فقه غنا و موسیقی
(جلد یکم)
درآمدی بر صوتشناسی، دانش موسیقی، صوت درمانی و ضرورت تعامل فقه و موسیقی
شناسنامه
فقه غنا و موسیقی / جلد یکم
سرشناسه | : | نکونام، محمدرضا، ۱۳۲۷ - |
عنوان و نام پديدآور | : | فقهنوشت غنا و موسیقی: خوانندگی و نوازندگی از براندازی تا برازندگی: بررسی موضوع، ملاک و حکم غنا و موسیقی و نقد دیدگاههای فقيهان عصر غيبت/ نکونام. |
مشخصات نشر | : | اسلامشهر: انتشارات صبح فردا، ۱۳۹۰ - ۱۳۹۱. |
مشخصات ظاهری | : | ۶ج. |
شابک | : | دوره ۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۱۹-۰ : ؛ ج.۱ : ۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۲۴-۴ ؛ ج.۲ ۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۲۷-۵ : ؛ ج.۳ ۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۲۸-۲ : ؛ ج.۴ ۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۲۹-۹ : ؛ ج.۵ ۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۳۰-۵ : ؛ ج.۶ ۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۳۱-۲ : |
وضعیت فهرست نویسی | : | فیپا |
يادداشت | : | ج.۲ – ۶ (چاپ اول: ۱۳۹۱) (فیپا). |
مندرجات | : | ج.۱. درآمد.- ج.۲. راجعه.- ج.۳. عشاق: باطل، لعب، لغو و لهو.- ج.۴. شور.- ج.۵. اوج.- ج.۶. ریز: غناخوانی زنان و چرخ و چین موزون و هماهنگ. |
عنوان دیگر | : | خوانندگی و نوازندگی از براندازی تا برازندگی. |
عنوان دیگر | : | بررسی موضوع، ملاک و حکم غنا و موسیقی و نقد دیدگاههای فقيهان عصر غيبت. |
موضوع | : | موسیقی (فقه) |
موضوع | : | اسلام و موسیقی |
موضوع | : | موسیقی — فتواها |
رده بندی کنگره | : | BP۱۹۴/۶/ن۸ف۷ ۱۳۹۰ |
رده بندی دیویی | : | ۲۹۷/۳۷۴ |
شماره کتابشناسی ملی | : | ۲۴۹۲۹۹۳ |
(۴)
فهرست مطالب
پیشگفتار··· ۱۱
فصل یکم: فقه و ضرورت شناخت موسیقی
دانش ریاضی؛ خاستگاه علم موسیقی ۲۳
صوت؛ موضوع موسیقی ۳۲
قبض و بسط صوت··· ۳۳
جهت حِکایی صوت··· ۳۵
صوت؛ پدیدهای طبیعی و حلاوتی آسمانی ۳۶
صوت لهوی، معنوی و عقلی ۳۷
اقتدار صوتآفرینی ۳۹
حُکم و قدرت صوت··· ۴۰
لَحْن صوت··· ۴۲
ردیف و نت صوت··· ۴۳
دانش موسیقی ۴۴
واژه موسیقی ۴۵
گستره موسیقی ۴۶
لذتآفرینی صوت··· ۴۷
(۵)
صوت طبیعی و وحشی ۵۰
تفاوت صوت انسان و حیوان و جایگاه منطق الطیر··· ۵۱
تربیت صوت··· ۵۳
تأثیر مادر و مربی بر صوت··· ۵۵
نقش باز بودن محیط بر صوت··· ۵۷
تأثیر هوای پاک بر صوت··· ۵۹
