حدود اطاعت زن از شوهر

اگر شوهری صلاحیت مدیریت زندگی را نداشته باشد و از اداره زندگی و تأمین هزینه آن نارسایی داشته یا سرپیچی کند و یا مخرّب آن باشد ـ مثل افراد معتادی که نسبت به زندگی احساس مسؤولیت چندانی از خود نشان نمی‌دهند ـ دیگر دلیلی بر اطاعت از مرد وجود ندارد….

در باب اطاعت زن از شوهر این پرسش پیش می‌آید که: بر فرض پذیرش ضرورت عقلی و وجوب شرعی این موضوع، حد و مرز این تبعیت کجاست و این اطاعت تا چه اندازه مطرح است؟ آیا اطاعت، مطلق است و هیچ قید و شرطی ندارد یا این که اطاعت معقول و به جا مدّنظر شرع و مورد تأیید عقل است؟

آیا اگر مردی زنش را به کاری بر خلاف دین یا عقل فرمان داد و یا خود اهل گناه و معصیت بود، اطاعتش واجب است یا آن که اطاعت از مرد، تنها به جهت تحکیم مدیریت نهاد خانواده و اداره صحیح زندگی است؟ آیا اگر مردی فاسق و آلوده و زنی مؤمن و وارسته بود، بازهم این زن از آن مرد در امر خلاف اطاعت کند؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا باید یک زن خوب و شایسته از مردی فاسق و آلوده پیروی نماید؟

در پاسخ به این پرسش بسیار مهم ابتدا باید جهات متعدّد و اقسام مختلف اطاعت زن از مرد را تصوّر کرد تا به خوبی موقعیت بحث روشن شود:

یک. زن و مردی، هر دو آلوده بوده و مورد اطاعت هم، معصیت باشد؛

دو. مرد آلوده و مورد نیز معصیت باشد، ولی زن، مؤمن بوده و به معصیت راضی نباشد؛

سه. زن، آلوده و مرد، مؤمن باشد و مورد هم گناه یا غیر گناه باشد.

اموری هم که متعلّق فرمان شوهر قرار می‌گیرد، شامل سه بخش است:

ـ مواردی که مربوط به زندگی است؛

ـ اموری که ربطی به زندگی ندارد، ولی به شخصیت و شؤون مرد برمی‌گردد؛

ـ امور شخصی که ربطی به زندگی و یا شخصیت مرد ندارد.

البته این تقسیمات، کلّی است و هر یک می‌تواند مصادیق فراوانی داشته باشد.

اکنون پس از بیان تقسیمات کلّی به پاسخ بعضی از موارد ضروری این بحث می‌پردازیم.

اقسام اطاعت

الف: وجوب اطاعت

اگر مردی مؤمن بوده و صلاحیت مدیریت لازم را دارا باشد و عمل مورد نظر هم شرعی باشد، اطاعت زن از مرد به طور کلّی واجب است؛ چه زن مؤمن باشد یا گناه‌کار؛ چه مورد عمل، احکام شرعی باشد یا مربوط به زندگی مشترک؛ چه به شؤون مرد مربوط باشد و یا به شأن زن؛ مانند این که: مرد به همسرش نسبت به نماز و روزه یا معاشرت با مردم امر کند.

در این قسم، زن نمی‌تواند بدون اجازه شوهر حتّی در اموال خود تصرّف کند؛ به‌طور مثال: نمی‌تواند چیزی از مال خود را ببخشد؛ زیرا ممکن است این تصرّف با شؤون مرد منافات داشته باشد و سبب آزردگی یا تحقیر او شود. بنابراین هر چند دخل و تصرّف زن در اموال خود ـ مانند ارث ـ به‌طور کامل امری شخصی است و ربطی به زندگی مشترک ندارد، ولی چون مربوط به شأن و شخصیت مرد هم می‌باشد، در این مورد، مرد از نظر عقل و شرع برای صیانت از شخصیت خود و در نتیجه حفظ مدیریت خانواده می‌تواند به زن به طور خاصّ توصیه و امر و نهی نماید.

ب: زندگی شخصی زن

در فرض دیگر که دستور مرد در موارد شخصی زن است و ربطی به زندگی یا شأن و منزلت مرد ندارد ـ مانند این که زن بخواهد از مال خود به کسی ببخشد و این بخشش با حقوق و شأن و منزلت مرد منافات ندارد ـ اطاعت زن از مرد واجب نیست. البته باید توجّه داشت که این قانون نباید سبب کتمان و پنهان‌کاری زن گردد.

