در سوره یونس آمده است: «الا انّ اولیاء اللّه لا خوف علیهم ولا هم یحزنون، الذین آمنوا وکانوا یتّقون، لهم البشری فی الحیاه الدنیا، وفی الآخره، لا تبدیل بکلمات اللّه، ذلک هو الفوز العظیم».
ـ آگاه باشید که دوستان خدا هیچ ترس، اندوه و حسرتی از گذشته ندارند و آنان هستند که اهل ایمان و پرهیزگار میباشند آنها را در دنیا و عالم آخرت پیوسته از خدا بشارت (خوابهای خوش) است و سخنان خدا را تغییر و تبدیلی نیست.
«والذین اجتنبوا الطاغوت ان یعبدوها، وانابوا إلی اللّه لهم البشری».
ـ برای کسانی که از پرستش طاغوت دوری میکنند و بهسوی خدا روی میآورند بشارت (خوابهای خبردهنده) است.
«یا ایها الملا، افتونی فی رویای إن کنتم للرویا تعبرون؟ قالوا: اضغاث احلامٍ وما نحن بتاویل الاحلام بعالمین».
ـ ای بزرگان، خواب مرا تعبیر نمایید؛ اگر شما به واقع خوابگزارید. گفتند: خواب پریشانی است و ما به تعبیر خوابهای پریشان آگاه نیستیم.
رویا دارای اقسام متفاوتی است که فروترین قسم آن را «اضغاث احلام» و خوابهای پریشان و بیاساس و بهترین آن را «بشری» و «بشارت» و خوابهای امید دهنده و راهگشا میگویند. قرآن کریم از هر دو قسم رویا سخن گفته است.
خواب ملک به تعبیر معبران دربار از اضغاث احلام بوده است: «یا ایها الملا افتونی فی رویای، إن کنتم للرویا تعبرون»؛ اگر شما خوابگزارانی شایسته هستید، خواب من و تعبیر و حقیقت آن را بیان کنید؛ ولی آنها در جواب ملک گفتند: «اضغاث احلامٍ وما نحن بتاویل الاحلام بعالمین»؛ جناب ملک، خواب شما باطل و بیاساس است و ما علم تعبیر میدانیم و از چگونگی این خوابهای آشفته آگاهی نداریم.
این معبران میگویند چنین خوابهایی تعبیر ندارد، نه آن که تعبیر دارد و ما از تعبیر آن ناآگاهیم که با این جمله، تبختر علمی و غرور فنی خود را حفظ میکنند و بدون هرگونه فروتنی و واقعگرایی، درستی خواب ملک را انکار میکنند؛ اگرچه در این امر در اشتباه بودند و در واقع آنان علم تعبیر نمیدانستند.
خوابهای آشفته دارای عواملی است که قابل تجربه و شناسایی میباشد و میتوان با کنترل آن، به تعدیل آن پرداخت؛ گرچه عموم مردم بهطور کامل نمیتوانند از این گونه خوابها دوری بجویند؛ همانطور که در ماثورات دینی، دوری از آن مورد درخواست قرار میگیرد: «اللهمَّ إنّی اعوذ بک من شرّ الاحلام»؛ خدایا، من از بدی خوابهای شوم و بیاساس به تو پناه میبرم.
این فراز از دعا میرساند باید از چنین خوابهایی که دارای شر و زیان است به خداوند پناه برد و مومن باید خود را از این گونه امور در پناه حق قرار دهد و از خدا درخواست دوری از آشفتگی در خواب را داشته باشد، پناه بردن؛ آن هم با بیان استعاذه، نهایت دوری و گریز از بدی و زشتی است و زیان و ضرر فراوان آن را حکایت دارد.
در روایتی دیگر آمده است: «استجیر بک من ملاعبه الشیطان فی الیقظه والمنام»؛ خداوندا، به تو پناه میبرم از اینکه شیطان در خواب و بیداری مرا مورد بازی خود قرار دهد. ظهور ملاعبه شیطان با آدمی در خواب، اضغاث احلام و خوابهای بیهوده و بیاساس است.
