معبر باید درک و فهم خود را بهطور جدی و با اطمینان خاطر بیان کند. هنگامی که فرد در کار خود آزموده و بر موجودی خود اطمینان داشته باشد، بهطور جدی و از سر جزم و باور از واقع حکایت میکند؛ بهطوری که صاحب رویا خود به نوعی از باور میافتد و حالات و انگیزههای روانی در او ایجاد میگردد، همانطور که جناب یوسف در پاسخ خواب آن دو فرمود: شما را خوراکی و غذا نیاید، جز آن که تعبیر خوابتان را بیان خواهم کرد؛ یعنی تعبیر خواب شما را بهزودی و از سر صدق و یقین میگویم؛ چرا که: «ذلکما ممّا علّمنی ربّی»؛ و از موهبتهایی است که آن را پروردگارم به من آموخته است و از جانب من نیست.
حضرت یوسف با این بیان، چند نکته را خاطرنشان میسازد:
یک. داشتن علم تعبیر و قدرت یافتن واقعیتها، از جانب پروردگار به یوسف رسیده است و از شخص وی نیست و این امر تاکیدی است بر این که همه قدردانیها باید نسبت به خداوند باشد و حضرت یوسف با این بیان گذشته از آن که پروردگار خود را برای آن دو نفر عنوان میکند، بهواسطه این تعبیر، آنها را با خدای خویش مانوس میسازد.
دو. علم تعبیر موهبتی الهی است و از جانب خدای منان به برخی اعطا میشود و آنان مورد موهبت و بخشش حق تعالی قرار میگیرند و چنین نیست که تعبیر علمی اکتسابی و عمومی باشد؛ گرچه آموخته شدهای میتواند در مقام تعلیم و آموزش آن برآید و اکتساب و تعلیم میتواند در جهت رشد و شکوفایی آن نقش داشته باشد.
البته اکتساب و تعلیم این فن، زمینههای کمالی را میطلبد و از طریق عواملی همچون تفکر، عبودیت و ریاضتهای گوناگون فراهم میگردد و درس و بحث آن نیز موجب تطهیر و پاکی است و درس و بحثهای صوری در غیر اولیای معصومین علیهمالسلام امری لازم و ضروری است و بعد از وجود زمینههای الهی و موهبت استعدادی، نَفَس پیری یا اشاره حکیمی و یا درس آموخته شدهای راهیافته میتواند راهگشای این امر باشد و این گونه یافتهها، تنها کار مدرسه و درس و بحثهای صوری و قیل و قالهای خشک نیست؛ گذشته از آن که حد کمال و مراتب عالی آن را باید در حضرات انبیا و اولیای معصومین علیهمالسلام جستوجو نمود.