نرمی و انعطاف صوت··· ۵۹
دانگ و بانگ صوت··· ۶۰
خش صوت··· ۶۱
حالات مؤثر بر موسیقی ۶۱
موسیقی؛ دانش صوت سیستماتیک و موزون··· ۶۲
مناسبات نوایی و مکانی ۶۴
معنابخشی و نوای صوت··· ۶۴
صوت؛ کلمه صامت··· ۶۸
ارتباط صوتی ۷۳
موسیقی؛ دانش نوای باطن··· ۷۵
طبیعت؛ معلم دستگاهها و آلات موسیقی ۷۷
هماهنگی موسیقی و عروض··· ۸۰
ساختار موزون صوت (ردیفهای موسیقی)··· ۸۴
ردیفهای ایرانی ۸۷
دستگاه افشاری ۹۱
دستگاه سهگاه··· ۹۱
دستگاه دشتی ۹۲
دستگاه اصفهان··· ۹۲
(۶)
دستگاه ابوعطا··· ۹۳
دستگاه همایون··· ۹۳
دستگاه شوشتری ۹۴
دستگاه شور··· ۹۴
دستگاه مثنوی سهگاه یا پهلوی ۹۴
دستگاه چارگاه··· ۹۵
دستگاه ماهور··· ۹۵
دستگاه راستِ پنجگاه··· ۹۵
ترکیبخوانی ۹۶
شمار ردیفها··· ۹۹
اهمیت شناخت دستگاهها··· ۱۰۳
صوت موسیقایی قرآن کریم··· ۱۰۳
دستگاه موسیقایی دعای کمیل··· ۱۰۷
دستگاه موسیقایی مناجات عارفان··· ۱۰۸
موسیقی دعای غیبت··· ۱۱۰
موسیقی اذان··· ۱۱۱
موسیقی نماز··· ۱۱۲
موسیقی و رجزهای جنگی صدر اسلام··· ۱۱۵
صوت عقلانی و بدیع ربوبی ۱۱۷
صوتِ منطق پدیدهها··· ۱۲۱
صوتخواری ۱۲۲
آثار غذایی موسیقی ۱۲۷
نقش دستگاههای موسیقی در سلوک عارفانه··· ۱۲۹
سماع و رقص··· ۱۳۱
(۷)
انواع وصول··· ۱۳۱
ضرورت شناخت دستگاههای موسیقی برای فقیه··· ۱۳۵
مراحل کشف ردیفها··· ۱۳۵
میزان نیاز فقیه به شناخت دستگاهها··· ۱۳۶
بررسی دستگاهها برای یافتن حکم··· ۱۳۷
حالات گوناگون و احکام متفاوت··· ۱۳۹
صوت و صدا؛ امری مادی ۱۳۹
قِرانهای چهارگانه صوت··· ۱۴۰
حالتهای مختلف شنونده··· ۱۴۱
سعه وجودی و گستره صوتی ۱۴۴
ضرورت شناخت موضوع در فقه اسلامی ۱۴۵
ضرورت حکمتشناسی حکم شرعی ۱۵۰
تأثیر گوناگون مقامات··· ۱۵۱
صوت درمانی ۱۵۳
تاریخ موسیقی درمانی ۱۵۵
موسیقینوشتهای فارابی ۱۵۷
ابنسینا و تابعان موسیقیشناس··· ۱۵۹
خواجه طوسی و دوران ویرانگر مغولان··· ۱۵۹
مولوی و دستگاههای ضربی موسیقی ۱۶۱
فخر الدین عراقی ۱۶۴
فرصت الدوله شیرازی ۱۶۶
محاق موسیقیدرمانی ۱۶۷
موسیقی ولایی ۱۷۵
نیازمندی دین به نظریهپرداز··· ۱۷۷
اجتهاد پیشتاز و اجتهاد عزلتجو··· ۱۸۳
(۸)
فصل دوم: شناخت غنا و امور دخیل
واژهشناسی غنا··· ۱۹۱
دیدگاههای لغتپژوهان··· ۱۹۳
مفردات غریب القرآن··· ۱۹۳
نقد معناشناسی راغب··· ۱۹۴
المصباح المنیر··· ۱۹۶
مقائیس اللغة··· ۱۹۹
تهذیب اللغة··· ۲۰۱
لسان العرب··· ۲۰۳
صحاح اللغة··· ۲۰۴
مجمع البحرین··· ۲۰۵
نظرگاه مختار در معناشناسی غنا و قنا··· ۲۰۸
