تفاوت پوشش اسلامي با حجاب متعارف

یکی از مسایلی که در انفرادی به من ایراد می گرفتند، همین بحث تفاوت پوشش با حجاب و چادر است. من می‌گویم آن‌چه خداوند از زن خواسته است، پوشش یعنی ستر می‌باشد و ما در فقه خود حجاب نداریم…..

زن‌ستیزی برای برخی یک فرهنگ شده است. آنان جنس زن را دشمن می‌دارند. چنین کسانی زن‌ها را حتی در موقعیت‌هایی که ویژه آن‌هاست، خرد می‌کنند و شخصیت او را تحقیر و توان‌مندی‌های آنان را کوچک و ناچیز می‌نمایانند. اما زن‌های امروز یعنی نسل فعلی دختران، چنان رشدی داشته‌اند، بلکه خیلی پیشرفته‌تر از بعضی مردان شده‌اند. برخی وقایع بسیاری از دختران را برانگیخت تا دفاع شخصی و ورزش‌های رزمی مانند ووشو، کاراته و تکواندو را یاد بگیرند. دیگر حالا حتی اگر کسی متلکی به چنین دخترهایی بگوید، از آن‌ها کتک خواهد خورد و با یک جفت پا، چنان بر او می‌زنند که گردن هر گردن‌افرازی را می‌شکنند؛ تا چه رسد به آن‌که کسی بخواهد به جان ناموس ملت بیفتد. امروزه دیگر دوره‌ای است که خود زن‌ها اجازه نخواهند داد کسی دست روی آنان بلند کند. زن‌ها دیگر از کسی نمی‌ترسند. حتی مانکن‌های آنان، چنان روی هوا بلند می‌شود که سکرات بدخواه خود را تمام می‌کند. البته این دختران جوان هستند که دیگر تربیت ضعیف گذشته را ندارند. دختران امروز دیگر حتی حرف مادر خود را هم باور نمی‌کنند. آنان می‌گویند خودمان دیده‌ایم که ما را می‌زنند و ما نباید بایستیم تا کتک بخوریم. زن‌های امروز خودشان ثابت کرده‌اند که می‌توانند مجتهد بشوند و شاگرد فقهی داشته باشند. همین زنان ایران ما ثابت کرده‌اند که می‌توانند ریاضی‌دان چیره دنیا باشند یا در فضانوردی شهره شوند. ما فمینیست نیستیم؛ اما واقعیت‌های جامعه زنان را می‌گوییم. زن‌ها دیگر تابع فرهنگ ضعیف‌نگه‌داستن زن نیستند و ضعیفه نمی‌باشند. در دنیا هم که زن‌های رزمی‌کار، گاه استخوان دست یا پا یا کمر چند مرد را به‌راحتی می‌شکنند و آنان را از رینگ مسابقه و آوردگاه رزم شکسته و خونین، بیرون می‌اندازند. گاهی یک زن چنان کمر یک مرد را می‌گیرد و آن را خم می‌کند که صدای شکستن استخوان‌های او، حاضران را به وحشت می‌اندازد. این یعنی این‌که زن‌ها ضعیفه نیستند، بلکه چون همواره بر اساس فرهنگ منحط گذشته، جلودار و مانع و رادع آنان بوده‌اند، زنان ضعیف و عقب‌مانده نگه‌داشته شده‌اند. من کتابی دارم که در آن نوشته‌ام اگر کاره‌ای بودم، چه می‌کردم. در این کتاب گفته‌ام، من اگر رئیس‌جمهور بودم، نصف کابینه خود را از زنان انتخاب می‌کردم. زن‌ها باشورتر و وظیفه‌شناس‌تر و متعهدتر از مردان هستند. زنانی که تربیت درست در کودکی داشته‌اند، بخل ندارند و از کار کم نمی‌گذارند و کاردزد نمی‌باشند.

زن‌ها همین مادران یا خواهران یا دختران ما هستند؛ اما فرهنگ ارتجاعی و خرافه‌ای آنان را غریبه و بیگانه می‌پندارد و آنان را خُرد و تحقیر می‌سازد و کوچک و خوار می‌کند. جامعه ما ایام انتخابات که می‌شود سعی می‌کند زنان را بیرون بکشد، فردای انتخابات که می‌شود می‌خواهد به زور آنان را از خیابان به داخل خانه بکشاند. فرهنگ غلط ارتجاعی آنان را برای همیشه جز یک روز در خانه می‌خواهد. آنان نمی‌توانند برای مردان کار تولید کنند، می‌خواهند زن‌ها را فلج کنند. یک روز تبلیغ می‌کردند که برای زن‌ها دو تا بچه کافی است و بسیاری از زنان را حتی به عقیم شدن تشویق می‌کردند و امروزه آنان را به زایش هرچه بیش‌تر تشویق می‌کنند. زن را مانند یک ماشین می‌خواهند. من در کتاب بیست جلدی زن، این فرهنگ غلط را که با قدرت گرفتن خلفای جور شروع شده است از همان نطفه شوم شروع آن تا به حال نقد کرده‌ام. هر چه را که عالمی یا فقیهی یا فیلسوفی علیه زن گفته است، همه را نقل و با دیدی روان‌شناختی تحلیل و نقد کرده‌ام و سپس بحث فقهی آن را آورده‌ام و ثابت کرده‌ام که فقه اهل‌بیت عصمت و طهارت و دین خدا از این فرهنگ غلط مبراست؛ هرچند برای این پیرایه‌زدایی و برای دفاع از شخصیت والای زن، تاوان سختی داده‌ایم. یکی از مسایلی که در انفرادی به من ایراد می گرفتند، همین بحث تفاوت پوشش با حجاب و چادر است. من می‌گویم آن‌چه خداوند از زن خواسته است، پوشش یعنی ستر می‌باشد و ما در فقه خود حجاب نداریم. من چادر را پوشش برتر اسلامی نمی‌دانم؛ هرچند برای نمونه به نوه خودم می‌گویم چادر بپوشد. به او می‌گویم درست است چادر امری عرفی است نه شرعی، اما به خاطر من چادر بپوش. زن در حجاب چادر نمی‌تواند به آزادی کار کند یا از خود دفاع داشته باشد. چادر به راحتی بر روی سر که گرد است نمی‌ایستد و زن برای نگه‌داشتن آن باید یا از دو دست و دندان خود استفاده کند یا آن را با کشی نگه دارد. با چادر نه می‌شود رانندگی کرد نه می‌شود بچه را بغل گرفت نه می‌شود ساک و وسایل لازم را به دست گرفت. افزون بر این، چادر سنگین که می‌شود، می‌افتد و زن ناچار می‌شود آن را از خود جدا کند و باید برای حفظ پوشش خود، در فصل گرما مانتو و مقنعه نیز بپوشد. بنابراین، کجای چنین حجابی برتر است. انتخاب چنین پوششی به عنوان پوشش ملی و برتر، نه علمی است، نه دینی، نه از روی انصاف است و نه کار عاقلانه‌ای می‌باشد. بلکه بدحجابی و ظلم و آزار به زن در جامعه امروز است. بله، این حجاب برای زن‌های گذشته که به صورت غالب در خانه بودند، آزاری نداشته است؛ اما زن‌های امروز هر روز برای تحصیل یا کار از خانه بیرون می‌روند یا می‌خواهند رانندگی کنند و نیز در کارهای خود مستقل می‌باشند و خود برای انجام کارهای خویش و خانه بیرون می‌آیند، نمی‌توانند از چادر استفاده کنند.

برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه نمایید:

فصل ششم : زن و زندگي

 

مطالب مرتبط