چشمهٔ « ۲۲۰ » عشق و شهوت
شهوت، ناسوتِ عشق است و هر انسان کاملی شهوت کامل دارد؛ همانطور که قدرت کنترل کامل آن را نیز در اختیار دارد.
هرچند شهوت نازلهٔ عشق است اما میان این رقیقه با آن حقیقه تفاوت بسیار است و عشق با شهوت یکی نیست، از این رو همسری که پس از لذت نزدیکی، احساس خوشایندی از همسر خود ندارد شهوت رانده است، نه آن که عاشقی کرده است.
همچنین همسری که در بیرون با دیگری از حکایتهای شهوتآلود سخن میگوید، در خانه با همسر خود مشکل دارد و از او سیراب
(۱۸۶)
نمیشود وگرنه دم از چنین سخنانی در نزد دیگران نمیزد؛ زیرا هر کسی از آنچه میخواهد و دوست دارد همواره سخن میگوید. چنین همسرانی چون اشباع نمیشوند و مرد با آنان به مقدار لازم ملاعبه ندارد، همواره در خانه بهانهگیری میکنند یا خود را با خریدهای بی مورد سرگرم میکنند؛ در حالی که تقصیر از ناآگاهی یا ناکارآمدی همسر است. همسران باید مسایل جنسی را به صورت علمی بدانند. البته کشورهای غربی آموزش مسایل جنسی را با دریدگی همراه ساختهاند و در برابر، برخی از جوامع آنقدر عفت نمودهاند که در این زمینه ناآگاه گشتهاند و حال آن که عفت و حیا باید همراه آموزش باشد بدون آن که به افراط و تفریط بگراید.
عفت و حیای غالب بر جوامع اسلامی نیز سبب شده است مسایل جنسی و گزارههای مربوط به آن بهدرستی تبیین و تحلیل نشود به گونهای که جامعهٔ زنان همانند سرمایهداران کمترین رغبت را به دین دارند؛ چرا که پولدارها میترسند اموال آنان به عنوان وجوهات گرفته شود و زنان نیز حق خود را در اسلام پایمال شده میبینند، حال آن که فرهنگ اسلام بر اساس طبیعت و فطرت است اما این امر به درستی تبیین نشده است.
در شهوت، مردان به زنان بیشتر نیاز دارند؛ چنان که قرآن کریم نخست زن را برای مرد لباس میداند و سپس مرد را لباس برای پوشیدن زشتیهای جنسی زن میداند: «هُنَّ لِبَاسٌ لَکمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ»(۱)؛ تقدم نام زنان بر مردان در این آیه از جهت لباس بودن آنان با طبیعت مرد و زن هماهنگ است؛ زیرا مردان نیاز بیشتری به زنان دارند و بدون آنان به گناه میافتند.
- بقره / ۱۸۷٫
(۱۸۷)
چشمهٔ « ۲۲۱ » عادت به حرام
برخی از افراد جامعه هستند که گویی لیاقتی جز گناه ندارند و نان آنان حرام و آلوده است و گاه با آن که ازدواج شرعی برای آنان ممکن است به انجام فواحش رو میآورند.
چشمهٔ « ۲۲۲ » مستضعفان
قرآن کریم وقتی میخواهد مستضعفان را بشمارد، نام مردان را بر زنان و کودکان مقدم میدارد و میفرماید: «وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ»(۱). علت ترتیب یاد شده این است که به صورت غالبی، اگر مردی در خانه ضعیف باشد، همسر و فرزند او نیز ضعیف میگردند و اگر مردی قوی باشد، به طور نوعی زن و فرزندان او خوب میشوند و استضعاف یا توانمندی خانواده از مرد است که به دیگران میرسد.
چشمهٔ « ۲۲۳ » مظهر غیرت
زن مظهر غیرت خداوند متعال است و نمیتواند زنی دیگر را بر خود
- نساء / ۷۵٫
(۱۸۸)
ببیند و هووپذیر نیست. روایت نیز غیرت زن را کفر او میخواند که به این معناست هیچ پذیرشی در او نیست و آن را شرک نمیداند: «غیرة المرأة کفر»(۱). زن هیچ گاه نمیپذیرد در زندگی خود شریک داشته باشد.
