به نام آن که نیست مانندش
(۱)
(۲)
بلندای فقه شیعه
جلد دوم
مقایسه و بررسی دو اندیشهٔ فقهی شیعه
حضرت آیتاللّه محمدرضا نکونام (مد ظله العالی)
(۳)
شناسنامه
سرشناسه | : | نکونام، محمدرضا، ۱۳۲۷ - |
عنوان و نام پديدآور | : | بلندای فقه شیعه: (مقایسه و بررسی تطبیقی دو اندیشهی فقهی شیعه)/ محمدرضا نکونام. |
مشخصات نشر | : | اسلامشهر: انتشارات صبح فردا، ۱۳۹۰- |
مشخصات ظاهری | : | ج. |
شابک | : | دوره۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۹-۱ : ؛ ج. ۱۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۰-۸ : ؛ ج. ۲۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۱-۸ : ؛ ج. ۳۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۲-۲ : ؛ ج. ۴۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۳-۹ : ؛ ج. ۵۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۴-۵ : ؛ ج. ۷۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۶-۰ : ؛ ج. ۸۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۷-۷ : |
وضعیت فهرست نویسی | : | فیپا |
يادداشت | : | ج. ۲- ۸ (چاپ اول: ۱۳۹۰). |
موضوع | : | فقه تطبیقی |
موضوع | : | اصول فقه شیعه |
موضوع | : | فقه جعفری — قرن ۱۴ |
رده بندی کنگره | : | BP۱۶۹/۷/ن۷۴ب۸ ۱۳۹۰ |
رده بندی دیویی | : | ۲۹۷/۳۲۴ |
شماره کتابشناسی ملی | : | ۱۰۹۷۹۸۹ |
(۴)
فهرست مطالب
بخش سوم
عبادات (نماز)
نماز··· ۱۵
اهمیت نماز··· ۱۵
برگزاری نماز در ادارات دولتی ۱۵
نماز در ساعات کار اداری ۱۷
وقت نماز··· ۱۹
دیر خوابیدن و بیدار نشدن برای نماز صبح··· ۱۹
بیدار نشدن برای ادای نماز صبح··· ۱۹
جدایی میان دو نماز··· ۲۰
پیدرپی یا جداگانه خواندن دو نماز··· ۲۰
نرسیدن کارگران به ادای نماز··· ۲۴
نماز و دخول شرعی وقت··· ۲۶
طلوع فجر شبهای مهتابی ۲۷
محاسبهٔ نصف شب··· ۲۸
تأخیر نماز مغرب و عشا تا بعد از نصف شب··· ۲۹
قبله··· ۳۸
مکان نمازگزار··· ۳۹
(۵)
مکان نمازگزار و مرقد حضرات معصومین علیهمالسلام ··· ۴۱
دفن میت مسلمان در محل غیر مناسب··· ۴۲
ساخت و خریدوفروش مجسمهٔ حیوانات··· ۴۳
حشیش و مکان نمازگزار··· ۴۴
رحل گذاشتن برای نماز··· ۴۶
لباس نمازگزار··· ۴۶
طرح مناسب پوشش زن··· ۵۱
نماز با لباس غصبی در زندان··· ۵۴
محمول متنجس در نماز··· ۵۵
ساختار نماز··· ۵۷
اذان و اقامه··· ۵۷
نیت··· ۵۹
تکبیرة الاحرام··· ۶۱
طمأنینه در نماز··· ۶۱
نماز شخصی که نمیتواند نماز را ایستاده بخواند··· ۶۳
قرائت و ذکر··· ۶۴
تغییر کلمات ذکر در نماز··· ۶۹
ذکر مطلق بجای ذکر مأثور··· ۷۱
نادرستی قرائت نماز··· ۷۳
«مالک» یا «مَلِک» یوم الدّین··· ۷۴
نادرستی قرائت نماز··· ۷۴
جهر و اخفات··· ۷۵
توقف صحت قرائت به جابجا آمدن جهر و اخفات··· ۷۵
فراموش کردن رکوع و قیام متصل به رکوع··· ۷۶
(۶)
رفتن به رکوع پیش از تمام شدن سوره··· ۷۸
سجده··· ۷۹
سجده بر سیمان··· ۸۰
سمت و سوی انگشتهای دست و پا در نماز··· ۸۰
شک در بجا آوردن سجدهٔ دوم در حال تشهّد··· ۸۱
کف دست نیمهباز در سجده··· ۸۲
شک در ارتفاع بیشتر محل سجود··· ۸۳
تشهد··· ۸۵
تسبیحات اربعه··· ۸۶
مقدار واجب تسبیحات اربعه در نماز··· ۸۷
سلام نماز··· ۸۷
تکرار سلام··· ۸۸
قصد تحیت در سلام نماز··· ۸۹
به درازا کشیدن فراموشی سلام··· ۹۰
قنوت··· ۹۳
ذکر قنوت به زبان غیر عربی ۹۳
یاد کردن از افراد به صورت ضمیر در قنوت··· ۹۴
کثیر الشک ۹۷
گمان در افعال و رکعتهای نماز··· ۹۹
شک بین سه و پنج در نماز··· ۹۹
نماز احتیاط··· ۱۰۰
وارد شدن به نمازی دیگر پیش از خواندن نماز احتیاط··· ۱۰۱
رو گرداندن از قبله، پیش از نماز احتیاط··· ۱۰۲
قضای تشهد و سجدهٔ فراموش شده··· ۱۰۳
(۷)
به یاد آمدن تشهد یا سجدهٔ فراموش شده در میان نماز بعدی ۱۰۳
آوردن سلام بعد از قضای تشهد··· ۱۰۴
سجده سهو··· ۱۰۴
خواندن زیادی بخشی از سوره··· ۱۰۵
نماز مبطون و مسلوس··· ۱۰۵
فعل زیاد در نماز··· ۱۰۸
جواب سلام در حال نماز··· ۱۰۹
شنیدن موسیقی در حال نماز··· ۱۱۱
قطع نماز··· ۱۱۲
دیگر مسایل نماز··· ۱۱۳
دوباره گزاردن اختیاری نماز··· ۱۱۳
حضور قلب در نماز··· ۱۱۴
محلّ نگاه در نماز··· ۱۱۵
عبادت کودک ۱۱۵
عمل به پاسخ اشتباه اهل خبره··· ۱۱۷
عمل از روی ناآگاهی به مسأله··· ۱۱۸
گونههای دیگر نماز ـ نماز مسافر··· ۱۲۱
عمل بر اساس پاسخ اشتباه مبلِّغ··· ۱۲۱
بسنده بودن نماز جمعه از یک نماز چهار رکعتی برای قصد اقامت··· ۱۲۲
نماز و روزه در تفریحگاه همیشگی ۱۲۳
توسعهٔ شهر و کمتر شدن فاصله از مسافت شرعی ۱۲۳
مسافت شرعی در شهرهای بسیار بزرگ (بلاد کبیره)··· ۱۲۴
عبور از حد ترخص··· ۱۲۵
سکونت در شمیران و شغل در تهران··· ۱۲۶
(۸)
قصد اقامت در دو محل··· ۱۲۶
معیار دو یا یک شهر یا روستا بودن··· ۱۲۷
رفتن مسافر به مکان کمتر از چهار فرسخ··· ۱۲۷
نماز و روزهٔ کسی که شغل وی در سفر است··· ۱۳۰
نماز و روزهٔ دایم السفر در جنگ··· ۱۳۲
نماز و روزهٔ کارگران کثیر السفر برای مدت نامعلوم··· ۱۳۳
نماز و روزهٔ کارگران کثیر السفر در فصلی از سال··· ۱۳۳
مبلِّغ کثیر السفر··· ۱۳۴
کم شغل در سفر··· ۱۳۶
تبعیت زن و شوهر در سفر··· ۱۴۸
یکسان بودن وطن با شهر مسکونی در تبعیت··· ۱۴۸
اعراض از وطن··· ۱۴۹
لازم نبودن داشتن ملک در وطن اعراض شده··· ۱۴۹
اعراض نکردن زن از وطن خود··· ۱۵۱
معیار اعراض از وطن··· ۱۵۱
سفر و تبعیت فرزندان از پدر··· ۱۵۲
وطن دوم··· ۱۵۳
معیار توطّن··· ۱۵۴
سفر به شهر دیگر، یک بار در هفته··· ۱۵۴
ملاک صدق وطن··· ۱۵۵
وطن قرار دادن شهرهای بزرگ··· ۱۵۶
ملاک بزرگ و کوچک بودن شهرها··· ۱۵۷
سیر به مقدار مسافت شرعی در شهر وطن··· ۱۵۷
طی کردن مسافت شرعی در داخل شهر تهران (وطن)··· ۱۵۹
(۹)
حد ترخص در شهرهای بزرگ··· ۱۵۹
سفر معصیت··· ۱۶۲
نماز جماعت··· ۱۶۵
اهمیت نماز جماعت در زمان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله ··· ۱۶۵
احکام نماز جماعت··· ۱۶۶
گفتن ذکر «کذلک اللّه ربّی» توسط مأموم··· ۱۷۰
لزوم شرکت زن در نماز جماعت و اطاعت از شوهر··· ۱۷۱
شرایط امام جماعت··· ۱۷۵
مزد در برابر امامت نماز جماعت··· ۱۷۶
اقتدا به فاسق··· ۱۷۹
اقتدای امام به مأموم خود در بقیهٔ رکعتها··· ۱۸۰
قرائت امام جماعت··· ۱۸۲
شناخت عادل··· ۱۸۶
امامت دیگری با وجود امام راتب مسجد··· ۱۸۷
نماز فرادا در محل نماز جماعت··· ۱۹۰
نماز جماعت با عامه··· ۱۹۳
نماز جمعه··· ۱۹۵
وقت نماز جمعه··· ۱۹۵
اذان، خطبه و قنوت··· ۱۹۵
گفتن ذکر در حال خطبهٔ نماز جمعه··· ۱۹۷
شرایط امام جمعه··· ۲۰۱
زیادی رکن در نماز جمعه از امام و مأموم··· ۲۰۲
کفایت نماز جمعه از نماز ظهر··· ۲۰۳
احکام نماز جمعه··· ۲۰۳
خواندن نماز ظهر پیش از گذشتن وقت نماز جمعه··· ۲۰۴
(۱۰)
نماز عید فطر و قربان··· ۲۰۷
نماز قضا··· ۲۰۹
نماز و روزهٔ قضای پدر و مادر··· ۲۱۴
قضای نمازهای نادرست پدر و مادر··· ۲۱۵
گرفتن مزد پسر بزرگ بر قضای نمازهای پدر و مادر··· ۲۱۷
نماز و روزه استیجاری ۲۲۱
نماز آیات··· ۲۲۷
مسجد··· ۲۲۹
محدودهٔ شرعی مسجد··· ۲۲۹
برگزاری مجلس عروسی در مساجد··· ۲۳۰
برگزاری مجلس ترحیم در مساجد··· ۲۳۳
رفت و آمد حایض و جنب بر پشت بام مسجد··· ۲۳۳
نجس شدن زیر گچکاری مسجد··· ۲۳۴
احداث مسجد مخروبه··· ۲۳۴
بنای مسجد بر زمین کنار امامزاده··· ۲۳۵
عنوان مسجد به چه چیز محقق میشود··· ۲۳۶
عنوان شرعی مسجد··· ۲۳۸
ملاک تحقق وقف شرعی مسجد··· ۲۴۰
تبدیل مسجد به غیر آن··· ۲۴۰
مزاحمت بر مسیر خیابان و تغییر و تصرّف در مسجد··· ۲۴۱
توسعهٔ خیابان و تغییر و تخریب مسجد··· ۲۴۳
حکم اشیای متعلق به مسجد··· ۲۴۴
احداث یا تعمیر یا تجدید بنا یا توسعهٔ مسجد··· ۲۴۹
حکم داخل شدن جنب یا حایض در مسجد با تیمم··· ۲۵۶
(۱۱)
ورود غیر مسلمان به مسجد··· ۲۵۷
متولی مسجد··· ۲۵۷
مسجد جامع··· ۲۵۹
مجاورت مسجد جامع و مسجد محلّه··· ۲۵۹
شرکت در مراسم معنوی خانقاه··· ۲۶۰
شرکت در مراسم مذهبی خانقاه··· ۲۶۶
پیروی از دستورات مربّی و مرشد··· ۲۶۶
مسایل مسجد··· ۲۶۷
کف زدن در مسجد··· ۲۶۸
زمین مجهول المالک ۲۶۹
کمک به بنای مسجد اهل تسنّن··· ۲۷۲
(۱۲)
بخش سوم: عبادات (نماز)
(۱۳)
(۱۴)
نماز
اهمیت نماز
س ۱ ـ کسی که به عمد نماز نخواند ولی منکر آن نیز نباشد، با توجه به آیهٔ شریفه: «أرایت الذی یکذب بالدین»(۱) و احادیث بسیاری که در این زمینه موجود است، آیا وی کافر است و تماس دست تر به چنین شخصی احتیاج به تطهیر دارد یا نه؟
«گلپایگانی»: در فرض سؤال که منکر وجوب نماز نیست فاسق است و معصیت بزرگی را مرتکب شده ولی مسلمان و پاک است.
* * *
«نکونام»: اهمال یا ترک عمل؛ حتی عمل واجب، موجب کفر مسلمان نمیشود؛ مگر آن که به انکار خداوند متعال یا تکذیب رسول بینجامد. البته، در صورت نخست، گناه است و فسق میآورد.
برگزاری نماز در ادارات دولتی
س ۲ ـ در ادارهای که ساعت خدمت آن به فرض از ۵/۷ صبح تا ۵/۲ بعدازظهر است، اگر رئیس قسمت اجازهٔ نماز نداده باشد، بلکه مثلا گفته باشد
۱- ماعون/ ۱٫
(۱۵)
که باید هفت ساعت که در اداره هستید خدمت کنید و کار دیگری انجام ندهید، آیا جایز است نماز ظهر را هنگام ظهر بجا آورد یا باید صبر کرد و آن را بعد از ساعت اداری خواند؟
«گلپایگانی»: در صورتی که مزاحمت با عمل بهنحوی که موجب ترک عمل شود نباشد، مجازید و منع از نماز در ممالک اسلامی مستنکر است.
* * *
«نکونام»: منع از به جا آوردن امر عبادی نماز، در صورتی که سبب ترک وظیفهٔ کاری نشود، جایز نیست، بلکه زیانبار است و لازم است در موارد پیشامد آن، توسط مراجع دارای صلاحیت، به صورت جدی پیگیری شود. البته، نماز جماعت به طور عمومی یا نماز دستهجمعی بدون جماعت، در صورتی که موجب تعطیلی کار، اتلاف وقت مردم و بینظمی در امور اجتماعی گردد، مجوّز شرعی و عقلی ندارد و از مصادیق «تحقّق امر عبادی در مقام معصیت» است.
نباید برای نماز جماعت یا نماز دسته جمعی که بدون جماعت گزارده میشود از وقت اداری که اتلاف آن زیانبار است استفاده نمود. کارمندان برای کار، حقوق دریافت میکنند و نماز جماعت نباید موجب زیان رساندن و اختلال در نظم جامعه و مجاری امور گردد.
پس این رسم ـ که نماز جماعت اوّل وقت در ادارات برپا میگردد ـ شیوهای مطلوب و آرمانی مناسب با موازین شرعی و عقلی به نظر نمیرسد.
اگر این امر، دور از مشکلات آن صورت میپذیرفت، مطلوب بود، ولی با توجه به مشکلات موجود، شأن فرهنگ غنی اسلامی و شیعی نیست؛ بهویژه با توجه به این که بخشی از کارهای اداری به طور قهری قبل از برگزاری نماز تعطیل میشود و بعد از نماز نیز که ساعتی بیش نیست، دیگر کارها به روال عادی باز نمیگردد و از طرفی نیز زمینهٔ مناسبی برای کاردزدی کارکنان ناشایست به دست میدهد.
(۱۶)
اگر گفته شود: ارباب رجوع ـ که مسلمان هستند ـ نیز نماز اوّل وقت را همراه آنان به جماعت برپا کنند، باید گفت: نماز اوّل وقت ـ آن هم به جماعت اداری، اجباری نیست تا بر آن مهر صحّت گذاشته شود. همچنین مردمی گرفتار که هر یک به دنبال ترتیب کار و امور روزمرّهٔ خود هستند، نباید سرگردان بمانند تا آقایان نماز خود را به جماعت بخوانند؛ گذشته از آن که با وضعیت موجود، کارهای امروز به فردا افتاده و بهطور جدّی موجب اختلال در زندگی، اتلاف وقت و نگرانی عمومی میگردد.
البته در مراکزی همچون پادگانها که نماز جماعت اوّل وقت چنین پیآمدهایی را ندارد و موجب پایمال گشتن حقوق دیگران نمیشود، این امر بسیار مناسب است، ولی برای ادارات، دادگاهها و مراکز انتظامی، با وضعیت موجود سزاوار نیست؛ و اگر دستکم این امر عبادی را در آخرین فرصت اداری برگزار کنند، پارهای از مشکلات رفع میشود و نیز مردم به دنبال کار یا نماز خود میروند و میتوان مجاری امور را به صورتی ترتیب داد که وقت کار اداری، کجی و کاستی نیابد؛ اگرچه در این صورت، دیگر نماز جماعتی در ادارات برگزار نشده و با تعطیلی اداره، همهٔ کارمندان، اداره را ترک خواهند کرد، ولی نباید تنها برای تحقّق جماعت به زیانباریهای فراوانی تن داد. مشکل احساسی این بحث این است که تقسیم شیفت موجود اداری مناسب فرهنگ دینی نیست و متولیان برنامهریزی کشور باید ساعات کار اداری را متناسب با فرهنگ و اولویتهای دینی کارشناسی و تعیین کنند تا هم گزتردن نماز در اول وقت باشد و هم فرصت نماز از وقت و حقوق مردم و بیتالمال مایه نگزارد.
نماز در ساعات کار اداری
س ۳ ـ اگر کارکنان دولت، کار را در ساعات اداری ترک و نماز واجب را اقامه کنند، چنانچه ترک کار بدون اجازهٔ مسؤولان مربوط باشد یا در وقت اداری
(۱۷)
کاری وجود نداشته باشد و بعضی از کارکنان در حال بیکاری به سر برند و منتظر ارباب رجوع باشند، از نظر شرع مقدس اقامه نماز در موارد یاد شده چه حکمی دارد؟
«گلپایگانی»: اگر در ساعت اداری کاری نداشته باشند، نماز خواندن مانعی ندارد و چنانچه کار اداری داشته باشند و اقامهٔ نماز مزاحم کار باشد، بدون اجازهٔ متصدیان، ترک کار جایز نیست. والله العالم.
* * *
«نکونام»: در ساعات کاری، بجا آوردن نماز بدون اجازهٔ صاحب یا مسؤول آن جایز نیست؛ خواه سبب ترک موقّتی کار شود یا به هم خوردن حالت آمادگی برای کار را در پی داشته باشد، که در هر دو صورت، اگر امکان متعارف برای بجا آوردن نماز در خارج از وقت کاری باشد، حکم مسأله ـ جایز نبودن آن ـ یکسان است.
هنگامی که به صورت فعلی هیچ کاری یا نیازی به آمادگی برای کار وجود نداشته باشد یا آمادگی لازم برای کار فعلی باشد و بینظمی و تباهی در محیط کاری پیش نیاید، گزاردن نماز اشکال ندارد.
البته، چنانچه در قرارداد کاری، نماز در محیط کار یا نماز اوّل وقت یا نماز در زمان کار حتی در وقت غیر مناسب نسبت به کار شرط شده باشد، بجا آوردن نماز جایز است و اشکال ندارد؛ به شرط آن که اختلال کاری پیش نیاید و در غیر این صورت، چنین شرطی سزاوار نیست؛ همانطور که از طرف صاحب کار نیز در صورت نبودن کار بهطور فعلی یا عدم نیاز به آمادگی برای کار، مانع شدن از برگزاری نماز در محیط کار سزاوار نیست و در صورتی که تعمّد کارفرما نسبت به چنین ممانعتی به دست آید، لازم است با وی برخورد معقول و مناسب شود.
(۱۸)
وقت نماز
دیر خوابیدن و بیدار نشدن برای نماز صبح
س ۴ ـ کسی که میداند اگر شب را دیر بخوابد، نماز صبح وی قضا میشود، آیا خوابیدن او جایز است یا با این که بیدار ماندن برای او حرج و ضرری ندارد باید بیدار بماند؟
«گلپایگانی»: در مفروض سؤال، احوط ترک خوابیدن است.
* * *
«نکونام»: کسی که میداند اگر شب دیر بخوابد، برای نماز صبح بیدار نمیشود و در اثر تکرار، عمل او به صورت عادت در میآید، نسبت به نماز اهمال و سهلانگاری دارد؛ ولی هرچند بیدار ماندن برای وی سختی و حرجی نداشته باشد، دلیلی بر وجوب بیدار ماندن وی وجود ندارد و میتواند بخوابد.
بیدار نشدن برای ادای نماز صبح
س ۵ ـ گاه انسان برای ادای فریضهٔ صبح بیدار نمیشود، با این که از ساعت نیز استفاده میکند، آیا وی گناه کرده است یا نه؟
«گلپایگانی»: جدیت کنید نماز را در اول وقت بخوانید که فضلیت بزرگ فوت نشود. انشاء الله خداوند شما را تأیید فرماید. البته، اگر انسان آن کوششی را که نوشتهاید برای بیدار شدن کرد و مع ذلک بیدار نشد، گناهی نکرده است.
* * *
«نکونام»: اگر کوشش در بیدار شدن داشته باشد و بیدار نشود، بهگونهای که در جهت پیش زمینهها کوتاهی نداشته باشد، گناهی نکرده است؛ برای
(۱۹)
نمونه، دیر خوابی، کم خوابی، پرخوری یا استعمال چیزی که او را از حالت عادی دور دارد، نداشته باشد.
جدایی میان دو نماز
س ۶ ـ آیا میشود نماز ظهر و عصر و همچنین مغرب و عشا را جداگانه (که پشت سر هم نباشد) خواند یا نه و افضل کدام است؟
«گلپایگانی»: جایز است نماز ظهر و عصر و همچنین مغرب و عشا را پشت سر هم بجا آورد و تفریق افضل است.
* * *
«نکونام»: به طور مطلق، جدا انداختن میان دو نماز برتری ندارد؛ مگر در صورت تأخیر در ادای هر دو نماز که در مسألهٔ بعد بهگونهٔ تفصیلی بیان خواهد شد که دلیل برتری جدا اندازی نماز اطلاق ندارد و تنها در مقابل جمع و پیدرپی آوردن نماز، تأخیر میباشد.
پیدرپی یا جداگانه خواندن دو نماز
س ۷ ـ قرآن کریم میفرماید: «إنّ الصلاة کانت علی المؤمنین کتابا موقوتا»(۱) و همچنین نامهٔ نهجالبلاغه دستورات حضرت أمیر المؤمنین علی علیهالسلام به فرمانداران خویش برای برگزاری نماز در اوقات معین چنین است: «أمّا بعد، فصلّوا بالنّاس الظهر حین تفیء الشمس من مربض العنز، وصلّوا بهم العصر والشمس بیضاء حیة فی عضو من النهار حین یسار فیها فرسخان، وصلّوا بهم المغرب حین یفطر الصائم ویدفع الحاجّ إلی منی، وصلّوا بهم العشاء حین یتواری الشفق إلی ثلث اللیل، وصلّوا بهم الغداة والرجل یعرف وجه صاحبه، وصلّوا بهم
۱- نساء/ ۱۰۳٫
(۲۰)
صلاة أضعفهم، ولا تکونوا فتانین» ، بنابراین، چرا ما (شیعیان) نماز مغرب و عشا و ظهر و عصر را با هم برگزار میکنیم و مفاد آیهٔ شریفه و دستور نهجالبلاغه را رعایت نمینماییم. خواهشمندم این موضوع را به صورت مشروح توضیح دهید.
