به نام آن که نیست مانندش
(۱)
(۲)
بلندای فقه شیعه
جلد نهم
مقایسه و بررسی دو اندیشهٔ فقهی شیعه
حضرت آیتاللّه محمدرضا نکونام (مد ظله العالی)
(۳)
شناسنامه
سرشناسه | : | نکونام، محمدرضا، ۱۳۲۷ - |
عنوان و نام پديدآور | : | بلندای فقه شیعه: (مقایسه و بررسی تطبیقی دو اندیشهی فقهی شیعه)/ محمدرضا نکونام. |
مشخصات نشر | : | اسلامشهر: انتشارات صبح فردا، ۱۳۹۰- |
مشخصات ظاهری | : | ج. |
شابک | : | دوره۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۹-۱ : ؛ ج. ۱۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۰-۸ : ؛ ج. ۲۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۱-۸ : ؛ ج. ۳۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۲-۲ : ؛ ج. ۴۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۳-۹ : ؛ ج. ۵۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۴-۵ : ؛ ج. ۷۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۶-۰ : ؛ ج. ۸۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۷-۷ : |
وضعیت فهرست نویسی | : | فیپا |
يادداشت | : | ج. ۲- ۸ (چاپ اول: ۱۳۹۰). |
موضوع | : | فقه تطبیقی |
موضوع | : | اصول فقه شیعه |
موضوع | : | فقه جعفری — قرن ۱۴ |
رده بندی کنگره | : | BP۱۶۹/۷/ن۷۴ب۸ ۱۳۹۰ |
رده بندی دیویی | : | ۲۹۷/۳۲۴ |
شماره کتابشناسی ملی | : | ۱۰۹۷۹۸۹ |
(۴)
فهرست مطالب
بخش دوازدهم
تنگناهای فرصت در وصیت و ارث
وصیت··· ۱۱
وجوب وصیت··· ۱۱
وجوب عمل به وصیت··· ۱۲
تأخیر در عمل به وصیت··· ۱۷
اثبات وصیت··· ۱۸
کافی نبودن مال مورد وصیت··· ۲۶
منجزات مریض··· ۲۶
وصی و ناظر··· ۲۶
امین بودن قیم··· ۳۸
خیانت وصی ۴۱
عدول وصیت کننده از وصیت و فسخ آن··· ۴۲
تصرف و فسخ··· ۴۵
وصیت باطل··· ۴۶
وصیت شخصی که خودکشی کرده··· ۴۹
بازگشت وارثان از اجازهٔ خود··· ۴۹
(۵)
تبدیل و تغییر وصیت··· ۵۱
دیگر مسایل وصیت··· ۵۳
تشییع لباس میت به تنهایی ۷۳
تصرف در مال غیر··· ۷۴
ارث··· ۷۷
ارث بردن کسانی که با هم در تصادف کشته شدهاند··· ۷۷
ارث بردن مهدوم علیهم··· ۸۲
ارث پدر و فرزند که با هم کار میکردهاند··· ۸۶
ارث همسر··· ۸۸
ارث جنین··· ۹۳
حبوه و امور اختصاصی به پسر بزرگتر··· ۹۴
ارث بردن از غایب··· ۹۴
دیگر مسایل ارث··· ۹۵
بخش سیزدهم
آغازی نوین «احکام مردگان»
مردگان··· ۱۱۱
حکمت غسل میت و غسل مسّ میت··· ۱۱۱
تجهیز و دفن میت بدون حضور ولی ۱۱۲
شستن میت در آبی که مصرف عمومی دارد··· ۱۱۴
اجرت گرفتن فرد برای انجام واجبات··· ۱۱۶
برطرف ساختن موی زاید بدن میت··· ۱۱۷
(۶)
ظاهر بدن میت، موضوع غسل··· ۱۱۷
غسل و تیمم ناهمگون و نامحرم··· ۱۱۸
محرمیت··· ۱۲۱
غسل میتی که جنسیت وی ناشناخته است··· ۱۲۲
یافتن استخوان··· ۱۲۳
غسل میتی که از بدن او خون جاری است یا بعض اعضایش از بین رفته··· ۱۲۳
بند نیامدن خون میت در حال غسل··· ۱۲۴
غسل جبیره··· ۱۲۵
جریان ادرار یا خون حیض··· ۱۲۵
تیمم··· ۱۲۶
تجهیز میت ناشناخته از جهت دین··· ۱۲۶
تشخیص ندادن بدن میت کافر از مسلمان··· ۱۲۷
کفن نوشته شده با آیات قرآن کریم··· ۱۲۸
نوشتن اسم میت و پدر او بر کفن··· ۱۲۸
نماز بر میت دیوانه··· ۱۳۰
نماز بر مسلمان مشروب فروش··· ۱۳۱
نماز بر میت در تابوت بسته··· ۱۳۲
گذاردن میت در مسجد··· ۱۳۳
در لحد گذاشتن میت توسط نامحرم··· ۱۳۳
دفن موقّت امانی ۱۳۴
گذاردن قرآن کریم در قبر میت··· ۱۳۶
ملاک رو به قبله بودن فرد دارای نقص عضو··· ۱۳۶
(۷)
شتاب نداشتن در دفن فرد سکته کرده و مانند آن··· ۱۳۷
گذاردن مرده در سرداب به جای دفن··· ۱۳۸
نبش قبر··· ۱۳۹
نبش قبر بدون وصیت میت··· ۱۴۱
اثبات حق و نبش قبر··· ۱۴۲
دفن اضطراری میت در مسجد··· ۱۴۲
دفن میت به روی دست چپ··· ۱۴۴
احکام قبرستان··· ۱۴۹
مسّ میت بعد از تیمم دادن آن··· ۱۵۲
حکمت غسل مسّ میت··· ۱۵۴
لمس استخوان مردگان و غسل مس میت··· ۱۵۶
افراد رجم شده··· ۱۵۸
نیت غسل و تکفین محکوم به رجم··· ۱۵۸
چراغانی حجله در جلوی منزل از دنیا رفته··· ۱۵۹
پخش صدای قرآن و سکوت··· ۱۶۰
صوت و صدای نامحرم··· ۱۶۳
نجس نبودن مردهٔ مسلمان··· ۱۶۶
دندان عاریهای میت··· ۱۶۷
میهمانی و ضیافت در خانهٔ میت··· ۱۶۸
زلزله··· ۱۷۳
(۸)
بخش دوازدهم: تنگناهای فرصت در وصیت و ارث
(۹)
(۱۰)
وصیت
وجوب وصیت
س ۱ ـ بنده جوانی هستم بیست ساله و غیر از وسایل معمولی منزل چیز دیگری ندارم، در این صورت آیا وصیت کردن بر من واجب است یا نه؟
ج ـ وصیت بر کسی واجب است که دینی یا امانتی از مردم نزد او باشد یا واجباتی بر عهدهٔ او باشد و اما کسی که هیچ یک از آنها بر ذمهٔ او نیست، وصیت بر او واجب نیست.
س ۲ ـ وصیت بر چند قسم است؟
ج ـ وصیت گاهی تملیک عین است و گاهی تملیک منفعت و گاهی جعل ولایت یا وکالت و گاهی ابرای دین و گاهی اسقاط حق و گاهی عهد و اذن و درخواست است؛ مانند وصیت به مراسم تجهیز و غسل و نماز و وصیت به قضای نماز و روزه و حج و رد امانات و امثال اینها.
(۱۱)
وجوب عمل به وصیت
س ۳ ـ شخصی وصیت نموده که جنازهٔ وی به مشاهد مشرفه حمل شود ولی به هنگام وفات وصی وی غایب بوده و نمیدانستند که وصیتی کرده است یا نه و به ناچار او را دفن نمودهاند و حال که وصی آمده، آیا جایز است نبش قبر نمایند و بدن را به عتبات عالیات حمل کنند یا نه؟
«گلپایگانی»: نبش جهت حمل به مشاهد مشرفه به نظر حقیر جایز است، لکن واجب نیست؛ چون وصیت به حمل قبل از دفن بوده و موضوعش منتفی شده. بلی، اگر وصیت به نبش و حمل کرده، واجب است.
* * *
«نکونام»: با غیبت وصی، موضوعی برای نبش باقی نمیماند و وصیت به نبش در صورتی که ناهنجاری به همراه داشته باشد جایز نیست و اگر به آن وصیت شود، عمل به آن لازم نیست.
س ۴ ـ کسی همسر خود را وصی قرار داده که یکسوم اموال او را در امور خیر مصرف نماید ولی پس از مر گ او، فرزندان وی به آن راضی نشدند، آیا بر مادر واجب است یکسوم اموال مزبور را در امور خیر هزینه نماید و آن را به فرزندان خود ندهد یا نه؟
ج ـ در فرض مسأله تا مقدار ثلث مجموع ترکه که از جمله همین پول است، میتواند؛ بلکه لازم است به مصرف وصیت برساند، در صورتی که وصیت مسلم باشد.
س ۵ ـ شخصی در حدود هفده سال پیش فرزند خود را وصی قرار داده تا یک سوم اموال او را به مصرف خیر برساند و فرزند نیز به آن عمل نموده ولی از
(۱۲)
یک سوم سهم زمین هنوز باقی است و قیمت آن کاهش یافته، آیا در این صورت وی میتواند آن را به قیمت فعلی بفروشد تا به وصیت عمل کند یا نه؟
ج ـ در فرض سؤال، اگر وصیت به بقای زمین و صرف منافع آن نباشد و مصرف مخصوصی نیز تعیین نکرده و به وصی اختیار مطلق داده باشد، جایز است هر نحو صلاح بداند عمل نماید، و اولی آن است که اگر احتمال دین مالی یا واجبی را در حق موصی بدهد، صرف در ادای آنها نماید.
س ۶ ـ کسی به حمل جنازهٔ خود وصیت کرده ولی وارثان او به عمد وی را در محل دیگری دفن نمودهاند، آیا در این صورت باید او را حمل کرد یا نه؟
«گلپایگانی»: اگر وصیت به حمل به مشاهد مشرفه باشد، عمل به وصیت واجب است.
* * *
«نکونام»: بعد از دفن وی موضوعی برای عمل به وصیت باقی نمیماند؛ هرچند وارثان با عمل نکردن به وصیت گناه کردهاند.
س ۷ ـ شخصی وصیت نموده که پس از فوت وی یک دانگ و نیم از جمله شش دانگ خانهٔ مسکونی او را بفروشند و به مصرف حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام برسانند ولی وارثان به این وصیت عمل نکردند و سهم حضرت ابوالفضل علیهالسلام را نپرداختهاند، در این صورت آیا خرید خانهٔ مذکور برای خریدار مشکل شرعی ندارد؟
«گلپایگانی»: در فرض مسأله، اگر موصی اذن در فروش خانه داده به این نحو
(۱۳)
که قیمت آن را به مصرف حضرت ابوالفضل (سلام الله علیه) برسانند، صحت بیع با فرض آن که قیمت را به مصرف نرسانند، مشکل، و تصرف در آن مقدار از خانه تا وجه آن به مصرف نرسد، خالی از اشکال نیست.
* * *
«نکونام»: چنانچه خریدار به چگونگی و وضعیت ملک آگاهی دارد، خرید خانهٔ مذکور جایز نیست.
س ۸ ـ حاکم شرع یا کسی که از طرف او اجازه دارد چنانچه برای صغیری قیم معین کند، آیا لازم است اموال صغیر را بررسی نماید و آن را صورت برداری کند و عدهای را بر آن گواه بگیرد یا لازم نیست؟
ج ـ اگر در معرض تضییع باشد، لازم است در چند نسخه صورت برداری نماید و نزد اشخاص امین بگذارد تا از حیف و میل محفوظ بماند.
س ۹ ـ زنی پیش از مرگ بهطور عادی وصیت نموده که وارثان وی، اموال او را در راه اجارهٔ روزه، نماز، خمس و روضهخوانی و زکات هزینه نمایند، آیا عمل به وصیت وی واجب است یا نه و هرگاه یکی از وارثان از عمل به وصیت خودداری نماید، تکلیف وصی چیست؟
ج ـ با فرض تحقق وصیت مذکوره، بر وصی واجب است آنچه را که به عنوان زکات و سهمین وصیت شده از اصل مال خارج نماید و نسبت به بقیهٔ موارد وصیت در زاید بر ثلث محتاج به امضای ورثه است و اگر بعضی از ورثه امتناع نماید، با علم به وصیت، بر وصی در صورت قدرت لازم است او را اجبار نماید به عمل به وصیت به وسیلهٔ ارجاع به حاکم
(۱۴)
شرع، و در صورت حجر یا انکار بعضی از ورثه واجب است عمل نسبت به سهام سایر ورثه که امتناع ندارند و در نزاع موضوعی، مرافعهٔ شرعیه لازم است.
س ۱۰ ـ شخصی وصیت کرده که پس از درگذشت او بابت مهریهٔ همسر خود خانهٔ مسکونی او را به وی بدهند، در این صورت آیا وارثان مکلف هستند که عین خانهٔ مسکونی را به او بدهند یا میتوانند وجه نقد نیز به او بپردازند و اگر وارث به وصیت عمل نکند، آیا فقط اثر تکلیفی دارد و آنان گناه کردهاند یا غاصب شمرده میشوند؟
«گلپایگانی»: در فرض سؤال، اگر وصیت به فعل بوده، واجب است ورثه عمل به آن وصیت نمایند ولکن اگر معصیت کنند و مهریهٔ او را از غیر خانه ادا کنند، ذمهٔ موصی بری میشود و خانه نیز ملک ورثه است و اگر وصیت کند که خانه ملک زن باشد در مقابل مهر و زن نیز قبول کند، ملک زن است و احکام ملک بر آن مترتب است و این حکم در صورتی است که خانه زاید بر ثلث ترکه نباشد و الا در مقدار زاید موقوف به امضای ورثه است.
* * *
«نکونام»: اگر ارزش خانه بیش از یکسوم مال باشد، مهر از دیون میت به شمار میآید و بر وارثان است که آن را بپردازند؛ هرچند لازم نیست عین خانه را به او تحویل دهند و پرداخت قیمت آن نیز کافی است.
س ۱۱ ـ مدت پنج سال پیش پدرم در حال احتضار، دو حبه آب و یک قطعه باغ جهت استیجار حج به من وصیت کرد و من نیز پذیرفتم که در این امر وکیل شوم
(۱۵)
و ملک دیگری که وقف بودن آن از طرف پدرم شایع بود تقسیم شد ولی وقفنامهٔ آن بعد از چهار سال پیدا شد و طبق آن عمل کردیم، حال اگر میخواستم از آن باغ و دو حبه آب برای پدرم حج بگیرم، بچههای دیگر محروم و بیحق میشدند و بر این اساس باغ و دو حبه آب را تقسیم کردم، حال با توجه به این که هیچ کدام از بچهها وصیت پدر را قبول ندارد و حاضر به پرداخت پول برای استیجار حج پدر نیست، وظیفهٔ شرعی بنده که پسر بزرگتر هستم چیست؟ آیا باید حج بلدی بگیرم یا حج میقاتی نیز کافی است؟
ج ـ در فرض سؤال، اگر وصیت به حجة الاسلام یعنی حج واجب بوده است، رد ورثه نسبت به وصیت تأثیر ندارد و واجب است حج بلدی استیجار شود، منتها به مقدار حج میقاتی از اصل ترکه و ما به التفاوت حج میقاتی و بلدی را از ثلث ترکه باید برداشت.
