بلندای فقه شیعه | جلد ۷

 

بلندای فقه شیعه | جلد ۷


تولیت وقف

س ۵۵۳ ـ شخصی ملکی را وقف و تولیت آن را به این شرح در وقف‌نامه ذکر می‌نماید: «تولیت آن مادام العمر مفوض است به شخص واقف و بعد از فوت او با اکبر و ارشد اولاد ذکور او نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن و اگر در بعضی از طبقات اولاد ذکور نباشد، تولیت با اصلح و اتقی از اناث همان طبقه می‌باشد نسلا بعد نسل و هرگاه طبقات از اناث و ذکور منقرض شد، تولیت با پنج نفر از صلحای بلد می‌باشد که منافع عین موقوفه را برداشته و همه ساله به شرحی که ذکر شد به مصرف برسانند با نظارت یک‌دیگر الی أن ینقرضوا»، حال شخص واقف دارای سه فرزند پسر است و فرزند بزرگ وی تولیت ملک را عهده‌دار شده اما چنان‌چه وی با داشتن دو فرزند پسر بمیرد، آیا با توجه به مضمون وقف‌نامه، تولیت ملک به برادر بزرگ وی می‌رسد یا به فرزند بزرگ خود؟

ج ـ به نظر حقیر ظاهر عبارت «نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن» آن است که

(۲۶۴)

تا یک نفر از اولاد ذکور واقف حیات دارد، به اولاد اولاد نمی‌رسد و هم‌چنین در طبقات بعد الاقرب فالاقرب به واقف مقدم هستند و تا عمو حیات دارد، تولیت به برادر زاده نمی‌رسد. والله العالم.

س ۵۵۴ ـ شخصی مسجدی ساخته و تولیت آن را تا خود زنده است بر عهدهٔ خویش و سپس با یکی از خویشاوندان معین و سپس با امام جماعت مسجد قرار داده، در این صورت آیا می‌تواند تولیت را تغییر داده و با وجودی که خود زنده است آن را به امام راتب مسجد واگذار کند یا نه؟

ج ـ به نظر حقیر قرار دادن متولی برای آن معنا ندارد؛ نه واقف متولی آن است نه غیر او. بلی، اگر واقف بخواهد رقباتی را هم برای مسجد وقف نماید می‌تواند در ضمن عقد وقف، تولیت آن رقبات را با خود یا دیگری قرار دهد و الا بعد از تمام شدن عقد و تحقق وقفیت، واقف هم مانند دیگران اجنبی از وقف می‌شود و نیز چنان‌چه در ضمن عقد وقف، تولیت را برای خود یا دیگری قرار داد، بعدا حق عزل و نصب ندارد؛ مگر این که در ضمن عقد وقف برای خود شرط عزل و نصب متولی راهم‌نموده‌باشد.

س ۵۵۵ ـ در موقوفه‌هایی که تولیت آن با حاکم شرع یا منصوب از جانب اوست، هرگاه حاکم شرع یا منصوب او نباشد یا دسترسی به آن ممکن نباشد، چه باید کرد؟

ج ـ در مورد سؤال، تولیت با عدول مؤمنین است و در صورت نبودن عدول، تولیت با مؤمنین موثق و امین است.

(۲۶۵)

س ۵۵۶ ـ در مواردی که واقف برای موقوفه متولی قرار نداده، امر آن با حاکم شرع است، اما پرسش این است در صورتی که متولی آن غیر اهل باشد یا بعدها از شایستگی ادارهٔ آن خارج شود و برای نمونه، تولیت را با عادل از فرزندان خود قرار داده و در بین آن‌ها عادل وجود ندارد یا عادل بوده و بعد فاسق شده، تکلیف چیست؟

ج ـ مورد سؤال مثل موردی است که متولی تعیین نکرده باشد و اختیار آن با حاکم شرع است.

س ۵۵۷ ـ شخصی که از طرف حاکم شرع متولی موقوفه نشده ولی مردم او را امین می‌دانند و موقوفات خود را به او واگذار نموده‌اند، آیا وی حق تصرف در موقوفات را دارد یا نه؟

ج ـ شخص مذکور اگر از طرف متولی شرعی وکالت داشته باشد تا حدی که متولی اختیار دارد و به وکیل اختیار داده، می‌تواند دخالت نماید و زاید بر آن جایز نیست.

س ۵۵۸ ـ آیا ولایتِ فقیه در وقف عام مانند مسجد از امور عامهٔ ثابت است، چنان‌چه مرحوم سید محمد کاظم قدس سره در جلد دوم عروه چنین نظری دارد یا نه؟

ج ـ مسجد اگر موقوفاتی داشته باشد که متولی ندارد، ولایت حاکم شرع در آن موقوفات ثابت است.

(۲۶۶)

س ۵۵۹ ـ در وقف‌نامه‌ای آمده که تولیت با اعلم و اوثق و ازهد فرزندان باشد و نوهٔ دختری صاحب شرایط یاد شده است و نزدیک چهل سال است که تولیت وقف در اختیار وی بوده و در این مدت بر آن مواظبت و جمع آوری نموده و درآمد آن را به مصرف عزاداری رسانده است، در حال حاضر نبیرهٔ پسری واقف ادعای تولیت می‌نماید اما دارای شرایط تولیت نیست، ولی نوهٔ دختری عالم محل که اهالی در حل و فصل اختلافات و سایر امور شرعی به او مراجعه می‌نمایند، صاحب شرایط آن است، در این صورت، کدام یک از آنان برتری دارند؟

ج ـ صورت وقف‌نامه دیده شد. عبارت: «تولیت با اولاد مطلق است؛ چه آن فرزند از نسل ذکور باشد و چه از نسل اناث»، علی هذا، هر کدام از اولاد که واجد شرایط مقرر در وقف‌نامه باشد، تولیت با اوست؛ نوه و نبیرهٔ دختری باشد یا پسری.

س ۵۶۰ ـ اگر واقف تولیت وقف یا نظارت آن را برای خود قرار دهد، آیا لازم است عادل باشد یا خیر؟

ج ـ لازم نیست، بلکه اگر برای دیگری هم قرار دهد لازم نیست عادل باشد. بلی، معتبر است امین و دارای کفایت باشد. پس متولی قرار دادن شخص خاین که اطمینانی به او نیست و همین‌طور کسی که کفایت برای سرپرستی امور وقف را ندارد جایز نیست و مخصوصا در وقف بر جهات و مصالح عمومی.

(۲۶۷)

س ۵۶۱ ـ این‌جانب چند جلد کتاب موقوفه در اختیار دارم که تولیت آن به موجب وصیت آبا و اجداد به بنده واگذار شده و مضمون وقف‌نامه چنین است: «وقف شرعی نمود این کتب را بر کافهٔ علما اثنی عشریه و تولیت آن را در دست علمای این ناحیه قرار داد» و در حال حاضر این کتاب‌ها در آن محل مورد نیاز نیست و استفاده‌ای از آن نمی‌شود، آیا می‌توان این کتاب‌ها را به قم انتقال داد و در یکی از کتابخانه‌های آن گذارد و تولیت آن را به مانند شما واگذار نمود یا خیر؟

ج ـ تولیت وقف قابل تفویض به غیر نیست. بلی، متولی می‌تواند اگر شرط مباشرت خودش در وقف نشده باشد، دیگری را که امین باشد وکیل نماید و در اصل مسأله هم اگر کتاب‌ها مورد انتفاع در محل نیست و محل اقرب از قم که انتفاع از آن ممکن است نباشد، به هر کدام از کتابخانه‌های قم که بیش‌تر مورد مراجعه باشد و قبول کنند، به عنوان امانت بدهید که هر وقت در محل مورد انتفاع است استرداد شود.

س ۵۶۲ ـ شخصی ملکی را وقف کرده است ودر هنگام اجرای صیغه وقف تولیت موقوفه را برای خودش مادام الحیات قرار داده است وپس از فوت امر تولیت را برای شخص دیگری نسلی بعد از نسل دیگر قرار داده است و پس از گذشت سه سال افرادی مغرض واقف را فریب داده و گول زده‌اند و برای کوتاه کردن دست متولی بعد از فوت واقف یک وصیت‌نامه در دفتر یکی از سردفترهای درباری تنظیم و تولیت بعد از فوت را از جانب واقف به دیگری واگذار می‌نماید، آیا این عمل خلاف شرع از جانب واقف هست یا نیست، به‌طور کلی متولی در امور

(۲۶۸)

موقوفات از جانب واقف بعد از اجرای صیغه و تعیین متولی بدون تقصیر قابل عزل و نصب هست یا نیست؟

ج ـ از خصوص مورد سؤال اطلاع ندارم. به‌طور کلی اختیار جعل تولیت به دست واقف است، ولی بعد از آن که شخص را معین نمود، جایز نیست او را از تولیت عزل نماید؛ مگر آن که بفهمد که شرایط تولیت را ندارد که در این صورت خود به‌خود منعزل می‌شود.

س ۵۶۳ ـ زمینی وقف شده و متولی شرعی آن بزرگ‌ترین فرزند پسر واقف هر نسل بعد از دیگری قرار داده شده تا وی عواید آن را هزینهٔ عزاداری حضرت اباعبد اللّه الحسین علیه‌السلام در ایام محرم نماید، در این صورت آیا متولی می‌تواند حق تولیت خود را در مقابل گرفتن پولی برای همیشه به یکی از نزدیکان خود غیر از فرزندان واقف انتقال دهد یا نه تا تولیت آن با شخص دوم باشد و متولی نخست حقی در آن نداشته باشد؟

ج ـ در فرض سؤال، واگذار نمودن متولی شرعی منصوص تولیت خود را به غیر جایز نیست؛ خواه مجانی باشد یا غیر مجانی و با این عمل، دیگری دارای تولیت نمی‌شود و تصرفات او در موقوفه جایز نیست. بلی، متولی شرعی جایز است دیگری را از طرف خود برای انجام اعمال موقوفه وکیل نماید.

س ۵۶۴ ـ وقفی است که متولی آن را به این‌جانب واگذار کرده که اجارهٔ آن را گرفته و به مصرف کسانی که برای آنان وقف شده است برسانم، هم‌اینک از طرفی به جهت پیری قدرت بر این کار ندارم و از طرف دیگر اگر آن را تحویل

(۲۶۹)

متولی بدهم می‌دانم که به آن عمل نخواهد کرد، وظیفهٔ من در این میان‌چیست؟

هم‌چنین موقوفهٔ دیگری است که متولی آن عدول مؤمنان می‌باشند و چند سال است که در دست این‌جانب است ولی اکنون به خاطر سال‌خوردگی نمی‌توانم آن را اداره کنم و هیچ یک از عدول مؤمنان محل آن را نمی‌پذیرند، در این صورت، تکلیف چیست؟

ج ـ در هر دو مسأله، چنان‌چه ممکن است شخص امین و فعالی را وکیل نمایید که امور هر دو موقوفه را انجام دهد و در صورتی که تعیین وکیل برای شما میسور نباشد، به حاکم شرع تفویض نمایید.

س ۵۶۵ ـ هرگاه واقف تا زمانی که زنده است تولیت موقوفه را به خود اختصاص دهد و در متن صیغهٔ وقف حق تولیت خود را چندین برابر اجرت المثل قرار دهد و برای نمونه بگوید نه‌دهم کل منافع وقف حق تولیت من است، آیا این وقف باطل است یا خیر؟

«گلپایگانی»: وقف مذکور در مورد سؤال خالی از اشکال نیست.

* * *

«نکونام»: وقف درست است ولی حق تولیت لزوم اجرایی ندارد و نباید از وقف به‌گونهٔ غیر معقول استفاده شود؛ چنانچه در مورد پرسش این گونه است.

س ۵۶۶ ـ هرگاه واقف مقدار معینی از منافع وقف را برای متولی قرار دهد که اجرت او محسوب می‌شود و آن مقدار کم‌تر از اجرت المثل باشد، آیا برای متولی جایز است به مقدار اجرت المثل از آن بردارد یا نه؟

ج ـ جایز نیست. بلی، اگر واقف مقدار معینی را ذکر نکند، متولی حق دارد به مقدار اجرت المثل بردارد.

(۲۷۰)

س ۵۶۷ ـ کسی متولی آب یا زمینی است که باید در موارد معین هزینه شود و اگر خلاف آن عمل کند و آن را در موارد معین شده به مصرف نرساند و کسی قدرت داشته باشد آن را از دست او بگیرد و در جای خود هزینه کند، آیا جایز است یا نه؟

ج ـ متولی اگر خاین باشد، باید حاکم شرع ضمّ امین نماید و اگر قبول ضمّ امین نکند، حاکم باید او را برکنار نماید و شخص امینی را متصدی نماید که عمل به وقف نماید.

س ۵۶۸ ـ تولیت زمین‌های موقوفه‌ای برای فرزند بزرگ‌تر هر نسلی بعد از هر نسل دیگر است و حال متولی به خاطر ضعف و ناتوانی انجام کارهای مربوطه برای وی مشقت دارد، در این صورت آیا می‌تواند زمین‌ها را به عالم محل یا به کسی دیگر که مورد اطمینان وی باشد واگذار کند یا نه؟

ج ـ نمی‌تواند؛ مگر این که در تولیتی که واقف به او داده چنین اختیاری را برای او قرار داده باشد. بلی، می‌تواند دیگری را برای انجام کارهای مربوط به موقوفه وکیل نماید؛ مگر این که شرط مباشرت شده باشد.

س ۵۶۹ ـ هرگاه کسی تولیت وقف را برای دیگری قرار دهد، آیا قبول آن بر وی واجب است یا خیر؟

ج ـ واجب نیست؛ اگرچه در موقع وقف نمودن و جعل تولیت حاضر نباشد و بعد از موت واقف، خبر به او برسد.

(۲۷۱)

س ۵۷۰ ـ هرگاه واقف تولیت وقف را برای اشخاصی به نحو ترتیب قرار دهد؛ مثلا بگوید تولیت با زید باشد و پس از او با عمر و پس از او با بکر و زید و عمرو آن را قبول کنند، آیا لازم است بکر نیز آن را بپذیرد یا خیر؟

ج ـ قبول تولیت بر بکر لازم نیست و اگر قبول نکند، موقوفه بدون متولی منصوب محسوب می‌شود.

س ۵۷۱ ـ موقوفه‌ای است که در وقف‌نامهٔ آن نوشته شده: «در هیچ عصری از اعصار قضات و مجتهدین احکام و عرف به هیچ وجه دخل و تصرف در عین و منافع موقوفات ننمایند و محاسبهٔ متولی نکنند»، در صورتی که احتمال سوء استفاده در آن قوی است و سازمان اوقاف که می‌خواهد حساب آن را رسیدگی نماید، متولی به استناد جملهٔ مندرج در وقف‌نامه از ارایهٔ صورت حساب شانه خالی می‌کند و اظهار می‌دارد هیچ کس حتی مجتهدان و مراجع حکومت اسلامی حق محاسبهٔ این‌جانب را ندارد و مایل است به رویهٔ قبلی ادامه دهد و این سازمان پیش از رسیدگی به دفاتر و حساب‌ها نمی‌تواند اظهارنظر قطعی نماید، حال اتباع از قید مزبور که در وقف‌نامه آمده مشروعیت و لزوم دارد یا خیر و هم‌چنین حکم دربارهٔ سایر متولیانی که حاضر به رعایت وقف نیستند چیست؟

ج ـ در صورتی که از طرف موقوف علیهم نزد حاکم شرع شکایتی بشود و مدعی خیانت متولی باشند، رسیدگی به دعوا، مزاحمت متولی نیست. بلی، بعد از رسیدگی با فرض عدم ثبوت خیانت کسی حق ممانعت از تصدی او و دخالت در کار او ندارد.

(۲۷۲)

س ۵۷۲ ـ شخصی وقف‌نامه‌ای از او باقی مانده و عین عبارت وقف‌نامه چنین است که تولیت با فرزند صلبی خود باشد و بعد از وفات وی به اعلم و اعدل پسران متولی که نسل نخست آن بر نسل بعد مقدم است برسد و چنان‌چه پسری نباشد، تولیت آن به اعلم و اعدل دختران متولی می‌رسد و بطن اعلی مقدم بر بطن بعد است و چنان‌چه هیچ یک از آنان نباشند، به عدول مؤمنان واگذار می‌گردد، حال منظور از این که بطن اعلا مقدم بر بطن اسفل است چیست؟

ج ـ اولاد بلا واسطه نسبت به اولاد خودشان بطن اعلی و اول و اولاد اولاد نسبت به اولاد خودشان و هر طبقه نسبت به مابعد خود بطن اعلی و طبقهٔ بعدی اسفل محسوب می‌شود و چنان‌چه یک نفر از اولاد ذکور از بطن اول موجود باشد، نوبت به بطن بعدی نمی‌رسد.

س ۵۷۳ ـ در صورتی که بطن اعلی دو شرط اعدل و اعلم را نداشته باشد، آیا بطن اسفل می‌تواند تولیت آن را داشته باشد یا نه؟

ج ـ اگر یک نفر از اولاد ذکور بطن اول موجود باشد، تولیت به او می‌رسد؛ مگر این که مجنون و مانند آن باشد که در این صورت تولیت منتقل به بطن بعدی می‌شود.

س ۵۷۴ ـ یک قطعه زمین را جهت سکونت طلاب علوم دینی از املاک شخصی خود وقف نموده و در وقف‌نامه شخصی را بعد از فوت خود به عنوان متولی تعیین نمودم و ساختمان این زمین هنوز به اتمام نرسیده و محل به تصرف طلاب در نیامده و به عللی می‌خواهم متولی را معزول و به‌جای نامبرده شخص دیگری را به عنوان متولی انتخاب نمایم. در وقف‌نامه از لحاظ قانونی قید شده که

(۲۷۳)

ساختمان به تصرف طلاب درآمده، آیا انجام این عمل و این حق برای این‌جانب هست یا خیر؟

ج ـ در مورد سؤال، در صورتی که متولی مذکور هیچ دخالتی تاکنون در عمل ساختمان موقوفه نداشته و به تصرف او داده نشده، واقف می‌تواند او را عزل و دیگری را منصوب نماید.

(۲۷۴)


احکام وقف

س ۵۷۵ ـ دهکده‌ای است که زمانی ارامنه در آن‌جا سکونت داشته‌اند، حال مدت هفت سال است که اهالی آن مسلمان نشین شده ولی مسجدی ندارد، اهالی ده می‌خواهند کلیسا را مسجد نمایند و چون ساختن مسجد برای ایشان مقدور نیست، آیا اجازه می‌فرمایید کلیسا را به مسجد تبدیل نمایند یا نه؟

«گلپایگانی»: بلی، جایز است مکان مزبور را مسجد قرار دهند و احکام مسجد بر آن مترتب می‌شود و هر جا که نجاست آن مشکوک باشد؛ مثل سقف یا دیوار، محکوم به طهارت است و هر جا که مقطوع باشد، احتیاط لازم آن است که قبلا تطهیر کنند و اگر خاک زمین نجس باشد، بردارند و به‌جای آن خاک پاک بریزند.

* * *

«نکونام»: این کار جایز است و اگر به صورت یقینی می‌دانند بخشی از آن نجس شده است، باید آن را پاک کنند.

س ۵۷۶ ـ احیا کردن و کشت و زراعت در زمین مخروبه‌ای که در آن آثار قبور مسلمین است، جایز است یا نه؟

ج ـ هیچ گونه تصرف در زمین وقف بر قبرستان جایز نیست و حرام

(۲۷۵)

است؛ خواه مستلزم نبش باشد یا نباشد و نبش قبور مسلمین هم حرام است؛ اگرچه زمین مباح باشد.

س ۵۷۷ ـ در برخی از روستاها مرسوم است که شب تاسوعا زنان به طوری که کسی نفهمد یکی از استکان‌های مسجد یا نعلبکی را به منزل می‌برند و در سال دیگر، اگر حاجت شرعی و نیت آن‌ها برآورده شد، آن استکان را با شش استکان دیگر به مسجد می‌آورند و از این نظر در مسجد استکان زیادی جمع شده، در این صورت آیا می‌شود کسی که از اول قصد بردن استکان را داشته باشد نیت کند به‌جای استکان، اسباب و وسایل دیگری خریداری نماید یا نه و نیز جایز است ظرف‌های مسجد و یا چراغ‌های هدیه شده به مسجد را در مجالس عمومی دیگر استفاده کرد یا نه؟

ج ـ استکانی که وقف برای مسجد است جایز نیست به منزل ببرند و اما بردن اشیایی که متعلق به مسجد است به مجالس عمومی دیگر، موقوف به نظر واقفین آن‌هاست.

س ۵۷۸ ـ خرید و فروش سرقفلی مغازه‌هایی که ملک آن وقفی است و در اختیار سازمان اوقاف قرار گرفته، جایز است یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال مذکور، متولی شرعی وقف باید رعایت مصلحت وقف را بنماید، اگر مصلحت وقف اقتضای گرفتن سرقفلی داشته باشد، باید بگیرد و اگر گرفتن سرقفلی موجب مفسده باشد، نباید بگیرد و در غیر این صورت، مخیر است؛ ولی اگر سرقفلی به نحو شرعی گرفته شود، از منافع وقف است و باید به مصرف وقف برسد و متولی نمی‌تواند خود مصرف‌کند.

(۲۷۶)

س ۵۷۹ ـ ملکی و آب آن در حدود ۱۳۰ سال پیش وقف شده و بنده هیچ گونه اطلاعی از وقف بودن آن نداشتم و فقط شایعاتی در مورد آن بود تا این که پدرم مریض شد و هنگامی که وصیت می‌کرد سؤال کردم جوابی نداد و در اثر بی‌اطلاعی بعد از فوت پدرم این ملک به فرزندان منتقل شد و درآمد آن تا چهار سال تقسیم گردید و در سال پنجم وقف‌نامه‌ای دیده شد و همان سال طبق وقف‌نامه عمل شد، حال پرسش‌های زیر دربارهٔ آن مطرح است:

(۱) آیا درآمد این چهار سال را باید پرداخت یا نه و در صورتی که برخی بر ادای آن توانایی نداشته باشند، تکلیف چیست؟

(۲) با درآمد جزیی که پدرم از راه دیگر داشته و درآمد عمده از همین ملک وقفی بوده وسایلی مانند یخچال، قالی و ماشین خریداری شده، حال تکلیف این وسایل چیست؟

(۳) اطلاع دارم که پدرم به این وقف‌نامه عمل نکرده، البته چند روزی در اوایل روضه‌خوانی می‌کرد و آن نیز قطع شد، اما نمی‌دانم که او از این وقف‌نامه اطلاع داشته یا نه، تکلیف ما در رابطه با مدت زمانی که پدرمان به این وقف‌نامه عمل نکرده، چیست؟

ج ۱- اگر زمین و آب وقف بوده، اجرت المثل زمین و آب را به مصرف موقوفه برسانید و فرقی بین اطلاع و عدم اطلاع نیست و در صورت نداشتن نیز ذمهٔ شما مشغول است.

۲- آن‌چه خریده شده، ملک خود ایشان است. فقط قیمت آن‌چه را که از وقف مصرف شده، مدیون است.

۳- نظر به این که وقف عام می‌باشد، اگر احتمال عقلایی می‌دهید که در جای دیگر درآمد موقوفه را به مصرف عزاداری رسانده باشند، اشتغال ذمهٔ آن مرحوم معلوم نیست و اگر اطمینان دارید به مصرف نرسانده، به مقدار متیقن از ترکهٔ ایشان باید بردارید و به مصرف عزاداری برسانید.

(۲۷۷)

س ۵۸۰ ـ آیا از درآمد این ملک وقفی می‌شود خرج مستضعفان یا حمام، آب انبار، منزل یا مسجد کرد یا نه؟

ج ـ باید طبق وقف‌نامه، صرف عزاداری شود.

س ۵۸۱ ـ به‌طوری که در وقف‌نامه قید شده، تولیت این ملک بعد از من به پسر بزرگ‌تر یا هر کدام که عادل‌تر باشند می‌رسد، حال در صورتی که آنان نابالغ باشند، حق تولیت به چه کسی می‌رسد؟

ج ـ اگر اولاد کبیری نباشد، حاکم شرع جامع الشرایط می‌تواند موقتا فردی را تعیین نماید که متصدی امور موقوفه باشد تا وقتی که صغیر کبیر شود.