تفاوت غنا با قنا و آواز اغنیا··· ۲۱۱
«غنا» و «قنا» از نظرگاه قرآن کریم··· ۲۱۲
معنای اصطلاحی غنا··· ۲۱۴
طرب··· ۲۲۳
حزن، شیون و سرور··· ۲۲۶
تجوید··· ۲۲۶
نغمه··· ۲۲۷
ترجیع··· ۲۲۸
تهییج··· ۲۲۸
* * *
(۹)
(۱۰)
پیشگفتار
کتاب حاضر بر آن است تا به تفصیل و به صورت موضوعی و تطبیقی و با شناختی که از انواع صدا و موسیقی و دستگاههای آواز دارد و همچنین با ژرفپژوهی در منابع فقهی و نیز روانشناسی مورد نیاز، حکم انواع صوت، صدا، غنا، موسیقی، طرب، ترجیع، لهو، لغو، لعب، باطل، رقص، کف زدن، صوت، بشکن، کامیابی، بَطر، شادمانی، فرح، سرور، بهجت و لذتبری را به صورت گسترده و استدلالی تبیین نماید و همه جوانب موسیقی و صوت و صدا و شادمانیهای همراه آن، چون رقص را به بحث گذارد.
غنا، موسیقی و رقص از موضوعاتی است که تاکنون تحقیقی جامع و منسجم در آن به سامان نرسیده و تکنگاریهایی که در این زمینه انجام گرفته است ـ علیرغم اندکی آن ـ بیانی ثابت، گویا و روشن را به دست نمیدهند و بیشتر نویسندگان و حتی فقیهان و عالمان، از دانش موسیقی و دیگر دانشهای مرتبط با آن، آگاهی چندانی نداشتهاند و تنها آن را به صورت مفهومی و لفظی پی گرفتهاند؛ به ویژه آن که غنا و موسیقی و
(۱۱)
بهطور کلی سرگرمیها و امور نشاطزا هیچ گاه از دستیازی سیاستِ سیاستمداران به دور نبوده است. از طرفی، برخی از اندیشمندان به خاطر تقدسی که در نهادشان بوده است، بهطور کامل از این امور پرهیز داشتهاند و برخی که به تحقیق و فراگیری دانش موسیقی یا دانشهای مرتبط با آن روی میآوردند، بهطور قهری و بدون آن که استدلال و دلیلی برای اتهام و یا محکومیت آنان در دست باشد، انگشت اتهام به سوی آنان نشانه میرفته است؛ اگرچه به ندرت، برخی از حکیمان و دانشمندان اسلامی، از علم موسیقی بیبهره نبودهاند.
ما در این کتاب، هم موضوع غنا، موسیقی و رقص را به بحث میگذاریم و هم برای شناخت دقیق موضوع، از تاریخ آنها به مقدار ضرور میگوییم و هم ملاک و معیار حکمِ آنها را برمیرسیم و از حکمتها و نیز گزارههای موسیقی درمانی، رقصدرمانی و نشاطدرمانی به تناسب، مطالبی را میآوریم. سعی ما بر این است منابع دستِ اول صدور حکم و فتوا ـ یعنی کتاب و سنت ـ را به بحث گذاریم و پژوهش و مطالعه عمیقِ ادله نقلی این امور را ارایه دهیم. در این کنکاش علمی، برای ما تفاوتی ندارد که نتیجه چه باشد؛ زیرا ما درصدد کشف و بیان احکام الهی در موضوعات گفته شده هستیم.