چشمهٔ « ۲۲۴ » سجده بر شوهر
روایتی در باب وجوب تمکین زن از شوهر است که به نقل از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «ولو کنت أمرت أحدا أن یسجد لأحد، لأمرت المرأة أن تسجد لزوجها»(۲). اگر میشد به کسی جز خدا سجده کرد، امر مینمودم زن باید به مرد خویش سجده کند. باید توجه داشت مراد از این مرد در این روایت مردان مرد است نه نامرد. مردانی که دارای غیرت بوده و به اهل و عیال خویش محبت میکنند نه نامردانی که در حق آنان ظلم میکنند و زیردستانی ضعیف و بیپناه را با نامردی تمام مورد آزار قرار میدهند. اگر مرد مهربان باشد، همسر بر او سجده میکند و با کمال میل این کار را هم انجام میدهد؛ هرچند امر شرعی او را به تمکین بهتر وا میدارد و زن که دوست دارد مطلوب باشد، طالب مرد میگردد. البته، اگر زنی نیز دلرحم، مهربان، مؤمن و پرهیزگار باشد و برای مرد خود زنانگی نماید، مرد هم او را مطلوب خود قرار میدهد و بر گرد او طواف مهر و حج عشق میآورد؛ با این تفاوت که مرد به خودی خود بر او سجده میآورد و زن نیاز به امر دارد و فرمودهٔ حاضر نیز برای ایجاد تعادل میان
- نهج البلاغه، ج ۴، ص ۳۰٫
- میرزای نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۳۷٫
(۱۸۹)
زن و مرد است؛ چرا که به طور طبیعی مردان بر زنان سجده میآورند؛ همانطور که وصف مردان آخر الزمان آمده است: «ونسوانهم قبلتهم»(۱).
چشمهٔ « ۲۲۵ » خلقت زن
برخی زن را ظهور مرد میدانند در حالی که چنین نیست، بلکه انسان در مقام تشخص است که مرد یا زن میشود و بر اساس آن مرتبه مییابد.
چشمهٔ « ۲۲۶ » مسؤولیتپذیری زن
زن منبع احساسات است و به همین سبب توان کشیدن مسئولیتهای بزرگ و خطیر را ندارد و در انجام چنین مسؤولیتهایی دچار کاستی میشود مگر کسی باشد که ذات زنانهٔ خود را از دست داده باشد و دیگر زنانگی ننماید. بنابر این، ندادن مسؤولیت به زن و زمینه را برای بازخواست وی مهیا ننمودن، لطفی بر زنان است، چرا که باری سنگین از دوش آنان که ریحانهٔ هستی هستند برداشته شده است. پس نمیتوان از این جهت نقیصه یا کاستی بر زنان وارد نمود؛ چرا که بر اساس ساختار آفرینش و خلقت زن که پر از احساسات و هیجان است چنین مسؤولیتهایی به زنان داده نمیشود. زن به خودی خود خلقتی کامل دارد اما در مقایسه با مرد است که به سبب غلبهٔ عواطف، قدرت درک
- مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۳۷۶٫
(۱۹۰)
عمیق وی کاهش مییابد و بیشتر حال را ملاحظه مینماید و دوستیهای الان را میبیند نه محبت پایدار شوهر یا دیگری را. بنابراین زن به خودی خود و بدون مقایسه با مرد، عقلی کامل دارد. البته این امر نوعی است و نه کلی و چه بسا زنانی هستند که عقل آنان از مردان کاملتر است.
قرآن کریم نیز به لحاظ این معناست که مدیریت را به دست مرد میدهد و میفرماید: «وَلِلرِّجَالِ عَلَیهِنَّ دَرَجَةٌ»(۱). مردان به لحاظ طبیعت و ساختار وجودی است که بر زن فزونی و درجه دارند و مرتبهٔ بالاتر در سلسله مراتب پدیدههای هستی دارند و فزونی در مرتبه سبب قدرت و فاصله داشتن بیشتر او از احساسات در حین مدیریت است. البته زنان نیز به لحاظ مرتبهای که دارند دارای امتیازاتی هستند که نمونهای از آن در هیچ مردی دیده نمیشود.
چشمهٔ « ۲۲۷ » اشتغال زن
نه زن موجودی است که باید به صورت کامل در خانه باشد و نه مرد موجودی است فقط اجتماعی، بلکه زن موجودی است که به صورت اولی باید در خانه باشد و سپس اجتماعی است و مرد موجودی است اجتماعی که به صورت ثانوی در خانه است.
از این رو کارِ خانه برای زن اهمیت بیشتری دارد و درصد بیشتری را
- بقره/ ۲۲۸٫
(۱۹۱)
به خود اختصاص میدهد تا کار در اجتماع. با این وصف، زن اگر میخواهد در اجتماع دارای شغل باشد باید به کار پارهوقت بپردازد و مرد هم همواره نباید در خانه بماند؛ چرا که دچار افسردگی و پریشانی میگردد و محیط خانه را به جنجال میکشد.
چشمهٔ « ۲۲۸ » ساعت کاری
چنین نیست که بتوان برای تمامی مشاغل، شش یا هشت ساعت کاری را الزامی نمود یا آن را توصیه نمود. برخی از کارها معمولی است و میتوان آن را بیش از این مقدار انجام داد و بعضی از کارها مانند جراحی یا تدریس یا تحقیق با نگارش دقیق علمی و عقلی، تمرکز و انرژی بالایی را میطلبد و باید به کمتر از آن بسنده نمود که البته توان افراد نسبت به آن نیز متفاوت است و هر کسی بازدهی مفید متفاوتی با دیگری دارد.