س ۵۸۲ ـ باغی است که زمین آن وقف نبوده اما به علت نداشتن آب کافی از آب وقفی آبیاری می‌شده و از هنگام دیده شدن وقف‌نامه، آب آن نیز قطع شده، آیا می‌شود آن را از آب وقفی آبیاری کرد و این باغ را مشروب نمود یا خیر؟

ج ـ جایز است، اما قیمت آب وقفی را در مدتی که قبلا مصرف نموده ضامن می‌باشد و منافع زمین برای مالکین می‌باشد.

س ۵۸۳ ـ زمینی است که وقف نبوده و مدت‌ها از آب وقفی آبیاری می‌شده و هم‌اکنون درخت‌های میوهٔ این زمین بیست ساله است و این زمین به فروش می‌رسد، آیا پول این زمین اشکال ندارد؟

ج ـ قیمت آب مصرف شده را بپردازند تا به مصرف وقف برسد و معامله اشکال ندارد.

س ۵۸۴ ـ آیا می‌شود زمین وقف را برای ساخت راه واگذار کرد یا نه؟

ج ـ اگر راه مورد احتیاج خود زمین وقفی باشد؛ به‌طوری که اگر راه نداشته

(۲۷۸)

باشد، منفعتی نخواهد داشت، به قدر ضرورت مانعی ندارد؛ اما برای سایر جهات نمی‌شود زمین موقوفه را راه نمود.

س ۵۸۵ ـ ملک وقفی را رژیم سابق به ما به مبلغ معینی اجاره داده و ما در این ملک با نظر متولی آن روز یک چاه نیم عمیق حفر نموده‌ایم که ملبغ دویست و بیست هزار تومان هزینه داشته اما درآمد آن مبلغ چهل‌هزار تومان می‌باشد، آیا می‌توان هزینه‌ای که برای آب این زمین شده را از سهم آن برداریم یا خیر؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر با متولی شرعی قرارداد کرده باشید، باید مطابق قرارداد عمل شود و اگر با متولی شرعی قرارداد نکرده باشید و فقط با اوقاف سابق قرارداد شده، در این صورت، اگر اعیانی از مال شما موجود باشد؛ مثل موتور چاه و امثال آن، ملک خود شماست و بقیهٔ مخارجی که برای ملک شده، حق مطالبه ندارید و اجرت المثل مدتی که در تصرف شما بوده باید بپردازید. واللّه العالم.

س ۵۸۶ ـ زمین بایری که فقط اسم آن موقوفه بوده اما هیچ فایده‌ای نداده است را با هزینهٔ شخصی که زیاد نیز می‌باشد به صورت زمین کشاورزی درآمده، آیا این زمین هم‌چنان موقوفه است یا خیر و پولی که هزینهٔ آن شده چگونه جبران شود؟

ج ـ اگر زمین مزبور حریم ملک موقوفه بوده، با آباد نمودن آن مالک آن نمی‌شوید و حق مطالبهٔ مخارج ندارید.

س ۵۸۷ ـ پدرم یک باب ساختمان با زمین زیر بنای آن را وقف حضرت سید الشهدا علیه‌السلام نموده و آن را در اختیار این‌جانب گذاشته و من در آن خانه چندین

(۲۷۹)

سال زندگی کرده‌ام و در هر سال در ایام عاشورا اجارهٔ آن را هزینه کرده‌ام و ساختمان مذکور به علت گلی بودن دیوارهای آن در شرف خراب شدن بود و خطر جانی داشت و من با اجازهٔ پدرم که واقف این خانه است، آن را خراب کردم و با شرط این که به ساختمان جدیدی که می‌سازم اجاره ندهم و تنها زمین موقوفهٔ آن اجاره باشد، آن را بازسازی کردم و مصالح ساختمان موقوفهٔ پیش را به علت قابل استفاده نبودن به کار نبردم و چوب‌های آن در طبخ طعام جهت اطعام سوگواری امام حسین علیه‌السلام مصرف شده است و علامت روی ساختمان موقوفه باقی است و در کناری جمع شده است اما واقف می‌گوید برای ساختمان جدید باید اجاره بدهی، حال آیا برای این ساختمان که همهٔ آن را از پول خود ساختم باید اجاره بدهم یا خیر؟

ج ـ در فرض مسأله، اگر متولی شرعی صلاح وقف را در آن دانسته که اجازهٔ بنا برای خود شما بدهد و با اجازهٔ متولی بنا را ساخته‌اید، متولی حق اجرت بنا را ندارد، لکن اجرت المثل زمین را باید بدهید و در نزاع موضوعی، مرافعهٔ شرعیه لازم است.

س ۵۸۸ ـ برخی از اماکن بابل و بیش‌تر اماکن عمومی یک منطقه موقوفه است اما از چگونگی وقف اطلاعی در دست نیست و تحقیق در این زمینه مشکل است و با این که تبدیل به احسن شده، انجام غسل و اعمال عبادی در آن چه حکمی دارد؟

ج ـ با عدم علم به غصب بودن، تصرفات در آن جایز است و مجازید و تحقیق لازم نیست.

س ۵۸۹ ـ چون قبرستان این ده پر شده، قطعه باغی در کنار قبرستان خریداری شده و مالک آن اجازه داده ولی مقداری از ملک این ده وقف است و ما نمی‌دانیم چه

(۲۸۰)

نوع وقفی است؛ خاص است یا عام و آیا ملک باغ هم جزو موقوفه است یا نه، و بر فرض که جزو موقوفه باشد، وظیفهٔ شرعی اهالی چیست؟

ج ـ در فرض مرقوم که مالک زمین رضایت داده است، اشکالی در قرار دادن آن زمین برای قبرستان نیست و نسبت به مقداری که احتمال دارد وقف باشد مجازند آن مقدار را به مدت طولانی اجاره نمایند برای قبرستان و همه ساله مال الاجاره را با نظر حاکم شرع به مصارفی که محتمل است زمین برای آن وقف شده باشد برسانند. والله العالم.

س ۵۹۰ ـ در حسینیه‌ای که آن جناب در سال‌های گذشته امر به تجدید بنای آن فرمودید، علاوه بر سالن قبلی که مدتی است مورد استفاده می‌باشد سالن دیگری با توافق اهالی و جمع آوری نذوراتی به نام حضرت ابوالفضل علیه‌السلام در قسمتی از زمین حسینیه مقابل سالن قبلی در دو طبقه به شکل آبرومندی ساخته شده، اکنون عده‌ای از مردم محل و جمعی از فرهنگیان خواستار در اختیار گرفتن طبقهٔ فوقانی این سالن به عنوان کتابخانه شده‌اند و با توجه به این که جنب حسینیه از چند سال پیش مخزنی به عنوان کتابخانه دایر و مورد استفاده می‌باشد و کنار آن مخزن انباری وجود دارد که با تجدید بنا به اضافهٔ مخزن قبلی کتابخانه می‌توان جدای از حسینیه دایر نمود، آیا نوسازی کتابخانهٔ قبلی یا استفاده از سالن جدید حضرت ابوالفضل علیه‌السلام به عنوان کتابخانه جایز است یا خیر؟

ج ـ تغییر عنوان ساختمان مرقوم از عنوانی که اهالی برای آن وجوه پرداخته‌اند جایز نیست ولی مطالعهٔ کتاب‌های دینی؛ به‌طوری که مانع از استفاده از آن در جهتی که برای آن ساخته شده است نباشد، اشکال ندارد.

س ۵۹۱ ـ زمینی کنار امام‌زاده قرار دارد که قبرستان عمومی بوده و در حدود بیست و پنج سال است که مرده‌ای در آن‌جا دفن نشده و از نظر قانون دولتی نیز

(۲۸۱)

ممنوع می‌باشد؛ چون در منطقهٔ مسکونی قرار دارد، حال آیا جایز است در آن زمین عده‌ای از مستضعفان به کاسبی اشتغال ورزند و اجاره جهت آن امام‌زاده بپردازند یا خیر؟

ج ـ در فرض سؤال، صرف نشستن بر زمین قبرستان و کاسبی کردن عیبی ندارد، ولی اگر در قبرستان تصرفاتی بنمایند که منافی با دفن اموات باشد، جایز نیست و اگر کسی در آن‌جا برای خود حق اختصاصی قرار دهد، لغو و بی‌اثر است.

س ۵۹۲ ـ بعضی از مغازه‌هایی که جزو موقوفات آستانهٔ مقدسه می‌باشد متولی به مستأجر سه ساله اجاره داده و در سند اجاره شرط شده که مستأجر به هیچ وجه حق انتقال آن به غیر را ندارد؛ اما مستأجر در میان مدت اجاره برای اعراض از حق خود نسبت به ادامهٔ مدت اجاره به نفع شخص خاص تحت عنوان خرید و فروش سرقفلی با مبلغی معین با آن شخص معامله نموده و شرط می‌کنند که نزد متولی حاضر تا مستأجر اعلام اعراض نموده و بعد از به هم خوردن معامله نسبت به وی، متولی موقوفه را به شخص دوم اجاره دهد، آیا این گونه معامله صحیح است یا خیر؟ در این فرض، بنا بر نادرستی آن یا این که شرط شده باشد که مستأجر حتی حق این گونه از معامله را نیز ندارد، آیا معامله با اجازهٔ بعدی متولی تصحیح می‌شود یا خیر؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر مستأجر اول اجارهٔ مزبوره را با متولی شرعی اقاله کرده باشند و اقاله نیز به مصلحت موقوفه باشد، اجارهٔ دوم صحیح است و اگر نبوده و بقیهٔ مدت را به دیگری انتقال داده، در مفروض سؤال، اجاره فضولی و باطل است و در صورتی که متولی شرعی امضا کند و به مصلحت وقف باشد، صحیح است و اما پولی که مستأجر اولی از دوم گرفته، اگر پول را به مستأجر تملیک کرده که او اجاره را اقاله کند تا

(۲۸۲)

مستأجر دوم آن را اجاره نماید، پول را مالک می‌شود و در غیر این صورت، پول را مالک نیست. والله العالم.

س ۵۹۳ ـ این‌جانب به‌طور ناچار مقداری از زمین قبرستان را که سه در نه می‌باشد گرفته و جزو مغازهٔ نجاری نموده‌ام و همین مقدار از زمین خود را در کنار دیگر قبرستان برای قبرستان داده‌ام، آیا این کار جایز است و نمازی که در آن خانه می‌شود چه حکمی دارد؟

ج ـ در فرض سؤال، چنان‌چه زمین قبرستان وقف باشد، تبدیل آن با زمین دیگر جایز نیست و نماز در آن هم برای غاصب محل اشکال است.

س ۵۹۴ ـ در برخی از مساجد مشاهده می‌شود که واقف آن مسجد نام خود را در آن مسجد؛ به‌ویژه در بالای محراب بر روی کاشی حک نموده، آیا این عمل از نظر شرعی صحیح است یا خیر؟ با توجه به این که در اسلام انجام امور خیر باید برای خدا باشد، آیا این عمل تظاهر و ریا هست یا خیر؟ و اگر تشخیص داده شود که این عمل (نوشتن نام واقف در بالای محراب) از نظر شرعی مورد اشکال هست، آیا برداشتن آن کاشی‌ها و گذاشتن آیه‌ای از قرآن به‌جای آن از نظر شرعی درست است یا خیر؟

ج ـ ثبت‌نام واقف در بنای مسجد دلیل بر تظاهر و ریا نیست و تصرف در بنای مسجد تصرف در وقف است و حرام است.

س ۵۹۵ ـ این‌جانبان یک باب مغازه که از موقوفات مسجد حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام است برای شغل خیاطی اجاره نموده‌ایم؛ در حالی که ساختمانی مخروبه و فاقد استفاده بوده و طی مدتی با زحمات و هزینه‌هایی آن را به صورت قابل سکونت در آورده‌ایم و با اعتماد به قول و تعهد لفظی که متولی

(۲۸۳)

مسجد به ما داده که از این ساختمان تا زنده‌اید می‌توانید بهره‌برداری کنید و هر زمان که خواستید آن را تخلیه کنید و ما رضایت شما را تحصیل خواهیم نمود و به این امید مدت یک سال وقت گذاشته و با پرداخت عوارض صنفی و بیمه و دیگر هزینه‌های قانونی که در رژیم قبل رایج بود، پروانهٔ کسب برای آن گرفتیم به امید این که دو خانواده بدین وسیله امرار معاش نماییم و اکنون هر محل دیگری را که بخواهیم برای این شغل بگیریم باید مبلغ هنگفتی جهت سرقفلی پرداخت نماییم، به علاوه خسارات واردهٔ دیگر و بیکاری طولانی تا دوباره به شغل خود باز گردیم و حال که انقلاب صورت گرفته، هیأت مدیرهٔ مسجد تحت عنوان این که به این ساختمان برای کمیته نیاز داریم، تصمیم به تخلیهٔ آن گرفته و با مراجعه به دادگاه، کمیتهٔ مرکزی تهران طبق مفاد قانون نظام گذشته و نظریهٔ قاضی حقوقی دادگاه به نفع این‌جانبان رأی داده که نمی‌توانند شما را اخراج کنند تا این که رضایت شما را حاصل نمایند، ولی با این وجود باز می‌خواهیم نظر مبارکتان را نسبت به این مسأله مرقوم فرمایید؟

ج ـ در صورتی که شرط و تعهد مزبور در ضمن عقد لازم باشد و به مصلحت موقوفه نیز باشد، لازم است متولی شرعی بر طبق آن عمل کند ولیکن اگر مطابق مصلحت موقوفه نباشد یا در ضمن عقد لازم شرط نکرده باشند، عمل به آن لازم نیست؛ بلکه اگر خلاف مصلحت وقف باشد، شرط باطل است و عمل به آن جایز نیست.

س ۵۹۶ ـ زمین موقوفه‌ای است که این‌جانب تولیت شرعی آن را بر عهده دارم و این زمین را به شخصی اجاره داده‌ام و او در آن با اذن من خانه ساخته است، اینک وی قصد دارد هوایی آن را که متعلق به اوست بفروشد، آیا زمین موقوفه از بهای هوایی آن سهمی دارد یا خیر؟

ج ـ اگر در عقد اجاره مدت معین شده و نسبت به ساختمان که در آن بنا

(۲۸۴)

می‌شود قرارداد خاص نشده باشد، ساختمان ملک مستأجر است، ولی در آخر مدت نمی‌تواند به عنوان مالکیت آن، متولی شرعی وقف را ملزم به تجدید اجاره نماید و زمین موقوفه سهمی از بهای هوایی آن را ندارد.

س ۵۹۷ ـ زمین موقوفه‌ای که واقف و متولی شرعی آن فوت کرده‌اند در معرض تلف واقع شده و یکی از وارثان واقف به منظور حفظ آن زمین از تلف، آن را به ثبت رساند و چون اگر می‌گفت که زمین وقف است ادارهٔ اوقاف ممکن بود آن را بگیرد، در دفتر ثبت اسناد آن را به عنوان ملک خود و بقیهٔ ورثه به ثبت رسانیده تا پس از آن به وظیفهٔ شرعی خود عمل کنند، اما بعد از آن بعضی از وارثان با این که می‌دانستند وقف است آن را به عنوان ملک تصرف کردند و مورد وقف را رعایت نکردند، حال وظیفهٔ این شخص که این زمین را به منظور حفظ از تلف ثبت کرد و بقیهٔ ورثه آن را تصرف کردند چیست، آیا ضامن است یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر اقدام بر ثبت به منظور حفظ موقوفه از تلف بوده، اقدام کننده بر ثبت ضمانی ندارد و کسانی که تصرف عدوانی نموده‌اند، غاصب و ضامن هستند.

س ۵۹۸ ـ هرگاه کسی چیزی را برای کسی یا برای جهتی وقف کند و در ضمن شرط نماید که اگر خود نیاز پیدا کنم، به خودم باز گردد، آیا چنین وقفی صحیح است یا خیر؟

«گلپایگانی»: اقوی صحت وقف به نحو مذکور است؛ پس هر وقت محتاج شد، وقفیت از بین می‌رود و این وقف داخل در وقف منقطع الآخر است و چنان‌چه واقف بعد از عروض حاجت بمیرد، ارث است و به ورثه

(۲۸۵)

می‌رسد و اگر قبل از عروض حاجت بمیرد، بر وقفیت باقی است و به ورثه مربوط نیست.

* * *

«نکونام»: وقف یاد شده درست است.

س ۵۹۹ ـ کسی زمین وقفی را از دیگری خریداری نموده و خاک آن زمین را برای ساخت آجر بر می‌دارد و بعضی از مردم از موضوع وقف آگاه و برخی بی‌خبرند و آجر آن را می‌خرند، آیا خرید آن آجرها جایز است یا نه و در صورت عدم جواز اگر اشخاص آگاهی آن آجرها را خریده و سپس پشیمان شده باشند و فروشنده آن را پس نگیرد، آیا خریداران می‌توانند آجرها را به مصارف خیر عمومی برسانند یا نه؟

ج ـ در فرض مسأله، واجب است وجه آجرها را با نظر متولی شرعی به مصرف همان وقف برسانند و اگر متولی ندارد یا خاین است، با نظر حاکم شرع به مصرف برسانند.

س ۶۰۰ ـ شخصی ملکی را وقف می‌کند که مال الاجاره و منافع آن را به مصرف خیری برسانند و در هنگام وقف اجارهٔ آن هزار تومان بوده ولی متولی در آن نهال‌های میوه نشانده و اجارهٔ آن ده برابر شده است، در این صورت متولی باید همان هزار تومان را هزینه کند یا درآمد فعلی آن را؟

ج ـ اگر متولی درخت را به قصد خودش غرس کرده، میوه مال خود اوست، لکن باید اجرت المثل زمین را به مصرف برساند و اگر درخت را برای موقوفه غرس کرده، بعد از حق تولیت تمام منافع را باید در مصارف موقوفه مصرف کند.

(۲۸۶)

س ۶۰۱ ـ حمامی است که کسی از چگونگی بنا و بانی آن اطلاع ندارد ولی اهالی محل یک نفر حمامی را برای تامین نیازها و ادارهٔ آن معین می‌کردند و هر خانواده‌ای در هر سال، مبلغ معینی به او می‌داد و از حمام استفاده می‌کرد اما در حال حاضر، حمام را به اجاره داده‌اند، آیا می‌توان مال الاجاره را بعد از مخارج تعمیر حمام در امور خیر محل مانند مخارج مسجد و روضه‌خوانی و امام جماعت مسجد مصرف نمایند یا خیر؟

ج ـ در فرض مسأله، ظاهر آن است که حمام مذکور وقف مسلمین است و مورد احتیاج و ابتلای آن‌هاست و از این جهت اجاره دادن صحیح نیست. بلی، اگر مسلمین حاضر شوند جهت ادارهٔ آن مبلغی وجه به حمامی بدهند و حمامی ملتزم شود که اگر اهالی او را اختیار کنند برای ادارهٔ حمام مبلغی جهت مسجد یا امور خیریه بدهد، اشکال ندارد، ولی عنوان اجاره باطل است.

س ۶۰۲ ـ قناتی است مخصوص به دو باب حمام که بر عموم اهالی قریه وقف است و چند باغچهٔ خصوصی در اطراف حمام از فاضلاب همان قنات مشروب می‌گردیده و در اثر خشک‌سالی آب قنات کم شده و در نتیجه در مسیر راه کثیف می‌شود و وارد آب انبار حمام می‌گردد، عده‌ای از اهالی روستا وجهی جمع آوری نموده تا دهنهٔ قنات تا آب انبار حمام را لوله کشی کنند و برخی که منزل آنان نزدیک به مسیر لوله‌کشی است برای برداشتن آب، شیری به لوله وصل نموده و از آن استفاده می‌کنند اما بعضی از کسانی که برای لوله‌کشی پول داده‌اند، اظهار نارضایتی می‌نمایند، در این صورت آیا می‌توان از آب شیرهای نصب شده به لوله استفاده نمود و غسل کرد یا خیر؟

ج ـ در فرض مسأله، تصرف در آب برخلاف قرارداد واقف جایز نیست و تصرف در لوله موقوف به اذن صاحبان آب است و اگر لوله هم وقف شده، حکم خود آب بر آن جاری است.

(۲۸۷)

س ۶۰۳ ـ آیا انجام شبیه‌خوانی در باغچهٔ مسجد جایز است یا نه؟

ج ـ در ملک موقوفه باید تصرف بر خلاف نکنند.

س ۶۰۴ ـ زمینی جهت قبرستان وقف شده و در دو ثلث آن مردگانی دفن شده و یک سوم آن خالی است و در حال حاضر از دفن مردگان منصرف شده‌اند و زمین دیگری اختیار کرده‌اند، در این صورت آیا می‌شود از خاک این زمین خشت بزنند و برای ساختمان مسجد به کار ببرند یا نه؟

ج ـ محل اشکال است. برای مسجد از محلی خاک بردارند که مورد شبهه نباشد.

س ۶۰۵ ـ آبی که از زمین موقوفه به‌واسطهٔ حفر چاه بیرون آمده و به‌وسیلهٔ لوله در دسترس اهالی شهری گذاشته شده و مردم آن شهر می‌توانند از این آب هر گونه استفاده‌ای مانند ساخت وضو یا غسل بنمایند و زمین مذکور بر طلاب و دیگران وقف می‌باشد، تکلیف اهالی را نسبت به این آب بیان فرمایید؟

ج ـ چنان‌چه بعضی از مؤمنین زمین مذکور را از متولی شرعی اجاره نمایند و آب آن را در اختیار مسلمانان قرار دهند و مال الاجاره آن را به متولی برسانند تا به مصرفی که در وقف‌نامه معین شده برسد، اشکالی ندارد.

س ۶۰۶ ـ ملک مغازه‌ای وقفی است و در اختیار سازمان اوقاف می‌باشد، ادارهٔ اوقاف نیز طبق مالک‌های عادی اجارهٔ ماهانه و هنگام فروش سرقفلی مغازه مبلغی به عنوان رضایت ارباب از مستأجر می‌گیرد، آیا این برنامه که در رژیم سابق و دولت فعلی اجرا می‌شود مطابق شرع است یا نه و آیا باید به حاکم شرع رجوع شود یا لازم نیست؟

ج ـ برای مغازه‌های موقوفه مثل مغازه‌های ملکی متولی شرعی می‌تواند

(۲۸۸)

سرقفلی بگیرد. البته، به نفع جهت وقف و غیر متولی نمی‌تواند ملک وقفی را اجاره داده یا برای آن سرقفلی بگیرد.

س ۶۰۷ ـ چندی است که تعدادی از افراد علاقمند به امام حسین علیه‌السلام اقدام به تأسیس هیأت نموده‌اند و برای گردهمایی و عزاداری وسایل لازم را با پرداخت مبالغی توسط اعضا خریداری نموده و به صورت وقف از آن نگه‌داری و استفاده می‌کنند، اکنون اعضایی که جهت تأسیس این هیأت مبلغی پرداخته‌اند درصدد استرداد وجه خود می‌باشند و پرداخت آن مستلزم فروش لوازم و اثاثیهٔ هیأت می‌باشد و آن‌ها نیز به صورت وقف درآمده، آیا فروش لوازم مربوطه و استرداد پول اعضا واجب می‌باشد یا خیر؟

ج ـ در فرض سؤال، آن‌چه وقف شده قابل فروش نیست و دهندگان وجه حق استرداد آن را ندارند.

س ۶۰۸ ـ باغی است بدون آب و مالک باغ برای آبیاری باغ از آب شش دانگ استفاده می‌کرده و یک دانگ از این شش دانگ وقف بوده و کسی از این موضوع اطلاع نداشته، مدتی که از آب وقفی برای آبیاری این باغ استفاده شده است چه حکمی دارد؟

ج ـ قیمت آب وقفی را که صاحب باغ به باغ مذکور داده ضامن است و باید به اجازهٔ متولی شرعی به مصارف شرعیهٔ وقف برسد.