«گلپایگانی»: اما آیهٔ کریمه «إنّ الصلاة کانت علی المؤمنین کتابا موقوتا»، دلالتی بر جواز و عدم جواز جمع یا تفریق ندارد و قول به جواز جمع، مثل قول به وجوب تفریق با توقیت صلات منافات ندارد، علاوه بر آن که در احادیث (موقوتا) به (مفروضا وثابتا) تفسیر شده. اوامر صادره از مقام مقدس حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام که در نهجالبلاغه نقل شده مشعر به جواز تفریق میباشد و به عنوان حکم و فرمان و ترتیب و تنظیم جماعات است و آن، مطلب دیگر است. و اگر هم برای بیان وظایف و تکلیف باشد، بیشتر از این که ادای نماز جماعت در این اوقات افضل است دلالت ندارد و متضمن حکم نماز فرادی و جمع بین صلاتین منفردا نمیباشد و اصل مسأله جواز جمع بین صلاتین، از ظهرین و عشایین؛ خواه بهنحو تقدیم باشد یا تأخیر، مورد اتفاق امامیه و موافق با اطلاقات آیات کریمهٔ قرآن مجید در مورد اوقات صلات است و مطابق با سهولت و یسر شریعت سهلهٔ سمحهٔ اسلامیه است و علاوه بر حسب اخبار معتبره صحیحه نیز ثابت است و از طرق اهل سنت و در کتب صحاح آنها نیز روایت شده که حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله بدون عذر، جمع بین صلاتین فرمودهاند که ظاهر در جماعت است، بنابراین بر حسب اصول مذهب و ادلهٔ صحیحه کتابا و سنة و اجماعا شبههای در جواز نیست؛ بهشرحی که در کتب فقه مبسوطا مذکور است و این جانب هم در مجالس درس و مباحثه تحقیق کردهام و آنچه را اهل سنت به زعم دلیل بر وجوب تفریق گفتهاند مردود است و حتی بعض علما محقق اهل سنت صحت مذهب
(۲۱)
امامیه را تحقیق و تأیید نمودهاند و بلکه جواز جمع بین صلاتین را چنان که مذهب امامیه است در کتاب خاص به این مسأله اثبات و قبول کردهاند، مانند حافظ غمادی در «ازالة الحظر عمّن جمع بین الصلاتین فی الحضر» و حامد بن حسن شاکر التمیمی در «قرّة العین فی الجمع بین الصلاتین». بلی افضلیت تفریق از جمع فی الجمله بر حسب روایات ثابت است، ولی ثبوت آن بهنحو اطلاق بر حسب ادله محل تأمل، بلکه معلوم العدم است و قدر مسلم از افضلیت تفریق «عند الاتیان بالنوافل أو لانتظار الجماعة ونحوهما» میباشد و هرچند حصول تفریق به اتیان نافله نیز محل تأمل شده است و خلاصه آنچه از مجموع ادله استظهار میشود این است که ادای نماز در اول وقت و هر زمانی که اقرب به اول وقت باشد، اگر تأخر بهجهت نافله یا انتظار جماعت نباشد، افضل است و الا تفریق و تأخیر افضل است، مثلا اگر قاصد خواندن نافله یا منتظر جماعت نباشد، خواندن نماز عصر بعدازظهر افضل است ولی جمع بین صلاتین بهنحو جمع تأخیر بدون علت مرجوح است، پس خلاصه، استظهار این میشود که تفریق بین صلاتین فی حد نفسه از جمع تأخیر مطلقا افضل است و جمع بین صلاتین به جمع تقدیم فی حد نفسه از تفریق افضل است. والله العالم.
* * *
«نکونام»: دلیل درستی بر وجوب جدا انداختن بین دو نماز میان مدارک اهل سنّت و شیعه نیست؛ هرچند وجوب جمع ـ پیدرپی خواندن ـ نیز دلیلی ندارد.
جواز جمع و جدا اندازی، خود بدون لحاظ اول وقت ثابت است و تنها بحث در برتری یکی از آن دو است که باید گفت: شریعت سهلهٔ سمحه ـ آسان ـ دلیل شرعی برای وجوب جمع به تقدیم ـ جمع در اوایل وقت ـ یا
(۲۲)
جمع به تأخیر ـ جمع در غیر اوایل وقت ـ نخواهد بود؛ هرچند خود، ملاک مناسبی برای جواز «جمع فی نفسه» میباشد.
به گونهٔ مطلق دلیلی بر برتری جدا اندازی نماز بهخودی خود یا به تأخیر نمیباشد؛ اما ملاک ـ شریعت سهلهٔ سمحه ـ برای برتری جمع بهخودی خود و دلیل ـ فضیلت اوایل وقت ـ برای برتری جمع به تقدیم میباشد.
پس باید جدا اندازی بین دو نماز بهخودی خود در مقابل جمع بین دو نماز بهخودی خود ملاحظه شود ـ که طبق ملاک، جمع، به خودی خود برتر است ـ نه در مقابل جمع به تأخیر؛ که تأخیر با ملاک برتری جمع به خودی خود تعارض کند و نیز جمع بهتقدیم دو نماز را باید در مقابل جمع به تأخیر ملاحظه نمود ـ که طبق دلیل، جمع به تقدیم برتر است ـ نه در مقابل تفریق به تأخیر که تفریق با دلیل برتری تقدیم تعارض کند؛ هرچند جمع بهتقدیم بین نماز ـ که هر دو، ملاک و دلیل برتری را داراست ـ از جدا اندازی بهخودی خود و جدا اندازی به تأخیر برتر است. پس با اهتمامی که به ادای واجبات در اوّل وقت شرعی در میان شیعه است و این که این امر از صفات ایمان است، جمع به تقدیم و جمع بهخودی خود برتر است از جدا اندازی به تأخیر و بهخودی خود و نباید جدا اندازی را برتر دانست ـ چنان که در مسألهٔ پیش آمده بود؛ گذشته از آن که جدا اندازی اگر در فرد شیعی شیوع یابد، خود حکایت از نوعی همگونی با اهل سنّت و مخالفت با سیرهٔ عملی شیعه خواهد داشت و جز در صورت تأخیر در ادای هر دو نماز، مرجوح، بلکه مذموم است که بهطور عمدی جداگانه خواندن، حکایت از کمبود باور یا باطن و شخصیت دارد.
(۲۳)
نرسیدن کارگران به ادای نماز
س ۸ ـ بعضی از کارگران، در خارج از محل سکونت خود کار میکنند و از طرف مؤسسهٔ مربوطه، وسیلهٔ رفت و آمد برای آنان فراهم است، اما بهگونهای است که به ادای نماز در وقت نمیرسند؛ زیرا اتومبیل در موقع مناسب حرکت نمیکند و بعد از وقت به مقصد میرسد و بین راه نیز حاضر به توقف نیست، حال تکلیف کارگران یاد شده چیست؟ آیا باید از این کار دست کشند و یا تأخیر انداختن نماز و قضای آن برای آنان جایز میباشد و فرض این است که دست کشیدن از کار نیز موجب مختل شدن معاش و زندگی آنان میشود؟
«گلپایگانی»: اجیر شدن کارگر به این نحو باطل است و مال الاجارهای را که در مقابل میگیرد حرام است و باید در اجاره قید شود که نماز را در وقت خود بخواند؛ هرچند در بین راه باشد، بلکه اگر شرط هم نکند کارگر حق دارد در بین راه نماز بخواند و صاحب شرکت حق منع ندارد.
* * *
«نکونام»: چون در قرارداد کاری میان آن مؤسسه و کارگران، نماز یا دیگر واجبات شرعی؛ حتی رفت و آمد دخالتی ندارد، در صورت نرسیدن به ادای نماز، قرارداد باطل نمیگردد و حقوقی که گرفته میشود حلال است؛ چون ادای نماز امر دیگری است که تکلیف کارگر میباشد و باید در وقت خود بجا آورده شود. در زمان کار نیز او نسبت به ادای نماز حقّی دارد که بهواسطهٔ قرار کاری سلب نمیشود و میتواند ادای آن را از کارفرما یا راننده در صورت لزوم درخواست کند و در صورت خودداری هر دو، کارگران میتوانند به مراکز قانونی کار مراجعه و حق خود را استیفا نمایند؛ بدون آن که کار را ترک کنند و اختلالی برای تهیهٔ هزینهٔ زندگی پیش آید؛ اگرچه در زمینهٔ انجام واجبات در زمان کار نباید اختلالی به اصل کار وارد آید.
(۲۴)
س ۹ ـ شخصی میگفت در سفر به آمریکا هواپیمای آنان بیست و چهار ساعت پرواز نموده و همهٔ این مدت در روز واقع شده و شب را ندیده و بر این اساس نماز مغرب، عشا و صبح را نخوانده؛ چون شبی در کار نبوده است، حال، آیا قضای سه نماز بر عهدهٔ وی هست یا نه، و نماز و روزهٔ چنین مسافری چه حکمی دارد و تا چه حد باید برای روزه امساک نماید؟
«گلپایگانی»: در فرض سؤال که بیستوچهار ساعت در روز سیر نموده، باید قضای نماز مغرب و عشا و صبح را بجا آورد و چنین شخصی باید وقت نمازها و وقت افطار را بر حسب وقت معتدل امکنهٔ دیگر تعیین نماید.
* * *
«نکونام»: در این موارد ملاک زمان است و باید در نماز و روزه برحسب زمان معتدل مکان عمل نماید.
س ۱۰ ـ یکی از دانشجویان که در سوئد مشغول تحصیل میباشد در نامه به پدر و مادرش نوشته: در اینجا نماز خواندن و روزه گرفتن بسیار مشکل است؛ زیرا شب تابستان محدود و تا ساعت یک میباشد و بهتدریج تغییر میکند و در زمستان بهعکس میشود، اکنون تکلیف وی چیست؟
«گلپایگانی»: در فرض مزبور که مجموع شبانهروز از بیست و چهار ساعت تجاوز نمیکند، نماز را در اوقات معین طبق وقت شرعی بخواند؛ یعنی پیش از طلوع آفتاب، نماز صبح، و نیمروز، نماز ظهر و عصر و بعد از غروب آفتاب، نماز مغرب و عشا را بخواند و بلند و کوتاه شدن شب و روز در آنجا مثل کوتاهی و بلندی شب و روز در مناطق معتدله است و روزه را نیز با تمکن و امن از ضرر بگیرد.
* * *
(۲۵)
«نکونام»: در این مکانها بر اساس اوقات شرعی نزدیکترین مکان معتدل عمل شود.
س ۱۱ ـ کسانی که در قطب شمال یا جنوب که شش ماه روز و شش ماه شب است زندگی میکنند، چگونه باید نماز و روزه بگزارند؟
«گلپایگانی»: یکی از بلاد متوسطهٔ قریبه را ملاک عمل قرار دهند.
* * *
«نکونام»: در این مکانها باید بر اساس اوقات شرعی نزدیکترین مکان معتدل عمل شود.
نماز و دخول شرعی وقت
س ۱۲ ـ در رساله عملیه آمده است: ظهر شرعی در بعضی از مواقع سال چند دقیقه پیش از ظهر و گاهی چند دقیقه بعد از آن میباشد، بنابراین کسی که در چهار فصل سال چند دقیقه بعد از ساعت نماز بخواند، نمازش صحیح است یا نه؟
«گلپایگانی»: با شک در دخول وقت لازم است صبر کنید تا یقین بهدخول وقت پیدا کند یا دو شاهد عادل شهادت دهند و یا مؤذن موثق وقت شناس اذان بگوید.
* * *
«نکونام»: کسی که همیشه در چهار فصل، چند دقیقه بعد از ساعت دوازده ظهر نماز خوانده است، با فرض یاد شده که حداکثر رسیدن ظهر شرعی، چند دقیقه بعد از ساعت دوازده باشد، تمامی نمازهای خوانده شده درست است؛ هرچند اطمینان به داخل شدن وقت، شرط صحّت نماز میباشد و تنها اعتماد به گذشت چند دقیقه بسنده نیست؛ مگر آن که چند دقیقه در هر دو مورد ـ ظهر شرعی و ادای نماز ـ یکسان باشد.
(۲۶)
طلوع فجر شبهای مهتابی
س ۱۳ ـ آیا در شبهای مهتابی واجب است بعد از اذان صبح ادای فریضه را مقداری تأخیر انداخت تا سپیدهٔ فجر بر نور ماه غلبهٔ محسوس پیدا کند یا در این رابطه شبهای مهتابی و شبهای ابری یکسان است؟ آیا پاسخ آن از جواب حضرت ابوجعفر ثانی علیهالسلام در خبر علی بن مهزیار محتمل است و یا آن که نظر شریف بر تفصیلی است که مرحوم فقیه همدانی در مصباح الفقیه فرمودهاند؟
«گلپایگانی»: بهنظر حقیر وقت نماز صبح موقعی است که فجر صادق طلوع کند، چه بین باشد چه نباشد، و تبین موضوعیت ندارد و طریقیت دارد. بلی، در موارد شک باید علم به طلوع حاصل شود و فرقی بین شبهای مهتابی و ابری نیست.
* * *
«نکونام»: در فرض یادشده، هنگامی که طلوع فجر صادق در روزهای پیش از شبهای مهتابی و ابری به ساعت، مشخّص باشد، روزهایی که شبهای مهتابی و ابری دارد، به همان وقت شرعی از روی ساعت، با محاسبهٔ کم و زیاد شدن روز و شب در ایام میتوان نماز خواند و جستوجو هر روزهٔ فجر صادق و دیدن عینی آن یا تأخیر بدون مورد در آن شبها لازم نیست و نیازی به مقایسه با روزهای سال پیش نمیباشد؛ هرچند ممکن و درست است و نیز میان شبهای مهتابی یا ابری با سایر شبها تفاوتی نمیباشد و تنها به دست آوردن اطمینان به داخل شدن وقت شرعی به هر شیوهٔ ممکن بسنده است.
س ۱۴ ـ در صورتی که کسی چندین روز طلوع فجر را رؤیت کند و این روزها را بر اساس برج شمسی و با ساعت مضبوط یادداشت نماید؛ چنانچه بعد از گذشتن چند ماه؛ یعنی در سال آینده مثلا که همان ایام از برج مطابق شبهای
(۲۷)
مهتابی و یا ابری باشد، آیا مشاهدهٔ حسی سال قبل برای حکم به طلوع فجر این شبها کافی است؛ با این که ساعات طلوع و غروب هر روز با همان روز از دیگر سالهای شمسی برابر است و یا این که این مورد نیز مشمول رؤیت تقدیری میباشد؟
«گلپایگانی»: از هر طریقی که علم حاصل شود کافی است. والله العالم.
* * *
«نکونام»: به دست آوردن اطمینان از هر طریق ممکن کافی است.
محاسبهٔ نصف شب
س ۱۵ ـ نصف شب را که آخر وقت نماز عشاست باید از طلوع فجر حساب کرد یا از طلوع آفتاب؟
«گلپایگانی»: نظر فقهای عظام دربارهٔ نصف شب مختلف است. بعضی شب را ما بین غروب و طلوع آفتاب میدانند و بعضی مابین غروب آفتاب و طلوع فجر صادق میدانند. لهذا احوط آن است که در هر مورد احتیاط رعایت شود؛ مثلا برای وقت نماز عشا اول شب تا طلوع فجر را حساب کند و نماز را از نصف آن تأخیر ننماید و برای نماز شب غروب و طلوع آفتاب را حساب کند؛ به این معنا که نماز شب را زودتر از نصف ما بین غروب و طلوع آفتاب نخواند.
* * *
«نکونام»: نصف شب، بین مغرب و طلوع فجر صادق است؛ هرچند به طور عرفی، نصف شب را بین غروب تا طلوع آفتاب به حساب میآورند و تأخیر نماز عشا از نصف شب، بدون عذر شرعی معصیت است؛ هرچند نماز عشا نیز همچون نماز مغرب، تا طلوع فجر باید به نیت ادا آورده شود و بر اساس مدارک شرعی، با گذشت نیمه شب، نباید نیت قضا نمود؛
(۲۸)
چون وقت نماز مغرب و عشا همچون نماز ظهر و عصر یا صبح نیست. نماز شب را نیز میتوان با همین معیار بجا آورد که اگر قبل از دخول وقت نماز صبح، شروع به نماز شب و نوافل کرده باشد، با فرض داخل شدن وقت نماز صبح، بقیه را به قصد ادا بجا میآورد.
تأخیر نماز مغرب و عشا تا بعد از نصف شب
س ۱۶ ـ هرگاه شخصی هر دو نماز مغرب و عشا را نخوانده باشد و به خواب رود و بعد از بیدار شدن، آن را بخواند، آیا نماز وی قضا شده و آیا بودن آن در ماه مبارک رمضان تفاوتی در حکم دارد؟
«گلپایگانی»: کسی که نماز عشا را نخوانده به خواب برود و تا نصف شب بیدار نشود، احتیاط آن است که آن روز را روزه بگیرد؛ هرچند بعد از نصف شب آن را خوانده باشد و چنانچه در ماه رمضان باشد، به احتیاط مستحب قضای آن روز را بعد از ماه رمضان بگیرد.
* * *
«نکونام»: نماز مغرب و عشا بعد از گذشتن نصف شب تا قبل از اذان صبح لازم است به نیت ادا آورده شود و روزهٔ فردای آن واجب نمیباشد؛ هرچند تأخیر آن از روی عمد، گناه است و در صورت سهو، اشکال ندارد، ولی در هر صورت، برای روزهٔ ماه مبارک رمضان نیز اشکالی ایجاد نمیکند و باید روزه بگیرد و قضا نیز ندارد.
س ۱۷ ـ اگر کسی نماز مغرب و عشا را به عمد ترک نماید، چه حکمی دارد؟
«گلپایگانی»: معصیت کرده و باید توبه کند و دیگر، نماز خود را ترک ننماید و اگر کسی نماز عشا را نخواند و خوابش برد تا نصف شب، احتیاط آن
(۲۹)
است که فردای آن شب را روزه بگیرد، ولی اگر بیدار ماند تا بعد از نصف شب، این احتیاط را ندارد.
* * *
«نکونام»: معصیت کرده است.
س ۱۸ ـ در بعضی از نقاط جهان که شش ماه از سال شب و شش ماه روز میباشد یا در بعضی از نقاط، تمام وقت سال روز و یا شب است، برای روزه و نماز باید چه کرد؟
«گلپایگانی»: در فرض مسأله بعید نیست در نماز و روزه در بلاد مذکوره اقرب بلاد متعارفه به محل سکنی ملاک باشد و مکلف مخیر است. در صورت اختلاف بلاد متعارفه به هر کدام بخواهد اخذ کند.
* * *
«نکونام»: باید بر اساس اوقات شرعی نزدیکترین مکان معتدل بر خود عمل نماید.
س ۱۹ ـ إنّ فی بعض النقاط من الکرة الأرضیة وبالتحدید فی شمال الکرة الأرضیة ینعدم الفجر المتعارف فی البلاد الإسلامیة حیث أنّ الکرة الأرضیة مائلة المحور، فهذه البلدان لا یغیب عنها نور الشمس تماما بل یصلها عبر القطب الشمالی حیث لا حاجز بینها وبین البلدة، ویتمّ هذا فی أواخر الربیع وأوائل الصیف حیث النهار الأطول. فعندما تغرب الشمس یبقی تمام اللیل ذا نور کنور الفجر الذی هو متعارف فی البلدان الإسلامیة مثلا؛ حیث أنّ الشمس لم تغب بالمقدار الذی یجب أن تغیب فی البلدان الأخری أو الأیام الأخری من تلک البلدان، وتبقی حالتها حالة الفجر من البلدان الأخری أو الأیام الأخری ولکن هناک حالة ثانیة، وهی التی یبدء بازدیاد النور بعد ثباتها. وللمثال مدینة لندن: فإنّ
(۳۰)
الفجر ینعدم فیها خلال شهرین تقریبا أی من ۲۳ أیار إلی ۲۰ تموز، ففی هذه الأیام نری حالة اللیل فیها حالة الفجر حیث لم یکن هناک ظلام مطبق؛ لأنّ الشمس لم تغب عنها تماما کما فی سائر البلدان أو سائر الأیام فیها بل إنّ النور الفجری فی هذه اللیالی متواصل، فلم یمکن أن یتحقّق الفجر، ولکن هناک فی وقت مبکر من الصباح یبدء هذا النور بالإزدیاد والانتشار، فلو اعتبرناها فجرا لهذا البلد لکان الفارق بین الیوم الذی یتحقّق فیه الفجر الحقیقی والیوم الذی لم یتحقّق الفجر کثیرا، ففی یوم ۲۲ أیار الذی یتحقّق فیه الفجر بلندن مثلاً کسائر البلدان یکون الفجر فی الساعة ۱۲۲، وطلوع الشمس فی الساعة ۴۵۸، وفی یوم ۲۳ أیار الذی لم یتحقّق فیه الفجر کسائر البلدان أو الأیام یکون ابتداء ازدیاد النور فیه فی الساعة ۳۱۲، وطلوع الشمس فی الساعة ۴۵۷٫
هناک ملاحظات لابدّ من ذکره:
۱ـ إنّ الفجر الحقیقی یتحقّق بنزول الشمس عن خطّ الأفق بدرجة فی سائر البلدان، ولکن بلندن مثلا فی بعض الأیام من أیار إلی تموز فقط لا یتحقّق نزول الشمس عن خطّ الأفق درجة بل غایة نزوله درجة فقط فیبقی نور الشمس مبانا، کما فی الفجر فی الأیام العادیة، فی تمام اللیل.
۲ـ إنّ المتعارف عند المسلمین فی لندن مثلاً هو الاعتماد فی تمام السنة علی درجة حتّی فی الأیام التی یتحقّق فیها الفجر الحقیقی والتی هی عشرة أشهر تقریبا خلافا للبلدان التی یتحقّق فیها الفجر فی تمام السنة، فإنّهم یعتمدون علی درجة.
۳ـ إنّ الشهرین المذکورین اللذین لم یتحقّق فیهما الفجر مختصّ بمدینة لندن، وما جاورها، وأمّا البلدان التی فی أقصی الشمال فالمدّة التی لا یتحقّق فیها الفجر أکثر.
۴ـ إنّ عدم تحقّق الفجر غیر مختصّ بشمال الکرة الأرضیة بل إنّ هذه الحالة موجودة فی جنوب الکرة الأرضیة أیضا، فالبلدان التی لم یتحقّق فیها الفجر فی بعض الأیام کثیرة. فالسؤال الآن بالنسبة إلی هذه البلدان یتوجّه علی النحو التالی:
(۳۱)
۱ـ هل الاعتماد فی تمام السنة علی الحالة التی یبدء بانتشار النور درجة ولو تحقّق الفجر فی بقیة أیام السنة، وعلی هذا نقطع بأنّ أکثر أیام السنة؛ یعنی ما یقارب عشرة أشهر فی لندن مثلاً، لم یکن الاعتماد علی الفجر الحقیقی رغم تحققه.
۲ـ أو أنّ الاعتماد فی تمام السنة علی الفجر الحقیقی درجة، وفی الأیام التی لم یتحقّق فیها الفجر یتماشی فیه علی الفجر التقدیری حیث یتحدّد الفجر بتقدّم الفجر وتأخّره التدریجی کما فی سائر الأیام، وفی هذه الحالة یلزم فی أکثر البلدان أو فی أکثر الأیام تقدّم وقت الفجر التقدیری علی الغروب الحقیقی، وهذا غیر صحیح قطعا.
۳ـ أو أنّ الاعتماد علی ما له فجر حقیقی ـ کما فی الأشهر العشر بلندن مثلاً ـ علی الفجر الحقیقی درجة، وعلی ما لیس له فجر حقیقی کما فی الشهرین بلندن مثلاً، علی الوقت الذی یبدء النور بالإزدیاد والانتشار درجة، ولکن سبق وقلنا إنّ الفارق بین الیوم الذی یتحقّق فیه الفجر درجة، والیوم الذی لم یتحقّق فیه الفجر درجة کثیر جدّا، ففی یوم أیار بلندن الفجر الحقیقی یکون الساعة، وفی أیار الذی لم یتحقّق فیه الفجر یکون الساعة علی اعتبار انتشار النور وازدیاده درجة، فالفارق بین الیومین أی مأة وعشرة دقائق، وهذا غیر مألوف.
۴ـ أو أنّ الاعتماد علی ما له فجر حقیقی ـ کما فی الأشهر العشر بلندن مثلاً ـ علی الفجر الحقیقی درجة، وعلی ما لیس له فجر حقیقی ـ کما فی الشهرین بلندن مثلاً ـ علی أقرب بلد یتحقّق له فجر حقیقی، والذی هو نصف مجموع ما بین غروب الشمس وشروقها بمعنی أنّ الفجر فی هذین الشهرین مثلاً یبقی ثابتا تقریبا.
