رویا و خواب به چهار دسته کلی تقسیم میشود. خوابهای خوش و رویاهای سالم و حیاتبخش و خوابهای شیطانی و آشفته یا «اضغاث احلام» و این دو دسته نیز یا ظاهر است و تعبیری ندارد و خود حکایت از واقع خارجی میکند و یا به تعبیر و تاویل نیاز دارد، با این تفاوت که خوابهای خوب و خوشی که باطن دارد و تعبیر آن ظاهر نیست نیاز به خوابگزار دارد و معبر میتواند با عبور از ظاهر، واقعیت آن را جستوجو نماید، ولی خوابهای ناسالم و اضغاث احلام تعبیری ندارد؛ جز آن که معبر اگر طبیب حاذقی باشد و بتواند مسایل روحی و روانی را کاوش کند و آگاهی کامل و تخصص در این زمینه داشته باشد، میتواند از همان خوابهای آشفته، بیماری و کمبودهای روحی و روانی و حتی جسمی و طبیعی آن فرد را بهدست آورد و او را تحت مداوا قرار دهد؛ خواه امراض وی جسمانی باشد یا روحی و فسادهای نفسانی و اخلاقی و حتی ممکن است از طریق این خوابها، چگونگی جامعه و خانه و موقعیت محیط زندگی خواببیننده را به دست آورد، بهویژه چنانچه خوابگزار و روانکار در علم فراست و دیگر جهات واقعشناسی نیز آگاهیهای لازم را داشته باشد.
در جامعههای باز که از فرهنگ بالایی برخوردار است و زمینههای علمی در آنان گسترش و رشد یافته است، از خوابهای ناسالم و آشفته میتوان برای یافتن بیماریها و دادن نسخه لازم استفاده فراوانی نمود.
این توضیح میرساند که هیچ خوابی بیارزش نیست و تمام خوابها میتواند در حد خود دارای ارزش خاصی باشد و نباید آن را بیهوده و زاید پنداشت؛ اگرچه بهرهبرداری از چنین خوابهایی چندان آسان نیست و حتی گاه تشخیص خواب مبشر از خواب آشفته مشکل میگردد؛ چنان که معبران ملک به آن گرفتار آمدند.
در روایت است که بعد از شهادت حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله ؛ هرچند نبوت و پیامبری و سفارت الهی به پایان میرسد؛ مبشرات که همان خوابهای خوش مومن است به پایان نمیرسد و مومنان میتوانند از این طریق خود را با عوالم غیبی و حقایق معنوی مرتبط سازند و گذشته از آن که دل خود را فرخنده نگاه دارند، چراغی در پیش روی خود برای برگزیدن بهترین موضع در مشکلات داشته باشند. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «لا نبوه بعدی إلاّ المبشّرات، قیل یا رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله ، ومن المبشرات؟ قال: الرویا الصالحه».
وحی، الهام و مبشرات، از حقایق غیبی و جلوههای بارز عوالم ربوبی و یافتههای گویای معنوی میباشد که لمس و یافت آن بر نامحرمان اسرار الهی و عطایای پروردگاری هرگز میسر و معلوم نمیشود.
این روایت میفرماید: مبشرات برای درد آشنایان سوز دیده و سوخته دل و اهل حق و یقین میباشد، همانطور که اعجاز برای نبی و کرامت برای امام است.
با آن که ایمان، امامت و نبوت همگون پاکیهاست؛ تمایز ماهوی میان آن بسیار پیچیده، دقیق و گسترده است و هر یک نسبت به دیگری جهات تمایز فراوانی را در سلسله علل و معلولها دارا میباشد. همچنین تمایز وجودی آن با مبشرات نیز از ثمرات ربوبی ایمان است و مومن بیش از این عطایا را ندارد؛ جز آن که به مقام امامت و نبوت نایل آید.
