زن؛ مظلوم همیشهٔ تاریخ/ جلد چهارم
از چهرههای شاخص مراسم عبادی ـ سیاسی در اسلام، نماز جماعت و جمعه، نماز عید فطر و قربان و دیگر نمازهای عمومی و اجتماعی است که هر یک شرایط خاصّ خود را دارند. نماز جماعت ـ بهطور مشخّص ـ دارای شرایط و احکام خاصی، مانند: بلوغ، عقل و مرد بودن امام است، و اقتدای زن به زن را گرچه بسیاری از فقها میپذیرند، چنانکه مقتضای دلیل همین است و ما نیز به قوّت آن را پذیرفتهایم، ولی این امر کلیت عنوان به خصوص امامت زن بر مرد را به دنبال ندارد.
امام جماعت باید صاحب صلابت، عدالت، وقار و فضیلت بوده و موقعیت اظهار را داشته باشد و از سلامت کامل برخوردار باشد؛ به طوری که فرد سالم و حتّی ایستاده نمیتواند به «ذوی الاعذار» کسی که نقص عضو دارد یا نشسته و یا با تیمّم نماز میخواند، اقتدا کند که چنین موقعیتی توانمندیهای خود را میطلبد؛ همچنین نماز جمعه و نماز اعیاد اسلامی که از شؤون حکومت اسلامی و امام عادل میباشد، دارای سنگینترین شرایط و تکلیفها است و موقعیت زن با آن سازگار نیست.
از آن جا که نماز جمعه دو خطبه دارد و نمیتوان آن را به صورت فردی یا پنهانی و آهسته بهجا آورد و مردم باید به خطبهها گوش فرا دهند و امامجمعه هم باید بلیغ باشد و خطبهٔ نماز را بلند و شیوا بخواند و از طرفی بر زن واجب نیست که در نماز جمعه و امثال آن شرکت کند، روشن میشود که ویژگیهای این نماز با موقعیت زن سازگار نیست. همچنین نماز عید فطر و قربان از چنین احکامی برخوردارند و ویژگیهای خود را نیز دارند و خصوصیات این نمازها با حالات زن سازگاری ندارد؛ از اینرو نمیتوان
(۲۱۹)
تصدّی این منصبها را به زن، واگذار نمود؛ زیرا گذشته از عدم تناسب این امر با زن موجب ناهنجاریهای اجتماعی، اخلاقی و تحمّل ناهمواریهای بسیاری برای او خواهد شد.
اینک به خوبی روشن میشود که چرا این امور باید توسط مرد انجام شود. زیراکه نمازجمعه از شؤون اجتماعی است و امامجمعه باید با صدای بلند و رسا آن را بخواند و طی آن با لباسی آراسته و زیبا و بیانی فصیح و رسا خود را در دید مردم مؤمن قرار دهد تا باعث سرور و قوّت قلبها شود. این در حالی است که برخی از این حالات برای زن شایسته و پسندیده نیست و زن نباید خود را بر عموم عرضه کند یا زیباییاش را آشکار سازد؛ گذشته از آن که او نمیتواند همیشه برای نماز خود را حاضر سازد و عادت ماهیانه یا ایام حاملگی و زایمان او که از امور همیشگی میباشند و تعطیل بردار نبوده و نمیشود در فصلی باشند و در فصلی نباشند، با استمرار حضورش در نمازهای یادشده منافات دارد.
با توجّه به آنچه گفته شد، ضرورتی ندارد که امامت جمعه و جماعت از وظایف زنان شمرده شود. علاوه بر این، اصل عفاف عمومی و شرم و حیای زنانه هم، چنین امری را نمیپذیرد؛ زیرا بر فرض این که ناگاه در میان نماز جماعت، زن دچار عادت ماهیانه شود و تکلیف از او ساقط گردد، چه باید کرد و چه موقعیتی برای او پیش خواهد آمد!
شؤون عمومی اجتماع و موقعیت عفاف زن نیز ایجاب نمیکند که سمت اندرزدهی به عموم جامعه در نماز جمعه با چنین حالتی بر عهدهٔ او قرار گیرد؛ به همین علّت زن تنها میتواند برای زنها امام جماعت باشد؛ همچنانکه در فقه شیعه در مورد این امر، مشکل چندانی وجود ندارد، هر چند اختلاف در آن قابل انکار نیست. نیز نمیتوان از باب قیاس گفت: اگر اقتدای زن به زن در نماز جماعت صحیح است، پس نماز جمعه را
(۲۲۰)
هم زن میتواند برای زنها اقامه کند؛ چرا که در امور عبادی قیاس درست نیست و باید هر امر عبادی دلیل خاصّ خود را داشته باشد. در نماز جمعه دلیلی بر این امر نداریم و اگر در نماز جماعت هم گفته میشود که: زن میتواند امام زنها باشد، به این جهت است که فقیه میگوید: من دلیل شرعی دارم.
(۲۲۱)