شده است؛ اما جلسات ضبط شده آن تنها دوازده سال را در بر مي گيرد.

درس حاضر تمامی ابواب فقهی رایج از کتاب تقلید و طهارت تا حدود و دیات را به بحث گزارده است. نوآوری‌های فقهی معظم‌له هم ساختار فقه قدیم و هم بنیادهای محتوای آن را متحول ساخته و فقهی نوین مبتنی بر حقایق قرآنی و اصول ولایی مکتب تشیع پایه‌گذاری نموده که مهم‌ترین شاخصهٔ آن پیرایه‌زدایی از داده‌های فقهی و بازگردندن آن به بستر نخستینی که داشته و مصون داشتن آن از جمود و التقاط است. درس خارج فقه بعد از اتمام بازاندیشی فقه سنتی، بحث‌های روز و نوپدید را که در هیچ یک از کتاب‌های گذشتگان نیامده به بحث می‌گذارد. این درس با موضوع «اقتصاد»، در مدرسهٔ فیضیه، روزهای شنبه تا چهارشنبه، از ساعت ده تا یازده در مدرس زیر ساعت برگزار می‌شد. درس اقتصاد، اصول اقتصاد اسلامی و شاخصه‌های آن و طرح‌های اقتصادی دین اسلام را برمی‌رسيد که تازگی مباحث آن هم در موضوعی که تاکنون تحقیق در خور علمی برای آن سامان نگرفته، ویژگی آن بود اما حوادث اخير باعث تعطيلي اين درس پويا و محققانه گرديد.

از ويراسته‌هاي اين درس مي توان كتاب “فقه غنا و موسيقي” در ۷ جلد و “قمار” را نام برد. برخي از مقالات پيش‌نويس اين درس با لينك‌هاي زير قابل دريافت است:

تغذیه از موسیقی

قدرت اثر آفريني و راز حلاوت آسماني موسيقي

معنابخشي موسيقي

موسيقي ؛ كلام دل عاشق

موسیقی؛ داروی نفس

هنر موسیقی و مناسبات ارتباط صوتی

 

تفسیر قرآن کریم / تعداد جلسات ۸۶۵ جلسه

اين درس از سال ۱۳۸۷ در مدرسه فيضيه شروع شد. البته ۱۰۶ جلسه مربوط به تفسير سوره حمد در ايام تعطيلي مربوط به اعياد و وفيات انجام شده است. دروس تفسيري سوره حمد با عنوان “تفسير هدي” در چهار جلد براي چاپ آماده است.

درس تفسیر دارای روش تفسیری منحصر است که از آن به «انس با آیات قرآن کریم» تعبیر می‌شود. روش انس با قرآن کریم طریق ورود به ساحت قدسی کتاب خداوند و رمزگشایی از معارف آن است که ویژهٔ راه‌یافتگان ولایی و مقربان محبوب است. آنان با انس به قرآن کریم و حضور در محضرش که جز با صفای باطن و طول مدت به دست نمی‌آید، از مواهب این کتاب آسمانی بهره می‌برند. این روش تنها رابطه‌ای معنوی میان قرآن کریم و اولیای الهی و راه‌یافتگان حقیقی است. قرب به حضرات آیات الهی و ورود عینی به حضور حقایق قرآنی و انس با باطن نزولات ربانی و راه‌یابی به غیب هویات ربوبی در خور صافیان صفا و راه‌یاب وفا می‌باشد و افزون بر تحصیل مبادی و وجود شرایط و حال و هوای خود را لازم دارد. این روش تنها با تحصیل مبادی علمی محقق نمی‌شود و حضور علم اصطلاحی به تنهایی برای آن کارآمد نیست، بلکه افزون بر آن، این عنایت الهی و قرب ربوبی و حضور دایم و انس کامل با آموزه‌های وحی است که می‌تواند راه‌گشای آن باشد.

برای یافت این روش باید دست در دست استاد کارآزموده و راه‌آشنا گذاشت که از او به عنوان «محبوب» یاد می‌شود. برای درک کتاب آسمانی قرآن کریم باید از اولیای محبوبی مدد جست که آنان آیهٔ مربوط به هر کسی را که رزق و غذای اوست و نیز راه انس با آن را نشان می‌دهند.

