زن شناخت

نحوه برخورد قرآن کریم و دین با زنان

 برخورد ما در جامعه و خانه با برخورد قرآن با زنان متفاوت است. برخورد ما بیش‌تر سنتی، قومی، فرهنگی است، نه برخوردی قرآنی و دینی.

 وقتی به قرآن کریم مراجعه می‌کنیم، درمی‌یابیم که برخوردها تا چه اندازه متفاوت است. برای نمونه، در قرآن کریم این موضوع بیان نشده است که دختران مثل پسران یا زنان مثل مردان نیستند؛ بلکه آیه برعکس است، می‌فرماید: « لیس الذّکر کالأنثی» مرد مثل زن نیست. قرآن کریم نمی‌فرماید که زن هم‌چون مرد نیست. این فراز بلندی است در بیان موقعیت زن.

 در قرآن کریم در مورد دختران حضرت شعیب، مطالب قابل توجهی آمده است. وقتی حضرت موسی علیه‌السلام به دختران حضرت شعیب می‌گوید: «شما این‌جا چه می‌کنید؟» آن‌ها به حضرت موسی علیه‌السلام نمی‌گویند: به تو مربوط نیست که ما این‌جا چه کار می‌کنیم؛ بلکه آنان به طور منطقی با موسی سخن می‌گویند و دربارهٔ پدر خویش با او سخن می‌گویند. ولی در جامعهٔ ما چنین برخوردهای منطقی از بین رفته است و تا حرف «زن» به میان می‌آید، فضا تغییر می‌کند؛ گویی زنان موجودات دیگری هستند.

نحوه برخورد دختران شعیب با حضرت موسی

 حضرت موسی علیه‌السلام وقتی دو دختر چوپان را می‌بیند به این دو دختر می‌نگرد و نگاه او نیز عین تقواست و از آنان می‌پرسد: «ما خطبکما؟»؛ برای چه این‌جا ایستاده‌اید؟ در این برخورد موسی علیه‌السلام جای چند پرسش علمایی را باقی می‌گذارد: چرا ایشان با این دختران نامحرم سخن می‌گوید؟ مگر موسی علیه‌السلام مفتش یا داروغه است که سبب ایستاری آنان را می‌پرسد؟

 

چرا وی هنوز از گرد راه نرسیده، در سرزمینی غریب به سراغ این دختران می‌رود؟ البته، این پرسش‌ها برای ذهن‌های کج و در سیستمی بیمار است که جای دارد. چرا آن دختران، موسای غریب را با ناسزا رد نکردند و چرا با کمال ادب و نجابت به او پاسخ دادند: ما کناری می‌ایستیم تا چوپان‌ها به چارپایان خود آب دهند و در خلوت، حیوانات خویش را آب می‌دهیم؟ گویا چنین برخوردهایی بسیار عادی و معمولی بوده است.

دختران پس از رو به‌رو شدن با پرسش موسی، بی درنگ پاسخ او را می‌دهند و به گل‌چینی و صحراگردی نمی‌روند.

  

مهم‌ترین عاملِ ظلم بر جامعهٔ زنان

قرآن کریم و اسلام توصیه‌ای بر لزوم پنهان ساختن زن و نهان داشتن صوت او ندارد. این مسلمانان هستند که زن را چنان مخفی نموده‌اند که برخی به محض شنیدن واژهٔ زن، دچار مشکل می‌شوند؛ اما رد پایی از این افکار مزاجی، در قرآن کریم دیده نمی‌شود و این تفکیک مزاجی میان زن و مرد، معلول محیط و فشارهایی است که بر مؤمنان بوده است.

انحرافات موجود در جامعه در رابطه با زن، بر اثر بدآموزی‌ها و کاستی‌هاست و چنین انحرافاتی، یا برآمده از عملکرد جوامعی است که میان زن و مرد تفاوتی نمی‌گذارند و شعار «دوش به دوش تا آغوش» را می‌دهند و یا معلول سخت‌گیری دین‌مداران و سنت‌گرایان بوده است، نه شریعت و دین.

البته در این میان، مهم‌ترین عاملِ ظلم بر جامعهٔ زنان، انحراف حکومت سیاسی با توطئهٔ سقیفه و چیرگی فرهنگ خلفای جور می‌باشد.

