باید جز خداوند نخواست و در مسیر حق و تفکر حقانی یکهشناس بود؛ همانطور که طفل گمشده جز مادرش را نمیخواهد و چیزی او را آرام نمیکند.
مزههای شیرین و تلخ نباید دل آدمی را به خود معطوف دارد و التفات او باید تنها به حق باشد.
آدمی نباید خود را به غیر حق مشغول دارد هرچند صفا و معنویت باشد؛ چرا که شیاطین میتوانند منظرههای بسیار باصفا در دید فرد قرار دهند. برخی از شیاطین جمال دارند و همان را به عنوان بهشت برای فردی که رو به رشد است میگشایند تا به آن مشغول شود و از حق باز ماند. بلکه، گاه برخی از فرشتگان، به بعضی از انسانهای وارسته عشق دارند و خود را به او مینمایانند؛ چنانچه جبرائیل برای مدد حضرت ابراهیم علیهالسلام آمد، ولی «بک لا» شنید.
باید جز خداوند نخواست و در مسیر حق و تفکر حقانی یکهشناس بود؛ همانطور که طفل گمشده جز مادرش را نمیخواهد و چیزی او را آرام نمیکند. مزههای شیرین و تلخ نباید دل آدمی را به خود معطوف دارد و التفات او باید تنها به حق باشد. خداوند آدمی را در ابتدا به کنده مینشاند هم گریه به او میدهد و هم خنده، هم او را به سوز مینشاند و هم به ناز و نیاز و راز و نماز و هزار هزار نقش و چهرهٔ گوناگون، و تنها با کسی مینشیند که در هیچ حالتی از خوشی و ناخوشی عرضی برای گفتن نداشته باشد. یعنی او فقط با عشق پاک زندگی کند و طمع و غرضی نداشته باشد. در عرفان، بدترین مرض داشتن عَرض و غرض است.
به هر روی، دیدن اجنه برای خود عالمی دارد و گاه لذتآفرین و بهجتزاست. قیافههای آنها نیز تنوع دارد. قدرت جسمی و اقتدار آنان از انسان بسیار بیشتر است و زور بازو دارند. آنان در قد، پا، دست و صورت با انسانها تفاوت دارند. شعور و فهم و نیز علم آنان به انسانها نمیرسد و کمتر از آنان میباشند. اگر انسانی آنان را اذیت کند، میتوانند به وی آسیب برسانند اما به انسانهایی که آزاری برای آنان ندارند کاری ندارند. چنین نیست که آنان بتوانند در هر جایی زندگی کنند و تنها بعضی از مکانها را برای زندگی بر میگزینند. قدرت ماورایی آنان اندک است و چنین نیست که بتوانند برای مثال، هر جایی را ببینند. بدن آنان دارای جرم است و مثل هوا سبک میباشند و جرم سنگینی ندارند. گاهی میتوان برخورد به آنان را احساس کرد و آنان را دید. ازدواج و ارتباط انسان با آنان گاهی ممکن است و از طریق لمس و مراوده انجام میشود. گاهی ممکن است آنان نیز به انسانی علاقمند گردند. غذاهای آنان مخصوص است و مانند انسانها غذا نمیخورند.
ناجوانمردترین دشمن آدمی، همان شیطان بزرگ و ابلیس است که هیچ مرزی برای جسارت و جنایت نسبت به آدمی نمیشناسد و به هر شکل که بتواند، بشر را به گمراهی و تباهی وادار میکند.
کار شیطان گمراهی و تباهی انسان است. او برای گمراهی بشر از راهها، بندها و ابزار مختلف پنهان و آشکاری که در اختیار دارد استفاده میکند که شناخت فراونی از آن در گسترهٔ توان بسیاری از افراد نیست.
آرایشگری و بزکنمایی، از شغلهای بسیار عمده و همگانی شیاطین است. همانطور که شیاطین، موعظهگران بسیار پرحرف، خوشبیان و نرمزبانی هستند.
شیاطین از موارد و ریشههای خاص، محسوس، معقول، حیلههای درونی و برونی بهخوبی استفاده میکنند تا افراد برجسته و انسانهای بسیار توانا را نیز بر زمین افکنند.
شیاطین گاهی روش و منش گمراهی و گاه صورت مربی و مرشد به خود میگیرند. گاه دستور میدهند و گاه آموزش. گاهی وسوسه میکنند و گاه زینت. گاهی درس میدهند و گاه درس میگیرند. گاهی عشق میشوند و گاه معشوقه. گاهی رنجیدههایی را دل خوش میکنند و برخی نیز برای موفقیت خود از تمامی این روشها استفاده مینمایند.
شیاطین در زمان موعظه، موعظه، و در زمان آرایش، آرایش، در وقت بزک، بزک، در زمان وسوسه، وسوسه، و به هر زمانی فوت و فن مناسب همان زمان را بهخوبی اعمال میدارند و گاه نیز چندین شغل و فن را برای یک فرد، گروه، قوم و ملت یکجا و با هم انجام میدهند و تمامی آن قوم و ملت را به تمامی فنون مشغول میدارند، بدون آنکه کسی توجه به این همه ورزیدگی پیدا کند.
چشمبندی، جادوگری، وسوسهگری و هزاران فوت و فن دیگر از رشتههای تخصصی شیاطین میباشد. شیطان گاه آدمی را به یاد چیزی میاندازد و گاه نیز چیزی را از یاد آدمی میبرد. زمانی آدمی را در میان شک و بود و نبود چیزی اسیر میکند و چون گربهایی که با موش بازی میکند با آدمی مشغول بازی میشود و از این کار لذت میبرد.
شیطان و گناه بیشتر از غفلتها و بیتوجهیهای انسان استفاده میکنند. البته آنهایی که اهل توجه هستند، وگرنه بسیاری از انسانها را از مزدوران، و وسیلههای کاری خود به حساب میآورند و آنها را بدون زحمت و هزینه در پی گناه روانه میکنند. شیطان، آنهایی را که دل به گناه میبندند و خوی گناه پیدا میکنند، پایگاهی برای خود قرار میدهد و ماموریتهای مختلفی نسبت به دیگران به آنها میدهد، به این ترتیب، پیشرفت گام به گام، کار شیطان را بالا میبرد.
تنها کسی که بهطور رسمی از ابتدای تاریخ در مقابل خداوند قادر و توانا ایستاد، شیطان بود و هر کس در این راه و به این روش گام بردارد و در عمل یا اندیشه چنین خودنمایی کند از پیروان شیطان و مزدوران او به حساب میآید.