س ۱۲ ـ شخصی با این که خود به مکه رفته باز وصیت نموده که برای وی حج بلدی بخرند، آیا میشود حج وی را به میقاتی تبدیل کرد یا نه؟
ج ـ چنانچه وصیت کرده که حج بلدی استیجار شود، واجب است طبق وصیت حج بلدی استیجار شود.
س ۱۳ ـ شخصی کسی را وصی قرار میدهد که پس از مرگ وی خمس او را بپردازند و بعد از فوت وی ورثهٔ او از دادن خمس خودداری کردند و اظهار میدارند که متوفی دارای فرزندان صغیر است و اگر به وصیت عمل شود و از اموال وی برداشته شود، فرزندان صغیر او درمانده میشوند، بنابر این، از دادن خمس خودداری میورزند، در این صورت آیا وصی مقصر است یا نه؟
ج ـ اگر وصی قدرت عمل به وصیت متوفی را ندارد، بر او تکلیفی نیست
(۱۶)
ولیکن بر ورثه لازم است ممانعتی از پرداخت حقوق واجبهٔ میت ننمایند و اشخاصی که ممانعت از عمل به وصیت مینمایند، معصیت کارند.
تأخیر در عمل به وصیت
س ۱۴ ـ آیا وارثان میتوانند سهم یک سوم را از عین ملک بردارند و پول آن را در ظرف چند سال و به تدریج بپردازند تا در مواردی که مورث تعیین نموده هزینه شود یا لازم است بدون تأخیر آن را هزینه کنند؟
ج ـ در صورتی که موصی اذن در تأخیر نداده، تأخیر در عمل به وصیت جایز نیست.
س ۱۵ ـ کسی شخصی را وصی قرار داده که بعد از فوت وی چند سال نماز و روزه و یک حج از اموال وی استیجار شود و همچنین وجوه و مظالم و بدهیهای او را از مال او جدا نموده و به مصارف خود برساند اما عین اموال که پول نقد نیست، در دست وارثان است، آیا وصی میتواند آنان را به فروش آن اجبار نماید یا نه؟
ج ـ بر وصی واجب است عمل به وصیت، و اگر موصی (کسی که وصیت نموده) اذن در تأخیر نداده، تأخیر جایز نیست و ورثه حق ممانعت از عمل به وصیت را ندارند؛ مگر در زاید بر ثلث مال که نفوذ وصیت در آن موقوف به امضای ورثه است.
(۱۷)
س ۱۶ ـ اگر وصیت شود که یک سوم مال وی در راه خیر هزینه شود، آیا وصی میتواند از آن به یکی از ورثه دهد تا برای مرده نماز و روزهٔ استیجاری را به احتیاط انجام دهد، در حالی که معلوم نیست نماز و روزهٔ قضا داشته باشد؟
«گلپایگانی»: مانعی ندارد.
* * *
«نکونام»: در صورتی که کار خیری است همچون رسیدگی به فقیران آبرومند که لازم است انجام پذیرد، باید آن را مقدم داشت.
اثبات وصیت
س ۱۷ ـ زنی دارای سیصد تومان وجه نقد است و وصیت نموده که مبلغ مذکور را به شخص معینی بدهند تا وی آن را در امور خیر هزینه نماید و برای اثبات وصیت خود چند زن را شاهد میگیرد، آیا اجرای وصیت نسبت به همهٔ مال بر وارثان لازم است؟
ج ـ وصیت در ثلث ترکه نافذ است و در زاید بر ثلث محتاج به امضای ورثه است و شهادت زن در وصیت به اموال، اگر یک نفر باشد، نسبت به ربع آنچه به آن شهادت میدهد و اگر دو نفر باشند، نسبت به نصف و اگر سه نفر باشند، نسبت به سه ربع، و اگر چهار نفر باشند، نسبت به تمام آنچه به آن شهادت میدهند با رعایت شرایطی که در شاهد معتبر است پذیرفته میشود.
س ۱۸ ـ زنی در حال حیات بهواسطهٔ ناسازگاری با شوهر خود بارها اظهار داشته که شوهر وی از اموال او ارث نمیبرد ولی این موضوع را به هنگام
(۱۸)
وصیت بیان نکرده، در این صورت آیا شوهر از همهٔ مال وی یا از یک سوم که وصیت نموده آن را هزینهٔ استیجار نماز و روزه کنند، ارث میبرد یا خیر و آیا تفاوتی میان وصیت کتبی و شفاهی هست یا نه؟
ج ـ وصیت در ثلث نافذ است؛ چه برای صوم و صلات باشد و یا غیر آن، و در مورد سؤال در صورت وصیت از دو ثلث باقی ماندهٔ ماترک که مورد وصیت نیست، نصف آن را شوهر ارث میبرد و در صورت عدم وصیت از تمام ماترک ارث میبرد، و در وصیت کتابت لازم نیست، به هر نحوی که ثابت شود، عمل به آن واجب است. وصیت در ثلث نافذ است.
س ۱۹ ـ شخصی چند سال پیش وصیتنامه نوشته و ثلث مال خود را به یکی از وارثان بخشیده ولی وی چند سال دیگر زندگی نموده و اموال خود را زیادتر کرده و دارای فرزندانی غیر از فرزندان قبل شده و اکنون آن صغیر میباشند و وی از دنیا رفته است، آیا این وصیتنامه که چند سال پیش نوشته شده در اموالی که در زمان وصیت کردن بوده نافذ است یا اموال فعلی را نیز شامل میشود؟
ج ـ در صورتی که از وصیتنامهٔ قبل برنگشته باشد، اموال بعد را شامل است و در ثلث مال فعلی نافذ است.
س ۲۰ ـ شخصی چند سال پیش وصیت غیر رسمی نموده و فردی را وصی خود قرار داده ولی بعد از آن، بخشی از املاک مورد وصیت را فروخته، آیا بعد از مرگ وی این وصیت به قوت خود باقی است و وصی همچنان وصی شرعی او به شمار میرود یاخیر؟
ج ـ ظاهر آن است که نسبت به آنچه از اموال مورد وصیت باقی مانده،
(۱۹)
باید به وصیت عمل شود؛ مگر آن که تصرفاتی که در زمان حیات کرده، اماره بر عدول او از اصل وصیت باشد.
س ۲۱ ـ شخصی به یکسوم اموال خود وصیت نموده و وارثان وی بعد از مرگ او وصیت را انکار کردند اما حال ورثه میخواهند به آن عمل نمایند، در این صورت آیا باید قیمت زمان مرگ وی را معیار قرارا دهند یا قیمت روز آن را که با افزایش همراه بوده است، و اگر کسی آن را خریداری نماید، آیا مالک آن میگردد یا نه؟
ج ـ در صورتی که خود موصی ثلث را در اعیان مخصوصی معین نموده، همان عین ثلث حین الموت است و باید به قیمت فعلی حساب شود و اگر وجه معین نموده، مثلا گفته هزار تومان ثلث خرج کنید، همان هزار تومان فعلی باید مصرف شود و ترقی قیمت، مالِ ورثه است.
س ۲۲ ـ شخصی مبلغی را که زاید بر ثلث اموالش میباشد برای انجام نماز و روزهٔ استیجاری وصیت کرده و وارثان بیش از یک سوم آن را امضا نمینمایند، در این صورت بر وصی واجب است بر اساس وصیت تمام آن مبلغ را در گرفتن نماز و روزه هزینه کند؛ هرچند ورثه راضی نباشند یا نه؟
ج ـ نفوذ وصیت در زاید بر ثلث اموالش موقوف به امضای ورثه است ولی در وصیت زاید بر ثلث اگر واجب و غیر واجب هر دو ذکر شده، واجب مقدم است.
س ۲۳ ـ شخصی باغ خود را تا سی سال حبس نموده تا از عواید آن نماز و روزه استیجار نمایند یا در تعزیهٔ حضرت سید الشهدا علیهالسلام مصرف نمایند و همچنین
(۲۰)
وصیت کرده که ثلث دارایی وی را برای او هزینه نمایند، در این صورت آیا باغی که حبس شده از اصل ترکه محسوب میشود یا از یک سوم مال؟
ج ـ در فرض مسأله، اگر شخص مذکور وصیت به حبس باغ نموده، ارزش منافع سی سال از ثلث محسوب است و اگر خودش حبس کرده که حتی در زمان خودش منافع را صرف عزاداری یا صوم و صلات پدر میکرده، از اصل محسوب است؛ لکن در این صورت منافع آن را در صوم و صلات خودش صرف نکنند و در صوم و صلات پدر و عزاداری صرف بنمایند.
س ۲۴ ـ شخصی وصیت میکند که پس از فوت وی تمام ثروت و دارایی وی ثبت شود که یک سوم آن را وصی وی هزینهٔ تجهیز وی نماید و دوسوم دیگر میان وارثان تقسیم شود و نیز پیش از وصیت مبلغ یکهزار و پانصد تومان وجه نقد به رسم امانت به کسی سپرده تا آن را در زمان زندگی خود هرگاه احتیاج پیدا کرد مصرف نماید و اگر تا بعد از مرگ وی چیزی از آن بماند، وی از این پول مالی را خریداری کند و آن را وقف نماید یا در خیرات دیگر هزینه کند و همچنین وی میگوید حاضر است مبلغ مذکور را به عنوان صلح یا هبه به امین واگذار نمایم تا ایشان آن را بعد از مرگ وی همانگونه که گفته شد هزینه کند، آیا برای امین جایز است امانت مذکور را قبول نماید یا نه و در صورت جواز، آیا با آن پول مالی را خریداری و وقف نماید یا در امور خیر دیگر هزینه کند؟
ج ـ در فرض سؤال، صاحب پول در حال حیات شرعا جایز است آن پول را صلح کند به شخص امین و شرط کند اگر خودش احتیاج پیدا کرد فسخ کند و اگر در حال حیات فسخ نکرد، امین مزبور بعد از فوت او معادل آن مبلغ چیزی بخرد و وقف کند یا در کار خیر صرف نماید و همچنین جایز
(۲۱)
است آن مبلغ را نزد امین امانت گذارد و سفارش کند صرف در کار خیر یا وقف شود؛ لکن در این صورت، با فرض آن که ثلث خود را وصیت کرده و در مصارف معینه صرف شود، لازم است نسبت به دو ثلث این مبلغ از ورثه استجازه نماید و با اجازهٔ آنها به مصرف وصیت برساند و با عدم اجازه باید بین ورثه تقسیم شود.
س ۲۵ ـ اگر کسی وصیت کند که از اموال وی برای او هزینه کنند اما مقدار آن را تعیین نکرده و به ثلث نیز مقید نشده و صغیر نیز دارد، وصی چه مقدار میتواند از مال وی برای او هزینه کند؟
ج ـ اگر بهحسب وجود بعض قراین و معمول و متعارف وصیت منصرف به مبلغ معینی نباشد، ظاهر آن است که وصی به نظر خودش تا مقداری که زاید بر ثلث نباشد، میتواند عمل نماید.
س ۲۶ ـ شخصی سهم فرزندان خود را به آنان رد کرده و مقداری از آن را برای خود نگاه داشته و وصیت کرده است که من در حیات خود سهم هر یک از فرزندان را به آنان رد کردم و دیگر حقی به این مقدار مالی که برای خودم مانده ندارند و پسر بزرگ خودم را وکیل نمودهام که این مال را بعد از من بفروشد و برایم حج خریداری نماید و وصیتنامهای در حضور شاهدان نوشته، آیا این وصیتنامه صحیح است و عمل به آن جایز است یا نه؟
ج ـ وصیت در ثلث ترکه نافذ است، و در زاید بر ثلث محتاج به امضای ورثه است؛ بنابر این، اگر اموالی را که به فرزندانش داده به آنان بخشیده است و مبلغی که به مصرف حج بلدی میرسد، از ثلث بقیهٔ اموالش بعد
(۲۲)
از آنچه بخشیده بیشتر نباشد، باید برای او حج بلدی استیجار نمایند والا استیجار حج میقاتی هم کافی است.
س ۲۷ ـ اگر کسی به نماز، روزه و رد مظالم وصیت کرده، آیا پرداخت پول آن به صغیر نیز تعلق میگیرد یا نه؟
ج ـ وصیت تا مقدار ثلث که نافذ است از تمام مال برداشته میشود و مابقی بین ورثه تقسیم میشود؛ چه صغیر باشند و چه کبیر و یا مختلط.
س ۲۸ ـ شخصی دو نفر را وصی قرار داده و وصیت نموده که من یک باب عمارت و چند رأس گوسفند دارم که نصف آن برای همسرم میباشد و نصف دیگر را به فروش برسانید و برای من هزینه نمایید و بعد از مرگ وی به وصیت وی عمل شد اما همسر وی معتقد است که افزوده بر نصف عمارت، از نصف دیگر یکهشتم به او میرسد، در این صورت اگر همسر وی بقیهٔ وجه را ندهد آیا وصی مدیون هستند یا نه و آیا افزوده بر نصف عمارت و گوسفندان و وسایل خانه، زن از نصف دیگر نیز یک هشتم ارث میبرد یا نه؟
ج ـ در فرض مسأله، اگر سایر ورثه غیر از زوجه وصیت را امضا کرده باشند واجب است به همان نحوی که موصی معین کرده عمل نمایند و امضای زوجه و رد او اثری ندارد و اگر سایر ورثه امضا نکرده باشند، ربع مجموع مال به زوجه میرسد، و این در صورتی است که وصیت باشد و اگر به صلح، اموال را منتقل نموده، با شرط مذکور باید مطابق صلح مزبور عمل نمایند.
(۲۳)
س ۲۹ ـ شخصی وصیت نموده که یک سوم اموال او را به مصرف خاصی برسانند و ملکی را برای این منظور معین نموده و پس از مدتی از دنیا رفته، اما ملک نسبت به موقع وصیت با نصف ترکه برابر است و با هنگام مرگ با یک سوم مال معادل میگردد، آیا کدام یک از این دو را باید لحاظ نمود؟
ج ـ اگر وصیت به عین معینه یا مقدار کلی از مال مثلا پنجاههزار تومان باشد، ثلث یا کمتر و بیشتر بودن نسبت به اموال حین وفات موصی سنجیده میشود؛ یعنی اگر ارزش آن عین در حین وصیت به مقدار نصف ترکه بود و بعد به جهت نقصان قیمت یا زیادی آن یا به دست آمدن مال دیگری برای موصی ارزش آن در حین وفات موصی به قدر ثلث ترکه است، تمامی آن عین ثلث است، و اگر در حین وصیت ارزش آن به مقدار ثلث بود و بعد از جهت بالا رفتن قیمت یا پایین آمدن اموال دیگر موصی یا تلف بعضی از اموال او ارزش آن در حین وفات به مقدار نصف است، آن عین زاید بر ثلث است و اگر وصیت به کسر مشاع باشد، مثل این که موصی بگوید ثلث مال من بعد از مرگم مال زید باشد و بعد اموال دیگری تحصیل کند، به حسب موارد، حکم آن مختلف میشود؛ پس اگر قرینهای بود که معلوم شد مراد موصی ثلث حین الوصیة است یا مرادش ثلث حین الفوت است بر طبق آن عمل میشود، و اگر قرینهای که مراد او را معلوم کند نبود، باید به مقدار کمتر اکتفا کرد و زاید بر آن ملک ورثه است.