این حدیث بر نیاز انسان به پناه گرفتن در جوار حق تعالی تاکید دارد؛ چرا که شیطان دشمن چیرهدستی است که او را در خواب و بیداری راحت نمیگذارد و گذشته از آن که آدمی را اسباب ملاعبه و بازی خود قرار میدهد، محتوا و موجودی کمالات و ارزشهای معنوی وی را ضایع میسازد و برآیند آن اضغاث احلام میگردد که با این توضیح، بر ضعف نفس و سوء اخلاق و انحرافات فکری و عملی بیننده آن دلالت دارد و بر همین اساس است که حضرات ائمه معصومین علیهمالسلام از این گونه خوابها بهدورند و شیطان همانطور که در بیداری نمیتواند در حریم آنان گام بردارد، در خواب نیز بر آنان راهی ندارد؛ چنان که حضرات ائمه معصومین علیهمالسلام در مواقع متعدد و با بیانات مختلف به آن اشاره دارند و خود را از این گونه پریشانیها بهدور میدانند و میفرمایند: شیطان نمیتواند ما را حتی در خواب مورد بازی قرار دهد و ما اضغاث احلام نداریم و حتی احتلام در خواب برای ما رخ نمیدهد؛ زیرا احتلام به توسط تخیلاتی است که شیطان آن را صورت میدهد و فرد در خواب محتلم میشود و خوابهای پریشان افراد ضعیف را متاثر میسازد؛ بهگونهای که در بیداری نیز آثار آن از وی مشهود است و توان آن خیال صورت داده شده به سرعت خود را به حس و آثار محسوس میرساند و اتحادی در این گونه جهات و آثار پیدا میشود که میتواند تاییدی بر وحدت قوا و مراتب آثار آن باشد.
خوابهای پریشان پایینترین مرتبه رویت خیالی را دارد و در مقابل آن، بهترین خوابها و برترین رویتهاست که «بشارت رحمانی» نامیده میشوند و خیال ملکوتی و ملکوت خیال است. قرآن کریم آن را مخصوص مومنان بحق و اولیای خود میداند و نمونههایی از آن را بر میشمرد.
بررسی این آیات نشان میدهد که چنین خوابها و یافتههای ملکوتی برای کسانی است که از مقربان و دوستان خدا بوده و ایمان و تقوای والایی داشته و در درون خود به نوعی شرک و طاغوت را زدوده باشند.
این گونه افراد کسانی هستند که در دنیا و آخرت دارای بشارتهای فراوانی میباشند. بشری و بشارت در دنیا همان یافتههای رحمانی و رویاها و خوابهای هشدار دهنده و آگاهگر میباشد.
این گونه رویاها، از ضمیر و باطن فرد صالح و ظهورات رب حقی در آن خبر میدهد که تحت راهنمایی مرشدِ تقدیری آدمی میباشد و در مواقع حساس بهطور گویا پردههایی از جهل و نادانی را از آدمی دور میسازد و او را بهسوی غیب و حقایق مرموز و پنهانی رهنمون میشود و مردمان شایسته را جهت میدهد و در کشاکش روزگار حامی و بیانگر امور میگردد و درآمدی از امور را پیش از وقوع آن نشان میدهد.
خواب روشن و رویای گویا بخشی از اجزای نبوت و پیغمبری میباشد، چنان که در روایات است: «رویا المومن جزء من اربعین اجزاء النبوه»؛ خوابها و رویاهای خوش مومن و افراد وارسته و صالح، خود یک بخش از چهل قسمت نبوت و یافتههای پیغمبری میباشد.
این گونه خوابها معلول عواملی است که جز در شایستگان یافت نمیشود و کمال نفس، صحت مزاج و سلامت روح و روان برخی از موجبات آن است.
تمام انبیا و امامان و اولیا و شایستگان، همگی از این گونه خوابها برخوردار میباشند.
همه انبیا از این گونه خوابها و یافتههای پنهانی در مواقع مختلف و متعدد از عمر خود داشتهاند؛ بهخصوص در ابتدای نبوت و پیغمبری که گاهی وحی و الهام برای پیامبران و امامان در قالب رویا رخ مینموده و آنها را نسبت به امور مختلفی آگاه میساخته است و مدارک فراوانی در این زمینه وجود دارد.
