عوامل رویا یا داخلی است و یا خارجی.
همانطور که خواب و خوابیدن علل طبیعی و قسری دارد و دارای عوامل داخلی و خارجی میباشد و هیچ خوابی بدون سبب نیست و تمام خصوصیات آن با واقعیتهای مختلف آدمی رابطه مستقیم دارد، رویا و خوابهایی که انسان میبیند نیز این چنین است و هیچ یک از آن بدون علت و سبب نیست و همه آن از علل و اسباب مختلفی برخوردار میباشد.
همانطور که ممکن است عارفی عالم مثالی منفصل نزولی و صعودی که همان عالم ذر و برزخ است را در بیداری بیابد و از آن به دیگران خبر دهد، ممکن است این واقعیت در خواب نیز تحقق یابد و فردی در خواب واقعیتی از این عوالم را ببیند؛ هرچند تحقق این امر در خواب به مراتب آسانتر از رویت عارف در بیداری میباشد و امکان یافت آن برای افراد مختلف فراهم است، با این تفاوت که اگر کسی در بیداری چنین واقعیتی را از عوالم مختلف دیگر ببیند، در اصطلاح به آن «مکاشفه» گفته میشود و چنین فردی مثال را به حس کشیده و اگر وی آن را در خواب ببیند، مثال منفصل را به مثال متصل رسانده است. اگر وی عوالم و امور دیگری را با طورهای مختلف دیگری در خواب ببیند، خصوصیات و نامهای دیگری مییابد.
بعد از بیان این امر باید دانست که ممکن است در خواب یا بیداری صاحب بشارت و یا کمال یافتهای حقیقت مجردی را به واقع تجردی یا مثالی آن و به همان صورت که هست ببیند؛ بدون آن که خیال و یا قوای مشترک آن فرد در آن حقیقت و معنا دخل و تصرفی داشته و در آن تغییری ایجاد کرده باشد، در این صورت وی نفس واقع را دیده و یافته است و از این جهت نیازمند تعبیر نمیباشد و تنها معبر باید آن را تایید کند و اطمینان درستی آن خواب را در او ایجاد نماید و اگر این امر در بیداری رخ دهد، خود مشاهدهای بس گویا و روشن است و پیشامد این امر در بیداری به مراتب سنگینتر و مهمتر از پیشامد آن در خواب است؛ زیرا در بیداری توان بر یافتن باطن را با وجود حواس ظاهری در خود داشته است، بدون آن که اختلالی در ظاهر پیش آید. البته این امر در توان هر کس نیست و در خور افراد بسیار وارسته است. لازم به ذکر است این امر در خواب بیشتر امکانپذیر است و حتی میشود فردی در خواب توفیق چنین امری را بهدست آورد؛ هرچند شایسته نباشد؛ زیرا این گونه مبشرات بر اثر عوامل و علل خود، گاه در افراد عادی رخ مینماید و در یک لحظه رویتی بهره آنان میشود.
متعلق رویت در بیداری یا خواب میتواند امور دنیوی یا معنوی و تجردی باشد و در اموری دنیوی نیز گاه مربوط به حادثه و جریانی است که ارتباط به زندگی خود دارد و گاه به امور دیگری ارتباط دارد؛ ولی رویت امور تجردی و باریافتن به بارگاه عوالم مثالی یا تجردی آنطور که در آن عوالم میباشد، چندان آسان و فراوان نیست؛ بهخصوص اگر در بیداری باشد.
مشاهده امور مجرد یا مادی در بیداری چندان آسان نیست و تنها ویژه اهل الله میباشد؛ ولی دیدن واقع امور دنیوی در خواب ممکن است و دیدن امور معنوی اندک پیش میآید؛ هرچند ممکن است امری و چیزی بدون دخل و تصرف خیال در خواب و یا بیداری دیده شود. چنین اموری تعبیر و تاویل ندارد و همان است که دیده شده است و بخش محدودی از خوابها و رویاها از این نوع خوابها میباشد.
قسم دیگر رویا که فراوان دیده میشود، این است که آدمی در خواب موجود مجرد و مفارقی از عوالم تجردی و یا موجوداتی از عوالم مادی را با صورتهای گوناگون و با دخل و تصرف خود و خیال ببیند و این همان رویایی است که نیازمند تعبیر و معبر است و خوابگزار تواناست که میتواند واقع آن را رصد نماید و نیز ممکن است که از بخش خوابهای پریشان باشد و از این جهت تعبیری را برنتابد.
رویا مثال و صورتی است از واقعیتهای مجرد و روحی و یا مادی که در صورت سلامتی و دوری از حوادث روحی و نابسامانیهای نفسی قابل تعبیر است و دارای ارزش معنوی میباشد و در غیر اینصورت خود حکایت از کمبودی نفسانی و مشکلی روحی در خواب بیننده میکند که «اضغاث احلام» و خوابهای پریشان نامیده میشود و تعبیر ندارد و تنها در جهت روانکاوی نفس میتواند مورد استفاده قرار گیرد و تشخیص این امر که خواب درست و خوبی میباشد یا نه، در حیطه قدرت معبر میباشد و معبر این صورت دیده شده را به حقیقت اصلی خود ارجاع میدهد و آن را باز مییابد و اصل واقعه را از صورتگریهای خیال دور میسازد و واقع آن را بیان میدارد.