س ۳۰ ـ هرگاه موصی بگوید یک سوم مال من بعد از مرگ برای کسی باشد یا آن را در فلان مورد مصرف کنید، آیا لازم است تعیین آن با رضایت وارثان
(۲۴)
باشد یا خیر؟
ج ـ در فرض سؤال، موصی با ورثه بهنحو مشاع شریک است و باید تعیین و افراز ثلث با رضایت همهٔ ورثه باشد.
س ۳۱ ـ شخصی تمام اموال خود را به سه نوهٔ پسری خود به سیزدههزار و پانصد تومان صلح کرده و شرط نموده مبلغ مزبور بعد از او در موارد زیر هزینه شود
اول ـ چهارهزار تومان خمس؛
دوم ـ سه هزار و پانصد تومان حج؛
سوم ـ هزار تومان نماز و روزهٔ استیجاری؛
چهارم ـ سههزار تومان هزینهٔ مجالس سه روز اول و هفتم و چهلم و سال؛
پنجم ـ دوهزار تومان هزینهٔ ساخت ملک موقوفه.
حال، آیا اوصیای آن مرحوم باید سیزدههزار تومان را در موارد یاد شده هزینه نمایند یا باید یکسوم مال را برای او خرج کنند؟
ج ـ در فرض مسأله که ماترک سیزدههزار و پانصد تومان است و شرط مصارف مذکوره بعد از موت است، به نظر حقیر وصیت است و آنچه دین است مثل خمس و مقدار حج میقاتی از اصل خارج و پس از ادای دیون در مقدار ثلث مال وصیت نافذ و در زاید بر آن موقوف به امضای ورثه است و تفاوت بین حج میقاتی و مال الوصایهٔ حج از ثلث محسوب است.
(۲۵)
کافی نبودن مال مورد وصیت
س ۳۲ ـ شخصی وصیت کرده که از یکسوم مال وی بیست سال نماز و روزه برای او استیجار کنند و بخش معینی از آن یک سوم نیز به پسر بچهٔ صغیر وی بدهند، اما مال به هر دو نمیرسد، حال کدام یک را مقدم بدارند؟
ج ـ ظاهرا نماز و روزه مقدم است.
منجزات مریض
س ۳۳ ـ زنی مدت دو سال یا بیشتر مریض بوده و به همان بیماری فوت کرده و نزدیک یک ماه پیش از مرگ خود همهٔ اموال خود را به پسر شوهر فعلی خود به بیع یا صلح یا هبه انتقال داده، در حالی که خود پسری دارد که از شوهر دیگر او وارث وی میباشد، آیا این انتقال نسبت به همهٔ اموال او نافذ است یا نسبت به یک سوم آن؟
ج ـ منجزات مریض به نظر حقیر نسبت به تمام اموال او نافذ است.
وصی و ناظر
س ۳۴ ـ شخصی کسی را وصی قرار داده و حقی برای او تعیین نکرده، آیا در این صورت وصی حقی دارد یا نه و چنانچه وصی و ناظر حقی داشته باشند، مقدار آن چیست؟
ج ـ موارد مختلف است، در صورتی که وصی قبول وصایت نموده و قرینه بر تبرع و مجانیت عمل وصی در وصیت نباشد، جایز است وصی اجرت المثل عمل خود را بردارد، و مقدار آن موکول به عرف است.
(۲۶)
س ۳۵ ـ شخصی به هنگام حیات فردی را به صورت رسمی وصی خود قرار میدهد و در خصوص یک سوم مال و مصرف آن چیزی به او نمیگوید، آیا وصی میتواند نسبت به آن، چنان که میان وصی و وصیت کننده عرف است، اقدام نماید یا نه؟
ج ـ در صورتی که بین وصی و موصی مقدار مصرف معهود و معلوم بوده، وصی باید به علم خود عمل نماید و در نزاع موضوعی، مرافعهٔ شرعیه لازم است.
س ۳۶ ـ شخصی عمارت مسکونی خود را بابت یکسوم معین نموده و عمارت نیز به مقدار آن میباشد و فرزند ارشد خود را وصی قرار میدهد، در این صورت آیا وصی پدر میتواند خانه را تصرف نماید و نماز و روزهٔ او را خود انجام دهد و آیا وارثان دیگر حق مداخله در این عمارت را دارند یا خیر؟
ج ـ در فرض مسأله، اگر عمارت را بابت ثلث معین کرده باشد که به مصرف صلات و صوم برسد و به غیر وصی منصرف نباشد، وصی میتواند عمارت را خودش بردارد و صوم و صلات را بجا آورد و در نزاع موضوعی، محتاج به مرافعهٔ شرعیه است.
س ۳۷ ـ اگر کسی را وصی قرار دهند اما وی آن را رد کند، آیا اصل وصیت باطل میشود یا نه؟
«گلپایگانی»: رد کردن وصی در وصایای عهدیه موجب بطلان وصایت است نه اصل وصیت؛ مگر آن که از قراین اطمینان حاصل شود که با رد نمودن وصی، موصی هم از اصل وصیت برگشته است.
* * *
(۲۷)
«نکونام»: رد کردن وصی سبب باطل شدن وصیت نمیگردد و لازم است وصیت وی توسط حاکم شرع یا مؤمنان یا وارث صالح عملی شود.
س ۳۸ ـ کسی ملکی را به عنوان یک سوم مال خود قرار داده و سه نفر از فرزندان خود را وصی نموده تا عواید آن را به مصرف خیر برسانند یا عین آن را بفروشند و در موارد خیر هزینه نمایند، حال یک نفر از آنان فوت شده، در این صورت آیا فرزندان او جای پدر خود در امر وصایت میگیرند یا نه؟
ج ـ در فرض سؤال، دو نفر وصی که در حیاتند عمل به وصیت نمایند.
س ۳۹ ـ کسی ملکی را به عنوان یک سوم مال خود قرار داده و مواردی را برای هزینهٔ آن تعیین میکند و شخصی را وصی خود قرار میدهد تا منفعت آن ملک را در آن موارد هزینه نماید اما وصی فوت شده و برادرانی دارد، آیا آنان بدون اذن حاکم شرع میتوانند در آن ملک تصرف بنمایند یا نه؟
«گلپایگانی»: مراجعه به حاکم شرع نمایند.
* * *
«نکونام»: بدون مراجعه به حاکم شرع و اذن وی کسی حق تصرف ندارد.
س ۴۰ ـ شخصی از دنیا رفته و برای وارثان خود دو قیم شرعی تعیین نموده به این شرط که هر دو در امر آنان دخالت داشته باشند و یکی از آنان که همهٔ حساب و معاملات اموال کودکان صغیر در دست او بوده و گاهی نیز آن را به دیگری اطلاع میداده از دنیا رفته اما در دفتر خود یادآوری نموده که فلان مبلغ به وارثان بدهکارم و قیم دیگر از آن اظهار بیاطلاعی میکند و وارثان قیم نیز
(۲۸)
میگویند پولی بوده و از بین رفته و به ما ارتباطی ندارد تا آن را پرداختنماییم، حال آیا کودکان صغیر میتوانند از وارثان وصی مالی را مطالبه نمایند یا نه؟
ج ـ هرگاه عین عبارت قیمی که فوت نموده این باشد که در سؤال ذکر شده، اظهر در این است که مبلغی را که معین نموده مدیون بوده، بنابر این جزو دیون او محسوب است و باید از ترکهٔ او پرداخت شود. بلی، اگر معلوم بشود که این مبلغ نزد او امانت بوده و خیانت او هم معلوم نباشد و تلف شده باشد، چیزی بر ورثهٔ او نیست، و اگر اختلافی در موضوع دارند، مرافعهٔ شرعیه نمایند.
س ۴۱ ـ اگر شخصی پسر دوم خود را وصی و پسر نخست خود را ناظر در امر وصایت نماید، چنانچه وصی برای انجام کارهای میت مانند نماز تعلل و مسامحه نماید، تکلیف ناظر چیست؟ آیا وی میتواند بدون اجازهٔ وصی در کارهای میت اقدام بنماید یا آن که خود وصی باید آن را انجام دهد یا آن که باید با اجازهٔ حاکم شرع عمل نماید؟
ج ـ در فرض مسأله، ناظر با اجازهٔ حاکم شرع وصی را الزام به عمل نماید و اگر امتناع نمود، با اجازهٔ حاکم شرع ناظر عمل به وصیت نماید، بیاشکال است.
س ۴۲ ـ مقداری پول با کلیهٔ عواید ملکی که یک سوم مال است وصیت شده در وقت معین و در مورد خاصی صرف شود، آیا وصی میتواند در فاصلهٔ زمانی مانده تا آن وقت، از عواید آن به عنوان قرض الحسنه استفاده کند یا خیر؟
ج ـ جواز اقتراض مذکور محل اشکال است.
(۲۹)
س ۴۳ ـ کسی که کودکان صغیری دارد دیگری را وصی خود قرار داده و وصی در یکسوم مال تصرف میکند و سپس او نیز فوت میشود اما حال وارثان وصیت کننده از وارثان وصی مال خود را مطالبه و وصی را به خیانت متهم میکنند و مدرکی در دست نیست که وصی یک سوم مال را در چه چیزی هزینه کرده است، آیا آنان میتوانند مطالبهٔ یک سوم مال را بنمایند یا نه؟
ج ـ ورثهٔ موصی حقی بر ورثهٔ وصی ندارند؛ مگر آن که اثبات کنند وصی خیانت کرده و ضامن شده است.
س ۴۴ ـ کسی یکی از فرزندان خود را وصی قرار داده تا کفالت فرزندان صغیر او را بنماید و همهٔ مخارج آنان را عهدهدار شود، آیا وی میتواند مخارج خود را از مال زید بردارد یا آن را از دیگر وارثان مطالبه نماید یا نه؟
ج ـ وصی حق ندارد مخارج شخصی خود را از ترکه بردارد و یا از ورثه مطالبه نماید. بلی، اگر انجام وصیت محتاج به عملی است که عرفا اجرت دارد و قصد مجانیت نکرده، میتواند اجرت المثل عمل را مطالبه نماید.
س ۴۵ ـ شخصی در زمان حیات خود به اینجانب وکالت داده که به منزل او بروم و مقداری وجه نقد و وسایل او را تصرف نمایم و در صورت فوت، به هر گونه صلاح میدانم آن را هزینه کنم و حتی در موقع گفتوگو از آن شخص سؤال نمودم که آیا میتوانم موجودی شما را برای امور خیر یا نماز و روزه مصرف نمایم و وی به اینجانب اختیار داد که پس از فوت او به هر طریق که صلاح بدانم دارایی او را به مصرف خیرات برسانم، در ضمن، نامبرده مدت چهل سال بوده که ساکن تهران شده و اهل تبریز است و ورثهٔ او معلوم نیست چه کسانی
(۳۰)
هستند و در زمان حیات خود اظهار میکرد که خواهری در تبریز داشته که تا حال فوت نموده، اکنون وظیفهٔ من دربارهٔ اموال او چیست؟
ج ـ در فرض سؤال، نسبت به ثلث ترکهٔ میت وصیت او نافذ است و باید به وصیت او عمل نمایید و نسبت به مازاد بر ثلث باید مادامی که رجای دسترسی به وارث هست، آن را نگاه دارید و هر وقت مأیوس شدید، با اجازهٔ حاکم شرع از طرف صاحبش آن را مظالم بدهید یا به حاکم شرع تسلیم نمایید تا به وظیفهٔ خود عمل نماید.
س ۴۶ ـ شخصی در وصیتنامهٔ خود پنج نفر از وارثان را وصی قرار داده تا یک سوم اموال او را در اولین فرصت در مواردی که تعیین نموده هزینه کنند و در وصیتنامه چنین قید شده که برای انجام هر عملی که مربوط به یک سوم مال است همهٔ آنان موافقت نمایند و این توافق کتبی و با امضای همهٔ آنان باشد، اکنون بیست و یک سال از فوت وی گذشته و در این مدت بین اوصیا دربارهٔ نحوهٔ صرف آن توافق حاصل نشده و ملکی که به عنوان ثلث تعیین گردیده و در تصرف ورثه است به علت عدم توافق رو به خرابی نهاده، تکلیف وارثان در مورد این مال چیست و آنان چگونه میتوانند ذمهٔ خود را بری نمایند؟ لازم به تذکر است که دیگر وارثان آمادهاند ملک مورد نظر را در تصرف پنج نفر وصی مزبور قرار دهند که به مصرف مربوط به ثلث برسانند ولی در همین مورد نیز اوصیا با همدیگر اتفاق ندارند، تکلیف ما چیست؟
ج ـ در فرض سؤال، اگر الزام آنها به اتفاق توسط حاکم شرع ممکن نیست، ورثه با اذن حاکم شرع مورد وصیت را در اختیار اکثر اوصیا که اتفاق نظر دارند بگذارند تا طبق نظر خودشان عمل به وصیت نمایند، واگر
(۳۱)
بعضی از اوصیا امین و بعضی دیگر خاین باشند، با اذن حاکم شرع موصی به را تحت اختیار امنای از اوصیا قرار دهند تا به تکلیف خود عمل نمایند.
س ۴۷ ـ شخصی در وصیتنامهٔ خود نوشته عواید ملکی را که به عنوان یک سوم مال خود قرار دادهام هزینهٔ روزه و نماز و رد مظالم و کفارات مطلق و امور خیر نمایید، آیا باید این عواید بهگونهٔ برابر در مصارف مزبور هزینه شود یا به تفاوت و مراد از کفارات مطلق چیست؟
ج ـ اگر در وصیت تعیین نشده، به طور تساوی در موارد مذکوره صرف نمایند و نسبت به کفارات مطلقه اگر از حال او ظاهر باشد که خصوص کفارات معینهای به ذمه دارد، در همان کفارات صرف شود والا در کفاراتی که محتمل است به ذمهٔ او باشد صرف شود.
س ۴۸ ـ زنی وصیت کرده که برادر وی وصی اوست و شوهر وکیل است که وصایای مرا بر طبق وصیتنامه عمل نماید، اما شوهر میگوید چون من از آن اطلاع نداشتهام، من این وصیت را قبول ندارم و وصیت باطل است، در این صورت تکلیف چیست؟
«گلپایگانی»: در فرض سؤال، اگر وصیت محرز باشد، زوج که تا بعد از فوت نفهمیده به احتیاط لازم عملی که در عهدهٔ اوست باید انجام دهد و رد نکند. بلی نسبت به سهم الارث، زاید بر ثلث را میتواند امضا نکند.