این سه امر تمامی جریان یک حقیقت طولی است، اما فاصله آن سه چنان دور از هم است که تنها برای تمایز بیشتر و بهتر آن جعل اصطلاح نگردیده است. وحی، الهام و مبشرات هر سه در نبی و رسول یافت میشود و الهام و مبشرات در امام است و مومن، فقط قدرت یافتن مبشرات را دارد.
این حقایق ربوبی اگرچه از حقیقتی تجردی و هویتی ربوبی برخوردار است، تفاوتهای بسیاری با دیگری دارد. تمایز اعجاز و کرامت و وحی و الهام به خصایص موردی و صفات وجودی بیشتری باز میگردد و مبشرات رایحه و رقیقهای خوش از فیوضات غیبی میباشد.
الهام یا خاص و ویژه امامان معصوم علیهمالسلام است و یا عام است و این دو را نباید با هم خلط نمود؛ زیرا الهام خاص معصوم به وحی بیشتر نزدیک است تا به دیگر عناوین غیبی؛ چرا که الهام خاص امام از صفات ربوبی است و الهام عام همگانی ـ که گاه در موجودات پایینتر از مومن، همچون کافر و حیوانات نیز میتوان نمونهای از آن را باور داشت ـ به مبشرات نزدیکتر میباشد. البته، مبشرات در خواب رخ مینماید ولی الهامات عمومی در بیداری و با توجهات خاص فردی و مشخصی پیش میآید.
خواب را میتوان دارای دو تقسیم انّی معلولی و عنوانی و دیگری لِمّی عِلّی و هویتی دانست.
خوابهای انی خود دارای تقسیمات فراوانی است و به خواب مومن یا کافر و خواب عالم یا شاعر و یا جاهل و عوام و یا طبیعی و غیر طبیعی قابل تقسیم میباشد.
خواب طبیعی و سالم آن است که عوارض داخلی و یا خارجی نداشته و از اعوجاج دور باشد، برخلاف خوابهای غیر طبیعی، ناسالم و آشفته که عوارض فراوان داخلی و خارجی دارد.
برخی از عوارض خارجی را میتوان پرخوری، بدخوری و خوردن غذاهای نامناسب و ناسالم و یا نامساعد، مکان خواب و یا زمان نامناسب خواب و یا کیفیت بستر و خصوصیاتی مانند آن دانست.
عوارض داخلی نیز همچون فساد مزاج، بیماریهای مختلف، اندوه، غم، اندیشهها، افکار نامانوس، واردات ابتدایی ذهنی و یا پر خوابیدن و خوابیدن با خیالات دور و نزدیک میباشد.
البته باید دانست که خواب فراوان و پیوسته و سنگین، گذشته از آن که از عوارض داخلی خوابهای ناسالم است بسیار ناگوار و زیانبار میباشد؛ زیرا این گونه خوابها از اقسام سکر و مستی و بیهوشی و اغما و غفلتهای ناخودآگاه به شمار میآید.
این گونه خوابها که درگیر عوارض مختلف داخلی و خارجی میباشد از مبشرات تهی بوده و نمیتواند یافته رحمانی داشته باشد و اگر بهطور دفعی و غیر محسوس، توجهی را همراه بیاورد، درگیر انحرافات و خطاهای حس میگردد و استفاده از آن چندان آسان نیست؛ مگر آن که معبّر حاذقی خواب را بهخوبی تجزیه و تحلیل نماید و تازگی آن را جدا سازد.
خوابهای پیوسته، عمیق و طولانی و فراوان هرگز در افراد صاحب درد و اهل دل یافت نمیشود، جز آن که بیماری جسمانی بر بدن عارفی چیره گردد که این نیز قابل مداوا میباشد و باید هرچه زودتر پیشگیری شود تا اثری عمیق و لایهای ضخیم بر روح و روان باقی نگذارد.
