اصول و قواعد تعبیر خواب
فصل دوم :خواب و رؤیا
خواب
خواب و بیداری از اوصاف موجودات دارای حیات نفسانی است و از پیچیدگیهای جهان آفرینش به شمار میرود. انسان و حیوان این دو وصف را بهخوبی و آشکارا میپذیرند و گیاهان نیز ـ با تفاوتهایی در خصوصیت ـ از آن بیبهره نمیباشند؛ ولی جناب حق تعالی و موجودات مجرد از ماده، همچون عقل مفارق و ملایکه چنین وصفی را ندارند.
اما آیا جمادات و سنگها نیز چنین امری را میپذیرند؟ این مسأله اختلافی است و میتوان گفت: خواب و بیداری آنان همچون انسان نمیباشد و خصوصیات جمادی آنان را نباید فراموش نمود ولی خواب و بیداری را در بسیاری از موجودات باید ثابت دانست.
باید خواب را به دقت مورد مطالعه قرار داد و بر نادرستی بسیاری از دادههای حکمت طبیعی در این زمینه خط بطلان کشید. متأسفانه، تأملات فلسفی در بررسی چیستی خواب و عوامل آن رشد چندانی
(صفحهٔ ۱۲۳)
*********
نداشته است.
البته، از این گفته نباید چنین پنداشت که همهٔ آنچه خوابشناسان امروز مطرح میکنند با واقعیت خواب هماهنگ است؛ زیرا مطالعهٔ خواب به روش تجربی انجام میپذیرد و حقایق درون نفس مجرد آدمی بر اساس معیارهای مادی و آثار آن شناخته میگردد و اصطلاحات فنی آنان به فراتر از آن باز نمیگردد و از این رو دچار کاستی است.
این دو عامل، ناتوانی انسان در شناخت خود و غفلت از درون آدمی را سبب شده است.
دانشمندان هنگامی میتواند مطالعهٔ خود را به کمال برسانند که اعتقاد کاملی نسبت به موجودات ناشناختهٔ امروز پیدا کنند و دانشمندان فلسفی نیز خود را از رمان نویسی و ذهنیت ناسالم گذشتهٔ خویش جدا کنند و تمام اندیشمندان تجربی و فلسفی با هماندیشی آن را پیگیری نمایند تا بتوانند از چنین ناشناختههایی پرده بردارند.
چیستی بیداری و خواب
بهطور ساده میتوان گفت: هنگامی که قوای بدنی و نیروهای مزاجی و روحی در انسان و حیوان و دیگر موجوداتی که خواب دارند، به حواس ظاهر توجه پیدا میکند و بر ظاهر چیره میشود، بیداری بدن محقق میشود و آنگاه که این عوامل به علل گوناگونی از حواس ظاهر رو میگرداند و از آن انصراف مییابد، نفس به باطن خود رو میآورد و خواب تحقق مییابد.
میزان خواب و کمی و یا زیادی و یا تعادل بیداری و سنگین بودن
(صفحهٔ ۱۲۴)
*********
خواب یا سبک بودن آن، به عوامل مزاجی و غیر مزاجی خاص خود بستگی دارد و از عوامل مختلفی ناشی میشود.
طول خواب و سنگین و یا سبک بودن آن قابل کنترل است و میتوان خواب و بیداری را به صورت ارادی درآورد و فردی میتواند بر اثر کوشش و تمرین با روشهای صحیح و درست، خواب و بیداری خود را قابل کنترل سازد؛ هرچند نفی خواب بهطور کلی و تمامی در موجوداتی که خواب دارند سبب بیماری میگردد؛ زیرا جهات مزاجی و مادی نمیتواند از همهٔ آثار خود بهطور کلی و دایمی دور بماند؛ مگر آن که عوامل دیگری آن را در اختیار خود قرار دهد.
ارادی کردن خواب و بیداری هرچند چندان آسان نیست، شدنی است و میتوان با تمرینهایی در این زمینه، اقتدار بالایی در خود ایجاد نمود و تواناییهای فراوان روحی را در خود زنده کرد؛ بهطوری که از دیگران تمایز محسوسی داشته باشد و بررسی آن نوشتهٔ دیگری را میطلبد. نگارنده در بررسی خواب و بیداری شبانگاهی و تأثیر آن در سیر و سلوک نوشتهای مستقل با نام «غیب، شب و بیداری» دارد.
میزان خواب را با تغییر شرایط و کنترل عوامل و موجبات آن، میتوان به کمترین یا بیشترین مقدار ممکن آن رساند؛ ولی نفی کلی آن ـ همچون خواب مطلق دایمی ـ ممکن نیست و پیآمدهای بسیار منفی را با خود دارد.
نگارنده در ابتدا، لزوم اصل خواب را انکار مینمود و برای اثبات عملی آن کوشش فراوانی نمود و خواب خود را به کمترین میزان ممکن رسانید؛ ولی نفی آن را در مدتی طولانی میسر ندید.
(صفحهٔ ۱۲۵)
*********
خواب در قرآن کریم
قرآن کریم در تبیین خواب و ویژگیهای آن، آیات مهمی دارد که به ذکر برخی از آن تبرک میشود:
الف. «لا تأخذه سنةٌ ولا نوم»(۱)؛ او را هیچ چرت و خوابی فرو نمیگیرد.
«سنة» از واژه «وَسِن» به معنای چرت، غفلت و خماری و از صفات مادی حیوان و انسان است که بیداری و توجه در مقابل آن قرار دارد. قرآن این صفات خلقی را از حق دور میسازد و همانطور که حق تعالی خواب ندارد و چرت نمیزند، صفات مقابلی آن؛ یعنی بیداری و مانند آن را نیز ندارد.
این گونه صفات مادی و ناسوتی از ساحت مجردات و ملایکهٔ الهی بهدور است. چیزی که میتوان در مجردات ممکن دانست و آن را زمینهٔ شناخت خصوصیاتی در مجردات دانست، همان ظهور و بروز است و البته قبض و بسط را نیز میتوان در آن مطرح ساخت.