س ۶۰۹ ـ زمین‌هایی است که وقف بر حضرت سید الشهدا علیه‌السلام است و کسی یاد ندارد که در آن زمین‌ها زراعت شده باشد و در ادارهٔ ثبت نیز به اسم وقف ثبت شده و در حال حاضر زمین‌های یاد شده بدون استفاده می‌باشد و هیچ گونه چیزی که دلالت بر تصرف بنماید در آن نیست، آیا می‌توان آن را ساختمان نمود و به

(۲۸۹)

اجاره داد و مال الاجارهٔ آن را به مصرف حضرت سید الشهدا علیه‌السلام رساند یا خیر؟

ج ـ حقیر از وضع زمین‌های مزبور اطلاع ندارم. به‌نحو کلی، اگر مشهور به وقفیت باشد، باید با آن معاملهٔ وقفیت نمود و مراعات احتمال وقف بودن به این است که به قیمت عادلانه زمین‌های مزبور را با اذن متولی شرعی برای ساختمان اجاره نمایید و مال الاجاره را همه ساله به مصرف حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام برسانید.

س ۶۱۰ ـ در رساله است که اجرت گرفتن برای گفتن مسایل واجب جایز نیست، در این صورت اگر کسی ملک وقفی گذاشته باشد که هر ساله درآمد آن را به یک نفر از اهل علم بدهند که در ایام محرم یا ماه رمضان بالای منبر فقط برای مردم مسأله بگوید، آیا جایز است از اجارهٔ ملک وقفی به این عنوان اجرت گرفت یا جایز نیست؟

ج ـ در فرض سؤال، مسأله‌گو موقوف علیه وقف است و مبلغی که به او داده می‌شود به عنوان اجرت نیست و اشکال ندارد.

س ۶۱۱ ـ شخصی زمینی ملکی خود را به کشاورزی اجاره داده و وی در آن چند اصله درخت نشانده و آن را برای مورد خاصی وقف کرده است و مالک بعد از مدتی زمین را به دیگری فروخته، آیا مالک دوم می‌تواند این درخت‌ها را از بین ببرد؛ چرا که راضی نیست در ملک وی مال موقوفه باشد یا نه؟

ج ـ اگر زارع بدون اذن مالک زمین درخت‌های مذکوره را در آن غرس نموده و بعد هم مالک زمین وقف آن را امضا نکرده باشد، مالک فعلی می‌تواند آن‌ها را از زمین بکند.

(۲۹۰)

س ۶۱۲ ـ ملکی از موقوفه در دست دارم که چندین سال است از آن استفاده می‌نمایم و وجه آن را به مصرف عزاداری می‌رسانم، حال گفته می‌شود نهالی که خود در کنار جوی آب کاشته‌اید به موقوفه ارتباطی ندارد؛ زیرا شما اجاره می‌دهید و از این رو درختی را که در گذشته کنار ملک بوده انداخته‌ام و به مصرف موقوفه رسانده‌ام و از جای درختی که از ریشه کنده شده، دوباره نهالی به وجود آمده، آیا این نهال مربوط به زمین موقوفه است یا نه؟

ج ـ نهالی که از درخت موقوفه روییده یا از درخت موقوفه بریده و کاشته‌اید، ملک موقوفه است و اگر نهال از خودتان باشد و کاشته‌اید، ملک شماست.

س ۶۱۳ ـ زمینی است که وقف حضرت امام حسین علیه‌السلام شده و شخصی با جهل به مسأله، زمین موقوفه را تصرف نموده و از خاک آن زمین مقداری خشت برای ساختمان شخصی خود درست کرده و بعد متوجه شده که این گونه تصرفات در زمین موقوفه جایز نیست، حال تکلیف وی چیست؟

ج ـ واجب است قیمت خشت‌هایی که از آن درست کرده‌اند بدهند به متولی شرعی آن زمین موقوفه که در جهت وقف مصرف شود و چنان‌چه با این تصرف در زمین وقف عیبی به هم رسیده باشد، جای آن را از خاک مشابه آن پر کنند که عیب آن برطرف شود.

س ۶۱۴ ـ ملکی وقف شده و واقف معین کرده که مبلغ پنج تومان از درآمد آن در سوگواری حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام و دیگر مخارج لازم هزینه شود و تاریخ وقف آن سال ۱۳۲۹ قمری بوده اما در حال حاضر سال ۱۳۵۹ قمری است، و چگونه مبلغ مورد نظر واقف محاسبه شود؟

ج ـ اگر به این نحو مقرر کرده که از عواید آن پنج تومان صرف سوگواری حضرت سید الشهدا علیه‌السلام شود و برای بقیهٔ عواید مصارف دیگر معین

(۲۹۱)

نموده است، نسبت این پنج تومان را با مجموع درآمد وقف در حین وقف ملاحظه کنید و به آن نسبت از عواید فعلی به مصرف سوگواری برسانید.

س ۶۱۵ ـ آیا درخت غیر میوه‌داری که در صحن مسجد نشانده شده و سبب خرابی مسجد می‌شود را می‌شود قطع نمود یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر درخت مزبور وقف یا ملک کسی نیست؛ بلکه مباح است، قطع آن جایز است و اما اگر ملک کسی باشد، موقوف به اذن مالک است و اگر وقف باشد، برای استفاده از سایهٔ آن و مسجد بعد از آن احداث شده باشد، خرابی مسجد را تعمیر کنند.

س ۶۱۶ ـ زمین موقوفه‌ای در کنار مسجدی بوده و مقدار چهار متر از آن زمین را جهت توسعهٔ مسجد جزو مسجد نموده‌اند، آیا در این صورت می‌شود در آن مسجد نماز خواند یا نه و به‌طور کلی می‌شود زمین مذکور را جهت وسعت مسجد تصرف کرد یا خیر؟

ج ـ هرگونه تصرف در زمین موقوفه موکول به اذن متولی شرعی آن است و در مورد سؤال، اگر متولی شرعی صلاح بداند جایز است آن را برای مسجد اجاره دهد، مال الاجارهٔ آن را همه ساله به مصرف وقف برساند.

س ۶۱۷ ـ زمینی برای مدرسه و وقف طلاب علوم دینی بوده و در اثر خرابی مدتی است که محل فاضلاب حمام شده، در این صورت آیا جایز است آن را بفروشند و در آن حمامی بنا کنند یا آن را جزو حریم مسجد نموده و بعدها در صورت امکان در آن مدرسه بنا شود؟

ج ـ حقیر اجازهٔ فروش و تبدیل نمی‌دهم و خوب است مؤمنین همت نمایند و آن‌جا را مدرسهٔ علمیه بسازند.

(۲۹۲)

س ۶۱۸ ـ شخصی محلی را وقف نموده که نصف درآمد سالیانهٔ آن هزینهٔ مخارج امام جماعت مسجدی شود و نصف دیگر مصرف هزینهٔ طلاب علوم دینی همان مسجد گردد و در صورتی که مدرسه فاقد طلبه باشد و متولی نیز به عدالت امام جماعت مسجد ایمان نداشته باشد، وظیفهٔ او در مصرف درآمد موقوفه چیست؟

ج ـ لازم نیست متولی علم به عدالت امام جماعت داشته باشد. همین اندازه که امام جماعت حاضر در مسجد می‌شود و اقامهٔ جماعت می‌نماید و جمعی به او اقتدا می‌کنند، در استحقاق درآمد وقف کفایت می‌کند و اما نسبت به طلاب، چنان‌چه اشخاصی هستند در مدرسه که مشغول درس باشند، هرچند دروس ابتدایی و مقدماتی باشد، کفایت می‌کند در جواز دادن درآمد موقوفه به آن‌ها و اگر هیچ طلاب و محصل ندارد، متولی سعی و کوشش کند که چند نفری را برای تحصیل فراهم کند که در مدرسه مشغول تحصیل شوند.

س ۶۱۹ ـ اراضی وسیعی است که یک چهارم تمام آن وقف است ولی متولی آن معلوم نیست و سه چهارم آن آزاد و متعلق به مالک عمده و خرده است و چندین روستا، باغ، مسجد و حمام در آن احداث شده و از طرفی مشمول اصلاحات ارضی و تقسیم اراضی گردیده، در این صورت تکلیف مؤمنان و نماز خوانان اعم از اهالی آن روستا و عابرانی که در حمام غسل می‌کنند و در مسجد نماز می‌خوانند چیست؟

ج ـ در فرض سؤال که زمین مزبور مشترک است بین وقف و ملک طلق، هرگونه تصرف در آن موقوف است به اذن متولی شرعی و مالکین آن.

(۲۹۳)

س ۶۲۰ ـ زمینی از پدرم به عنوان ارث به من رسیده، برخی می‌گویند این زمین وقف فرزندان است و عده‌ای نیز می‌گویند که وقف نمی‌باشد و زمین‌های کنار آن ساختمان شده و در آن سکونت دارند، حال تصرفات بنده در این زمین جایز است و آیا می‌توانم آن را بفروشم و از پول آن ساختمانی خریداری کنم یا در آن زمین ساختمانی بسازم یا خیر؟

ج ـ از موضوع شخصی اطلاع ندارم. به علمای محل که اطلاع دارند مراجعه نمایید تا راهنمایی کنند و در صورتی که معلوم شود وقف است، باید آن زمین را با اجرت المثل آن در مدتی که در تصرف شما بوده به متولی شرعی آن برسانید تا به مصرف وقف برساند و سهم الارث خود را از غیر این زمین می‌توانید از بقیهٔ ورثه مطالبه نمایید.

س ۶۲۱ ـ شخصی عواید ملک معینی را با حقوق معین به طور محدود در زمان سابق وقف کرده و برای نمونه حقوق امام جماعت، مدرسان، خادم، هزینهٔ روشنایی و روضه‌خوانی را مشخص کرده و دیگر عواید را برای هزینهٔ تعمیر و ضروریات گذاشته است اما حقوق معین آن روز با هزینه‌های امروز تناسبی ندارد و شاید کسی حاضر نباشد با آن پول خدمت کند، در این صورت آیا از مقدار درآمد افزوده به عنوان قید ضروریات که واقف در وقف‌نامه از آن ذکر کرده به نسبت حقوق کسانی که برای آنان وقف شده می‌توان اضافه نمود یا خیر؟

ج ـ در فرض مسأله، اگر ممکن است نسبت ده تومان امام جماعت به مجموع عواید موقوفه در زمان را تعیین کنند و فعلا به همان نسبت به او بدهند؛ مثلا اگر ده تومان عشر عواید بوده، فعلا هم عشر عواید را بدهند و مابقی مصارف به همین نسبت. بلی، مثل خادم را زاید بر اجرت متعارف ندهند.

(۲۹۴)

س ۶۲۲ ـ دو مسجد نزدیک هم واقع شده و در قدیم چنین بوده که فرش‌های یکی از این دو مسجد را در مسجد دیگر مورد استفاده قرار می‌داده‌اند؛ یعنی به جهت بزرگی مسجد در فصل زمستان برای اقامهٔ جماعت و گفتن مسألهٔ شرعیه هر دو مسجد از عین فرش‌ها استفاده می‌نموده‌اند، آیا باز جایز است به همان شیوه عمل شود یا خیر؟

ج ـ به نحوی که در قدیم الایام سیره بر استفاده از فرش‌های مرقوم بوده، فعلا عمل کنند؛ مگر آن که خلاف آن معلوم باشد.

س ۶۲۳ ـ شخصی ملکی را وقف نمود و قید نمود که متولی وقف درآمد حاصل از موقوفه را پس از مخارج عمران موقوفه و دستمزد متولی هزینهٔ روشنایی حرم حضرت معصومه علیهاالسلام نماید، آیا متولی وقف باید آن وجه را فقط به عنوان روشنایی تحویل متولی آستانه نماید یا این که باید خود آن را به مصرف روشنایی حضرت برساند؟

ج ـ اگر وقف به ترتیب خاصی معین نشده باشد، متولی وقف می‌تواند شخصا آن را به مصرف روشنایی آستانهٔ مقدسه برساند؛ مگر آن که برخلاف وضع و تنظیم آستانه باشد که در این صورت، اذن متولی آستانه نیز لازم است.

س ۶۲۴ ـ اگر مسجدی دارای چند در باشد و درهای آن را برای گرم شدن مسجد تا چند روز ببندند و از یک در عبور کنند، آیا این کار جایز است یا نه؟

ج ـ اگر موجب زحمت نمازگزاران نباشد، مانعی ندارد؛ مگر آن که موانع خارجی در بین باشد؛ از قبیل مزاحمت زن و مرد.

(۲۹۵)

س ۶۲۵ ـ دولت زمینی موقوفه را تصرف کرده و در آن ساختمان دانشگاه، مسجد و حمام ایجاد کرده است و کارگرانی در آن‌جا مشغول کار هستند، آیا برای آنان جایز است از مسجد و حمام استفاده کنند یا نه؟

ج ـ در صورتی که از متولی شرعی آن اجاره نموده باشند و مال الاجارهٔ آن را مطابق قرارداد بپردازند، مانعی ندارد.

س ۶۲۶ ـ فرش‌هایی وقف روضه‌خوانی حضرت سید الشهدا علیه‌السلام شده و در ایام عزاداری در مسجد پهن می‌شود و شب‌ها روضه‌خوانی می‌شود، در این صورت آیا نماز خواندن روی فرش‌ها در ساعتی که روضه‌خوانی است و وقت‌های دیگر که روضه‌ای خوانده نمی‌شود جایز است یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر محل مخصوصی در ایام عزاداری برای فرش‌ها تعیین نشده، پهن کردن آن‌ها در مسجد در ایام عزاداری بی‌اشکال است و چه در ساعت روضه‌خوانی و چه در غیر آن ساعت، نماز خواندن روی آن‌ها مانع ندارد؛ ولی در غیر ایام روضه‌خوانی نمی‌شود روی آن‌ها نماز خواند.

س ۶۲۷ ـ میان مردم شایع است که زمینی برای حسینیه وقف شده و از قدیم دفن مردگان اهالی آن قریه در زمین مذکور معمول است، در این صورت آیا دفن مردگان در آن جایز است یا نه و اگر جایز باشد، بالا آوردن سطح قبر با آهن و سیمان از سطح زمین مذکور به مقدار یک متر چه حکمی دارد؟

ج ـ در مفروض سؤال که از قدیم دفن اموات در آن‌جا معمول بوده، اشکالی ندارد ولکن تصرفاتی که منافات با انتفاع از آن به عنوان حسینیه داشته باشد جایز نیست.

(۲۹۶)

س ۶۲۸ ـ شخصی ساختمانی درست نموده و از حیاط آن خاک‌برداری کرده و چون حیاط گود شده، آن را از خاک قبرستان پر نموده و بعد آن ساختمان را به دیگری فروخته ولی خریدار پس از انجام معامله در شک است و نمی‌داند چه مقدار خاک در حیاط ریخته، آیا این امر اشکال شرعی دارد یا خیر؟

ج ـ اگر زمین قبرستان مباح بوده، بر خریدار چیزی نیست و اگر وقف بوده، لازم است هر قدر که یقین دارد از آن خاک در منزل ریخته شده، به محل خودش برگرداند.

س ۶۲۹ ـ کسی زمین موقوفه‌ای را در گذشته از متولی اجاره نموده و در آن درخت نشانده و در زمان حاضر اجارهٔ این زمین در صورتی که به صورت باغ باشد، برای نمونه سالی دوهزار تومان است؛ اما اگر مستأجر نهال‌ها را بردارد، متولی می‌تواند زمین را جهت ساخت خانه به مبلغ بیست‌هزار تومان اجاره دهد، آیا در صورتی که مدت اجارهٔ زمین منقضی شده باشد، متولی می‌تواند مستأجر را وادار کند که نهال‌ها را بردارد یا باید همان اجارهٔ اندک را بگیرد و مستأجر نیز اجاره‌ای بیش از آن نمی‌دهد.

هم‌چنین اگر درآمد موقوفه از مصرف تعیین شده از طرف واقف زیاد بیاید، متولی مقدار افزوده را در چه راهی مصرف نماید و برای نمونه، اگر واقف گفته باشد اجارهٔ وقف را در دههٔ عاشورا روضه بگیرند، درآمد آن بسیار بیش از هزینهٔ روضه‌خوانی است و مقدار افزوده را باید در چه راهی هزینه نمود؟

اگر زمینی جزو مرافق مدرسهٔ علمیه باشد که طلاب از آن استفاده می‌کرده‌اند و سپس غاصبی آن را تبدیل به گاراژ نموده و اجاره نیز می‌داده، آیا اجاره به ذمهٔ غاصب تعلق می‌گیرد یا نه؟

ج ۱ـ در فرض سؤال، متولی شرعی می‌تواند از مستأجر پس از انقضای مدت اجاره بخواهد که اجاره را زیاد کند یا نهال‌های خود را از زمین مزبور بیرون آورد.

(۲۹۷)

۲ـ در فرض سؤال باید تمام درآمد در دههٔ عاشورا صرف روضه‌خوانی شود؛ اگرچه به کثرت مجالس و اطعام مستمعین و دادن وجه بیش‌تر به روضه‌خوان‌ها باشد.

۳ـ آن‌چه جزو مرافق مدرسه بوده، فعلا هم شرعا ملحق به مدرسه و جزو مرافق مدرسه است و اجاره دادن آن خلاف شرع است و مبالغی را که غاصب بابت اجارهٔ آن تا به حال گرفته باید به مستأجرین برگرداند و اگر به آن‌ها دسترسی ندارد، به عنوان مظالم از جانب آن‌ها به مجتهد بدهد و از معصیتی که کرده نیز توبه کند و از خدای متعال طلب مغفرت نماید و اگر مرافق وقف شده که طلاب از اجارهٔ آن استفاده کنند، باید اجاره‌هایی را که گرفته به طلاب همان مدرسه بدهد. والله العالم.

س ۶۳۰ ـ استفاده از خاک قبرستانی که وقف بودن آن معلوم نیست چه حکمی دارد؟

ج ـ جایز نیست. بلی، اگر زمین مباحی باشد که مردم در آن زمین اموات خود را دفن می‌کنند، برداشتن خاک از محلی که در آن قبر نباشد، مانعی ندارد و در قبور تصرف ننمایند.

س ۶۳۱ ـ برای توسعهٔ مسجد از کورهٔ آجرپزی محل چندین هزار آجر خریداری کردم و بعد دانسته شد که زمین کورهٔ مزبور وقف یکی از مساجد کرمان است که به صورت عدوانی تصرف شده و در حال حاضر نیز در تصرف اوقاف است و پیش از تصرف اوقاف آجرهای مورد نیاز خریداری و به مصرف مسجد رسیده، بنابر این، تکلیف ما در این مورد چیست؟

ج ـ باید آجرهای مذکوره از متولی وقف اگر متولی منصوص دارد و الا از مجتهد جامع الشرایط خریداری شود و قیمت آن به مصرف مسجدی که زمین مرقوم برای آن وقف شده برسد.

(۲۹۸)

س ۶۳۲ ـ زمینی کشاورزی است که وقف شده و طرفی از آن به رودخانه محدود است و از این رو قابل استفاده نیست و شخصی می‌خواهد مسیر آب قناتی را که در کنار رودخانه دارد از زیر همین اراضی موقوفه که غیر قابل استفاده است عبور دهد و در سطح زمین تصرفی نمی‌کند و در عین حال پولی نیز بابت آن می‌دهد، در این صورت آیا گرفتن این پول جایز است؟

ج ـ در صورتی که مضر به وقف نباشد، محل مذکور را جهت انتفاع آب بردن اجاره بدهید و همه ساله مال الاجاره را به مصرف وقف برسانید و پس از انقضای مدت، تجدید اجاره نمایید و اجاره‌نامهٔ رسمی بگیرید که وقف از بین نرود.

س ۶۳۳ ـ حوض مسجد یا مدرسه در صورتی که معلوم نباشد وقف عام است یا خاص چنان‌چه غیر طلبه و غیر کسانی که در آن مسجد نماز می‌خوانند از آن حوض وضو بسازند و نخواهند در آن‌جا نماز بخوانند، چه حکمی دارد؟

«گلپایگانی»: در صورتی که مزاحم حق نمازگزاران مسجد و ساکنین مدرسه نباشد، بعید نیست جواز آن؛ مگر آن که احراز شود که منع از دیگران در وقف قید شده.

* * *

«نکونام»: اشکال ندارد.

س ۶۳۴ ـ شخصی یک قطعه زمین بدون آب را که نزد جمعی از مردم معروف به موقوفهٔ حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام است به نام ملک خود به ثبت داده و درخت‌کاری کرده و نصف آن را یکی از فرزندانش خریداری نموده و مبلغی نیز هزینه کرده و بعد از خریداری عده‌ای از معتمدان گفته‌اند زمین باغ موقوفه است و پدرش تا حین وفات منکر بوده اما موقع وفات سخن آنان را قبول کرده و چون

(۲۹۹)

اجارهٔ این قسمت زمین در هر دو سال پنجاه من گندم بوده معادل مقدار مزبور را به مصرف هزینهٔ سوگواری می‌رساند، در حال حاضر تکلیف وی نسبت به مصرف خود و وارثان و نقل و انتقال زمین و درختان چیست؟

ج ـ در فرض سؤال، اشجار ملک غارس است و اصل ملک را اگر می‌داند موقوفه است، باید به مقدار اجرت المثل سابق با اذن متولی شرعی به مصرف موقوفه برساند؛ پس اگر آن‌چه مصرف نموده کم‌تر از اجرت المثل سابق بوده، باید بقیه را هم به مصرف برساند و در آینده از متولی اجاره نماید و اگر متولی ندارد، تولیت با حاکم شرع است و در هر حال لازم است وقف را به ثبت اوقاف برساند که محفوظ بماند.

س ۶۳۵ ـ درختی وقف شده در زمین موقوفه کاشته شده و شاخهٔ آن داخل در ملک دیگری شده و او می‌خواهد در ملک خود خانه بسازد و عرف محل نیز چنین است که هر شاخه‌ای از ملک همسایه داخل در ملک همسایهٔ دیگر شود، وی حق منع ندارد، در این صورت آیا وی می‌تواند شاخهٔ درخت وقف را قطع کند یا نه؟

ج ـ در فرض مسأله، اگر حقی از صاحب درخت بر صاحب ملک معلوم نباشد، صاحب ملک می‌تواند به صاحب درخت یا به متولی وقف بگوید آن مقدار از شاخه که در ملک من آمده قطع کن و اگر قطع نکرد، خودش حق دارد قطع نماید و فرق بین وقف و غیر وقف نیست و عرف محل در این مورد موجب تغییر حکم شرع نیست.

س ۶۳۶ ـ یک جلد قرآن کریم وقف بر محل معینی شده ولی چون در آن محل قرآن‌های بسیاری است، از این قرآن هیچ استفاده‌ای نمی‌شود، آیا در این صورت

(۳۰۰)

انتقال آن به جای دیگری جایز است یا نه؟

ج ـ در صورتی که هیچ مورد استفاده نمی‌باشد، ببرند محل دیگر که از آن استفاده شود، اشکالی ندارد.

س ۶۳۷ ـ ۱) مرحوم پدرم در حدود سیصد متر مربع زمین وقف کرده و متولی آن را صالح‌ترین فرزند خود قرار داده و در متن وقف‌نامه شرط کرده است که هرگاه درخت در ملک مزبور خشک شد یا لازم شد استفاده شود، اختیار آن با متولی می‌باشد، آیا متولی می‌تواند در ملک مزبور مقدار شصت متر مربع ساختمان برای سکونت خود بسازد یا خیر؟ در ضمن متولی در روستای مذکور فاقد خانهٔ مسکونی می‌باشد.

۲) واقف در متن وقف‌نامه در مورد این ملک از مال الاجارهٔ آن تصریح نموده است که مبلغ یک تومان صرف ذکر مصیبت شود و در سطر ۱۲ همین وقف‌نامه تصریح نموده که تتمهٔ آن حق تولیت متولی می‌باشد و با توجه به آن آیا از اجارهٔ ملک مزبور همان مبلغ یک تومان باید صرف ذکر مصیبت شود یا این که باید اجارهٔ آن به قیمت عادلانهٔ روز تعیین و صرف ذکر مصیبت شود؟

۳) چون این ملک در جهت رودخانه قرار دارد، هر ساله سیل به آن خساراتی وارد می‌آورد و تاکنون متولی آن را جبران می‌کرده است، آیا متولی می‌تواند خسارات وارده را از اجاره کم کند یا خیر؟

ج ۱) مال الاجارهٔ زمینی را که متولی آن را ساختمان می‌کند با نظر اهل خبره معین کنند و هر سال به مصرف وقف برسانند، مانعی ندارد.