۵ ـ أو أنّ اللجوء إلی الاحتیاط فیمسک عن المفطرات علی درجة، ویصلّی علی درجة، وهذا موجب للعسر والحرج فی أکثر البلدان إن لم نقل کلّها.
۶ـ أو أنّ هناک حدّ آخر، ولا بأس بابداء رأیکم فی أنّ الفجر والغروب هل هما موضوعیان أو طریقیان.
(۳۲)
ـ در برخی از نقاط کرهٔ زمین و به صورت مشخص در نیمکرهٔ شمالی فجری که در سرزمینهای اسلامی متعارف است از بین میرود؛ زیرا محوری که کرهٔ زمین حول آن میچرخد مایل است و نور خورشید از این مناطق به صورت تمام برگرفته نمیشود بلکه همانند قطب شمال به صورت دایم خورشید بر آن میتابد، و این امر در پایان بهار و اوایل تابستان که روز طولانی است تمام میباشد و به هنگام غروب آفتاب، همهٔ شب مانند فجری که ما در کشورهای اسلامی میبینیم دارای نور است و همچنین دارای حالت دیگری است و آن این که بر نور بعد از ثبات آن افزوده میشود و برای نمونه، شهر لندن که به مدت دو ماه فجر در آن از ۲۳ ایار تا بیستم تموز دیده نمیشود؛ چرا که در طول این مدت شب در آن همانند فجر میباشد و تاریکی مطلق در آن پدید نمیآید؛ زیرا خورشید به صورت مطلق از آن پنهان نمیشود و همواره نوری مانند نور فجر بر آن میتابد و بر این اساس، فجر در آن پدید نمیآید اما در ابتدای صبح بر نور آن افزوده میگردد و اگر آن را معیار تحقق فجر و سپیدهٔ صبح بگیریم همان وجه امتیاز آن از روزی میباشد که فجر حقیقی در آن رخ میدهد و برای نمونه، ۲۲ ایار که فجر در آن در لندن تحقق مییابد، سپیدهٔ صبح در ساعت ۱۲۲ و طلوع آفتاب در ساعت ۴۵۸ و در روز ۲۳ ایار که سپیدهٔ صبح و فجر حقیقی در آن رخ نمیدهد ابتدای انتشار نور در ساعت ۳۱۲ و طلوع آفتاب در ساعت ۴۵۷ میباشد. با این توضیح، توجه به نکات زیر در رابطه به این مناطق ضروری است:
۱ـ فجر واقعی با پایین آمدن آفتاب به یک درجه از خط افق در دیگر مناطق پدید میآید اما برای نمونه، در لندن در برخی از روزهای ایار تا تموز خورشید به یک درجه از خط افق پایینتر نمیآید بلکه نهایت پایین آمدن آن تنها یک درجه میباشد و نور آفتاب مبان است چنانچه فجر در روزهای عادی چنین میباشد.
(۳۳)
۲ـ مسلمانان لندن به صورت متعارف در تمام طول سال، فجر حقیقی را پایین آمدن آفتاب تا یک درجه از خط افق میگیرند حتی در شبهایی که سپیدهٔ صبح به صورت حقیقی دیده میشود و آنان به صورت تقریبی در طول مدت ده ماه بر خلاف گونهای که در مناطق دیگر معمول است عمل مینمایند.
۳ـ دو ماهی که از آن یاد شد و فجر حقیقی در آن پدید نمیآید به شهر لندن و مناطق اطراف آن ویژگی دارد اما مناطقی که به نقطهٔ شمالی نیمکرهٔ شمالی نزدیکتر است این مدت بیشتر میباشد.
۴ـ پدید نیامدن فجر حقیقی به شمال کرهٔ زمین ویژگی ندارد و این امر در جنوب کرهٔ زمین نیز دیده میشود و مناطقی که فجر حقیقی در آن رخ نمیدهد بسیار زیاد است. با این توضیح، پرسشهای زیر در رابطه با این مناطق پیش میآید:
۱ـ آیا در تمام طول سال میتوان بر حالتی که نور شروع به انتشار مینماید اعتماد کرد؛ هرچند فجر در دیگر روزهای سال محقق شده باشد و بر این اساس، ما یقین داریم که در طول بیشتر ایام سال و برای نمونه، در لندن برای مدت ده ماه بر فجر حقیقی اعتماد نمیشود؟
۲ ـ یا در تمام طول سال باید فجر حقیقی که همان پایین آمدن آفتاب از افق به یک درجه میباشد را ملاک قرار داد و در غیر آن روزها باید بر فجر تقدیری اعتماد کرد؛ زیرا تقدم و تأخر فجر حقیقی همانند دیگر روزها تعیین میگردد و در این صورت لازم میآید که در بیشتر روزها و در بیشتر مناطق وقت فجر تقدیری بر فجر حقیقی پیش افتد و این امر به صورت قطع درست نیست.
۳ـ یا باید در جاهایی که دارای فجر حقیقی است بر همان اعتماد کرد ـ که برای نمونه، ماههای دهگانه در شهر لندن چنین میباشد ـ و در مکانهایی که دارای فجر حقیقی نیست ـ که برای نمونه دو ماه یاد شده در لندن چنین میباشد ـ بر هنگامی که نور رو به ازدیاد و انتشار میگزارد اعتماد نمود و همان گونه که پیش
(۳۴)
از این گذشت، وجه امتیاز میان این دو بسیار میباشد و گاه تفاوت آن دو به ۱۱۰ دقیقه میرسد که این امر پذیرفته و قابل اغماض نیست.
۴ـ یا باید در جاهایی که دارای فجر حقیقی است بر همان و در مناطق دیگر بر افق نزدیکترین شهری که دارای فجر حقیقی است اعتماد کرد که آن نصف ساعاتی است که میان غروب و طلوع خورشید قرار میگیرد که در این صورت، فجر در دو ماه یاد شده به صورت تقریبی ثابت میماند.
۵ ـ یا لازم است احتیاط شود و با پایین آمدن آفتاب به یک درجه باطلکنندههای روزه را انجام نداد و وقتی به آن میرسد نماز گزارد و این امر در بسیاری از مناطق اگر نگوییم در همهٔ آن، سختی و مشقت را پیش میآورد.
۶ـ یا در این مورد تعریف دیگری وجود دارد، و آیا فجر و غروب دو امر موضوعی است یا طریقی؟
«گلپایگانی»: المستفاد من الکتاب الکریم والروایات المعتبرة هو أنّ الأوقات الثلاثة، الفجر ودلوک الشمس وذهاب الحمرة المشرقیة عن سمت الرأس، موضوعات للأحکام المترتّبة علیها من وجوب الصلاة والإمساک وجواز الإفطار وغیرها. والفجر عبارة عن البیاض الحادث فی الجانب الشرقی فوق الأفق عمودیا متصاعدا نحو السماء، کذنب السرحان علی ما فی الروایات، ویسمّی الفجر الکاذب، ثمّ ینتشر کالقبطیة البیضاء أو نهر سوراء ویعترض ویضییء حسنا، ویسمّی الفجر الصادق. هذا إذا کان اللیل مظلما کما فی سائر البلدان والبلد المذکور فی السؤال مدّة عشرة أشهر.
وأمّا إذا کان اللیل مضیئا کبین الطلوعین خلال الشهرین المذکورین فی السؤال، فمن حین أخذ النور بالازدیاد والاشتداد فوق الأفق عمودیا وتبین القوی من الضعیف فهو الفجر الکاذب، وعند ما یعترض فی الأفق ویصیر کالقبطیة البیضاء أو نهر سوراء فهو الفجر الصادق الذی تترتّب علیه الأحکام، کما فی اللیالی المظلمة، والفرق بین النورین هو أنّ الأوّل یحدث
(۳۵)
فی جمیع أطراف الأرض دفعةً لکون المحور مائلاً ولم یبسط ظلّه لإخفاء نور الشمس من جمیع جوانب الأرض بخلاف النور الثّانی الشدید الذی یحدث عند طلوع الشمس فانّه یحدث فوق الأفق الشرقی صاعدا إلی السماء لمواجهة الشمس قبل شروقها من نقطة الأفق فی السماء مواجهةً للنقطة التی تشرق منها. هذا إذا کان الضوء الشدید الحادث عند الطلوع مباینا للضوء الموجود أوّل اللیل. وأمّا إذا لم یکن مباینا له بل کان مماثلاً له فالفجر فیه هو فجر أواخر اللیالی المظلمة، ولکن هذا الفرض بعید غایته، وأمّا ما ذکرتم من أنّ الاعتماد فی لندن علی درجة فی جمیع أیام السنة حتّی فی الأیام التی یتحقّق فیه الفجر الحقیقی فلیس بصحیح، بل اللازم فی تلک الأیام هو الاعتماد علی الفجر الحقیقی الذی مرّ شرحه. واللّه العالم.
ـ از قرآن کریم و روایات معتبر به دست میآید که وقتهای سهگانه سپیدهٔ صبح(فجر)، غروب آفتاب و گذشتن سرخی طرف مشرق از بالای سر، موضوعاتی برای احکامی است که مترتب بر آن میباشد(و نه طریق شناخت حکم) مانند وجوب نماز و خودداری از باطلکنندههای روزه و جواز افطار و فجر عبارت است از سفیدی که در ناحیهٔ مشرق در بالای افق به صورت عمودی به طرف بالای آسمان پیش میآید و مانند صبح کاذب میباشد، چنانچه در روایات آمده است فجر کاذب نامیده میشود و مانند پارچهٔ کتان سفید درخشندگی آن نیکو و سفیدی آن پهن و گسترده میگردد و فجر صادق نامیده میشود. این امر در صورتی است که شب تاریک باشد، همانگونه که در شهر یاد شده در سؤال به مدت ده ماه و در دیگر مناطق چنین است و اما در صورتی که شب نورانی باشد و از شبهای مهتابی به شمار رود مانند بین الطلوعین از زمانی که نور شروع به ازدیاد مینماید و به طرف بالای آسمان شدت میگیرد و نور قوی از ضعیف تشخیص داده میشود، آن فجر کاذب نام دارد و وقتی که
(۳۶)
به طرف افق در حرکت قرار میگیرد و مانند پارچه کتانی سفید، پهن و گسترده میشود، پس آنگاه فجر صادق است و احکام آن بر آن بار میشود، چنانچه در شبهای تاریک چنین است، اما تفاوت این دو نور در این است که نور نخست در همهٔ زمین به صورت دفعی ایجاد میشود؛ زیرا محور زمین مایل است و سایهٔ آن گسترده نمیشود؛ زیرا نور خورشید در همهٔ اطراف زمین مخفی است؛ برخلاف نور دوم که شدید است و به هنگام طلوع خورشید ایجاد میشود؛ زیرا این نور در بالای افق شرقی و رو به بالای آسمان ایجاد میشود؛ چرا که خورشید در نقطهٔ افق در آسمان با نقطهای که از آن طلوع مینماید برابری مینماید. این امر در صورتی است که نور شدید ایجاد شده به هنگام طلوع با نور موجود در ابتدای شب مباین باشد، اما در صورتی که با هم مماثل و همگون باشد و نه مباین، فجر در آن همان سپیدهای است که در اواخر شبهای تاریک و غیر مهتابی پیش میآید که این امر بسیار بعید است. اما آنچه که گفتید که در لندن در همهٔ روزها حتی در روزهایی که فجر و سپیدهٔ حقیقی قابل تشخیص است بر پایین آمدن آفتاب تا یک درجه از خط افق اعتماد میشود، درست نیست، بلکه لازم است در آن روزها فجر حقیقی که توضیح آن گذشت معیار قرار گیرد.
* * *
«نکونام»: نزدیک به اذان صبح، سپیدهای از سوی مشرق رو به بالای آسمان میآید که به آن فجر نخست یا فجر کاذب میگویند. هنگامی که سپیده، پهن و گسترده شد، فجر دوم یا فجر صادق است که آغاز وقت نماز صبح است و پایان وقت نماز صبح، هنگامی است که آفتاب بیرون میآید و در این زمینه، میان شبهای ظلمانی و مهتابی تفاوتی نیست و نیازی به مقایسه با روزهای سال پیش نمیباشد؛ هرچند ممکن و درست میباشد و
(۳۷)
تنها به دست آوردن اطمینان به داخل شدن وقت شرعی به هر شیوهٔ ممکن بسنده است.
قبله
س ۲۰ ـ چند سالی است مسجدی بنا شده که محراب آن کمی از قبله انحراف داشته، تکلیف چیست؟
«گلپایگانی»: با تمکن، واجب است تحصیل علم به قبله و در صورت عدم تمکن از علم، تحصیل ظن اقوی مقدم است و بعید نیست فعلا ظن حاصل از قبلهنمای رزمآرا، از میزانی که بهنظر علمای سابق (قبل از احداث آلات جدیده) بوده، اقوی باشد، لکن در بعید، مقداری تیامن و تیاسر مضر نیست؛ چون در بعید، قبله وسعت دارد.
* * *
«نکونام»: لازم است در صورت توانایی اطمینان به قبله پیدا کرد و در صورت عدم تمکن از اطمینان، ظن قوی هم کافی است و ظن حاصل از قبلههای لازم آن را کفایت میکند و در اماکن بعید از کعبه، تیامن و تیاسر اندک اشکال ندارد.
س ۲۱ ـ اگر نمازگزار از خانهٔ کعبه بسیار دور باشد و برای نمونه، در جزایر اقیانوس کبیر یا در مکه در چاه عمیقی نماز بخواند و رو به امتداد کعبه باشد و نه به عین آن، آیا نماز وی صحیح است؟
ج ـ در هر جای زمین که بهطرف کعبه مشرفه نماز خوانده شود، نماز صحیح است؛ چون از تخوم زمین زیر کعبه تا عنان سما فوق کعبه در حکم کعبه است و فرقی نیست که نمازگزار مقابل خود کعبه باشد یا زمین زیر کعبه یا فضای فوق کعبه.
(۳۸)
مکان نمازگزار
س ۲۲ ـ اگر کسی با اذن صاحبخانه مشغول نماز شود و در میان نماز وی بمیرد یا خانه را فروخت، در این صورت نماز نمازگزار چه حکمی دارد؟
«گلپایگانی»: اگر وقت وسیع است و علم به رضایت مالک بعدی ندارد یا شرعا اذن مالک بعدی مؤثر نیست، مثل وارثی که صغیر باشد، نماز را قطع کند و در مکان دیگری که مباح باشد بجا آورد و اگر وقت تنگ است، باید از آن محل خارج شود و نماز را در حال خروج تمام کند.
* * *
«نکونام»: در فرض مسأله، تمام کردن نماز در هر صورت اشکال ندارد.
س ۲۳ ـ نماز خواندن در خانهای که یکی از تیرهای سقف یا سر در یا پنجرهٔ آن غصبی است چه صورت دارد؟
ج ـ اگر تصرف در آنها محسوب نشود، اشکالی ندارد.
س ۲۴ ـ مسلمانی که مکانی مانند حمام و کلیسا را از مسیحی میخرد، آیا میتواند آن را مورد استفاده قرار دهد یا نه؟
«گلپایگانی»: استفاده از حمام مانعی ندارد و کلیسا را مسجد کنند و نماز در آن بیاشکال است.
* * *
«نکونام»: اگر مظاهر شرک از همانند کلیسا برطرف گردد، استفادهٔ مناسب از آن اشکال ندارد.
س ۲۵ ـ زن ناشزه که از شوهر سرپیجی میکند و حق هزینه و مسکن ندارد، در صورتی که در خانهٔ شوهر و یا لباسی که شوهر در اختیار او گذاشته نماز
(۳۹)
بخواند، چه حکمی دارد؟
ج ـ چنانچه شوهر راضی نباشد، نمازش باطل است.
س ۲۶ ـ آیا نماز در خانههایی که دولت در مسیر راه آهن برای کارمندان و کارگران خود ساخته و در آنجا سکونت دارند بر ساکنان و میهمانان بر آنان صحیح است یا نه؟
ج ـ با عدم علم به غصبیت، نماز خواندن مانعی ندارد.
س ۲۷ ـ نماز در مکانی که با باد پنکهٔ غصبی خنک میشود یا برق مصرفی پنکه یا روشنایی آن غصبی است چه صورت دارد؟
ج ـ در هر سه فرض، نماز صحیح است.
س ۲۸ ـ نماز خواندن در خانهٔ پدری که خمس و زکات آن را پرداخت نمیکند و رفتن به مسجد بدون اجازهٔ والدین جایز است یا نه؟
«گلپایگانی»: اگر علم به تعلق خمس یا زکات به زمین خانه یا فرش یا غیر اینها از چیزهایی که در حال نماز در آنها تصرف میکند نداشته باشد، نماز اشکالی ندارد و رفتن به مسجد بدون منع والدین نیز اشکال ندارد و اگر رفتن واجب باشد، منع آنها مؤثر نیست.
* * *
«نکونام»: نماز اشکال ندارد و تحقیق نیز لازم نیست و حکم بقیهٔ مسأله همانطور است که در متن آمده است.
س ۲۹ ـ آیا جایز است شخصی در قبرستان مسلمین که وقف است مسجدی بر قبرهای مردگان بنا کند؟ و اگر چنین مسجدی بنا شد، آیا نماز در آن
(۴۰)
صحیح است؟
ج ـ ساختن مسجد در قبرستان که زمین آن وقف قبرستان است جایز نیست، و نبش قبور مسلمین حرام است، و بهمجرد ساختن، مسجد نمیشود، ولی نماز خواندن در آن مانعی ندارد.
س ۳۰ ـ بر قبرستان عمومی دبستانی در زمان طاغوت بنا شده و این قبرستان وقف نمیباشد، حکم نماز آموزگارانی که میخواهند ظهرها نماز جماعت برگزار کنند و کسانی که نمازشان را در این مکان میخواندهاند، چیست؟ آیا میتوان نماز جماعت در آن برپا کرد یا نه؟
ج ـ گرچه ساختن دبستان در قبرستان جایز نبوده و معصیت کردهاند و باید فعلا اگر بتوانند به حال اول برگردانند، لکن در صورت عدم امکان یا عدم اقدام اهالی برای دفن در آن محل، نماز خواندن در آن مکان برای اشخاصی که مورد ابتلا آنهاست جایز و صحیح است.
مکان نمازگزار و مرقد حضرات معصومین علیهمالسلام
س ۳۱ ـ در توضیح المسایل آمده است بنا بر احتیاط واجب باید جلوتر یا مساوی با قبر پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و امام علیهالسلام نماز نخواند، حال اگر شک در تقدم یا برابری دارد، چه باید بکند و آیا این شرط نسبت به جاهل و فراموشکار و عالم تفاوت دارد یا نه؟ و همچنین شرط مذکور پیش از شروع به نماز معتبر است یا در میان و پس از نماز هم اعتبار دارد که اگر در بین نماز یا بعد از آن متوجه شود که مقدم بر قبر یا محاذی با آن است لازم باشد نماز را اعاده کند و نیز چه مقدار فاصله لازم است که اگر مقدم یا محاذی بایستد وحایلی نیز نباشد، نماز صحیح میباشد؟
«گلپایگانی»: در صورتی که شک در تقدم یا در محاذات داشته باشد، صحت
(۴۱)
نماز مشکل است و نماز ناسی یا جاهل به موضوع صحیح است و عالم به حکم نمازش باطل است و نماز جاهل به حکم نیز علی الاحوط باطل است و تفاوتی بین قبل از عمل و اثنا و بعد از آن نیست و فاصله باید زیاد باشد؛ بهطوری که صدق تقدم و محاذات نکند و از صدق وحدت مکان خارج باشد.
* * *
«نکونام»: در صورتی که شک در تقدم یا برابری با قبر معصوم داشته باشد، نماز صحیح است و جاهل به حکم نیز همچون جاهل به موضوع نمازش صحیح است. فاصله نیز باید به اندازهای باشد که بهطور عرفی مقدم بودن یا برابری صدق نکند؛ ولی صدق نکردن وحدت مکان بر مکان نمازگزار و قبر معصوم، لازم نیست؛ چون نماز گزاردن در پشت قبر با وحدت مکان قابل جمع است.
دفن میت مسلمان در محل غیر مناسب
س ۳۲ ـ قبرستانی که حکومت وقت در پیش از انقلاب، بخش عمدهای از آن را از بین برده و درختکاری کرده و همان وقت جمعی از مؤمنان آن زمان در آنجا مسجدی بنا کردند و در بنای مسجد از قرار اظهارات خود بانیها نبش قبر نیز نکردهاند ولکن در محل دیوارها و ستونها بعید است نبش قبر نشود، اکنون سؤال این است که نماز خواندن در آن مسجد یا مجالس سخنرانی و عزاداری و مانند آن جایز است یا نه؟
«گلپایگانی»: بنای مسجد در قبرستان جایز نیست و محل ساختمان به قبرستان بودن خود باقی است و منع از دفن اموات در آن محل جایز نیست، ولی نماز خواندن در آن و تشکیل مجالس دینی مانعی ندارد، اما ثواب نماز در مسجد را ندارد.
* * *
(۴۲)
«نکونام»: در صورتی که محل قبرستان، برای دفن مردگان مناسب نباشد و خطرهای اجتماعی همراه داشته باشد یا احتمال تخریب داده شود یا بهتناسب عرف و محل از نظر قانونی ممنوع شده باشد، دفن مردگان در آن محل جایز نیست؛ هرچند قبرستان، عنوان خود را داشته باشد و سلب عنوان از آن نشود ولی گزاردن نماز و تشکیل مجالس دینی در آن اشکال ندارد.
س ۳۳ ـ اگر فقط شیشهٔ بسیار نازکی بین مرد و زن نامحرم حایل باشد، آیا نماز آنها در یک اتاق صحیح است یا خیر؟
ج ـ چنانچه در جایی باشد که خلوت با اجنبیه صدق کند باطل است؛ هرچند شیشه فاصله باشد.
ساخت و خریدوفروش مجسمهٔ حیوانات
س ۳۴ ـ گذاشتن علامت ـ که به صورت غالب در ماه محرم تهیه و تزیین میشود ـ در مساجد در حالی که دارای مجسمههایی مانند کبوتر، طاووس و مانند آن است چه حکمی دارد و خرید و فروش این علامت چگونه است و نماز خواندن در برابر آن با توجه به مجسمههایی که دارد، جایز است یا خیر؟
«گلپایگانی»: ساختن مجسمهٔ حیوان و همچنین اجرت گرفتن برای آن نیز حرام است و اما خرید و فروش و نگهداری آن حرام نیست، لکن شدیدا مکروه است و نماز خواندن مقابل آن نیز مکروه است؛ مگر روی آن را بپوشانند و حکم آن تفصیلا در وسیلةالنجاة مرحوم آیتالله اصفهانی قدسسره مرقوم است، مراجعه شود.
* * *
«نکونام»: ساختن مجسمهٔ حیوانات یا دیگر اشکال طبیعی در زمان ما و در
(۴۳)
محیطهای معمول اشکالی ندارد و اجرت ساخت آن حرام نیست؛ چنانچه خرید و فروش آن نیز مکروه نمیباشد؛ هرچند نماز خواندن در مقابل آن بدون وجود پوششی روی آن مکروه میباشد.
س ۳۵ ـ روی زمین مباح، مشمایی مغصوب فرش شده و روی مشمای مغصوب قالی و مانند آن انداختهاند؛ به این معنا که فرش وسط غصبی، و زمین زیر و روی آن مباح میباشد، نماز در چنین جایی چگونه است؟
ج ـ نماز روی فرش مغصوب؛ ولو بهواسطه، جایز نیست.
حشیش و مکان نمازگزار
س ۳۶ ـ آیا گزاردن نماز در اتاقی که در آن حشیش میکشند باطل است و آیا کسی که حشیش میکشد نماز وی تا چهل روز باطل است؟ اگر کسی که حشیش کشیده، حال طبیعی پیدا کرد و وضو گرفت و نماز خود را خواند، نمازش صحیح نیست؟
«گلپایگانی»: صحت نماز مشروط به شرطی غیر از آنچه در رسالههای عملیه ذکر شده نیست و کسی که حشیش میکشد، اگر در حال بیهوشی و بی التفاتی نماز بخواند؛ بهطوری که ملتفت عمل و اذکار خود نباشد، نماز وی باطل است، ولی بعد از آن که به هوش آمد و ملتفت شد، اگر وضو بگیرد و نماز بخواند، اشکال ندارد و دربارهٔ شرب خمر روایت شده که تا چهل شب نماز قبول نمیشود نه این که تکلیف نماز ساقط باشد، بلکه واجب است نماز بخواند که تارک الصلاة شمرده نشود. نسبت به حشیش هم اگر مستی میآورد، محتمل است که این اثر را داشته باشد. خداوند متعال مسلمانان را از این سموم و گرفتاریها و خطرات حفظ فرماید.