رفع محجوریت از قرآن کریم با یافتن عالم ربانی است که به صورت محبوبی به داده‌های قرآن کریم راه یافته است و چنین افرادی نیز در هر قرنی یکی یافت می‌شود که بزرگی قرآن کریم را از نزدیک درک کرده و در تمامی علوم به صورت موهوبی صاحب نظر می‌باشند.

درس تفسیر قرآن کریم هر روز از شنبه تا چهارشنبه در مدرس آقاي خمینی مدرسه فیضیه از ساعت ۹ تا ۱۰ صبح برگزار می‌گرديد و طلاب عزیز و دیگر علاقمندان در آن شرکت می‌کردند اما در ۱۱ دي ماه  ۱۳۹۳  تعطيل گرديد. برخي از مقالات ويرايش‌شده اين دروس با لينكهاي زير قابل دسترسي است:

الله ؛ ذکر بلاخیز عاشقان

بسم الله ؛ کلید وحی الهی

بررسي و نقد روش تفسیری المیزان

مثاني بودن سوره حمد و نقد سه‌بعدی ساختن اين سوره در تفسیر تسنیم

معناشناسی تاویل و نقد نظريه تفسير المیزان

نقد نظریه جری و تطبیق روایات منقبت در تفسیر المیزان و تسنیم

اسماء الحسنی / ۷۴۳ جلسه

«اسماء الحسنی» از دانش‌های موهوبی و عنایی خداوند به اولیای خود است که می‌شود آن را دانشی و آموزشی ساخت. این درس از اسمای کمالی، جمالی و جلالی حق تعالی بحث می‌کند و معناشناسی، احکام، آثار و خصوصیات هر یک از اسما را بیان می‌دارد. این درس در روزهای پنج شنبه و جمعه از ساعت ۹ تا ۱۰ در مدرس حضرت معصومه واقع در مدرسهٔ فیضیه برقرار می‌گرديد و موضوع آن بحث از اسمای بسیط حق تعالی بود. اسمای بسیط و ترکیبی جمع‌آوری شده برای بحث در این درس به ده‌هزار اسم می‌رسد. این درس تاکنون بيست و يك سال بود که به صورت مرتب برگزار  مي‌گرديد. مجموع جلسات ضبط شده اين درس‌گفتار به ۷۴۳ جلسه رسيده است.

شرح منازل السائرین / ۶۷۴ جلسه

متن این درس کتاب شریف «منازل السائرین» است که یک صد منزل از منازل معنوی سالکان را آموزش می‌دهد. این درس افزون بر آموزش منازل سلوک شیعی به روش این کتاب که همان سلوک محبی است روش قرب محبوبی را نیز خاطرنشان می‌شود و فضای معنوی و مقامات روحانی، بلکه فراتر از منزل و مقام، از قرب و فنای محبوبان می‌گوید.

این درس در روزهای پنج‌شنبه و جمعه در مدرسهٔ فیضیه، مدرس حضرت معصومه، از ساعت ۱۱ تا ۱۲ برگزار می‌گرديد. خوشبختانه متن اين كتاب ، پيش از ممانعت دادگاه ويژه به پايان رسيده است. مجموع جلسات اين كتاب ۶۷۴ جلسه رسيده است.

 شرح مصباح الانس /  ۶۷۸ جلسه

مصباح الانس عالی‌ترین کتاب در عرفان است. متن اصلی مصباح الانس از آن قونوی است که در نگارش متن‌های عرفانی از استاد خود ابن‌عربی قوی‌تر و بهتر عمل کرده است. در این درس عالی‌ترین آموزه‌های عرفانی تدریس می‌شود و عرفان خواص در آن طرح می‌گردد و ناگفته‌های عرفان محبوبی در آن بیش‌تر گفته می‌شود. خوشبختانه تدريس تمامي متن اين كتاب نيز بيش از ممانعت دادگاه  ويژخ به پايان رسيده است.

شرح فصوص الحکم / ۱۱۵۱ ساعت

این درس تمامی متن فصوص الحکم و شرح آن را به مدت یک‌هزار و یکصد و پنجاه و يك ساعت مورد بحث قرار داده که خوشبختانه در سال ۱۳۸۷ پیش به پایان رسیده است و دست مانع‌تراشي‌ها از دامان آن كوتاه گرديده است . حاصل این درس دانشنامه‌ای جامع در عرفان اسلامی است که پیش‌بینی می‌شود به بیش از بیست جلد برسد.