ب . «اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها، والتی لم تمت فی منامها، فیمسک التی قفی علیها الموت، ویرسل الأخری إلی أجل مسمّی، إنَّ فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون»(۲).
ـ خداست آن که به هنگام مرگ روح مردمان را میگیرد و آن که هنوز مرگش فرا نرسیده نیز روحش را در خواب میگیرد و سپس آن را که حکم به مرگش نموده جانش را نگاه میدارد و آن را که حکم نکرده به بدنش میفرستد تا آن که هنگام مرگ وی فرا رسد و در این کار نیز دلیلهای قدرت الهی برای اندیشهوران آشکار است.
۱ـ بقره / ۲۵۵٫
۲ـ زمر / ۴۲٫
(صفحهٔ ۱۲۶)
*********
«وهو الذی یتوفّاکم باللیل»(۱).
ـ خدایی که چون به خواب میروید جان شما را نزد خود برده و شما را میمیراند.
«قل یتوفّاکم ملک الموت»(۲).
ـ بگو: فرشتهٔ مرگ است که جان شما را میگیرد.
«اللّه الذی خلقکم ثمّ یتوفّاکم»(۳).
ـ خداست که شما را آفرید و سپس جان شما را میگیرد.
«إنّ الذین تتوفّاهم الملائکة»(۴).
کسانی که فرشتگان جان آنان را میگیرند.
«یا عیسی، إنّی متوفّیک ورافعک إلی»(۵).
ـ ای عیسی، من جان تو را میگیرم و تو را بهسوی خود میبرم.
در این چند آیه و دیگر آیات مشابه آن، قرآن مجید توفای نفس در حال مرگ و خواب را به یک بیان مطرح میسازد، با این تفاوت که مرگ را چنین توصیف مینماید: «فیمسک التی قفی علیها الموت»؛ به گاه مردن، نفس نگاه داشته میشود و دیگر به بدن باز نمیگردد؛ ولی دربارهٔ خواب میفرماید: «ویرسل الأخری إلی أجل مسمّی»؛ به گاه بیداری فردی که نباید در این حال بمیرد، نفس وی رها میشود و دوباره به بدن باز میگردد.
«توفّی» معنای اخذ و تمامیت را میرساند؛ بهخصوص هنگامی که امساک و ارسال نیز در جهت مقابل آن مطرح گردد. قرآن کریم قبض روح را به خدا و فرشتهٔ مرگ و دیگر ملایکه نسبت میدهد و این عمل به
۱ـ انعام / ۶۰٫
۲ـ سجده / ۱۱٫
۳ـ نحل / ۷۰٫
۴ـ نساء / ۹۷٫
۵ـ آل عمران / ۵۵٫
(صفحهٔ ۱۲۷)
*********
شب ویژگی ندارد؛ اگرچه میفرماید: «یتوفّاکم باللیل»؛ زیرا این قید، چهرهٔ غالبی دارد و سرعت قبض روح را در ذهن مردم تداعی میکند و مرگ به صورت طبیعی هم در روز و هم در شب واقع میشود.
همچنین خواب به آسمان اختصاص ندارد و تنها در ظرف وجودی نشانههای خود به لفظ اخذ و ارسال در جریان است. قرآن مجید دربارهٔ حضرت عیسی علیهالسلام میفرماید: «یا عیسی، إنّی متوفّیک ورافعک إلی» که در سماوی و آسمانی بودن آن ظهور دارد؛ البته این نوع ظهور و برداشت در نظر کسانی تداعی میشود که از حق تعالی و عوالم غیبی و دیگر حقایق معنوی، چیزی جز آسمان در نظر نمیآورند و مرادشان از آسمان نیز چیزی بیشتر از فضای اطراف خودشان نیست و جمود آنها نمیگذارد که به بیش از آن بیندیشند.
از آنجا که نفس امری مجرد است باید پرسید چگونه این امر مجرد میتواند صفات مادی را از خود به ظهور رساند و بنابراین، معنای اخذ تمام نفس در مردن و خواب و امساک و ارسال آن چیست؟
در پاسخ باید گفت: اخذ، اعطا یا امساک و ارسال در اینجا به معنای انصراف و عدم انصراف است و نفس با آن که مجرد است و از حقایق معنوی عالم وجود میباشد، زمینههای مادی را در جهات عملی خود میپذیرد و از همین جهت است که قابل استکمال در ناسوت میباشد و چون نفس در فعل خود مادی است به آلات و ابزار مادی و مزاج و قوای بدنی نیاز دارد تا تحت اختیار آن باشند و فاعل این گونه امور را میتوان به جهات مختلف نفس و به مزاج، ملایکهٔ الهی و حق تعالی نسبت داد؛ زیرا تمام امور عوالم هستی و ناسوتی از آفریدههای الهی و تحت
(صفحهٔ ۱۲۸)
*********
قدرت او میباشد و همانطور که مزاج از عوامل نفس است، ملایکه نیز از ایادی حق میباشد و نسبت این گونه امور به حق از جهت ارجاع اصل تمام امور به حق است.
مطلب مهمی که از این آیه به دست میآید این است که خواب و مردن حکم و حقیقتی واحد دارد، با این تفاوت که در خواب، ارسال و در مرگ، امساک مطرح است و کارگزاران حق را میتوان در هر دو دید؛ چنان که در روایت است: «النوم أخو الموت»(۱)؛ خواب، برادر مرگ است و حاکمیت حق و کارگزاران وی لحظهای از آدمی دور نیست و هرگز آدمی وجود استقلالی ندارد. این موضوع مهمی است که فهم آن آسان نیست و عرف مردم و حتی دانشمندان مادی، میان خواب و مرگ تفاوت بسیار فراوانی میبینند و این دو را از هم متفاوت میدانند؛ در حالی که قرآن کریم رابطهٔ خواب و مرگ را بسیار تنگاتنگ گزارش میکند و خواب و مردن را در طول هم قرار میدهد و زمینهٔ واحدی دارد و خواب، تنها ارسالی دارد که جایگزین امساک میشود و مردن همان امساک است و این امساک به قوت خود باقی میماند و چنین نیست که با مردن فردی نفس وی در جایی نهاده شود و بایگانی گردد و بهطور دایم و همیشگی در مقام امساک فعلی خواهد ماند.
