اساتید
کمتر از سه دهه، رغبت به استاد داشتم و در بیست سالگی خود را از همه و همه کس فارغ دیدم، ولی در همین مدت، اساتید فراوانی در رشتههای گوناگون مرا یاری کردند. اساتیدی که هر یک امت و قیامتی بودند. آیاتی الهی، بیناتی ربانی از مشاهیری چون آیتاللّه الهی قمشهای، آیتاللّه شعرانی، آیتاللّه شیخ مرتضی حایری، آیتاللّه سید احمد خوانساری، آیتاللّه گلپایگانی و آیتاللّه میرزا هاشم آملی رحمهم اللّه تعالی.
مبارزات
گزینش نیروهای انقلابی و انجام عملیاتهای ویژه بیشتر با ما بود. مسؤول گزینش افراد برای ماموریتهای خاص بودم و بسیاری از کارها را سرویس میدادم؛ کارهایی که افراد عادی از عهده آن بر نمیآمدند و انجام آن لازم بود. در آن زمان، من با مرحوم آقای پسندیده، بسیار در ارتباط بودم و هرگاه کاری را که لازم بود انجام گیرد به ایشان میگفتم. من مرحوم آقای ربانی شیرازی را قبول داشتم و کارهایی ویژه مانند تامین سلاح را با ایشان انجام میدادیم. کارهایی مانند تربیت نیروهای زبده و چریک را که میتوانستم به صورت حرفهای انجام دهم و آن را آموزش دهم. بازداشت توسط ساواک برای من بسیار اتفاق میافتاد و هر بار به نوعی دنبال میشد و بسیار میشد که مورد تعقیب و بازداشت بودهام که خود را با روشهای مرسوم خویش آزاد میکردم. یکی از آن روشها انکار کلی و دورسازی خود از ماجرا در پوشش درس و بحث فراوان بود که بهطور معقول قابل باور بود و زیادی درسها پوششی برای این بود که ساواک متوجه مبارزات انقلابی من نمیشد. در شبانهروز خوابم بسیار اندک بود و به یک یا نیم ساعت خواب اکتفا میکردم.
سوابق مدیریتی
اوایل انقلاب، مدتی کوتاه جزیره کیش، بندر امام و ماهشهر و نیز مشهد، اسفراین و اداره این مناطق به دست من بود. من بهتنهایی جزیره کیش را اداره میکردم و چهل همافر و افسر را از ارتش انتخاب و در یک خانه افسری مستقر کرده بودم تا به عنوان گروه ضربت نزد ما باشند.
مخالفت با گروه های انحرافی
مسألهای که از همان نخست و پیش از انقلاب در قم و در طی جریان انقلاب مرا بسیار آزار میداد و خیلی اذیت هم شدم، مسأله آقای منتظری بود. من پیش از پیروزی انقلاب هم با خط فکری وی مخالف بودم و مخالفت خود را به صورت علنی اظهار میکردم و در واقع برای او قداره را از رو بسته بودم. من نه به علم او اعتقادی داشتم و نه به خط و مشی وی. مشکل اصلی من با وی در باب ولایت بود. مشکلات ایشان در این مورد در کتابهایش نیز منعکس شده است. همچنین وی به بیگانگانی چون قذافی، کاسترو و عرفات وابستگی نشان میداد و من معتقد بودم مرجعیت شیعه نباید برون مرزی گردد.
شناخت دقیق افراد و گروه های انحرافی
من به کسانی که بنی صدر را مطرح و بزرگ کردند، همان زمان میگفتم: «در اشتباه هستید و او برای مدیریت یک مدرسه خوب است؛ نه یک کشور.» در آن زمان برخی از آقایان بودند که بنیصدر را بزرگ کردند و بعد هم چوب آن را خوردند. اگر من با آقای بنی صدر، بازرگان یا آقای منتظری مخالف بودهام، بدین جهت بوده که آنان را خوب میشناختم و شناخت من از آنان از دور نبوده است.