* * *
(۴۴)
«نکونام»: استعمال حشیش ـ جز در موارد بسیار اندک، آن هم برای برخی افراد ـ سبب بیهوشی نمیشود، و نشئگی، خماری و بیالتفاتی معمول و متعارف آن مشکلی نسبت به صحت نماز پیش نمیآورد و داستان باطل بودن نماز در اتاقی که در آن حشیش میکشند یا نجس بودن سقف آن اتاق و مسألهٔ عدم قبولی نماز تا چهل روز، از پندارهای عامیانه میباشد. استعمال حشیش مستی نمیآورد و نشئگی و خماری آن، هیچ نسبتی با مستی شراب ندارد و بر فرض حصول چنین حالتی، هرگز نباید به آن، نسبت احتمال عدم قبولی نماز تا چهل شب را داد؛ چرا که مسألهٔ شراب بهطور کلی با حشیش متفاوت است و نباید مفاسد این دو را با هم مقایسه نمود؛ زیرا شراب مستی میآورد و عقل و اندیشهٔ آدمی را ـ در حالت مستی ـ زایل میسازد و برای همیشه سستی اندیشه و عقل را همراه دارد و تکرار آن آدمی را در جهت روحی و نفسانی همچون مرداری میسازد و آن را در سطح حیوانات نجاستخوار قرار میدهد. شراب به ظاهر ارگانیسم جسمانی و مزاجی آسیب صوری وارد نمیسازد، ولی اختلالات جدی حاصل از آن را در عقل، اندیشه، بینش و منش آدمی نمیتوان نادیده گرفت؛ اما حشیش تنها مشکلات جسمانی و مزاجی به دنبال دارد و زیانهای روحی و تخریبهای معنوی شراب را در پی ندارد؛ هرچند تمام کسانی که به دنبال دود، دخانیات، افیون، تریاک و مواد مخدر میروند مشکلات نفسانی و مزاجی داشته و برای رهایی از مشکلات نفسانی و مزاجی خود است که به این امورِ خانمانسوز متوسل میشوند و به بهانهٔ آثار زودگذر آن، به عنوان آخرین چاره، گرفتار سستیهای نهادی و ریشهای میگردند و خود را معتاد و ناسالم میسازند که اینجا به
(۴۵)
فرمودهٔ ایشان باید گفت: «خداوند منّان مسلمانان را از این سموم و خطرات آنها حفظ نماید».
س ۳۷ ـ آیا میتوانیم در نمازخانهٔ دانشکدهٔ علوم مشهد نماز بخوانیم یا نه؟
«گلپایگانی»: اگر علم به غصبی بودن زمین آن ندارید، اشکال ندارد، بلکه نماز را در آنجا بخوانید که تعظیم شعایر هم شده باشد و دیگران هم در آنجا بیایند و با دانشجویان مسلمان آشنا و مرتبط شوند.
* * *
«نکونام»: اشکال ندارد و تحقیق و بررسی از غصب بودن یا نبودن آن نیز لازم نیست.
رحل گذاشتن برای نماز
س ۳۸ ـ شخصی در مسجد جهت نماز جماعت رحل گذاشته و از آنجا بیرون رفته و جماعت برپا شده و صاحب رحل مراجعت نکرده است، در این صورت به محض منعقد شدن نماز جماعت، حق او از آن مکان ساقط شده و دیگری میتواند جای او را تصرف کند یا نه؟
«گلپایگانی»: بعد از منعقد شدن جماعت احتیاط آن است که تا امام به رکوع رکعت اول نرفته، جای او را اشغال نکنند.
* * *
«نکونام»: تا رکوع رکعت اول حق او باقی است و باید صبر شود.
لباس نمازگزار
س ۳۹ ـ عینکی که دستهٔ آن مخلوط به طلاست یا آن داخل آن، طلا و روی آن برنج است، نماز خواندن با آن چه حکمی دارد؟
«گلپایگانی»: اگر دستهٔ آن مخلوط به طلاست؛ بهنحوی که ظاهر باشد، نماز
(۴۶)
در آن برای مرد جایز نیست، ولی اگر طلا در داخل آن باشد و ظاهر نباشد، عیبی ندارد.
* * *
«نکونام»: در هر صورت اشکال ندارد.
س ۴۰ ـ آیا نماز خواندن با کلاهگیس زنان که از اجزای انسانی است جایز است یا نه؛ چرا که انسان حیوان حرام گوشت است؟
ج ـ اجزای انسان از اجزای حیوان حرام گوشت استثناء شده است و نماز با کلاه مزبور مانعی ندارد.
س ۴۱ ـ اگر مرد انگشتر طلا یا ساعت طلا برای همسر خود خریده و جهت امتحان یا برای نگهداری و حفظ آن به دست خود کرده، در موقع نماز یا غیر نماز چه حکمی دارد؟
«گلپایگانی»: برای مرد حرام و نماز با آن باطل است.
* * *
«نکونام»: استعمال طلا اگر از باب تشبیه به زنان نباشد و یا مورد استفادهٔ مباشری نباشد، اشکال ندارد.
س ۴۲ ـ شخصی دو جامه دارد: یکی نجس و دیگری پاک، و به حمام میرود و به اشتباه جامهٔ نجس را میپوشد و چند نماز میخواند، نمازهای او چه حکمی دارد؟
«گلپایگانی»: ظاهرا در فرض مذکور، نمازهایی که خوانده صحیح است و قضا ندارد.
* * *
(۴۷)
«نکونام»: در صورتی که وقت باقی است لازم است نماز را دوباره بگزارد و نمازهای دیگر وی درست است و قضا ندارد.
س ۴۳ ـ لو أصاب ثوبه دم ولا یدری أی دم هو، أ من حیوان بحری حلال کدم السمک الحلال حتّی تجوز الصلاة معه وإن کان کثیرا، أم من بحری حرام کدم السمک الحرام حتّی لا تجوز معه الصلاة وإن کان قلیلاً أم من دم حیوان برّی حلال اللحم کالغنم والبقر مثلاً حتّی تجوز الصلاة معه، إن کان أقلّ من درهم أم من الدماء الثلاثة أو المیتة أو نجس العین حتّی لا تجوز معه الصلاة، وإن کان قلیلاً، فما تکلیفه، وهل لنا أصل یرجع إلیه فی ذلک، فیقال لا تجوز الصلاة مع کلّ دم حتّی یعلم الجواز؛ لأنّ الأصل ذلک أو یقال الأصل جواز الصلاة مع کلّ دم إن کان أقلّ من درهم حتّی یعلم عدم الجواز. المرجوّ من فضلکم الجواب مع بعض الإشارة إلی الفروق التی تکون بین الأسئلة، ولکم مزید الشکر.
ـ اگر خونی به لباس انسان برسد و نداند از کدام یک از خونهاست، آیا از حیوان دریایی حلال گوشت است مانند ماهی یا از حیوانات خشکی حلال گوشت مانند گوسفند و گاو تا در صورتی که کمتر از درهم است نماز در آن جایز باشد یا از خونهای سهگانه و میته یا نجس العین است تا هرچند اندک باشد نماز در آن جایز نباشد، تکلیف وی چیست؟ آیا در این مورد اصلی وجود دارد تا به آن مراجعه شود و برای نمونه گفته شود اصل این است که با هیچ خونی نمیتوان نماز گزارد تا این که نوع آن دانسته شود یا اصل این است که نماز با هر خونی که کمتر از درهم است جایز است تا این که جایز نبودن آن دانسته شود؟
«گلپایگانی»: کلّ دم یحتمل أن یکون طاهرا یحکم بطهارته، وجواز الصلاة فیه، وإن احتمل کونه من غیر المعفوّ. نعم فی المتخلّف فی الذبیحة إذا احتمل عدم خروج المقدار المتعارف من الدم، فالأحوط معاملة النجاسة معه، وکلّ دم علم بنجاسته تجوز الصلاة فی أقلّ من الدرهم منه ما لم یعلم إنّه من غیر المعفوّ عنه.
(۴۸)
ـ هر خونی که طهارت آن احتمال داده شود به پاک بودن آن و جواز گزاردن نماز در آن حکم میشود؛ هرچند احتمال داده شود از خونهای بخشیده شده نباشد. بله، در خونی که در بدن حیوان ذبح شده باقی میماند اگر احتمال داده شود خون متعارف از آن خارج نشده، احتیاط آن است که نجس دانسته شود و هر خونی که نجاست آن دانسته شود، چنانچه کمتر از درهم باشد، تا زمانی که دانسته نشود که از خونهای بخشیده نشده است نماز در آن جایز است.
* * *
«نکونام»: کلّ دم یحتمل أن یکون طاهرا یحکم بطهارته، وجواز الصلاة فیه، وإن احتمل کونه من غیر المعفوّ إلاّ فی المتخلّف فی الذبیحة إذا احتمل عدم خروج المقدار المتعارف من الدم.
ـ هر خونی که طهارت آن احتمال داده شود به پاک بودن آن و جواز گزاردن نماز در آن حکم میشود؛ هرچند احتمال داده شود از خونهای بخشیده شده نباشد، مگر در خونی که در بدن حیوان ذبح شده باقی میماند و احتمال داده شود خون متعارف از آن خارج نشده است.
س ۴۴ ـ آیا با کراوات میشود نماز خواند یا نه؟
«گلپایگانی»: گرچه کراوات، شعار مسیحیهاست و بر مسلمین لازم است از آن اجتناب نمایند، ولی با شیوع آن در بین مسلمانان از مدتهای مدیده، نماز خواندن با آن فعلا اشکال ندارد.
* * *
«نکونام»: نماز خواندن با آن در این زمان اشکال ندارد.
(۴۹)
س ۴۵ ـ آیا نماز خواندن بدون کلاه کراهت دارد؟
«گلپایگانی»: کراهت نماز خواندن با سر باز به نظر نرسیده.
* * *
«نکونام»: کراهت ندارد.
س ۴۶ ـ لقد اشتهر بین النّاس أنّ العمامة السوداء مختصّة بأولاد فاطمة علیهاالسلام ، ولا یجوز لغیرهم مطلقا، فهذا صحیح أم لا، وعلی الصحّة هل لها أساس من نصّ أو حدیث أو دلیل آخر، فما هو بینوا توجروا؟
ـ در میان مردم مشهور است که عمامهٔ سیاه ویژهٔ فرزندان حضرت فاطمه علیهاالسلام است و برای دیگران به صورت مطلق استفاده از آن جایز نیست، آیا این امر صحیح است و بر فرض درستی، آیا اساسی مانند نص یا روایت یا دلیل دیگری دارد؟
ج ـ لبس العمامة مستحبّ، ولا سیما فی حال الصلاة، والنبی الأکرم صلیاللهعلیهوآله وأولاده الائمة علیهمالسلام کانوا یلبسونها، والألوان تابعة للعرف، کما فی العصور المتأخّرة عنهم علیهمالسلام .
ـ پوشیدن عمامه بهویژه در حالت نماز مستحب است و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و فرزندان ایشان حضرات ائمهٔ اطهار علیهمالسلام نیز آن را میپوشیدند، و رنگها تابع عرف است، چنانچه در دورهٔ آخر از عصر حضور حضرات معصومین علیهمالسلام چنین بوده است.
س ۴۷ ـ کسی که علم اجمالی دارد که یا لباس وی نجس است یا لباس همسایه و به مقتضای قاعده نسبت به هر کدام، شبههٔ بدوی است، ولی اگر آن جامه را از همسایه خریداری نماید، حال اگر یک نماز را با هر دو لباس بخواند، بطلان آن نماز معلوم است، ولی اگر دو نماز با آن دو لباس بخواند؛ یعنی یک نماز با یک
(۵۰)
لباس و نماز دیگر با لباس دیگری بخواند، آیا چنین علم اجمالی منجز است یا هر دو نماز صحیح است و نسبت به هر یک شبههٔ بدوی است؟
ج ـ در فرض سؤال، علم اجمالی منجز است. پس اگر دو لباس را بپوشد و نماز بخواند، بطلان نماز یقینی است و نماز در یکی از آن دو جامه محتمل البطلان است و موجب برائت ذمه نمیشود و اگر ظهر را در یکی بخواند و عصر را در دیگری، نماز عصر یقینی البطلان و نماز ظهر محتمل البطلان است و موجب برائت ذمه نیست، و اگر یک نماز را یک مرتبه در یکی و مرتبهٔ دیگر در دیگری بخواند، یقین حاصل میشود که در لباس طاهر نماز خوانده و صحیح است.
س ۴۸ ـ زن در حمام است و اگر بخواهد لباس بپوشد، وقت نماز میگذرد، آیا وی میتواند به صورت برهنه نماز بخواند؟
ج ـ در صورتی که وقت به قدری ضیق است که اگر بخواهد ساتر تهیه نماید نماز قضا میشود، برهنه نماز بخواند.
طرح مناسب پوشش زن
س ۴۹ ـ آیا زن میتواند نماز را بدون چادر اقامه کند و آیا روسری و لباس جای چادر را میگیرد یا خیر؟
«گلپایگانی»: برای نمازگزار اگر زن است لازم و شرط است ساتری که او را در حین نماز بپوشاند و شرط نیست ساتر خصوص چادر باشد. اگرچه بهتر است؛ خصوصا اگر بدون چادر حجم بدن نمایان باشد، بلکه سزاوار است که چادر در نماز ترک نشود و همچنین در غیر نماز، چون در ایران و بعض بلاد اسلامی چادر جزو شعایر است.
* * *
(۵۱)
«نکونام»: در ایران با آن که چادر به شکل موجود در میان خانمهای مسلمان ایرانی از شعایر مذهبی و سمبل حجاب زن اهل ایمان است و به جهت پوشش حجم بدن، با عفتِ هرچه بیشتر سازگار است، به سبک موجود از جهات بسیاری بدترین وسیلهٔ حجاب و پوشش میباشد؛ زیرا با توجه به کیفیت نرمی و لیزی مو و نیز چادر و حالت مدور بودن سر، زن برای حفظ چادر خویش، عامل نگاهدارندهای جز دو دست ندارد و دیگر توانایی هیچ گونه فعالیت فردی یا اجتماعی را ندارد و امکان استفادهٔ درست و طبیعی از دستهای خود، همچون هر انسانی را نخواهد داشت؛ بهگونهای که نمیتواند چیزی بهدست گیرد یا کار اجتماعی مداومی را پیگیری نماید و به انجام رساند و نمیتواند بهطور عادی، در حدود شؤون خود، موجود فعّال اجتماعی باشد؛ چرا که با محدودیت وی هیچ یک از این امور به آسانی تحقق نمییابد. گذشته از آن که این گونه حجاب، خود بدحجابی را نیز در بر دارد؛ چون خواسته یا ناخواسته، زن نسبت به سر، گردن و اندام خود، در معرض دید نامحرم قرار خواهد گرفت؛ بهویژه هنگامی که میخواهد چادر خود را جابهجا یا باز و بسته کند و سپس بر سر نگاه دارد که حتی با وجود دو دست نیز مشکل دارد، بلکه هنگامی که در دید نامحرم است، این امر هرگز ممکن نمیباشد و باید یا پناهگاهی خلوت برای آن بیابد یا دو دست دیگر هم به کمک گیرد. شکل کنونی چادر، پوشش درست شرعی نیست و آزادی دستهای زن و فعالیتهای لازم اجتماعی را از وی میگیرد و بهطور اساسی، پوششی هماهنگ با شرع مقدس اسلام نمیباشد و فقیهان دینی چنین ترسیمی از حجاب شرعی را نداشتهاند و اگر منسوب به ایشان باشد، ترسیمی ناقص است.
مناسب است چادر به شیوهٔ زیر ارایه شود که با دور بودن از اشکالات چادر کنونی، افزوده بر این که همهٔ اهرمهای عفّت را داراست،
(۵۲)
مناسبترین و راحتترین پوشش برای زن میباشد؛ به این صورت که عامل نگاهدارندهای غیر از دستها در آن به کار گرفته شود و از جلو به تمامی دوخته شود تا از باد دادن آن جلوگیری کند و قابل بالا رفتن یا گیرکردن به جایی نباشد و در ناحیهٔ سر، گلو یا سینه، با طراحی بسیار مناسبی که سلب آزادی از زن را نداشته باشد، عامل نگاهدارندهای نهاده شود؛ بهگونهای که برای حفظ آن هرگز نیازی به دست نباشد؛ تا زن بتواند بهراحتی در اجتماع ظاهر شود و به صورت پیوسته، فعالیتهای اجتماعی مناسب خود را دنبال نماید؛ بدون آن که نگاه داشتن حجاب، مزاحم وی گردد یا بدحجابی و بیحجابی را همراه داشته باشد یا آن که بخواهد در تابستان از چند لباس زیر چادر، استفاده کند.
پس میتوان با طرحی درست نسبت به چادر، بهترین حجاب شرعی را که متناسب عفت و آزادی زن باشد ترسیم نمود و با استفاده از طراحی اهل فن، حجابی متناسب با شرع را ارایه داد تا بسیاری از مشکلات ذهنی یا عملی نسبت به حجاب برطرف گردد.
البته، باز بودن صورت و دو دست اشکال ندارد و از این رو طرح «پوشیه» و نقاب آن گونه که گاهی مورد استفاده برخی از زنهای مذهبی قرار میگیرد، از بدترین عوامل اجتماعی و بلکه عقیدتی است و با جامعهٔ اسلامی تناسبی ندارد و مشکلات فراوانی را نیز به همراه دارد و گذشته از تحریک عمومی، ناهمگونی اجتماعی و سلب آزادی زن، حالت طبیعی متناسب با انسان را نیز ندارد؛ پس در جامعهای پیشرفته لازم نیست مانعی سیاه و مزاحم برای دید چشمان ایجاد نمود و آن را الگوی حجاب شرعی نامید؛! چرا که چهرهٔ فرد، سنگ محک ایمان او از ناپاکی میباشد و خداوند منّان برای ترسیم درست حکمتهای الهی، چهره را با تمامی زیباییهای خود که نمادی از تمامی حالات جسمانی و روحانی یک فرد
(۵۳)
میباشد در دید قرار داده و از این جهت تفاوتی میان زن و مرد ننهاده است و نباید دین و آفرینش را با تعصبهای عامیانه در هم آمیخت.
البتّه، این امر نیز باید روشن باشد که دیگر حجابهای به اصطلاح اسلامی ـ همچون مانتو ـ که اکنون در جامعهٔ ما رایج گردیده است؛ هرچند میتواند حجم بدن را بهگونهٔ ملموس ظاهر نسازد، ولی حجاب مطلوبی نیست، بلکه حجاب مورد پسند دین، شرع و اخلاق و متناسب با حرمت زن مسلمان، همان است که ترسیم گردید و در هر صورت، تفاوتی میان حجاب نماز و غیر نماز نیز نمیباشد و حتّی پوشش در غیر نماز از شرایط بیشتری برخوردار است.
در مورد حجاب و پوشش، امری که باید در تمامی انواع آن مورد اهمیت قرار گیرد، جلف و سبکسرانه نبودن آن است که میتواند با هر نوعی از حجاب یا بدحجابی یا بیحجابی همراه باشد و حجاب دینی نباید در طرح، قالب، شکل، رنگ، نوع پارچه و دیگر ویژگیها، جلف، ناموزون و محرک باشد. خداوند منّان در این زمان، جامعه و زنهای ما را از شرور و آفات، و از افراط و تفریط، و از شیاطین انسانی و افکار ظلمانی دور بدارد. انشاء اللّه.
نماز با لباس غصبی در زندان
س ۵۰ ـ محبوس در زندان که لباس غصبی به تن دارد، چگونه باید نماز بخواند و هرگاه نداند لباس وی غصبی است یا نه، چه تکلیفی دارد؟
«گلپایگانی»: در فرض سؤال، اگر لباسش منحصر به مغصوب باشد، واجب است احتیاط کند؛ یعنی یک مرتبه برهنه و یک مرتبه در لباس مغصوب نماز بخواند، و با فرض شک، اگر مسبوق به علم به غصبیت نباشد، نماز در همان لباس صحیح است.
* * *
(۵۴)
«نکونام»: در فرض یاد شده، در صورت علم به غصبی بودن و عدم دسترسی به لباس دیگر، با لباس غصبی میتوان نماز گزارد و نیازمند خواندن نماز در مرتبهٔ دوم به صورت برهنه نیست؛ هرچند در صورت کوتاهی در جهت ابتلا به چنین مانعی گناه کرده است.
س ۵۱ ـ مادری که مشغول خواندن نماز است و بچهٔ خود را ناراحت میبیند، در صورتی که بیشتر یا تمام بدن آن بچه نجس است آیا میتواند او را جهت تسلی در آغوش بگیرد یا نه؟
ج ـ اگر لباس ساتر متنجسی که بشود بهتنهایی با آن ستر عورت کرد یا عین نجاست همراه بچه نباشد، مانعی ندارد.
س ۵۲ ـ اگر نمازگزار لباسی همراه داشته باشد که عورت را نمیپوشاند، مانند جوراب، و به خونهای سهگانه(خون حیض، نفاس و استحاضه) یا به نجسی، متنجس شده باشد، نماز خواندن با آن جایز است یا نه؟
ج ـ اگر عین نجاست در آن نباشد، جایز است.
محمول متنجس در نماز
س ۵۳ ـ دندانهای مصنوعی گاه با خون لثه نجس میشود و انسان فراموش میکند آن را تطهیر نماید و با همان حال نماز میخواند، آیا آن نماز صحیح است یا نه؟
«گلپایگانی»: اگر ظاهر دهان پاک باشد، نمازش صحیح است.
* * *
«نکونام»: دندان مصنوعی حکم دندان طبیعی را دارد.
(۵۵)
(۵۶)
ساختار نماز
اذان و اقامه
س ۵۴ ـ آیا میشود در بین اذان و اقامه سخن گفت؟
ج ـ فصل بین اذان و اقامه به کلمات آدمی ننمایند و قرآن یا دعا اگر طولانی نشود مضر نیست، لکن بهقصد ورود نخوانند.
س ۵۵ ـ آیا جایز است با اذانی که از نوار کاست شنیده میشود نماز خواند یا باید اذان دیگر گفت؟
ج ـ اذان ضبط صوت، مجزی از اذان نماز نیست.
س ۵۶ ـ در موارد سقوط اذان، آیا گفتن اذان حرام است یا مانعی ندارد؟
ج ـ در فرض مرقوم، سقوط اذان به نحو رخصت است؛ بنابراین گفتن آن مانعی ندارد.
س ۵۷ ـ اذان گفتن با بلندگو در صبح که مردم در خواب هستند، جایز است یا نه؟ آیا مردم آزاری، هست یا نه؟
«گلپایگانی»: اذان گفتن هرچند موجب بیدار شدن دیگران شود جایز است،
(۵۷)
مگر یقین کند که موجب مرض یا شدت مرض کسی شود.
* * *
«نکونام»: اذان عمومی اشکال ندارد، مگر آن که صدای آن در محل غیر عادی باشد و بیش از اندازهٔ متعارف باشد.
س ۵۸ ـ آیا اذان گفتن برای نماز عصر یا نماز عشا در وقتی که نماز عصر با نماز ظهر و نماز عشا با نماز مغرب خوانده شود و فاصلهای ایجاد نشود جایز است یا نه؟ اگر جایز نیست، آیا با خواندن تعقیبات، فاصله ایجاد میشود و میتوان بعد از تعقیبات اذان گفت یا نه و چنانچه تعقیبات را فاصله میدانید با خواندن تسبیح معروف صدیقهٔ طاهره علیهاالسلام و دعایی که معمولا در جماعات خوانده میشود، فاصله حاصل میشود و آیا هنوز امام جماعت یا بعضی از مأموران مشغول خواندن تعقیب و نوافل میباشند، مؤذن میتواند اذان بگوید یا باید صبر کند تا تعقیبات و نوافل تمام شود؟
«گلپایگانی»: در فرض سؤال، گفتن اذان جایز است؛ اگرچه اولی مراعات احتیاط و نگفتن آن است و با خواندن نماز نافله یا تعقیبات مفصله که زیاد طولانی باشد، فصل حاصل میشود و گفتن اذان مانعی ندارد. بلی، با خواندن تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام یا تعقیبات مختصره، فصل حاصل نمیشود و بهتر نگفتن اذان است و کسی که نافله خوانده جایز است اذان بگوید؛ هرچند نافلهٔ دیگران تمام نشده باشد.