کسانی که خوابی دراز، عمیق و زیاد دارند نمیتوانند اهل مراقبت باشند و کنترل امور نفسانی آنها چندان در اختیارشان نیست؛ اگرچه ممکن است مردمان خوب و افراد عالم و فاضل و وارسته و سالمی باشند؛ ولی همانطور که درد آشنایی و سوز و گداز چیزی است، مبشرات و یافتههای غیبی نیز خود چیز دیگری است و با خصوصیات کلی و عناوین عمومی چندان ملازمهای ندارد.
بر این اساس وقتی گفته میشود که دو فرد به خواب رفته داریم، همین معنا را میرساند؛ یکی میخوابد و اراده و اختیار و یا هدف و نهایتی از خواب خود جز استراحت و خوابیدن ندارد و دیگری گذشته از این که خوابش با توجه و اراده همراه است، اهداف متعددی از خوابیدن دارد که کمترین آن استراحت و تمدد اعصاب و تجدید قوا میباشد. فردی میخوابد که بخوابد و خواب و غفلت را دنبال کند و دیگری میخوابد که بیداری را دنبال کند و خود را به عالم بازتر و گویاتری برساند. تمایز و تفاوت میان این دو دسته خوابیدن و افراد آن میتواند به همین سه ضابطه کلی و عمومی باز گردد. خوابهای پیوسته، عمیق، سنگین و فراوان گذشته از آن که صفات خوابهای حیوانی را دارد، برای استکمال معنوی نیز زیانبار است.
صاحبان این گونه خوابها از خوابهایشان بهره معنوی ندارند و چیزی در خواب پیدا نمیکنند؛ زیرا در بیداری خود را گم کرده و غافل و سست اراده گردیدهاند و غفلت، سکر و مستی را در خواب خود ریختهاند و لایههای سنگینی از حجاب را بر اندیشه و روح خود سوار ساختهاند؛ برخلاف صاحبان خوابهای کوتاه، سبک و اندک که از هر هوشیاری و توجهی با بهره و در خواب هوشیارتر میشوند و توجه و آگاهی آنها لطافت پیدا میکند و خود را بهدور از حواس ظاهری، ملموستر مشاهده میکنند.
این دو نوع خواب و ثمرات و آثار آن بهدور از تمام خودنماییها در افراد بشر دیده میشود؛ هرچند واقعیت و ادعای این گونه امور مثل آن است که در شریعت گفته میشود: هر کار مباحی هنگامی که با قصد قربت انجام پذیرد، عبادت به شمار میآید؛ اگرچه از قسم لذایذ و خوشیها باشد.
پیرو این بیان، اگر کسی ادعا کند من همه غذاهای لذیذ و لذایذ مادی را به قصد قربت انجام میدهم و همیشه مشغول عبادت میباشم، صرف ادعای این امر کافی نیست؛ مگر آن که وی قصد قربت خود را در سختیها و شداید و مشکلات نیز حفظ نماید که در این گونه امور اگر همچون لذایذ قصد قربتی در خود ندید، قصد قربت در لذایذ نیز ادعایی بیش نبوده است.
کسی که داعیه دیدن مبشرات را دارد و ادعای چنین اموری را میکند، هنگامی صادق است که اوصاف ضروری و لازم چنین خواب و رویایی را داشته باشد؛ زیرا چنین نیست که هر کس بخوابد چیزی پیدا کند و هر کس دارای خواب طبیعی باشد و خوابش دور از عوارض داخلی و خارجی باشد چیزی بهدست آورد.
کسی میتواند در خواب چیزی بیابد که خواب طبیعی و سالمی داشته باشد. البته، مبشرات فراوان نیست، همانطور که خواب سالم و طبیعی نیز اندک است. مبشراتی که در ردیف وحی و الهام قرار میگیرد، تنها در خوابهای سالم و طبیعی وجود دارد؛ خوابهایی که از کوشش و تلاش روحی آزاد و قیام و قعود شبانه محقق گردد و خوابهایی این چنین بدون داشتن پاکی و صفا و تعبد و درستی در بیداری، نصیب کسی نمیگردد.