۲) باید مال الاجارهٔ ملک مزبور در زمانی که وقف شد معین شود و نسبت یک تومان با مجموع مال الاجاره ملاحظه شود و همان نسبت در مصرف عواید و مال الاجارهٔ فعلی مراعات شود؛ مثلا اگر مال الاجارهٔ ملک در زمان وقف دوازده ریال بوده، فعلا باید پنج ششم مال الاجاره

(۳۰۱)

صرف اقامهٔ عزا شود و یک ششم باقی حق التولیهٔ متولی است.

۳) چنان‌چه متولی خسارات وارده را تبرعا جبران نموده، حق کسر نمودن از مال الاجاره را ندارد؛ ولی اگر به قصد این که طلب خود را از عواید وقف بردارد خرج کرده، می‌تواند خرجی را که جهت وقف نموده از مال الاجاره کسر کند.

س ۶۳۸ ـ زمین‌های موقوفه‌ای در مسیر خیابان واقع شده و پیش از این به صورت محوطه و دارای دیوار بوده است، در این صورت آیا برای عابرانی که از آن عبور می‌کنند اشکالی هست و یا چون عبور آنان دخالتی در تصرف اولی نداشته؛ عبور از آن مانند گذر از زمین‌های مباح بدون مانع است؟

«گلپایگانی»: با علم به وقف بودن و مغصوب بودن فعلی، احتیاط ترک عبور است و در صورت اضطرار، مال الاجارهٔ عبور را در مدت هر سال به ذمه بگیرند و با اذن متولی شرعی به مصرف وقف برسانند و در صورت جهل به مصرف، در مطلق خیرات صرف نمایند.

* * *

«نکونام»: اگر در طرح گسترش و نوسازی کوچه و خیابان‌های شهر و روستا بخشی از موقوفه در طرح کوچه و خیابان قرار گیرد به‌گونه‌ای که دیگر نتوان از آن استفاده کرد، برای عابران احکام وقف را ندارد و اجارهٔ آن بر عهدهٔ نهاد تصمیم‌گیر در این زمینه است.

س ۶۳۹ ـ شخصی در زمین‌هایی که وقف عام است و پیش از این باغ یا زمین کشاورزی بوده با اجازه و اجارهٔ متصدیان موقوفه و یا با اجازهٔ ادارهٔ اوقاف محلی، بنای مسکونی احداث نموده و مدت اجاره را نود سال قرار داده تا برای نمونه هر سال چهل تومان به متصدیان موقوفه بپردازد و در راه معین شده

(۳۰۲)

از ناحیهٔ واقف هزینه شود و هم‌اکنون مدت بیست سال گذشته و قیمت همهٔ اجناس به چند برابر افزایش یافته و ادارهٔ مرکزی اوقاف نیز مدت اجاره را بیش از ده سال باطل می‌داند، در این صورت، آیا تجدید اجاره با امتناع مستأجر که فقط همان سالی چهل تومان را می‌خواهد بدهد، غصب شمرده می‌شود یاخیر؟

«گلپایگانی»: از موضوع شخصی اطلاع ندارم. به‌طور کلی در مثل مورد سؤال، چنان‌چه از متولی شرعی اجاره شده و متولی هنگام اجاره دادن صلاح وقف را در نظر گرفته، اجارهٔ مزبوره صحیح است؛ ولی ترقی فاحش مال الاجاره بعد از گذشتن مدتی از زمان اجاره بعید نیست کاشف از غبن در اجارهٔ وقف باشد؛ لذا احتیاط این است که اجاره فسخ و طبق معمول زمان اجاره تنظیم شود.

* * *

«نکونام»: ترقی قیمت چنان‌چه بسیار چشم‌گیر باشد، غبن در اجارهٔ وقف است و باید اجاره فسخ شود و اجاره بر اساس قیمت معمول و روز قراداد شود.

س ۶۴۰ ـ شخصی ملک وقفی را اجاره داده و شخص دیگری آن را بیش از این مبلغ اجاره می‌کند، در این صورت آیا می‌توان اجاره را فسخ کرد و آن را به وی اجاره داد یا نه؟

ج ـ اگر موجر، متولی شرعی ملک موقوفه یا وکیل از جانب او بوده است و در حال انشای عقد اجاره اجرت المثل موقوفه مطابق اجرت المسمی بوده است؛ به‌طوری که اجاره غبنیه نبوده است و اختیار فسخ هم برای حفظ قرار نداده است، نمی‌تواند اجاره را فسخ کند و الا می‌تواند و در نزاع موضوعی، مرافعهٔ شرعیه لازم است.

(۳۰۳)

س ۶۴۱ ـ هرگاه کسی درخت میوه یا برای نمونه گوسفند باردار را وقف کند، آیا میوه‌ای که در حال وقف نمودن بر درخت موجود است و هم‌چنین جنینی که در گوسفند در حال وقف موجود است، حکم وقف را دارد یا نه؟

ج ـ حکم وقف را ندارد و به ملک واقف باقی است. بلی، در پشمی که در حال وقف بر گوسفند است و همین‌طور در شیری که در همان حال در پستان اوست، مراعات احتیاط ترک نشود.


وجوب حفظ وقف

س ۶۴۲ ـ شخصی ملک موقوفه‌ای در دست داشته که با نظر یکی از آقایان اهل علم آن روز در اجارهٔ او بوده ولی شخص مستأجر پس از مدتی برای این که ملک به نام اوقاف آن زمان ثبت نشود، آن را به نام خود ثبت داده، حال یکی از وارثان آن شخص ملک را در اختیار دارد و آن را در مورد وقف به کار نمی‌برد، در این صورت آیا وارثان دیگر؛ اعم از دختر یا پسر، می‌توانند نسبت به سهم خود از ملک مذکور متصرف شوند به شرط آن که با اجازهٔ حاکم شرع و نظریهٔ اهل محل ملک را اجاره نمایند و مال الاجاره را خود به مصرف منظور برسانند و آیا می‌توانند ملک مورد بحث را به نام وقف ثبت نمایند مشروط بر این که وجه اجاره به مصرف منظور برسد و یا ورثه ملک را به نسبت بین خود تقسیم نمایند؟

ج ـ امر موقوفه اگر متولی خاص دارد مربوط به اوست و الا با فقیه جامع الشرایط است و ثبت دادن موقوفه به اسم خود به عنوان ملکیت که مستلزم از بین رفتن موقوفه باشد ولو در اعقاب آتیه، جایز نیست.

س ۶۴۳ ـ زمین‌هایی است که وقف شده و به منظور مصون ماندن از تصرف غاصبان، سند آن به نام متولی ثبت شده و اگر متولی به وقف بودن آن اقرار کند،

(۳۰۴)

امکان دارد اوقاف شاه آن را تصرف کند و اگر به اسم متولی باقی باشد، ممکن است وارثان بعد از مرگ وی آن را به مصرف مورد وقف نرسانند، در این صورت وظیفهٔ متولی چیست؟

ج ـ به هر نحوی که موقوفه بهتر حفظ شود، آن‌طور عمل کنند.

س ۶۴۴ ـ زمینی است که وقف شده و دارای درآمد است، آیا می‌شود آن را تغییر داد؛ به‌گونه‌ای که همهٔ درآمد آن از بین برود یا خیر و اگر کسی این عمل را مرتکب شد، باز داشتن او بر متولی یا کسانی که بر آنان وقف شده و یا مسلمین واجب است یا خیر؟

ج ـ در فرض مذکور، تغییر جایز نیست و بر متولی با تمکن واجب است منع نماید و آن را به صورت اولی برگرداند و موقوف علیهم هم می‌توانند جلوگیری کنند؛ بلکه از باب نهی از منکر بر سایرین نیز با تحقق شرایط نهی از منکر، ممانعت واجب است.

س ۶۴۵ ـ دو دانگ ملک وقف است که مدتی است کشت نشده و به صورت بایر باقی مانده، آیا متولی اصلی که طبق وقف‌نامه مشخص شده می‌تواند نسبت به آباد کردن آن اقدام کند و اگر افرادی به عنوان آباد کردن ملک وقفی که بایر شده تصرف کنند، متولی شرعا مسؤول است یا خیر؟

ج ـ در صورت مفروضه، متولی مسؤول است، باید موقوفه را حفظ کند یا خود آباد نماید یا اجاره دهد تا آباد کنند.

س ۶۴۶ ـ متصدیان یا متولیانی که املاک موقوفه‌ای را تحت تصرف داشته‌اند و دولت سابق از آن‌ها خلع ید نموده و به زارعان فروخته آیا در حال حاضر که دولت اسلامی است حق دارند به خریداران مراجعه نموده و آنان را راضی نمایند که در مورد ملک مانند قبل از فروش، خود را مستأجر بشناسند و سالیانه

(۳۰۵)

اجارهٔ عادله را بپردازند که به مصرف کسانی که بر آنان وقف شده برسد و اگر فردی راضی نشود، متولی یا متصدی می‌تواند او را به محضر شرع یا عرف برده و حاضر به تمکین نماید یا خیر؟

ج ـ در فرض سؤال، متولی شرعی باید در صورت تمکن ملک را از خریدار پس بگیرد و اگرچه با مراجعه به محاکم شرعیه باشد و در صورتی که ممکن نباشد، عمل نمودن به نحو مرقوم در سؤال مانع ندارد، بلکه لازم است.


خارج شدن مورد وقف از بهره‌برداری

س ۶۴۷ ـ خانه‌ای وقف فرزندان پسر است و کسی از آنان در آن شهر نیست و خانه در شرف خرابی است و قدرت بر تعمیر آن نیز نمی‌باشد، آیا در این صورت فروش آن جایز است یا نه؟

ج ـ در فرض مسأله، اگر معلوم باشد که در صورت عدم فروش خراب می‌شود به‌نحوی که به‌کلی از حیز انتفاع ساقط می‌شود یا به قدری انتفاع آن کم می‌شود که در حکم عدم می‌باشد، فروش آن با اذن متولی شرعی و موقوف علیهم جایز است؛ لکن واجب است به پول آن، محلی بخرند نظیر همان، و وقف نمایند بر همان موقوف علیهم با همان شرایط که موقوفهٔ اول دارا بود.

س ۶۴۸ ـ نخلی وقف عام است واقف آن فوت نموده و در حال حاضر آن نخل در اثر مرور زمان پیر و بی‌ثمر شده، آیا جایز است آن را فروخت و بهای آن را به فقیران داد و از جای آن استفاده نمود یا نه؟

ج ـ در صورتی که نخله در معرض تلف باشد، مجازند بفروشند و به پول آن، نخلهٔ جوان بخرند و به‌جای آن وقف عام نمایند.

(۳۰۶)

س ۶۴۹ ـ خانه‌ای است که یک اتاق آن مخصوص روضه‌خوانی بوده و بعد از چند سال مخروبه شده و صاحب خانه آن را فروخته ولی اتاقی که مخصوص روضه‌خوانی بوده را نفروخته و به حال خود باقی است اما مخروبه شده و فقط سنگ و زمین آن باقی است و استفاده‌ای از آن نمی‌شود، در این صورت آیا می‌شود آن را فروخت و وجه آن را به مصرف روضه‌خوانی تکیه رساند یا نه؟

ج ـ اتاق اگر وقف باشد تا استفاده از آن ممکن است ولو به اجاره دادن طویل المدت و صرف مال الاجاره را در روضه‌خوانی، آن را نفروشند و اگر به هیچ وجه قابل استفاده نباشد، بفروشند و در مکان دیگر اتاق بخرند و وقف نمایند و اگر از ابتدا وقف نشده و فقط برای روضه‌خوانی کنار گذاشته شده، فروش آن بدون شرط جایز است.

س ۶۵۰ ـ چند عدد سماور در زمان گذشته وقف بر حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه‌السلام شده و در حال حاضر بر اثر کثرت جمعیت و کوچک بودن سماورهای یاد شده، از آن استفاده‌ای نمی‌شود، آیا می‌شود آن را فروخت و به‌جای آن سماور بزرگ‌تری خرید یا نه؟

ج ـ با فرض آن که از حیز انتفاع ساقط شده، جایز است متولی آن‌ها را بفروشد و تبدیل به بهتر و بزرگ‌تر نماید و مجاز است.

س ۶۵۱ ـ زمینی کشاورزی وقف شده و به سبب توسعهٔ شهر در وسط ساختمان‌ها واقع شده و بهای آن افزایش چشمگیری پیدا کرده و عواید کنونی آن بسیار ناچیز است و به تدریج، این استفادهٔ ناچیز آن نیز از بین می‌رود و اگر این زمین فروخته شود و به قیمت آن در جای دیگری ملکی یا باغی خریداری شود، شاید دست‌کم هشتاد برابر عاید فعلی درآمد داشته باشد، آیا با این شرایط می‌توان آن را فروخت و ملک دیگری خریداری نمود یا نه؟

ج ـ از قضیهٔ شخصیه اطلاع ندارم. به‌طور کلی، اگر زمین برای زراعت

(۳۰۷)

قابل انتفاع نباشد، مانع ندارد که با اجازهٔ متولی شرعی آن را برای مصرف قابل انتفاع اجاره دهند و اگر اجاره دادن آن بلا فایده است، جایز است آن را بفروشند با اجازهٔ متولی و در جای دیگر زمینی خریداری و مانند زمین قبلی وقف نمایند و مدارک و اسناد برای وقف آن تنظیم نمایند که وقف از بین نرود.

س ۶۵۲ ـ در روستایی درخت گردویی هست که وقف بر مسجد روستا شده ولی به‌طور کلی خشک شده و فایده‌ای ندارد اما چوب آن را می‌خرند و اگر به فروش نرسد در اندک مدتی از بین می‌رود، در این صورت آیا می‌شود آن را با حضور عدول مؤمنان فروخت و آیا می‌توان بهای آن را در توسعه یا تعمیر مسجد هزینه نمود یا باید درخت گردوی دیگری خریداری و به‌جای آن وقف شود؟

ج ـ در فرض سوال، فروش و مصرف آن در تعمیر و توسعهٔ مسجد جایز است و غرس درخت گردوی دیگر در محل آن یا خرید درخت گردوی دیگر نیز ظاهرا مانعی ندارد، بلکه احوط است.

س ۶۵۳ ـ عین و منفعت ملکی وقف شده و تولیت آن با اشخاص معینی از وارثان است و اکنون آن ملک به‌طور غیر اختیاری به فروش رسیده و وجه آن موجود می‌باشد، در این صورت تکلیف متولی نسبت به آن وجه چیست؟ آیا وی می‌تواند عین آن پول را به مصرف کسانی که برای آنان وقف شده برساند و یا لازم است از آن پول ملکی بخرد و آن را به صورت مشابه وقف نماید؟

ج ـ اگر فروش وقف شرعا جایز بوده، باید ثمن آن صرف خرید رقبهٔ دیگر شود که وقف گردد و اگر جایز نبوده، وقف به وقفیت خود باقی است و ملک خریدار نمی‌شود.

(۳۰۸)

س ۶۵۴ ـ چند سال پیش شخصی نصف ماده گاو خود را وقف حضرت ابوالفضل علیه‌السلام نموده و اکنون تعداد گاوها زیاد شده و نگاه‌داری آن‌ها از حیث تأمین مخارج مشکل است، در این صورت آیا می‌توان گاوها را به فروش رساند و از قیمت آن ظرف‌های مورد نیاز جهت مجالس عزاداری و سوگواری‌خریداری نمود یا نه و هم‌چنین آیا می‌شود بهای آن را برای بنای سقاخانه هزینه کرد یا نه؟

ج ـ برای حفظ گاوها می‌تواند بعضی از آن‌ها را بفروشد و خرج بقیه نماید و اگر امکان ندارد، بفروشد و به همان مصرفی که گاوها را برای آن وقف کرده برساند.

س ۶۵۵ ـ زمینی کشاورزی است که از آب باران مشروب می‌شود و شخصی حاضر شده که این ملک را با ملک دیگری که دارای درخت است و وسعت و موقعیت بهتری دارد معامله نماید تا از این زمین برای قبرستان استفاده شود، در این صورت آیا می‌شود این ملک را به فروش رساند و در برابر ملک یاد شده را خرید و آن را وقف نمود یا نه؟

ج ـ از قضیهٔ شخصیه اطلاعی ندارم. به‌طور کلی اگر وقف شده و قبض هم به عمل آمده باشد، فروش آن جایز نیست؛ مگر در بعضی موارد که در محل خود ذکر شده، ولی اگر چنین معامله‌ای واقع شده و شما شک در صحت آن داشته باشید، بیع آن‌ها محمول بر صحت است تا خلاف آن معلوم شود.

س ۶۵۶ ـ شخصی متولی زمینی وقفی بوده و پس از فوت وی، پسر او در آن زمین باغی درست نموده و مورد استفادهٔ او بوده است تا آن که قانون اصلاحات ارضی به وجود آمد و وی زمین مزبور را فروخت که تا پانزده سال هر سال مبلغی معین بگیرد، آیا خرید این موقوفه جایز بوده است؟ هم‌چنین

(۳۰۹)

خریدار املاک دیگری نیز دارد و درآمد آن با این زمین مخلوط شده، حال چگونه باید آن را حلال نماید؟

ج ـ در فرض سؤال، خرید وفروش زمین وقف باطل است و هرگونه تصرف در آن بدون مجوز شرعی حرام است و اجرت المثل موقوفه را در این مدت که در تصرف او بوده ضامن است و باید به متولی شرعی آن بپردازد که به مصرف وقف برساند و اگر متولی صلاح بداند، جایز است به او اجاره بدهد تا همه ساله مال الاجارهٔ آن به مصرف وقف برسد.

س ۶۵۷ ـ چند عدد ظرف مسی وقف حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه‌السلام است و در مدت چهل سال که وقف شده استفاده‌ای از آن نشده و نیازی به آن نیست، آیا می‌توان آن را فروخت و چیزهایی که مورد نیاز است خریداری نمایند و یا آن را در تعمیر حسینیه هزینه نمود یا نه؟

«گلپایگانی»: حقیر اجازهٔ فروش ملک موقوفه را نمی‌دهم؛ لکن اگر متولی شرعی صلاح بداند جایز است آن ظروف را اجاره دهد و همه ساله مال الاجارهٔ آن را وصول نموده به مصرف وقف برساند. البته، باید مدرک معتبر و شهود زیاد باشد که موجب تضییع وقف نشود.

* * *

«نکونام»: چون در این زمان استفادهٔ معقولی ندارد فروش و تبدیل آن اشکال ندارد.

س ۶۵۸ ـ در اطراف کلیسای مسیحیان مقدار زمینی است که در زمان گذشته بر اساس مذهب آنان وقف بر کلیسا شده ولی در زمان حاضر پاپ اعظم اجازه داده آن را بفروشند، آیا مسلمانان می‌توانند از این زمین‌ها خریداری کنند یا نه و در صورت جواز، آیا مشروط به شرطی است یا خیر؟

ج ـ با فرض آن که خودشان فتوا به جواز داده‌اند و به مذهب خودشان

(۳۱۰)

خرید و فروش آن جایز است، خرید مسلم از آن‌ها بی اشکال است و شرطی هم ندارد؛ جز آن که اگر آن را از مسلم خریده‌اند و موقع خرید از مسلم خمس آن را نداده باشند، باید فعلا بدهند و اگر آن‌ها ندهند، مسلم که بخرد باید خمس آن را بپردازد.

س ۶۵۹ ـ دو قطعه زمین وقف فرزندان است و مالکان فعلی آن غیر از کشت دیم که در دو سال یک مرتبه صورت می‌گیرد و در اثر خشک‌سالی این منطقه ممکن است چهار سالی یک مرتبه عواید اندکی آن هم به وسیلهٔ اجاره دادن به دست بیاورند، استفادهٔ دیگری از موقوفه نمی‌برند، آیا مالکان می‌توانند این قطعه زمین را بفروشند و در برابر، موتور آبی برای قطعهٔ دیگر خریداری کنند و از انواع محصولات آن نفع کلی ببرند یا نه؟

«گلپایگانی»: در فرض سؤال، فروش آن جایز نیست.

* * *

«نکونام»: فروش آن اشکال ندارد.

س ۶۶۰ ـ کاروان‌سرایی در کنار روستایی قرار دارد و گفته می‌شود در زمان قدیم که رفت و آمد مردم و حمل ونقل کالاها به‌وسیلهٔ حیوانات بوده، شخصی آن را برای استفادهٔ مسافران در آن محل ساخته ولی وقف‌نامه‌ای از آن در دست نیست اما مشهور است که موقوفه است و سپس به مرور زمان که مردم از وجود چنین مکان‌هایی بی‌نیاز شده‌اند از بین رفته و خراب شده و اکنون جز آثاری از آن چیزی باقی نمانده و به هیچ وجه استفاده‌ای از آن نمی‌شود، آیا در این صورت می‌شود زمین مزبور را فروخت و در محل دیگر خانه‌ای برای استفادهٔ غریبان و فقیران ساخت یا نه و نیز این کاروان‌سرا موقوفاتی داشته و چون منافع

(۳۱۱)

آن مصرفی نداشته، هم‌چنان جمع شده و موجود است، حال آن را باید در چه راهی مصرف کرد؟

ج ـ در فرض مسأله، اگر ممکن است همان محل را تعمیر نموده و مسافرین از آن استفاده نمایند و فروش آن در این صورت جایز نیست و اگر قابل استفاده در جهت منظورهٔ واقف نیست، جایز است بفروشند و در محل دیگری جهت مسافرین ساختمان تهیه نمایند که اقرب به نظر واقف باشد و در صورتی که ورثهٔ واقف معلوم باشند، در فروش از آن‌ها استجازه نمایند و اما منافع موقوفات آن، اگر ممکن است، در تعمیر و ساختمان باید مصرف نمایند و با عدم امکان، در چیزی که اقرب به نظر واقف است صرف شود و از ورثهٔ واقف نیز احتیاطا استیذان نمایند و الا با اذن حاکم شرع صرف کنند.

س ۶۶۱ ـ دیگی وقف حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه‌السلام شده تا در آن غذا طبخ شود و به عزاداران آن حضرت داده شود، حال اگر سوراخ شود و نشود در آن غذا درست کرد، آیا می‌توان آن را با دیگ سالم عوض کرد یا فروخت و در برابر آن دیگ سالمی خرید یا نه؟

ج ـ در صورتی که به جهت سوراخ شدن قابل استفاده نیست و متبرعی هم که آن را اصلاح کند نباشد، جایز است بفروشند و تبدیل به دیگ صحیح نمایند.

س ۶۶۲ ـ شخصی دارای دو سهم ملک بوده و به تدریج این دو سهم را فروخته به این ترتیب که سهمی را به شخصی و نیم سهم را به شخص دیگر و پس از آن نیم سهم آخر را به فرد سومی فروخته و بعد از چند سال برای مشتری سوم ثابت شده که مالک اول، نیم سهم از آن املاک را وقف نموده بوده و با این وجود

(۳۱۲)

فروخته شده و در وقف‌نامه نیز حدود ملک تعیین نشده و مشاع بوده، حال وظیفهٔ مشتری دربارهٔ نیم سهمی که از آن خریده چیست؟

ج ـ در صورتی که معلوم شود که نیم سهم مشاع وقف است، با تحقق شرایط صحت وقف، بیع یک سهم و بیع نیم سهم که قبلا فروخته؛ اگر به نحو مشاع فروخته، صحیح است و بیع نیم سهم اخیر باطل است.