* * *
«نکونام»: بعد از تمام شدن نماز ظهر یا مغرب میتوان برای نماز عصر یا عشا اذان گفت؛ اگرچه فاصلهای ایجاد نشود و به طور کلی نیازی به فاصله جز اتمام نماز نیست.
(۵۸)
س ۵۹ ـ کسی که نماز ظهر یا مغرب خود را به نماز عصر یا عشا امام اقتدا کرده، پس از سلام، صفوف جماعت پراکنده نشده است که میخواهد نماز عصر یا عشای خود را فرادا بخواند، آیا برای نماز خود میتواند اقامه بگوید یا اقامه از او ساقط است؟
ج ـ در فرض مذکور، اقامه ساقط نیست.
س ۶۰ ـ اگر در اذان به اشتباه «قد قامت الصلاة» گفته شود، وظیفه چیست؟
ج ـ زیادی «قد قامت الصلاة» اشتباها، مضر به صحت اذان نیست.
نیت
س ۶۱ ـ نمازگزار در بین نماز شک میکند که آیا نماز معینی را که میخواند قصد کرده یا نماز دیگری را، حال تکلیف چیست؟
ج ـ اگر در حال شک، خود را در نماز معین میبیند بنا بگذارد که همان نماز را نیت کرده است.
س ۶۲ ـ در صورت شک در این که آفتاب طلوع کرده یا نه، آیا میتواند وضو و نماز را به قصد قربت مطلق بجا آورد؟
ج ـ وضو به قصد ما فی الذمه از برای نماز ادا یا قضا، و نماز به قصد ما فی الذمة از ادا و قضا اشکال ندارد و اگر وضو را به قصد این که با طهارت از حدث باشد بگیرد، در هر صورت، کافی و مجزی است.
س ۶۳ ـ اگر نمازگزار هنگامی که مشغول تسبیحات اربعه میباشد شک کند که آیا رکعت آخر نماز عصر است یا رکعت آخر نماز ظهر و نیز در مغرب و عشا شک کند که در رکعت سوم نماز مغرب است یا در رکعت چهارم عشا، تکلیف
(۵۹)
وی را بیان فرمایید.
ج ـ نماز را به رجا آخر ظهر تمام کند و عصر را بعد از آن بخواند و در مغرب و عشا به رجاء سوم مغرب، نماز را تمام کند و بعد عشا را بخواند.
س ۶۴ ـ شخصی در نماز صبح، نیت نماز مغرب کرد و در رکعت دوم آن را به یاد آورد، آیا در این صورت، عدول به نماز صبح جایز است یا نه؟
ج ـ اگر مقصود این است که شخص مذکور در مقام ادای نماز صبح قصد نموده، دو رکعت نمازی را که واجب است بین الطلوعین بجا آورد و اشتباها اسم آن را مغرب تصور کرده و بعد اسم آن یادش آمده، نمازش صحیح است و اگر جدا سه رکعت نماز مغرب را قصد نموده، نمازش باطل و عدول صحیح نیست و باید نماز صبح را از اول شروع نماید.
س ۶۵ ـ کسی که نماز ظهر و عصر را نخوانده است، چنانچه در وقت عصر از روی غفلت قصد نماز ظهر را کند و در بین نماز متوجه شود که وقت مختص به عصر است، آیا میتواند نیت را به نماز عصر برگرداند؟
ج ـ نمیتواند، بلکه نماز را قطع کند و به نیت نماز عصر، وارد نماز شود.
س ۶۶ ـ اگر در بین نماز، حالت غفلتی برای نمازگزار پیش آید و نداند در حال خواندن چه نمازی است، فریضه است یا نافله، اداست یا قضا، نماز خود میباشد یا نیابتی، و پس از لحظهای آن را متوجه شود، آیا نماز وی به خاطر غفلت و ادامه نداشتن نیت، اشکال پیدا نمیکند؟
ج ـ نماز باطل نیست، ولی در حال غفلت بهقصد ما فی الذمه قرائت و ذکر را بگوید.
(۶۰)
تکبیرة الاحرام
س ۶۷ ـ اگر در درستی تکبیرة الاحرام شک شود یا واقعا اشتباه ادا گردد، و دوباره آن را بلافاصله پس از اولی بگوید و بین آن دو با پشت به قبله کردن فاصله نیندازد، آیا صحیح است یا خیر؟
ج ـ باید از تکبیرة الاحرام دوم نیز صرف نظر نموده و مجددا تکبیرةالاحرام بگوید.
طمأنینه در نماز
س ۶۸ ـ در موردی که هنگام ادای کلمهای بدن حرکت کند؛ مثلا موقع ادای «نستعین» بدن حرکت نماید و بخواهیم لفظ را دوباره تکرار نماییم، آیا تکرار همان لفظ کافی است یا باید از اول آیه را تکرار نمود؛ یعنی از «ایاک» و همچنین در موردی که آن کلمه به اشتباه گفته شده باشد، چگونه باید آن را تکرار نمود؟
ج ـ حرکت بدن بهمقداری که لازمهٔ ادای کلمهٔ «نستعین» است مضر به صلات نیست و در مورد لزوم، اعادهٔ خود کلمه کافی است، ولی اگر شک در صحت بعد از ادای کلمه باشد، اعاده لازم نیست.
س ۶۹ ـ آیا حرکت دادن سر در حال قرائت و دیگر ذکرهای واجب نماز اشکال دارد یا خیر؟
ج ـ اگر حرکت جزیی باشد، مانع ندارد و منافی با طمأنینهٔ واجب نیست.
س ۷۰ ـ اگر در حال سجده، کف دست روی زمین باشد، اما انگشتان دست حرکت کند، آیا اشکال دارد یا خیر؟
ج ـ انگشتان هم از طرف باطن کف باید با آرامش روی زمین باشد، ولی
(۶۱)
حرکت جزیی که منافی با وضع باطن انگشتان روی زمین نباشد، مانع ندارد.
س ۷۱ ـ نمازهای واجب را در قطار و هواپیما که در حال حرکت است میشود خواند یا نه؟
ج ـ با مراعات همهٔ شروط، مانند استقبال واستقرار، جایز است، و حرکت انسان به تبع قطار و هواپیما ضرر ندارد و اگر مراعات شروط کاملا ممکن نیست و وقت هم تنگ نیست، صبر کند پس از پیاده شدن بخواند والا در قطار یا طیاره با مراعات قبله و استقرار به هر مقدار ممکن است بخواند.
س ۷۲ ـ قیام متصل به رکوع؛ چنانچه در رسالهٔ عملیه مذکور است رکن میباشد، حال اگر شخص در حال قیام، مشغول خواندن حمد و سوره است و یک یا دو کلمه آخر سوره، مثلا «کفوا أحد» را در حال رفتن از قیام به رکوع بگوید، آیا نماز وی اشکال دارد؟ و آیا صورت عمدی آن با شکل سهوی آن تفاوت دارد؟
«گلپایگانی»: قیام متصل به رکوع همان است که انسان ایستاده باشد و به رکوع برود. پس در فرض مسأله، قیام متصل به رکوع به عمل آمده، لکن اگر عمدا مقداری از سوره را در حال خم شدن بخواند، نمازش باطل است برای آن که قیام در حال حمد و سوره و طمأنینهٔ آن واجب است و ترک عمدی آن موجب بطلان نماز است و اگر سهوا باشد، نماز صحیح است و احتیاطا دو سجدهٔ سهو بجا آورد.
* * *
(۶۲)
«نکونام»: در صورت سهو، نماز صحیح است و نیازی به انجام دو سجدهٔ سهو نیست.
نماز شخصی که نمیتواند نماز را ایستاده بخواند
س ۷۳ ـ شخصی که قادر بر بلند شدن نیست، ولی میشود به وسیلهٔ دیگران بلند شود، نماز را نشسته بخواند یا دیگری را وادار نماید که او را بلند کند، و همچنین وقتی او را بلند میکنند، بدن وی در حال قیام حرکت میکند و آرام نیست، مگر آن که تکیه نماید که در این صورت حرکت بدن وی کمتر میشود، حال آیا نماز را ایستاده بخواند یا نشسته؟
«گلپایگانی»: در هر دو فرض، واجب است که ایستاده نماز بخواند.
* * *
«نکونام»: شخصی که تنها با تکیه دادن به جایی میتواند نماز را ایستاده بخواند، لازم است آن را با تکیه دادن، ایستاده بخواند، ولی چنانچه برای بلند شدن، به دیگری نیازمند است، میتواند نماز را نشسته بخواند و ایستاده خواندن نماز لازم نیست؛ هرچند در هر دو صورت، ایستاده خواندن نماز با کمک دیگری اشکال ندارد.
س ۷۴ ـ اگر در هنگام تکبیرةالاحرام به انسان تنه بزنند و با آن تکان بخورد، وظیفه چیست؟
«گلپایگانی»: در فرض مذکور، این نماز را تمام کند؛ هرچند وجوبش معلوم نیست و بعد آن را اعاده کند.
* * *
«نکونام»: اگر بدن او حرکت غیر عادی داشته باشد باید نماز را از سر بگیرد و در غیر این صورت، اشکال ندارد و نماز درست است.
(۶۳)
قرائت و ذکر
س ۷۵ ـ هرگاه در حال قرائت، اخلاط سینه مانع صدا شود و از نمازگزار حرفی ظاهر نشود و بیاختیار از حلق به نوعی نفس میکشد، مثل این که میخواهد سرفه کند، ولی سرفه حقیقی نیست و برای رد نمودن آن و باز شدن مخرج حرف، این عمل را بهطور اختیار انجام میدهد و در غیر این صورت، برطرف کردن این مانع ممکن نیست، بنابراین، نماز باطل میشود یا نه و فرقی بین حال اختیار و عدم آن هست یا نه و در صورت عدم اختیار و صحت نماز، سجدهٔ سهو لازم است یا نه و در صورتی که دو حرف تولید شود یا یک حرف، تفاوتی دارد یا نه؟
«گلپایگانی»: در صورتی که دو حرف تولید نشود، اشکال ندارد، ولی اگر دو حرف تولید شود، مبطل نماز است. پس اگر تلفظ قرائت و اذکار واجبه، توقف بر آن داشته باشد، باید بهنحو مذکور رفع مانع نماید و نماز را استیناف کند.
* * *
«نکونام»: در صورتی که دو حرف تولید نشود، اشکال ندارد و اگر دو حرف باشد و به اختیار نباشد، اشکال ندارد و نماز درست است و لازم نیست سجدهٔ سهو نیز بگذارد.
س ۷۶ ـ در موقع خواندن حمد و سوره در نماز، مراعات کردن همزههای وصل در درج کلام لازم است یا نه؟
ج ـ بلی، اسقاط همزهٔ وصل در حال وصل لازم است.
س ۷۷ ـ اگر اذکار مستحب نماز را به اشتباه بخواند یا حروف آن را از مخرج ادا نکند، نماز باطل میشود یا نه؟
«گلپایگانی»: اگر غلط فاحش نباشد و موجب عوض شدن معنا نشود، سبب
(۶۴)
بطلان نمیشود، مگر آن که قادر بر صحیح خواندن باشد و عمدا غلط بخواند که در این صورت، احتیاط، ترک است.
* * *
«نکونام»: اگر اشتباه موجب تغییر معنا نشود و به عمد نیز نباشد، اشکال ندارد.
س ۷۸ ـ اگر کسی از اول تکلیف تا مدت سی سال در نماز «یا حی یا قیوم» را بهجای «بحول اللّه و قوّته أقوم و أقعد» میگفته، ولی اکنون از رسالهٔ شریفه این جهت را درک کرده که فقط همان ذکر مخصوص وارد شده را باید بگوید؛ نه اذکار دیگر را، در این صورت نمازهای گذشتهٔ او چه صورت دارد؟
«گلپایگانی»: با فرض آن که گمان میکرده به این نحو وارد شده، نمازهایی که خوانده صحیح است و در آتیه، قصد ورود نکند.
* * *
«نکونام»: بهجای «بحول الله» یا «لا حول»، اگر «یا حی یا قیوم» گفته شود و به قصد ذکر باشد، اشکال ندارد.
س ۷۹ ـ آیا مکبر میتواند اقتدا کند و تکبیر را به نیت مطلق ذکر با صدای بلند بگوید یا نه؟
«گلپایگانی»: در صورتی که از حد متعارف خارج نباشد، مانعی ندارد و ظاهرا طریقهٔ بلال هم همین نحو بوده است.
* * *
«نکونام»: اگر صدای وی از حد متعادف بیشتر نباشد، اشکال ندارد.
(۶۵)
س ۸۰ ـ آیا تکرار کردن ذکرهای نماز جایز است یا نه؟
«گلپایگانی»: در صورت شک در صحت اذکار، تکرار آن بهقصد رجا عیب ندارد؛ بهشرط آن که به حد وسواس نرسد.
* * *
«نکونام»: تکرار آن به گونهٔ متعارف اشکال ندارد.
س ۸۱ ـ آیا تند خواندن نماز با کند خواندن آن تفاوتی دارد یا نه؟
«گلپایگانی»: مستحب است در قرائت، ترتیل؛ یعنی به تأنی خواندن به نحوی که الفاظ و حروف و کلمات ظاهر باشد که اگر شنونده بخواهد آن را بشمارد، بتواند و مستحب است که در سایر اذکار و اعمال نیز تعجیل نکنند.
* * *
«نکونام»: تفاوتی ندارد؛ اگرچه باید نماز با تأنی خوانده شود.
س ۸۲ ـ اگر کسی نوافل شب را به نذر یا قسم بر خود واجب کند، آیا قرائت سوره نیز بعد از حمد، واجب میشود یا نه؟ و آیا واجب است در قرائت جهر داشته باشد یا نه؟
«گلپایگانی»: اگر بهنحو مطلق نذر کرده یا قسم خورده، در این خصوصیات مختار است.
* * *
«نکونام»: باید همانطور که نذر کرده، آن را بیاورد و اگر به صورت مطلق بوده، مختار است.
(۶۶)
س ۸۳ ـ کسی که در رکعت دوم سورهای غیر از توحید بخواند، چنانچه پیش از قنوت، «کذلک اللّه ربی» بگوید، آیا نماز وی باطل است یا نه؟
«گلپایگانی»: با فرض جهل به موضوع، بطلان نماز معلوم نیست؛ چون حکم ذکر غلط را ندارد، ولی نباید بگوید.
* * *
«نکونام»: چون به مسأله ناآگاه بوده است، اشکال ندارد.
س ۸۴ ـ بنده در نماز در رکعت اول بعد از حمد، سورهٔ توحید و در رکعت دوم همیشه بعد از حمد، بسم الله میگویم و هر سورهای که بر زبانم جاری شود، همان را میخوانم و معین نمیکنم که بسم الله برای این سورهٔ مخصوص باشد. در این صورت، آیا نمازهایم باطل است و باید آن را قضا کنم یا نه؟
«گلپایگانی»: بهنظر حقیر، خلاف احتیاط واقع شده و احتیاطا قضا لازم است، ولی میتوانید در این مسأله به کسی که تعیین بسم الله را لازم نمیداند یا جهل به حکم را موجب اعاده نمیداند، رجوع کنید.
* * *
«نکونام»: با فرض ناآگاهی به مسأله، اشکال ندارد؛ البته، در صورت علم و آگاهی، تعیین بسم الله لازم است.
س ۸۵ ـ آیا بسم الله جزو سوره است و اگر نمازگزار بدون این که تصمیم به خواندن سورهٔ معینی گرفته باشد، بسم الله را بگوید، بعد تصمیم بهخواندن سورهٔ توحید بگیرد، میتواند به آن اکتفا بکند یا باید بسم الله را دوباره بگوید؟
ج ـ کفایت نمیکند و ثانیا بسم الله را بهقصد سورهٔ توحید بگوید.
(۶۷)
س ۸۶ ـ اگر کسی بهواسطهٔ جهل به مسأله، بجای سورهٔ توحید، چند آیه از قرآن کریم بخواند، نماز وی درست است؟
ج ـ در فرض سؤال، نماز باطل است و قضای آن را باید بجا آورد.
س ۸۷ ـ در ذکر کبیر رکوع و سجود، اشباع بهتر است یا غیر اشباع؟
ج ـ با اشباع احسن است.
س ۸۸ ـ اگر کسی در موقع خواندن سورهٔ توحید، نون «یکن» را در لام «له» و همچنین در تشهد، نون «ان» را در لام «لا» ادغام نکرد، آیا نمازش باطل است؟
«گلپایگانی»: نمازهایی را که به این نحو خوانده صحیح است، ولی از این به بعد ادغام را در مواضع مذکور رعایت نماید.
* * *
«نکونام»: اشکال ندارد؛ اگرچه ادغام بهتر است.
س ۸۹ ـ اگر نمازگزار در رکعت اول و دوم که باید حمد و سوره بخواند، به اشتباه تسبیحات اربعه را بگوید، نماز وی چه حکمی دارد؟
ج ـ اگر کسی در رکعت اول و دوم نماز، بجای حمد و سوره، تسبیحات اربعه را بخواند و ملتفت نشود تا به رکوع برسد، نمازش صحیح است و برای نقصان حمد و سوره، احتیاطا دو سجدهٔ سهو بجا آورد و نیز دو سجدهٔ سهو هم برای زیادی تسبیحات بخواند و اگر پیش از رکوع یادش آمد، حمد و سوره را بخواند و دو سجدهٔ سهو، احتیاطا بعد از نماز برای زیادتی تسبیحات اربعه بجا آورد، و اگر در دو رکعت آخر به
(۶۸)
خیال این که دو رکعت اول است، حمد و سوره بخواند، نمازش صحیح است، ولی دو سجدهٔ سهو برای زیادی سوره بجا آورد.
س ۹۰ ـ کلماتی مانند «یوم» و «فوق» و «فرعون» در قرآن کریم و غیر قرآن مثل ادعیه هست که بعضی به ضمه ـ البته بدون اشباع ـ میخوانند. حال، اگر در حال نماز باشد، مثل این که «مالک یوم الدین» را این طور بخوانند، آیا موجب بطلان میشود یا نه؟
«گلپایگانی»: صحت آن بدون اشباع بعید نیست؛ اگرچه فتحه کاملا ظاهر نشده. لکن چنانچه فتحه را کاملا اظهار کنند، اوفق به قواعد و احسن است، ولی با اشباع، غلط است.
* * *
«نکونام»: اشکال ندارد؛ اگرچه با فتحه میباشد.
تغییر کلمات ذکر در نماز
س ۹۱ ـ شخصی است شصت و پنج ساله که بیشتر در نمازهای یومیه در رکعت آخر، سجدهٔ آخر، میگوید: «یا رطیف، ارحم عبدک الضعیف»، نمازهای او از اول تاکنون چه صورت دارد؟
«گلپایگانی»: در فرض سؤال، نمازهایی که با این کیفیت از روی غفلت خوانده، محکوم به صحت است و لکن بعدا یا این ذکر را نگوید یا آن را بهطور صحیح بگوید و صحیح آن «یا لطیف» است.
* * *
«نکونام»: در مواردی که تغییر در فتحه یا ضمه یا هر اعراب دیگری در ذکر
(۶۹)
نماز، معنا و اصل کلمه را تغییر بدهد یا تغییر در اصل کلمه از روی عمد نباشد، اشکالی ندارد و نماز صحیح است؛ هرچند قرائت هماهنگ به قواعد بهتر است.
س ۹۲ ـ بعد از حروف مد، اگر حرف بعد از آن بهخاطر وقف، ساکن شود، مانند: نستعین، رحیم و مستقیم، آیا مد واجب است یا مستحب؟
ج ـ در فرض سؤال، مد واجب نیست.
س ۹۳ ـ کسی در حال خواندن سورهٔ حمد است و وی که عادت داشته همیشه سورهٔ توحید را بخواند ناگهان متوجه میشود به آخر سورهٔ توحید رسیده است، آیا همان سوره کفایت میکند یا باید باز گردد و سوره را با قصد بخواند؟
ج ـ در فرض سؤال، اعادهٔ سوره لازم نیست.
س ۹۴ ـ در مبطلات نماز، آمده است: اگر نمازگزار کلمهای را به قصد ذکر بگوید، مثلا بگوید «الله اکبر» و در موقع گفتن آن، صدا را بلند کند که چیزی را به دیگری بفهماند، اشکالی ندارد، ولی اگر به قصد این که چیزی بفهماند بگوید، اگرچه قصد ذکر هم داشته باشد، نماز باطل میشود، تفاوت میان این دو جمله چیست و دیگر این که در فرض اول، آیا مقصود، تکبیر موقع رفتن به رکوع یا سجود و مانند آن است یا مطلق است و هر جای نماز را شامل میشود؟ همچنین، اگر ذکرهای دیگر مثل «بحول الله» یا «سمع الله» و مانند آن را که در محل خود میگوید، همانند ذکر الله اکبر است و هرگاه امام جماعت، نماز جهری را از روی سهو به اخفات بخواند و مأموم، جهت اعلام او به قصد قرآن بگوید: «لا تجهر
(۷۰)
بصلاتک»، آیا حکم اول را دارد که نماز باطل نیست یا حکم دوم را دارد که سبب بطلان است؟
ج ـ مقصود در اول این است که ذکر را به قصد ذکر بگوید و برای این که غیر را ملتفت چیزی نماید، صدا را به گفتن آن بلند کند، به نحو داعی بر داعی که این دو قصد در طول یکدیگر هستند؛ یعنی داعی بر این که ذکر را بلند میگوید افهام دیگری است. و در دوم، مقصود این است که غرض اصلی، افهام غیر است، منتهی در مقام افهام، گفتن الله اکبر را انتخاب میکند؛ مثل این که گاهی انسان مطلبی را از کسی میشنود و در مقام اظهار عظمت آن مطلب، میگوید: الله اکبر، یا در مقام ناراحتی یا تعجب میگوید: «لا اله الا الله» یا این که غرضش هم خدا باشد و هم فهماندن مطلبی به غیر بهطوری که هر دو در عرض هم مقصود باشند، و در هر دو فرض، فرقی بین تکبیرة الاحرام و تکبیرات مستحبهٔ دیگر و «بحول الله» و «سمع الله» و اذکار دیگر نیست. و همچنین است حکم در قرائت آیه که اگر بهقصد قرآنیت بخواند و صدا را بلند کند؛ هرچند قصد افهام، داعی بر داعی باشد، اشکال ندارد و اگر قصد قرائت قرآن نداشته باشد، مثلا قصدش خطاب به امام جماعت باشد یا قصد قرائت و افهام ضمیمه باشند، موجب بطلان خواهد شد.
ذکر مطلق بجای ذکر مأثور
س ۹۵ ـ در نماز، اگر بجای «بحول الله»، «یا حی یا قیوم» را به قصد قربت مطلقه بگوید، چه حکمی دارد؟
«گلپایگانی»: احوط، ترک تبدیل ذکر مأثور است به غیر آن.
* * *
(۷۱)
«نکونام»: گفتن ذکر «یا حی یا قیوم» به قصد ذکر مطلق یا به جهت کوتاهی ذکر یا انس با آن، اشکال ندارد؛ هرچند سبب ترک ذکر مأثور نشود؛ زیرا گفتن این ذکر، موجب ترک ذکر مأثور نشده و پیش از قصد ذکر «یا حی یا قیوم» قصدِ ترک ذکر «بحول الله» نگردیده است. البته، اگر گفتن ذکر «یا حی و یا قیوم» سبب ترک ذکر «بحول الله» شود، مرجوح و ترک آن لازم، بلکه در هر صورت، ذکر مأثور در جای ویژهٔ خود، از هر ذکر مطلقی برتر است.
س ۹۶ ـ آیا «با» در «المغضوب » به اشباع خوانده شود بهتر است یا بدون اشباع؟ و اگر به هر یک از دو شکل قرائت شود جایز است یا نه؟
«گلپایگانی»: کسرهٔ «با» را خوب ظاهر کنند کافی است و اشباع نشود که تولید «یا» کند.
