تربيت بدني
تربیت بدن
بدن پدیدهای جسمانی، و دارای ترکیب مزاجی است نه امتزاجی. بدن از ذرههای جسمانی تشکیل شده و ترکیبی از نامتناهی جسم است که تمامی حرکتی شوقی دارند. ترکیبهای پایانناپذیر سبب پیدایش انواع پدیدههای نامتناهی گردیده است که همه به حرکت وجودی و ایجادی حق در حرکت میباشند و به آن حرکت ابدی منتهی میگردند و حرکتی بیپایان میگیرند. جسم؛ اگرچه دارای اتصال ظاهری و قابل ابعاد است،
(۷۴۰)
مصداق جسم، اجزای اولیهای است که دارای امتداد جرمی است و اجسام نوعی به آن اجزا بر میگردد و آن اجزا؛ اگرچه امتداد چندان محسوسی ندارد، بیرون از جسم و ماده نیست و میتوان برای آن به حسب خرد کردن و ریزتر شدن، نامهای مختلفی گذاشت که امروزه ملکولها، اتمها، ژنها و انواع انرژی یافتههای تازهٔ علوم تجربی نسبت به آن میباشد و آیندگان با پیشرفت صنعت، موفقیت به شکافتن هرچه بیشتر آن میگردند و نامهای تازهتری برای آن میگذارند. عناصر تشکیل دهندهٔ مواد هماکنون به بیش از صد عنصر شناخته شده رسیده است. دانشمندان تجربی عناصر را به ملکول و ملکول را به اتم و آن را به اجزای دیگری؛ مانند: پروتون، نوترون و الکترون تجزیه و تقسیم کرده و ماده را به انرژی و انرژی را به ماده تحویل بردهاند و سراسر جهان ماده را آکنده از انرژی میدانند، ولی این نظریه که ماده، انرژی متراکم است، هنوز اثبات نشده است.
جسم دارای اجزایی است که اجزای فعلی آن محدود و اجزای در حال قوهٔ آن نامحدود است. این اجزا قابل تفکیک و تجزیه است و نداشتن صنعت مناسب غیر از عدم مقتضی است، ولی در هر حال، جسم دارای حجم، وضع و اندازه است؛ زیرا آنچه بوده، هنوز هم هست؛ اگرچه با تجزیه به حس نیاید و یا نبود صنعت، امکان تجزیه را ندهد و تجزیه سبب اعدام و نفی نمیشود و تنها تقسیم، تعدد و کثرت را در پی دارد. بدن جسم مفرد نیست که هیچ ترکیبی نداشته باشد و بسیط نیست که ترکیب دارد، ولی ترکیب آن مختلف نیست، بلکه جسم مرکب است که ترکیب آن حقیقی معنوی است نه حقیقی کمّی یا اعتباری. بدن جسم
(۷۴۱)
متصل واحد نیست و دارای فواصل است. هم مزاج انسانی چنین است و هم ترکیبهایی که امتزاج دارد؛ مانند: ماده و گل که بدون مزاج است.
مبدء اولی اجسام و امور جسمانی همچون بدن، ذرات جسمی نامحسوس و مختلف در نوع، شکل و هیأت است. هیولای عالم را همان ذرات متباین تشکیل میدهد. از ذرات نامحسوس، صورتهای جسمی نوعی به دست میآید. همهٔ صورتهای جسمی نوعی و عوارض و لوازم آن بر اثر انواع حرکتها و ترکیبهای بیپایان پدید میآید. ذرات یا تراکیب نامتناهی با حرکت شوقی سبب پیدایش انواع پدیدههای نامتناهی میشود. همهٔ این آفریدهها، معلول اسما و صفات نامتناهی و مظاهر آنهاست و همگی اجزا و هیأتها با ترکیبهای متناهی به توسط اسما و صفات بهوجود آمده است و به حرکت وجودی و ایجادی حق منتهی میشود.
نفس و بدن یا روح و جسم در حیث ظهوری با هم مرتبط هستند و در یکدیگر اثر میگذارند. برای نمونه، روح صافی و پژمردگی دل، چهرهٔ انسان را متفاوت میسازد؛ هرچند در بقا، بدن وصف فنا را دارد و تمامی اقتدار یا زیبایی خود را زمین میگذارد و نفس است که وصف بقا و خلود دارد با تمامی اندیشهها، احساسات و کردار پایداری که داشته است.
در میان رشتههای گوناگون ورزشی، رشتهٔ پرورش و زیبایی اندام، از رشتههایی است که بهطور خاص به مسألهٔ پرورش و ریخت مناسب اندامهای انسان و تربیت بدن، توجه و عنایت ویژهای دارد. شاید بتوان گفت در میان ورزشهای متداول، چنانچه رشتهٔ پرورش اندام از عوارض جانبی و بدآموزیهای موجود تهی گردد، از بهترین و سالمترین
(۷۴۲)
رشتههای ورزشی است. در این رشتهٔ ورزشی، پرورشکار میکوشد تا با استفاده از تکنیکها، راه کارها و ابزارهای مختلف ورزشی و نرمشی، شاگردان علاقهمند به این رشته را در جهت داشتن اندامهای زیبا و هماهنگ و نیرومند یاری برساند.