س ۶۶۳ ـ زمینی است که چند نفر در آن شرکت دارند و بخشی از آن وقف حضرت سید الشهدا علیه‌السلام است و قسمتی از این زمین زیر کوه و بلندی واقع شده که قابل کشت نیست و استفاده‌ای ندارد و تنها برای ساخت منزل کاربرد دارد و شریکان از متولی وقف خواسته‌اند که چون اهالی محل به ساختمان نیاز دارند و ما قسمت خود را می‌فروشیم، شما نیز باید قسمت خود را بفروشید و یا آن را تقسیم کنید و احتمال می‌رود که بر طبق قانون دولتی، این زمین در معرض خطر باشد و به کلی از بین برود، در این صورت آیا جایز است قسمت وقف را بفروشند و به‌جای آن فرش یا درخت یا چیز دیگری بگیرند یا نه؟ اگرچه ممکن است قسمت وقف مجزا شود و اجاره داده شود اما به لحاظ آن که در معرض خطر است و به تصرف دولت درآید، ممکن است برخی آن را اجاره ندهند؟

ج ـ در فرض مرقوم، فروش و تبدیل وقف جایز نیست؛ ولی اجارهٔ آن با اذن متولی شرعی و مصلحت وقف جایز است.

س ۶۶۴ ـ درخت توتی است سر کوچه که برای چندین سال است وقف بوده و در حال حاضر مزاحم رفت و آمد عابران است، آیا می‌توان آن را قطع کنند و قیمت آن را به مصرف امور خیر برسانند یا نه؟

ج ـ تغییر وقف جایز نیست. چنان‌چه بعضی از شاخه‌های آن مزاحم عابرین است، رفع مزاحمت به قطع آن شاخه‌ها جایز است.

(۳۱۳)

س ۶۶۵ ـ در محلی حمامی وقف بر عموم شده و چون حمام مذکور خزانه‌ای بوده و بهداشتی نمی‌باشد، از طرف مسؤولان امر استفاده از آن ممنوع شده و از این جهت دو حمام مردانه و زنانه در دست ساختمان و در شرف اتمام است و حمام قدیمی متروک و معطل مانده و احتمال نمی‌رود که در مکان آن حمام جدیدی بنا شود، آیا می‌توان مکان آن را فروخت و چه کسی باید متصدی فروش شود؟ آیا عدول مؤمنان می‌توانند مباشر فروش آن شوند یا نه و پس از فروش وجه آن را در چه راهی باید هزینه کرد؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر حمام مزبور مخروبه شده و از انتفاع بالمره ساقط شده، در صورتی که ممکن است زمین آن را اجاره دهند و مال الاجارهٔ آن را به مصرف حمام‌های موقوفهٔ عمومی برسانند و اگر اجارهٔ آن هم ممکن نیست، چنان‌چه در محل، فقیه جامع الشرایط یا مأذون از قبل او نیست، عدول مؤمنین بفروشند و ثمن آن را صرف ساختمان یا تعمیر حمام موقوفهٔ عمومی دیگری بنمایند.

س ۶۶۶ ـ آیا وارثان می‌توانند آب انباری که در محل مورد استفاده و نیاز مردم نیست و وقف‌نامه‌ای نیز ندارد را بفروشند یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر آب انبار وقف بوده و محتمل باشد که بعدا مورد استفاده قرار بگیرد، فروش آن جایز نیست؛ هرچند وقف‌نامه نداشته باشد و در نزاع موضوعی، محتاج به مرافعهٔ شرعیه است.

س ۶۶۷ ـ عده‌ای از اهل تهران و ورامین پارچه‌هایی نذر کرده و به حساب حضرت امام حسین و حضرت ابوالفضل علیهماالسلام در مکانی مخصوص جمع‌آوری می‌کنند ولی مصرف آن را تعیین ننموده‌اند و این موضوع برای اهالی موجب شبهه گشته و هم‌چنان پارچه‌ها روی هم انباشته شده و در دههٔ اول تنها برای شبیه‌خوانی

(۳۱۴)

آن هم از بخش اندکی از آن استفاده می‌شود، در این صورت آیا می‌شود آن را فروخت و به هزینهٔ روضه‌خوانی رساند یا نه؟

ج ـ با فرض این که اشیای مذکوره مورد انتفاع نیست و در معرض تلف باشد، فروش و صرف بهای آن در روضه‌خوانی و تبلیغات به قصد حضرت سید الشهدا و حضرت ابوالفضل علیهماالسلام جایز است.

س ۶۶۸ ـ در این محل قلیانی که دارای کوزهٔ چینی و سرقلیان چینی است جهت مجالس روضه خوانی وقف شده و در حال حاضر مصرف آن کم است، آیا می‌توان آن را به فروش رساند و برای مسجد فرش تهیه کرد یا خیر؟

ج ـ در فرض مسأله، مادامی که برای جهت موقوفه مورد استفاده باشد، فروش آن جایز نیست و اگر به‌کلی مورد استفاده نباشد یا به‌حدی کم باشد که استفاده از آن در حکم عدم باشد، فروش آن جایز است و فرش برای مجالس روضه خوانی تهیه کنند که اقرب به غرض واقف است.

س ۶۶۹ ـ حمامی است قدیمی که عواید آن وقف روضه‌خوانی حضرت اباعبداللّه الحسین علیه‌السلام بوده و در حال حاضر مخروبه شده ولی زمین و مصالحی مانند سنگ و آجر دارد، حال باید آن را چگونه به مصرف رساند؟ البته، گفته می‌شود سه دانگ از زمین حمام وقف و سه دانگ دیگر ملک طلق است.

ج ـ اگر مأیوس باشند که حمام مورد استفاده واقع شود، نسبت به سه دانگ وقف نیز جایز است زمین و مصالح آن را بفروشند و قیمت آن را به مصرف حمام وقفی دیگر برسانند ولو در غیر این محل باشد.

س ۶۷۰ ـ زنی در حیات شوهر خود آب و ملکی را وقف نموده که برای حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام مجلس عزاداری برپا شود و قید کرده که اگر وی به آن نیازمند

(۳۱۵)

شد، آن را بفروشد و زندگی خود را اداره نماید و از آن مدت یا چندی بعد تا به حال، از درآمد آن، سالی یک مجلس روضه نیز خوانده شده ولی در وقف‌نامه این قید ذکر نشده و حال شوهر وی فوت نموده و واقف نیز در نهایت فقر و تنگ‌دستی به سر می‌برد، در این صورت آیا این زن می‌تواند آب و ملک مزبور را بفروشد یا نه؟

ج ـ در فرض مسأله، اگر صاحب ملک بینه و بین الله می‌داند که وقف مطلق نکرده، ظاهر آن است که فعلا می‌تواند بفروشد، لکن احتیاط، طریق نجات است.

س ۶۷۱ ـ حمامی در دست بازسازی است و مقداری خاک از قطعه زمینی جهت مصرف حمام برداشته‌اند، در این صورت آیا می‌شود خاک کهنه و قدیمی را به‌جای خاک‌های برداشته شده ریخت؛ چرا که برای زمین مفید است؟

ج ـ اگر خاک‌های کهنه قابل مصرف نباشند، می‌توانند به قیمت عادله بفروشند و خاک تازه خریداری نمایند.

س ۶۷۲ ـ در ابهر حمامی است قدیمی که قدمت آن به پانصد سال می‌رسد و نظر به این که مالک معلومی ندارد، شهرداری آن را به ثبت داده و اخیرا چون خریداران زیادی پیدا کرده، از طرف شهرداری توقیف شده و در نتیجه به عنوان مزایده به معرض فروش گذاشته شده، جمعی از اهالی وجهی تهیه و حمام مزبور را خریداری و پس از کوبیدن و تخریب آن، حمام جدیدی در آن مکان احداث نموده‌اند و چون مالک آن ناشناخته است، غسل و دیگر تصرفات اهالی نیاز به اجازه و تصحیح دارد، خواهشمند است اجازهٔ استفاده از آن را صادر فرمایید؟

ج ـ ظاهر آن است که این گونه حمام‌ها وقف بوده و به فروش شهرداری از وقف بودن خارج نمی‌شود و زمین آن به وقفیت سابق باقی است. غسل

(۳۱۶)

و سایر تصرفات در آن برای مردم جایز است و اگر معلوم باشد که مجهول المالک است، مسلمین مجازند در غسل و سایر تصرفات و برای صاحب آن طلب مغفرت نمایند.

س ۶۷۳ ـ قطعه زمین شالیزاری که چهار سال آباد و مورد استفاده بوده و چهار سال نیز بایر و غیر مورد استفاده می‌باشد، بر اساس شهرت محلی و گفته‌های پیرمردان وقف مسجدی است و در سال‌های گذشته مورد استفاده بوده و درآمد آن کم و بیش در مورد وقف هزینه شده و اکنون مدت بیست سال است که به سبب نبودن آب از حیز انتفاع افتاده و به صورت بایر درآمده و بدیهی است در این مدت نفعی برای مورد وقف نداشته و سال گذشته شرکت تعاونی ملی مرکبات رامسر به مناسبت نزدیکی مکانی محل کار آنان، تمام زمین‌های هر چهار طرف این قطعه زمین را خریداری نموده و در نتیجه زمین مزبور در آینده بدون استفاده می‌ماند، در این صورت آیا متولی می‌تواند این قطعه زمین را به شرکت فروخته و بهای آن را به عنوان سهام برای جهت وقف بردارد و آن را در مورد وقف هزینه نماید یا آن که به‌جای این قطعه زمین موقوفه که به شرکت فروخته شده، زمین دیگری را خریداری نموده و برای مسجد وقف کند یا نه؟

ج ـ در فرض مسأله، در صورتی که ممکن باشد، زمین مذکور را اجاره بدهند و مال الاجاره را به مصرف موقوفه برسانند، و در صورتی که اجاره ممکن نباشد و در معرض سقوط از انتفاع همیشگی باشد، مجازند بفروشند و در عوض آن زمین، چیز دیگری بخرند و وقف کنند که منافع آن به مصرف همین موقوفه برسد.

س ۶۷۴ ـ روستایی است که به صورت وقف در دست کشاورزان به عنوان مناصفه کاری بوده و نصف منافع را به مصرف مورد نظر واقف می‌رسانده‌اند،

(۳۱۷)

هم اینک صورت وقف گذشته را به هم زده و شش دانگ روستا را به مردم اجاره داده‌اند و به هر فردی مقداری زمین واگذار شده، آیا می‌شود زمین‌های واگذار شده را به فروش رساند یا آن را به دیگری واگذار کرد و برای آن حق اولویت گرفت یا خانهٔ مسکونی در آن ساخت یا نه؟

ج ـ خرید و فروش وقف در غیر مواردی که فقیهان رضوان الله علیهم تعیین فرموده‌اند جایز نیست و هرگونه تصرف در موقوفه موکول به اذن متولی شرعی است و با نبودن متولی منصوص، منوط به اذن مجتهد جامع الشرایط است.

س ۶۷۵ ـ هرگاه متولی وقف، علم یا اطمینان داشته باشد که اگر عین موقوفه فروخته نشود، از بین می‌رود و به طور کلی غیر قابل استفاده و بهره‌وری می‌شود و یا اگر هم نفعی داشته باشد، به‌قدری جزیی است که مثل معدوم است، چه باید انجام دهد؟

ج ـ در فرض سؤال، فروش آن جایز است و تفاوتی ندارد که منشأ خرابی موقوفه اختلاف موقوف علیهم باشد یا چیزی دیگر.

س ۶۷۶ ـ ملکی برای حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام وقف بوده و چند دست مورد معامله قرار گرفته و منتقل شده و خریداران آن را به نام خود ثبت کرده‌اند و در آن ساختمان ساخته‌اند و سپس مشتریان متوجه شده‌اند که زمین‌های خریده شده موقوفه بوده و معاملهٔ آنان باطل است و تصرفات ایشان در آن ساختمان‌ها جایز نیست، آیا راهی دارد که تصرفات و عبادات آن‌ها در آن ساختمان‌ها مباح و صحیح باشد یا نه؟ البته واقف و متولی آن هیچ یک زنده نیستند.

ج ـ در صورتی که از متولی شرعی اجاره شود و مال الاجاره به مصرف

(۳۱۸)

برسد، اشکال ندارد و عبادت صحیح است و اگر متولی منصوص نباشد، تولیت با حاکم شرع جامع الشرایط است.

س ۶۷۷ ـ درخت‌های گردوی موقوفه خشک شده و به فروش رسیده ولی پول آن مختصر و قابل تبدیل به عین دیگری نیست، آیا جایز است وجه آن در مخارج لازم کسانی که برای آنان وقف شده هزینه شود؟

ج ـ اگر ممکن است نهال گردو غرس نمایند و یا درخت گردو بخرند و وقف نمایند و یا عین دیگری بخرند و وقف نمایند و اگر به این نحو هم ممکن نیست، به هر طوری که اقرب به نظر واقف باشد صرف نمایند.

س ۶۷۸ ـ چند تخت فرش برای مسجدی خریداری و وقف شده و پس از چندی کهنه و فرسوده گردیده و قیمت آن کاهش یافته، آیا می‌توان آن را فروخت و فرش‌هایی مشابه به‌جای آن خریداری نمود یا نه؟

ج ـ در صورتی که در معرض سقوط از قیمت و تلف عرفی باشد، فروش آن جایز است.

س ۶۷۹ ـ کسی یک رشته آب مربوط به زمین‌های موقوفه را جهت محفوظ ماندن از تصرف غاصبان به نام خود ثبت داده و بعد آن را به مبلغ دوهزار تومان فروخته و وجه آن را تحویل گرفته است، حال این مبلغ را به چه مصرفی برساند و تکلیف این مشتری که آن آب و ملک را خریده چیست؟

ج ـ در فرض سؤال، معامله باطل است و خریدار باید عین موقوفه را به متولی منصوص بدهد و اگر متولی منصوص ندارد، به حاکم شرع بدهد و وجه آن را از فروشنده بگیرد و نیز خریدار باید اجرت المثل مدتی را که موقوفه در دست او بوده به حاکم شرع بدهد.

(۳۱۹)

س ۶۸۰ ـ کشاورزی از مال خود برای خانهٔ مسکونی و ملکی که وقف حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام بوده هزینه نموده و خانه را تعمیر کرده و سپس آن را به شخص دیگری فروخته و خریدار دوم آن را به شخص دیگری فروخته، آیا معاملهٔ آن خانه و تصرف در آن جایز است یا خیر؟

ج ـ از خصوصیات موقوفه اطلاع ندارم. به‌طور کلی اگر خانهٔ مورد سؤال وقف بوده، خرید و فروش آن جایز نیست و هر کس هم در مقابل آن پولی بدهد، مالک آن نمی‌شود و اگر متولی منصوص برای موقوفه باشد و متولی منافع خانه را به شخص خاصی واگذار کرده باشد به شرط آن که کشاورز موقوفه باشد، آن شخص حق انتفاع از آن خانه را دارد تا وقتی که زمین موقوفه را کشت کند و اگر برخلاف شرط عمل کند، حق انتفاع از خانه را ندارد. بلی، اگر کشاورز مخارجی برای تعمیر خانه متحمل شده با اذن متولی شرعی، در صورتی که خانه را واگذار نماید حق دارد مخارج مزبوره را از متولی وقف و درآمد آن بگیرد و اگر در خصوصیات آن نزاع باشد، محتاج به مرافعهٔ شرعیه است.

س ۶۸۱ ـ مقداری زمین وقف بر فرزندان پسر است و در قطعه‌ای از آن مکینهٔ آبی گذاشته شده و در آن درخت کاشته شده، اکنون مکینه شکسته و درخت‌ها خشکیده شده، در این صورت آیا می‌توان قطعه‌ای از زمین را بفروشند و با بهای آن مکینه بخرند تا درخت‌ها خشک نشود یا خیر؟

ج ـ راجع به موقوفه اگر به غیر این نحو نمی‌شود از آن انتفاع شود، با اجازه و صلاح‌دید متولی شرعی یا موقوف علیهم جایز است به‌نحو مذکور عمل نمایند.

(۳۲۰)

س ۶۸۲ ـ قطعه زمینی است که در آن چند نخله خرما بوده و صاحب زمین آن را برای دو مسجد وقف کرده و هم‌اکنون مقداری از آن زمین در خیابان افتاده و نخلهٔ خرما که در آن هست به‌خوبی ثمر نمی‌دهد و اگر این مقدار از آن به فروش نرسد، همهٔ آن از بین می‌رود، آیا می‌شود این قطعه زمین را به صورت چند دکان در آورد و آن را برای مسجد اجاره داد و مقداری از این زمین نیز برای احداث چند مغازه به فروش برسد یا نه و متولی آن نیز بنده هستم؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر نخل‌ها وقف باشد، اجازهٔ تبدیل نمی‌دهم؛ مگر آن که به‌کلی بی‌فایده و در حکم تلف باشد که در این صورت مجازند بفروشند و قیمت آن را به مصرف تعمیر دکاکین برسانند و وقف نمایند و مع ذلک، اگر به ثمن و نخل‌ها در محل دیگر نخل بخرند و وقف نمایند، اقرب به غرض واقف است و در صورتی که انتفاع از وقف موقوف بر فروش بعض باشد، مجازند اقل ما یمکن از نخل‌ها را بفروشند.

س ۶۸۳ ـ زمینی موقوفه که در زمان قدیم قابل کشت بوده ولی هم‌اینک اطراف آن خانه گردیده و این زمین راه عبور آن گردیده و تنها در ساخت خانه کاربرد دارد و در ضمن حسینیه‌ای است که بسیار مخروبه می‌باشد، آیا می‌توان این زمین را به فروش رساند و آن را هزینهٔ حسینیه نمود؟ البته، موقوفه مربوط به حضرت اباعبداللّه الحسین علیه‌السلام است.

ج ـ در فرض سؤال که استفاده از زمین مزبور فقط از طریق ساختن خانه میسر است، با اجازهٔ متولی شرعی زمین‌ها را برای خانه‌سازی اجاره داده و وجه اجاره را طبق وقف‌نامه به مصرف برسانند و فروختن آن جهت صرف در حسینیه جایز نیست.

(۳۲۱)

س ۶۸۴ ـ حمامی در زمان طاغوت در زمین موقوفهٔ حضرت سید الشهدا علیه‌السلام ساخته شده و دولت طاغوت اجازهٔ آن را داده تا زمینی دیگر به‌جای آن داده شود، هم‌اینک این زمین دارای درختان بسیاری است، حال با توجه به این که غیر از این حمام، حمام دیگری وجود ندارد و اهالی محل فقیر می‌باشند، هر دو زمین به صورت اول مشکل است، در این صورت، وظیفهٔ اهالی نسبت به این حمام چیست؟

ج ـ معاوضهٔ زمین وقفی با اجازهٔ طاغوت صحیح نیست و زمین وقفی که حمام در آن بنا شده به وقفیت خود باقی است و باید زمین حمام از متولی شرعی وقت اجاره شود و مال الاجاره‌اش در مصارفی که در وقف‌نامهٔ زمین معین شده، همه ساله خرج شود.

س ۶۸۵ ـ شخصی بیست سال پیش پنج شعیر ملک به مبلغ یک‌هزار تومان خریداری کرده و حال پس از بیست سال وقف‌نامه‌ای از وارثان فروشنده به مشتری رسیده و هم‌چنین اهالی محل اظهار می‌دارند که این زمین وقف است و نوهٔ واقف آن را فروخته ولی در دفتر ثبت اسناد ثبت نشده و وقف‌نامه‌ای که به دست مشتری رسیده عادی است و به گفتهٔ اهالی مورد وقف نیز روضه‌خوانی بوده و مشتری نیز چند سال روضه‌خوانی کرده، اما حال تکلیف وی چیست؟ شایان ذکر است مبلغی برای آبادی این ملک هزینه شده و قیمت ملک تاکنون دو برابر شده است؟

ج ـ با فرض وقف بودن، معامله باطل، و واجب است تحویل متولی شرعی بدهد و اجرت المثل این مدت را نیز ضامن است که باید به متولی شرعی بدهد تا به مصرف وقف برساند و پولی که به فروشنده داده، حق دارد مطالبه نماید و نسبت به مقداری که برای مجلس روضه مصرف نموده، اگر به مقتضای وقف شرعا مجاز بوده است، می‌تواند از اجرت

(۳۲۲)

المثل آن محسوب نماید و اگر شرعا جایز نبوده، ضامن است و در نزاع موضوعی، مرافعهٔ شرعیه لازم است.

س ۶۸۶ ـ منزلی که موقوفه بوده خریده بودم و شما فرمودید جایز نیست این‌جانب منزل را پس دادم، اما مبلغی در آن منزل هزینه کرده‌ام و برای نمونه، کنتور برق و چوب برای سقف و خرج کارگر وامثال آن آیا می‌توانم به اندازه خرجی که کرده‌ام پس بگیریم یا نه.

ج ـ اگر عین مال موجود است می‌تواند بردارد یا به دیگری بفروشد و اگر بخواهد به خود وقف بفروشد باید به اذن متولی شرعی باشد و مخارجی که کرده و عینش موجود نیست حق ندارد.

س ۶۸۷ ـ شخصی دو قطعه باغ انگور در چند سال قبل وقف نموده است که محصول آن را در راه خیر بدهند و بعد از فوت وی فرد دیگری آن را اداره می‌کرد اما در حال حاضر باغ مذکور را رها نموده و در شرف خرابی است، در این صورت فروش باغ جایز است یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال شخص امینی را اجیر کنند و مقداری از عوائد باغ یا همهٔ آن را به او بدهند تا باغ را آباد کنند و پس از آبادی، سهمیهٔ واقف را به مصرف معین شده برسانند و تا ممکن می‌شود نمی‌توانند آن را بفروشند و اگر به هیچ وجه نگه‌داری از آن ممکن نباشد، مجازند بفروشند و به مصرف خیرات واقف برسانند.

س ۶۸۸ ـ به شهادت عده‌ای از مؤمنان و مشاهدهٔ آثار قبر در یکی از روستاهای گیلان، قبرستانی است که به مدت چهل سال پیش در آن قبرستان انواع درخت میوه مانند پرتقال غرس نموده‌اند و تا حال استمرار دارد. البته، تصرف قبرستان

(۳۲۳)

عدوانی و در رابطه با قدرتمندانی بوده که در ادارات دولتی زمان طاغوت بوده، آیا می‌شود بعد از گذشت سی سال در قبرستان متروک مزبور ساختمان احداث نمود یا خیر؟

ج ـ اگر عدوانی بودن تصرف متصرف فعلی در آن به نحو شرعی ثابت و احراز شود؛ مثل این که زمین قبرستان وقف باشد و بدون مجوز شرعی تملک کرده باشد، غصب است و باید از ید غاصب انتزاع شود و چنان‌چه مورد نیاز دفن اموات باشد، درخت‌ها قلع و به صاحبش رد شود و زمین قبرستان جهت دفن اموات در اختیار مؤمنین قرار بگیرد و اگر در معرض انتفاع برای دفن اموات نباشد، متولی موقوفه اگر متولی داشته باشد و الا مجتهد جامع الشرایط یا مأذون از قِبل او می‌تواند زمین را به غارس یا دیگری بفروشد و زمین دیگری محل مناسب برای قبرستان خریداری نماید، و اگر معلوم نباشد که تصرف عدوانی است؛ مثل این که موات بودن زمین محتمل باشد و پس از مخروبه و متروک شدن قبرستان آن را احیا کرده یا این که مدعی بلامعارض باشد که از مجتهد جامع الشرایط خریداری کرده و صحت ادعایش محتمل باشد یا دلیلی شرعی معارض با «ید» او نباشد، جایز نیست از او گرفته شود و کیف کان، شهرت وقف در اثبات آن کافی است.

س ۶۸۹ ـ خانه‌ای جهت امام راتب مسجد به صورت تبرعی و یا از سهم مبارک امام علیه‌السلام بنا و وقف شده ولی چون خانه در محلی واقع شده که مناسب با امام جماعت نیست و واقف نیز زنده است، در این صورت آیا وی می‌تواند آن خانه را بفروشد و در جای دیگر برای امام راتب خانه‌ای بخرد و آن را وقف کند یا نه؟

ج ـ در صورتی که وقف صحیحا واقع شده باشد و به قبض متولی یا

(۳۲۴)

موقوف علیهم داده شده باشد، تغییر آن جایز نیست و تبدیل به احسن را حقیر اجازه نمی‌دهم.