* * *
«نکونام»: اشکال ندارد.
س ۹۷ ـ چرا نماز را باید به عربی صحیح خواند ولی نیت آن را به هر زبانی میتوان گفت؟
ج ـ نیت، امری است قلبی و به زبان آوردن آن لازم نیست و قرائت و اذکار به حکم خدا و رسول باید به همان الفاظ مخصوصهٔ عربی خوانده شود.
س ۹۸ ـ اشخاصی که سواد ندارند یاد گرفتن تجوید قرائت برای آنان مشکل است و همچنین بعد از یاد گرفتن نیز به سبب توجه نداشتن، آن را فراموش مینمایند، در این صورت، اگر آن را بدون تجوید، اما بهدور از اشتباه بخوانند،
(۷۲)
چه حکمی دارد؟
ج ـ اگر طوری بخوانند که غلط باشد و قدرت بر یاد گرفتن داشته باشند، نمازشان باطل است، ولکن محسنات تجویدی را لازم نیست مراعات کنند.
نادرستی قرائت نماز
س ۹۹ ـ شخصی در ابتدای تکلیف، از روی جهل و تقصیر، «ها»ی «هو» را به لام «قل» و واو «هو» را به «الله» متصل مینموده که «قله والله» میشد، در این صورت، نمازهایی را که این گونه خوانده است قضا دارد یا نه؟
«گلپایگانی»: با تمکن از تصحیح، احتیاط لازم آن است که نمازهایی که به این نحو خوانده قضا نماید.
* * *
«نکونام»: چون در فرض یاد شده نادرستی قرائت، اشتباه ماهوی را همراه دارد، نمازهایی را که این گونه خوانده است، باید قضا نماید و در صورت آگاه نبودن به مسأله، اشکال ندارد.
س ۱۰۰ ـ هرگاه کسی در بسم الله از جهتی شک نمود که صحیح گفته یا نه حتی از جهت جهر و اخفات در این صورت، اعادهٔ آن چه صورت دارد؟
«گلپایگانی»: اگر بعد از فراغ از کلمه، شک در صحت نماید، اعتنا نکند و اگر در حین ادا با شک در صحت ادا شود، تکرار کند و در هر دو صورت، اگر رجاءً بسم الله را تکرار نماید، اشکال ندارد.
* * *
«نکونام»: اگر موجب توهم یا وسواس شود، ترک گردد.
(۷۳)
«مالک» یا «مَلِک» یوم الدّین
س ۱۰۱ ـ یکی از ائمهٔ جماعت در سورهٔ حمد، گاه بهجای «مالک یوم الدین»، «ملک یوم الدین» میگوید و کتاب صراط النجاة مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی قدس سره دومی «ملک یوم الدین» را ترجیح میدهد، نظر شماچیست؟
«گلپایگانی»: هر دو وجه جایز است.
* * *
«نکونام»: هر دو وجه جایز است؛ هرچند «مالک» نیکوتر از «مَلِک» است و در هر صورت، چون در معنا تخالفی ندارد، هر دو صحیح است.
س ۱۰۲ ـ آیا مناط در وقف، نفس تازه کردن است یا مکث کردن؛ هرچند نفس را تازه نکنند؟
«گلپایگانی»: نفس تازه کردن لازم نیست.
* * *
«نکونام»: ملاک مکث کردن است و نفس تازه کردن لازم نیست.
نادرستی قرائت نماز
س ۱۰۳ ـ شخصی مدتی نماز خوانده و با مراجعه، معلوم شده که نماز وی اشتباه بوده، آیا قضای آن لازم است یا خیر؟
«گلپایگانی»: اگر متمکن از صحیح خواندن بوده و غلط خوانده، باید قضای آنها را بجا آورد و همان اندازهای که خبره بگوید صحیح است، کافی است.
* * *
(۷۴)
«نکونام»: اشتباهی در قرائت نماز سبب قضا میشود که به گونهٔ تخالفی ـ جدایی دو معنا ـ یا تباینی ـ تضادّ دو معنا ـ معنای آن را تغییر دهد.
جهر و اخفات
س ۱۰۴ ـ در نماز ظهر و عصر، غیر از حمد و سوره، آیا باید در اذکار دیگر نیز اخفات نمود یا نه؟
ج ـ اخفات فقط در حمد و سوره واجب است.
س ۱۰۵ ـ آیا نماز ظهر روز جمعه را میتوان به جهر خواند؟ حکم مسأله را در صورت اتیان ظهر به فرادا یا به جماعت توضیح دهید.
ج ـ قرائت نماز ظهر روز جمعه مستحب است جهرا باشد، اگر مصلی فرادا نماز بخواند، و اگر جماعت باشد، مستحب است امام جهر در قرائت بنماید.
توقف صحت قرائت به جابجا آمدن جهر و اخفات
س ۱۰۶ ـ اگر در نمازی که باید حمد و سوره به آهستگی و بدون جوهر ادا شود، یک کلمه از حمد یا سوره بلند خوانده شود، و سپس نمازگزار آن را به صورت صحیح ادا کند و چنانچه آن را به اخفات بخواند، اشتباه میشود و همچنین در نماز جهری نیز عکس آن صدق میکند، آیا انجام آن صحیح است یا خیر؟
«گلپایگانی»: بعید نیست جواز اخفات در موضع جهر و جهر در موضع اخفات در مواردی که ادای حروف کلمه بهنحو صحیح متوقف بر آن باشد و احوط تکرار نماز است.
* * *
(۷۵)
«نکونام»: هیچ گاه تبدیل جهر به اخفات و اخفات به جهر، عامل صحت یا فساد ادای کلمه یا جملهای نمیگردد و بهطور صناعتی ـ ادا و تلفظ فرد ـ چنین توقّفی ـ توقف صحت بر تبدیل ـ پذیرفته نمیباشد و طرح این مباحث و دامن زدن به این افکار، نادرست و دنبال کردن این امور، نادرستتر میباشد و از وسواس ذهنی و عملی سرچشمه میگیرد؛ پس در هر صورت، نباید به بهانهٔ تصحیح، جهر را به اخفات و اخفات را به جهر تبدیل نمود، بلکه لازم است تکلیف به گونهٔ درست آورده شود و در صورت امکان و داشتن وقت برای آموزش، نوع درست آن را بیاموزد و در صورت عدم امکان، به شیوهای که میتواند تکلیف جهر با اخفات را در نماز بجا آورد؛ حتّی اگر مشکل ادای قرائت حرف و کلمهای دارد؛ بهویژه در صورتی که نحوهٔ ادای شخص که به آن آگاهی ندارد، معنا را تغییر ندهد.
فراموش کردن رکوع و قیام متصل به رکوع
س ۱۰۷ ـ در توضیح المسائل آمده است: اگر رکوع را فراموش نماید و پیش از آن که به سجود برسد، آن را به یاد آورد، بایستد و بعد به رکوع رود و چنانچه در حال خمیدگی به رکوع برگردد، نماز وی باطل است و تفصیلی قایل نشدهاند، اما در بعضی از رسالهها چنین تفصیل داده شده است که اگر کسی رکوع را فراموش نمود و هنوز به سجده نرسیده، آن را یاد آورد، باید باز گردد و رکوع را بجا بیاورد، پس اگر به یاد آورد که برای سجده خم شده، باید راست بایستد و برای رکوع خم شود و چنانچه به یاد دارد که برای رکوع خم شده و در میان خم شدن به سهو برای سجده برود و در حال خمیدگی بلند شود تا بهحد رکوع برسد که
(۷۶)
قیام متصل بهرکوع زیاد نشود و چنانچه در سجدهٔ اول آن را به یاد آورد، سجده را رها کرده و باز گردد و رکوع نماید و پس از اتمام نماز و سجدهٔ سهو، نماز را اعاده نماید.
خواهشمند است بیان فرمایید این تفصیل را در توضیح المسائل فراموش نمودهاند یا مطلقا باید برخاست و راست ایستاد و سپس رکوع نمود؟
«گلپایگانی»: اگر کسی از ابتدا رکوع را فراموش کند و به قصد سجده خم شود و پیش از سجده یادش بیاید برگردد به حال قیام، و رکوع را بجا آورد، ظاهرا مسألهای که در توضیح المسائل ذکر شده راجع به این فرض است و همچنین است حکم، اگر به قصد رکوع خم شود و پیش از رسیدن به حد رکوع، فراموش کند و اما اگر بعد از رسیدن به حد رکوع فراموش کرد، به نظر حقیر، رکوع انجام شده است، ولی احتیاط به اعادهٔ نماز ترک نشود و تفصیلی که ذکر شده صحیح نیست؛ زیرا یا وظیفهٔ رکوعی انجام شده و برگشت به رکوع موجب زیاد شدن رکن است یا وظیفهٔ رکوعی انجام نشده، باید برگردد و بایستد و آن قیام، قیام متصل به رکوع نبوده که موجب زیادتی رکن شود و بهطور کلی، زیاد شدن قیام متصل به رکوع بدون زیاد شدن رکوع متصور نیست.
* * *
«نکونام»: در فرض یاد شده، نسبت به دو بیان گفته شده خاطرنشان میگردد که اگر برای رکوع خم شده باشد، امّا پیش از رسیدن به حدّ رکوع، در حال خمیدگی به سجده رود، قیام متصل به رکوع انجام نشده است و خم شدن را نمیتوان برای قیام متصل به رکوع به شمار آورد ـ همانطور که ایشان فرمودند ـ زیرا قیام اولی، متصل به رکوع نبوده است و رکوع دوم نیز
(۷۷)
متصل به آن قیام یا قیامی دیگر نیست؛ پس هرچند قیام افزودهای قبل از به سجده رفتن شکل گرفته است، اما در صورتی که قیام کند و به رکوع رود، قیام متصل به رکوع افزوده نمیشود.
بهطور خلاصه، فرضهای مسأله را میتوان این گونه ترسیم نمود:
یکم ـ قبل از خم شدن، بهجای رفتن به رکوع، به سجده رود؛
دوم ـ بعد از خم شدن و پیش از رسیدن به حد رکوع، به سجده رود؛
سوم ـ بعد از رسیدن به حد رکوع ناگاه به سجده رود که در صورت سوم، رکوع و قیام متصل به رکوع شکل گرفته و تنها ذکر رکوع را نیاورده است که دو سجدهٔ سهو برای درستی نماز بسنده است و نیازی به دوباره خواندن آن نیست. در صورت نخست نیز که قبل از خم شدن به سجده رفته است باید قیام کند و به رکوع رود تا قیام متصل به رکوع انجام گیرد و در صورت دوم که بعد از خم شدن و پیش از رسیدن به حد رکوع به سجده رفته، حکم همان است که بیان شد؛ باید برخیزد، قیام کند و به رکوع رود تا قیام متصل به رکوع انجام شود؛ زیرا هرچند قیامی شکل گرفته باشد، ولی آن قیام، قیام متصل به رکوع نیست و این رکوع نیز متصل به آن قیام نمیباشد تا قیام متصل به رکوع صورت پذیرفته باشد؛ پس قیام اوّلی، قیامی افزوده است که متصل به رکوع نمیباشد. و در هر صورت، چنانچه همان گونه که بیان شد عمل شود، دوباره خواندن نماز لازم نیست.
رفتن به رکوع پیش از تمام شدن سوره
س ۱۰۸ ـ اگر نمازگزار هنوز سوره را تمام نکرده به سهو به رکوع رود، آیا نماز وی باطل است؛ چرا که قیام متصل به رکوع را ترک کرده است؟
«گلپایگانی»: اگر فراموش کرد که سوره را تمام کند و سهوا برای رکوع خم
(۷۸)
شد و پس از رسیدن به حد رکوع ملتفت گردید که در اتمام سوره سهو کرده، نمازش باطل نیست و احتیاطا دو سجدهٔ سهو برای آن مقدار که از سوره فراموش کرده بخواند و در فرض مسأله، قیام متصل به رکوع به عمل آمده است.
* * *
«نکونام»: در فرض گفته شده اگر نمازگزار هنوز سوره را تمام نکرده است و در حال قرائت آن به سر میبرد که گمان به تمام شدن سوره مینماید و به رکوع میرود، قیامی خارج از قیام سوره انجام نگرفته است تا متصل به رکوع گردد و آن قیام، قیام مربوط به سوره است نه قیام بعد از سوره، و به این اعتبار، نماز باطل و دوباره خواندن آن لازم است، ولی چنانچه پیش از تمام شدن سوره ـ با آن که سوره تمام نشده است گمان کرد که سوره تمام شده – قیام نمود و آن را به رکوع رسانید، قیام متصل به رکوع انجام شده و تنها ذکر سوره ناقص بوده است که دو سجدهٔ سهو در درستی و تمام بودن نماز بسنده است.
سجده
س ۱۰۹ ـ شخصی در حال قیام به یاد میآورد که یک سجدهٔ رکعت پیش را فراموش کرده و باز نمیگردد تا آن را بجا بیاورد، ولی بعد از نماز بیدرنگ آن سجده را با دو سجدهٔ سهو میآورد، آیا نماز وی درست است؟
ج ـ باطل است، باید اعاده نماید.
س ۱۱۰ ـ اگر به سبب جهل به حکم، کف دستها و سر انگشتان را در حال سجده مطابق معمول نگذارد و یا آن را بر جای لرزانی که آرام ندارد، بنهد، نماز وی
(۷۹)
چه حکمی دارد؟
«گلپایگانی»: اگر میتوانسته مواضع سجده را بر زمین بگذارد و در اثر جهل به حکم نگذاشته یا بر محل غیر مستقر سجده کرده، احتیاط، اعادهٔ نمازهای گذشته است.
* * *
«نکونام»: لازم است نمازهایی را که اینگونه خوانده است دوباره بیاورد.
سجده بر سیمان
س ۱۱۱ ـ آیا بر سیمان میشود سجده کرد یا نه؟
«گلپایگانی»: سیمان خالص مانعی ندارد.
* * *
«نکونام»: سجده بر سیمان خالص، سیمان مخلوط به سنگ، ماسه و هر چیزی که سجده بر آن صحیح است، اشکال ندارد.
سمت و سوی انگشتهای دست و پا در نماز
س ۱۱۲ ـ آیا لازم است انگشتهای پا در حال نماز، و دستها در حال سجده رو به قبله باشد یا نه؟ و اگر چنین نباشد، آیا نماز باطل است؟
«گلپایگانی»: احتیاط لازم آن است که سر انگشتهای پا در حال قیام و رکوع رو به قبله باشد و همچنین انگشتهای دست در حال سجود، لکن استقبال عرفی کافی است.
* * *
«نکونام»: چیزی که به قبله بودن آن ضرورت دارد، ناحیهٔ قدامی و ظاهر بدن است و انگشتهای دست و پا نقشی در شکلگیری آن ندارد.
(۸۰)
س ۱۱۳ ـ خواندن دعای طولانی؛ مانند دعای «یا من تحلّ به عقد المکاره» در میان دو سجده چه حکمی دارد؟
«گلپایگانی»: لازم است دعا به قدری طولانی نشود که در عرف متشرعه، ماحی صورت نماز محسوب شود.
* * *
«نکونام»: اشکال ندارد.
س ۱۱۴ ـ اگر انسان در میان تشهد شک کند که سجدهٔ دوم را بجا آورده است یا نه، نباید به شک خود اعتنا کند، بلکه بنا را بر این میگذارد که آن را بجا آورده، حال آیا شک در میان ذکر مستحبی تشهد نیز همین حکم را دارد یا نه؟
ج ـ این صورت نیز همان حکم را دارد؛ زیرا صدق میکند شک در چیزی کرده که از آن گذشته و داخل در غیر آن شده است.
شک در بجا آوردن سجدهٔ دوم در حال تشهّد
س ۱۱۵ ـ اگر نمازگزار جملهای از تشهد واجب را بگوید، ولی چون آن را خوب ادا نکرده است باز گردد تا آن را جبران کند و در این وقت، در سجدهٔ دوم خود شک نماید، وظیفهٔ وی چیست؟
«گلپایگانی»: اعتنا به شک خود نکند و همچنان نماز را ادامه دهد.
* * *
«نکونام»: اگر جملهای کامل از تشهد واجب را نگفته باشد و بازگردد تا آن را بگوید و در این حال شک نماید که سجدهٔ دوم را آورده است، باید باز گردد و ابتدا سجده دوم را بیاورد، تشهد بخواند و نماز را ادامه دهد؛ ولی
(۸۱)
اگر به جهت احتیاط نسبت به جملهای از تشهد باز گردد، لازم نیست به سجده رود.
کف دست نیمهباز در سجده
س ۱۱۶ ـ اشخاصی هستند که کف دست آنها بهطور معمول باز نمیشود و همهٔ کف دست بهطور کامل به زمین نمیرسد، بنابراین آیا لازم است بهنحوی جای کف دست را بلند کند تا کف دست بر زمین قرار بگیرد یا به همان اندازه که بر روی زمین قرار میگیرد کافی است؟
«گلپایگانی»: به همان نحو که میتواند سجده کند کافی است و احوط مراعات نحوهٔ مذکوره است.
* * *
«نکونام»: کف دست یا دیگر اعضای سجده در حال سجده به هر شکلی که میتواند روی زمین قرار گیرد کافی است و مراعات زیاده از توان به طور غیرطبیعی لازم نیست.
س ۱۱۷ ـ اگر کسی شک کند که آیا یک سجده بجا آورده است یا دو سجده، چه تکلیفی دارد؟
ج ـ در صورتی که قبل از قیام و قبل از دخول در تشهد شک کند و بنا بگذارد که یک سجده بجا آورده و سجدهٔ دوم را بجا آورد، چه در حال جلوس باشد یا بین برخاستن برای قیام، و اگر در حال قیام یا بعد از دخول در تشهد شک کند، بنا بگذارد که دو سجده را کرده و دیگر سجده نکند.
(۸۲)
شک در ارتفاع بیشتر محل سجود
س ۱۱۸ ـ اگر نمازگزار در سجده، در بلندی محل سجود از محل ایستادن، بهمقداری که بخشیده نیست شک بنماید و در بین نماز، رفع شک برای وی ممکن نباشد، چه تکلیفی دارد؟
«گلپایگانی»: در صورتی که رفع شک متوقف بر قطع نماز باشد، نماز را قطع کند و بعد از حصول یقین، نماز بخواند و میتواند رجاءً نماز را تمام کند و بعد از نماز، اگر صحت معلوم نشد، اعاده نماید.
* * *
«نکونام»: اگر با حصول اطمینان عرفی نسبت به برابری و یکسانی محل سجده و ایستادن، یا علم به یکسان بودن عرفی وارد نماز شود، تنها شک در یکسان نبودن سبب روا بودن قطع نماز نمیگردد و لازم است نماز را تمام کند و نماز صحیح است و نیازی به دوباره خواندن نماز ندارد؛ پس هرچند مساوات لازم میباشد، علم به یکسان نبودن بعد از نماز، زیانی به درستی نمازی که مشکوک به یکسان نبودن بوده است وارد نمیآورد.
س ۱۱۹ ـ چنانچه نمازگزار در رکعت اول، یکی از دو سجده، و در رکعت دوم، رکوع را فراموش کند و یکی از دو سجده را که بجا آورد متوجه شود که در رکعت اول یک سجده بجا نیاورده و در رکعت دوم رکوع نکرده، تکلیف او چیست؟
ج ـ در فرض سؤال، سجدهٔ مزبور، سجدهٔ دوم او محسوب و باید برخیزد و حمد و سورهٔ رکعت دوم را بخواند و رکوع را بجا آورد و نماز را تا آخر بخواند و بعد از سلام دو سجدهٔ سهو برای قیام بیمورد بجا آورد.
(۸۳)
س ۱۲۰ ـ آیا سجده بر موزاییک جایز است یا نه؟
«گلپایگانی»: جایز است، مگر آن که روی آن را شیشه کار کرده باشند.
* * *
«نکونام»: اشکال ندارد.
س ۱۲۱ ـ گاهی که انسان به سجده میرود و پیشانی را روی مهر میگذارد حس میکند که چیزی روی مهر است و پیشانی را میخراشد و ایجاد ناراحتی میکند، در این حال، پیشانی را بلند کردن برای رفع مانع، آیا جایز است یا نه؟
ج ـ اگر به مقدار لازم پیشانی بما یصح السجود علیه رسیده، به همان حال، سجده را تمام کند و اگر نرسیده، به نحوی آن شیء را با دست کنار بزند؛ بهطوری که سر بلند نشود و اگر ناچار است از این که سر را بلند کند، نماز باطل است و در ضیق وقت به همان حال، سجده را تمام کند.
س ۱۲۲ ـ گاه در روی سجادههای نماز یا مهر، تصویر بارگاه و مانند آن را نقش نمودهاند، آیا سجده بر روی آن سجادهها یا مهرها جایز است یا نه؟
ج ـ نماز اشکال ندارد، ولی چون ممکن است بعضی از مغرضین از مخالفین که همواره در مقام افترا و تهمت به شیعه هستند ارایه نمایند که اینها (العیاذ بالله) بر گنبد مشاهد سجده میکنند بهتر است جانماز ساده و بی پیرایه، و مهر بدون نقش و نوشته تهیه کنند که هم زبان مغرضین بسته شود و هم نظر بر آن، سبب اغتشاش حواس و به هم خوردن حال حضور قلب نشود.
(۸۴)
س ۱۲۳ ـ پیرمرد و بیماری که اگر بخواهد مواضع هفتگانه و سر انگشتان بزرگ پا را بر زمین بگذارد، پس از سجده قادر به نشستن نمیباشد، آیا میتواند چهار زانو بنشیند و سر انگشتان بزرگ پا را بر زمین نگذارد و سجده کند یا خیر؟
ج ـ در فرض سؤال، چهار زانو نشستن مانعی ندارد، ولی باز هم ممکن است در حال سجده سر انگشتان بزرگ را روی زمین گذارد و اگر به هیچ وجه ممکن نیست سر انگشتان بر زمین گذاشته شود، تکلیف به وضع آنها ساقط است.
تشهد
س ۱۲۴ ـ آیا حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در زمان خود، صلوات در تشهد را به همین کیفیت و با ضمیمهٔ (و آل محمد) میخواندهاند یا نه؟
«گلپایگانی»: بلی، به همین نحو میخواندهاند. در بحار از بعضی از انصار نقل میکند که حضرت در تشهد میگفتند: «اللهم صلّ علی محمّد وآل محمّد».
* * *
«نکونام»: حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در زمان خود چنانچه در تشهد، صلوات را به همراه «آلمحمد صلیاللهعلیهوآله » نخوانده باشند، بعد از تحقق دلیل از جانب حضرات ائمهٔ معصومین علیهمالسلام ، همراه نمودن «آل محمد» به صلوات اشکال ندارد؛ زیرا ممکن است در زمان آن حضرت، به واسطهٔ وجود دشمنان و ابتدای دیانت اسلام، امکان اظهار ضمیمه نبوده است و بعد زمینهٔ بیان چنین ضمیمهای ممکن شده باشد؛ هرچند وجود ضمیمهٔ «آل محمد صلیاللهعلیهوآله » در زمان آن حضرت نیز بعید نمیباشد؛ زیرا «آل محمد صلیاللهعلیهوآله » میتواند معنای ظاهری هماهنگ با اعتقاد و نظر اهل سنّت را نیز دارا باشد.
(۸۵)
س ۱۲۵ ـ هرگاه در حال نشستن برای خواندن تشهد سر زانو یا وسط قلم پا بهواسطهٔ ناهموار بودن زمین یا ضخیم بودن لباس به زمین نرسد و برای نمونه، به اندازهٔ یک بند انگشت یا کمتر از زمین فاصله داشته باشد آیا اشکال دارد یا نه؟
ج ـ با فرض صدق جلوس، مانعی ندارد.
س ۱۲۶ ـ بعضی از واعظان پاکستان بیان میکنند که در احتجاج طبرسی به روایت قاسم بن معاویه از معصومین علیهمالسلام مأثور است که: «إذا قال أحدکم لا اله إلاّ اللّه، محمّد رسول اللّه، فلیقل علی امیرالمؤمنین» و همچنین در بحار باب مناقب النبی والعترة حالات امام ششم، ابوبصیر از حضرت صادق علیهالسلام نقل کرده که در تشهد بگویند: «أشهد أنّ ربّی نعم الربّ، وأنّ محمّدا نعم الرسول، وأنّ علیا واولاده نعم الائمة»، حال خواندن این تشهد در نماز چه صورت دارد؟
«گلپایگانی»: تشهد ابی بصیر در عروة الوثقی مذکور است، به همان نحو بخوانند و چون مسأله از مسایل فرعیه است، مقلدین، زاید بر آنچه در رسایل عملیه مذکور است نخوانند.