ما این کتاب را «فقه غنا و موسیقی» نام نهادهایم. مراد ما از «فقه» معنای رایج و مصطلح آن نیست که به شناخت حکم بدون توجه به موضوع و ملاک منحصر شده است، بلکه فقهی که با شناخت موضوع و ملاک به ارایه حکم میپردازد. موضوعشناسی در فقه نیز اقتضای آن را دارد که
(۱۲)
علوم عقلی و نیز جامعهشناسی و روانشناسی و دیگر علوم مورد نیاز در حوزه علوم به خدمت فقه درآید. همانطور که به حقوق به عنوان دانشی پیشتاز در عصر حاضر باید اهتمام داده شود و نظام حقوقی مبتنی بر باورهای شیعی پایهگذاری شود و نیز حکومت اسلامی در چهره حکومت فلسفه اجتماعی ـ اعتمادی نمود یابد، نه حکومت انضباطی، و فقه باید در تمامی حوزهها از مهجوریت تحمیلی و برآمده از رویکرد جمودگرایانه بیرون آید و به بستر آزاد خود که فهم تمامی گزارههای دینی ـ علمی و ترسیم زندگی اقتصادی و اعتدالی است باز گردد. فقه به معنای درک غرض گفتهپرداز است؛ بر این پایه نیازمند زبانشناسی است آن هم زبان گزارههای فقهی، بلکه زبان تمامی گزارههای دین، تا فقیه در دینشناسی یکسویهنگر گرفتار نیاید؛ زیرا فهم غرض گفتهپرداز با در دست داشتن نظام معرفتی وی به دست میآید، نه صرف خبر یافتن و آگاهی از برخی گفتههای وی و تحلیل یکجانبه آن یا دریافت معنای واژگانی بدون توجه به مراد اصلی و غرض گفتهپرداز. فقه دانشی پر از گزارههایی است که الزامات سخن و مفاهیم کنایی و پنهان و تعریضات در آن، بیش از معانی منطوق آن است و شارع غرضهای خود را در گزارههای فقهی گفته شده پنهان ساخته که نیازمند کشف و استنباط دقیق است و ظاهرگرایی بر معنای واژگانی الفاظ، فقیه ادعایی را از مقصود باز میدارد و فقیه حقیقی کسی است که به آن مقاصد که غرض مولاست نیل یابد و نیل به غرض مولا بدون دریافت موضوع و ملاک و نیز رسیدن به منظومه معرفتی شارع قدسی ممکن نمیشود. اگر حکومت مبتنی بر
(۱۳)
فقه ظاهرگرا ارایه شود، به گنگ ساختن و کور نمودن دین و ناکارآمد ساختن شریعت منتهی میشود؛ در حالی که فقه مهمترین چهره دین است که حقوق بر آن مبتنی است و چارچوب زندگی مردم را ترسیم مینماید. استفاده کلیشهای و ظاهرگرایانه از فقه در زمانی که جامعه بر محتوای فقه و ارزشها و دادههای آن اداره میشود، به پدید آمدن جریان اجتماعی ضد فقهی میانجامد؛ همانطور که صفویان حرکت اجتماعی خود را بر پایه کلیشههای درویشی بنیان نمودند و در نهایت، چون پشتوانه علمی نداشتند و نیز پشتوانه مردمی خود را از دست دادند و بیکفایت شدند، انقراض یافتند و امروزه جریان درویشی چنان افول کرده که یا همراه بیگانه شده است یا انسانی سادهاندیش و سطحیگرا که دل به معنویتگرایی بدون عمق خوش کرده است. فقه اگر بر پایه موضوعشناسی و ملاکیابی مطرح شود، تقلیدگرایی بدون دلیل که با روحیه عافیتطلبی و سهلانگاری سازگار است، از آن برداشته میشود و تحقیقگرایی تلاشمحور با استفراغ وسع در هر مسألهای جایگزین آن میگردد و میتواند به توجیه بسیاری از گزارههای دینی و بیان استدلال یا دستکم تبیین حکمتهای آن بپردازد. حقوق مبتنی بر چنین فقهی است که میتواند به مباحثه و مناظره با حقوق لیبرال دموکراسی و فلسفههای سکولاری بنشیند؛ چنانکه سازمان ملل و دولتها با فقه و حقوق اداره میشود، نه با فلسفه یا عرفان. و این اهمیت فقه را در نظام زندگی بشر میرساند. گاه حمله به فقه، حمله به نحوه رویکرد فقیهان با گزارههای دینی است که به مغالطه، در هیأت حمله به فقه تبلیغ میشود؛ وگرنه دنیا
(۱۴)
با علم ـ اگر علم باشد ـ هیچ مخالفتی ندارد؛ بهویژه فقه شیعه که ادعای تأمین سلامت دنیا و سعادت آخرت را دارد. جهان علمی امروز از هر دانشی که بتواند مقام علمی خود را تبیین کند و به زبان علمی روز، دیالوگ داشته باشد، استقبال میکند و علم را در هیچ مقامی مطرود نمیگذارد، ولی علم نیازمند تبیین تکنیکهای آن با زبان معیار و به صورت روشمند است تا پذیرفته شود و هرجا علمی مورد هجوم است، هجمه به روشهای تحقیق و ارایه آن است، نه به اصل علم، اگر در علم اصالت داشته باشد.