س ۶۹۰ ـ باغی است که منافع ابدی آن بر اقامهٔ مجلس عزاداری حضرت اباعبداللّه الحسین علیه‌السلام وقف است و برخی از درختان آن از محصول و عواید دیگر درختان مانع است و متولی آن می‌خواهد چند اصل درخت گردو که در واقع مانع از محصول و عواید مهم آن باغ است و باعث ضرر موقوفه می‌شود قطع کند و بفروشد یا خیر و در صورت اجازهٔ وجه آن به چه مصرفی برسد مرقوم فرمایید؟

ج ـ با فرض آن که باغ مشجر وقف شده درخت گردو از اعیان موقوفه است و جایز نیست برای ازدیاد منافع زمین درخت را قطع نمود. بلی، در موقعی که خود درخت در معرض تلف باشد و در نظر عرف از انتفاع ساقط شود، جایز است فروش آن و پول آن را به مصرف درخت گردو برسانند که به‌جای آن‌ها غرس نمایند و وقف کنند.

س ۶۹۱ ـ اگر واقف در وقف خود شرط کند که هرگاه هزینه‌های موقوفه زیاد شود، می‌توان عین موقوفه را فروخت، آیا این شرط صحیح است و چنان‌چه هزینه‌های وقف زیاد شود، فروش آن جایز است یا خیر؟

ج ـ بلی، شرط مذکور صحیح است و موقعی که مخارج آن زیاد شود، فروش آن جایز است.

س ۶۹۲ ـ پنج قطعه زمین وقف حضرت أمیرالمؤمنین علیه‌السلام است و هر سال برای کشت گندم آماده می‌شود و در شب‌های ماه مبارک رمضان از عواید آن افطاری می‌دهند ولی فقط شنیده شده که این زمین‌ها وقف است و قباله و مدرکی در

(۳۲۵)

میان نیست که معلوم شود که چگونه وقف شده، اما به‌طور مسلم وقف حضرت أمیرالمؤمنین علیه‌السلام است و پیرمردان محل چنین می‌گویند و چون همسایه‌های آن زمین فضله‌های مرغ و کود گوسفند بر زمین‌های موقوفه می‌ریزند، عواید آن بسیار اندک است، در این صورت آیا متصدی می‌تواند این زمین‌ها را اجاره بدهد تا در آن خانه بسازند و مال الاجارهٔ آن را اخذ نموده و به مصرف وقف برساند و یا زمین‌ها را به فروش رسانده و آن را تبدیل به احسن نماید؟

ج ـ در فرض مسأله، اجازهٔ فروش نمی‌دهم و اگر در وقف قید نشده که باید زراعت بشود، جایز است در صورت صرفهٔ وقف با اجازهٔ متولی اجاره داده شود که خانه بسازند و مال الاجاره را به مصرف موقوفه برسانند و در مصرف همان طریقی که سال‌های قبل معمول بوده، فعلا هم معمول شود.

س ۶۹۳ ـ هرگاه بخشی از موقوفه‌ای به طوری خراب شود که مجوز فروش آن باشد و قسمت دیگر آن؛ هرچند برای زیاد شدن منفعت، به تعمیر نیاز داشته باشد، آیا جایز است بهای بخش تخریب شده را صرف تعمیر قسمت دیگر نمود یا خیر؟

ج ـ در فرض سؤال، چنان‌چه ممکن باشد قسمت خراب را تبدیل به ملک دیگری کنند و آن را وقف نمایند و اگر ممکن نیست، صرف ثمن قسمت خراب شده در تعمیر قسمت دیگر مانع ندارد.

س ۶۹۴ ـ عده‌ای از متصرفان و زارعان املاک موقوفه که در زمان رژیم سابق از طرف ادارهٔ به اصطلاح اصلاحات ارضی زمان سابق زمین‌های کشاوزی موقوفه به آن‌ها فروخته شده اظهار داشته‌اند چنان‌چه رأی کتبی مبارک به آن‌ها

(۳۲۶)

ارایه شود، به آن حکم شرعی عمل می‌نمایند. ان شاء اللّه امید است با ارایهٔ آن استیفای حقوق عین و منفعت املاک موقوفه بشود.

ج ـ بیع موقوفه از طرف ادارهٔ اصلاحات ارضی رژیم سابق باطل بوده و بر زارعین لازم است که فعلا اراضی موقوفه را از متولی شرعی آن اجاره نمایند و مال الاجاره را همه ساله به متولی شرعی بپردازند که به مصرف وقف برساند.


افراز وقف

س ۶۹۵ ـ مرتع و زمینی است که مقداری از آن موقوفه است و مقدار آن با توجه به وقف‌نامه معلوم گردیده و تولیت آن نیز در متن وقف‌نامه آمده و نظر به این که مقداری از همین زمین و مرتع محل سکونت اشخاص گردیده، آیا می‌توان مقدار موقوفه را با نظر اهل خبره و عدول مؤمنان جدا و معین نمود؟

ج ـ افراز وقف مشاع با اذن متولی شرعی و سایر شرکا جایز است و با لحاظ تساوی و تعدیل سهام و با وجود متولی شرعی منصوص، احتیاج به اذن حاکم شرع نیست.

س ۶۹۶ ـ هفت برادر املاک خود را به‌طور مشاع وقف بر فرزندان پسر خود نموده‌اند که هر یک نسلی بعد از دیگر از درآمد آن زمین استفاده نمایند، پس از فوت واقفان فرزندان آن‌ها املاک موقوفهٔ مشاعی را میان خود به هفت سهم تقسیم نموده‌اند، آیا تقسیم آن جایز است یا خیر؟

ج ـ تقسیم به این نحو که تراضی حاصل شود، هر یک از قسمتی از موقوفه انتفاع ببرند، اشکال ندارد؛ ولی تقسیم به این نحو که قسمت هر یک ملک او باشد و بعد هم به اولاد ارشد او برسد، جایز نیست.

(۳۲۷)

س ۶۹۷ ـ هرگاه عین موقوفه مشاع باشد و وقف و کسانی که برای آنان وقف شده متعدد باشند و برای نمونه، خانه‌ای مشترک میان دو نفر است و هر کدام سهم خود را وقف بر فرزندان نموده‌اند، آیا تقسیم آن جایز است یا نه؟

ج ـ بلی، جایز است؛ بلکه بعید نیست در صورتی هم که وقف و موقوفه علیه متعدد است ولی واقف یکی است؛ مثل این که کسی وقف کند نصف خانه‌اش را به نحو مشاع بر مسجدی و نصف دیگر آن را بر زیارتگاهی، تقسیم آن جایز باشد.

س ۶۹۸ ـ شخصی ملک وقفی را به مبلغ معینی اجاره داده است و شخص دیگری بیش از آن اجاره می‌نماید، آیا موجر می‌تواند اجاره را فسخ کند و آن را به فرد دوم اجاره دهد یا نه؟

ج ـ اگر موجر متولی شرعی ملک موقوفه یا وکیل از جانب او بوده است و در حال انشای صیغهٔ اجاره، اجرت المثل ملک موقوفه مطابق اجرت المسمی بوده است؛ به‌طوری که اجاره غبنیه نبوده و اختیار فسخ هم برای خود قرار نداده، نمی‌تواند اجاره را فسخ کند و الا می‌تواند و در نزاع موضوعی، مرافعهٔ شرعیه لازم است.

س ۶۹۹ ـ کسی خانه‌ای دارد که سه دانگ آن وقف و سه دانگ آن آزاد است، نظر به این که شش دانگ خانه مشاع است، کارشناس خبره آن را تفکیک نموده و سه دانگ آن مرغوب و سه دانگ دیگر غیر مرغوب است، آیا می‌شود سه دانگ غیر مرغوب را به عنوان وقف قرار داد یا باید طرف مرغوب را به عنوان وقف بشناسد؟

ج ـ اگر قسمت مرغوب را وقف قرار دهد، بی‌اشکال است و هم‌چنین اگر

(۳۲۸)

افراز به نحوی باشد که هر دو قسمت مساوی باشند نیز بی‌اشکال است و وقف قرار دادن قسمت غیر مرغوب خالی از اشکال نیست.


وقف مشاع

س ۷۰۰ ـ شخصی که قطعه زمینی را به گونهٔ مشاع مالک است، بدون اذن مالکان دیگر آن را برای ساخت مسجد وقف نموده و مالکان دیگر به آن وقف راضی نیستند، آیا چنین وقفی صحیح است یا خیر و آیا وقف نسبت به سهم مشاع واقف، منجز شده است یا نه؟

ج ـ از زمین مورد سؤال اطلاع ندارم. به طور کلی وقف مشاع صحیح است و مالک می‌تواند سهم مشاع خود را وقف نماید و اگر شریک راضی به وقف سهم خود نباشد، می‌تواند با متولی وقف سهم خود را افراز نماید و در نزاع موضوعی، مرافعهٔ شرعیه لازم است و در مورد سؤال، اگر واقف مزبور تمام ملک را وقف نموده باشد، وقف فقط نسبت به سهم خودش صحیح است و نسبت به سهم دیگران باطل است.


راه ثبوت وقف

س ۷۰۱ ـ زمینی است که در میان مردم به وقف بودن مشهور است و در ادارهٔ اوقاف نیز ثبت شده و چون تولیت آن ناشناخته است، اهالی محل شخصی را به عنوان معتمد معرفی نموده‌اند و چند سال است که وی به وقف عمل نموده اما گاه از مردم شنیده می‌شود که این ملک وقف شرعی نیست و چون این ملک در اوقاف به عنوان وقف ثبت شده، بر فرض که متصدی مزبور از آن رفع ید نماید، به تصرف وارثان مالک اول نمی‌رسد، در این صورت، وظیفهٔ متصدی چیست؟

ج ـ در فرض مسأله، اگر ملک مدتی در دست متصدی وقف بوده و به

(۳۲۹)

عنوان موقوفه در آن تصرف می‌کرده، با احتمال وقف بودن محکوم به وقفیت است و اگر متصرف سابق بر ید متصدی معلوم باشد و به غیر شرعی هم نبوده و مدعی ملک بلامعارض باشد، محکوم به ملکیت است و اگر مدعی ملک با مدعی وقفیت هر دو موجود است، مرافعهٔ شرعیه لازم است.

س ۷۰۲ ـ هرگاه قرآن یا کتابی در دست کسی باشد و او ادعای ملکیت نماید، در صورتی که بر آن کتاب یا قرآن نوشته شده باشد که وقف است، آیا با آن نوشته وقف بودن آن ثابت می‌شود یا نه؟

ج ـ در مورد سؤال، وقفیت ثابت نمی‌شود و خرید و فروش آن جایز است. بلی ظاهر این است که وجود آن نوشته نقص حساب می‌شود؛ پس اگر بر مشتری مخفی بوده و بعد مطلع شده، اختیار فسخ دارد.

س ۷۰۳ ـ چنان‌چه در میان اموال میت کاغذی به خط وی به دست آید که در آن نوشته شده فلان ملک من وقف است و قبض و اقباض آن نیز واقع شده، آیا وقف بودن آن ثابت می‌شود یا خیر؟

ج ـ در فرض سؤال، به مجرد این نوشته، وقفیت ثابت نمی‌شود؛ چون احتمال می‌رود که نوشته باشد برای این که بعدا آن را وقف کند. بلی، هرگاه از ورقهٔ مذکوره اطمینان به وقفیت حاصل شود، وقفیت ثابت می‌شود.

س ۷۰۴ ـ وقف بودن چیزی چگونه ثابت می‌شود؟

ج ـ ثابت می‌شود به شیاعی که موجب علم یا اطمینان باشد و به اقرار کسی که موقوفه در دست اوست و به این که موقوفه در تصرف وقف باشد به

(۳۳۰)

این که هر کسی در آن تصرف می‌کند، معاملهٔ وقف با آن می‌نمایند؛ بدون این که معارضی در بین باشد، مادامی که خلاف آن ثابت نشود و همین‌طور شهادت دو مرد عادل بر وقفیت.

(۳۳۱)

(۳۳۲)


حبس ملک

س ۷۰۵ ـ تفاوت میان وقف و حبس چیست؟

ج ـ وقف موجب زوال مالکیت واقف است؛ به‌طوری که دیگر عین موقوفه ارث برده نمی‌شود، ولی در حبس عین به ملکیت حابس باقی است و ارث برده می‌شود و تمام تصرفاتی که منافات با استیفای غرضی که برای آن حبس شده نداشته باشد، برای حابس جایز است. بلی، اگر حبس همیشگی باشد؛ مانند وقف، موجب زوال ملکیت است.

س ۷۰۶ ـ شخصی ملکی را وقف نموده و برای درآمد ملک موقوفه مصارفی معین نموده و تا زمانی که زنده بوده به عنوان متولی در ملک موقوفه مداخله می‌نموده و درآمد آن را به مصارفی که مقرر داشته می‌رسانیده و بعد از مرگ او نیز وصی او متولی وقف شده و درآمد آن را به مصارف معین شده می‌رساند و واقف چون شنیده بوده که وقف عبارت است از حبس اصل و رها کردن منفعت، ملک موقوفه را حبس دایم نموده و نه موقوفهٔ دایمی، آیا این ملک وقف است یا خیر و متولی در عمل خود مجاز بوده یا نه؟

ج ـ با فرض آن که وقف کرده باشد و خود او هم متولی بوده و عمل به وقف هم نموده، فعلا ملک مزبور وقف است و بر فرض که به عنوان

(۳۳۳)

حبس هم صیغه خوانده باشد، حبس ابد اگر برای سبیل خیری باشد که صلاحیت داشته در حکم وقف است و ارث برده نمی‌شود و الی الابد باید منافع آن به مصرفی که حابس مقرر داشته صرف شود و با وقف فرق ندارد و این در صورتی است که گفته نشود حبس ابد عین وقف است و الا ممکن است گفته شود حبس ابد وقف است؛ چنان که فرموده‌اند.

س ۷۰۷ ـ اگر کسی بگوید فلان ملک را برای نمونه تا یک سال وقف نمودم، آیا صحیح است یا نه؟

ج ـ به عنوان وقف صحیح نیست ولی به عنوان حبس صحیح است؛ مگر این که دانسته شود که خصوص وقف بودن را قصد نموده که در این صورت به عنوان حبس هم صحیح نیست.

س ۷۰۸ ـ زمینی را وقف موقت کرده‌اند که منافع آن را در روضه خوانی حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام هزینه نمایند و واقف اجازه داده بعد از مدتی زمین را بفروشند و هم‌چنین در آن مورد مصرف نمایند، آیا این وقف صحیح است و می‌شود آن را به فروش برسانند یا خیر؟

ج ـ در فرض سؤال، زمین مذکور محکوم به حبس است؛ نه وقف و فروش آن بعد از انقضای مدت معینه مانع ندارد؛ مگر این که علم حاصل شود که منظور صاحب زمین وقف بوده نه حبس که در این صورت وقف باطل است و قهرا در این صورت هم فروش آن اشکال ندارد، ولکن اگر صاحب زمین فوت نموده باشد، در فرض اول که حبس است قیمت زمین جزو ثلث است و باید صرف روضه خوانی شود و در فرض دوم که وقف کردن باشد ـ که باطل بوده ـ متعلق به ورثه است و نمی‌توان آن را در روضه

(۳۳۴)

خوانی صرف نمود؛ مگر این که ورثه اجازه دهند و اگر در بین آن‌ها صغیری باشد، باید سهم او را برای خودش نگاه دارند.

س ۷۰۹ ـ شخصی ملکی را تا پنجاه سال برای فرزندان پسر خود حبس می‌نماید و بعضی از فرزندان او در خلال روزهای حبس ملک می‌میرند، آیا فرزندان آنان به‌جای پدر از مال محبوس سهم می‌برند یا فقط فرزندان حابس سهیم می‌باشند و فرزندان آن‌ها سهمی ندارند؟

ج ـ اگر عبارت حبس همان است که در سؤال مرقوم شده، منافع محبوس اختصاص به اولاد ذکور بلاواسطه دارد و اولاد اولاد محروم است.

س ۷۱۰ ـ دو قطعه باغ به مدت پنجاه سال حبس موقت بوده و مدت آن سپری شده، آیا ورثه می‌توانند آن را در میان خود تقسیم کنند، و آیا فرزندان دختر نیز سهیم هستند یا خیر؟

ج ـ از موضوع شخصی اطلاع ندارم. عین محبوسه ملک ورثه است و بعد از تمام شدن مدت حبس بین ورثه کما فرض الله تقسیم می‌شود.

س ۷۱۱ ـ کسی دو قطعه زمین خود را حبس مؤبد نموده تا متولی درآمد آن را هر ساله در مطلق خیرات به مصرف برساند، حال مدت پنج سال است که در آن از طرف دولت حمام بهداشتی تأسیس شده و معتمدان محل به صورت ظاهر آن را تحویل گرفته‌اند، در این صورت آیا می‌شود در ملک حبسی حمام ایجاد نمایند یا خیر و غسل‌های واجب و مستحب در آن مکان چه حکمی دارد، و آیا متولی می‌تواند خاک آن مکان را به فروش برساند یا خیر؟

ج ـ در فرض سؤال، چنان‌چه زمین حبس شده به مدت طویلی جهت ساختن حمام استیجار شده و مال الاجاره به نحو معمول و به نظر خبرهٔ

(۳۳۵)

امین معین شده و یا اگر به نحو مذکور اجاره نشده، فعلا جهت حمام از متولی شرعی آن اجاره نمایند به مدت طولانی و اجرت آن را به نظر خبرهٔ امین تعیین و به مصرف شرعی و معین از طرف حابس برسانند و اجارهٔ سابق را یعنی از حین ساختن حمام نیز بدهند اشکال ندارد و در غیر این صورت، جایز نیست و غسل در آن باطل است و متولی حق فروش خاک ملک محبوسه را ندارد؛ مگر آن که زیادی باشد؛ به‌طوری که انتفاع از ملک حبس شده موقوف باشد به برداشتن خاک اضافه که در این صورت به همان مقدار مانعی ندارد.

س ۷۱۲ ـ بر طبق وصیت شخصی، ملکی تا مدت چهل سال حبس شده که درآمد آن در روضه‌خوانی و امور خیر هزینه شود و در آن ملک درخت گردویی است که سهمی از آن به طور مشاع حبس نیست و ملک مالک دیگر است و وصی حابس با مالک دیگر به جهت پوچ شدن درخت گردو آن را فروخته‌اند و این در حالی است که بیست سال از زمان حبس می‌گذرد و هنوز بیست سال دیگر باقی است، وصی مقدار درآمدی که متعلق به حبس است را در چه راهی هزینه کند؟

ج ـ با فرض آن که درخت مرقوم ثمر نداشته، وجه مذکور به ورثهٔ موصی می‌رسد.


دیگر مسایل وقف

س ۷۱۳ ـ بیرقی در محل به نام علم حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام است که مردم به عقیدهٔ خود پول‌هایی به نام آن حضرت می‌دهند، حال این پول را در چه راهی می‌توان هزینه نمود؟ آیا می‌شود از این پول مجلس روضه خوانی تشکیل داد و

(۳۳۶)

یا آن را به فقیران محل پرداخت و یا در امور خیر دیگر مصرف نمود یا نه و برای این بیرق اتاقی به نام اتاق علم ساخته‌اند و از پول‌های یاد شده برای آن فرش خریداری کرده‌اند و نیز در کنار آن مسجدی است، آیا می‌شود گاه که جمعیت مسجد زیاد می‌شود، فرش این اتاق را در مسجد فرش کرد و بر آن نماز خواند یا نه؟

ج ـ در فرض مسأله، اگر اشخاصی که پول را می‌دهند منظور خاصی در نظر نگرفته باشند؛ بلکه به جهت اخلاص به حضرت ابوالفضل علیه‌السلام وجه را به متصدیان می‌دهند که هر نحو صلاح می‌دانند در راه آن بزرگوار مصرف نمایند، در این صورت متصدیان در هر امر خیری که صلاح بدانند در راه آن حضرت مصرف نمایند اشکالی ندارد و اگر منظور خاصی در نظر دارند، به همان منظور مصرف شود و فرش را اگر وقف اتاق نکرده‌اند؛ چنان‌چه بعضی اوقات به مسجد ببرند و روی آن نماز بخوانند، اشکالی ندارد و اگر وقف آن محل نموده‌اند، به غیر آن محل نبرند.

س ۷۱۴ ـ چند سال پیش جمعی از مؤمنان مسجدی بنا نموده‌اند که هنوز باقی است و مورد استفادهٔ عموم مردم می‌باشد و هیچ گونه اثر خرابی در آن مشاهده نمی‌شود و شاید تا ده یا پانزده سال دیگر نیز مورد استفاده باشد، اینک جمعی در نظر دارند این مسجد را خراب نموده و آن را به شیوهٔ جدید بسازند، آیا کار آنان جایز است یا نه؟

ج ـ تخریب مسجد جهت توسعه در صورت حاجت جایز است و بدون جهت جایز نیست.

(۳۳۷)

س ۷۱۵ ـ مسجدی کوچک و کم وسعت است که در کنار آن حسینیه‌ای قرار دارد، آیا می‌شود آن را جزو مسجد نمود تا مسجد توسعه یابد یا نه؟

ج ـ جایی که به عنوان حسینیه وقف شده، مسجد نمی‌شود ولی تعمیر آن و نماز خواندن در آن با عدم مزاحمت از عزاداری اشکال ندارد.

س ۷۱۶ ـ در محل ما حمام خزینه‌ای قدیمی هست که آب آن از قنات محل تأمین می‌شود و چندی است که حمام دوشی در کنار آن احداث شده و چون هنوز چاه آن آب ندارد، برای آن از قنات آب برده می‌شود، البته مصرف آب حمام جدید چون دوشی است بیش‌تر است، حال اگر مالکان قنات به آن راضی نباشند، غسل و دیگر تصرفات مردم در آن چه حکمی دارد؟

ج ـ در فرض سؤال، به مقداری که از قدیم در حمام مزبور از آب قنات استفاده می‌کرده‌اند، فعلا نیز حق استفاده دارند و استفادهٔ زاید بر آن مقدر موقوف بر رضایت مالکین است.

س ۷۱۷ ـ باغی است که برای عزاداری حضرت سید الشهدا علیه‌السلام وقف شده، ولی چون هنوز میوه‌دار نشده و به برخی از هزینه‌ها مانند سم‌پاشی برای دفع آفات و شخم نیاز دارد، آیا می‌شود از سهم مبارک امام علیه‌السلام برای آن هزینه نمود تا به میوه بنشیند یا نه؟

ج ـ حقیر اجازه نمی‌دهم.

س ۷۱۸ ـ بلندگویی از سهم مبارک امام علیه‌السلام برای مسجدی خریده شده که برای این روستا کوچک است، اگر مسجد بزرگی ساخته شود، آیا جایز است بلندگو را در مسجد جدید بیاورند یا خیر؟ شایان ذکر است کسی که آن را خریده نمی‌داند این بلندگو وقف خاص است یا عام.

ج ـ به هر نحوی که از فقیه اذن گرفته شده، به همان نحو عمل شود.

(۳۳۸)

س ۷۱۹ ـ آیا به گندم، جو و کشمش به عمل آمده از زمینی وقفی که برای درآمد آن موردی خاص معین شده، زکات تعلق می‌گیرد یا نه؟

ج ـ در وقف بر جهات زکات واجب نیست؛ اما در وقف بر اشخاص مخصوصه مثل اولاد، سهم زراعت هر کدام از آن‌ها که به حد نصاب برسد، لازم است زکات آن را بدهند.

س ۷۲۰ ـ کسی محلی را از یک سوم اموال خود وقف نموده و در زمان تنظیم وصیت‌نامه تذکر داده که من به کم‌تر از یک سوم دارایی وصیت نموده‌ام و پس از چند سال محل وقف شده دارای ترقی قیمت شد، در این صورت آیا ارزش یک سوم مال از زمان احتساب شخص واقف معیار قرار می‌گیرد یا قیمت فعلی آن؟

ج ـ در فرض سؤال که موصی در حال حیات به عنوان ثلث خود محلی را وقف نموده، اگر به قبض متولی یا موقوف علیهم داده باشد، وقف لازم و باید مطابق آن عمل شود؛ هرچند به واسطهٔ ارتفاع قیمت بیش‌تر از ثلث باشد و غیر از کسانی که واقف، متولی موقوفه قرار داده، حق تصرف در آن ندارند و اگر وصیت نموده که بعد از موت او آن‌جا را وقف کنند، میزان ثلث ترکه و ارزش آن حین فوت موصی است.