* * *
«نکونام»: این گونه ذکرهای غیر رایج نباید در نماز آورده شود.
تسبیحات اربعه
س ۱۲۷ ـ آیا میتوان تسبیحات اربعه را برای یک مرتبه یا دو بار گفت؟
«گلپایگانی»: تسبیحات اربعه را یک بار یا سه بار باید خواند و دو بار دلیلی ندارد.
* * *
(۸۶)
«نکونام»: خواندن تسبیحات اربعه برای یک بار واجب و برای مرتبهٔ سوم مستحب است اما بسنده نمودن به دو مرتبه جایز نیست.
مقدار واجب تسبیحات اربعه در نماز
س ۱۲۸ ـ در نماز جماعت، اگر نمازگزاری بخواهد تسبیحات اربعه را سه بار بگوید، به رکوع امام نمیرسد، آیا وی میتواند آن را دو بار بگوید؟
«گلپایگانی»: میتواند یک بار بگوید تا رکوع امام را درک کند و احتیاط آن است که دو بار نگوید.
* * *
«نکونام»: یک بار از تسبیحات اربعه واجب است و نباید دو بار گفته شود و بسنده نمودن به یک بار کافی است؛ ولی در موقع سه بار گفتن نیز زیاده بر یک بار، باید به نیت استحباب گفته شود.
سلام نماز
س ۱۲۹ ـ شخصی سلام نماز را فراموش مینماید و بیدرنگ و بدون انجام منافی داخل در نماز دیگری میشود، حکم آن چیست؟
«گلپایگانی»: احوط آن است که نماز دوم را قطع کند و بنشیند و سلام نماز اول را بدهد و نماز را احتیاطا اعاده نماید و پس از آن نماز دوم را بخواند.
* * *
«نکونام»: در صورتی که بدون ذکر سلام وارد نماز دیگر شود، لازم است نماز دوم را قطع کند و در حال نشسته، سلام نماز اول را بگوید و سپس نماز دوم را بخواند؛ بدون آن که در این مسأله به احتیاط در جهت دوباره خواندن نماز نیازی باشد.
(۸۷)
تکرار سلام
س ۱۳۰ ـ آیا تکرار کردن سلام، نماز را باطل میکند یا نه؟
«گلپایگانی»: اگر در صحت «السلام علینا وعلی عباد اللّه الصالحین» شک کرد، تکرار نکند و «السلام علیکم» را بگوید و اگر احیانا تکرار کرد، احوط آن است که بعد از «السلام علیکم» نماز را اعاده کند، اما اگر یقین پیدا کرد که «السلام علینا» را غلط ادا کرده، جایز است آن را بهنحو صحیح تکرار کند و فرق بین صورت شک و یقین این است که چون بهنظر ما «السلام علینا» بنا بر احتیاط، مخرج نیست. پس با شک در صحت ادای آن، اگر بخواهد تکرار کند، احتمال آن است که در واقع، صحیح ادا کرده باشد و با تکرار آن، احتمال گفتن کلام آدمی، و به عبارت اخری احتمال اتیان مبطل میدهد، بهخلاف آن که یقین پیدا کند که غلط ادا کرده که در این صورت، تکرار اشکالی ندارد؛ زیرا به مقتضای آن که غلط ادا کرده، مثل کسی میماند که هنوز این سلام را نگفته و حال میخواهد بگوید که البته اشکالی ندارد.
* * *
«نکونام»: در صورتی که سلام اول را به اشتباه ادا کرده باشد، تکرار آن، خواه با یقین باشد یا شک در اشتباه بودن آن، اشکال ندارد؛ و در مورد سلام دوّم یا سوّم نیز اگر شک در درستی ادای سلام نمود، میتواند به احتیاط تکرار نماید و در صورت یقین به صحت آن نیز چنانچه به قصد ورود نباشد، اشکالی در جهت تکرار آن نمیباشد؛ پس در هر صورت، تکرار سلام نماز به قصد غیر ورود دوباره و به قصد گفتن ذکر، کلام عادی آدمی نخواهد بود تا احتمال آوردن امری که نماز را باطل میکند، پس از به پایان رساندن
(۸۸)
نماز پیش آید و سلام اول از سه سلام متعارف، واجب نیست گفته شود و سبب خارج شدن از نماز نیز نمیگردد، هرچند جزو تشهد نمیباشد و سلام دوم و سوم هر یک سبب خارج شدن از نماز میباشد و در صورت پیشی داشتن سلام دوم ـ جلوتر گفتن سلام دوم از سوم ـ سلام سوم مستحب است و در صورت پیشی داشتن سلام سوم ـ جلوتر گفتن سلام سوم از دوّم ـ دیگر نباید سلام آورده شود.
قصد تحیت در سلام نماز
س ۱۳۱ ـ سلامهای نماز را باید به قصد تحیت گفت یا نه؟
«گلپایگانی»: گفتن سلام اول «السلام علیک أیها النبی ورحمة الله وبرکاته» به قصد تحیت به حضرت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله جایز است، ولی در دو سلام دیگر، احتیاط آن است که قصد تحیت ننماید؛ بهشرحی که در مسألهٔ پنج فصل فی التسلیم از کتاب عروةالوثقی ذکر شده است.
* * *
«نکونام»: هرچند تکلیف وجوبی در قرائت و ذکر نماز مربوط به ادای درست حروف باشد، قصد معنای آن ـ اخباری یا انشایی ـ واجب نیست، ولی این گونه نیست که غرض از ادای نماز، تنها لقلقهٔ زبان و خواندن الفاظ و حروف بدون توجه به معنای آن باشد و حتی قصد کردن معانی کلی آن، بهگونهٔ اخباری یا انشایی جایز نباشد؛ هرچند قصد ویژگیهای تفصیلی در معانی آسان نیست و شبهه در امتثال را پیش میآورد، امّا قصد تحیت در سلام، ناسازگاری با قصد معنای کلی ندارد تا کلام عادی آدمی باطل کنندهٔ نماز به شمار آید یا از ابتدا بر قصد تحیت در سلام، نهی
(۸۹)
تعلق گیرد؛ زیرا ناسازگاری قصد تحیت با قصد معنای کلی، نسبت به خطابات عرفی معمول میباشد، نه لسان شرعی در سلام نماز.
به درازا کشیدن فراموشی سلام
س ۱۳۲ ـ در مسألهٔ ۱۱۱۶ توضیح المسائل فرمودهاید: اگر سلام نماز را فراموش کند و هنگامی آن را به یاد آورد که صورت نماز بههم خورده است، چنانچه پیش از آن که صورت نماز از بین رود، کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل میکند ـ مثل پشت بهقبله کردن ـ انجام نداده باشد، نماز وی صحیح است و اگر پیش از آن که صورت نماز از بین رود کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل میکند انجام داده باشد، نماز وی باطل است، حال در موردی که پیش از بههم خوردن صورت نماز که امری منافی بجا نیاورده، اگر به یاد آورد که سلام را نگفته، آیا لازم است سلام را بگوید یا لازم نیست؛ زیرا مسأله ساکت است، و دیگر این که صورت نماز تا چه وقت و چگونه از بین میرود؟
«گلپایگانی»: مراد از به هم خوردن صورت نماز، بههم خوردن موالات است، و معنای بههم خوردن موالات این است که پس از نماز، مثلا رو به قبله نشسته و مشغول تعقیب بوده و نسیان او بهقدری طول کشیده که وقتی یادش آمد، چنانچه سلام بگوید، در نزد متشرعه، این سلام به این نماز مربوط نمیشود، بنابراین، اگر مقصود از سؤال همان فرضی است که در توضیح المسائل، نماز را صحیح دانسته، گفتن سلام لازم نیست و جهت فراموشی سلام، مستحب است دو سجدهٔ سهو بجا آورد، و چنانچه مقصود این است که اگر قبل از بههم خوردن موالات و قبل از بجا آوردن
(۹۰)
منافی یادش بیاید که سلام را نگفته، در این صورت باید سلام را بگوید و سجدهٔ سهو ندارد.
* * *
«نکونام»: اگر سلام نماز را فراموش کند و فراموشی به گونهای به درازا بکشد که محل سلام به طور عرفی گذشته باشد، صورت نماز درست است و بر این اساس، چنانچه بعد از آن به یاد آورد، گفتن سلام لازم نیست؛ هرچند صورت نماز بعد از گذشتن محل عرفی سلام نماز با امری ناسازگار، خواه باطل کنندهٔ نماز باشد یا نباشد، مانند: تعقیبات، از بین برود.
(۹۱)
(۹۲)
قنوت
س ۱۳۳ ـ قنوت نماز غفیله را فراموش کردم و در حال رکوع یا بعد از آن متوجه شدم، آیا باید قیام بعد از رکوع انجام دهم یا بعد از نماز میتوانم قضای آن را بجا آورم یا این که لازم است نماز را اعاده کنم؟
ج ـ در قیام بعد از رکوع رجاءا بجا بیاورید.
ذکر قنوت به زبان غیر عربی
س ۱۳۴ ـ در نمازهای واجب، شخص نمازگزار میتواند قنوت را به زبان انگلیسی بخواند یا نه؟
«گلپایگانی»: برای ادای وظیفهٔ قنوت نماز واجب، دعا به عربی لازم است، ولی در قنوت نماز مستحبی دعا به انگلیسی و فارسی و هر زبان دیگر جایز است.
* * *
«نکونام»: دلیلی بر روا بودن ذکر غیر عربی در نماز نیست و در این جهت میان نماز واجب و مستحب تفاوتی نمیباشد.
(۹۳)
س ۱۳۵ ـ در قنوت نماز، آیا نمازگزار میتواند از سورههای قرآنی یک سورهٔ تمام یا چند آیه از یک سوره را بخواند یا فقط لازم است دعاهای وارده را در قنوت خواند؟
«گلپایگانی»: اگر بخواهد به قصد ورود بخواند، باید دعاهایی که وارد شده بخواند، ولی اگر غیر اینها را از قرآن یا دعاهای دیگر به قصد قربت مطلقه بخواند، اشکال ندارد.
* * *
«نکونام»: به قصد ذکر عام اشکال ندارد.
س ۱۳۶ ـ کسی که در قنوت نماز وتر در دعای چهل مؤمن، خویشاوندان مردهٔ خود را ذکر مینماید و در بین آنان کسانی بودهاند که گناهانی مثل اذیت به مادر یا معاصی دیگر را علنی کردهاند، آیا میشود آنها را در دعا نام برد یا نه؟
ج ـ احتیاج مؤمن عاصی به دعا و طلب مغفرت بیشتر است، مخصوصا ارحام که ان شاء الله ثواب صلهٔ ارحام را نیز دارد.
یاد کردن از افراد به صورت ضمیر در قنوت
س ۱۳۷ ـ در قنوت نماز، آیا جایز است هنگامی که برای فرد یا افراد خاصی دعا میکنیم، بهجای آن که نامش را ببریم، بهخاطر ندانستن نام یا مراعات اختصار، از او به صورت ضمیر یاد کنیم؛ در حالی که مرجع آن نیامده و تنها معهود ذهنی است یا خیر؟
«گلپایگانی»: صحت برگردانیدن ضمیر به معهود ذهنی محل تأمل است ولکن میتواند به این عبارت بگوید: اللهم اغفر للمنظور یا للمنظورین (تثنیه) یا للمنظورین (جمع).
* * *
(۹۴)
«نکونام»: برگرداندن ضمیر به معهود ذهنی از لحاظ ادبی صحیح نیست؛ هرچند استعمال آن در نماز از جهت درستی، اشکال ندارد.
(۹۵)
(۹۶)
کثیر الشک
س ۱۳۸ ـ شخصی بهقدری در خواندن نماز و گرفتن وضو شک میکند که بهحد افراط در وسواس رسیده است، به این نحو که وضو میسازد و پس از گذشتن مقداری از وقت آن را فراموش میکند یا نماز میخواند و به مجرد این که نماز تمام شد شک میکند آیا نماز خوانده است یا نه و هرچه فکر میکند چیزی به یادش نمیآید، بنابراین برای گرفتن وضو و خواندن نماز پیوسته در زحمت است، تکلیف این شخص چیست؟ آیا به شکهای خود اعتنا کند یا نه؟
ج ـ تکلیف شخص مذکور این است که اعتنا نکند و هر وقت شک کرد که نماز خوانده یا نه، بگوید نماز خواندهام و هر زمان شک کرد که وضو گرفتهام یا نه، بگوید گرفتهام و اگر اعتنا کند، فعل حرام و متابعت شیطان است.
س ۱۳۹ ـ کسی که همیشه در تسبیحات اربعه شک میکند که دوبار یا سه بار آن را گفته، چه باید کند؟
«گلپایگانی»: کثیر الشک باید به شک خود اعتنا نکند و غیر کثیر الشک احتیاطا یک بار دیگر بگوید.
* * *
(۹۷)
«نکونام»: کسی که بسیار شک نمیکند لازم است آن را یک بار دیگر بگوید.
س ۱۴۰ ـ شک بین یک و دو برای کثیر الشک موجب بطلان است یا نه؟ و اگر صحیح است، بنا را بر کمتر بگذارد یا بیشتر؟
ج ـ بلی، شک مذکور برای کثیر الشک هم موجب بطلان نیست و در مورد سؤال باید بنا را بر اکثر بگذارد و نمازش صحیح است.
س ۱۴۱ ـ کسی که گاه در چیزهایی شک میکند و نمیداند که کثیر الشک بر او صدق میکند یا نه، چه وظیفهای دارد؟
ج ـ حالت سابقهٔ خود را استصحاب نماید. اگر کثیر الشک بوده، اعتنا نکند و اگر نبوده، به حکم شک عمل نماید.
س ۱۴۲ ـ من بسیار در نماز و بعد از نماز و در کارهای روزمره و خریدن اجناس شک میکنم که برای نمونه، پول آن را دادهام یا نه و دوباره پول آن را میدهم، مرا راهنمایی فرمایید.
ج ـ به شما توصیه میکنم که با کمال قوت اراده به هیچ وجه به این شکها اعتنا نکنید و خود را بهخدا بسپارید و از شر شیطان و وسوسهٔ او به خدا پناه ببرید. خداوند متعال شما را حفظ فرماید و بر قرائت معوذتین (سورهٔ قل أعوذ برب الفلق و قل أعوذ برب الناس) مداومت نمایید.
س ۱۴۳ ـ در این که نماز را خواندهام یا نه بسیار شک میکنم، چه بسا نماز را خواندهام و پس از نماز دچار ناراحتی میشوم و حالت غشوه و بیحواسی بر من
(۹۸)
عارض میشود و بعد دچار شک میشوم که آیا نمازم را بجا آوردهام یا نه؟ در صورت بقای وقت، وظیفهٔ من چیست؟
«گلپایگانی»: در فرض مرقوم، احتیاط واجب آن است که نماز را تکرار کنید، ولی اگر در یک روز چند مرتبه مبتلا به شک بشوید، اعتنا به شک خود نکنید.
* * *
«نکونام»: به شک خود اعتنا نکنید؛ اگرچه در یک روز یک بار چنین شکی کنید.
س ۱۴۴ ـ کسی که بسیار شک میکند، اگر شک کرد در سجده اول است یا در سجدهٔ دوم، چه باید بکند؟
ج ـ کثیر الشک باید به شک خود اعتنا نکند و بنا بگذارد بر این که سجدهٔ دوم است.
گمان در افعال و رکعتهای نماز
س ۱۴۵ ـ گمان در افعال و در دو رکعت اول و آخر تفاوتی دارد یا نه؟
ج ـ ظن در افعال و در رکعات نماز، چه در دو رکعت اول و چه در دو رکعت آخر، حجت است.
شک بین سه و پنج در نماز
س ۱۴۶ ـ شک سه و پنج بعد از رکوع یا پیش از سلام چه حکمی دارد؟
«گلپایگانی»: نماز باطل است، ولکن اگر احتیاط کند و بنا را بر سه بگذارد و نماز را تمام کرده و بعد اعاده نماید خوب است، بلکه ترک احتیاط، سزاوار نیست.
* * *
(۹۹)
«نکونام»: در فرض یاد شده لازم است بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام نماید و پس از سلام، دو رکعت نماز احتیاط نشسته یا یک رکعت ایستاده بخواند و دو سجدهٔ سهو نیز بجا آورد.
س ۱۴۷ ـ شخصی در نماز چهار رکعتی شک نمود که چهار رکعت خوانده یا سه رکعت، و در حال قیام بنا را بر چهار میگذارد و به رکوع میرود و پس از پایان ذکر رکوع، به یاد میآورد که هم تشهد را نخوانده و هم قنوت را فراموش کرده است، وظیفهٔ وی چیست؟
ج ـ در فرض سؤال که نمیداند قیام رکعت چهارم است یا سوم، بنا را بر چهار گذاشته و بعد از نماز یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته بجا آورد و بعد از آن، قضای تشهد فراموش شده را بجا آورد و دو سجدهٔ سهو جهت تشهد فراموش شده بنماید و نماز صحیح است و قنوت اصلا مستحب است و ترک عمدی آن به صحت نماز مضر نیست. والله العالم.
س ۱۴۸ ـ اگر بعد از نماز صبح شک کند که یک رکعت نماز خوانده یا دو رکعت یا شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، و همچنین چنانچه بعد از نماز مغرب شک کند که سه رکعت نماز خوانده یا چهار رکعت، آیا نماز وی صحیح است یا باطل؟
ج ـ شک بعد از سلام، مورد اعتنا نیست و نماز او صحیح است.
نماز احتیاط
س ۱۴۹ ـ هرگاه شخص در نماز ظهر شکی کند که موجب نماز احتیاط است و وقت نماز عصر نیز تنگ باشد و ممکن نباشد دست کم یک رکعت عصر را پیش
(۱۰۰)
از غروب بخواند، در این صورت کدام یک از آن را مقدم بدارد، نماز احتیاط یا نماز عصر را؟
«گلپایگانی»: در فرض سؤال که به غروب شرعی بیش از یک رکعت نمانده، نماز عصر را بخواند و بعد از آن احتیاط کند به خواندن نماز احتیاط و قضای ظهر.
* * *
«نکونام»: در فرض مذکور که به غروب شرعی بیش از یک رکعت نمانده، نماز عصر را بخواند و بعد از آن لازم است نماز احتیاط را بیاورد.
وارد شدن به نمازی دیگر پیش از خواندن نماز احتیاط
س ۱۵۰ ـ کسی که در نماز چهار رکعتی شک میان سه و چهار میکند و پیش از خواندن نماز احتیاط، وارد نماز دیگری میشود، چه تکلیفی دارد؟
«گلپایگانی»: اگر سهوا وارد نماز دیگر شده احتیاط آن است که همان وقت، نماز احتیاط را بجا آورد و بعد نمازی را هم که بین آن بوده تمام کند، بعد هر دو نماز را اعاده نماید.
* * *
«نکونام»: در فرض یاد شده، نیازی به دوباره خواندن دو نماز نیست و بعد از پایان گرفتن نمازی که مشغول شده، اگر نماز احتیاط را بجا آورد، بسنده است.
س ۱۵۱ ـ کسی که برای نمونه، میان سه و چهار شک کرده و بعد از اندکی تأمل و تروی، ظن به چهار برای وی حاصل شده و بر اساس قاعده در نمازهای چهار رکعتی اعادهٔ آن نماز احتیاط مستحب است، حال اگر به احتمال این که شاید در واقع، سه رکعت بوده، یک رکعت نماز احتیاط به قصد امتثال امر واقعی بخواند،
(۱۰۱)
آیا خواندن این نماز احتیاط، لغو و بیاثر است یا این که تشریع و حرام یا حرام ذاتی است؟
«گلپایگانی»: لغو و بی اثر است، مگر این که به قصد ورود باشد که تشریع و حرام است.
* * *
«نکونام»: اگر بهقصد ورود نباشد، زاید و بیاثر است، وگرنه تشریع و حرام است.
س ۱۵۲ ـ در شک سه و چهار، پس از پایان یافتن نماز، اگر پیش از نماز احتیاط، به عمد سه تکبیر با رفع ید انجام گیرد، آیا اشکال دارد؟
«گلپایگانی»: در صورتی که به قصد مطلق ذکر بوده، تولید اشکال بهمعنای بطلان نماز نمیکند، ولی برخلاف احتیاط است.
* * *
«نکونام»: اگر به قصد ذکر عام باشد، اشکال ندارد، ولی خوب نیست در نماز کارهایی انجام شود که برای نماز وارد نشده است.
رو گرداندن از قبله، پیش از نماز احتیاط
س ۱۵۳ ـ اگر کسی به سبب جهل به مسأله، پس از سلام نماز و پیش از نماز احتیاط صورت خود را بر میگردانده و پشت به قبله میکرده، آیا واجب است نمازهایی را که این گونه خوانده است قضا کند؟
«گلپایگانی»: اگر در وقت است، احتیاطا آن نماز را اعاده، و اگر در خارج وقت است، احتیاطا قضا نماید.
* * *
(۱۰۲)
«نکونام»: در فرض مسأله، چون این عمل به صورت سهو بوده است، اشکال ندارد، چنانچه در صورت جهل نیز باشد، اشکال ندارد و نماز اصلی و نیز نماز احتیاط وی کفایت میکند و نیازی به اعادهٔ آن در وقت و قضا در خارج وقت نمیباشد.
قضای تشهد و سجدهٔ فراموش شده
س ۱۵۴ ـ نمازگزاری که سجده یا تشهد را فراموش کرده، و بعد از نماز نیز فراموش مینماید که قضای تشهد یا قضای سجده و دو سجدهٔ سهو را بیاورد و عملی که صورت نماز را از بین میبرد انجام داده است، چه تکلیفی دارد؟
«گلپایگانی»: هر وقت یادش آمد قضای تشهد یا سجده را با طهارت بجا آورد و بعد، دو سجدهٔ سهو را نیز بخواند، بلی احتیاط مستحبی آن است که اگر بعد از اتیان منافی یادش آمد، بعد از قضای تشهد یا سجده فراموش شده و سجدهٔ سهو، نماز را نیز اعاده کند.
* * *
«نکونام»: در مورد گفته شده، خواندن دوبارهٔ نماز لازم نیست و هر وقت آن را به یاد آورد، اگر به تکلیف قضا یا سجدهٔ سهو عمل کند، بسنده است.
به یاد آمدن تشهد یا سجدهٔ فراموش شده در میان نماز بعدی
س ۱۵۵ ـ هرگاه نمازگزار بعد از نماز ظهر، قضای سجده یا تشهد فراموش شده یا سجدهٔ سهو واجب را فراموش کند و مشغول نماز عصر گردد و در میان نماز عصر به یاد آورد، تکلیف وی چیست؟
«گلپایگانی»: نماز عصر را تمام کند، بعد سجده یا تشهد فراموش شده را با
(۱۰۳)
سجدهٔ سهو آن بجا آورد و بنا بر احتیاط لازم، نماز عصر را اعاده کند و اگر فقط سجدهٔ سهو را فراموش کرده باشد، بعد از تمام شدن نماز عصر بجا آورد.
* * *
«نکونام»: کسی که نماز عصر را تمام کرده کافی است به تکلیف قضا یا سجدهٔ سهو عمل نماید و باز خواندن نماز عصر نیز لازم نیست.
آوردن سلام بعد از قضای تشهد
س ۱۵۶ ـ در مورد قضای تشهد فراموش شده، آیا بعد از قضای تشهد، سلام نماز را نیز باید خواند یا نه؟
«گلپایگانی»: خود تشهد را قضا کند و احتیاطا سلام هم بجا آورد و دو سجدهٔ سهو هم به قصد ما فی الذمه بجا آورد و این در صورتی است که تشهد اخیر باشد و اگر تشهد اول است، سلام لازم نیست.
* * *
«نکونام»: آوردن سلام دیگر بعد از قضای تشهد لازم نیست؛ خواه تشهد فراموش شده، رکعت دوم یا تشهد رکعت آخر باشد.