از علومِ خادم فقه، جامعهشناسی و روانشناسی است. جامعهشناسی در دانش فقه و در روند استنباط فتوا بسیار مؤثر است؛ زیرا فقه نیاز به شناخت موضوع دارد و چگونگی جامعه مکلفان در شناخت موضوع حکم دخیل است؛ وگرنه فقیه با غفلت از شناخت موضوعی که در جامعه وجود دارد، حکم مربوط به موضوعی دیگر را به آن موضوع رایج نسبت میدهد. افعال مکلفان بدون شناخت کامل موضوع و بدون در دست داشتن ملاک حکم، شناخته نمیشود تا حکم به صورت واقعی و بهدور از ذهنگرایی و مفهومپروری بر موضوع منطبق شود. از آنجا که نگرش بسیاری از فقیهان به احکام، به صورت کامل، تعبدی شده و شناخت موضوع را شأن خود نمیدانند، منطقه علمی آنان تغییرِ مرز داده و بسیاری از دانشها بهویژه جامعهشناسی و روانشناشی را نادیده گرفته است؛ در حالی که فقه با گرایش شناخت موضوع و ملاک، خود را نیازمند علوم اجتماعی و روانشناسی میداند و آن دو را ارج مینهد و رشد
(۱۵)
میدهد و منطقه مبادی و علوم مورد نیاز فقه را میافزاید و فقه که حکمی آسمانی دارد با ورود ساختار موضوعشناسی و شناخت ملاک انسانی و اجتماعی، نیازمند جامعهشناسی و روانشناسی میگردد؛ پس فقیه برای شناخت دقیق موضوع و ملاک حکم است که نیاز دارد جامعهشناسی و روانشناسی بداند، ولی جامعهشناسی و روانشناسی یکی از ابزارهای دخیل برای استنباط است و جنبه آلی دارد و آنچه برای فقیه اصالت دارد، دریافت حکم است، نه شناخت جامعه یا نهاد انسانی؛ اگرچه این دو علم، در کمال استنباط، ضرورت داشته باشد.
این نوشتار، افزون بر بررسی همهجانبه منابع نقلی غنا، موسیقی، و شادمانیهای همراه آن؛ مانند رقص، پایکوبی و دستافشانی، بهویژه روانشناسی و جامعهشناسی دادههای آن، هم از دیدگاه فقیهانِ صاحبِ اندیشه مستقل به تفصیل سخن میگوید و نظر آنان را وا میکاود و آن را به بررسی و نقد میگذارد و هم به ذکر آرای تابعان و اقمار منظومه فقهی آنان میپردازد، اما در این میان، سیر تاریخی آن را نیز مراعات مینماید. ما در جلد چهارم و پنجم این کتاب، آرای فقیهان عصر غیبت از ابتدا تاکنون را در رابطه با غنا و موسیقی برمیرسیم. البته در این میان، بیشترین اهتمام را به نقد آرای شیخ انصاری رحمهالله در بیشتر این موضوعات داریم؛ زیرا این فقیه پارسا را سرآمد و نابغه فقیهان شیعه و شیخ و استاد عالمان متأخر میدانیم.
