سرور و سالار عاشقان

حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام پیامبر عشاق و دل‌باخته سینه‌چاک حق تعالی است که روز عاشورا همه مظاهر طبیعت را از خود دور ساخت و تنها حب و عشق حق تعالی را در دل جا داد و دل را از خود نیز جدا ساخت و به پاره پاره شدن آن راضی شد. آن حضرت علیه‌السلام هرچه به ظهر عاشورا نزدیک‌تر می‌گردید بر حسب روایت، زیباتر، روشن‌تر و شاداب‌تر می‌شد و هر قدر مظاهر خلقی از ایشان رها می‌شد، حق تعالی جای‌گزین آن می‌گشت تا جایی که همه خویشان، فرزندان و یاران وی از او جدا گشتند و با پاره پاره شدن بدن مبارک ایشان، جسم و تن نیز جدا گشت و با رضای تمام، نفس خویش را نیز در راه حق تعالی داد و از خودی، بی‌خودی ماند و از حق، حق تا جایی که گویی خدا خود بود که به زمین آمد و خود شمشیر به دست گرفته بود و می‌جنگید و خود پاره پاره می‌گشت.

زیبایی آن حضرت علیه‌السلام جمال خدایی و روشنایی آن جناب، نور چهره حق تعالی بود و حق تعالی در پناه خلقی میدان‌داری می‌کرد و آن زیبایی و جمال، چهره خدایی بود و نوری در کار نبوده است. دیگر اولیای خدا نیز هر یک به نسبت موقعیتی که دارند به چنین مصایبی که حکایت شیرین عشق است دچار می‌گردند. مصایب و مشکلات و پیشامدهای عادی و غیرعادی، از بهترین زمینه تحقق محبت و عشق که مصیبت و نشاط را با خود دارد و ورود آن به قلب بنده است و همان‌طور که حق تعالی در کمین بندگان است، بندگان خدا نیز باید در کمین کام‌جویی از این حوادث باشند و به‌آسانی آن را رها نسازند و از حضیض ناسوت، خود را به اوج ملکوت رسانند و دل از طبیعت بیرون برند.

مطالب مرتبط