تقسیم خواب به مبشرات و خوابهای آشفته از تقسیمات لمّی خواب است. هم خوابهای خوش آسمانی و هم خوابهای شیطانی بیانگر خصوصیات باطنی انسان و چگونگی اطراف دور و نزدیک وی میباشد.
خوابهای غیر طبیعی نیز حکایت از مسایل جسمی و روانی و محیطی انسان دارد و همان گونه که گذشت مبشرات فقط در خوابهای طبیعی شکل میپذیرد.
ممکن است کافر، فاسق و زندیقی کم و بیش خوابی طبیعی داشته باشد و چهبسا خوابی بشارتی نیز برای آنان پیش میآید؛ همانطور که ممکن است مومن و عالمی کم و بیش خوابی غیرطبیعی داشته باشد و در نتیجه از مبشرات بیبهره باشد.
خوابهای مبشر و خوش
گاه میشود خواب خوش و مبشرات، تنها برای ادخال سرور در قلب مومن باشد. چنین خوابی نشاطآور و سرور آفرین است و بشارتی در آن جز همین سرور نمیباشد. برای نمونه، کسی در خواب میبیند که پدر وی که به تازگی درگذسته است در باغی با حالتی خوش زندگی میکرد و یا مومن و عالمی را که از دنیا رفته است در چنین حالتی میبیند.
گاهی خوابهای بشارت دهنده برای انسان پیامی دارد؛ اگرچه ممکن است سرور آور نباشد و درد و هجر را با خود همراه بیاورد، مثل این که جریان مجهولی در خواب نسبت به گذشته و یا آینده بهخوبی و با مشخصات کامل نشان داده شود. نسبت مبشرات با دو خواب یاد شده عام و خاص من وجه است: گاه خوابی سرورآفرین و لذتبخش است ولی بشارتی ندارد یا بشارتی میآورد و لذتبخش نمیباشد و گاه خواب هم سرورآفرین است و هم بشارت را به همراه میآورد.
چنین نیست که مبشرات در میان مردم عادی فراوان باشد؛ هرچند هیچ کس از آن بیبهره نیست؛ همانطور که خوابهای طبیعی و غیر طبیعی نیز کم و بیش به همین کیفیت میباشد.
گاه میشود که فردی در خواب بشارتی را بیابد و خبری باطنی را به او بدهند، بدون آن که عنوان ایمان را داشته باشد که این بشارت خود حکایت از وجود زمینه کمال و یا کمال پنهانی در وی میکند و با چنین خوابهایی است که گاه کافری بشارتی مییابد و به ایمان رو میآورد و یا ترس و هراسی او را به حق میرساند؛ همانطور در مقابل، ممکن است مومن و عالمی بیبهره از مبشرات باشد و خواب خوش و معنوی را در مقطعی از زمان داشته باشد که خوبان، گذشته از شکر نعمت، باید مواظب حفظ نعمت نیز باشند، همانطور که افراد ناشایسته و آلوده و گرفتار باید امید خود را حفظ نمایند و در پی فرصت باشند تا به بارگاه پاکیها راه یابند.
از آنچه گذشت به دست میآید که عوامل بسیاری همچون پرخوابی و خوابهای سنگین و طولانی، رفاه و بیدردی هر یک سبب سلب خواب طبیعی و در نتیجه مبشرات میگردد؛ اگرچه ممکن است این گونه خوابها دارای لذایذ مادی و آثار دنیوی باشد.
خوابهای طبیعی و سالم که ظرف بروز مبشرات میباشد، بهترین نوع رویاست. اینگونه خوابها که دارای بشارتهای معنوی است، تعابیر بسیار بلند و گویایی دارد که خود میتواند از عطایای الهی نسبت به بعضی از افراد باشد.