تمهید القواعد / ۲۳۹ جلسه

این درس تمامی متن کتاب تمهید القواعد را آموزش داده و سيزده سال پیش به پایان رسیده است. در این درس نقدهای پایانی کتاب تحریر التمهید بر اثبات وحدت شخصی وجود مورد بررسی و نقد دقیق قرار گرفته است.

خارج فلسفه /  ۱۷۴۲ جلسه

این درس همان‌طور که از عنوان آن پیداست متن خاصی را در بیان بحث‌های فلسفی منظور نمی‌دارد و فراتر از شرح اشارات، حکمة‌الاشراق و الاسفار الاربعه، از فلسفه با محتوایی تمام عقلی و بدون غفلت از بعدی از ابعاد آن نظریه‌پردازی دارد و در این زمینه، پس از مکتب ملاصدرا و نوصدارییان، مکتبی نوظهور را پدید آورده است.

این درس از روزهای شنبه تا چهارشنبه در مدرس ساحلی مدرسهٔ فیضیه از ساعت ۱۱ تا ۱۲ صبح برگزار می‌ گرديد و دادگاه ويژه روحانيت با پيشامد حوادث اخير، از ادامه آن مانع گرديد. اگر اين درس‌گفتارهاي انتقادي پياده‌سازي و ويرايش شود تحولي عظيم را در حوزه انديشه‌هاي عقل‌ورزانه به وجود مي‌آورد و مي‌تواند بهترين  جايگزين براي فلسفه‌هاي موجود به ويژه فلسفه غرب و نيز نظام‌هاي كلامي جديد باشد.

الاسفار الاربعه / ۲۷۹ جلسه

این درس که سال‌ها پیش به پایان رسیده است، تمامی متن کتاب اسفار، حتی باب‌هایی که در حوزه علمیه خوانده نمی‌شود، تبیین و مورد بازاندیشی قرار داده است اما از آن همه، تنها  ۵۵ جلسه از جلد هشتم و ۲۲۴ جلسه از جلد نهم آن ضبط گرديده و حفظ شده است.

فلسفهٔ اخلاق / ۶۵ جلسه

درس فلسفهٔ اخلاق به درخواست جمعی از طلاب نوگرا و در شصت و پنج جلسه برگزار شده است و اندیشه‌های موجود در باب این دانش را تطبیق، بررسی و نقد کرده است.

دانش استخاره با قرآن کریم / ۳۲۰ جلسه

استخاره با قرآن کریم از علوم موهوبی به اولیای خاص خود است. این علم تاکنون مورد شناسایی و تدوین درست قرار نگرفته و درس حاضر برای نخستین بار، اصول، قواعد، اصطلاحات و رموز آن را آموزش داده و منطق فهم استخاره را تدوین کرده است. این دروس در کتابی پنج جلدی با عنوان «دانش استخاره» براي چاپ آماده شده است. اين كتاب براي نخستين بار در سايت عشق مردم منتشر شده است كه از طريق لينكهاي زير قابل دريافت است:

دانش استخاره / جلد يكم

دانش استخاره / جلد دوم

دانش استخاره / جلد سوم

دانش استخاره / جلد چهارم

دانش استخاره / جلد پنجم

دانش ذکر /  ۵۹ جلسه

اين درس براي افراد خاص تدريس شده است. مجموع نوارهاي آن در دو جلد كتاب به نام دانش ذكر براي چاپ آماده شده است. سايت عشق مردم اين كتاب را منتشر نموده است كه با لينك زير قابل دريافت است:

دانش ذكر / جلد يكم

دانش ذكر / جلد دوم

 

عرفان عملي / ۴۹ جلسه

اين درس براي افراد خاص تدريس شده است. ويراسته اين درس با عنوان دانش سلوك معنوي منتشر شده است. سايت عشق مردم، اين كتاب را منتشر نموده كه با لينك زير قابل دريافت است:

دانش سلوك معنوي

 

شناخت جن، فرشته و پدیده‌های عوالم غیبی / ۶۵ جلسه

اين درس، در مدرسه فيضيه برگزار مي‌گرديد كه براي پيشگيري از برخورد و ممانعت‌هاي شناخته‌شده تعطيل گرديد.