مطلب دیگری که در این آیه بسیار قابل اهمیت میباشد این است که فاعل خواب و مردن تنها انسان نمیباشد و کارگزاران الهی و حتی حضرت حق را در آن دخیل میداند و این نکته از ظرافت خاصی برخوردار است و فهم آن چندان آسان نیست و در این گونه امور باید
۱ـ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۲۳، ح۵۴۸۴ / ۶٫
(صفحهٔ ۱۲۹)
*********
بررسی و کاوش علمی فراوانی به عمل آید تا دست توانای غیب را در خواب و مردن دید و خدای متعال و ایادی وی را در تمامی جهات آن بهطور ملموس مشاهده نمود و مدبّر هر یک را شناسایی کرد.
آدمی توان آن را دارد به جایی برسد که جای پای غیب را در تمام زوایای وجودی عالم ناسوت مشاهده نماید. انسان میتواند ببیند که همهٔ عوالم مادی و ناسوتی تحت تدبیر موجودات غیبی اداره میشوند و آنها در این عوالم، نقش عمده و اساسی دارند؛ در حالی که انسان نیز میتواند نقش خاصی را در تمام شؤون مادی و معنوی خود داشته باشد.
ج. «هو الذی جعل لکم اللیل لباسا، والنوم سباتا»(۱).
ـ خداست که شب را پردهای بر شما افکنده و خواب را مایهٔ آرامش شما قرار داد.
«ومن آیاته منامکم باللیل والنهار»(۲).
ـ و از نشانههای خداوند خواب شما در شب و روز است.
«یا أیها المزمّل، قم اللیل إلاّ قلیلاً، نصفه أو انقص منه قلیلاً، أو زد علیه»(۳).
ـ ای در جامه خفته، شب را برخیز مگر کمی از آن را که نصف یا چیزی کمتر از آن باشد.
«إنّ ربّک یعلم أنّک تقوم أدنی من ثلثی اللیل، ونصفه، وثلثُه، وطائفة من الذین معک، واللّه یقدّر اللیل والنهار»(۴).
ـ خدا به حال تو آگاه است که تو و گروهی از مؤمنان نزدیک به دو سوم یا نیمی از شب را بیدارند و خدا گردش شب و روز را تعیین نموده است.
۱ـ فرقان / ۴۷٫
۲ـ روم / ۲۳٫
۳ـ مزمل / ۱ ـ ۳٫
۴ـ مزمل / ۲۰٫
(صفحهٔ ۱۳۰)
*********
این آیات شب و خواب را از امور طبیعی و حقایق موجود عالم ناسوتی میشمرد که تحت «جعل» و قرارداد الهی درآمده است و همانطور که در پیش به آن اشاره شد، اصل کلی ضرورت خواب قابل انکار نیست؛ ولی آدمی میتواند چند و چون آن را تحت اختیار درآورد و عوامل و موجبات خواب را در اختیار خود بگیرد.
خواب به مزاج انسان آرامش میبخشد و اعصاب او را تسکین میدهد و به روح بشر استحکام میبخشد، بهخصوص خوابهای مناسب و بجا که در مواقع مناسبی از شب و در فضایی آرام و بیسر و صدا باشد؛ چنانچه قرآن کریم میفرماید: «شب را برای شما لباس و خواب را مایهٔ ثبات قرار دادیم». خواب، انقطاع از کوشش روزانه و زحمات پیوسته است و خواب و استراحت شبانه آرامش را به همراه دارد و این گونه خوابی از عوامل عمدهٔ حیاتبخش روح و روان آدمی است که قرآن کریم از آن به عنوان «آیه» و نشانه یاد میکند: «ومن آیاته منامکم باللیل والنهار»(۱)؛ و از نشانههای او خواب شما در شبانگاهان و روز است.
قرآن کریم خواب طبیعی را به شب منحصر نمیداند؛ اگرچه شب، مهمترین بخش خواب را فراهم میسازد. توضیح این امر در سورهٔ مزمل آمده است.
خداوند در سورهٔ مزمل به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «قم اللیل إلاّ قلیلاً»(۲)؛ شب را بیدار بمان و در آن آماده باش. قرآن کریم به صرف بیداری توصیه نمینماید؛ چرا که بیهوده گذراندن شب را قیام نمیگویند و چه بسا شبنشینانی که شبشان را بیهوده تباه میسازند.
۱ـ روم / ۲۳٫
۲ـ مزمل / ۲٫
(صفحهٔ ۱۳۱)
*********
قرآن کریم در این آیه به نکتهای توجه میدهد که هنوز برای جامعهٔ ما نهادینه نگردیده است و شایستگان نیز نتوانستهاند از آن کام گیرند و خواب و بیداری خود را با این آموزه هماهنگ نمایند.
قرآن مجید نمیفرماید: کمی از شب را بیدار باش؛ بلکه میفرماید: کمی از شب را برای خوابیدن بگذار و شب را جز اندکی بپا خیز و به عبارت دیگر، قرآن کریم اصل را بر بیداری در شب میگذارد و خواب را فرع آن قرار میدهد و این موضوع از نمونههای بارز علمی و اصول روانکاوی قرآن کریم است.
شب با تمام مواهبش در اختیار انسان قرار دارد و آدمی میتواند از آن بهرهٔ کافی برگیرد و در پناه آن، اندیشه و فرهنگ علمی و عملی خود را سامان بخشد و خود را در آن باز یابد و از میان آن پر کشد و خویش را به عوالم معنوی برساند و این گونه زندگی کردن، منافاتی با تحصیل آرامش ندارد؛ زیرا مقداری از شب برای استراحت کافی است.