کناره گیری سیاسی از آغاز دهه ۶۰
از حدود سال شصت به بعد، من از صحنه سیاست و اجتماع کناره گرفتم و عملکردی که دیگران در طول این سالها داشتهاند و حوادثی که پیش آمده است، متوجه ما نیست. من از سال شصت به بعد بر روی نظریهپردازی و تولید علم تمرکز کردهام و طرحهایی که به نظرم میتواند انقلاب و حکومت را از مشکلاتی که دارد نجات بخشد، در کتابهای خود آوردهام. دلیل اینکه من از سال شصت به بعد کناره گرفتم و تارک سیاست شدم، این بود که من به بسیاری از مسایل که به وجود میآمد اعتقادی نداشتم و ماهیت دین حقیقی از دیدگاه من این نبود.
مهندسی حرکت فرهنگی نظام در قالب ۸۰۰ کتاب علمی
معتقدم اگر به انقلاب اسلامی، شوکی فرهنگی و علمی وارد بشود، پیشرفتی جهشی خواهد کرد. این حرکت فرهنگی، نیازمند فرآیندی از پیشساخته شده است. این کاری است که من در طی پنجاه سال، درباره دین و فرهنگ شیعی انجام دادهام. نظرات علمی و بهروز را با موضوعشناسی دقیق طراحی و مهندسی کردهام و مسایل دینی گزاره به گزاره و جزء به جزء و ذره به ذره مانند تکههای شیشه در آینهکاری روی هم چیده شده است. هدف من، انجام این کار بوده است و از سال شصت که سیاستهای اشتباه برآمده از عدم درک صحیح از فرهنگ دینی را دیدم، برای مهندسی این فرهنگ، از سیاست کناره گرفتم و فقط در حوزه علمیه مشغول درس و بحث و تحقیق و تربیت شاگردان لازم برای آن گردیدم که حاصل آن، حدود هشتصد جلد کتاب شده است.
نقد و بررسی پیرایه ها
کتابهای علمی، اشکالات زیادی دارد و نیاز به تصحیح و ویرایش و نقد دارد که ما آن را در این کتاب ها انجام دادهایم. اشتباه علمی مانند زباله است که باید از میان مطالب برداشته شود و با نقد درست و سالم، بازیافت گردد. باید حرفها گفته شود و تحقیق و بررسی در فضایی که آزاداندیشی پاس داشته شود انجام گردد تا نظریه علمی به صورت هماندیشی جمعی به پختگی و بلوغ برسد و نظریه ها شلاق بخورد تا درست بشود. باید اشکال کرد و در نقد و بررسی نیز میان صاحبان قدرت و پیادهها تبعیضی قایل نشد.
پیرایه زدایی، مهم ترین رسالت تألیفات
ویژگی اساسی تألیفاتم را میتوان «پیرایهزدایی» در حوزه معرفت دینی و مسایل فلسفی و اجتماعی دانست. از طفولیت به این باور رسیده بودم که بسیاری از قواعد، قوانین و احکامی که به نام دین یا علم در کلام، فلسفه، عرفان و فقه و در سنتها و مباحث اجتماعی وجود دارد، قابل نقد و رد است و شماری از آن نیز مستند نیست و دلیل و حجیت ندارد. از این رو نقد قوی و پیرایهزدایی از این متون را هدف نخستین تدریس و نوشتههای خود قرار دادم.
طراحی سیستم فلسفی نوین
در زمینه فلسفه، سیستم و ساختار این دانش با بحثها و مطالب ارایه شده توسط ما بهکلی تغییر کرده است و فلسفه نوینی را رقم زده است. بر اساس سیستم فلسفی نوینی که ما پایهگذاری و تدوین کردهایم، مکتب صدرایی و نوصدراییان به طور اساسی نقد و اشکال میشود. حدود سی تا چهل سال است که برای بارورشدن و ثمردادن این اندیشههای فلسفی، تلاش فکری شده است.