 

دانش اشتقاق / ۵۸ جلسه

اين درس ادبيات عرب و به طور خاص علم اشتقاق را مورد بحث و بررسي قرار داده است. برخي از مقالات اين درس‌گفتارها در سايت عشق مردم منتشر شده است. اين مقالات با لينك‌هاي زير قابل دريافت است:

کلمه؛ پایهٔ ادبیات / شرح روايت ابوالاسود در پايه‌ريزي نحو

 

علم حقوق

اين درس براي برخي از دانش‌آموخته هاي كارشناسي ارشد رشته حقوق و دانشجوي رشته دكترا  برگزار شده است. كتاب حاصل از اين درس با عنوان “حقوق نوبنياد” در دو جلد منتشر شده است. اين كتاب با لينك زير قابل دريافت است:

حقوق نوبنیاد / جلدیکم

علم زندگی

اين درس براي افراد خاص ارايه شده است. برخي از مقالات حاصل از اين جلسات در ادامه مي‌آيد:

دانش زندگي

نگاه عرفان محبوبي به انسان و جهان

زیبایی‌شناسی و هنر

 انسان‌شناسی

معرفت‌شناسی

 شرح منظومه

نقد کتاب‌های سه گانهٔ شهید مطهری دربارهٔ زن

نقد کتاب: «زن در آینهٔ جمال و جلال» نوشته آيت الله عبدالله جوادي آملي

عرفان محبوبي

بهداشت روان و سلامت نفس

و… .

ما بعضي از دروس خاص را نام نبرديم. دروسي كه ضبط نگرديده بسيار فراوان است و تمامي كتابهاي حوزوي غير از آنچه نام برده شد را در بر مي‌گيرد. نمونه‌اي از اين دروس عبارت است از:

خارج اصول

درس خارج اصول در دورهٔ شش ساله انجام شده و به پايان رسيده است که حاصل آن شرح کتاب «کفایة الاصول» و بازنگاری محتوایی آن است. این درس به‌ویژه در زمینه‌های اصول عقلی، دارای نوآوری‌های فراوانی است که برخی از اصول و قواعد استنابط را تحت تأثیر قرار داده و مسیر تازه‌ای برای آن گشوده است. متاسفانه اين درس ضبط نگرديده اما يادداشت‌هاي حضرت استاد در اين باب موجود است.

 فقه قرآن کریم

مقامات حریری

معلقات سبعه

مقامات موسیقی ایرانی

تعبیر خواب

علم فراست و زبان بدن

حضرت استاد در مورد دروس خود گفته‌اند: « بيش از چهل سال است که در حوزهٔ مقدس قم درس می‌گویم. روزهای بسیاری بوده که افزون بر درس‌هایی که می‌خواندم، تا چهارده درس هم داشتم. بعضی از درس‌هایم را نیم ساعت پیش از اذان صبح در حرم مطهر می‌گذاشتم و پس از آن نماز می‌خواندم. کم‌تر شده که تدریس کتابی را تکرار کنم. جز در درس‌های عمومی، هر کسی را به شاگردی نمی‌پذیرفتم و هر که را قبول کرده‌ام، به تمام معنا بوده و هیچ گاه نیز اشتباه نکرده‌ام. البته هر شاگردی را در حد خود ارج می‌نهم ـ یکی را در فقه، یکی را در اصول و دیگری را در فلسفه و یا چیزهای دیگر و بر این اساس آن‌ها را ـ می‌پذیرفتم و کم‌تر شده که کسی در همهٔ این دانش‌ها با من همراه شود. در خواندن کتاب نیز اصل را بر تحلیل مطالب کتاب و نقادی می‌گذاشتم. حتی سیوطی را نیز در سطح خارج آن بیان می‌کردم. در مطول چه بسیار با مرحوم سکاکی درگیر می‌شدم و در رسائل و کفایه نیز همین طور بوده است. معتقد بودم باید با تحلیل و نقادی کاری کرد و به نقالی بسنده نمی‌کردم. از این رو هر درس را یک بار و در نهایت دو بار می‌گفتم و سطح درس را ارتقا می‌دادم؛ نه این‌که کتابی را چند بار بگویم.