کتاب حاضر در باب غنا و موسیقی، نظرگاهها و آرای فقیهان، از آغاز قرن چهارم تاکنون را به ترتیب زیر مورد بررسی قرار میدهد:
(۱۶)
عالمان قرن چهارم تا دهم
۱ ـ شیخ صدوق رحمهالله (ابی جعفر محمّد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه متوفی ۳۸۱ ه ق)
۲ ـ شیخ مفید رحمهالله (ابی عبدالله محمّدبننعمانحارثی ۳۳۶ـ ۴۱۳ هق)
۳ ـ شیخ طوسی رحمهالله (شیخ الطائفة ابوجعفر محمّد بن حسن بن علی بن طوسی ۳۸۵ ـ ۴۶۰ ه ق)
۴ ـ ابن ادریس رحمهالله (ابوجعفر محمّد بن منصور بن احمد بن ادریس حلی متوفی ۵۹۸ ه ق)
۵ ـ محقق حلی رحمهالله (ابو القاسم نجم الدین جعفر بن حسن حلی م ۶۷۶ ه ق)
۶ ـ علامه حلی رحمهالله (ابومنصور حسن بن یوسف بن مطهر اسدی ۶۴۸ ـ ۷۲۶ ه ق)
۷ ـ شهید ثانی رحمهالله (زین الدین بن علی بن علی عاملی۹۱۱ ـ ۹۶۵ ه ق)
۸ ـ مقدس اردبیلی رحمهالله (مولی احمد مقدس اردبیلی م ۹۹۳ ه ق)
فقیهان قرن یازدهم و دوازدهم
۹ ـ شیخ بهایی رحمهالله (محمّدبن حسین بن عبدالصمد حارثی، م ۱۰۳۰)
۱۰ ـ مرحوم محقق سبزواری رحمهالله (مولی محمّدباقر بن محمّد مؤمن سبزواری، ۱۰۱۷ ـ ۱۰۹۰ ه ق)
۱۱ ـ شیخ علی عاملی رحمهالله (شیخ علی بن محمّد جبعی عاملی، ۱۰۱۳ ـ ۱۱۰۴ ه ق)
۱۲ ـ فیضکاشانی رحمهالله (محمّدمحسن فیض کاشانی، ۱۰۳۹ ـ ۱۱۱۵ هق)
ابوحامد غزالی رحمهالله (م ۵۰۵)
(۱۷)
۱۳ ـ شیخ حرعاملی رحمهالله (محمّدبنحسن حرعاملی،۱۰۳۳ ـ۱۱۰۴ هق)
۱۴ ـ جناب میرلوحی (سید محمّدهادی ابن سید محمّد میر لوحی، م ۱۱۱۳ ه ق)
۱۵ ـ محمّدبن محمّد دارابی رحمهالله (زنده در حدود ۱۱۳۰ ه ق)
۱۶ ـ شیخ یوسف بحرانی رحمهالله (شیخ یوسف بن احمد بحرانی رازی، م ۱۱۸۶ ه ق)
عالمان قرن سیزدهم
۱۷ ـ سید محمّد جواد حسینی عاملی رحمهالله (مشهور به محقق جواد و متوفی ۱۲۲۶)
۱۸ ـ شیخ محمّدحسن نجفی رحمهالله (صاحب جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، م ۱۲۶۶ ه ق)
۱۹ ـ شیخ انصاری رحمهالله (شیخ مرتضی بن محمّدبن امین انصاری، م ۱۲۱۴ ـ ۱۲۱۸ ه ق)
فقیهان قرن چهاردهم و پانزدهم
۲۰ ـ مرحوم مامقانی رحمهالله (شیخ محمّدحسن مامقانی، م ۱۳۲۳ ه ق)
۲۱ ـ آقا سید احمد خوانساری رحمهالله (صاحب جامع المدارک فی شرح المختصر النافع، م ۱۴۰۵ ه ق)
۲۲ ـ آیت اللّه خمینی رحمهالله
۲۳ ـ حضرت آیتاللّه العظمی خویی رحمهالله
۲۴ ـ حضرت آیت اللّه العظمی گلپایگانی رحمهالله .