چنین رویکردی، گذشته از آن که میتواند تمام زمینههای کمال و معنویت را در انسان زنده نماید، استراحت جسم و روح را نیز تأمین مینماید و خواب و استراحت کم میتواند آرامش ناسوتی را به بهترین وجه به همراه داشته باشد و همچنین زمینهٔ بسیاری از یافتههای معنوی را در خواب است که بهرهٔ آدمی میگردد. این گونه فردی میخوابد تا چیزی در خواب بهدست آورد و آرامش، امری قهری برای وی میباشد.
پس برای اهل حقیقت و مردان سیر و سلوک و اهل کمال و معرفت، اصل در شب بر بیداری و قیام و بندگی است و قیام نیز اخص از بیداری
(صفحهٔ ۱۳۲)
*********
است و قیام و شب زنده داری است که اسباب معنوی کمال آدمی را فراهم میسازد؛ اگرچه باید پاسی از شب را برای آرامش و تجدید قوا گذاشت که این مقدار از شب با آن که نسبت به همهٔ شب اندک و فرعی است؛ نسبت به اقلیت خود، با توجه به بهینهسازی بدن و کیفیتی که در آماده نمودن و بازیافت توانایی آن دارد، دارای اصالت است و گریزی از آن نیست و میتوان در آن خواب اندک، زمینهٔ خوابهای خوش، و رموز گریز از پیچ و خمهای طریق را بهدست آورد.
با این توضیح باید گفت: خواب اندک، جهت اصالی دارد و بهرهبرداری معنوی از آن فرع بر آن است و اصالت بخشیدن به آن نیز نوعی افراط است و گذشته از لسان قرآن کریم، توان طبیعی مزاج آدمی نیز با آن موافق نیست و پیگیری این گونه امور در تمام شب با انکار اصل خواب برابر است که مورد نظر قران کریم نمیباشد.
آموزههای قرآن کریم در این رابطه با واقعیتهای خارجی ما تفاوت بسیار دارد و این امر هم در میان عموم مردم دنیا و هم در میان مسلمین و عالمان و زاهدان دیده میشود؛ زیرا آنان شب را برای خواب قرار میدهند و اگر مردم عادی در شب بیدار باشند، شب آنان خالی از هر قیام و قعودی است و به ادامهٔ انجام کارهای روزانه یا شبنشینیهای بیهوده میگذرد و عالمان و دانشمندان نیز آن را برای مطالعه و تحقیق در علوم رسمی و اندیشههای صوری قرار میدهند و این در حالی است که بسیاری از شبنشینیهای آنان، ابتدای شب را فرا میگیرد و پایان آن با خواب همراه است. کسانی که اهل تهجد و تقوا میباشند، اندکی از آخر شب را به عبادت و فکر میگذرانند و با چند رکوع و سجود، جمال صبح
(صفحهٔ ۱۳۳)
*********
را زیارت میکنند و به استقبال روز میروند و بجای اندکی خواب، اندکی بیداری دارند.
افرادی که به تمام معنا قیام دارند و شب را شب میدانند و آن را ظرف یافتههای معنوی و ربوبی و زمان مطالعه و کسب علم و انجام عبادت قرار میدهند و همهٔ آن جز زمان اندکی را به سیر و سلوک میگذرانند، در شماره بسیار کم میباشند و برای دستهای نیز موانع شغلی و نوع تربیتهای غلط و مشکلات گستردهٔ روزانه، مجال اجرای چنین برنامه و طرح قرآنی را باقی نمیگذارد و در شب نیز درگیر همان حوادث و مشکلات روزانه هستند و گذشته از اشتغال فراوان، موانع فراوان چنان زندگی افراد را فرا گرفته است که دیگر از یافتههای معنوی و چکیدههای ربوبی، چیزی در خاطر بروز نمیکند و اشتغالهای معنوی نیز خالی از انگیزههای مادی نمیباشد و اگر کسی خود را به مجاز به این معانی منتسب دارد، کردار خود را با بسیاری از بافتههای خیالی همراه میسازد؛ بهطوری که از فعالیتهای درست روزانهٔ خود نیز ناتوان میگردد و معاش وی را مختل میسازد.
البته باید توجه داشت که قرآن کریم بنای سختگیری و ریاضت دادن به مردم را نداشته؛ زیرا قرآن کریم استعدادهای متفاوت را در نظر داشته است و از نصف تا کم و بیش آن سخن گفته و مقدار بیداری را در اختیار انسان قرار داده است تا انسان بتواند خود را در حالات مختلف شناسایی نماید؛ زیرا مزاج هر فردی همان گونه که متفاوت از مزاج دیگران است، قابل تغییر میباشد و همانطور که عوامل خواب و بیداری مختلف است، توان بر خواب و بیداری نیز گوناگون میباشد.
(صفحهٔ ۱۳۴)
*********
اگرچه میزان خواب قابل تغییر است و اراده و اختیار و زمان، مکان، غذا و دیگر عوامل طبیعی و قسری در آن مؤثر است، بهویژه اگر این عوامل تحت تربیت و تعلیم قرار گیرد میتوان بهترین نتایج عملی را از آن بهدست آورد و از کمترین وقت، بیشترین و بهترین اثر مادی و معنوی را داشت؛ ولی چون وضع مزاجی افراد و همینطور نوع تربیت عمومی و خصوصیات شخصی زندگی مردم متفاوت است، آنان دستخوش حوادث شوم و بیبند و باریهای فکری و عملی میگردند و ثمرات ثابت و حالات منضبطی بهدست نمیآورند و حالات پیشبینی نشدهای برای آنان به وجود میآید که تمام آن بر طبیعی بودن و توان در اختیار داشتن میزان خواب و بیداری و استراحت و کار دلالت میکند و نمیتوان آن را به شخص خاصی محدود دانست؛ مگر زندگی افراد بسیار ثابت قدم و موفق که دستخوش حالات طبیعی خود میباشد.