س ۷۲۱ ـ شخصی زمین وقف بر حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه‌السلام را به مدت پنجاه سال اجاره می‌دهد، آیا با مرگ موجر که متولی وقف بوده، اجاره باطل می‌شود یا نه؟

ج ـ احتیاط آن است که با متولی بعدی اجاره را تجدید نمایند.

(۳۳۹)

س ۷۲۲ ـ دفن کاغذهای قرآن و کتاب‌های موقوفه‌ای که مورد استفاده نیست، جایز است یا خیر؟

«گلپایگانی»: برای حفظ از هتک مانعی ندارد.

* * *

«نکونام»: برای مانع شدن از هتک، لازم است این کار یا مشابه آن انجام شود.

س ۷۲۳ ـ آیا زمین‌های مواتی که در اطراف دهکده است و به گفتهٔ اهالی ده جزو زمین‌های شش دانگی است را می‌شود فروخت و به مصرف کارهای محل مانند استخراج آب و اصلاح جوی و بهداشت کوچه‌ها رساند یا نه؟ البته، سهم ایتام و موقوفه نیز جزو سهام هست ولی برای همهٔ طبقات از هر لحاظ منفعت دارد.

ج ـ با رضایت اهل ده و اذن متولی اوقاف و ولی صغیر با صرفهٔ اوقاف و صغار مانعی ندارد که در اراضی موات تصرف نمایند و وجهی جهت عمران مجموع ده بدهند.

س ۷۲۴ ـ باغی از زمین‌های خالص است که وقف و مقداری از درخت‌های آن خشک شده، حال آیا واقف می‌تواند به‌جای درخت‌های خشک شده درخت تازه بنشاند یا نه؟

ج ـ اگر از اول حق داشته؛ به این معنا که اگر متعارف بوده درخت را وقف نمایند و مالک با اطلاع ممانعت نمی‌کرده، فعلا نیز می‌توانند در جای درخت خشک شده درخت تازه بنشانند و وقف کنند ولی اگر از اول چنین حقی را نداشته‌اند و متعارف نبوده، جایز نیست.

(۳۴۰)

س ۷۲۵ ـ در شهرستان آباده مسجدی است که قسمتی از آن را شهرداری به عنوان خیابان تصرف نموده و در حال حاضر مختصر زمینی به عرض تقریبی بیست سانت و طول سی متر کنار خیابان باقی مانده که در مجاورت منزل شخصی قرار دارد و چنان‌چه به این شخص اجازه داده شود در زمین مذکور تصرف نموده و درب خانهٔ خود را از آن‌جا باز کند مبلغی در حدود سه‌هزار تومان می‌پردازد که مصرف تعمیر مسجد مذکور که در آن طرف خیابان است بشود، آیا چنین کاری جایز است؟

«گلپایگانی»: حقیر اجازه نمی‌دهم مسجد معبر شود و مسجد به خراب شدن از مسجد بودن خارج نمی‌شود و جمیع احکام مسجد بر آن مترتب است.

* * *

«نکونام»:اگر مسجدی در طرح گسترش و نوسازی کوچه و خیابان‌های شهر و روستا قرار گیرد و معبر نمودن آن ضروری باشد؛ چنان‌چه دیگر نتوان مسجدی را در آن‌جا ساخت، احکام مسجد را ندارد.

س ۷۲۶ ـ مبلغی پول جهت توسعهٔ مسجد جمع شده و با آن برای مسجد زمینی خریده‌اند که پیش از این قبرستان بوده است، آیا در چنین مکانی می‌توان مسجد، مدرسه یا حسینیه ساخت و این در حالی است که میان صاحبان پول اختلاف است؟

ج ـ اگر زمین وقف برای قبرستان بوده، خرید و فروش آن جایز نیست ولکن اگر زمین مباحی بوده که مردم در آن‌جا مرده دفن می‌کرده‌اند؛ چنان‌چه ساختن مسجد یا حسینیه موجب نبش قبر شود جایز نیست و الا مانعی ندارد و از جهت پول جمع‌آوری شده موقوف به اذن صاحبان پول است.

(۳۴۱)

س ۷۲۷ ـ حمامی خزانه‌ای بوده که تبدیل به حمام دوش گردیده و در کنار نهر آب عمومی واقع است و از آن مشروب می‌شده ولی در حال حاضر چون کمبود آب است و از طرفی حمام دوش بیش‌تر از حمام گذشته آب مصرف می‌کند، اهالی محل از آن اظهار کراهت می‌کنند، آیا اهالی می‌توانند مانع از مشوب شدن حمام با این آب شوند یا نه؟

ج ـ نسبت به مقدار زاید بر معمول سابق باید رضایت صاحبان آب را تحصیل کنند.

س ۷۲۸ ـ مسجدی است که ایوان مسقفی دارد، آیا می‌توان آن را جزو مسجد قرار داد و بر فرض جواز، آیا ایوان نیز حکم مسجد را دارد یا نه؟

ج ـ در صورتی که مسجد بهتر از اول شود و صدق کند که مسجد معمورتر از سابق شده، جایز است و اگر ایوان هم برای نمازگزاران در آن وقف شده، جزو مسجد است و جمیع احکام مسجد بر آن مترتب است.

س ۷۲۹ ـ زمینی در گذشته قبرستان بوده و معلوم نیست که وقف این کار شده یا نه، و در حال حاضر این قبرستان به مغازه تبدیل شده، آیا استفاده از آن مغازه جایز است؟

ج ـ اگر وقف بودن آن معلوم نباشد و معروف به وقفیت هم نیست، به ملکیت مالک باقی است و استفاده از مغازه‌ها بدون اذن مالک جایز نیست و اگر وقف هم باشد، تصرف در آن جایز نمی‌باشد.

س ۷۳۰ ـ شخصی اعیانی خانهٔ خود را که عرصهٔ آن موقوفهٔ آستان قدس رضوی است وقف بنای مسجد نموده و نظر واقف و متولی این بوده که چون بنای فعلی آن قابل استفاده نیست، آن را خراب کنند و آن را به صورت مسجد

(۳۴۲)

بسازند و نیز اجازهٔ فروش آن را به متولی داده که اگر خواسته باشد، آن را بفروشد و زمین دیگری بخرد و در آن مسجد بسازد و بعد از مرگ واقف به عنوان مسجد، دیوار آن بالا آمده و چند نفر نیز در آن نماز خوانده‌اند و وجوهی نیز جمع‌آوری شده تا مسجد را تکمیل نمایند، اما وارثان وی از آن جلوگیری می‌نمایند، آیا این وقف صحیح است یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال، وقف با خصوصیاتی که برای آن ذکر شده باطل است.

س ۷۳۱ ـ در روستایی امام‌زاده‌ای هست که به واسطهٔ ظهور کرامات مورد توجه است و به همین جهت عده‌ای از مناطق دور به آن‌جا آمده و مقداری اسکناس، نقره و اجناس دیگر در صندوق امام‌زاده ریخته‌اند و متولی مخصوص نیز ندارد و پول‌ها نزد شخص امینی محفوظ و مضبوط است و البته امام‌زاده دارای بقعهٔ مختصری است و احتیاج شدید به تعمیر و بنای صندوق قبر دارد، آیا می‌توان پول‌های جمع شده را به مصرف بنا و دیگر نیازهای آن برسد یا نه؟

ج ـ با فرض آن که دهندگان وجوه رضایت دارند که به مصرف تعمیر بقعهٔ امام‌زاده برسد؛ چنان‌چه ظاهر حال هم چنین است، صرف آن وجوه در تعمیرات لازم امام‌زاده مانعی ندارد.

س ۷۳۲ ـ آیا کشاورز و متولی از درخت‌های طبیعی که در زمین‌های وقف می‌روید، سهمی می‌برند یا تمامی آن باید در مورد وقف هزینه شود؟

ج ـ مال وقف است؛ مگر آن که محتاج به تربیت و اصلاح باشد و در مقابل آن زحمت، متولی شرعی سهمی از خود درخت به زارع واگذار نماید و هم‌چنین متولی سهمی ندارد؛ مگر آن که خود واقف سهمی برای او در موقوفه قرار داده باشد که امثال این قبیل چیزها را نیز شامل شود.

(۳۴۳)

س ۷۳۳ ـ مسجدی است که سقف آن شکسته و خراب شده و از این رو آن را آجرپوش نموده‌اند و در نتیجه خاک‌های سقف از مصرف مسجد زیاد آمده و مزاحم افرادی است که می‌خواهند به آن وارد شوند، آیا ممکن است خاک‌ها را در جای دیگر به مصرف برسانند یا باز حکم مسجد را دارد و نباید آن را نجس نمود؟

«گلپایگانی»: جایز است آن را بیرون بریزند و احتیاط آن است که ابتداءً در محلی نریزند که مورد هتک واقع شود.

* * *

«نکونام»: جایز است و چنان‌چه به‌گونه‌ای است که دیگر نمی‌توان در مسجدی از آن استفاده کرد، حکم مسجد را ندارد.

س ۷۳۴ ـ در بعضی از شهرستان‌ها مسجدی ساخته‌اند و گوشه‌ای از آن یا جایی که وصل به مسجد است دو طبقه است و طبقهٔ فوقانی را مخصوص زن‌ها قرار داده‌اند، آیا در این صورت حکم مسجد را دارد یا نه، ولی چیزی در دست نیست که فهمیده شود واقف آن را به زن‌ها اختصاص داده باشد، آیا باید زن‌ها را به مسجد راه نداد یا نه؟

ج ـ جواز اختصاص وقف مسجد یا مکان مخصوصی از مسجد به زنان مشکل؛ بلکه ممنوع است و هم‌چنین منع زنان از آمدن به مسجد وجه شرعی ندارد، بلی اگر قبلا مردان در مسجد جا بگیرند، زنان نمی‌توانند آن‌ها را بلند کنند.

س ۷۳۵ ـ در روستایی اطراف شهر رشت قطعاتی از زمین است که مردگان در آن‌جا دفن می‌شوند و جهت عزاداری خاندان عصمت و طهارت تکیه‌ای در هر قطعه ساخته شده و درخت‌هایی نیز در آن است که مالک معینی ندارد و از

(۳۴۴)

سیرهٔ مسلمین و گواهی معمران این گمان به دست می‌آید که درخت‌ها را غرس نموده‌اند تا از چوب آن در مصالح عموم مسلمین مانند ساختن تکیه، مسجد و پل استفاده شود، آیا می‌توان بدون اجازهٔ حاکم شرع از آن درخت‌ها استفاده کرد یا نه؟

ج ـ اگر وقف باشد و مصرف معلومی نداشته باشد یا وقفیت آن‌ها محرز نباشد و کسی مدعی ملکیت آن‌ها نیست، صرف آن‌ها در مسجد و هم‌چنین تکیه و پل در صورتی که احتمال داده شود آن‌ها هم جزو مصارف است، مانعی ندارد و چنان‌چه وقفیت محرز باشد، اجازهٔ حاکم شرع لازم است.

س ۷۳۶ ـ کسی در صحن عتیق حضرت معصومه علیهاالسلام مدفون شده و پس از مرگ او فرزندان وی همه در جای دیگر دفن شده‌اند و به علت کهنگی و اندراس قبر در صحن عتیق و از بین رفتن استخوان‌های فرد دفن شده در آن و با اجازهٔ نوه‌های پسری، دختر شخص یاد شده در قبر وی دفن شده است، اما در حال حاضر نوه‌ها مدعی هستند که در آن قبر شریک هستند، آیا ادعای آن‌ها صحیح است یا نه؟

ج ـ قبور صحن ملک کسی نیست که دعوای شرکت در آن بشود و مادامی که بدن میتی که مدفون است خاک نشده، کسی حق نبش آن را ندارد و بعد از خاک شدن، به فرض اولویت، دختر که وارث او بوده، اولی و احق است و اگر نزاع موضوعی باشد، مرافعهٔ شرعیه لازم است.

س ۷۳۷ ـ زمینی کشاورزی وقف شده تا منافع آن به مصرف تعزیهٔ حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام برسد و در حال حاضر اطراف آن زمین ساختمان‌هایی ساخته شده و کشاورزی کردن در آن موجب ضرر دیگران می‌شود، آیا می‌توان آن را اجاره

(۳۴۵)

داد تا در آن ساختمان ایجاد شود و البته هنوز امکان کشاورزی در آن هست و در صورتی که جایز باشد، چگونه باید آن را اجاره داد؟

ج ـ در صورتی که متولی شرعی اجازه بدهد و مصلحت وقف باشد، مانعی ندارد و اجاره‌نامه طوری تنظیم شود که وقف محفوظ و در هر چند سال یک بار اختیار تجدید باشد که اگر اجاره ترقی کرد، بتوانند مال الاجاره را اضافه نمایند و مقدار مال الاجاره باید به ارزش روز باشد.

س ۷۳۸ ـ زمینی که نخل‌های فراوانی داشته وقف بوده و شخصی به زور آن را تصرف کرده و به نام خود به ثبت رسانده و سپس آن را به دیگری فروخته، حال وظیفهٔ شخصی که موقوفه را خریده چیست و اگر خریدار زمین به دستور وقف عمل نکرد و از درآمد ملک موقوفه چیزهایی خریده تا آن را به فروش برساند، خریدن آن چه حکمی دارد؟

ج ـ با علم به وقف بودن، باید زمین به متولی شرعی واگذار شود یا از او اجاره کند و مال الاجاره را به مصرف وقف برساند و آن‌چه از اعیان موقوفه باشد، خرید آن جایز نیست و اگر زراعت کند، مال زارع است؛ هرچند غاصب باشد و چنان‌چه از محصول زراعت که مال خود اوست اشیایی بخرد، فروختن و خریدن آن اشیا اشکال ندارد، لکن تمام تصرفات او در زمین مذکور حرام و اجرت المثل زمین را مدیون است.

س ۷۳۹ ـ زمینی است که وقف مسجد شده و از ساختمان مسجد اضافه بوده و جزو متعلقات مسجد است، آیا می‌شود در آن آب انبار ساخت که هم برای مسجد لازم است و هم اهالی اطراف مسجد از آب آن استفاده نمایند یا نه؟

ج ـ اگر در زمین مذکور حوض یا منبع برای خود مسجد بسازند، اشکال

(۳۴۶)

ندارد؛ لکن اگر بخواهند برای محل، آب انبار بسازند، اجاره بنمایند و وجه آن را به مصرف تعمیرات مسجد برسانند.

س ۷۴۰ ـ هرگاه کسی ملکی را بر کسانی وقف کند که با مرگ از بین می‌روند و برای نمونه فقط بر طبقهٔ اول از فرزندان خود وقف نماید و مصرفی برای وقف پس از انقراض آنان ذکر نشود، آیا این وقف صحیح است یا خیر و بر فرض درستی آن، بعد از انقراض طبقهٔ نخست حکم عین موقوفه چیست؟

ج ـ در مورد سؤال، وقف صحیح است و بعد از انقراض موقوف علیهم عین موقوفه به خود واقف یا ورثهٔ او برمی‌گردد و ملک آن‌ها می‌شود و این را اصطلاحا وقف منقطع الاخر گویند و منظور از ورثه، وراث حین موت واقف است؛ نه وراث موقع انقراض موقوف علیهم.

س ۷۴۱ ـ هرگاه کسی بگوید این ملک را وقف کردم اما ابتدای وقف را اول ذی‌حجه قرار دادم و تا آن هنگام سه ماه به ذی‌حجه مانده، آیا وقف صحیح است یا خیر؟

ج ـ در مورد سؤال، وقف باطل است و این را وقف منقطع الاول گویند.

س ۷۴۲ ـ اگر کسی بگوید این ملک را بر فرزندان زید و پس از انقراض آن‌ها بر فرزندان عمر و پس از انقراض آن‌ها بر فرزندان بکر وقف نمودم، چنان‌چه فرزندان عمرو صلاحیت آن را نداشته باشند که جزو کسانی باشند که وقف برای آنان است و برای نمونه، کافر حربی یا مرتد فطری باشند، آیا این وقف نسبت به فرزندان زید و بکر نیز باطل است یا خیر؟

ج ـ در مورد سؤال، وقف نسبت به اولاد زید صحیح و نسبت به اولاد بکر باطل است و این را وقف منقطع الوسط گویند.

(۳۴۷)

س ۷۴۳ ـ درآمد روستایی وقف تأمین هزینه‌های عزاداری در روضه‌خوانی خامس آل عبا؛ حضرت سید الشهدا علیه‌السلام در خانه معلوم و معینی شده، آیا واقف یا متولی و یا متولیان بعدی می‌توانند تمام یا قسمتی از خانهٔ مزبور را به فرزندان یا نزدیکان خود یا دیگر افراد ببخشند و یا در مورد خانهٔ مزبور معامله‌ای انجام دهند یا نه؛ چرا که چه بسا ممکن است بلکه یقینی است که صاحبان و مالکان بعدی به متولیان اجازه برگزاری مراسم روضه‌خوانی در آن خانه و اجرای مفاد وقف‌نامه را نخواهند داد؟

ج ـ در فرض سؤال، چنان‌چه خانه‌ای که واقف معین کرده که در آن روضه‌خوانی شود ملک خود او بوده، وقف مذکور صحیح است و باید روضه‌خوانی در همین خانه واقع شود و اگر واقف یا متولی شرعی بخواهد تمام یا قسمتی از آن را به کسی ببخشد یا روی آن معامله انجام دهد، مانع ندارد؛ لکن باید شرط کند که در آن طبق نظر واقف روضه‌خوانی شود و اگر طرف نپذیرد، نباید ببخشد و معامله نیز نکند.

س ۷۴۴ ـ مسجدی ساخته شده که بعضی از مصالح و سنگ و آجرهایی که در ساختمان آن به کار رفته نجس بوده و نماز نیز در آن خوانده شده، آیا مسجد بودن بر آن صدق می‌کند و نماز خواندن در آن جایز است یا نه؟

ج ـ عنوان مسجدیت محقق است و نماز خواندن در آن هم صحیح است و محل نجس را باید تطهیر کرد و چنان‌چه تطهیر باطن آن ممکن نباشد، تطهیر ظاهر آن ترک نشود.

س ۷۴۵ ـ شخصی زمینی را برای مسجد وقف نموده و گوشه‌ای از این زمین میان خیابان واقع شده، آیا جایز است آن مقدار زمینی که در خیابان واقع شده را فروخت و پول آن را در مسجد هزینه کرد یا نه؟

ج ـ زمین مذکور را اگر وقف مسجد کرده و به قبض هم داده و نماز در آن

(۳۴۸)

خوانده‌اند، قابل فروش نیست و جزو خیابان هم باشد، مسجد است و اگر واگذار نموده که بعد مسجد کنند و در آن نماز خوانده نشده و عنوان مسجدیت پیدا نکرده، وقفیت محقق نشده و به ملکیت مالک باقی است.

س ۷۴۶ ـ شخصی بده‌کار است و می‌خواهد سه دانگ از اعیان منزل خود را که عرصهٔ آن وقف است را با همان شرایطی که در قرارداد قید شده به دیگری واگذار نماید و یا صلح حقوقی بنماید، آیا این کار اشکالی دارد؟

ج ـ اگر در قراردادی که بین او و متولی شرعی وقف شده تملیک آن به غیر ممنوع نشده باشد، جایز است.

س ۷۴۷ ـ ساخت و تفکیک زمین‌های موقوفه برای اجاره دادن متوقف بر این است که در ادارهٔ ثبت به اسم متولی معرفی شود و تفکیک سند و صدور سند مالکیت مستلزم مخارجی است؛ بنابر این آیا متولی می‌تواند هزینه‌های آن را از زمین‌ها برداشت نماید یا نه؟

ج ـ اگر مخارج مزبوره برای خصوص موقوفه باشد و راهی برای تفکیک جز طریق مذکور نباشد، برداشت مخارج از مال الاجاره مانع ندارد.

س ۷۴۸ ـ زمین وقفی است که تا به حال برای کشاورزی به اجاره داده شده اما اگر در حال حاضر به ساختمان مسکونی یا تجاری تبدیل گردد و اجاره داده شود، منفعت آن بیش‌تر است، آیا چنین کاری جایز است یا نه؟

ج ـ در مورد سؤال که از قبیل وقف منفعت است، با فرض این که تبدیل به ساختمان نفعش بیش‌تر است؛ چنان‌چه متولی شرعی صلاح بداند و مصلحت موقوفه باشد، باید عمل کند.

(۳۴۹)

س ۷۴۹ ـ آیا متولی چند موقوفه می‌تواند از مازاد درآمد یک موقوفه با فرض این که نیت واقف را برابر جعل وی انجام داده برای عمران موقوفهٔ دیگر که تحت تولیت خود اوست و رو به خرابی است یا نیاز به تعمیر دارد به عنوان وام مصرف نموده و سپس از محل درآمد موقوفهٔ بازسازی شده وام را بازپرداخت نماید؟ هم‌چنین، بر فرض صحت این کار، آیا می‌تواند افزوده بر اصل این وام، برای انجام استحبابی که در ادای قرض‌الحسنه منظور شده، از محل درآمد موقوفهٔ دوم رقمی را نیز افزون بر آن به موقوفهٔ اول باز پس دهد؟

ج ـ قرض دادن درآمد موقوفه جایز نیست و درآمد هر موقوفه باید به مصرف معین از طرف واقف برسد و جواب سؤال دوم از این جواب معلوم می‌شود.

س ۷۵۰ ـ دو نفر از مستأجران موقوفات آستانهٔ مقدسه با تنظیم سند رسمی متعهد شده‌اند که هر مقدار اعیانی در مورد اجارهٔ خود احداث کنند، متعلق به موقوفه بوده و به اعیانی احداثی حقی و ادعایی نداشته باشند و در ضمن عقد دیگری که لازم بوده وکالت بدون عزل داده‌اند که صیغهٔ وقف آن اجرا و قبض و اقباض شود، اینک، آن زمین به هزینهٔ آن دو تجدید ساختمان شده، آیا موقوفه می‌تواند اجاره محل را اعم از عرصه و اعیان از مستأجران دریافت نماید یا خیر؟

ج ـ صحت این نحو وکالت مورد اشکال است. در فرض سؤال، چنانچه متولی بعد از انجام ساختمان جدید از آن‌ها وکالت بگیرد و ساختمان را وقف نماید و قبض و اقباض انجام شود، وقف تمام و متولی حق دارد اجارهٔ عرصه و اعیان را از مستأجر بگیرد.

(۳۵۰)

س ۷۵۱ ـ درختان موقوفه‌ای که باید عواید آن شب‌های جمعه صرف اطعام مؤمنان شود اما به سبب خشکسالی و نبود آب قطع شده، اگر در جای آن درخت دیگری کاشته شود، آیا حکم وقف را دارد یا خیر؟ و در صورتی که از جای آن درخت بروید، حکم آن چگونه است؟

ج ـ اگر زمین وقف نشده باشد، هرگاه مالک در محل درخت وقفی، درخت جدیدی بنشاند، وقف نیست ولی جوانه‌های درخت وقفی محکوم به وقف است.

س ۷۵۲ ـ اگر کسی توابع ملک وقف که موات است و عرف آن را از خود آن ملک می‌داند احیا نماید، آیا ملک وقف است یا ملک احیا کننده و بر فرض، چنان که متولی وقف بگوید شما آن را احیا کنید و نصف از شما و نصف مال من، آیا صحیح است یا خیر؟

ج ـ توابع زمین وقفی به اندازهٔ مایحتاج آن از زمین موات در حکم وقف است و کسی حق ندارد آن را برای خود یا دیگری احیا کند و متولی شرعی حق واگذاری مورد وقف را به دیگری ندارد.

س ۷۵۳ ـ اگر شخصی مالی را به دیگری صلح کند و شرط نماید که آن را بعد از من برای امور خیر وقف کن، چه حکمی دارد؟

ج ـ اشکالی ندارد.