در زمان غیبت که جامعه اسلامی بهطور ظاهر از وحی و عصمت دور است و مومنان بهطور عادی به صاحب عصمتی دسترسی ندارند، این گونه خوابها بهترین و پربارترین و شیرینترین نوع یافتههای آنان میباشد.
هرچند در زمان غیبت، دست ما از وحی و الهام انبیا و حضرات معصومین علیهمالسلام کوتاه است؛ مومن میتواند با شعور و شور و آگاهی و حال و توجه و بیداری و کوشش در تصحیح عقاید و کردار خود، عالیترین یافتههای معنوی را در خواب بیابد و از بشارتهای ملکوتی برخوردار گردد و در این زمان نیز راهی به غیب داشته باشند و این خود جزیی از امدادهای غیبی و یافتههای معنوی است.
کسانی که از چنین یافتههای معنوی بیبهرهاند، هرگز نمیتوانند لذت خوش ملکوت را در خود بیابند و سلامت طریق داشته باشند.
میان این گونه یافتههای ملکوتی و کمالات معنوی، ملازمه حقیقی وجود دارد و چنین یافتههایی نصیب شایستگان میگردد.
آنانی که سلامت نفس دارند و خدای خود را یافتهاند، همیشه سرشار از این گونه خوابها هستند و کسانی که چنین خوابهایی دارند، بهطور جدی برخوردار از نوعی کمال میباشند. کمالات مومن خود زمینه خوابهای خوش میگردد و خوابهای خوش زمینه تحقق کمال را در آنان فراهم میسازد و بهطور کلی این انعکاس تزاید باقی است.
در این که چگونه این نوع از خواب، جزیی از نبوت است، آن هم با این چنین نسبت خاصی، بحثی است که در مقام خود بیان میشود؛ ولی مطلبی که باید بسیار مورد اهمیت قرار گیرد و نسبت به آن توجه کامل داشت این است که افرادی که این گونه خوابها نصیبشان میشود باید بسیار به خصوصیات و حالات مختلف خود توجه داشته باشند و لحظهای غفلت به خود راه ندهند که شاید با غفلتی از دیدن چنین خوابهایی سلب توفیق شوند و از آن محروم گردند، همانطور که با توجه هرچه بیشتر در این جهات، مراتبی را خواهند یافت که بیان آن چندان آسان نیست.
میتوان بهطور اجمال گفت: کسانی که بحق صاحبان این گونه خوابها هستند و صاحبان توجهات فراوان و پیوسته میباشند، میتوانند بهجایی رسند که گویی در واقع انبیای بیسند و پیامبران بیعنوان در زمان آشفته غیبت باشند و در گمراهی دیگران هادی و بر پریشانی همگان دلخوش و صاحبان امید هستند؛ اگرچه حقیقت این گونه خوابها از ادعا و تظاهر آنان جداست و کبرا و کلی آن مورد بحث است و مصادیق و افراد آن شرایط و خصوصیاتی دارد که در جای خود عنوان میگردد.
صاحبان این گونه خوابها میتوانند افرادی باشند که بسیاری از مشکلات خود را از این راه برطرف نمایند و این نوع خوابها راهگشای بسیاری از یافتههای معنوی ایشان میباشد.
بهطور کلی، پایه چنین خوابهایی امور غیر مادی است و زمینههای مادی و لذایذ حسی در آن بسیار کم است. در مقابل، خوابهای پریشان و اضغاث احلام از زمینههای مادی و بیماریها و کمبودهای حسی برخاسته است و این نسبت به طور نسبی در تمام خوابها محفوظ میباشد و اندیشه و عمل مناسب انسان در بیداری زمینه خوابهای بشارت دهنده را فراهم میسازد و خوب و بد بیداری در خواب نقش اساسی دارد.