اگر اشکال شود برنامهٔ یاد شده در قرآن کریم ویژهٔ شخص مبارک حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله میباشد و با فحوای کلام و تنقیح مناط و مبادی دیگر به حضرات ائمهٔ معصومین علیهمالسلام منحصر میگردد و به مردم عادی که از هر گونه نظم و برنامهای بهدورند سرایت نمیکند و خواب و بیداری آنها، تنها خواب و بیداری و آمال و آرزوی آن، کار و کوشش برای خواب و خوراک است و بس. در پاسخ باید گفت: قرآن کریم این توهم را دفع مینماید و این طرح را به شخص پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله منحصر نمیداند؛ اگرچه آن حضرت شخصیت محوری این برنامه میباشد.
قرآن مجید نسبت به آن حضرت و تابعان به حق ایشان میفرماید: «انّ ربّک یعلم أنَّک تقوم أدنی من ثلثی اللیل ونصفه وثلثه، وطائفة من الذین
(صفحهٔ ۱۳۵)
*********
معک»(۱)؛ خداوند متعال میداند که در کمتر از یک سوم شب یا نصف و یا دستکم یک سوم از شب بیداری و قیام داری و گذشته از تو، برخی از مؤمنان نیز در عمل از تو تبعیت دارند.
از این آیه بهخوبی روشن میگردد که این طرح و برنامهٔ جامع برای خواب و بیداری زندگی مادی، منحصر به شخص پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نمیباشد و گروهی از مؤمنان نیز آن را عملی نمودهاند و با آن حضرت همراه و همگام میباشند؛ آن هم نه به بیان امر و فرمان نسبت به آینده، بلکه به لسان اخبار از واقعیتی خارجی وامری محقق. این آیه نمیفرماید: باید چنین باشید تا توهم تخلف در آن رود، بلکه میفرماید: چنین هستید و از وجود آن خبر میدهد.
البته، همهٔ مردم عادی نیز نمیتوانند در این صراط قرار گیرند و تنها کسانی چنین روشی را در زندگی بر میگزینند که هدفی عالی و نهایتی بس بلند برای زندگی خویش داشته باشند و مناسب با آن زندگی نمایند.
کشف و توضیح بیشتر
پیش از این گذشت که شب و روز و خواب و بیداری از عوارض دایمی و جداناشدنی حیات انسانی است و در این امر بحثی نیست؛ اما موضوعی که قابل طرح است این است که رابطهٔ این دو واژهٔ دوگانه با هم چگونه است؟ آیا روز، فقط برای کار و شب، تنها برای خواب است
۱ـ یوسف / ۲۰٫
(صفحهٔ ۱۳۶)
*********
یا این دو آمیخته به هم میباشد؟
آنچه مسلم است و از آیات قرآن استفاده میشود این است که روز برای کار و کوشش و فعالیت و ارتزاق و معاش میباشد. قرآن کریم میفرماید: « و جعلنا النهار معاشا»(۱)؛ ما روز را برای معاش قرار دادیم.
بنابراین، کوشش شبانه اضطراب و دگرگونی روانی را به دنبال دارد؛ اگرچه دنیای فعلی به آن گرفتار میباشد.
موضوعی که قابل دقت میباشد این است که شب تنها برای خواب و آسایش آدمی نیست؛ بلکه برای آرامش و فراغ اوست. از دیدگاه قرآن کریم: « هو الذی جعل لکم اللیل لتسکنوا فیه»(۲)؛ شب ظرف ثبات و سکون است و « و جعلنا اللیل لباسا»(۳)؛ شب لباس است و « و جعلنا نومکمسباتا»(۴)؛ خواب زمان ثبات و استراحت است و این دو با هم برابر است؛ یعنی شب با خواب، مساوی نیست؛ زیرا خواب در روز هم ثبات و استراحت است و منحصر به شب نمیباشد؛ همان طور که خواب قیلوله – که در شرع مستحب است – چه قبل از ظهر باشد و یا بعد از ظهر ـ مؤید همین بیان است.
« و جعلنا النهار معاشا»(۵)؛ هرچند حق تعالی روز را برای کوشش و معاش قرار داده است، منافاتی با خواب اندک ندارد، بلکه سزاوار و مستحب میباشد، ولی شب این گونه نیست که تنها برای خواب باشد و یا کسب معاش در آن روا باشد و در شرع چنین امری پیش بینی نگردیده جز وقتی که کسب معاش شبانه و یا امر ضروری دیگری، ضرورت و لزوم قسری داشته باشد و استحبابی از این جهت در برداشت نیست؛ هرچند ممکن است، مصالح دیگر، استحسان این امر قسری را ایجاب کند که بحث دیگری است.
در اینجا این سؤال پیش میآید: اگر روز برای معاش است، ولی
۱ـ نبأ / ۱۱٫
۲ـ یونس / ۶۷٫
۳ـ نبأ / ۱۰٫
۴ـ نبأ / ۹٫
۵ ـ نبأ / ۱۱٫
(صفحهٔ ۱۳۷)
*********
خواب هم در آن استحسان، بلکه استسحاب دارد و شب، مساوی با خواب نیست و کار و معاش در آن استحسان طبیعی ندارد، پس در شب چه باید کرد و شب برای چیست؟
در پاسخ این پرسش باید گفت: اساسیترین هدف در خلقت شب، یافتن آخرت و استکمال نفس و جان آدمی و بیداری و ارضای مؤمن و تخلیه و تحلیهٔ درون و روان آدمی است. شب نه برای کار دنیاست و نه چندان برای خواب؛ زیرا آرامش نه از کار دنیا به دست میآید ونه خواب آدمی را صاحب آرامش میسازد. شب برای قیام و قعود در مقابل حق و برای صیقل دادن جان مؤمن و زدودن و رفع زنگارهای روزانه میباشد و هر فردی میتواند از این نعمت بیبهره نباشد.
شب نه تنها برای کار دنیا نیست، بلکه تنها اندکی از آن برای خواب قرار داده شده و تنها حضور حق و محضر ولی نعمت را باید در آن فراهم ساخت و این امر نه با خواب به دست میآید و نه با کار میسر میگردد، بلکه تنها حضور و شهود حق، راهگشای آن است.