 

سلامت زن‌ها؛ نتیجهٔ برخورد درست و سالم مردها

برای این‌که جامعهٔ زنان سالم، نجیب، مؤمن و عفیف باشد، باید از زن‌های دیگران رو برگردانید. نسبت به زن‌های مردم نظر نامحرمانه، توجه باطل، نیت و فکر آلوده نداشته باشید تا همسر شما نیز سالم بماند.

اگر در جامعه‌ای زن‌ها مشکل پیدا می‌کنند، مشکل از مردهاست. چون مردها پاک‌دامن نیستند زن‌ها نیز عفت خود را حفظ نمی‌کنند و جامعه از طهارت و پاکی بیرون می‌آید.

سلامت زن‌ها در خانه نتیجهٔ برخورد درست و سالم مردها در جامعه است. اگر برخورد مرد با همسر خود بر اساس پاکی نباشد هیچ گاه زنی در پاکی، صفا و عفاف نمی‌ماند.

نباید گفت زن‌ها پاک و محفوظ هستند و آلوده نمی‌شوند؛ زیرا تا جامعه تطهیر نشود خانه‌ها هم تطهیر نمی‌گردد و اگر می‌خواهیم خانه تطهیر شود باید جامعه تطهیر شود.

 

 مهندسی متعادل حضور اجتماعی زن

جامعهٔ ما در رابطه با زن، همواره دچار افراط و تفریط بوده است و مهندسی متعادلی برای حضور زنان در جامعه نداشته‌ایم. برای نمونه، روزی بر این کشور ابومسلم خراسانی حاکم بوده که برای آوردن زن خود، سپاهی را قرق کرده بوده و سپس اسبی را که زن وی بر آن سوار بوده است، دو نیم می‌کند تا دیگر کسی بر آن ننشیند و زین آن را نیز آتش می‌زند.

در زمان ستم‌شاهی نیز زنانِ مینی‌ژوب‌پوش، در دانشگاه افسری با چه افتضاحی حضور داشته‌اند. آن افراط‌ها کجا و چنین تفریط‌هایی کجا! ما در جامعه موردی داشته‌ایم که میهمانی، شلوار خانم میزبان را بر روی بند لباس دیده و میزبان، خانم خود را به همین جهت طلاق داده است.

جداسازی‌هایی که امروزه انجام می‌شود نیز در ادامهٔ همان افراط‌ها و تفریط‌هاست و کار اساسی، آن است که از جامعه به صورت قانونمند رفع عطش و حساسیت شود تا زن بتواند با امنیت، در جامعه حضور یابد و زنان خود به رفع نیازهای اجتماعی خویش بپردازند.

 

حساسیت به زنان در جامعه

جامعهٔ ما در رابطه با معاشرت با زنان، به بیماری دچار است و به زنان حساسیت دارد. جامعه در ارضای شهوت، دچار کمبود کامیابی است و بسیاری در این زمینه به عقده‌های روانی دچار هستند.

شمار زنان ما کم نیست، اما نحوهٔ ارضای شهوت در جامعه، علمی نیست؛ به‌ویژه جامعهٔ جوان ما که به سبب تحصیل و اشتغال، با موانع بسیاری مواجه است و دست‌کم از زمان بلوغ تا زمان ازدواج، نزدیک به ده تا پانزده سال باید ریاضت بکشد و مثل آدمی گرسنه می‌ماند که حتی حاضر است نان کپک‌زده را نیز بخورد.

ما پیش از آن‌که به زنان اشتغال اجتماعی دهیم، باید چنین حساسیت‌هایی را با تأمین کامیابی تصحیح نماییم.

 

اهمیت و ضرورت توانمندسازی زنان در جامعه

توانمندسازی زنان در جامعه امری ضروری است. زن باید توانمند و قوی تربیت شود؛ چنان‌که اگر فضای معصیت برای او پیش آمد و کسی قصد تعدی به او را داشت، نگوید اگر چیزی بگویم آبرویم می‌رود؛ بلکه اگر می‌تواند، به تناسب، برخوردی مناسب با شخص متجاوزگر داشته باشد یا اگر خود چنین قدرتی ندارد، فریاد برآورد و از باطل تمکین نکند.

 

پنهان‌کاری زنان؛ زورگویی و ظلم مردان

زن، پنهان‌کاری فراوانی دارد. وی در پنهان‌کاری بسیار ماهرانه کار می‌کند. عجیب این است که وی برای پنهان‌کاری، حتی در کنار مرد خویش، نیازمندی خود به او را با غرور پنهان‌ می‌دارد.