* * *
«نکونام»: بر شوهر لازم است به آن وصیت؛ چنانچه بیش از یکسوم اموال نباشد، عمل کند.
(۳۲)
س ۴۹ ـ کسی وصیت میکند هزار تومان از یک سوم مال وی را بابت صلهٔ ارحام به دو نوهٔ صغیر او بدهند و هزار تومان نیز بدهی دارد و هزار تومان دیگر برای نماز و روزهٔ خود وصیت مینماید و بعد از وفات وی چون پول نقد در میان نبود با تأیید ناظر، یک قطعه باغ در مقابل همان وصیت از اموال وی جدا برای عمل به وصیت کنار گذاشتند و بقیهٔ آن را قسمت نمودهاند و آن باغ در دست وصی است و وی مدت بیست سال است که از عواید آن استفاده میکند و حال میخواهد باغ را به اسم خود ثبت نماید و اظهار میدارد که نماز و روزهٔ موصی را خود انجام دادهام و دو کودک صغیر نیز که بالغ شدهاند باغ را به وصی دادهاند اما بعد از آن چند بار آن را مطالبه کردهاند و وصی در جواب گفته حق شما فقط هزار تومان پول امروزی است و حال آن که قیمت باغ به سبب ترقی اجناس و بالا رفتن نرخها تقریبا صد برابر شده، آیا آنان میتوانند باغ را مطالبه نمایند یا تنها حق مطالبهٔ هزار تومان را دارند؟
ج ـ در فرض مسأله، اگر وصی باغ را خریده و در مقابل پول باغ، نماز و روزه بجا آورده و پول صغیرها را به ذمه گرفته، فعلا باغ مال وصی میباشد و اگر نخریده، باغ مال ورثه است و وصی پول نماز و روزه را طلب دارد و باید از باغ موصی به مقدار موصی به بپردازند و تتمه، مالِ مجموع ورثه است، کما فرض الله تقسیم نمایند و در نزاع موضوعی، مرافعهٔ شرعیه لازم است.
س ۵۰ ـ شخصی فوت نموده و بعضی از وراثان، او را فاقد هرگونه بدهی میدانند و برخی دیگر از آنان که وصی شرعی وی میباشند بدهی مالی میت؛ مانند زکات، حج، خمس، مظالم و کفارات و همچنین نماز و روزهای را که انجام
(۳۳)
نداده و باید برای آن استیجار نمایند پذیرفتهاند، آیا در این صورت، وصی میتواند با اعمال نفوذ و بدون ایجاد فسادی، وارثان دیگر را از تصرف در مال وی منع کند یا نه؟
ج ـ بلی، نسبت به بدهیهای مالی میت که یقینی باشد؛ مثل زکات، حج، مظالم، خمس و نذور صحیحه و کفارات میتواند از اصل مال و نسبت به مواردی که وصیت کرده تا ثلث ترکهٔ وصی میتواند وراث را ملزم کند و اگر انکار دارند، رفع امر به حاکم شرع نماید و در صورت امتناع از مرافعه، از حاکم اذن بگیرد.
س ۵۱ ـ در صورتی که دارایی میت بیش از بدهی او باشد اما به جهت مسامحهٔ وارثان، بدهی را کفایت نکند، آیا وصی شرعی که وارث نیز هست میتواند بعضی از اموال وی؛ مانند کتاب و وسایل معمولی زندگی را تصاحب کند و آن را به دو برابر قیمت بردارد و بدهی وی را بپردازد یا نه؟
ج ـ اگر یقین دارید با مراجعه به حاکم شرع، ورثه امتناع از مرافعه داشته باشند، وصی میتواند با اذن حاکم شرع تقاص کند.
س ۵۲ ـ هرگاه وصی موارد هزینهٔ مال مورد وصیت را فراموش کند، وظیفهٔ وی چیست؟
ج ـ لازم است موصی به را در امور خیریهای که احتمال میرود از موارد مصرف وصیت باشد صرف کند؛ ولی اگر خصوص امر خیری را بداند که از مصرف وصیت خارج است نمیتواند در آن صرف نماید و این در صورتی است که محتملات غیر محصوره باشد و اما چنانچه امور خیری
(۳۴)
که محتمل است مورد وصیت باشد محصور و معین است، باید مصرف را با قرعه یا تصالح قهری یا تراضی تعیین کند.
س ۵۳ ـ شخصی کسی را وصی نموده که بعد از مرگ وی برای نمونه مبلغ یکهزار تومان برای او هزینه کند و بعد وی در مسافرت بیمار میشود و در آنجا نیز به کسی دیگر وصیت مینماید که مبلغ مذکور را بعد از مرگ او به مصرف برساند و در همان سفر میمیرد و هر دو وصی آن مبلغ را هزینه میکنند و یکسوم مال او نیز زیادتر از هزار تومان نمیشود و وارثان بیش از آن را نمیپذیرند، اکنون تکلیف این دو نفر چیست؟
«گلپایگانی»: در فرض مسأله که هر دو وصی به امر موصی عمل کردهاند، حکم به ضمان میت و لزوم تدارک ضرر از زاید بر ثلث بعید نیست.
* * *
«نکونام»: در فرض مسأله، ضمان میت باقی است و بر دو وصی لازم نیست زاید بر یکسوم مال را تدارک و جبران نمایند و وارثان باید خسارت هر دو وصی را جبران نمایند.
س ۵۴ ـ به موجب وصیتنامهٔ رسمی که رونوشت آن ضمیمه است شخصی یکسوم مال خود را در مواردی معین مقرر داشته و مجموع عواید سالیانهٔ آن فقط یک دهم موارد مصرف را تأمین میکند و وصی از هنگام مرگ وی تا بهحال مقدار عوایدی را که با یکسوم مال وی برابر بوده، بهتدریج هزینه مینموده و دیگر موارد معین شده را به موازات منافع به دست آمده از آن در هر سال مصرف مینموده، آیا بر وصی لازم است تمام مصارف معین را پیش از
(۳۵)
حصول منافع از مال خود یا با قرض گرفتن از دیگری تکمیل نماید و سپس از منافع یک سوم مال، مقدار هزینه شده را جبران نماید یا به همان گونه که عمل مینموده، بعد از این نیز عمل نماید؛ چرا که موارد مصرف معین آن زیاد و درآمد آن کمتر است؛ بهطوری که نمیشود با آن منافع، منظور وصیت کننده را در یک یا دو سال انجام داد، آیا بر وصی لازم است موارد معین شده را یکباره انجام دهد و سپس هزینهٔ آن را بهتدریج از منافع آن مال وصول نماید یا میزان هزینه در هر سال باید به مقدار منافع همان سال انجام شود؟
ج ـ در فرض سؤال، بر وصی لازم نیست قبل از حصول منافع از مال خود یا به وسیلهٔ استقراض مصارف معینه را تکمیل نماید، بلکه بعید نیست گفته شود مطابق عبارت رونوشت که به صرف منافع خانه و املاک در موارد معینه اگر وصی قبل از حصول منافع از مال خود صرف کند عمل به وصیت نشده است.
س ۵۵ ـ آیا وصی میتواند در زمان حیات فرد وصیت کننده، به وصیت مالی او عمل نماید و برای نمونه، بدهیهای مالی او را بپردازد یا خیر؟
«گلپایگانی»: با اذن موصی جایز است و بدون اذن او جایز نیست.
* * *
«نکونام»: جایز نیست.
س ۵۶ ـ آیا موضوع ناظر بودن در وصیت مانند خود وصیت است که چنانچه شخص آن را پذیرفت یا از آن خبر نداشت و بعد از مرگ وصیت کننده از آن
(۳۶)
آگاه شد نمیتواند آن را رد کند یا با آن تفاوت دارد و ناظر در رد و پذیرش آن در هر زمان که بخواهد اختیار دارد؟
«گلپایگانی»: احوط آن است که ناظر نیز بعد از موت قبول کند؛ چون ناظر قرار دادن وصیت به نظارت است.
* * *
«نکونام»: ناظر میتواند آن را نپذیرد.
س ۵۷ ـ اگر شخصی وصیت کند که درآمد ملکی که آن را به عنوان یک سوم مال خود قرار داده، در سوگواری و اطعام هزینه کند و وصی مبلغ افزودهٔ آن را با نظر خود در امور خیر هزینه کند اما مقدار و چگونگی هزینهٔ سوگواری و اطعام را بیان نکرده، آیا وصی در عمل به این وصیت اختیار دارد و تابع نظر خود باشد یا نه؟
ج ـ بلی، مختار است؛ مگر آن که وصیت منصرف بهنحو خاصی باشد.
س ۵۸ ـ شخصی وصیت مینماید که یکسوم مال وی را برای او هزینه نمایند، در این صورت، وصی میتواند بعد از فوت وی، یک سوم مال میت را از اجناس نقدی معین کند یا باید یک سوم از هر چیز را بردارد و اگر وارثان حاضر به قسمت مال نباشند و در اثر اختلاف آنان ممکن است یک سوم مال میت از بین برود، آیا وصی میتواند با بودن عدول مؤمنان، یک سوم مال را جدا کند یا نمیتواند؟
ج ـ ثلث از تمام ترکه باید خارج شود از منقول و غیر منقول، و در اخراج و تعیین باید با رضایت ورثه باشد، و در صورت امتناع، حاکم شرع آنها را
(۳۷)
وادار به تعیین مینماید و در صورت تمکن، با اذن حاکم شرع و یا عدول مؤمنین و در صورت عدم دسترسی به حاکم شرع و عدول مؤمنین، میتواند از اموال بردارد و به مصرف برساند.
امین بودن قیم
س ۵۹ ـ در قیم بر اطفال که از طرف پدر با نبودن جد پدری و یا از طرف جد پدری با نبود پدر معین میشود، آیا عدالت شرط است یا خیر؟
«گلپایگانی»: اعتبار عدالت خالی از قوت نیست؛ اگرچه اکتفا به امانت و وجود مصلحت بعید نیست.
* * *
«نکونام»: اعتبار عدالت در قیم شرط نیست و امانت کافی است.
س ۶۰ ـ هرگاه وصیتکننده سرپرستی اطفال خود را نیز برای وصی قرار داده باشد، وصی در این مورد چه وظیفهای دارد؟
ج ـ وظیفهاش نفقه دادن به آنها از مال خودشان بدون اسراف و یا سختگیری است و باید در این خصوص، امثال و نظایر این اطفال را در نظر بگیرد و بر طبق آن خرج کند و اگر اسراف کند، ضامن زیادی است.
س ۶۱ ـ وظیفهٔ ناظر در باب وصیت چیست؟
ج ـ وظیفهٔ ناظر تابع قرارداد موصی است؛ چون گاهی تعیین ناظر از طرف موصی بهخاطر این است که مطمئن باشد که آنچه مورد وصیت است بههمان نحوی که منظورش هست واقع میشود و در این صورت
(۳۸)
وجود ناظر برای اینهاست که مراقب وصی باشد و اعمال او با اطلاع ناظر انجام گیرد؛ بهطوری که اگر خلافی از وصی ببیند، به او اعتراض کند و گاهی جعل ناظر از جهت اطمینان نداشتن موصی به نظریات وصی و اطمینان کامل داشتن به نظریات ناظر است و در این صورت باید کارهای وصی بر طبق نظریات ناظر باشد و هر چه را او صلاح دانست انجام دهد و وصی استقلال در رأی و نظر دادن ندارد؛ اگرچه در اصل تصرف استقلال دارد، پس هر کاری از وصی که موافق نظر ناظر باشد، نافذ است و الا نفوذ ندارد. بنابر این، هرگاه وصی عملی را بدون اطلاع و نظر ناظر انجام دهد و عملش بر طبق آنچه موصی خواسته باشد، عمل وصی در صورتی که ناظر از قسم اول باشد صحیح و نافذ است و چنانچه از قسم دوم باشد، نافذ نیست و شاید متعارف در جعل ناظر در باب وصیت همان قسم اول باشد.
س ۶۲ ـ آیا وصی نسبت به آنچه در دست وی هست ضامن است یا خیر؟
ج ـ وصی امین است و ضامن نیست؛ مگر این که تعدی یا تفریط کند ولو به این که برخلاف وصیت رفتار کند که در این صورت اگر چیزی در دست او تلف شود، ضامن است.
س ۶۳ ـ هرگاه وصیت کننده بگوید کسی را وصی خود قرار دادم و اگر پسرم بزرگ شد یا از فسق خود توبه کرد یا به فراگیری علوم دینی مشغول شد پسرم وصی من است، در صورتی که آنچه گفته حاصل شود، آیا پسر وصی است یا خیر؟
ج ـ بلی، در فرض مذکور، پسر وصی پدر است.
(۳۹)
س ۶۴ ـ آیا وصی بعد از موت موصی میتواند خود را عزل کند یا امر وصایت را به دیگری واگذار کند یا خیر؟
ج ـ حق عزل خود را ندارد و نیز نمیتواند وصایت را به دیگری تفویض کند. بلی، میتواند در انجام بعض امور متعلقه به وصیت که مقصود وقوع آن امور است از هر مباشری، دیگری را وکیل کند؛ خصوصا اگر عادت جاری بر این نباشد که امثال این وصی شخصا مباشرت کند و موصی هم شرط مباشرت نکرده باشد.
س ۶۵ ـ هرگاه کسی به چیزی وصیت کند که به اجتهاد وی جایز است، ولی در نظر وصی جایز نیست یا تکلیف وی چیست؟
ج ـ وصی باید به تکلیف خود عمل کند، پس در صورت اول، وصی نباید بر طبق وصیت عمل کند، و در صورت دوم لازم است عمل کند.
س ۶۶ ـ هرگاه انفاق بر صغیر از جمله وظایف وصی باشد و صغیر بعد از بلوغ منکر انفاق شود یا ادعا کند که وصی در نفقه دادن اسراف کرده، گفتهٔ کدام یک مقدم است؟
ج ـ در فرض سؤال، وصی باید قسم بخورد و قولش مقدم است.
س ۶۷ ـ هرگاه صغیر بعد از بلوغ ادعا کند که وصی مال او را بدون نیاز و مصلحت فروخته، گفتهٔ کدام یک مقدم است؟
ج ـ در فرض سؤال، وصی قسم میخورد و قولش مقدم است. بلی، اگر صغیر و وصی اختلاف داشته باشند بهاین نحو که صغیر بگوید مال مرا
(۴۰)
بعد از بلوغ به من ندادی و وصی مدعی باشد که دادهام، قول صغیر مقدم است و بر وصی لازم است که اقامهٔ بینه کند.
س ۶۸ ـ هرگاه وصی بعد از مرگ وصیت کننده دیوانه شود و بعد از مدتی جنون او بهکلی از بین برود، آیا او به وصایت باقی است یا خیر؟
ج ـ بهمحض جنون، وصایت باطل میشود و بعد از بهبودی نیز باز نمیگردد و لازم است حاکم شرع کسی را نصب کند. بلی، در صورتی که موصی شخصی را وصی قرار دهد و قبل از این که از دنیا برود وصی دیوانه شود و موصی تصریح کند به این که هر وقت دیوانگی او برطرف شد، باز هم وصی من است؛ چنانچه بهبودی حاصل شود، باز هم شخص مذکور وصی است.