اولین کاری که هنگام ورود به قم انجام دادم، این بود که درس می‌گفتم و چند درس نیز داشتم. آن زمان معمم نبودم، از این رو وقتی در مدرسهٔ فیضیه راه می‌رفتم، همه به من اشاره می‌کردند و می‌گفتند: «این جوان است که از تهران آمده و درس می‌گوید.» در آن زمان، شمار طلاب معممی که به درس ما می‌آمدند زیاد بود؛ چون درس را عالی تقریر می‌کردم و آنان به‌خوبی آن را درک می‌کردند. بعضی از آقایان می‌گفتند: «خوب نیست افراد معمم به درس شما که معمم نیستید بیایند، از همین رو به ما اصرار می‌کردند عمامه بگذاریم. درس ما تحقیقی بود و به نقالی برگزار نمی‌شد. به یکی از آقایان که از اساتید آن زمان بود اشکال کردم: چرا در قم درس تحقیقی وجود ندارد! گفت: «النقال کالبقال!» گفتم: «این چه حرفی است؟! چرا چیزی را که اشکال دارد، به دیگران آموزش می‌دهید؟! شما یک بار درس‌هایی را که اشکال دارد، به عنوان سطح به طلبه یاد می‌دهید و سپس در درس خارج آن را نقد می‌کنید.» ولی درس ما تحقیقی بود و اشکالات کتاب‌ها را همان‌جا به طلاب می‌گفتیم. از این رو میان آقایان معروف بودیم و این‌گونه بود که آنان بر معمم شدن ما اصرار داشتند. برخی می‌گفتند: «به گردن ما! شما لباس بپوشید.» گفتم: «من دنبال لباس نیامده‌ام؛ آمده‌ام درس بخوانم.» آنان می‌گفتند: «شما موهایتان بلند است و طلبه‌های معمم به درس شما می‌آیند و این بی‌حرمتی است.» البته این‌طور می‌گفتند تا من راضی شوم لباس بپوشم؛ گرچه من با گفتهٔ آنان موافق نبودم تا این‌که یک شب خواب دیدم در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام هستم. پیش از این‌که خوابم را بگویم عرض کنم آن حضرت علیهاالسلام بزرگ ما در این دیار است و من کسی را در مقابل یا کنار آن حضرت نمی‌بینم. می‌گویند: کسی از عربستان سعودی می‌خواست به ملاقات مرحوم آیت‌اللّه بروجردی بیاید. ایشان گفته بود: «اگر وی بخواهد به دیدار من بیاید، نخست باید به زیارت حرم مطهر برود تا او را بپذیرم؛ چون ما شاگرد مکتب آن حضرت هستیم.» یک وقت هم کسی به من گفت: «عارفی را معرفی کن تا به خدمتش بروم.» به او گفتم: «شما اهلش نیستی!» گفت: «نه، هستم!» گفتم: «به زیارت بی‌بی برو، حرف هم نزن، همان رو به‌روی ضریح بایست و چیزی نخوان.» گفت: «ایشان را که می‌دانم!» گفتم: «دیدی اهلش نیستی! تو به دنبال ریش و پشم هستی. اگر عارف می‌خواهی، آن حضرت برترین عارف در میان ماست. خود بی‌بی شما را می‌بیند.» یادم می‌آید اولین باری که برای درس وارد قم شدم، به حرم رفتم و از بی‌بی اذن دخول گرفتم و به زیارت ایشان مشرف شدم و خود را به ایشان عرضه کردم و گفتم: «آمده‌ام به دیار شما و این‌جا ماندگار هستم و جای دیگری هم ندارم.»

به هر حال، در عالم رویا دیدم که در حرم مطهر هستم و رو به‌روی قبله، منبری بود که مرحوم آیت‌اللّه گلپایگانی ـ که فردی متخلق، متقی و فقیه بود و ما نیز به ایشان ارادت بسیاری داشتیم ـ روی آن منبر نشسته بودند و می‌خواستند عمامه بر سر من بگذارند. بعد از انجام کار و به رسم معمول بر آن بودند که پاکت پولی را به اصرار به من بدهند که من آن را نگرفتم و از خواب بیدار شدم. صبح به منزل ایشان رفتم و با این‌که تنها برای طلبه‌های مدرسهٔ خود عمامه‌گذاری می‌کردند، به من گفتند: «اشکال ندارد؛ شما هم بیایید.» در شب نیمهٔ شعبان در مدرسه‌ای که در خیابان صفاییه برای ایشان بود، جلسه‌ای گرفتند و من به لباس مقدس روحانیت ملبس شدم. آن‌چه در خواب دیدم، همان شد و ایشان پس از عمامه‌گذاری خواستند پولی به من بدهند و خیلی هم اصرار فرمودند، ولی من آن را نپذیرفتم.