کار و خواب و یار
پس روز برای کار و اندکی خواب و شب برای یار و اندکی خواب است. خواب و کار مداوم، چیزی جز بیخودی و دوری از خود و حق را به دنبال ندارد. چنانچه حق تعالی در قرآن خطاب به حضرت رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله میفرماید: « قم اللیلَ اِلاّ قلیلاً»(۱)؛ شب را بجز اندکی از آن، در حال قیام باش.
بر این اساس، شب برای عبادت و حضور و شهود حق است؛ اگرچه باید مقداری از آن را برای خواب و استراحت منظور داشت. البته، اهل
۱ـ مزمل/ ۲٫
(صفحهٔ ۱۳۸)
*********
غفلت، شب را برای خور و خواب و شهوت منظور میدارند و روز را برای تهیهٔ مقدمات مورد نیاز روز و شب خود و افراد مربوط به خود میگذرانند.
شب برای استراحت و خواب است؛ اگرچه باید مقداری از آن را برای عبادت و استکمال و حضور حق منظور داشت، و شب برای اهل غفلت جز سقوط و نزول از مقام آدمی و هبوط در مرتبهٔ حیوانی و فرو رفتن در گرداب لذات دنیا و شهوت و شکم، نصیب و بهرهای ندارد و به طور طبیعی از شهد شیرین معنویت محروم خواهند ماند.
خوبان و در راه ماندگان اهل سلوک، شب را برای استراحت قرار میدهند و در کنار آن یادی از حق مینمایند و از هر طرف شب که باشد، اندکی از آن را بیدار میمانند و یادی از حق دارند.
این گروه، اندکی از شب را برای حق قرار میدهند و بسیاری از آن را برای خود و خلق منظور مینمایند و این خود سبب میشود که هرگز به جایی نرسند و راهگشای وادی حقایق نباشند و تنها خوبان را نظاره کنند و تقلیدی از اهل معرفت نمایند و خود را تا اندازهای از اهل غلفت جدا سازند.
شیوهٔ گروه سوم ـ که لسان قرآن و طریق اهل معرفت است ـ این است که شب برای حق است و خواب و استراحت در آن بیحرمتی به خود و خالق است و جز به مقدار ضرورت و رفع عسر و حرج روا نیست.
این گروه، شب را برای رسیدن و نظارهٔ حق بر میگزینند و جز توّجه به حق را در آن روا نمیدارند و خود را در این امر مطیع و پیرو قرآن کریم میدانند.
(صفحهٔ ۱۳۹)
*********
تقدیر شب و روز
خداوند در قرآن حکیم میفرماید: « قم اللّیل إلاّ قلیلاً»(۱) شب را جز اندکی از آن در حال قیام باش. خداوند مصادیق اندک را با توجه به حال افراد، چنان متعدد بیان میدارد که بیان آن هرگز از غیر حق ممکن نیست.
گاه میفرماید: «نصفی از شب را بیدار باشید و یا اندکی از نصف کمتر یا به نصف بیفزا».
در جای دیگر میفرماید: ای رسول، خدا میداند که تو کمتر از دو سوم شب و یا نصف و یا دستکم یک سوم آن را بیداری و تو تنها نیستی و برخی از کسانی که با تو همراهی عملی دارند و پیرو صدیق تو میباشند چنین هستند: «ان ربک یعلم انک تقوم ادنی من ثلثی الیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک»(۲) و بعد میفرماید: «واللّه یقدر اللیل و النهار»(۳)؛ ای رسول خدا، این عمل شما افراط و زیادهروی نیست، و من چنان شب و روز را اندازه قرار دادهام که با این روش خللی در حال و کار شما به وجود نمیآید.
پس آنچه حق میباشد این است که اصل در شب بیداری و میعاد است و اصل در روز، معاش و کوشش و خواب و باید از این امور معاش و معاد و منام در ظرف شب و روز نسبتی معین که مورد پذیرش و تأیید قرآن کریم است منظور داشت که در غیر این صورت، آدمی به جایی نخواهد رسید.
رمز موفقیت بزرگان
رعایت این نکته، رمز موفقیت بزرگان عرفان و دین است. هنگامی که زندگی و شرح حال، فعل و آثار بزرگان گذشته را مشاهده مینماییم،
۱ـ مزمل/ ۲٫
۲ـ مزمل / ۲۰٫
۳ـ مزمل / ۲۰٫
(صفحهٔ ۱۴۰)
*********
انگشت حیرت باید بر لب نهاد؛ در حالی که دیگران هم بسیار زحمت میکشند، ولی اگر چیزی که آنان را موفّق ساخته است، دنبال شود، هر کسی موفق خواهد شد. خوبیهای آنان آرزو میشود، ولی علت موفقیت آنان را مورد اهمیت قرار نمیدهیم و هرگز در پی تحقق آن نیستیم و این خود غفلت خوبان است که باید از میان برود. نیکان باید خود را به اهل معرفت برسانند و پیروی از سیرهٔ آنان داشته باشند تا موفق گردند.
خفتگان در شب را از کیمیای حقیقت خبری نیست و آنان که اندکی از شب بیدارند و بر آن دل خوش میدارند، چندان به خود امیدوار نباشند و بی جهت، دلخوش ندارند و تنها نظارهگر اهل معرفت خواهند بود و خود را در حریم آنان نباید فرض نمایند.
بنابراین، یکی از علل مهم و اساسی بیبهرهگی بزرگان این عصر از حقایق و کمینگاههای حق را باید در خواب بسیار در شب دانست؛ زیرا بهره و رسیدن، تنها با اندک بیداری و اکتفا بر نماز شب و خواندن سورهای از قرآن میسر نمیشود، بلکه رسیدن به این مقام، راه و رسم دیگری دارد.