۲۵ ـ حضرت آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی رحمهالله
(۱۸)
انتظار میرود این کتاب به پشتوانه آگاهی کامل از دانش موسیقی، رقص، و نیز شناخت کامل خود از این موضوع و با اجتهاد فقهی و تخصص جامعهشناسانه، روانشناختی و فلسفی که دارد، در دوران تابناک انقلاب اسلامی ـ که دوره نهادینه ساختن دینمداری در مؤمنان حقیقی و آشکار شدن چهره دینگریزان و نیز بدفهمان از دین است ـ که گاه موجسوار و چیره هستند ـ و نیز دوره آشکارسازی چهری دیوسیرتان نفاقپیشه و سالوسباز و بدنهادان مزوّر است ـ بسیاری از مشاجرات و مناقشاتی را که در این زمینهها مطرح است با رویکردی منصفانه خاتمه بخشد. میتوان این کتاب را در عصر حاضر، فصل الخطاب این مباحث یا شروعی تازه برای تحقیقهای عمیق و همهجانبه بهویژه بر موضوع نغمههای موزیکال دانست؛ اگرچه برای دگماندیشان، رهایی از سنتهای غلط، بسیار دشوار است و گاه آنان به عناد، بر آن گردن نمینهند.
این کتاب با نازکاندیشی و ظرافتهایی که در تبیین احکام دارد میتواند به عنوان منبعی مطمئن برای نگارش قانونی جامع و منسجم در بخش ممیزی کشور؛ اعم از وزارت ارشاد و رسانه ملی و دیگر نهادهای مرتبط با سرگرمیها و اوقات فراغت، مورد استفاده قرار گیرد. تمامی امور نشاطانگیز و سرگرمی و نیز دانش موسیقی باید قانون داشته باشد و موسیقاران و کارگزاران قانوننویس و ناظر باید قانون بدانند و این نخستین اصل قانون موسیقی و دیگر امور مرتبط با حوزه هنر و نیز سرگرمیها و نشاطانگیزها و ابزارهای شادمانیزا و لذتبخش است؛ ولی متأسفانه با گذشت بیش از دو دهه از انقلاب، جای این امر در نظام اسلامی خالی
(۱۹)
است و دستگاههای ممیزی و نظارتی نیز از نبود آن رنج میبرند یا برخی نیز از آن غفلت دارند که امید است کتاب حاضر، راه را برای ترسیم آن هموار نموده باشد.
ما دادههای این کتاب را بدون نقل استدلالهای فقهی آن، در کتاب «منطق موسیقی» آوردهایم. در آن کتاب، «مغالطات غناشناسی» با نگارشی متفاوت، آمده است و پیچیدگیهای این کتاب، در آن هموار شده است. همچنین در کتاب «تاریخ تحلیلی موسیقی در اسلام»، مطالب تاریخی موسیقی را با طرحی متفاوت و به گونهای کاملتر تبیین کردهایم. اگر کسی آهنگ نقد بر این کتاب دارد، لازم است دو کتاب گفته شده را نیز با دقت مطالعه کند. افزون بر این، ما کتاب دیگری به نام «فقه صفا و نشاط» داریم، که فلسفه هنر، سرگرمیها و مسایل نشاطانگیز را در شکلهای متنوعی که دارد، برمیرسد. همچنین در کتاب «قمار»، فقه مسابقات سالم را ارایه دادهایم.
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
(۲۰)