بازاندیشی متون اصلی عرفان و مهندسی عرفان محبوبی
بحثهای مربوط به شرح و تصحیح کتاب فصوص، هزار و یکصد و شصت جلسه شده است که دانش عرفان محبی موجود را به جایگاه خود که همان عرفان عصمتی محبوبی است میآورد؛ به گونهای که در عرصه عرفان، طالبان حقیقت را ، هم برای وصول علمی و هم وصول عینی ، همین متنها کافی است. ما همانطور که تمامی مباحث فلسفی و اسفار را نقادانه دنبال کردهایم مباحث عرفانی، هم تمهید القواعد و هم فصوص الحکم و هم مصباح الانس را به صورت کلی بازاندیشی و بازنگاری نمودهایم. بحثهای عرفانی ما، عرفان امیرمؤمنان را احیا کرده است؛ یعنی همان عرفان عصمتی و ولایی که کربلا را قیام بخشید. ما میخواهیم عرفان محبوبان را تبیین کنیم. قصدمان، شناسایی و شفاف کردن زوایای مختلف این دانش معرفتی و ولایی است.
ترسیم فقه حکمت گرا
ما برای آنکه فقه و به تبع، حقوق خود را کارآمد کنیم سه زاویه به آن دادهایم: شناخت موضوع، شناخت ملاک و شناخت حکم. فقه ما هماینک ملاکشناسی ندارد و شناخت موضوع را نیز شأن فقیه نمیداند. ما این سه بخش را در کتابهای «حقیقةالشریعة فی فقه العروة» که بازنگاری متن کتاب عروة الوثقی است و نیز در «تحریر التحریر» که بازنویسی کتاب «تحریر الوسیله» است آوردهایم.
احترام به آزادی و پاسداشت انصاف
به آزادی انسانها اعتقاد زیادی دارم. اعتقادم به آزادی انسانها، بیشتر از ایمانم به خداست. معتقدم انسان باید از آزادی برخوردار باشد. همچنین بیشتر از ایمان به خدا، به خصیصه باانصاف بودن باور دارم. خصیصه باانصاف بودن را بسیار دوست دارم.
طراح نظریه مدیریت مرحمت ولایی و نقد مدیریت جامعه بر پایه عدالت اجتماعی
حقیقت مدیریت جامعه اسلامی باید بر پایه «ولایت عمومی» باشد، نه «عدالت اجتماعی» و این طرح را با ظرایفی که دارد به تفصیل ایراد کرده ام. ولایت عمومی حقیقتی والاتر و برتر از عدالت اجتماعی است و اسلام نیز حاکمیت خود را بر این مدار قرار داده است. من طرح کلی این نظریه را در کتاب «حقوق نوبنیاد» آوردهام. میان این دو نظریه نیز تفاوت بسیاری است و نمیشود هر دو را درست دانست و حاکمیت و چیرگی آن نظریه پیآمدهایی منفی برای ممکلت دارد، از جمله اینکه جامعه چهره اسلامی بودن خود را از دست خواهد داد؛ زیرا عدالت اجتماعی با جامعه کفر سازگاری دارد و این قالب را میپذیرد، ولی ولایت عمومی جایی در جوامع کفر ندارد و فقط شیعه از چنین نعمتی برخوردار است.
مهندسی دین اجتماعی در قالب ۱۱۰۰۰ درس گفتار علمی و تخصصی
من گاهی وقتها، در مصدر امور قرار میگرفتم و دین را با برداشتها و نظرات شخصیام اجرا میکردم که نتایج بسیار زیبا و درخشانی داشت. محتوای این دین، مواردی است که من به طور عملی در جامعه تست و آزمایش کردهام. در واقع، این مباحث، تجربه شده است و من عمری را صرف این کار کردهام. هم از ظاهر استفاده کردهام و هم از باطن. هم مشاهده کردهام و هم از غیب گفتهام. اینها نتایج کل تحقیقات و بررسیهای من است. این بررسی ها را در درس ها خودم آورده ام. نزدیک به پنجاه سال است كه در حوزه تدريس دارم و تنها حدود یک چهارم از این درس ها ضبط و حفظ شده است که همین ها به ۱۱۰۰۰ ساعت رسيده است. بعضی روزها بیش از چهارده ساعت درس و بحث داشته ام. برخی از این درس ها خارج فقه ، خارج اصول، تفسیر قرآن کریم، اسماء الحسنی، شرح مصباح الانس، شرح منازل السائرین، شرح فصوص الحکم، تمهید القواعد، الاسفار الاربعه، دانش استخاره با قرآن کریم، دانش ذکر، عرفان عملي، شناخت جن، فرشته و پدیدههای عوالم غیبی، دانش اشتقاق، علم حقوق، فلسفه اخلاق، زیباییشناسی و هنر، انسانشناسی، معرفتشناسی، شرح منظومه، نقد کتابهای سه گانه شهید مطهری درباره زن، نقد کتاب: «زن در آینه جمال و جلال»، بهداشت روان و سلامت نفس، فقه قرآن کریم، مقامات حریری، معلقات سبعه، مقامات موسیقی ایرانی، تعبیر خواب و علم فراست و زبان بدن بوده است.