س ۶۹ ـ آیا لازم است وصی عادل باشد یا خیر؟
ج ـ لازم نیست و همین اندازه که موثق و مورد اطمینان باشد کافی است؛ اگرچه اعتبار عدالت مطابق با احتیاط است.
خیانت وصی
س ۷۰ ـ شخصی در وصیتنامهٔ خود کسانی را به عنوان وصی تعیین نموده و بعضی از اوصیا در مورد مال تصرفاتی شخصی نموده و آن را به مصرف مورد نظر موصی نرسانیدهاند؛ چون مقداری از یک سوم هنوز در تصرف وارثان میباشد و چنانچه تحویل اوصیا بدهند باز نیز از بین خواهد رفت، تکلیف شرعی وارثان چیست؟
ج ـ با فرض خیانت بعضی از اوصیا، با اذن حاکم شرع، اموال مورد
(۴۱)
وصیت را تحت نظر بقیهٔ اوصیا قرار دهند تا بهوظیفهٔ شرعی عمل کنند.
س ۷۱ ـ هرگاه خیانت یا عجز وصی ظاهر شود، تکلیف چیست؟
ج ـ در مورد خیانت، بعضی فرمودهاند حاکم شرع میتواند او را عزل کند، لکن بعید نیست به نفس خیانت منعزل شود و حاکم شرع میتواند شخص دیگری را بهجای او نصب کند یا امینی را به او منضم نماید، هر طور صلاح دانست و در صورت عجز، اگر طوری باشد که احتیاج به معاون دارد، حاکم شرع امینی را تعیین میکند که او را کمک کند و اگر بهکلی عاجز شود، شخص دیگری را بهجای او نصب میکند.
عدول وصیت کننده از وصیت و فسخ آن
س ۷۲ ـ شخصی وصیت کرد که یک دانگ زمین او بعد از مرگ برای پسر او باشد ولی در نزدیکی فوت خود وصیت کرد که یک دانگ زمین مذکور برای حضرت ولی عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) باشد، کدام وصیت را باید عمل نمود؟
ج ـ در فرض سؤال، جایز است موصی از وصیت اول عدول نماید و وصیت دوم او صحیح است و تا مقدار ثلت ترکه نافذ است و در زاید بر ثلث موقوف به امضای ورثه است.
س ۷۳ ـ کسی به سبب ناآگاهی از مسأله، ابتدا وصیت میکند که فلان زمین وی را به کسی بدهند و سپس میگوید یکسوم مال مرا در موضوعی معین هزینه
(۴۲)
کنید و میپنداشته که وصیت از اصل مال برداشته میشود، در این صورت آیا وصیت اول او بهقرینهٔ وصیت دوم باطل است یا نه؟
ج ـ هر دو وصیت صحیح است و در ما زاد بر ثلث محتاج به امضای ورثه است. بلی، اگر وصیت دوم قرینهٔ عرفی بر عدول از وصیت اول باشد، وصیت اول باطل میشود.
س ۷۴ ـ شخصی در حالت سلامتی برای خود وصی تعیین نموده و بعد از مدتی در حال بیماری مرگ در حضور جمعی از افراد مورد اعتماد وصی سابق خود را عزل و وصی جدیدی برای خود معین نموده، در این صورت آیا وصیت دوم معتبر است یا نه؟
ج ـ اگر مشاعر او بجا بوده، وصیت ثانیه معتبر و وصی قبلی معزول است و در نزاع موضوعی مرافعهٔ شرعیه لازم است.
س ۷۵ ـ شخصی در چند سال پیش وصیت نموده که همهٔ اموال او را بعد از مرگ به پسر برادر او بدهند و فرزندی نیز ندارد و سپس چون همسر او کسی را نداشت پشیمان شده و چند نفر از اهل محل را جمع کرده و وصیت نموده که اموال او برای همسر وی باشد و بعد از مرگ زن هزینهٔ روضه خوانی باشد و تصریح کرده که وصیت اول باطل است، در این صورت وصیت دوم دربارهٔ همسر وی نافذ است یا نه؟
ج ـ اگر وصیت دوم معلوم باشد، باید عمل شود و در فرض سؤال، اگر ورثهٔ دیگر این وصیت را امضا ننمودند باید ابتدا ثلث ترکهٔ میت در اختیار زوجه گذارده شود و از بقیه هم که به ورثه میرسد از عین ترکهٔ
(۴۳)
منقول ربع و از قیمت اشجار و هوایی خانه هم ربع سهم الارث زوجه است و باید به او داده شود.
س ۷۶ ـ شخصی با کمال صحت و سلامت، وصیت نمود وسپس در شدت بیماری و فشار درد وصیت دیگر نموده، حال، کدام یک از دو وصیت معتبر است؟
ج ـ در فرض مسأله، وصیت ثانی معتبر است؛ مگر آن که مشاعر او بجا نباشد.
س ۷۷ ـ عقد وصیت از عقود جایز است، حال اگر این عقد در ضمن یکی از عقود لازم خوانده شود، آیا این وصیت لازم میشود تا قابل عزل وصی و تغییر نباشد یا خیر؟
ج ـ وصیت لازم نمیشود. بلی، اگر در ضمن عقد لازم ملتزم شود که از وصیت برنگردد، بر او جایز نیست برگشتن؛ لکن اگر برگشت، بههم میخورد؛ هرچند تکلیفا خلاف شرع کرده.
س ۷۸ ـ شخصی چند سال پیش وصیت کرده و امسال در وصیتنامهٔ خود تجدید نظر کرده و به پسر بزرگ نیز در زمان حیات تذکر داده بود که وصیتنامهٔ خود را تجدید کردم و در فلان جا گذاشتم و به پسر گوشزد کرده که به وصیتنامهٔ دوم عمل کند، حال بعد از مرگ وی، وصیتنامهٔ دوم پیدا نشده اما وصیتنامهٔ نخست موجود است، تکلیف وصی وی که میخواهد به وصیتنامه عمل کند چیست؟
ج ـ آنچه را از وصیت دوم میدانند عمل نمایند و بقیه را بعد از تفحص و
(۴۴)
یأس از پیدا شدن آن میتوانند مطابق احکام ارث عمل نمایند و هکذا چیزهایی که با قطع نظر از وصیت لازم بود عمل کنند از قبیل دیون و حج و امثال ذلک، انجام دهند.
تصرف و فسخ
س ۷۹ ـ شخصی وصیت میکند و سپس وی فرزندان دیگری دارا میشود و در اموال مورد وصیت نیز تصرفات انتقالی زیادی مینماید و از دنیا میرود بدون این که وصیت را فسخ کند، آیا چنین تصرفاتی دلیل بر فسخ وصیت است یا وصیت به حال خود باقی است؟
ج ـ اگر مورد وصیت عین شخص خارجی باشد، تصرفات ناقله فسخ وصیت است و اما اگر متعلق وصیت کلی باشد؛ مثل این که وصیت به ثلث از اموالش کرده باشد، تصرفات ناقله فسخ وصیت نیست و اولادی که بعد از وصیت به دنیا آمده، مثل دیگر اولاد از متوفی ارث میبرند.
س ۸۰ ـ شخصی یکسوم درخت خرما را مالک است و وصیت میکند که بعد از مرگ وی خرمای آن را شبهای جمعه به مؤمنان انفاق نماید و پس از گذشتن دو سال از وصیت، سهم خود از آن درختی را با دو نهال خرما معاوضه میکند ولی هنوز آن را در اختیار نگرفته که از دنیا میرود، در این صورت آیا وصی او میتواند یک سوم درخت را در برابر دو نهال تحویل گیرد یا نه؟
«گلپایگانی»: در فرض مسأله، معاوضه کاشف از عدول از وصیت است و عمل به وصیت نسبت به عوض محتاج به وصیت دیگر است و در معاوضه، چنانچه صیغه خوانده باشد به عربی یا فارسی، واجب است
(۴۵)
درخت خرما را بدهند و دو درخت کوچک را تحویل گرفته، جهت ورثه حفظ نمایند.
* * *
«نکونام»: البته اگر معامله بدون خواندن صیغه و به صورت معاطات نیز انجام گرفته باشد، همین حکم را دارد.
س ۸۱ ـ شخصی به یک سوم مال خود وصیت نموده و برخی از املاک خود را برای آن تعیین نموده و سپس وی برخی از آن را فروخته، آیا این وصیت نافذ است و یک سوم مال از بقیهٔ مال برداشته میشود یا وصیت باطل است؟
ج ـ اگر عبارت موصی بهنحوی است که از آن استظهار تعدد وصیت بشود، وصیت به ثلث به قوت خود باقی است و باید ثلث باقی را به مصرف برسانند و اگر استظهار شود که غرض، وصیت به صرف رقبات مذکوره است، بیع موصی عدول از وصیت است.
وصیت باطل
س ۸۲ ـ اینجانب پدری داشتم که در بهمن ماه سال پنجاه و دو فوت کرده و غیر از اینجانب دارای دو پسر است که از عیال دیگری میباشند و پدرم وصیتنامهای تنظیم نموده مبنی بر این که تمام اموال او از منقول و غیر منقول متعلق به دو پسر است که از مادر دیگر هستند ولی اینجانب را در وصیتنامهٔ خود محروم کرده و اکنون پسران طبق وصیت پدر مرا از حق خودم محروم و از اموال او چه منقول و چه غیر منقول چیزی به من ندادند، در این صورت، آیا وصیت پدرم نافذ است یا خیر؟
ج ـ بهطور کلی، اگر وصیت به محرومیت یکی از ورثه باشد، باطل است و
(۴۶)
اگر وصیت به این باشد که تمام اموالش به بعض ورثه داده شود، نسبت به وارث دیگر در ثلث سهم او بیشتر نافذ نیست و بقیهٔ سهمش را اگر وصیت را امضا نکند، از ترکه میبرد.
س ۸۳ ـ آیا کسی میتواند وصیت کند که بعد از مر گ وی اموال او به صورت مساوی میان پسر و دختر تقسیم شود یا نه؟
ج ـ اگر مقصود این باشد که ماترک بهنحو ارث به ورثه از پسر و دختر بالسویه برسد، نافذ و صحیح نیست، و اگر غرضش این باشد که به مقدار تفاوت سهم الارث پسر و دختر به دختر اضافه بدهند، وصیت صحیح است، و در مقداری که زاید بر ثلث نباشد، نافذ است و در مازاد بر ثلث محتاج به امضای ورثه است.
س ۸۴ ـ شخصی در حال حیات، فرزند خود را از ارث محروم نموده، آیا این وصیت صحیح است یا نه؟
ج ـ وصیت به حرمان وارث صحیح نیست و اگر وصیت کرده باشد که به بعض ورثه علاوه بر سهم الارث چیزی بدهند، به مقدار ثلث نافذ و در مازاد بر ثلث محتاج به امضای ورثه است.
س ۸۵ ـ کسی چند پسر دارد که یکی از آنان عمرو نام دارد و پدر به او اموالی را در زمان حیات داده است و وصیت میکند که عمرو نسبت به اموال او حق ندارد؛ چون سهم خود را برده ولی از اثاث رعیتی باید سهم ببرد، آیا گاو و الاغ جزو
(۴۷)
اثاثیه محسوب است یا نه؟
ج ـ وصیت به این که عمرو به ماترک حق ندارد باطل است و عمرو هم با سایر ورثه شریک است.
س ۸۶ ـ شخصی که حج بر او واجب شده فوت نموده ولی وصیت کرده که شخص معینی که امسال اجیر دیگری است، سال بعد از او نیابت کند اما ممکن است تا سال دیگر به جهت وجود مانعی نشود از او استیجار نمود، در این صورت آیا جایز است طبق وصیت عمل شود و شخص معین شده را اجیر کنند یا باید همین امسال دیگری را استیجار نمود؟
ج ـ ظاهر آن است که عمل به این وصیت مشروع نیست و واجب است با تمکن فورا نایب بگیرند.
س ۸۷ ـ شخصی از دنیا رفته و در وصیتنامهٔ خود نوشته که به یکی از اولاد او سیصد تومان وجه داده شود و از بقیهٔ اموال ممنوع باشد، آیا این وصیت درست است؟
ج ـ وصیت به دادن سیصد تومان، اگر زاید بر ثلث نباشد، صحیح است و ممضی و وصیت دوم که از ارث مابقی ترکه محروم باشد، باطل است و از سایر ترکهٔ حسب السهم ارث میبرد.
س ۸۸ ـ شخصی وصیت کرده که پس از مرگ من چشم مرا جدا نموده و به
(۴۸)
دیگری دهید، آیا این وصیت شرعی است یا نه؟
«گلپایگانی»: بهنظر حقیر، صحت وصیت مسلم نسبت به اجزای بدن خود مشکل است.
* * *
«نکونام»: اشکال ندارد.
وصیت شخصی که خودکشی کرده
س ۸۹ ـ وصیت شخصی که خودکشی کرده نافذ است یا نه؟
ج ـ اگر وصیت قبل از اقدام به خودکشی بوده صحیح است؛ اگرچه در حین وصیت بنا بر خودکشی داشته باشد.
س ۹۰ ـ گفته میشود شخصی که به خود زخمی وارد آورد و یا سمی بخورد و یقین به مرگ داشته باشد، وصیت وی نافذ نیست، آیا چنین است؟
ج ـ شخصی که به قصد خودکشی سم خورده یا زخمی به خود زده و بعد وصیت کرده، وصیت او نافذ نیست و دلیل آن نص معتبر معمول به است.
بازگشت وارثان از اجازهٔ خود
س ۹۱ ـ شخصی به بیش از یک سوم اموال خود وصیت نموده و وصیتنامه پس از فوت وی برای وارثان خوانده شده و آنان وصیتنامه را به احترام پدر امضا کردهاند و چند سال نیز به وصیت عمل شده ولی پس از چندی آنان اعتراض کردند و گفتند ما نمیدانستیم که مورد وصیت از یک سوم مال زیادتر است، آیا آنان در صورت صدق میتوانند زاید بر یک سوم مال را به ملک خود
(۴۹)
بازگردانند یا نه؟
ج ـ در فرض مسأله که مورد وصیت را معین کرده و ورثه امضا کردهاند، حق رجوع ندارند؛ اگرچه از ثلث بیشتر باشد.
س ۹۲ ـ ما تقول سیدنا فی من قسّم ما یملکه حال حیاته علی ثلاثة أقسام جعل لنفسه ثلثا، وأوصی فیه بما یرضی الربّ سبحانه وتعالی، وثلثین منها قسّمها علی ورثته علی ما فی کتاب اللّه من أنّه للذکر مثل حظّ الانثیین خشیةً من وقوع الفتنة بینهم وعدم وصول کلّ ذی حق إلی حقّه آخذا منهم العهد والمیثاق علی أن لا یمیلوا إلی الثلث الذی خصّ به نفسه بعد فوته، ثمّ بعد ذاک انتقل إلی رحمة اللّه، فهل یجوز للورثة الدعوی بثلثی الثلث المزبور بحیث یصفی للمورّث منه ثلث الثلث لقاعدة المیراث من أنّ للوارث ما ترکه المیت من بعد وصیة یوصی بها أو دین أو لیس لهم ذلک، بل المعاهدة التی حلّت من قبل ماضیة علیهم.