البته میان زن و مرد نیز تفاوت است و زنانی که شوهر دارند تنها باید به کارهای پاره وقت مشغول شوند نه آن که رانندهٔ تریلی شوند و با طایفهٔ بنی هندل همراه گردند؛ همانطور که کار آنان که زن را به هیچ وجه از خانه بیرون نمیآورند و او را به صورت افراطی، فقط خانگی میخواهند اشتباه است.
(۱۹۲)
چشمهٔ « ۲۲۹ » نازایی زنان
در دنیا، زنی که نازا باشد، وجود ندارد و هر کسی که باردار نمیشود به خاطر امراض روحی روانی یا مشکلات رحمی است که همه قابل درمان است. وقتی همسر حضرت یحیی یا همسر حضرت ابراهیم علیهالسلام در کهولت صاحب فرزند میشوند و خداوند مشکلات آنان را اصلاح نمود، به این معناست که هر زنی میتواند درمان نازایی داشته باشد چرا که هر کاری که خداوند انجام میدهد برای بشر نیز «شدنی» است با این تفاوت که خداوند آن را بدون سبب یا با سبب غیر معروف انجام میدهد ولی بشر همان کار را با سبب شناخته شده و به روش طبیعی انجام میدهد هرچند ممکن است دیر به مقصود رسد.
چشمهٔ « ۲۳۰ » درمان نازایی
از جمله خواص باران برای آدمی این است که رحم زن را به فعالیت میاندازد. از این رو مشکلات رحمی در مناطق خشک و کمباران بیشتر است. قرآن کریم توصیه مینماید خود را در معرض بادهای بهاری که مفرّح است قرار دهد و از باران بهره برد: «وَهُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیاحَ بُشْرا بَینَ یدَی رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورا»(۱). در انرژی درمانی میتوان توصیه نمود انسان زیر باران رود و از فواید بسیار آن استفاده کند. اگر تابستان گرم یا زمستان سرد باشد و فصلها روال طبیعی خود را داشته باشد و زمستان گرم یا تابستان سرد نباشد و اعتدال میان آن بر هم نخورده
- الفرقان/ ۴۸٫
(۱۹۳)
باشد و بارشها طبیعی انجام گیرد، بدن آدمی سالم میماند وگرنه دچار آسیب میشود. بدن در تغییرات غیر طبیعی آب و هوا همانند شکوفهای میماند که در زمستان شکفته شود که در نتیجه از سرما آفت خواهد دید. باید از باران، برف و گرمای بههنگام استفاده کرد و خود را در معرض آن قرار داد.
چشمهٔ « ۲۳۱ » چندهمسری در جامعهٔ کنونی
جوامع حاضر جایی برای چند همسری مردان ندارد؛ چرا که در این جوامع نمیتوان نیازهای زنان را به عدالت برآورده نمود. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله که چندین همسر داشتهاند از آن رو بوده که همواره جوان و جوانمرد بوده و قدرت چهل مرد را داشته است. ایشان مسواک میزدند، موهای بلند خویش را شانه میکردند، لباس تمیز بر تن داشتند و با بهترین اخلاق با همسران خود رفتار مینمودند و زنان عدالت را در تمامی کردار ایشان میدیدند و آن را با تمامی وجود خود حس میکردند. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وقتی در میان جمع مینشستند شناخته نمیشدند؛ زیرا شکل و شمایل خاصی نداشتند و همانند افراد جامعه لباس میپوشیدند. البته ایشان چنان شیک و زیبا بودهاند که عایشهٔ نوجوان را عاشق خویش مینمایند؛ در حالی که در سن پنجاه سالگی بودند. بنابر این، داشتن بیش از چهار همسر از ویژگیهای خاص آن حضرت صلیاللهعلیهوآله است و برای همین، قابل الگوبرداری نیست تا حتی در داشتن چهار همسر به آن استناد گردد.
(۱۹۴)
چشمهٔ « ۲۳۲ » پوشش
اسلام «پوشش» را واجب دانسته است نه «حجاب» را. حجاب امری منفصل همانند پرده یا چادر است که جدای از بدن است و پوشش به لباسی گفته میشود که متصل به بدن است و یله و رها نیست. پوششی که نظر اسلام را تامین میکند پوشیده بودن تمامی بدن به جز دست تا مچ و گردی صورت برای زن است، و از انواع طرحها و رنگها که با سنتهای ملی و قومی هر منطقهای سازگاری دارد برای این خواسته میتوان بهره برد به شرط آن که جلف، سبکسرانه و زننده نباشد.
چشمهٔ « ۲۳۳ » طلاقهای لازم
طبیعت و اقتضای ناسوت آن است که برخی از همسران نمیتوانند تمامی عمر خود را با هم باشند و باید بهناچار از هم جدا گردند و جدا شدن آنان مانع از بسیاری از گناهان، عقدهها، حسرتها و بیماریهای روانی است. طلاق که نوعی جابهجایی برای ایجاد تحول در مسیر رشد است، برای چنین همسرانی لازم است و نباید آن را به صورت مطلق منکر منفی دانست.