آنچه اخلاق و خصوصیات آدمی را در بیداری میسازد، خوابهای او را نیز صورت میدهد و همانطور که خلق و خوی انسان، چگونگی بیداری او را شکل میبخشد، خواب انسان نیز با همان امیال و منشهایی که در بیداری بهسر میبرد، رخ مینماید.
کارهای خوب یا بد انسان در بیداری بر خوابهای انسان اثر میگذارد و افکار و اندیشههای خوب و بد آدمی در خواب خود را باز مییابد و این نسبت کلی میان خواب و بیداری و خوبیها و بدیها بدون هیچ استثنایی بر تمام امور حاکم است و مدارک روایی ما آن را مورد تایید قرار میدهد؛ چنانکه معصوم علیهالسلام میفرماید: «اصدقکم حدیثا اصدقکم رویا»؛ راستگوترین شما، پاکترین و راستترین خوابها را دارد. صدق و کذب گفتار، نقش اساسی و مناط ارزشی در خوابهای فرد دارد.
همچنین دیگر اوصاف و نیز بیماریها همچون صدق و کذب بر خواب تاثیرگذار است. خوابهای افراد ترسو، شجاع، بخیل یا بخشنده از یکدیگر متفاوت است و هرگونه خوبی و یا کمبود نفسانی میتواند در خواب اثر خاص خود را داشته باشد.
چیزی که در این مقام لازم است از آن یاد شود این است که معبّر خود صاحب خوابهای خوب و خوشی میباشد؛ بهخصوص در ابتدا که رویا زمینه راهیابی وی به غیب و بازیابی امور معنوی در او را بر عهده دارد و خواب میتواند آرامش و سکوتی برای روح انسان فراهم سازد تا یافتههای لازم و مناسب غیبی و معنوی را در آن فراهم سازد و رویا راهگشای به پاکیهاست و خوابگزار وارسته را آگاهی میبخشد. البته، راههایی که میتوان از آن برای یافت امور باطنی استفاده کرد فراوان است و میشود از تمام آن با وجود شرایط لازم استفاده نمود؛ چرا که راههای به دست آوردن علم و ادراک و عطایای الهی محدود نیست و در تمام جهات مختلف آن قابل گسترش و توسعه میباشد. انسان وارسته و فهمیده که آگاهیهای لازم علمی و فنی را فراهم آورده باشد، میتواند با الهام از قرآن مجید و به توسط آموزههای گویای حضرات انبیا و ائمه معصومین علیهمالسلام ، فراسوی خود راههایی را باز بیند و با کوشش و تکاپوی خود در جهات علمی و عملی پیش رود و به دانستنیهای بشری رشد فراوانی بخشد.
ما تا به امروز جهان و انسان از رشتههای محدودی از حقایق و علوم؛ آن هم بهطور ناقص و محدود آگاهی یافتهایم و میتوان در بازگشایی آن و راهیابی به بسیاری از دیگر علوم و فنون کوشش نمود که البته موفقیت در این زمینهها منوط به پشتکار در تمام زمینههای علمی و عملی است و میتوان در این جهات قدمهای فراوان و بینهایتی را برداشت.
علم تعبیر، علم فراست، علم لحن قول و تکیه کلام، علم عملشناسی و علم منطق الطیور برخی از دانشهای ناشناخته امروز است که از علوم انبیا و اولیای الهی میباشد. علم گفتار پرندگان از فهم و اندیشههای باطنی و ظاهری حیوانات و درک اقوال و سرودهای مختلف آن حکایت میکند که بیانگر برخی از حقایق ملکوتی است و امکان وصول به آن برای انسان میسور است و این علوم نیز زمینههای خوبی برای راهیابی به حقایق میباشد.
این علوم که امروزه چندان شناخته شده نیست و دانشمندان تجربی به زمینههایی از آن نزدیک شدهاند، بر علم و معرفت آدمی میافزاید و برای انسان، کمال، قدرت، حکم و اقتدار میآفریند و به انسان وقار و متانت میبخشد و برای آدمی نیز طریق وصول میآورد. این علوم هم علم است و هم روشمند و قابل آموزش میباشد و هم معلمانی دارد که باید وجود آنان را عزیز شمرد.