س ۷۵۴ ـ پولی در مجلس عمومی جمع آوری گردیده و نام فقیری نیز برده نشده و فقط به‌طور کلی اعلام شده که جهت شخص فقیری مقداری پول لازم است و صاحبان پول نیز به‌طور کامل معلوم نیستند و فقیر منظور فوت می‌نماید از شاهد و از شاهد حال بر می‌آید که صاحبان پول رضایت دارند که آن پول به فقیر

(۳۵۱)

دیگری داده شود، حال آیا پول به وی داده شود یا به وارث آن فقیر که از نظر مالی در تنگناست؟

ج ـ وجه مذکور از شخص متوفی به عنوان ارث به ورثه‌اش نمی‌رسد و باید به فقیر داده شود؛ چه از ورثه باشد چه از غیر آن.

س ۷۵۵ ـ مبلغی به عنوان صدقه برای شخص فقیری جمع آوری شده و سپس معلوم شده که فقیر پیش از جمع آوری پول درگذشته است، آیا می‌شود وجه جمع آوری شده را هزینهٔ بنایی مسجدی که نیاز دارد نمود یا خیر؟

ج ـ با رضایت صاحبان پول مانعی ندارد.

س ۷۵۶ ـ شخصی زمینی را به دیگری تملیک نموده که در آن بلا عوض کارخانهٔ برق تأسیس نماید و با آمدن برق سراسری، موضوع کارخانه منتفی و جمع آوری شده، آیا شخص واگذار کننده حق رجوع به زمین فوق را دارد یا زمین ملک شخص دوم است؟

ج ـ در فرض سؤال، تملیک کنندهٔ زمین حق رجوع به آن را ندارد.

س ۷۵۷ ـ آیا امکان دارد که پیغمبران خدا از پدر و مادر کافر و مشرک به وجود آیند یا نه و آیا صحیح است که حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله همیشه موحد بوده و اگر چنین بوده طبق چه قانون و شریعتی عمل می‌نموده و آیا برای هیچ بتی قربانی نکرده است؟

ج ـ پدر و مادر انبیا، موحد و خداپرست بوده‌اند و در هیچ زمانی حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله بت‌پرست نبوده و برای بت، قربانی نکرده و خداپرست و موحد بوده و در این که پیش از بعثت به چه شریعتی عمل می‌نموده؛ اگرچه بین شیعه و سنی اختلافی است، لیکن حق همان است که مرحوم

(۳۵۲)

مجلسی قدس‌سره فرموده که به طریق وحی و الهام خداوند به شریعت و تکلیف خود عمل می‌کرده و این مطلب، از آیات و اخبار استفاده می‌شود.

س ۷۵۸ ـ در منتهی الآمال در فضیلت زیارت امام هشتم علیه‌السلام نقل شده که حضرت صادق علیه‌السلام فرمود: «هر کس امام رضا علیه‌السلام را زیارت کند و به حق او عارف باشد، حق تعالی مزد آنان را که پیش از فتح مکه در راه خدا جان داده‌اند را به او عطا کند»، عارف به حق آن حضرت به چه کسی می‌گویند؟

ج ـ کسی است که معرفت داشته باشد که آن حضرت، امام است و عمل به فرمایشات او واجب است.

س ۷۵۹ ـ از حضرت امام رضا علیه‌السلام نقل است که فرموده‌اند: «زود باشد که کشته شوم و کنار هارون الرشید دفن گردم و خداوند خاک مرا محل رفت و آمد شیعیان و دوستان بفرماید»، شیعیان و دوستان چه کسانی هستند؟

ج ـ شیعیان کسانی هستند که عقیده به امامت ائمهٔ اطهار علیهم‌السلام داشته و در کردار و گفتار خود پیرو آن بزرگواران باشند.

س ۷۶۰ ـ تناسخ روح درست است یا نه؟

ج ـ باطل است.

س ۷۶۱ ـ آیا قرآن کریم به وسیلهٔ کسی نوشته شده یا این که به صورت نوشته نازل شده و در فرض نخست، چه کسی آن را نوشته است؟

ج ـ توسط نویسندگان وحی که در رأس آنان حضرت أمیر المؤمنین؛ علی علیه‌السلام بوده نوشته شده است.

(۳۵۳)

س ۷۶۲ ـ آیا حضرت علی علیه‌السلام به مکتب رفته یا این که علم الهی داشته است؟

ج ـ آن حضرت به مکتب نرفته‌اند و علوم ایشان به افاضه و الهام الهی بوده و از خدمت حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز مستفیض بوده‌اند، ولی استفاضه و استفادهٔ ایشان مانند سایر اصحاب به‌نحو عادی نبوده است.

مسأله ۷۶۳ ـ تحصیل اعتقاد به اصول دین و مبانی اسلام بر هر مسلمان واجب است.

(۳۵۴)


کفارات


اقسام کفارات

س ۷۶۴ ـ کفاره بر چند قسم است؟

ج ـ کفارات بر چهار قسم است: مرتبه، مخیره، کفاراتی که هم مرتبه هستند و هم مخیره، کفارهٔ جمع.

س ۷۶۵ ـ موارد هر یک از اقسام کفاره را بیان فرمایید؟

«گلپایگانی»: کفارات مرتّبه در سه مورد است: مورد اول، کفارهٔ ظهار؛ و مورد دوم، قتل خطایی که در این دو مورد عتق رقبه واجب است و اگر از عتق رقبه عاجز باشد (کما این که در زمان فعلی رقبه‌ای نیست تا آزاد کنند) باید دو ماه پشت سر هم روزه بگیرد و اگر از روزه گرفتن هم عاجز باشد، باید شصت مسکین را طعام دهد؛ و مورد سوم کفارهٔ مرتبه، کفارهٔ افطار قضای روزهٔ ماه رمضان در بعد از ظهر است که ابتدا باید ده مسکین را طعام دهد و اگر از طعام ده مسکین عاجز باشد، باید سه روز روزه بگیرد.

و کفارات مخیره در پنج مورد است: اول، کفارهٔ افطار روزهٔ ماه رمضان به یکی از اسبابی که موجب کفاره است که در باب صوم در رسایل عملیه

(۳۵۵)

ذکر شده؛ دوم، حنث نذر؛ سوم، حنث عهد؛ چهارم، بریدن زن موی خود را در مصیبت؛ پنجم، افساد اعتکاف واجب بنا بر اقوی، اگرچه مراعات ترتیب در کفارهٔ افساد اعتکاف احوط است.

و کفاراتی که ترتیب و تخییر، هر دو باید در آن‌ها مراعات شود در چهار مورد است: اول، کفارهٔ حنث یمین؛ دوم، کفارهٔ کندن زن موی خود را در مصیبت؛ سوم، خراش دادن زن، صورت خود را در مصیبت؛ چهارم، پاره کردن مرد لباس خود را در مرگ اولاد و زوجهٔ خود که در این چهار مورد ابتدا مخیر است بین عتق رقبه و اطعام ده مسکین و پوشاندن آن‌ها و اگر از این‌ها عاجز باشد، باید سه روز روزه بگیرد.

و کفارهٔ جمع در دو مورد است: اول، کشتن مؤمن عمدا و ظلما؛ دوم، افطار به حرام در ماه رمضان.

* * *

«نکونام»: کفارهٔ اعتکاف ترتیبی نیست.

مسأله ۷۶۶ ـ در بریدن و قیچی کردن زن موی خود را در مصیبت فرقی نمی‌کند که تمام موی خود را ببرد و یا بعض آن را؛ به‌طوری که صدق کند که موی خود را در مصیبت بریده است؛ چنان‌چه فرقی نیست بین این که در مصیبت شوهرش، موی خود را ببرد و یا در مصیبت غیر شوهر و هم‌چنین فرق نمی‌کند که آن غیر شوهر از لحاظ نسبت، قریب به زن باشد و یا بعید.

س ۷۶۷ ـ آیا تراشیدن سر و یا سوزاندن آن برای زن حکم بریدن را دارد یا خیر؟

ج ـ تراشیدن و سوزاندن موی، حکم بریدن را ندارد؛ اگرچه احتیاط خوب است.

(۳۵۶)

مسأله ۷۶۸ ـ در خراش صورت که کفاره دارد، معتبر نیست که تمام صورت را خراش دهد؛ بلکه مسمای خراش صورت برای ثبوت کفاره کافی است. بلی، معتبر است که در اثر خدش و خراش، خون بیاید و خراش غیر صورت مانند بدن، حکم خراش صورت را ندارد؛ اگرچه موجب آمدن خون شود.

س ۷۶۹ ـ گفته می‌شود اگر مرد لباس خود را در مصیبت فرزند پاره کند، باید کفاره بپردازد، آیا در این جهت میان فرزند پسر و دختر تفاوتی هست یا خیر؟

ج ـ در این حکم فرقی بین اولاد ذکور و اناث نیست.

س ۷۷۰ ـ در حکم مذکور، آیا فرزندان فرزند نیز حکم فرزند بدون واسطه را دارند؛ اگرچه فرزند دختر باشند یا خیر؟

«گلپایگانی»: بلی، بنا بر احتیاط واجب.

* * *

«نکونام»: فرزندان فرزند؛ هرچند فرزند دختر باشند، در حکم فرزند بی‌واسطه هستند.

س ۷۷۱ ـ آیا خراش صورت در مصیبت همسر غیر دایمی حکم همسر دایمی را دارد یا خیر؟

ج ـ بعید نیست؛ مخصوصا اگر مدت طولانی باشد.


بسنده بودن پرداخت پول به مسکین در کفّاره

س ۷۷۲ ـ کسی که روزهٔ ماه مبارک رمضان را بدون عذر شرعی باطل نموده، اگر بخواهد به عنوان کفاره برای هر روز شصت فقیر را اطعام نماید، آیا می‌تواند

(۳۵۷)

قیمت آن را حساب نموده و پول به فقیر بدهد؟

«گلپایگانی»: در فرض سؤال، کفاره، اطعام شصت مسکین یا دادن شصت مد طعام به شصت مسکین است و دادن پول کفایت نمی‌کند.

* * *

«نکونام»: در پرداخت کفّارهٔ روزهٔ ماه رمضان، می‌توان به قدر اطعام شصت مسکین یا به قدر شصت مُد طعام، پول آن را حساب نمود و به شصت مسکین یا حتّی به یک نفر از آنان داد.

کفایت فقیر واحد در پرداخت کفاری نقدی

س ۷۷۳ ـ اگر فقیر، افراد تحت تکفل داشته باشد، آیا می‌شود به تعداد این افراد، کفارهٔ یک یا چند روز را به فقیر پرداخت نماید یا فقط کفارهٔ یک روز را می‌شود به فقیر داد؟

«گلپایگانی»: می‌شود به عدد افرادی که نان‌خور و واجب النفقهٔ او هستند، به هر یک ده سیر گندم یا آرد داد.

* * *

«نکونام»: لازم نیست کفاره، گندم یا آرد باشد، بلکه می‌توان پول آن را حساب کرد. هم‌چنین می‌توان همهٔ آن را به یک فقیر داد.


پرداخت پول به‌جای طعام

س ۷۷۴ ـ آیا به‌جای کفارهٔ شکستن نذر، یمین و عهد می‌شود پول داد یا در هر سه صورت باید طعام داده شود و آیا همهٔ یک کفاره را می‌شود به فقیر واحد داد یا نه؟

«گلپایگانی»: در کفاره‌ای که اطعام دارد؛ مثل کفارهٔ نذر و یمین، باید فقیر را سیر کند یا به هر فقیر یک مد طعام بدهد و هم‌چنین در کسوه که کفارهٔ

(۳۵۸)

یمین است، باید لباس بدهد و کافی نیست دادن قیمت و جایز نیست تمام آن را به یک فقیر دادن، بلکه لازم است تقسیط. بلی، از دو کفاره می‌توان از هر یک، یک مد به یک فقیر داد.

* * *

«نکونام»: در کفاره‌هایی مانند شکستن نذر، عهد و قسم، به‌جای اطعام یا دادن مدّ طعام می‌توان پول و هزینهٔ آن را داد و هم‌چنین می‌توان همه یا بسیاری از آن را به یک فقیر داد. به‌طور کلی، تبدیل طعام به پول یا جمع‌سازی آن با پول در این‌گونه موارد ـ اطعام یا دادن مدّ طعام ـ اشکال ندارد و ظاهر دلیل، مربوط به زمانی است که مصرف معقول کفاره به آن شکل ـ اطعام یا دادن مدّ طعام ـ بوده است و تبدیل و جمع‌سازی مناسبت نداشته است؛ بنابراین، خصوصیتی در نوع و کیفیت مصرف آن نیست، بلکه لزوم تنها نسبت به حد و میزان مشخّص مجموع کیفیت آن به شکل روی هم رفته مطرح است.


روا بودن انجام معامله بر کفّارهٔ گرفته شده

س ۷۷۵ ـ در کفاراتی که مکلف طعام را به فقیر تملیک می‌کند آیا لازم است فقیر آن را در خوراک خود مصرف نماید یا می‌تواند آن را به دیگری بفروشد و یا هبه کند؟

«گلپایگانی»: فقیر بعد از تملک طعام می‌تواند آن را بفروشد و یا هبه کند و یا به مصرف دیگر غیر از اکل برساند.

* * *

«نکونام»: فقیر در صورت گرفتن کفاره باید وصف فقر را داشته باشد و بعد از گرفتن ـ خواه فقیر باشد یا نباشد ـ دیگر منعی در جهت مصرف یا فروش آن ندارد.

(۳۵۹)


پرداخت وجه طعام در کفّاره

س ۷۷۶ ـ اطعام به مساکین چگونه انجام می‌شود؟ آیا باید آن را فقط به مسکین طعام داد یا ممکن است گندم یا وجه آن را نیز پرداخت نمود؟

«گلپایگانی»: باید یا به آن‌ها طعام بخوراند یا گندم و مانند آن به آن‌ها بدهد.

* * *

«نکونام»: در پرداخت کفاره، تنها اطعام یا دادن گندم و مانند آن لازم نیست، بلکه می‌توان به صورت تبدیلی عمل نمود و وجه آن را پرداخت کرد.


عدم لزوم تعدّد کفّاره بر تعدّد افطار

س ۷۷۷ ـ آیا تکرار در افطار کردن در یک روز سبب تکرار کفاره می‌شود یا خیر؟

«گلپایگانی»: اگر افطار به خوردن و آشامیدن و امثال این‌ها باشد و افطار به غذا یا آب حرام نباشد، یک کفاره؛ مثل این که شصت مسکین را اطعام کند کافی است و اما اگر به جماع در روز؛ هرچند با حلیلهٔ خود باشد، بنا بر احتیاط لازم باید به عدد جماع، کفاره تکرار شود.

* * *

«نکونام»: بعد از افطار روزه به جماع اول و تحقّق وجوب کفاره، دیگر موضوع افطار منتفی است و با تعدّد جماع، تعدّد کفّاره واجب نیست.


لزوم اجازهٔ حاکم شرع در مَصارف مَظالم

س ۷۷۸ ـ آیا مظالم و کفاره را می‌توان به فرزند فرزند خود در صورتی که در عسرت و تنگ‌دستی باشد بدون اجازهٔ حاکم شرع داد یا نیاز به اجازه است و اگر کسی را که به او بده‌کار است می‌شناسد ولی قدرت نداشته باشد که مال را به او برساند، تکلیف چیست؟

«گلپایگانی»: اگر مظالم عباد و کفاره را به اولاد و اولاد اولاد خود بدهد برای

(۳۶۰)

غیر نفقات واجبه اشکال ندارد و احوط آن است که با اجازهٔ حاکم شرع باشد و اگر صاحب مال معلوم باشد و قدرت ایصال نداشته باشد، تسلیم حاکم شرع کند که او به تکلیف خود عمل نماید.

* * *

«نکونام»: مظالم باید به حاکم شرع داده شود یا با اجازهٔ او مصرف گردد. هم‌چنین است در مورد مالی که دسترسی به صاحب آن نیست.

س ۷۷۹ ـ کفارهٔ یمین که پوشاندن ده مسکین است، آیا صغیر و بالغ بودن فقیران در آن یکسان است و حتی کودک شیرخوار را نیز شامل می‌شود یا نه؟

«گلپایگانی»: اقوی کفایت پوشانیدن رضیع است در کفاره؛ لکن احوط پوشاندن کبار است.

* * *

«نکونام»: در این زمینه میان کودکان و بزرگ‌سالان تفاوتی نیست.


کفایت پول بدل از بدهی کفّاره

س ۷۸۰ ـ در کفارهٔ ماه مبارک رمضان که باید نان خریده شود، آیا گیرندهٔ کفاره باید هر روز مقداری از آن را نان خالص بخرد یا می‌تواند گوشت، پنیر و سایر خوراکی‌ها را از آن پول تهیه نماید و با نان بخورد؟

«گلپایگانی»: در فرض سؤال، باید گیرندهٔ وجه به وکالت از دهندهٔ پول، نان یا گندم برای صاحب وجه بخرد و بعد از طرف او برای هر روز یک مد به خود تملیک نماید و بعد از تملک می‌تواند آن را بفروشد و در پول آن هر گونه تصرفی بنماید.

* * *

«نکونام»: نیازی به هیچ یک از این کارها ـ خرید نان یا گندم به وکالت از

(۳۶۱)

صاحب وجه و تملیک آن برای خود به صورت روز به روز و غیر آن نیست ـ و صاحب وجه می‌تواند بدهی کفّارهٔ خود را تبدیل به پول کند و در یک مرتبه به یک فقیر بدهد و نیازی به وکالت یا مصرف روز به روز نیز نمی‌باشد.


کفایت پرداخت نقدی کفّاره به صورت یک مرتبه

س ۷۸۱ ـ کسی به سبب ناآگاهی از مسایل شرعی کفارهٔ مد چندین سال روزهٔ خود را به‌جای نان و گندم و برنج همه ساله به‌طور نقدی به درماندگان و بینوایان پرداخت می‌نموده، حال متوجه شده که کفارهٔ مد روزه ناشی از بیماری، نان یا گندم و مانند آن است و یا باید طرف را وکیل کند که نان و گندم بخرد در صورتی که فقط پول آن را محاسبه و پرداخت کرده، در حال حاضر که متوجه مسأله شده چه باید بکند؟

«گلپایگانی»: باید مجددا کفاره را از گندم یا نان بپردازد.

* * *

«نکونام»: پرداخت دوبارهٔ کفاره از گندم یا نان لازم نیست و همان پرداخت نقدی قبل در یک مرتبه کفایت می‌کند.

س ۷۸۲ ـ کسانی که روزهٔ ماه مبارک رمضان را در اثر بیماری یا عارضهٔ دیگری افطار و تا رمضان آینده قدرت روزه گرفتن را ندارند و یا دارند و در انجام آن مسامحه می‌نمایند و بایستی کفاره بدهند، آیا می‌توانند پس از ماه رمضان کفاره را بدهند یا باید صبر کنند تا ماه رمضان آینده کفاره بدهند؟

ج ـ در فرض مذکور که روزه را با عذر افطار کرده، باید صبر کند تا ماه مبارک بعد، اگر قضای آن را در این بین نگرفت، آن وقت کفاره جهت ترک و تأخیر لازم است.

(۳۶۲)

س ۷۸۳ ـ پی در پی بودن دو ماه روزه در کفاره به چه معناست؟

ج ـ در تتابع شهرین کفایت می‌کند که تمام ماه اول و یک روز از ماه دوم متتابعا انجام شود.

س ۷۸۴ ـ در روزهایی که لازم است پی در پی روزه بگیرد، چنان‌چه با عذر افطار کند، آیا تتابع آن از بین می‌رود و واجب است دوباره روزهٔ دو ماه را شروع نماید یا خیر؟

ج ـ اگر افطار بدون عذر باشد، مضر به تتابع است؛ ولی اگر به جهت عذری باشد مانند اکراه و یا اضطرار و یا عروض مرض و یا حیض و نفاس، مضر به تتابع نیست و از جمله اعذار است سفری که در اثنا به جهت ضرورتی واقع شود نه سفر اختیاری که آن مضر به تتابع است و از جمله اعذار است نسیان نیت صوم تا موقعی که وقت نیت فوت شود به این که نسیان تا بعد از زوال ادامه پیدا کند و هم‌چنین است حکم اگر صوم دیگری بی‌اختیار متخلل شود؛ مثل این که نسیان کند و صوم دیگری را نیت کند و بعد از زوال متذکر شود و از جمله اعذار است موردی که قبل از وجوب صوم شهرین نذر کرده؛ مثلا هر پنج‌شنبه روزه بگیرد که در این صورت، تخلل صوم نذری روز پنج‌شنبه مضر به تتابع نیست.

س ۷۸۵ ـ اگر در دو ماه پی در پی روزه گرفتن را از وسط ماه شروع کند و هر دو ماه و یا یکی از آن‌ها کم‌تر از سی روز باشد، تکلیف چیست؟

ج ـ در فرض سؤال، تکمیل ماه اول از ماه دوم و تکمیل ماه دوم از ماه سوم کافی است؛ اعم از این که هر دو ماه تمام باشند و یا هر دو ناقص و یا مختلفین.

(۳۶۳)

(۳۶۴)


موارد وجوب کفاره


پرداخت کفّاره به قدر امکان یا استغفار

س ۷۸۶ ـ این‌جانب زنی هستم که از نه سالگی که روزه بر من واجب شده است مدت چند سالی روزه‌ام را در پنهانی خورده‌ام و در آن موقع از وضع ابطال روزه آگاه نبودم، حال که متوجه شده‌ام تکلیف من چیست؟

«گلپایگانی»: در فرض سؤال، قضای روزه‌هایی که در زمان بلوغ افطار نموده‌اید باید بگیرید و برای هر روز باید کفاره بدهید که اطعام شصت مسکین یا دو ماه روزه یا یک بنده آزاد کردن است و روزه‌هایی را که در ایام عادت خود خورده‌اید، قضا دارد و کفاره ندارد.

* * *

«نکونام»: اگر کسی نتواند کفّارهٔ همهٔ روزه‌ها را بجا آورد، به هر اندازه که می‌تواند باید آن را بجا آورد یا استغفار نماید.

س ۷۸۷ ـ کسی که در ابتدای تکلیف، روزه‌های خود را در پنهانی افطار می‌کرده و به روزه‌داری تظاهر می‌نموده، آیا تکلیف او دادن کفاره است یا خیر؟

ج ـ در فرض سؤال، با علم به وجوب روزه بر او، روزه‌هایی که خورده، قضا و کفاره دارد.

(۳۶۵)

س ۷۸۸ ـ آیا مکلفی که هنوز رشد عقلی ندارد جاهل قاصر شمرده می‌شود و از دادن کفاره معاف است یا نه؟

ج ـ علم به وجوب روزه و حرمت افطار کافی در وجوب قضا و کفاره است و جاهل قاصر محسوب نمی‌شود.

س ۷۸۹ ـ اگر زن لباس خود را در مصیبت پاره کند، آیا کفاره دارد یا خیر؟

ج ـ پاره کردن زن لباس خود را در مصیبت، کفاره ندارد؛ اگرچه در مصیبت شوهر و یا اولاد خود باشد.

س ۷۹۰ ـ اگر مرد در مصیبت در صورت خود، خراش یا خدش ایجاد کند و هم‌چنین موی خود را قیچی کند یا ببرد، آیا کفاره دارد یا خیر؟

ج ـ کفاره ندارد.

س ۷۹۱ ـ گفته شده اگر مرد لباس خود را در مصیبت همسر و فرزند پاره کند، کفاره دارد، آیا پاره کردن لباس در مصیبت غیر آنان نیز کفاره دارد یا خیر؟

ج ـ در فرض سؤال، کفاره ندارد.

س ۷۹۲ ـ بیماری به گفتهٔ پزشک روزه نگرفته است و بعد از چند سال دانسته که روزه برای وی ضرر نداشته و پزشک در تجویز افطار خطا کرده، آیا لازم است کفاره بپردازد یا نه؟

ج ـ کفاره واجب نیست، لکن قضای آن را بجا آورد.

(۳۶۶)

س ۷۹۳ ـ در کفارهٔ جمع، اگر مکلف برخی از موارد آن مانند عتق رقبه را نتواند انجام دهد، آیا تکلیف نسبت به بقیهٔ خصال و موارد آن نیز ساقط است یا نه؟

«گلپایگانی»: نسبت به معسور تکلیف ساقط است، ولی میسور را باید انجام بدهد.

* * *

«نکونام»: بقیه را در حد امکان و توانایی متعارف انجام دهد.

(۳۶۷)

مطالب مرتبط