تألیف فقه غنا و موسیقی در قالب ۷ جلد کتاب
ما در باب فقه موسیقی در کتاب «فقه غنا و موسیقی» که هفت جلد است به تفصیل سخن گفتهایم و نیز کتاب «منطق موسیقی» را داریم.
آگاهی بر علم حروف، اعداد و دیگر علوم فراموش شده
به علم اعداد و حروف آگاهی کامل دارم. عالمی که در آن زندگی میکنیم بسیار پیچیده است و یکی از پیچیدگیهای آن دنیای «اعداد» و نیز «حروف» است که هریک برای خود آثاری دارد.
علاقه به آسمان شب
به آسمان بسیار علاقه دارم و هیچگاه زیر سقف حتی در زمستان قرار نمیگیرم. بیشتر وقت خود را زیر آسمان میگذرانم. من از کودکی با آسمان انسی دیرینه دارم و جای جای آسمان برخی از شهرها را میشناسم.
۵۰۰۰۰ بیت مناجات عاشقانه
تاکنون بیش از پنجاههزار بیت شعر گفته ام. این اشعار برای خودم، خودمانی، برآمده از دل، زیبا و تأثیرگذار است. این اشعار، مناجاتها و شرح حالات معنوی من است. این شعرها، ظهورات من است. محتوای این اشعار، سرنوشت و شناسنامه من است. من خدا را رؤیت کرده و درباره او شعر عاشقانه سرودهام ؛ همانطور در رؤیتم او را زیبا و عاشقانه دیدهام.
راه و مسیر هر شخصی به سمت پروردگار، مخصوص خود اوست. برای بیان نحوه ارتباط هر کسی با حقتعالی، باید از دهان، کلمه و لفظ مخصوص خود او استفاده کرد. زبان مخصوص من همان شعرهایم است. کتابهایم محصول روز و حوادث آن است، ولی اشعارم را بعد از نیمهشب و بیپیرایه و بسیار روشن سرودهام. حجم اشعار، تاکنون بیش از پنجاههزار بیت شده است که همه حرفهای من و مناجاتهایم با خداست.
همچنین من تمامی غزلیات جناب حافظ را نقد کردهام؛ نقدی شفاف، مؤثر و صریح که به استقبال حافظ و شعر او رفته است. حافظ شیرازی، متشبّهی متنبّه و محبی و البته ادیب بوده است. در شعرهای حافظ، مشکلات زیادی در زمینه عرفان دیده میشود. رواج این گونه ادبیات عرفانی و ایستایی درازمدت بر آن، علم و ادبیات عرفانی را از لحاظ محتوا راکد ساخته و تنزل داده است.
تاوان استقلال و عدم وابستگی
من تا امروز، کارهای علمی و فرهنگی زیادی انجام دادهام که به طور کامل، شخصی انجام شده است. از امکانات شخص یا نهادی استفاده نکردهام. از رفاه خودمان کاستهایم و قناعت کردهایم تا کار پیش برود و امروز با کتابهایی که با چنین زحمتی چاپ شده است چنان میکنند که در انظار همه است و البته برایم مثل روز روشن است که مانعان این بحثها از بزرگ و کوچک و ریز و درشت و مسبب و مباشر، خیر نخواهند دید. به هر حال، ما مستقل هستیم و این آزادی و استقلال، تاوانی دارد . به هر روی، برخورداری از آزادی در کار، سلامت انسان را تضمین میکند؛ هرچند سختیها و دشواریهایی دارد. البته هرجا میرفتم، نظام آنجا بر هم میخورد. گاهی این درهمآمیزی چنان گسترش مییافت که شاید مشکلی را برمیانداخت یا نظامی نو را تثبیت میکرد؛ از اینرو، برای آرامش، از آن مسایل کنارهگیری میکردم. زمانی که تحمل نیست، باید عقبنشینی کرد. انزوای من به سبب تلاش نکردن من نیست؛ بلکه برای زمینههای غیر آماده دیگران است و تنها راه و مسیری که میشد محقق ساخت، تربیت طلاب فاضل و آگاه و نگارش کتاب های تحقیقی و نقادانه بود.