ـ اگر کسی اموال خود را در زمان حیات بر سه بخش نقسیم نماید و یک سوم آن را برای خود قرار دهد تا در امور خیر و خداپسندانه هزینه شود و دو سوم دیگر را با توجه به سهام و فرضهای ارث میان وارثان خویش تقسیم نماید و به هر پسری دو برابر دختر بپردازد تا پس از وی با هم به نزاع بر نخیزند و هر کس به سهم ارث خود برسد و از آنان عهد و پیمان میگیرد که در یک سوم مالی که برای خود گذاشته است طمع نورزند و سپس از دنیا میرود، آیا برای وارثان جایز است دو سوم از این مال که به عنوان یک سوم مال در نظر گرفته شده بوده ادعا بنمایند یا باید بر همان پیمانی که دادهاند باقی باشند؟
ج ـ الظاهر أنّ العهد والمیثاق المرقوم بین الموصی والورثة امضا منهم للوصیة، فلا یجوز لهم إذا کانوا کبارا استرداد ثلثی الثلث.
(۵۰)
ـ ظاهر آن است که عهد و پیمان آنان که میان وصیت کننده و وارثان انجام شده امضا و تأیید وصیت است و از این رو در صورتی که کبیر باشند و نه صغیر جایز نیست دو سوم آن مال را به خود باز گردانند.
تبدیل و تغییر وصیت
س ۹۳ ـ شخصی وصیت کرده که آنچه از یک سوم مال وی از مورد وصیت افزوده میآید در شبهای جمعه هزینهٔ تلاوت قرآن شود و این کار مشکل است چرا که مقدار افزودهٔ آن زیاد است، در این صورت آیا میتوان آن را هزینهٔ سخنرانی و گفتن تفسیر قرآن کریم کرد یا خیر؟
ج ـ در مورد سؤال، باقی ماندهٔ ثلث باید طبق وصیت صرف قرآن خوانی در شبهای جمعه بشود، و اجازه و اذن برخلاف وصیت صحیح نیست.
س ۹۴ ـ زید وصیت کرده که یکسوم از اموال وی هزینهٔ ساخت مسجد و پل شود، آیا میشود از آن برای تکمیل ساختمان کتابخانهای که داخل مسجد ساخته شده هزینه نمود؟
ج ـ باید طبق وصیت، صرف مسجد و پل سازی شود و صرف آن در تکمیل ساختمان کتابخانه، برخلاف وصیت است و جایز نیست.
س ۹۵ ـ شخصی وصیت کرده اجارهٔ دکان ملکی او را بعد از مرگ وی تا ده سال به شخص معینی بپردازند تا او برای وی نماز و روزه بگزارد و قرآن بخواند ولی یکی از وارثان میخواهد سهم خود را اخذ کند و به کسی که به او
(۵۱)
تمایل دارد بدهد، آیا چنین کاری جایز است یا نه؟
ج ـ خلاف وصیت جایز نیست. بهنحوی که وصیت نموده باید عمل نمایند و اگر نزاع موضوعی در بین باشد، مرافعهٔ شرعیه لازم است.
س ۹۶ ـ شخصی ملک معینی را به عنوان یک سوم مال خود قرار داده و وصیت کرده که همه ساله درآمد آن را هزینهٔ چاپ کتابهای دینی و تألیفات او نمایند و پس از چندی کتابهای تألیفی وی مفقود شده و ملک مزبور نیز دیگر درآمدی ندارد و بر این اساس متولی آن را به ملک دیگری تبدیل کرده و وصیت نموده که از درآمد آن کتابهای علمی دینی که منحصر در مقدمات، فقه، اصول و تفسیر است خریداری و وقف گردد و سخنی از چاپ کتابهای وصیت کننده نبرده و اجازهٔ خرید کتاب در غیر این موضوعات را نداده، آیا عمل وی جایز است؟
ج ـ ظاهر این است که باید به همان نحوی که موصی دوم تعیین کرده عمل شود.
س ۹۷ ـ پدرم در زمان حیات، درآمد ملکی از خود را به مصرف روضهخوانی میرسانده و وصیت کرده که درآمد آن همچون گذشته هزینهٔ روضهخوانی شود و در حال حاضر به سبب پیری و ناتوانی نمیتوان آن ملک را اداره نمود، آیا میتوان این ملک را فروخت و بهای آن را هزینهٔ مسجدی نمایم که آن را در جای دیگر در دست ساخت دارم یا خیر؟
ج ـ اگر پدرتان در حضور شما وصیت کرده، عایدی ملک را صرف روضه خوانی بنمایید و عمل نمودهاید، نمیتوانید ملک را بفروشید و به مصرف مسجد برسانید.
(۵۲)
س ۹۸ ـ شخصی وصیت میکند که در دو ماه جمادی الاولی یا جمادی الثانی یک شب به فقیران شام بدهند و روضهٔ حضرت خدیجه بخوانند ولی دو سال است به علتی موفق به انجام آن نشدهاند، آیا میشود بهجای آن در ماههای دیگر این روضه را برگزار کنند یا نه؟
«گلپایگانی»: نسبت به دو سال گذشته احتیاط این است در همان ماهی که موصی معین کرده فعلا به وصیت عمل نمایند و نسبت به حال نیز در همان زمانی که معین کرده به وصیت عمل شود و تغییر زمان جایز نیست.
* * *
«نکونام»: تغییر زمان آن نسبت به دو سال گذشته اشکال ندارد.
دیگر مسایل وصیت
س ۹۹ ـ پیرزنی وصیت نموده به میزان نیم دانگ و هفت سیر (نیم دانگ برابر با بیست سیر است)، از دکانی که دارد به مصرفی معین برساند اما وی سی و شش سیر از آن را مالک بوده و وی به آن توجه نداشته، آیا در این صورت باید به مورد وصیت عمل نمود یا خیر؟
ج ـ در فرض سؤال، قدر متیقن وصیت به همان نیم دانگ و هفت سیر است مگر آن که عبارتی گفته باشد که اشاره به مجموع مایملک او از دکان باشد و زاید بر ثلث هم نباشد.
س ۱۰۰ ـ شخصی وصیت کرده که از درآمد ملک وی برای او نماز و روزه استیجار نمایند، اکنون به میزان عمر وی نماز و روزه اجاره شده، تکلیف ملک مزبور چیست؟
«گلپایگانی»: بعید نیست صحت تکرار از استیجار آن ثانیا، ولی بیشتر از آن
(۵۳)
صحتش معلوم نیست، بنابر این، اگر معلوم باشد که غرض موصی صرف آن در خیرات است باید صرف در خیرات شود.
* * *
«نکونام»: مقدار افزوده باید در امور خیر هزینه شود.
س ۱۰۱ ـ کسی وصیت کرده که یک سوم اموال وی در موارد معینی هزینه کنند و وصی با آن اموال کسب کرده و منافع آن را که بیش از اصل سرمایه بوده در موارد معین شده مصرف نموده است، حال آن مال و منافع باقی ماندهٔ آن را در چه راهی هزینه نماید؟
ج ـ در فرض مذکور، چون ظاهر وصیت صرف عین اموال در موصی به بوده، معاملاتی که با مال الوصایه واقع شده محتاج به امضای حاکم شرع است و بعد از امضای ثلث، بقیه و منافع باید در همان مواردی که موصی تعیین کرده صرف شود و اگر صرف در آن موارد فعلا موضوع ندارد، در مطلق خیرات برای میت صرف شود کافی است.
س ۱۰۲ ـ شخصی به فرزند بزرگ خود وصیت کرده که مبلغی از سهم سادات را از مال او بدهند، آیا وصی میتواند سهم سادات وصیت شده را به برادر کوچک خود با فرض استحقاق شرعی بدهد یا حکم دادن خمس به کسانی که نفقهٔ آنان واجب است را دارد؛ چون آن را از طرف پدر به وی میدهد؟
ج ـ مانع ندارد؛ مگر این که وصیت منصرف از فرزند خود موصی باشد.
(۵۴)
س ۱۰۳ ـ شخصی وصیت کرده مقداری از مال مرا به فرزندان صغیر پسرم بدهید و فرزندان صغیر وی پسر و دختری هستند، این اموال را چگونه باید تقسیم نمود؟
ج ـ در صورتی که قید نکرده باشد که پسر دو مقابل دختر ببرد، مال را بین آنها به تساوی تقسیم کنند.
س ۱۰۴ ـ شخصی مورد وصیت خود را فرش خانه قرار میدهد و حال شخصی اظهار میدارد که نباید روی فرشهای خانهٔ وی نشست و مراسم عزای او را بر آن برگزار کرد اما بین ما چنین مرسوم است که اگر شخصی وصیت کرده باشد میتوان بعد از مرگ وی در منزل و لوازم خانهٔ او جهت انجام وظایف عزای او استفاده کرد؛ مگر این که بدون وصیت از دنیا رفته باشد که در این صورت از استفادهٔ آن خودداری مینماییم، حال آیا گفتهٔ وی صحیح است؟
ج ـ بهطور کلی، وصیت اگر زاید بر ثلث نباشد، نافذ است و در مازاد محتاج به امضای ورثه است و اگر متوفی صغیر دارد، تصرف در آنچه از ترکهٔ میت که مورد وصیت نیست و مازاد بر ثلث است باید با اجازهٔ ولی شرعی صغیر باشد و اگر تمام ورثه کبیرند، با رضایت آنان تصرفات مذکوره بیاشکال است و اگر متعارف باشد نشستن روی فرش، با وصیت همان نحو عمل کنند؛ هرچند صغیر داشته باشد.
س ۱۰۵ ـ تا ثلث اموال میت منجز نشود تصرفات ورثه در ترکهٔ متوفی جایز نیست. عمل نمودن به این مسأله در دو صورت ممکن است یا فروش قطعی و یا تقسیم قطعی باین که شخص متوفی املاکی داشته باشد که به حسب قسمت
(۵۵)
میشود آن را تقسیم نمود به سه قسمت و درآمد یک قسمت آن را برای شخص متوفی مصرف نمود ولی اگر طوری باشد که فروش آن مقدور نباشد یا از جهت عدم مشتری و یا جهات دیگر تکلیف ورثه نسبت به عبادات و تصرفات دیگر چیست؟
ج ـ در فرض مسأله، وصی یا ولی شرعی اگر ممکن است، بعد از موت به وصیت عمل میکند و الا از اموال به مقدار ثلث جدا میکنند و هر وقت ممکن شد میفروشند و اگر ممکن نشد، معذور هستند و در مابقی اموال میتوانند تصرفات کنند.
س ۱۰۶ ـ پدرم وصیت کرده که از درآمد ملکی به مدت چند سال برای او نماز و روزه استیجار نمایم و در هر سالی بخشی بابت زکات به فقیران محل پرداخت نمایم و مبلغی را از سهم سادات و سهم مبارک امام علیهالسلام ادا کنم و هر سال ده روز روضهخوانی نمایم و درآمد ملک مزبور در هر سالی ششهزار تومان بوده و هزینههای آن ملک را تأمین نمیکند، آیا میتوان یک ششم درآمد آن ملک را به رعیت و کارگر بپردازم تا حاصل آن را جمع آوری و نقد کرده تا بتوانم به وصیت پدرم عمل نمایم و الا عمل کردن به وصیت او ممکن نیست؟
ج ـ از موضوع شخصی اطلاع ندارم. بهنحو کلی بر وصی لازم است هر مقدار ممکن باشد از منافع مورد وصیت به مصارفی که وصیت شده برساند و زاید بر آن تکلیف ندارد و در مورد سؤال، چنانچه جمع آوری عواید و عمل به وصیت موقوف به پرداخت شش یک درآمد به کارگر است مانع ندارد.
(۵۶)
س ۱۰۷ ـ در بعضی از روستاها رسم است که بعد از فوت اشخاص عالمی را جهت تقسیم اموال و ترکهٔ میت دعوت میکنند و وارثان یک سوم اموال او را به آن عالم میدهند، در این صورت، وظیفهٔ آن عالم نسبت به یکسوم مالی که به او داده میشود چیست؟
ج ـ اگر میت وصیت به ثلث کرده و مصرف معین نشده؛ بهنحوی که در محل متعارف است مصرف شود، و اگر وصیت نکرده، کبار ورثه میتوانند هر مقدار از سهم الارث خود را که بخواهند صرف در خیرات برای میت نمایند و در این صورت، آن عالم که وجه را میگیرد، مصرف را از خود آنها سؤال کند.
س ۱۰۸ ـ کسی در وصیتنامهٔ خود تصریح کرده که به مبلغ پانصد تومان برای او نماز قضا استیجار نمایند ولی وارثان تاکنون که هجده سال از آن میگذرد به این وصیت عمل ننمودهاند، آیا باید به همان میزان پانصد تومان پیش نماز قضا استیجار نمایند یا برای نمونه اگر با پانصد تومان در هجده سال پیش ممکن بود پنج سال نماز استیجار شود باید هماکنون پنج سال نماز استیجار کنند؟
ج ـ اگرچه وصی در این تأخیر معصیت کرده، ولی ظاهر این است که بیش از پانصد تومان استیجار نماز قضا واجب نیست، ولی اگر ورثه تبرعا برای میت به مقداری که در هجده سال قبل استیجار نماز با این مبلغ ممکن بوده اسیتجار نمایند، مناسب است، و امید است که جبران معصیت تأخیر هم بشود.
(۵۷)
س ۱۰۹ ـ پدری به فرزند خود وصیت کرده که یک سوم مال او را در همانند مورد خمس، زکات، نماز و روزه بپردازند و بقیهٔ اموال همان گونه که در شرع تعیین شده میان وارثان تقسیم شود و منزلی که برای یک سوم مال تعیین شده در اختیار برادر وی میباشد و آن را تخلیه نمیکند و از طرفی نیز وارثان دیگر راضی به فروش خانه نمیشوند، در این صورت آیا عمل به وصیت که از عهدهٔ وصی خارج است واجب است یا نه؟
ج ـ در فرض مذکور، اگر ورثه، زمین و خانه را به عنوان ثلث از ترکه تحویل وصی و به قبض او داده باشند، آن زمین و خانه مال الوصایه است و باید به مصرف مواردی که موصی معین کرده برسد و تصرف دیگران در آن جایز نیست و غصب است و اگر تعیین مال الوصایه نشده، تقسیم ترکه قبل از عمل به وصیت جایز نیست و تصرفات ورثه در آن حرام است. بلی، در صورتی که بعض ورثه امتناع از عمل به وصیت داشته باشند و اجبار و الزام آنها ممکن نباشد، لازم است وصی نسبت به سهم خودش به وصیت عمل نماید.