البته در همان شب در تهران نیز مجلس جشنی برای عمامه‌گذاری ما گرفتند و پس از عمامه‌گذاری در قم، ما را به تهران بردند. من پیش از آن‌که معمم شوم، در تهران صحبت می‌کردم و تدریس هم داشتم. آن شب در همان مجلس جشن به منبر رفتم. در آن شب شیرین و ملکوتی و رفتار عزیزانه با ما، نمی‌دانستم که این شب غربت‌هایی دردناک را در پی دارد. غربت‌هایی که امروزه شاهد آن هستم و برخی به دلیل بی‌خبری از احکام شرعی، آن می‌کنند که می‌کنند و به قول سلمان فارسی: شد آن‌چه نباید می‌شد و نشد آن‌چه باید می‌شد.

خداوند دانش‌هایی را به رایگان به بنده داده است که بسیاری از آن در جایی نوشته نشده و خود نیز فرصت نیافته‌ام تا آن را به نگارش آورم. هم‌اینک یکصد و پنجاه جلد کتاب در اختیار دارم که آمادهٔ انتشار است و این آثار که آن را برای تمامی اقشار جامعه مفید می‌دانم به دست مردم برسد. بر آن هستم که واقعیت‌ها را به صورت بی‌پیرایه و صریح بیان دارم. این مطالب نسبت به بنده، تعریف و تمجید نیز نیست، بلکه شرح بخشی از ماجرای زندگی است که زمانه برایم پیش آورده است. من در این‌جا و در گوشهٔ قم، سخن گفتن با چند طلبه را ترجیح می‌دام و آن را آزادی خود می‌دانستم. در این گوشهٔ قم آزادی خود را همین می دانستم، ولی این آزادی به سکوت بود و چه فریادی بلندتر از «خلوت» و چه آذرخشی روشناتر و برنده‌تر از «سکوت» اما همین سکوت نیز در سکوتی غریبتر فرو رفت ودیگر انیسی با خود نمی‌یابم جز رفیق همیشگی خویش که هر جایی است!

در همان روزهای نخستی که به قم آمده بودم، روزی به نماز جمعهٔ حضرت آیت‌اللّه آقای اراکی رحمه‌الله در مسجد امام حسن علیه‌السلام رفتم. آقای اراکی رحمه‌الله در آن زمان در قم به عنوان چهره‌ای علمی و مطهر شناخته می‌شد اما بحث مرجعیت ایشان مطرح نبود. در میان نماز وقتی اطرافم را دیدم وحشت سراسر وجود مرا گرفت؛ به طوری که نمازم را شکستم و به سرعت از مسجد بیرون آمدم. دیگر در اختیار خودم نبودم و خودم برای رسیدن به آن هیچ کاری نکردم. اگر بگویم خودم این کارها را کرده‌ام چون دلم می‌خواسته است، کفر است. هیچ‌گاه نه خواسته‌ام که درسی بخوانم و نه خواسته‌ام که ریاضتی بکشم و همواره این کارها بوده است که مرا دنبال کرده‌اند. آنان مرا دست‌کم از سه سالگی رها نکردند. سه‌سالگی خود را به خوبی یاد دارم و از آن زمان تا به حال این مکافات‌ها را داشته‌ام. این‌که هم‌اینک با کتاب‌های من مخالفت می‌شود و می‌گویند این موسیقی، روان‌شناسی، تعبیر خواب، تفسیر، مباحث ولایت و دیگر امور در جایی نبوده است راست می‌گویند؛ چون من این دانش‌ها را از جای دیگری آورده‌ام و آن را به دانش‌های امروزی ربط داده‌ام.

من می‌گویم می‌توانم قرآن کریم را با دستگاه‌های موسیقی و بدون استفاده از زبان عربی یا فارسی یا هر زبان دیگری حتی برای آنان که سواد ندارند آموزش دهم؛ به‌گونه‌ای که بتواند معنای آن را دریابد. این سخن و ادعا خیلی مهم و بسیار غیر عادی است ولی خوبی آن این است که کسی این کار را از ما نمی‌خواهد. در باب استخاره کتابی در پنج جلد نوشتیم و چند سال است برای مجوز نشر مانده است. اگر در این رابطه هم کاری کنیم با آن‌که انقلاب عظیمی در فرهنگ قرآن کریم به وجود می‌آید؛ به‌گونه‌ای که آموزش قرآن کریم و درک معنای آن نیاز به آموختن زبان عربی ندارد و هر کسی با هر زبانی می‌تواند معانی قرآن کریم را دریابد و این دانش مثل اختراع خط بریل برای نابینایان است و بنده توان انجام آن را دارم، اما مطمئنم معیارهای چاپ و نشر و ممیزان و بررسان که با افراد به صورت دستوری عمل می‌کنند، مجوز نشر آن را نمی‌دهد. ما با استفاده از صوت و نت‌ها و موسیقی قرآن کریم، می‌توانیم آن را قابل فهم و درک برای عموم مردم جهان با هر زبانی که هستند بنماییم.

