این علم با آن که موهبتی است، زمینههای اکتسابی دارد. صاحبان این علم بهطور کلی کسانی هستند که مورد توجهات الهی قرار گرفتهاند و صاحبان این علم، اگرچه بهطور کلی متکی بر باطن خود بودهاند، برخی از آنان بر آموختهها و یافتههای شهودی دیگران تکیه داشتهاند. البته در هیچ یک از معبّران زمینههای استعدادی را نمیتوان نادیده گرفت.
بهطور مثال میتوان گفت این علم مانند شاعری است و افزوده بر نیاز به استعداد خاص خود، فراگیری فنون شعر و فرهنگ ادبی آن را نیز لازم دارد.
قران کریم درباره علم تعبیر حضرت یوسف میفرماید: «ویعلّمک من تاویل الاحادیث»؛ به تو دانش خوابگزاری را آموخت.
لفظ (مِن) که برای بیان بعض است، میرساند حضرت یوسف علیهالسلام همه مراحل کمالی علم تعبیر را دارا نبوده و ایشان در راس مخروط این دانش قرار نداشته است و معنای اطلاقی آن را باید در افراد دیگری جستوجو نمود؛ چرا که وجود لفظ «من» اطلاق آن را از کار میاندازد. همانطور که اعتقاد شیعه بر همین اساس استوار است؛ چرا که راس این مخروط ویژه حضرت خاتم رسل، نبی مکرم صلیاللهعلیهوآله و حضرات ائمه معصومین علیهمالسلام و جناب زهرای مرضیه علیهاالسلام میباشد.
این موضوع درباره تخلق به اسمای الهی نیز صادق است و هر یک از انبیا تنها به برخی از اسمای الهی تخلق داشته و محدودی از اسمای اعظم حق را یافتهاند، اما حضرات چهارده معصوم تمامی آن را ظهور دادهاند. اسمای الهی عوامل و اسباب ظهور یافتن کمالات حضرات انبیاست و تعبیر و تاویل نیز خود مظهر اسمی از اسمای الهی است که تمامی انبیا آن را بهطور محدود داشتهاند و آنان تمامی این حقایق و معانی اطلاقی را در ظل شخص رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و حضرات ائمه معصومین علیهمالسلام داشتهاند؛ گرچه حقیقت استقلالی آن در هیچ یک از اوصاف و در هیچ موردی نصیب هیچ یک از پدیدهها نمیگردد و استقلال تمامی کمالات منحصر به حق تعالی است؛ ولی معانی ظلی آن بر سه دسته محدود، مشخص و اطلاق ظلی میباشد.
یکی دیگر از قواعد علم تعبیر آن است که رابطهای تنگاتنگ میان جمال و قدرت تاویل و تعبیر وجود دارد و حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله میفرماید: ما در زیبایی از یوسف برتر هستیم و در نتیجه حضرت رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله زیباترین پدیدهای است که برترین مرتبه علم تعبیر را دارا میباشند. غرض از این بحث این است که سخن گفتن از علم تعبیر در حضرت یوسف نباید ما را نسبت به موقعیت مقام ختمی صلیاللهعلیهوآله در این زمینه به اشتباه اندازد.
جناب یوسف گذشته از موهبتهای الهی و توجهات ویژه پروردگار و بعد از اجتبا و برگزیدگی و تحمل زحمات سلوک و مشقتهای سیر و سفر خود، زمینه و استعداد این موهبت خاص الهی را داشتند و رنج طی مراحل و مقامات باطنی را بر خود هموار نمودند که باید بهطور دقیق در جای خود مورد بررسی قرار گیرد تا راهی روشن برای علاقهمندان به امور باطنی در این زمینه ترسیم گردد.