هدیه حج
یکی از زوار و حجاج از مکه زنگ زد و گفت به مکه مشرف شدهام و میخواهم از اینجا برای شما هدیهای بیاورم، به ذهنم آمد که به او بگویم: کفن برایم بیاور؛ ولی او خود بیدرنگ گفت: میخواهم یک احرام از طرف شما انجام دهم. وقتی او این جمله را گفت، از مهر و محبت فراوان وی به من فشار آمد و چهقدر سخت بود. من میخواستم کمترین چیز دنیا که کفنی است را بگویم تا هم او راحت باشد و هم خودم؛ ولی او خیر بالاتری را هدیه کرد. او کادویی از جنس معنا به من هدیه کرد چیزی که هر انسانی در برابر آن کم میآورد.