ما در باب فقه موسیقی در کتاب «فقه غنا و موسیقی» که هفت جلد است به تفصیل سخن گفته‌ایم و نیز کتاب «منطق موسیقی» را داریم. البته این کتاب نیز از نشر باز مانده است. در آن‌جا از موسیقی توحیدی به اختصار، آن هم در مقدمه چیزی گفته و از آن گذشته‌ایم. آیا روان‌شناسان یا موسیقی‌دانان می‌توانند به موسیقی جهت توحیدی دهند یا خیر؟ برای نمونه، دستگاه موسیقی آیهٔ شریفهٔ: «لَکمْ دِینُکمْ وَلِی دِینِ» (کافرون / ۶) چیست و چه کسی می‌تواند آن را تشخیص دهد و قدرت استخراج آن را داشته باشد؟

به علم اعداد و حروف نیز آگاهی کامل دارم. عالمی که در آن زندگی می‌کنیم بسیار پیچیده است و یکی از پیچیدگی‌های آن دنیای «اعداد» و نیز «حروف» است که هریک برای خود آثاری دارد. هر فردی دارای عددی است و برخی از اعداد رذیلت‌ها را می‌نماید.

اگر جمعی از طلبه‌های فعال، خوش فکر، منصف و آزاد با بنده جمع شوند و به ما کمک کنند، من نیز می‌توانم به مدد آنان برخی از طرح‌هایی را که در رابطه با دانش‌های دینی دارم به انجام رسانم و در آن صورت، از عملی کردن هر کاری که از دستم برآید دریغ و بخل نخواهم داشت، منت و توقعی نیز ندارم. ولی این کار را تا رعشه پیدا نکرده‌ام می‌توانم انجام دهم و اگر به زمان پیری و رعشه رسم، این حقایق را با خود به قبر خواهم برد. من مرحوم علامهٔ طباطبایی رحمه‌الله را به یادم دارم. زمانی که علامه، علامه بود کسی از او بهره نبرد و مجبور بود در تبریز باغبانی نماید، و زمانی به سراغ او آمدند که ایشان پیر شده و به رعشه افتاده بود؛ یعنی زمانی که دیگر کار مهمی از ایشان ساخته نبود. زمانی که ایشان در تبریز بود، ایشان هم فیلسوف بود و هم عارف و هم علامه، ولی وقتی رعشه پیدا کردند، دیگر نمی‌توانستند علم کاربردی خود را ارایه دهند.

مرحوم آیت‌اللّه گلپایگانی رحمه‌الله نیز چنین بود. زمانی که ایشان در فقه پهلوانی بود، تعداد بسیار معدودی به درس ایشان می‌رفتند و از ایشان استفاده نمی‌شد، اما در زمان مرجعیت، که با کهولت همراه بود، ایشان در مسجد اعظم تدریس می‌کرد و بیش از هزار شاگرد داشت. شاگردانی که هیچ‌کدام کارایی نداشتند و وصف آنان: «ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ» (حج / ۷۳) بود اما کلاهما فی الجنه بودند. من نیز تا به رعشه نیفتاده‌ام کارایی دارم و رایگان نیز هستم؛ همان‌گونه که دانش‌های خود را بدون زحمت و رایگان به دست آورده‌ام.

