صاحبان ولایت؛ سیر دهنده سالکان به ساحت مشاهده صفات و فنای ذات
صاحبان ولایت نه خدایند که بتوان ایشان را خداوندگار خویش خواند، که ذات و استقلال ندارند و تنها نُمود تمام و ظهور اَتماند و عاری از هر زمینه غلو از ناحیه دوستداران آگاه میباشند و البته نه مانند دیگر پدیدههایند که در این مسیر، به کجی و کاستی ناسوت بیالایند؛ بلکه آنان تمام تعین و تعین تمام کمالاند و همه کمالات هستی را به صورت یکجا دارند و میاندار میانهها میباشند.آنان تنها چشم بر هویت حق دارند و نقش عالمیاناند که آگاه بر راز صحیفههایند و پیشی گرفته بر صفحه طبیعت ناسوت. مفاتیح غیب در ید الاهی آنان است و هر خواسته الاهی، بر لوح نمود ایشان نشسته است. سِرّ و نهان هر پدیدهای در راستای پدیداری آنان نهان است. ایشان ظهور اسمهای ذاتیاند که به یمن حق تعالی قالبریزی قابلیتها را بر عهده دارند و هر قالبی در چهره ولایت مطلق و سِعی سیر آنان ظهور مییابد و سیارگان خیرهکننده اسمهای الاهی، در آسمان ملکوت ایشان ظهور و بروز مییابند.
آنان اولیای کمالی و کمّل اولیای الهیاند که «حکم عدل» و مرکز بایسته جمال و جلالِ حقیقتاند. تمامی جلوههای الاهی، کلمههای نیکویی است که از آنان چشمه گرفته و معجم کتابهای دانشی و معرفت شهودی میباشند و آیه «عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی فِی کتَابٍ لاَ یضِلُّ رَبِّی وَلاَ ینْسَی»(۱) شرح شأنی از شؤون آنان است:
ولایتی که اهلبیت علیهمالسلام دارند، سِرّ پیمبران الهی و رمز شیدایی آنهاست.
حقیقت ولایت مطلقه آنان، در ولایت هر پیامبری تعین یافته و آنان را همواره پیش از رسالت تا بعد از قیامت، به راه داشته است. حضرات پیامبران علیهمالسلام به شورِ شوق آنان بوده است که بلا و ابتلا میدیدند و به غلبه دولت ایشان نجات مییافتهاند. حقیقت پیغامبران الاهی، آنان هستند که هر رنجی را با غلبه وحدت ایشان، به جان میخریدند و این حقیقت با ایشان، نه عینیت، که معیت دارد.
نشان پیامآوری هر پیامبر، از ایشان میباشد که هرچه از آنان نمودار است، آینهداری صورت صولت حیدری است.
اصل آدم آنان بودند، زمانی که فرشتگان نامهای ایشان را شنیدند، بر وی سجود آوردند.
لطف صفای زیبایی یوسف، ایشان هستند. زمانی که او در چاه بود، و آنگاه که زلیخا را خیره خود نموده بود، به مدد اسمای نیکوی ایشان، آرام میگرفت.
همانان هستند نگاه صالح و هود که برای امتی ناقه بیرون آوردند و برای قوم دیگر، عذابی دردناک.
قوم لوط را چنان زدند که فرازترین مکان آنان فروترین آن گردید.
رؤیت شیخ انبیای الهی؛ ابراهیم بتشکن علیهالسلام بودند، زمانی که ساحت «سِرّ ولایت» بر او چیره گردید و بینیاز از هر امری گشت و با این ولاء بود که به جبراییل «نه» گفت.
ایشان دبیر موسی هستند که نبوت بر او زینت شده است و معلم خضر میباشند که ولایت بر او قاهر است.
عیسی را در کودکی دانش آموختند و زبان وی را گویا نموده و او را بر آسمانها عروج دادند:
چشمههای دانش از اقیانوس حقیقت آنان روان است و باغستان پدیدهها به میوه معرفت آنان است که به بار است. ایشان به دولت اسمایی حضرت حق تعالی، گستراننده زمینها و برپا دارنده آسمانها میباشند. صاحبان ولایت که چهارده نور پاک اهلبیت علیهمالسلام میباشند، سیر دهنده سالکان به ساحت مشاهده صفات و فنای ذات هستند و تمامی شؤون و وصفهای الاهی، شاهد نورانیت آنان است و همه حالها با دگرگونی احوال آنان است که گوناگونی میپذیرد.
هندسه پروازِ ملک و ملکوت در دستان آنان است و هر پدیدهای به آنان است که نه از دام تنزیه به تنگ میآید و نه در شبکه تشبیه گرفتار میگردد.
دانای ماجرای هر پدیده میباشند که هر یک را به معیار «عشق» در ایستار ویژه خود جای میدهند و ترجمان گفتارهای الاهی از مطلع تا ظاهر میباشند، آن گونه که آن را شایسته است. آناناند که خطا از ایشان بهدور است و حجت بر خلق میباشند.
۱٫ طه / ۵۲٫
برگرفته از کتاب محبوب عشق