پس با محاسبهای دقیق در روز و شب، خواب و بیداری و عام و خاص من وجه قرار دادن خواب و حرمت شب و مسؤولیت روزانه، میتوان راه و رسم گذشتگان اهل معرفت را به دست آورد و رمز موفقیت را شناخت؛ اگرچه تحقق عملی آن بسی مشکل است و محاسبهٔ دقیق و استحکام تمامی حدود آن در خور همهٔ خوبان و نیکان نمیباشد و تنها باید به گفتار آن بسنده نمود و توفیق کردار آن را از حق تعالی خواستار شد.
(صفحهٔ ۱۴۱)
*********
آرامش و آسایش
نکتهای که در اینجا توجه به آن و تذکر آن شایسته است این است که برگزیدن چنین برنامهای در زندگی، با آرامش و استراحت آدمی متناسب و سازگار است و انسان با انجام آن میتواند بهطور عادی و بهدور از ریاضتهای شدید و گاه نکوهیده ـ که همگان توان آن را ندارند ـ خود را بهدور از ذهنگرایی و ایدهآل طلبی با چنین راه و روش علمی هماهنگ سازد و از شیرینی آن کام خود را خوش دارد. چنین برنامهای گذشته از آن که با واقعیت همگام است، بهترین نوع زندگی و شیرینترین طرح کلی برای سرور و بهجت روح آدمی است و سیر طبیعی زندگی را به همراه دارد؛ همانطور که در زندگی شخصی رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و حضرات معصومین علیهمالسلام و اولیای بحق الهی چنین برنامه و روشی بوده است و آنان به شایستگی تمام به حیات دنیوی خود نیز ادامه میدادند.
این روش زندگی، برنامهای علمی و سازگار با روح و جسم آدمی و عملی است. بله، با عافیتطلبیها و خوشگذرانیهای عمومی کسانی که به خور و خواب و شهوت گرفتارند همخوانی ندارد و اساسا این طرح برای چنین افرادی طرح نشده است، بلکه چنین برنامهای برای مردم سالم و صالح و انسانهای شایسته است و عمل خوبان نیز دلیل عملی بر عینیت و واقعیت آن است؛ چنان که قرآن کریم نیز بر این امر اشاره دارد و عملی بودن آن را بهخوبی گوشزد میفرماید و صاحب طرح را خدایی میداند که حسابگر ماهری برای تمام امور میباشد. قرآن کریم میفرماید: «واللّه یقدّر اللیل والنهار»(۱) خداوند شب و روز را اندازهگیری کرده و برنامههای هر یک را بهطور مناسب طراحی نموده است.
۱ـ مزمل / ۲۰٫
(صفحهٔ ۱۴۲)
*********
خواب روزانه
موضوعی که باید به آن توجه داشت و بر آن اهتمام نمود این است که در این طرح، خواب تنها منحصر به شب نیست و روز نیز زمینهٔ استراحت و خواب را دارد و مقداری از روز را میتوان خوابید که در اصطلاح شرعی به آن «خواب قیلوله» میگویند و این خواب میتواند پیش از ظهر و یا بعد از آن و بعد از خوردن ناهار باشد.
در محیطی که سه وعدهٔ خوراکی در صبح، ظهر و شب مرسوم است، مناسب است که خواب روزانه بعد از صرف ناهار انجام پذیرد و در محیطی که صبحگاهان و عصر یا شبانگاهان غذا خوردن مرسوم میباشد، مناسب است این خواب پیش از ظهر گزارده شود.
خواب روزانه گذشته از ملاک طبیعی و مدارک روایی، مورد تأیید قرآن کریم میباشد که میفرماید: «ومن آیاته منامکم باللیل والنهار»(۱). این آیهٔ شریفه خواب روزانه را یکی از آیات الهی میداند و در جای دیگر میفرماید: «هو الذی جعل لکم اللیل لباسا والنوم سباتا»(۲)؛ شب لباسی برای آرامش و خواب، رها کردن کار و عمل است؛ اگرچه این آیه از شب سخن میگوید، به آن منحصر نیست و خواب روزانه نیز حکمت و جعل طبیعی و ثابت دارد و قرینهٔ «سباتا» آن را تأکید میکند؛ چرا که خواب رابطهٔ آدمی را با کار و کوشش ـ چه در روز باشد و یا شب ـ قطع میسازد؛ هرچند باید خواب و استراحت شبانه را اصل، و خواب و استراحت روزانه را فرع بر آن قرار داد. برای جعل طبیعی این خواب میتوان دو حکمت را آورد: یکی آن که کمبود خواب شبانه را جبران نماید و دیگر آن که خستگی روزانه را از بین ببرد و آن را به شب نکشاند.
۱ـ روم / ۲۳٫
۲ـ فرقان / ۴۷٫
(صفحهٔ ۱۴۳)
*********
خواب شبانه به همراه خواب قیلوله میتواند خوابی کامل و طبیعی برای انسان وارسته و متعالی و متعادل باشد و برای افراد خودساخته و دردمند، رشد و کمال کافی را به ارمغان میآورد و برای افراد وارسته، برنامهای منظم و دقیق میباشد؛ همانطور که قرآن کریم آن را بیان میفرماید: «واللّه یقدّر اللیل والنهار».
از همهٔ این مباحث میتوان چنین برداشت نمود که خواب شب برای انسان آرامش و آسایش طبیعی بیشتری را فراهم میسازد؛ گرچه این مطلب به این معنا نیست که باید در شب زیاد خوابید تا آرامش بیشتری را بهدست آورد؛ زیرا میتوان این آرامش و راحتی را در کوتاهترین مدت از شب فراهم ساخت، بیآن که دچار کمخوابی یا بیخوابی شود. البته، در صورتی که تمام شرایط لازم را بهطور نوعی در نظر داشته باشد.
همچنین، خواب به شب منحصر نیست و مقداری از روز را ـ هرچند اندک ـ باید خوابید و مقدار آن نیز باید تناسب طبیعی با شخص، زمان، مکان، فصل و خصوصیات مزاجی فرد داشته باشد.