زن نباید در این موارد به شوهر خود بی‌اعتنایی کرده و او را به اندازه بیگانه‌ای هم به حساب نیاورد. مرد یار و یاور و دوست و رفیق همسر خویش و بهترین هم‌راز و هم‌راه او در همه زمینه‌هاست؛ همان‌طور که زن هم بهترین و نزدیک‌ترین هم‌راه و هم‌راز مرد است؛ بنابراین، یک زندگی سالم و محبّت‌آمیز و پایدار، هماهنگی و هم‌دلی زن و مرد، حتّی در امور کاملاً شخصی را اقتضا می‌کند.

ج: شوهر بی صلاحیت

در تصوّر دیگر، اگر شوهری صلاحیت مدیریت زندگی را نداشته باشد و از اداره زندگی و تأمین هزینه آن نارسایی داشته یا سرپیچی کند و یا مخرّب آن باشد ـ مثل افراد معتادی که نسبت به زندگی احساس مسؤولیت چندانی از خود نشان نمی‌دهند ـ دیگر دلیلی بر اطاعت از مرد وجود ندارد. زن در این موارد می‌تواند به طور مستقل عمل نماید، اگرچه شوهر داشته باشد؛ زیرا همان‌طور که گفته شد، دلیل اطاعت زن از مرد تحکیم مدیریت خانه و حفظ حیثیت زن و فرزندان است؛ پس هنگامی که مرد در پی تأمین هیچ یک از این موارد نیست، دیگر دلیلی بر اطاعت از او وجود ندارد.

البته در صورتی که مرد آلوده به گناهی است، ولی با وجوداین، همسرش را به ترک همان گناه یا معصیتی دیگر امر می‌کند، اطاعت زن از مرد واجب است؛ هم‌چنین اطاعت از مرد گناه‌کار در اموری که معصیت نیست، بلکه مربوط به زندگی است، بازهم واجب است؛ همان‌طور که اگر مرد گناه‌کار و آلوده‌ای تثبیت موقعیت زندگی را دنبال می‌کند اطاعت از او در غیر از موارد معصیت ضرورت دارد.

د: حرمت اطاعت

در قسم دیگر، اگر مردی زنش را به گناه و معصیت فرمان دهد، چه خود مرد اهل گناه باشد یا نباشد، دیگر اطاعت زن از مرد لازم و واجب نیست.

زن در مواردی که شوهر او را به معصیت امر کند، نباید از مرد پیروی کرده و خود را در گناه او شریک کند؛ همان‌طور که رسول خدا« صلی‌الله‌علیه‌وآله » می‌فرماید:

«لا دین لمن دان بطاعة المخلوق فی معصیة الخالق؛(۱)

کسی که به‌واسطه اطاعت مخلوق، خود را در گرداب معصیت خالق گرفتار سازد، مؤمن نیست.» بنابراین، اطاعت زن از شوهر در معاصی یا ترک واجبات نه تنها واجب نیست، بلکه حرام نیز می‌باشد. همان دینی که در مقام بیان اهمّیت حقّ شوهر، به زنان می‌گوید: نمازتان را طولانی نکنید تا شوهرانتان را از خویش بازدارید،(۲) می‌گوید: در مواردی که شوهر، شما را به گناه و معصیت و ترک واجباتی چون نماز و روزه و حج دعوت می‌کند، نباید از او اطاعت کنید.

آری، زن مؤمن و شایسته هرگز نباید در زمینه گناه، از شوهر معصیت‌کار خود اطاعت و حرف شنوی داشته باشد و گوهر گران‌بهای ایمانش را تسلیم زنگار گناه شوهر خویش نماید. در این هنگام است که زن ارزش واقعی خود را پیدا می‌کند و آن چنان در کمالات معنوی اوج می‌گیرد که گوی سبقت را حتّی از مردان بسیاری می‌رباید؛ چنان‌که صادق آل محمّد« علیه‌السلام » می‌فرماید:

«المرأة الصّالحه خیرٌ من الف رجلٍ غیر صالحٍ؛(۳)

یک زن شایسته از هزار مرد ناشایست بهتر است.»

———————————-

۱- عیون اخبار الرضا« علیه‌السلام »، ج۲، ص۴۳٫

۲- عن ابی جعفرٍ « علیه‌السلام » قال: قال رسول اللّه« صلی‌الله‌علیه‌وآله » للنّساء: لا تطولنّ صلوتکنّ لتمنعن ازواجکنّ؛        کافی،ج۵،ص۵۰۸،ح۱٫

۳- وسائل الشّیعه، ج۱۴،ص۱۲۳،ح۲٫

مطالب مرتبط