من هم‌اینک به حمد الهی هیچ مشکل جسمی ندارم و این انرژی را دارم که روزی ده کار متفاوت در طول بیست ساعت از شبانه‌روز بدون خستگی انجام دهم و این شمایید که نباید بگذارید این انرژی بدون استفاده بماند. کارهایی که هم‌اکنون انجام می‌دهم درست و متناسب با بنده نیست. من باید کارهایی را انجام دهم که در توان هیچ کسی نیست. این کارها را دیگران نیز می‌توانند انجام دهند و وقت مرا فقط تلف می‌کند ولی چاره‌ای ندارم و کسی نیست که این کارها را انجام دهد و در غربت و تنهایی خود به سر می‌برم و کارهای بسیار مهمی که فرهنگ دینی را سالم‌سازی می‌نماید بر زمین می‌ماند؛ هرچند آثاری که بنده به قلم آورده‌ام نه حال، که در آینده‌ای دراز اهمیت و جایگاه خود را پیدا می‌کند. زمانی که خلا علمی در زمینهٔ علوم انسانی، خود را نشان دهد و هیاهوها و احساسات بخوابد و جامعه به این نتیجه برسد که در این حوزه دانشی در خور ندارد و نیازمند علم و فرهنگ ناب است. آن زمان است که این آثار نتیجه می‌دهد و می‌تواند مشکلات اساسی جامعه را برطرف سازد.

اگر ما جمعی محقق توانمند در اختیار داشته باشیم بحث‌هایی که ممکن است سی سال کار داشته باشد؛ مانند بحث‌های ولایت، شناخت جن و فرشته، ترجمهٔ قرآن کریم با بیان موسیقی آن می‌شود که تا چند سال به فرجام رسد. من به قرآن کریم که دست می‌زنم می‌بینم می‌توان آن را بدون لغت و صرف و نحو معنا کرد؛ ولی این‌قدر خود را نگاه می‌دارم تا چیزی نگویم؛ چرا که در کتمان قوی هستم، اما بعضی مواقع ناگهان چیزی از دست می‌رود و گاه هم لازم می‌دانم اندکی از آن را بیان کنم؛ هرچند بسیاری باور نمی‌کنند و برای ما مشکلاتی به وجود می‌آورند! باید این سخن که دین بی‌پیرایه است را به مردم جامعه رسانید زیرا همهٔ آنان به این مطالب که می‌رسند به آن گوش فرا می‌دهند. امروزه مردم، گوشی برای شنیدن حرف‌های تکراری یا بی‌محتوا ندارند و این کمبود در زمینهٔ معارف دینی را باید از این تنوررایگان جبران کرد.

خدا رحمت کند مرحوم بهشتی را که بسیار باصفا بود و می‌گفت ما هسته‌ایم، به ریش مردم بسته‌ایم! ما خوب یا بد، با مردم خود هستیم و هیچ‌گاه از آنان جدا نمی‌شویم. ما خارجی نیستیم تا فرار کنیم. کسی نیز ما را تحویل نمی‌گیرد؛ چرا که آنان نیز می‌دانند ما به هر حال وطنی هستیم و به درد بیرون و آن‌ها نمی‌خوریم. آن‌ها مزدور، وابسته و جاسوس می‌خواهند و وجود ما روحانیان این‌گونه نیست. ما در این‌جا همین که می‌گوییم «یا امیرمومنان علیه‌السلام » تمامی مشکلات از ما می‌ریزد و امیر مومنان علیه‌السلام باورمان می‌شود. این‌جا سکوتش آزادتر از همه جاست؛ اگرچه همین سکوت رخوت و خستگی می‌آورد.

به عنوان مثال، دیشب برای تدریس، کتاب مصباح الانس را مطالعه می‌کردم. درس از «الفصل الثانی» شروع می‌شد و فصل نخست آن صد صفحه پیش از آن بوده است. برای برقراری پیوند میان مطالب کتاب باید خلاصه‌ای از فصل قبل گفته می‌شد. فردا صبح به کلاس درس رفتم ولی هیچ کس نیامد. وقتی انسان به غربت و سکوت مبتلا شود، کارآیی انسان کاهش می‌یابد و نمی‌تواند افکار و معلومات خود را بیان کند و تمام استعداد و علوم انسان بدون استفاده باقی می‌ماند.

در قرآن کریم حقایق و گنجینه‌های بسیار عظیمی قرار دارد که بدون استفاده مانده است و بنده قدرت و توان استخراج آن را دارم و می‌توانم دست‌کم هزار پروژهٔ قرآنی را کلید بزنم. این کارها برای من بسیار راحت است اما نبود نیروی تحقیقی و تنهایی و غربت و نیز در اثر گذشت زمان، این انرژی تلف می‌شود.»

 براي شنيدن درس‌گفتارهاي استاد محمدرضا نكونام به بخش صداي محبوب مراجعه نماييد

 

 

مطالب مرتبط