سجده سهو
س ۱۵۷ ـ در سجدهٔ سهو، تکبیر لازم است یا نه؟
ج ـ تکبیر لازم نیست.
(۱۰۴)
س ۱۵۸ ـ آیا میشود ذکر سجدهٔ سهو را طول داد و آن را دو بار یا بیشتر تکرار کرد یا نه؟
ج ـ تکرار ذکر سجدهٔ سهو به قصد مطلق ذکر مانعی ندارد، ولی به قصد ورود جایز نیست.
خواندن زیادی بخشی از سوره
س ۱۵۹ ـ شخصی در موقع خواندن نماز، به سهو بهجای حمد، شروع به خواندن سوره نموده و چند کلمه که ادا مینماید، بیدرنگ متوجه میشود که باید حمد را بخواند، و از همانجا باز میگردد و حمد و سپس سوره را میخواند و به نماز خود ادامه میدهد، آیا برای گفتن چند کلمه از کلمات سوره، سجدهٔ سهو بر او واجب میشود یا خیر؟
«گلپایگانی»: به نظر حقیر، سجدهٔ سهو واجب نیست، ولی احتیاط مستحب آن است که برای هر زیاده و نقیصه دو سجدهٔ سهو بجا آورد.
* * *
«نکونام»: خواندن بخشی از سوره در بین نماز به صورت افزوده، سجدهٔ سهو ندارد.
نماز مبطون و مسلوس
س ۱۶۰ ـ شخصی به علت عمل جراحی، مخرج مدفوع وی بهکلی مسدود شده و بهجای آن از روی شکم سوراخی باز نمودهاند و به این جهت، مدفوع بی اختیار از او خارج میشود و حتی برای خواندن نماز نیز قادر به جلوگیری از آن نیست. اگر با دستمال و کهنه روی آن را ببندد یا کیسه بگذارد و در آن جمع شود،
(۱۰۵)
عبادات این شخص با این وضع چگونه است؟
«گلپایگانی»: اگر ممکن باشد، قبل از نماز به نحوی تخلیه و تطهیر نماید که بتواند نماز را بدون خروج چیزی تمام نماید، واجب است این نحو عمل کند و اگر نتواند تمام نماز را بدون خروج چیزی بخواند و تطهیر و وضو بین نماز هم مستلزم مشقت یا فعل کثیر باشد، آنچه بین نماز خارج میشود مضر به وضو و نماز نیست و به همان نحو بخواند.
* * *
«نکونام»: اگر قادر به جلوگیری نیست، اشکال ندارد و نماز را به گونهای بخواند که میتواند.
س ۱۶۱ ـ شخصی پیوسته انزال میشود؛ بهطوری که برای خواندن یک نماز نیز مهلت ندارد، تکلیف او نسبت به نماز و روزه چیست؟ و آیا آنچه بر شخص جنب حرام میباشد بر او نیز حرام است یا نه؟
ج ـ قبل از نماز غسل میکند و اگر معذور است، تیمم بدل از غسل مینماید و آنچه در بین نماز خارج میشود؛ بهطوری که به اندازهٔ خواندن نماز وقفه در خروج حاصل نشود، معفو است و برای روزه، قبل از فجر غسل کند و معذور، تیمم بدل از غسل نماید و روزه صحیح است و محرمات بر جنب بر او حرام است.
س ۱۶۲ ـ المسلوس إذا صلّی قاعدا یمکنه التحفّظ من البول، وإذا صلّی قائما لا یمکن له التحفّظ منه، فهل ینتقل وظیفته إلی القعود؛ کما لو عرض عارض للمصلّی قائما حیث إنّه یصلّی قاعدا أم لا؟
(۱۰۶)
ـ کسی که به بیماری سلس (جکمیزک) دچار است اگر در صورت نشسته بتواند از آمدن ناخودآگاه ادرار جلوگیری کند اما در حالت ایستاده چنین توانایی ندارد، آیا باید نماز را به صورت نشسته بگزارد، مانند کسی که به سبب عذر نمیتواند نماز را در حالت ایستاده بخواند و نماز را به شیوهٔ نشسته بجا میآورد یا خیر؟
«گلپایگانی»: إذا دار الأمر بین الأمرین، فلا یبعد تبدّل الوظیفة إلی القعود، و مع الإمکان فالأحوط تکرار الصلاة.
ـ اگر امر دایر میان این دو باشد، بعید نیست وی باید نماز را به صورت نشسته بخواند، و احتیاط آن است که در صورت امکان، نماز را تکرار نماید.
* * *
«نکونام»: یکفی له أن یصلّی قاعدا فقط.
ـ اگر وی نماز را به صورت نشسته بخواند کافی است.
س ۱۶۳ ـ شخصی به علت بیماری سلس، نمیتواند از ادرار خود جلوگیری نماید، تکلیف نماز او چیست؟
ج ـ اگر مرتب بول قطره قطره خارج میشود، موقع نماز کیسهای پر از پنبه را با خود بردارد و بدن را تطهیر کند و شلوار پاک بپوشد و هر نمازی را با یک وضو بخواند و قطراتی که در بین نماز خارج میشود تا آخر نماز مستثناست و ضرری به صحت نماز ندارد.
س ۱۶۴ ـ اینجانب عمل جراحی داشتهام و کیسه و پلاستیکی در پهلوی چپ گذاشتهاند، و مدفوع از پهلو خارج میشود؛ یعنی مقعد را بستهاند و مدفوع و باد
(۱۰۷)
معده بیاختیار در کیسهٔ پلاستیک میآید، تکلیف این جانب چیست؟
«گلپایگانی»: در فرض سؤال، اگر مرتب گاز و مدفوع از معده وارد پلاستیک میشود، احتیاطا قبل از نماز آنچه در کیسه جمع شده، از کیسه خارج نموده و کیسه را آب کشیده و فورا وضو بگیرید و نماز را بخوانید، و این عمل برای هر نماز لازم است. ولی اگر چیزی از آن خارج نشود، برای نماز بعدی تجدید وضو لازم نیست.
* * *
«نکونام»: چنانچه وی میداند از آغاز وقت نماز تا پایان آن بهاندازهٔ وضو ساختن و نماز گزاردن وقت پیدا میکند، نماز خود را در زمان پیش آمده بخواند و اگر مهلت او به اندازهٔ کارهای واجب نماز است، تنها کارهای واجب نماز را در آن وقت بجا آورد و کارهای مستحب آن؛ مانند: اذان، اقامه، قنوت و حتّی سوره را رها کند و اگر در آن مهلت، عسر و حرج و مشکلی برای او پیش آمد، نماز وی با همان حال درست است.
در چنین مواردی چنان اهتمامی که در متن بالا آمده لازم نیست.
فعل زیاد در نماز
س ۱۶۵ ـ اگر شخص نمازگزار مگس را از سر و صورت خود دور کند یا بکشد یا سر را حرکت دهد، جایز است یا نه؟
«گلپایگانی»: در صورتی که فعل کثیر نباشد، جایز است.
* * *
«نکونام»: اشکال ندارد.
(۱۰۸)
س ۱۶۶ ـ در مسألهٔ شمارهٔ ۸۱۴ توضیح المسائل فرمودهاید: در صورتی که آب کشیدن بدن، صورت نماز را از بین نمیبرد، باید آن را آب کشید، حال هرگاه آب در سمت راست یا طرف چپ نمازگزار باشد بفرمایید فاصلهٔ میان نمازگزار و آب چند متر یا چند قدم باشد که بتواند برای پاک کردن بدن یا لباس از آب در نماز استفاده کند؟
ج ـ بهقدری که رفتن تا آن مکان فعل کثیر نباشد و باید بهنحوی برود و برگردد که از قبله منحرف نشود.
جواب سلام در حال نماز
س ۱۶۷ ـ شخصی وارد بر نمازگزار گردیده و به عنوان سلام بر او سلام میکند؛ آیا چنان که معمول است میتواند در پاسخ او بگوید: «علیک السلام» یا نمازگزار باید عین گفتهٔ او را بگوید؟
«گلپایگانی»: اگر به لفظ «علیک السلام» بر نمازگزار سلام کرد جایز است عین عبارت او را جواب دهد و جایز است که بگوید: «السلام علیک»، و مستحب است که نماز را بعد از اتمام، اعاده کند و اگر به لفظ «سلام» فقط بوده، مخیر است که بگوید: «سلام علیک» یا فقط «سلام» را بگوید و «علیک» را تقدیر بگیرد.
* * *
«نکونام»: چنانچه نمازگزار در پاسخ سلام «علیک سلام» یا «سلام علیک» یا «سلام» و «علیک» را با توجه به معنا بگوید، اشکال ندارد و نیازی به اعادهٔ آن نیست.
(۱۰۹)
س ۱۶۸ ـ اگر شخصی بجای «سلام علیکم»، بگوید: «سلام»، آیا جواب آن در نماز لازم است یا نه؟
ج ـ بلی، جواب آن لازم است.
س ۱۶۹ ـ کسی که در میان نماز به او سلام میکنند و معلوم نیست سلام را بهگونهٔ صحیح گفت یا از سلامهای رایج و اشتباه، آیا پاسخ دادن بر او واجب است یا نه؟
ج ـ باید جواب آن را بدهد.
س ۱۷۰ ـ شخصی از در وارد میشود و سلام میکند، چند نفری نشسته و مشغول صحبت هستند ولی متوجه سلام این شخص نمیشوند، شخص دیگری که در همان نزدیکی مشغول نماز است متوجه میشود، آیا وظیفه دارد که جواب سلام را دهد یا خیر؟
ج ـ در فرض سؤال، اگر نمازگزار بداند که خود بهتنهایی یا با دیگران مقصود به سلام بوده، واجب است جواب دهد و نماز او صحیح است و اگر جواب ندهد، گناه کرده ولی نمازش در این صورت هم صحیح است و چنانچه بداند که او مقصود به سلام نبوده یا شک کند، نمیتواند جواب سلام را بدهد.
س ۱۷۱ ـ إذا کان المصلّی مع جماعة، فسلّم علیه من یقصده دون غیره، فهل یجب علی المصلّی نفسه الرد؛ سواء کان الآخرون مشغولین بالصلاة أم غیر مشغولین؟
ـ اگر نمازگزار با جماعتی باشد و کسی او را قصد نماید و تنها به او سلام
(۱۱۰)
کند، آیا بر نمازگزار واجب است پاسخ او را بدهد؛ خواه دیگران به نماز مشغول باشند یا خیر؟
ج ـ لو علم المصلّی أنّه المقصود دون غیره وجب علیه الردّ.
ـ اگر نمازگزار بداند که سلام دهنده وی را قصد کرده است نه دیگری را، واجب است پاسخ سلام را بدهد.
س ۱۷۲ ـ اگر زنی به نمازگزار سلام دهد و بگوید: «سلام علیکم»، آیا نمازگزار هم میتواند در جواب، «سلام علیکم» بگوید یا خیر؟
ج ـ بلی میتواند.
شنیدن موسیقی در حال نماز
س ۱۷۳ ـ شخصی مشغول نماز است، در میان نماز، دیگران مشغول غیبت مؤمن میشوند یا شروع به موسیقی مینمایند، تکلیف شخص نمازگزار چیست؟ و اگر کسی در مجلس معصیت، مثل همین دو مورد، نماز بخواند، نماز وی چه حکمی دارد؟
ج ـ اگر بعد از شروع در نماز، مجلس لهو یا شراب یا قمار و غیبت تشکیل شود، نماز را تمام کند و صحیح است، لکن اگر قبل از شروع، چنین مجلسی فراهم شود، از آنجا خارج گردد و نماز را در غیر آن محل بجا آورد.
س ۱۷۴ ـ اگر از خانهٔ همسایه صدای موسیقی بیاید و انسان مشغول نماز باشد، نماز وی صحیح است یا نه؟ همچنین، اگر در حیاط رادیو باشد و صدای اخبار را
(۱۱۱)
بشنود، نماز خواندن چه حکمی دارد؟
ج ـ در هر دو فرض، نماز صحیح است.
س ۱۷۵ ـ اگر کسی در اتاق نمازگزاری که در حال نماز است، موسیقی بگیرد، وظیفهٔ نمازگزار چیست؟
«گلپایگانی»: اگر استماع نباشد، اشکال ندارد و اگر قبل از نماز بداند که مجلس موسیقی برقرار میشود، اگر ممکن است، در غیر آن محل نماز بخواند.
* * *
«نکونام»: اگر استماع نباشد، اشکال ندارد و اگر پیش از نماز بداند مجلس موسیقی حرام برپا میشود، چنانچه ممکن است در محل دیگری نماز بخواند.
قطع نماز
س ۱۷۶ ـ نمازگزار در حال قرائت، صدای صلوات میشنود، آیا جایز است حمد را قطع کند و صلوات بگوید یا خیر؟ همچنین قطع نماز برای حفظ جان و مال از حریق و مانند آن در تنگی وقت جایز است یا نه؟
ج ـ مستحب است هر جا اسم مبارک حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله را شنید صلوات بفرستد و بعد، نماز را از همان جا که مانده تتمیم نماید و قطع نماز برای حفظ جان از تلف واجب است، حتی در ضیق وقت و برای حفظ مال هم جایز است، حتی در ضیق وقت، اگر مال معتنا به باشد.
(۱۱۲)
دیگر مسایل نماز
س ۱۷۷ ـ آیا میشود نماز غفیله را بجای نافلهٔ مغرب خواند یا خیر؟
ج ـ بلی، میشود.
س ۱۷۸ ـ در تعقیب نماز که آیةالکرسی میخوانند، آیا روایت یا مدرکی هست که انگشتان بر دیدگان گذاشته شود یا به صورت عادی همانند سایر تعقیبات نیز خوانده میشود؟
ج ـ در کتاب جنات الخلود تحت عنوان وجع العین از قول معصومین علیهمالسلام منقول است که دست را روی چشم گذاشته و آیة الکرسی را به قصد استشفا بخواند.
س ۱۷۹ ـ آیة الکرسی به کدام یک از آیات قرآنی میگویند و محدودهٔ آن تا «وهو العلی العظیم» است یا تا «هم فیها خالدون»؟
«گلپایگانی»: ظاهرا آیة الکرسی تا «وهو العلی العظیم» کافی است. والله العالم.
* * *
«نکونام»: آیة الکرسی تا «وهوالعلی العظیم» است.
دوباره گزاردن اختیاری نماز
س ۱۸۰ ـ شخصی نماز خود را خوانده، ولی به جهت نداشتن حضور قلب، آیا میتواند آن را دو مرتبه به نیت رجا و احتیاط بخواند یا خیر؟
«گلپایگانی»: جواز اعاده مشکل است، مگر این که بار دوم به جماعت باشد.
* * *
(۱۱۳)
«نکونام»: بازخوانی و تکرار نماز تا جایی که به وسواس نرسد و به قصد رجا یا احتیاط باشد، اشکال ندارد و در برخی مواقع همچون به دست آوردن حضور قلب بیشتر، نیکو نیز میباشد.
حضور قلب در نماز
س ۱۸۱ ـ به هنگام اقامهٔ نماز، در فکر و خیالات دیگر هستم و نمیتوانم حضور قلب داشته باشم و به ایزد یکتا توجه نمایم، مرا برای به دست آوردن حضور قلب راهنمایی نمایید.
«گلپایگانی»: حضور قلب و توجه در حال نماز، مراتب دارد و حاصل نشدن آن به علتهای متعددی است که باید شخص به تدریج آنها را برطرف کند و مخصوصا توجه به عظمت و بزرگی خدا و این که همه نیاز به خداوند دارند و همهٔ نعمتها از اوست، و این که بنده وقتی به کمال میرسد که در درگاه او، عرض نیاز و حاجت کند و سپاس و ستایش و حمد او را بجا آورد و در برابر او خضوع و تواضع و فروتنی و رکوع و سجده نماید، در حصول حال خضوع مؤثر است. امید است که به تدریج حضور قلب زیادتر شود و نماز شما مصداق «الصلاة معراج المؤمن» و «الصلاة قربان کلّ تقی» گردد.
* * *
«نکونام»: بعد از دوری از حرام و به دست آوردن روزی حلال، حضور قلب، با دفع کثرات و اشتغالات زاید و مزاحم و توّجه حقیقی به حضرت حق تعالی ـ در خلوت و امور زندگی ـ حاصل میگردد.
(۱۱۴)
محلّ نگاه در نماز
س ۱۸۲ ـ در حالات مختلف نماز، دیده و چشم باید به کجا نظر بیندازد؟
«گلپایگانی»: مستحب است نمازگزار در حال قیام، نظرش به موضع سجود و در حال رکوع، به میان قدمها و در حال سجده به سر بینی و در حال تشهد و بین دو سجده به دامن خود و در حال قنوت، به دو کف دستش باشد.
* * *
«نکونام»: در تمام حالات نماز باید نگاه حالت خماری داشته باشد؛ نه چشم بسته باشد و نه با نگاه تیز به چیزی چشم بدوزد.
عبادت کودک
س ۱۸۳ ـ در نماز و عبادات کودک اختلاف است و بعضی آن را صحیح نمیدانند، و برخی از آنان که نماز وی را صحیح میدانند میگویند در صورتی که نماز کودک صحیح نباشد، چگونه حضرت ولی عصر علیهالسلام بر پدر بزرگوارش نماز خواند و ما پاسخ دادیم که او حجت است و تکلیف ایشان غیر از دیگران است. نظر مبارک شما چیست؟
«گلپایگانی»: به نظر این جانب، نماز و سایر عبادات طفل نابالغ که ممیز باشد، صحیح است و بنا بر قول اشخاصی که صحیح نمیدانند، عمل امام غیر از دیگران است و اگر شخص، امامت امام را در حال صبی بودن او تصدیق کند، اشکال به اعمال او محل ندارد.
* * *
«نکونام»: دلیل مناسبی بر عدم صحت عبادت صبی ـ کودک ـ نداریم و واجب نبودن عبادت بر نابالغ، با درستی عبادات وی منافاتی ندارد؛ و در هر
(۱۱۵)
صورت، وجود عصمت در امام، نافی هر اشکالی میباشد که با وجود عصمت، بلوغ و عدم بلوغ موضوعیتی ندارد؛ حتی در مورد رضیع ـ شیرخوار ـ از معصوم چنین است تا چه برسد به صبی معصوم.
س ۱۸۴ ـ تکبیرات سهگانهٔ بعد از سلام مطلق نمازها جایز است یا به نمازهای یومیه اختصاص دارد؟
«گلپایگانی»: بعضی روایات، ظاهر در استحباب گفتن آنها بعد از سلام هر نماز است و گفتن آن به قصد رجا، خالی از اشکال است.
* * *
«نکونام»: گفتن آن بعد از هر نماز اشکال ندارد.
س ۱۸۵ ـ در این مسأله که آیا نمازهای مستحبی را در حال اختیار میتوان نشسته خواند یا نه، مرحوم سید در عروةالوثقی جایز دانسته و فرموده: «النوافل المرتّبة وغیرها یجوز اتیانها جالسا ولو فی حال الاختیار»، و از حضرت آیت الله، حاشیهای در این مسأله دیده نشده، با این که دو روایت در مورد نماز طواف مستحب نهی از نشسته خواندن آن میکند، اکنون نظر مبارک را مرقوم دارید که آیا از جهت سند یا متن خدشهای دارد یا خیر؟
«گلپایگانی»: بلی، از جهت سند در نزد مشهور، ضعیف و از جهت دلالت نیز مورد خدشه واقع شده است.
* * *
«نکونام»: نمازهای مستحبی را در حال اختیار میتوان نشسته خواند.
(۱۱۶)
س ۱۸۶ ـ کسانی که در بیابان کار میکنند و به آب دسترسی ندارند و مخرج ادرار با چیزی جز آب تطهیر نمیشود، بنابراین، نماز آنان چگونه است؟
ج ـ اگر وقت تنگ است که اگر بخواهد به جایی که آب است برود و تطهیر کند و نماز بخواند، نماز قضا میشود، با همان بدن نجس نماز بخواند و قضا هم ندارد، اما اگر وقت وسعت دارد و میتواند برود و بدن را تطهیر کند، واجب است برود و با طهارت نماز بخواند و اگر با وسعت وقت با بدن نجس نماز خواند، نمازش باطل و باید بعد اعاده یا قضا نماید.
س ۱۸۷ ـ در برخی از مسألهها آمده است عملی را برای رجا بجا آورد، منظور از رجا چیست؟ مراد انجام عمل به امید ثواب است یا به امید قبول؟
ج ـ یعنی به احتمال مطلوبیت نزد شارع مقدس، عمل را انجام دهد.
عمل به پاسخ اشتباه اهل خبره
س ۱۸۸ ـ اگر کسی مسألهای را از اهل خبره بپرسد و وی مدتی بر طبق گفتهٔ او عمل نماید و سپس بداند که وی پاسخ آن مسأله را اشتباه گفته، برای اعمالی که به اشتباه انجام داده است چه باید کند؟
«گلپایگانی»: اگر در مواردی باشد که اخلال به جزء یا شرط موجب بطلان عمل میشود، قضا یا اعاده دارد و باید عمل خود را اعاده یا قضا نماید. والله العالم.
* * *
«نکونام»: اگر از کسی که بهظاهر اهل خبره است، حکم مسألهای را بپرسد و طبق آن عمل نماید، هنگامی که خطایی ظاهر گردد همچون کسی است که بدون پرسش، عمل نادرستی بجا آورده باشد، و هرچند جاهلِ به ظاهر
(۱۱۷)
اهل خبره گناه کرده است، ضمان و تکلیفی به عهدهٔ وی نمیباشد؛ بر این اساس، پرسیدن از غیر اهل خبرهٔ واقعی سزوار نیست و نمیتوان از هر کسی که در ظاهر شکل و شمایل عالم را دارد پرسش نمود. این امر که هر عالِم نمایی را عالِم بدانیم، عملی عامیانه و جهل و نادانی عمومی است که اثراتِ زیانبار آن در سطح جامعه محسوس است.
س ۱۸۹ ـ چون وقت تنگ بود، نماز را با کفش بجا آوردم، آیا باید آن را قضا نمایم یا نه؟
ج ـ در صورت اضطرار، نماز صحیح است و قضا ندارد.
س ۱۹۰ ـ آیا جایز است جزیی از حیوان نجس العین، مانند رودهٔ سگ را به رودهٔ انسان زنده پیوند زنند؟ در صورت اتصال، برای نمازگزار چه حکمی دارد؟
ج ـ در مورد حفظ نفس اشکال ندارد و نماز با آن صحیح است.
عمل از روی ناآگاهی به مسأله
س ۱۹۱ ـ زنی چون مسأله را نمیدانسته، مدتی نمازهای خود را بدون انجام غسل حیض و نفاس و بدون وضو خوانده است، آیا نمازهای خود را باید قضا کند یا نه؟
«گلپایگانی»: خصوص نمازهایی که بعد از غسل حیض و نفاس و قبل از وضو به جهت حدث اصغر خوانده قضا کند، لکن آنچه را بعد از وضو ـ برای حدث اصغر ـ خوانده یا بعد از غسل جنابت خوانده قضا ندارد.
* * *
(۱۱۸)
«نکونام»: هر گونه خللی در عمل که به جهت جهل و تقصیر در یادگیری مسأله باشد، چه بسا سبب باطل شدن عبادت گردد و جهل، سبب درستی عمل، بخشش و چشمپوشی در آن نمیشود و در این مورد نیز نمازهایی قضا ندارد که بعد از انجام غسل جنابت و وضوی بعد از حدث اصغر که پس از آن سر زده خوانده است و غیر آن را باید دوباره بگزارد.
س ۱۹۲ ـ اگر از دهان کسی خون میآید و وقت نیز بهطوری تنگ است که اگر صبر کند تا خون بند بیاید، نماز قضا میشود، تکلیف چیست؟
ج ـ با همان حال نماز بخواند. ولکن با چیزی خون دهان را در بین نماز پاک نماید که به حلق نرود.
س ۱۹۳ ـ آیا نماز دههٔ ذیحجه که آیهٔ شریفهٔ: «وواعدنا موسی» در آن خوانده میشود مخصوص کسانی است که در موسم حج مشرف نیستند یا اعم است و برای حاجیان نیز مشروع میباشد که این دو رکعت نماز را میان نماز مغرب و عشا بخوانند؟
ج ـ در صورتی که به قصد رجا بخوانند نه ورود، مانعی ندارد.
(۱۱۹)
(۱۲۰)