در میان انواع خوابها، میتوان بدون هیچ توهمی اعتقاد به وجود خوابهای ارادی داشت. چنین خوابیدن و بیداری میتواند در اندکی ازافراد بسیار قوی و برجسته یافت شود که از مهمترین و دقیقترین خوابها میباشد.
خواب ارادی آن است که فردی قدرت بر تنظیم خواب خود و مقدار و شروع و پایان آن داشته باشد و بتواند در هر زمانی که بخواهد بخوابد و در هر زمانی که بخواهد بیدار شود که این امر حکایت از قدرت شخصی و همت پولادین آن فرد میکند و نوعیت و خصوصیات اوصافی آن میتواند مقدار اراده و موقعیت معنوی فرد را بیان نماید.
خوابهای ارادی بر اثر ریاضت و آموزش درست و تنظیم و استمرار در تمرین بهدست میآید و انسان میتواند با کوشش و تلاش در جهت مناسب و سالمی از ریاضت و تمرین، چنین موقعیتی را پیدا نماید و خود را از این مقام نیز عبور دهد و به مقام موت ارادی برساند؛ زیرا شدت خواب ارادی و کمال وجودی آن به موت موقت میانجامد و در ادامه، دایمی میگردد و آدمی میتواند به جایی رسد که موت و حیات وی در اختیار او قرار گیرد و خود بمیرد و خود زنده شود و خود را بمیراند و زنده کند و فرشته مرگ و حیات خود گردد و با استحکام اراده با مدبرات خویش وحدت پیدا نماید.
هرچند داشتن اقتدار بر مرگ و زندگی امری ممکن است و شبههای در وجود آن نیست، بسیار اندکند افرادی که به این توانایی برسند و دستیابی به آن بسیار مشکل است بهخصوص مردن ارادی و حیات دوباره آن که به مراتب از خوابهای ارادی مشکلتر میباشد و کمتر کسی میتواند خود را به چنین مقام عالی و بلندی برساند.
اسباب و علل تحقق تمام این کمالات میتواند کوشش و رعایت هرچه بیشتر مراقبه در تمام جهات نفسانی باشد. انسان میتواند با وارد آوردن تازیانه بر نفس و تمکین آن از هرگونه رشد و کمالی برخوردار شود و در به دست آوردن هویت آدمی خود، تمام اوصاف و حقایق وجودی را بازیابد و در سایه فنای از خود و بقای در حق، صاحب حکم و تنفیذ گردد و بر تمام شوون وجودی خود حکومت داشته باشد. این گونه افراد صاحب ولایت هستند و بر خود و دیگران ولایت مییابند.
این نوع از ولایت محتاج تشریع نیست و امری تکوینی به شمار میرود و نیازی به جعل و قرار فردی و گروهی ندارد و صاحبان این نوع از ولایت، حکام واقعی بر حکومت ناسوتی و دنیای انسانی میباشند و تخلف از حکم آنان در صورت اراده نیز هرگز میسر نمیشود.
کسانی میتوانند داعیه چنین ولایتی را داشته باشند که اقتدار بر این گونه امور را داشته باشند وگرنه صرف علم صوری و صورت ظاهری شرعی با حد نصاب عمومی، هرگز چنین اقتداری را به دنبال ندارد.
کسانی که دارای چنین مقامات معنوی میشوند و به چنین مراحل بالایی از کمالات ربوبی میرسند، مبشرات فراوانی دارند، بلکه آنان بالاتر از مبشرات را مییابند که همان الهامات رحمانی و زمینههای وحی پنهانی است؛ خواه در خواب باشد یا بیداری و خواه نسبت به خود باشد یا دیگران، که هر یک از این مراحل را صاحب منزلی داراست و مقامات و منازل فراوانی میتواند تحت این عناوین جای گیرد و فردی که چنین عوالم ربوبی را درک کرده و وصول آن را یافته است، حاکمیت بر ملکوت موجودات و اشیا را پیدا میکند.