پس نه صرفا شب برای خواب است و نه فقط روز برای کار و کوشش دنیوی میباشد، همانطور که این امر از تشریع عبادات و دیگر موازین شرعی بهدست میآید.
بر اساس آنچه گذشت، با آن که خواب نقص است، بیانگر کمال طبیعت مادی است و همانطور که باید از آن بهرهمند شد، به کمترین میزان طبیعی آن لازم است اکتفا نمود و روز را بیبهره از خواب ندانست
(صفحهٔ ۱۴۴)
*********
و فرمود: «انّ لک فی النهار سبحا طویلاً»(۱)؛ از بیداری شب غم مخور که روز نیز گسترده است و فرصت خواب در آن نیز میباشد و این بیانات با استثناهای متعدد، حالات مختلف آدمی را میرساند؛ چرا که انسان همیشه حالت ثابتی ندارد و اجبار در نوعی خاص مناسب منش طبیعی او نیست؛ زیرا مزاج آدمی در شرایط گوناگون مختلف میگردد و از این رو آزادی عمل را لازم دارد تا بتوان مقدار مناسب خواب خود را با مزاج خود سازگار نماید؛ گذشته از آن که شب و روز همیشه یکسان نیست و تابستان با زمستان تفاوت کمی و کیفی محسوس دارد و باید با تمامی امور مقدار خواب را هماهنگ ساخت و بیان قرآن کریم، اعجاز آن را در این گونه امور میرساند.
پس میتوان از خواب بهترین استفادهها را نمود، در صورتی که بیداری به خوبی سپری شود و انسان در بیداری به فکر خواب سالم باشد و در خواب سالم استفادههای فراوانی نسبت به بیداری داشته باشد؛ زیرا این دو در یکدیگر تأثیر میگذارد و صفات هر یک در دیگری سرایت میکند.
خوابهای طولانی و کوتاه
باید دانست که هرچه میزان خواب بیشتر گردد و مدت آن رو به درازا گذارد، سنگینی و عمق بیشتری مییابد که این امر برای آدمی زیانبار است و او را به بیتوجهی فراوان مبتلا میسازد. خواب عمیق و سنگین، فرد را به بیمحتوایی، پوچی و بیهویتی و دوری از موجودی فکری و
۱ـ مزمل / ۷٫
(صفحهٔ ۱۴۵)
*********
روانی گرایش میدهد و در نتیجه، توجهات معنوی وی را به کاهش میگذارد.
خواب فراوان و طولانی مدت و به همپیوسته در شریعت مورد مذمت قرار گرفته؛ همانطور که نسبت به خوردن فراوان نکوهش شده است. البته، بیداری بیمسؤولیت و دوری از هوشیاری و بیکار بودن نیز مورد مذمت شریعت قرار گرفته است.
اما هرچه خواب از مدت کمتری برخوردار باشد، سبکتر میگردد و آثار و خصوصیات مثبتی را داراست. خواب سبک و کوتاه آثار فراوانی دارد و جهات معنوی را به دنبال دارد؛ بر خلاف خواب سنگین. شایسته است خواب، کوتاه و دفعات آن ناپیوسته و متعدد باشد و برای نمونه، اگر فردی در شبانهروز به شش ساعت خواب نیاز دارد، بهتر است این مقدار را در دو یا سه نوبت بخوابد و نه در یک مرتبه و حتی اگر شش ساعت در نوبتهای متعدد بخوابد، بهتر است از اینکه مثلاً پنج ساعت آن را پیوسته دارد. خواب متعدد و کمتر، اثر و ارزش بیشتری از خواب طولانی و به همپیوسته دارد؛ زیرا خواب متعدد، گذشته از آن که راحتی و توان بیشتری برای قوای آدمی فراهم میآورد، زیانهای خواب سنگین را ندارد؛ زیرا نفس را جلا میدهد و روح را تازه میسازد و قوای روحی را از معنویت و خِرَد دور نمیدارد.
برای افراد عاقل و هوشیار و افرادی که اهل سیر و سلوک معمول نیستند و میخواهند ذهن و هوشی با ضریب بالا داشته باشند، لازم است خواب خود را هرچه بتوانند بهطور متعدد و متناوب قرار دهند و همواره از خواب پیوسته و طولانی پرهیز نمایند. البته، افرادی که اهل معنا و سیر و سلوک میباشند و میخواهند راه پر پیچ و خم معنویت و غیب را برای خویش هموار سازند، باید به قدر امکان و بهطور طبیعی و
(صفحهٔ ۱۴۶)
*********
بهدور از هرگونه افراط و تفریط، از مقدار خواب خود بکاهند و از پر خوابی ـ هرچند اندک ـ پرهیز کامل داشته باشند.
از آنچه گذشت به دست میآید که چون آموزهای شریعت با علم و تجربه مورد بررسی قرار میگیرد و آدمی بر آن اذعان میکند، حقیقت اعجاز قرآن کریم، عصمت و شریعت را مییابد و در برابر آن سر تسلیم و کرنش فرود میآورد و یقین مییابد که دین میتواند حقایق معنوی را با همهٔ ظرافت و دقت علمی و فلسفی در واژههایی عمومی و همگانی بیان نماید.
قرآن مجید به زیبایی و با بیان ساده و روان خود مؤمنان را با شخص حضرت رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله هماهنگ میسازد و آنان را از گروه غافلان دور و به راه راست هدایت میکند. دین اسلام عالیترین بیان را در آموزش و تعلیم مشکلترین موضوع انسانی با دقیقترین طرح در قالب عمومی در میآورد و برنامهٔ چگونه خوابیدن را به آنان ارایه میدهد. همهٔ این موارد در کتابهای روایی و متون عبادی شیعه مذکور است و دقت، صحت و گستردگی مطالب آن، دانش امروز بشری را تحقیر میکند و هر اندیشمند عاقلی را به خود میخواند و ناخودآگاه هر خردمندی دست نیاز به سوی آن حقیقت جاوید دراز میکند.