آنچه در این رشته از اهمیت ویژهای برخوردار است، این است که همهٔ اندامها و عضوهای ظاهری بدن به گونهای هماهنگ و همخوان رشد و پرورش پیدا کنند و از اعتدال و تناسب ویژهای برخوردار شوند؛ از این رو برخورداری از پرورشکار ـ آن هم پرورشکاری بصیر و با تجربه که از دانش کافی نسبت به این رشته بهرهمند باشد ـ نقش اساسی در رشد و شکوفایی هماهنگ و همه جانبهٔ اندامها دارد؛ زیرا چنانچه کسی پرورشکار نداشته باشد، یا داشته باشد، ولی از تجربه و دانش کافی برخوردار نباشد، ممکن است تناسب و اعتدال لازم در شکل و ریخت اندامها پدید نیاید و در نتیجه شخص با وجود داشتن اندامهای نیرومند و ستبر از اعتدال، جمعیت، حسن و زیبایی برخوردار نباشد. اعتدال در پرورش نفس نیز همین گونه است.
ورزش برای تربیت بدن ضرورت دارد؛ بهگونهای که در فضای زندگیهای امروزی، لزوم دینی و شرعی آن را برای همگان قطعی میدانیم. ورزش گذشته از سالم ساختن بدن، بهرههای معنوی نیز دارد که کمترین آن غلبه بر ترس و قدرت بخشیدن به فرد برای غلبه بر مشکلات و بردباری و صبوری و بالا بردن قدرت تحمل دردهای روانی است.
اگر فردی سلامت و استحکام جسمانی نداشته باشد نمیتواند نفس سالمی داشته باشد که بتواند بار سنگین فراگیری دانش یا وصول به امور
(۷۴۳)
معنوی را تحمل کند. کسی که جسم ناتوانی دارد به طور حتم به پوکی استخوان، لاغری یا چاقی مفرط گرفتار و بیمار است. ورزش در صفای نفس مؤثر است و امور معنوی و عبادات نیز برای نفس صافی اثر دارد و اگر کسی میخواهد در عبادت و تربیت معنوی خود فراغت و توجه داشته باشد، نباید ضعف جسمانی داشته باشد. آدم ضعیف نمیتواند صاحب توجه گردد و توجه انسان نسبت به ارادهٔ انسان است و ارادهٔ انسان معلول مزاج سالم است. هنگامی که مزاج و بدن سالم نباشد اراده نیز به ضعف میرود و نمیتواند بار سنگین مشکلات زندگی و ابتلاهایی که در مسیر کمال پیش میآید را تحمل کند و رشد و تعالی وی کندمی گردد یا به قهقرا میرود. البته، منظور از ورزش رفتن به باشگاه نیست؛بلکه نرمشهای عمومی است که در منزل نیز قابل انجام است. نباید پنداشت هزینهٔ وقت برای نرمش از دست دادن وقت کار مفید است؛ زیرا کسی که نیم ساعت ورزش میکند میتواند ساعاتی از خواب خود را بکاهد و خوراک خود را متعادل سازد و به کار مفید خود بیفزاید و نیز با تربیت بدن، کمتر به بیماری دچار میشود، و در نتیجه بهرهوری کاری وی با بهبودی و سلامتی که دارد افزایش مییابد و وقت خود را به طی کردن دوره درمان و نقاهت سپری نمینماید. باید صریح گفت: کسی که ورزش نمیکند بیمار است. از نظر روانی بسیاری از کسانی که وسواسی هستند و غسل و وضو را بد یا طولانی انجام میدهند به خاطر نداشتن ورزش روزانه است.
بدن نیازمند رعایت بهداشت فردی است. علّت بسیاری از بیماریها کثیفی و رعایت نکردن مسایل بهداشتی است. بدن باید تمیز و نظیف
(۷۴۴)
باشد و نباید بدن، کفش و لباس بوی بد بدهد و اگر کار مزاحم نظافت و بهداشت باشد، کاری است که شیطان در آن نفوذ کرده است؛ زیرا محلهای کثیف بهویژه موهای بلند زایشگاه شیاطین و تکثیر نسل آنهاست. شیاطینی که قوهٔ خیال و وهم را به تصرف خود در میآورند و به فرد کثیف که به تبع رعایت نکردن بهداشت، صفای نفس ندارد، القای بدبینی میکنند. نفس اگر صافی نباشد به بدبینی مبتلا میگردد و نفسی که بدبین میشود نسبت به دیگران سرد میشود و دیگر زمینهای برای صمیمت و مهربانی باقی نمیماند. ورزش و بهداشت دو عامل مهم در داشتن صفای نفس و پاک ساختن آن از زنگارهاست.
(۷۴۵)