حضرت حق و علوم ولایی و معنوی
جز علوم صوری، آنچه به طور مداوم و بیوقفه مرا از طفولیت تا حال به خود مشغول داشته، حضرت حق، حقایق معنوی، علوم ربانی، علم تعبیر و ولایت، رموز اسما و صفات الهی و انس و حضور باطنی با قرآن کریم بوده است. برای من چیزی بهتر از گفتن از قرآن کریم نیست. بسیار دوست دارم از قرآن کریم بگویم. قرآن کریم کتابی قربی است و معلوم نیست چهقدر به آدمی راه بدهد و او را بپذیرد و توفیقی نیست که با درس و بحث حاصل شود.
هیچگاه نه خواستهام که درسی بخوانم و نه خواستهام که ریاضتی بکشم و همواره این کارها بوده است که مرا دنبال کردهاند. آنان مرا دستکم از سه سالگی رها نکردند. اینکه هماینک با کتابهای من مخالفت میشود و میگویند این موسیقی، روانشناسی، تعبیر خواب، تفسیر، مباحث ولایت و دیگر امور در جایی نبوده است راست میگویند؛ چون من این دانشها را از جای دیگری آوردهام و آن را به دانشهای امروزی ربط دادهام.
مواهب گوناگونی را یافتم که هرگز به طور عادی وصول آن ممکن نمیبود، بلکه عنایات الهی در جهت وصول جمعی، تند و سریع آن نقشی تمام داشت و گویی در تحقق این نقش، من تنها صفحهای سفید بودم و نقاش هرچه میخواست خود ترسیم مینمود. هرگز مواهب الهی را از دیده دل دور نداشته و نسبت به مواهب گوناگون حضرتش سر شرمساری به زیر دارم و در مقابل آن جناب همچون حباب شکستهای بر شطّ فیض حق تعالی بدون هویت و حضور، جریان نامحسوسی از خویشتن خویش را دنبال داشتهام.
در تمامی مراحل کودکی خویش، گویی به راه بازی میرفتم که دستی آن را با سر انگشت اقتدار و توانایی گشوده بود. در هر گذرگاهی که خود را مشاهده میکردم، با تمام دیدهای مختلف، تنها دیدهام بر چشم کسی میافتاد که همیشه و در هر رؤیتی او را دیده بودم و همیشه در خود غرق و از خود بریده و بیخود و همراه خود سیری را دنبال میکردم که گویی از پیش برایم طراحی گردیده است.
فاطمیه سومی در پیش رو دارم که با عاشورایی برابر خواهد بود و البته هرگز وجود ناآرامم پشت به جانان نخواهد کرد و جان مرا موجب هراسی نخواهد بود و هرگز غم طوفان نداشتهام و نخواهم داشت؛ چه در فاطمیهای سوم باشد یا در عاشورایی اول و آرزویم همیشه این است که آرام نمیرم و به جای مردن، زندهتر شوم و به جای عافیت، در بلا باشم و همچون پروانهای دلسوخته در طواف شمع حق، جانبازی نمایم و ترک ترک کنم و فعل ترک را به ترک فصل وانهم.
ما برای این مردمیم
خدا آقای بهشتی را رحمت کند! ایشان سخن زیبایی داشت. زمانی که در دوره بنی صدر ایشان را بسیار اذیت میکردند و به ایشان هتاکی میشد، گفت: «ما هستهایم به ریش ملت بستهایم.» آری، ما برای این مردمیم و اگر در راه حمایت از آنان آزار ببینیم و یا کشته شویم نباید بگریزیم. صفای روحانیت همین است که خود را از این مردم و برای آنان میدانند.
نشانی http://www.belovedlove.ir/index.php/ayatollahnekounam
آیت الله نکونام
این سایت تصویرنوشته از جملگان جاوید و الهام بخش آیت الله نکونام را ارایه می دهد.