س ۱۱۰ ـ کسی وصیت میکند که فلان وارث من در ایام ناتوانی و بیماری از من پذیرایی کند و این مقدار از اموال مرا برای مزد به او بدهید و یا وارث از او پذیرایی کند و از موصی و یا از وارثان دیگر عنایتی به او شود، در این صورت، آیا در فرض اول وصیت نافذ است یا نه و در فرض دوم، آیا مستحق اجرت میشود و آیا ادای آن بر وارثان لازم است یا نه؟
ج ـ در فرض اول، با انحصار وصیت به مقدار ثلث، مبلغ تعیین شده را باید بدهند و در زاید بر ثلث محتاج به امضای ورثه است و در فرض دوم،
(۵۸)
در صورتی که زحمات را بدون امر میت متحمل شده باشد، چیزی طلبکار نیست.
س ۱۱۱ ـ اگر نماز و روزه بر عهدهٔ میتی باشد و به آن وصیت نکرده، آیا باید هزینهٔ استیجار آن را از اصل مال خارج نمود یا از یک سوم اموال وی؟
ج ـ بهنظر حقیر، صوم و صلات از اصل ترکه خارج نمیشود، لکن چنانچه وصیت به صوم و صلات شود، باید از ثلث خارج نمود و در زاید بر ثلث محتاج به امضای ورثه است.
س ۱۱۲ ـ شخصی مستطیع بوده و وصیت نموده که یکی از فرزندان وی به نیابت از او حج بجا آورد، آیا مبلغی را که معین نموده باید از اصل مال برداشت یا از یکسوم آن، و همچنین آیا هزینهٔ افزوده از متعارف را میشود از یکسوم مال منظور داشت؟
ج ـ به مقدار استیجار حج میقاتی، از اصل مال و زاید بر آن از ثلث خارج میشود.
س ۱۱۳ ـ کسی وصیت کرده که از بابت کفاره و یا یک سوم مال وی مبلغی به فقیران داده شود و وی خود دارای فرزندانی صغیر میباشد که فقیر و بیبضاعت هستند، آیا در این صورت میشود آن مال را به فرزندان وی داد یا نه؟
همچنین آیا جایز است از درختهای توت که وقف عام است، مقداری چوب برید؛ در حالی که مصلحت در بریدن مقداری از چوبهای آن است، و آن را به مصرف مسجد رساند یا نه؟
ج ـ مانع ندارد که وصی وجوه مزبوره را به صغار بپردازد؛ مگر در موردی
(۵۹)
که وصیت منصرف به غیر فرزندان خود موصی باشد و راجع به سؤال دوم، اگر وقف عام است، اشکال ندارد.
س ۱۱۴ ـ کسی برای گزاردن نماز اجیر شده و هنگام مرگ به آن وصیت نموده اما نام صاحبان نمازها بهکلی مفقود شده، حال تکلیف وارثان برای ادای آن چیست؟
ج ـ در صورتی که مقدار وجه صلات معلوم باشد، هر وجهی را به قصد صاحب آن نماز و روزه بجا بیاورند کافی است و ممکن است به ترتیب به قصد نمازی که ابتداءً ذمهاش مشغول شده و بعد نمازی که بعد از آن اجیر شده قضا نمایند.
س ۱۱۵ ـ زنی وصیت کرده که از مال وی مبلغ دو هزار تومان به مصرف نماز، روزه، زکات، خمس و مظالم برسانید ولی وارثان وی بعد از فوت او میگویند مادر ما هیچ مالی برای زکات بدهکار نبوده و او نمیدانسته که زکات به چه چیزهایی تعلق میگیرد و مظالم نیز نداشته و همهٔ اموال او به وی ارث رسیده، در این صورت مبلغ مورد وصیت را چگونه در موارد آن تقسیم نمایند تا وظیفهٔ خود را انجام داده باشند؟
ج ـ با فرض آن که وصی یقین دارد که از راه عدم درک معنای خمس و زکات و مظالم گفته و ابدا چیزی نه یقینی و نه احتیاطی در ذمهٔ او نبوده، به یقین خود عمل کند و مال را اگر از ثلث متجاوز نیست، به مصرف صوم و صلات برساند و اگر از ثلث زیادتر است، از ورثه استیذان نماید.
(۶۰)
س ۱۱۶ ـ شخصی وصیت نموده بخشی از یک سوم مال وی برای نماز و روزه و بخشی دیگر در تعلیم و تربیت فرزندان صغیر او هزینه شود تا قرآن یاد بگیرند و عین عبارت وصیتنامه چنین است «مابقی ثلث را در تعلیم و تربیت صغار صرف نمایید تا قرآنخوان شوند»، در خلال این مدت در عمل به وصیتنامه از طرف وارثان با وصی مخالفت شده و در نتیجهٔ گذشت زمان موضوع تعلیم و تربیت آنان منتفی شده، و حال همان صغیران که در حال حاضر بزرگ شدهاند میگویند از عبارت وصیتنامه برمیآید که مبلغ باقیمانده از یک سوم مال حق ماست و باید به ما برسد؛ خواه در تعلیم و تربیت ما هزینه شود یا نشود، آیا گفتهٔ آنان درست است؟
ج ـ ظاهرا مقدار باقیمانده ثلث ملک همهٔ ورثه است و باید کما فرض الله بین آنها تقسیم شود، ولی اگر امکان دارد که صرف تعلیم قرآن به همان صغاری که فعلا کبار شدهاند بشود و همهٔ ورثه رضایت بدهند، بهتر است.
س ۱۱۷ ـ کسی دیگری را وکیل میکند که در همهٔ امور وی دخالت داشته باشد و همهٔ حوالهها و اسنادی که به نام وی است را ادا کند و کسی حق معارضه و مزاحمتی برای وی را ندارد و در حاشیهٔ همان وکالتنامه مینویسد چنانچه از دنیا رفتم فرمودهٔ خداوند را «من بعد وصیة یوصی بها أو دین» منظور دارید، آیا این وکالت فقط در حال حیات موکل نافذ و مورد عمل است یا بعد از وفات وی نیز نفوذ دارد و نیز کلمهٔ «دین» که قید شده، چه بدهیهایی را شامل میشود؟
«گلپایگانی»: ظاهرا عبارت حاشیه، وصیت به ادای دیون است بعد از موت، و
(۶۱)
وصی باید بعد از موت، دیون او را از اصل مال عینا یا منفعةً ادا نماید، و دین اعم است از قروض مردم و مهریهٔ عیال و خمس و زکات و کفارات و مظالم عباد، بلکه بعید نیست در این مقام صوم و صلات را هم شامل باشد.
* * *
«نکونام»: عبارت عموم و شمول کلی دارد و بعد از مرگ و عباداتی مانند نماز و روزه را نیز شامل میشود.
س ۱۱۸ ـ هرگاه شخصی به کسی پولی بدهد تا نماز و روزه برای فرزند وی استیجار نماید و پیش از آن که وی چنین کند، سفارش کننده بمیرد، آیا مبلغ مذکور جزو ترکه و مال وارثان است یا وصیت است و باید در نماز و روزهٔ سفارش شده هزینه شود؟
ج ـ ماترک میت است و مال ورثه است.
س ۱۱۹ ـ هرگاه کسی که به او وصیت میشود یک بخش از وصیت را بپذیرد و بخش دیگر را رد کند، حکم آن چیست؟
ج ـ مشکل است؛ چون قبول با ایجاب تطابق ندارد؛ مگر این که ایجاب مرکب از دو ایجاب باشد؛ مثلا موصی بگوید این ملک مال زید باشد و این ملک مال عمرو؛ بر خلاف این که بگوید این ملک مال زید و عمرو باشد.
(۶۲)
س ۱۲۰ ـ اگر وصیت کننده بعد از وصیت به بیهوشی یا دیوانگی دچار شود، آیا وصیت باطل میشود یا خیر؟
ج ـ باطل نمیشود؛ اگرچه بیهوشی یا دیوانگی تا حال مرگش ادامه پیدا کند.
س ۱۲۱ ـ در موارد اعتبار قبول در وصیت، آیا باید قبول آن لفظی باشد یا لازم نیست؟
ج ـ کفایت میکند هر قول یا فعلی که دلالت بر قبول کند؛ مانند گرفتن موصی به و تصرف در آن.
س ۱۲۲ ـ شخصی در حدود شصت سال پیش وصیت کرده که منافع دو قطعه زمین را برای همیشه در مواردی صرف کنند و در وصیتنامه آمده یک دهم برای منافع حق وصی و بیست تومان برای روضهخوانی و بیست تومان برای کمک به زایران کربلا و مشهد الرضا نفری یک تومان و دوازده ختم قرآن به مبلغ سه تومان یعنی هر ختم قرآن دو قران و نیم و باقیماندهٔ آن را نصف کنند، نصف آن را کفارهٔ ماه رمضان و غیره بدهند و نصف دیگر را رد مظالم بدهند، چنانچه ملاحظه میفرمایید موارد صرف منافع به استثنای حق وصی به پول تعیین شده و نمیدانیم بیست تومان چه نسبتی با تمام منافع آن دو قطعه زمین داشته و در حال حاضر مال الاجارهٔ آن بیشتر شده و در نتیجه نمیدانیم منافع به چه نسبتی باید به مصرف برسد و آیا میتوان پس از دادن یک دهم درآمد آن به وصی بیست تومان قدیم را تقویم کنیم و قیمت آن را از مال الاجارهٔ فعلی هزینهٔ روضهخوانی و به همین میزان دیگر مصارف تعیین شده را بسنجیم و
(۶۳)
قیمت سه تومان قدیم را برای قرائت قرآن بدهیم و اگر از آن افزوده آمد به مصرف کفاره و رد مظالم برسانیم و یا این که باید سهام آن تعیین شود و در این صورت، سهم مصرف کفاره و رد مظالم چقدر است؟
ج ـ در فرض مسأله، به نظر حقیر لازم است تفحص نمایید که معلوم شود بیست تومان در آن زمان با تمام مال الاجاره چه نسبت داشته و فعلا به همان نسبت روضه خوانی بنمایید، و هکذا در سایر موارد وصیت و ظاهرا تعیین ممکن است.
س ۱۲۳ ـ اگر نباید سهام تعیین شود، بلکه بیست تومان قدیم هزینهٔ روضه خوانی و بیست تومان دیگر هزینهٔ کمک به زایران شود، چنانچه به همهٔ مصارف وافی نشود چه باید کرد و در صورتی که قیمت فعلی سه تومان قدیم برای دوازده ختم قرآن بسنده نباشد، آیا از باقیمانده که برای کفاره و رد مظالم تعیین شده میتوان آن را انجام داد؟
ج ـ بر فرض که قیمت بیست تومان آن زمان اقرب طرق برای میزان مال الاجاره باشد، ابتدا میشود به آنچه مقدم ذکر شده و بعد هر مقدار که باقی بماند، مصرف مظالم و کفاره میشود و اگر قیمت سه تومان وافی به ختم قرآن نباشد، هر مقدار ممکن است استیجار شود.
س ۱۲۴ ـ شخصی بدون وصیت از دنیا رفته و وارثان او دو دختر هستند که یکی از آنان سفیه است، آیا میشود لباس آن میت را که عین آن برای وارث کاربرد ندارد به کسی داد تا برای میت نماز و روزه بجا آورد یا خیر و در صورتی که
(۶۴)
بدانند میت خمس مال خود را نداده، آیا میشود آن لباس را به عنوان سهم سادات به مستحقان آن بپردازند؟
ج ـ از سهم سفیه جایز نیست صرف در نماز و روزه نمایند و اما دادن خمس از سهم او موقوف به اذن ولی شرعی است.
س ۱۲۵ ـ شخصی وصیت کرده که هزار تومان از اموال وی را در نماز و روزه هزینه نمایند و مدت و مقدار آن را تعیین ننموده، آیا باید مبلغ مذکور را نصف نمود و نصف آن را در نماز و نصف دیگر را در روزه هزینه کرد؛ هرچند بتوان پنج ماه روزه و دو سال و نیم نماز گزارد یا باید نماز و روزه با هم برابر باشد؛ اگرچه قیمت نماز بیش از روزه باشد؟
ج ـ در فرض مسأله، با هر یک سال نماز یک ماه روزه استیجار شود.
س ۱۲۶ ـ اگر وصیت شود مبلغ یکهزار تومان از اموال مرا در نماز، روزه، مظالم و خمس هزینه نمایید ولی مقدار هیچ کدام تعیین نشده باشد، چه باید کرد؟
ج ـ سه قسمت شود یک قسمت خمس، یک قسمت مظالم، و یک قسمت نماز و روزه.
س ۱۲۷ ـ شخصی وصیت میکند که یک سوم از اموال وی را بعد از مرگ او به هزینهٔ وی برسانند و بعد از مرگ یک سوم اموال وی به دههزار تومان قیمت شود ولی وارثان اعتراض میکنند که این اموال به گزاف قیمت شده و مبلغ یاد شده از یک سوم آن زاید است و وی وارث صغیر نیز دارد که باید ملاحظهٔ او
(۶۵)
شود، در این صورت چه باید کرد؟
«گلپایگانی»: میزان در تعیین قیمت، رجوع به خبرهٔ عادل است و باید دو نفر باشند.
* * *
«نکونام»: لازم نیست خبره و کارشناسان دو نفر باشند، بلکه کافی است وی ثقه و قابل اطمینان باشد.
س ۱۲۸ ـ اگر بیشتر اموال میت ملک باشد و وی وصیت کند که یک سوم اموال وی را برای او هزینه کنند و وارثان قطعهای از ملک را بدین منظور برای همیشه کنار بگذارند و از درآمد سالانهٔ آن هزینه کنند، آیا این کار درست است یا لازم است آن را به فروش برسانند و قیمت آن را هزینه کنند؟
ج ـ با فرض وصیت به ثلث، باید خود مال را صرف نمایند؛ نه این که کنار بگذارند و عوایدش را صرف کنند.
س ۱۲۹ ـ اگر کسی را وصی قرار دهد که پس از مرگ او مقداری از یک سوم اموال او را در راهی معین و با مبلغی معین هزینه نماید و با بقیهٔ یک سوم از مال ملکی خریداری و وقف کند تا همه ساله هر گونه که صلاح میداند به مصرف خیرات و صدقات برسد اما وصی هماکنون صلاح نمیداند که با بقیهٔ یک سوم آن ملکی بخرد و در نظر دارد ملکی را خریداری و در مدت معین حبس کند و منافع آن را در راه خیر هزینه نماید و سپس آن را به عین دیگر که نافعتر باشد تبدیل نماید، آیا این کار جایز است یا باید ملکی را خریداری و
(۶۶)
وقف موبد کند که قابل تبدیل نباشد؟
ج ـ اگر وقف ملک از مابقی ثلث محذوری که منافی با غرض موصی باشد ندارد، وقف نماید و اگر محذور دارد، ممکن است ملکی به عنوان مال الوصایه خریداری شود و تا مدت معین حبس گردد و در سند قید شود که پس از انقضای مدت، اگر وصی یا قائم مقام شرعی او صلاح دانست و انفع تشخیص داد، آن را بفروشد و ملک دیگر را خریداری و حبس نماید و الا حبس را نسبت به همان ملک به همین نحو تجدید نماید، و اگرفعلامحذوری که در آن موقع برای وقف بوده است مرتفع شده، آن را وقف نمایند.
س ۱۳۰ ـ شخصی وصیت کرده که یک سوم مال وی که پنجاههزار تومان است و درآمد خالص آن پنجهزار تومان میباشد مورد حبس قرار دهند و درآمد آن را به مصارف خیریه برسانند ولی به قاعدهٔ الاهم فالاهم و پس از ده سال بین وارثانی که توانایی ادارهٔ معیشت و تهیهٔ منزل را ندارند همانند سهام ارث تقسیم شده و حال در دارایی برخی از آنان تشکیک شده در این صورت آیا وصی میتواند به تشخیص خود عمل نماید یا باید همهٔ وارثان آن را تصدیق کنند؟
ج ـ اگر موصی مقرر کرده باشد که با تصدیق و نظر ورثه، مال الوصایه بین اشخاص مرقوم تقسیم شود، باید وصی نظر آنها را مراعات کند و اگر وصی اختیار مطلق دارد، آن را بین کسانی که واجد شرط تشخیص میدهد تقسیم نماید، و چنانچه دیگران خود را واجد شرط میدانند و با وصی اختلاف دارند، مرافعهٔ شرعیه لازم است.
(۶۷)
س ۱۳۱ ـ شخص در عبادات خود مسامحه کرده و شاید هفتاد سال از عمر خود را نماز نخوانده ولی روزههای خود را گرفته و فقط روزههای چهار سال آخر عمر خود را بدون عذر خورده و مظالم نیز بر عهده دارد و از اموال وی مبلغ هفتصد تومان در سه روز بزرگداشت او هزینه شده و در این صورت در بقیهٔ اموال وی که در پیش پسرش موجود است برای نمازها و روزههایی که نگزارده و مظالمی که بر عهده دارد چه باید کرد و هزینههای سه روز مجلس ترحیم وی بر عهدهٔ کیست؟
ج ـ در فرض سؤال، قضای نماز و روزهٔ پدر بر عهدهٔ پسر بزرگ است که باید خودش بجا آورد و یا اجیر بگیرد که قضای آنها را بجا آورد و اما کفارهٔ روزه که بدون عذر افطار نموده و همچنین مظالم عباد و سایر دیون مالی از اصل ترکهٔ میت خارج میشود و اگر وصیتی نکرده باشد، بقیهٔ اموال او بین ورثه تقسیم میشود و برداشتن پولی که برای مجلس ترحیم صرف شده از ترکه، موکول به اذن ورثه است.
س ۱۳۲ ـ شخصی وصیت کرده مبلغ معینی را به کسی بدهند اما وصی به وصیت عمل نمیکند، آیا شخصی که برای او وصیت شده میتواند آن را از مال وصیت کننده بر دارد یا نه؟
ج ـ در صورت صحت وصیت و عدم اقدام وصی، موصی له میتواند با اذن حاکم شرع مال الوصایه را اخذ نماید.
س ۱۳۳ ـ کسی وصیت کرده که چند قطعه زمین وی را به فروش برسانند و آن را برای وی در کارهای خیر و نیک هزینه کنند اما بعضی از قطعات زمین مورد
(۶۸)
وصیت دارای محصول است که وصیتی به آن نشده، آیا محصول نیز داخل در وصیت است یا نه؟
ج ـ در صورت تحقق وصیت، با فرض آن که ذکر محصول نشده، محصول داخل نیست.
س ۱۳۴ ـ کسی وصیت میکند که مبلغ پنج هزار تومان از یک سوم مال او به دختر وی برای تأمین جهیزیهٔ خود پرداخته شود، حال اگر دختر در زمان حیات پدر به خانهٔ شوهر رفته باشد، آیا وصیت بعد از مرگ پدر باید اجرا شود یا خیر و در صورت نفی بودن جواب؛ چنانچه دختر مدعی باشد که جهیزیه را از حقوق خود که فرهنگی است تهیه کرده آیا باید ادعای خود را ثابت کند یا ادعای وی بسنده است و طرف مقابل وی باید ثابت کند که پدر جهیزیه را به او داده است؟
ج ـ در فرض مسأله، اگر ورثه اقرار دارند که اگر پدرش مبلغ مزبور را نداده باشد بر حسب وصیت باید از ترکه داده شود و نزاع در پرداخت پدر و عدم پرداخت آن باشد، دختر منکر و آنها مدعی هستند و اگر نزاع در تعمیم وصیت و عدم آن باشد، ممکن است نحو دیگر شود و در هر حال، چون نزاع موضوعی است، محتاج به مرافعهٔ شرعیه است. حاکم شرع وظیفهٔ هر یک را تعیین میکند.
س ۱۳۵ ـ شخصی در حال حیات دارایی خود را به وارثان میبخشد و پس از آن چون احتمال استطاعت دربارهٔ خود میداده از وارثان تقاضای حج میکند و پس از فوت او وصی او که خود از وارثان است تشخیص میدهد که استطاعت وی در حال حیات ثابت بوده، آیا بر وارثان گزاردن حج میقاتی کافی است یا
(۶۹)
خیر؟ در ضمن، مقداری از مال وی در اختیار وصی است که باید آن را در امور خیر هزینه کند، آیا هم اکنون وی باید همان مال را در امور خیر هزینه کند یا نه و آیا وصی از همان مال مورد وصیت میتواند برای پدر خود حج بگیرد یا نه؟
ج ـ اگر وصیت به حج نکرده است، استنابهٔ حج میقاتی کفایت میکند و در صورتی که وصیت کرده که ثلث او صرف امور خیریه شود، صرف آن در استیجار حج مانعی ندارد.
س ۱۳۶ ـ شخصی وصیت کرده که یک سوم همهٔ املاک وی را هزینهٔ او کنند و مصرف آن را تعیین ننموده و پس از مرگ وی وصی به آن وصیت عمل نکرده و آن املاک را فروخته و مشتریان چون میدانند که یک سوم آن مال مورد وصیت بوده، خود میخواهند آن را بپردازند تا تصرف آنان در آن ملک جایز باشد، آیا آنان میتوانند آن را در هر کار خیری هزینه کنند یا خیر؟
ج ـ اگر متعارف محل، صرف نمودن اینگونه مال الوصایه در موارد معلومی است که محتمل باشد آن موارد منظور موصی بوده، با اذن حاکم شرع در آن موارد صرف نمایند و الا در هر امر خیری با اذن حاکم شرع مصرف کنند.
س ۱۳۷ ـ آیا در وصیت لفظ خاصی معتبر است یا نه؟
ج ـ لفظ خاص لازم نیست و کفایت میکند هر کلامی که دلالت بر وصیت کند و به هر لغتی که باشد.
(۷۰)
س ۱۳۸ ـ در وصیتنامهای که کپی آن به پیوست است آمده «یک قطعه بیشه دارم، درخت آن را به مسجد خرج نموده و علفش را اولاد خودم بردارند که عبارت از پسران میباشند چون که زحمت جنگل را عهده دارند و اگر از درختها برای خود خرج کنند، مباح است»، حال از متن وصیتنامه دانسته نمیشود مراد از بیشه، زمین یا درختهای آن است یا هر دو تا بعد از قطع درختها، زمین جزو ترکه باشد یا زمین بیشه مال مسجد است و در صورتی که زمین بیشه جزو ترکه باشد، آیا پسران میتوانند دختران را از آن بیبهره کنند یا نه و یکی از پسران بخشی از آن را فروخته، آیا معاملهٔ وی صحیح است؟
ج ـ فتوکپی وصیتنامه ملاحظه شد، ظاهر جمله، وصیت به صرف درخت بیشه در مصارف مسجد است که بعد از قطع درخت و صرف آن، موضوع وصیت منتفی میشود و ورثه میتوانند زمین را در بین خود تقسیم نمایند و زمین مزبور مانند سایر ماترک است و متعلق به تمام ورثه است و اختصاص به اولاد ذکور ندارد و اما قطعه زمین فروخته شده نسبت به سهم اولاد غیر ذکور معاملهٔ فضولی است و موقوف بر اجازهٔ سایر ورثه میباشد.
س ۱۳۹ ـ آیا لازم است عین مورد وصیت در حال وصیت موجود باشد یا لازم نیست؟
ج ـ اگر بعد هم موجود شود کافی است بنابر این وصیت به بچهای که حیوان بعدا به او حامل میشود یا میوهای که بعدا از درخت به وجود میآید صحیح است.
(۷۱)
س ۱۴۰ ـ شخصی وصیت نموده مبلغ دههزار تومان برای وی در حج بلدی و نماز و روزه و دیگر امور خیر هزینه شود و وصی پیش از آن که مبلغ مذکور را از اصل ترکه تعیین کند مبلغ یکهزار و پانصد تومان در راه وی هزینه کرده و بر اثر زلزله بخش عمدهای از املاک وی از بین رفته و قیمت آن ممکن است بیشتر یا کمتر از مبلغ مذکور باشد و بر فرض کمتر بودن، ممکن است برای ورثه چیزی نماند، در این صورت تکلیف چیست؟
ج ـ در فرض مسأله، ظاهرا لازم است وصی تمام ده هزار تومان را به مصرف وصیت برساند و ضرر زلزله به وصیت وارد نمیشود، بالخصوص اگر بعد از زلزله باز هم دههزار تومان زاید بر ثلث مال نباشد و یا به واسطهٔ تأخیر در عمل به وصیت تقصیر شده باشد که در این صورت، تقصیر کننده ضامن است؛ هرچند تمام مال تلف شده باشد.
س ۱۴۱ ـ شخصی در حال حیات خود بخشی از اموال خود را در قالب صلح به همسر خود واگذار نموده و وصیت نموده بقیهٔ آن در موارد معینی؛ مانند نماز، روزه، خمس، سهم امام، مظالم عباد و عزاداری حضرت سید الشهدا علیهالسلام هزینه شود، حال آیا وارثان هیچ گونه حقی به امور ذکر شده و آنچه به همسر بخشیده شده ندارند یا میتوانند آن را قبول ننمایند؟
ج ـ آنچه را به نحو منجز به زوجه یا به دیگری به صلح و غیره منتقل نموده، وراث حقی به آن ندارند و آنچه را وصیت نموده در ثلث ماترک حین الموت نافذ و در زاید بر آن محتاج به امضای ورثه است و اگر نزاع موضوعی در بین باشد، محتاج به مرافعهٔ شرعیه است.
(۷۲)
تشییع لباس میت به تنهایی
س ۱۴۲ ـ هرگاه مجروح در جنگ وصیت کرده باشد که اگر جنازهٔ وی پیدا نشد، لباس او تشییع گردد، آیا باید به آن وصیت عمل نمود یا خیر؟
«گلپایگانی»: این وصیت واجب العمل نیست، بلکه تشییع لباس تنها، خالی از اشکال نیست.
* * *
«نکونام»: اگر لباس یا اشیایی از میت، طوری تشییع شود که مردم بپندارند جنازه است و مراسم، و صورت تشییع جنازه داشته باشد، دلیلی بر حرمت آن نمیباشد و نیز چنانچه همگان بدانند که لباس میت تنها جهت احترام، به این گونه، در دید مردم به سیر و حرکت در میآید، تشییع بر آن صدق نمیکند و عمل مباح یا مستحسنی است که دلیلی بر حرمت آن نیست.
س ۱۴۳ ـ هرگاه کسی وصیت نماید که تا کودکان صغیر وی به تکلیف رسند، دیگران حق آمد و رفت و مهمانی از مال وی را داشته باشند، آیا درست است یا خیر؟
ج ـ در صورتی که تصرفات مورد وصیت زاید بر ثلث نباشد، اشکال ندارد.
س ۱۴۴ ـ شخصی پیش از وفات وصیت میکند زینت آلات زنانه و طلاجات و پارچههای دوخته و ندوختهای که در منزل دارد برای همسر وی باشد، ولی بعد
(۷۳)
از وصیت نیز مقداری طلا میخرد، حال همسر وی میتواند همهٔ آن را بردارد یا تنها اموال هنگام وصیت برای اوست؟
ج ـ در فرض سؤال، مورد وصیت همان زینت آلات و پارچههای حال وصیت است و آنچه بعد تهیه شده، مشمول وصیت نیست. بلی، اگر آنها را به زوجه هبه نموده و تحویل هم داده، از راه هبه مالک میگردد و در نزاع موضوعی، مرافعهٔ شرعیه لازم است.
س ۱۴۵ ـ دو نفر مورد اعتماد نزد شخصی هستند و آن شخص یکی از آنها را وصی خود قرار میدهد، آیا در این صورت وصیت تحقق پیدا کرده و وصیت وی نافذ است یا خیر؟
ج ـ چنانچه یکی از دو نفر را معینا وصی قرار داده، اصل وصیت صحیح و نافذ است؛ هرچند غیر از وصی شخص دیگری هم حاضر نباشد، اما در مقام اثبات، شهادت مدعی وصایت، مثبت وصیت نمیباشد و اثبات وصیت به ولایت، محتاج به دو نفر شاهد است. بلی، اگر مورد وصیت مال باشد، با شهادت یک شاهد و ضم یمین مدعی ثابت میشود.
تصرف در مال غیر
س ۱۴۶ ـ آیا میتوان در پشت دیوار همسایه که با اجازهٔ وی گچ یا سیمان میگردد به همان اندازه میخ کوبید یا دیگر تصرفات را انجام داد یا خیر؟
ج ـ اگر دیوار همسایه را برای او سیمانکاری یا سفید کرده، کوبیدن میخ بدون اذن او جایز نیست.
(۷۴)
س ۱۴۷ ـ اگر کسی کارخانهٔ پارچه بافی یا کفش سازی را غصب کند و مواد اولی آن را خود تهیه نماید و با استفاده از آن، کفش یا پارچه تولید کند، آیا خرید کفش و پارچه از او جایز است یا خیر؟ و در صورتی که شک شود که مواد اولی آن برای غاصب است یا کسی که مال وی غصب شده، اما احتمال داده میشود که برای غاصب باشد و یقین به غصب آن مواد نباشد، حکم آن چیست؟
ج ـ خرید و فروش کفش و پارچه در صورتی که علم به غصب مواد اولیه ندارید، مانع ندارد.
س ۱۴۸ ـ اگر کسی به زور پول و اموال انسان را بگیرد و تا مبلغی که میخواهد به وی داده نشود، از آن دست برنمیدارد، آیا دادن آن مبلغ به وی مشمول رشوه یا عنوان حرامی نیست؟
ج ـ اشکال ندارد، ولی بر گیرنده حرام است. والله العالم.
س ۱۴۹ ـ اگر شخصی کتاب دوست خود را بدون اجازه بردارد و از روی آن کپی نماید، آیا دوست وی میتواند کاغذهای کپی شده را از وی بگیرد یا خیر؟
ج ـ بدون رضایت صاحب کتاب حق ندارد فتوکپی بردارد و این، تصرف غاصبانه و حرام است، ولی صاحب کتاب هم نمیتواند اوراق فتوکپی شده را از او بگیرد؛ مگر این که او را راضی نماید.
(۷۵)
(۷۶)