زن خواسته‌های خود را پنهان می‌دارد و آن را به‌زودی اظهار نمی‌کند و کشف خواستهٔ وی، نیاز به گذر زمان و مهارت مرد دارد.زن اگر نتواند حس غریزی پنهان‌کاری خود را تربیت و کنترل کند ممکن است مرد را به حساسیت و تجسس ‌بکشاند.

البته زورگویی و ظلم مرد از عامل‌های پنهان‌کاری زن است؛ بنابراین اگر زن احساس امنیت و محبّت داشته باشد، کم‌تر به پنهان‌کاری رو‌می‌آورد؛ اما با این وجود، صفت حیله گری وی، اگر به نور ایمان تربیت نشده باشد، او را به پنهان‌کاری نیز می‌کشاند.
چنان‌چه مرد نیز باید صفت استکبار و ظلم خود را به نور ایمان تربیت و مهار کند؛ وگرنه بسیار به آن آلوده می‌شود.

 

خودنمايى زنان؛ دل زدگى مردان

اظهار زیبایی‌های زنانه به‌طور ناشایست، مداوم و روزمره موجب تکراری شدن، کهنگی و نابودی ظرافت و زیبایی‌های زنان می‌شود؛ همان‌گونه که قرار گرفتن پوست بدن به‌طور مداوم در معرض نور خورشید سبب خشکیدگی، پلاسیدگی و از بین رفتن طراوت و شادابی پوست می‌شود، مگر آن که پماد و پوششی معطّر و مناسب بر آن قرار داده شود.

 

انحراف حاکمیت سیاسی

انحراف حاکمیت سیاسی از ولایت دینی سبب بروز خرافات و حاکمیت تعصب‌های جاهلی در پی آن و دامن زدن خلفای بعد در آلودگی جامعه سببی مهم در خانه‌نشینی زنان مؤمن گردید و آنان را به محرومیت از انواع فعالیت‌های اجتماعی دچار نمود؛ هرچند در تاریخ شیعه می‌توان شیر زنان بسیاری را سراغ گرفت که در مسیر حاکمیت ولایت خاندان پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و اهل بیت علیهم‌السلام قهرمانی‌ها و جانفشانی‌های بسیاری داشتند.

در آن زمان‌ها زنان به صورت مطلق و به‌ویژه زنان شیعی هیچ زمینه‌ای برای حضور در اجتماع نداشتند. زنان مشاغل اجتماعی نداشتند تا نیاز باشد در جامعه حضور یابند و بیرون آمدن آنان بدون آن که کاری داشته باشند از این جهت مذموم بود و نمونه‌هایی از نکوهش آنان در این زمینه را می‌شود در نهج البلاغه دید.

به این ترتیب، زنان شبانه روز خانه‌نشین بودند و به موجودی تک بعدی و خانگی تحویل رفتند. پیرایه‌هایی که به دست خلفای جور به دین تحمیل شد و به مرور زمان در ذهن و فکر جامعهٔ مسلمانان نهادینه گردید. شمار فعالیت‌های فرهنگی و نیز ددمنشی و ستم‌گری آنان چنان چیره و فشرده بوده است که نه تنها زنان شیعه، بلکه امامان علیهم‌السلام و به تبع آنان شیعیان نیز به صورت رسمی خانه‌نشین شدند.

 

الگوسازی و مهندسی فرهنگ

 فرهنگ استعماری غرب با برنامه‌ریزی، به فرهنگ‌های دینی، اخلاقی و معنوی یورش برده است تا فرهنگ ما را درگیر سازند؛ همان‌گونه که جنگ‌های زمینی را به منطقه خاورمیانه آورده‌اند تا توان و اندیشه ما را درگیر سازند.

ما باید بتوانیم با به دست گرفتن ابتکار عمل، جنگ را در منطقه فرهنگی آنان ایجاد کنیم و ما باشیم که با تبلیغ کمال، صفا، دیانت و انسانیت، فرهنگ آن‌ها را درگیر نماییم و ما باشیم که برای مردم آنان الگوسازی و مهندسی فرهنگ داشته باشیم.

غرب برای درهم شکستن اعتقادات و باورهای اسلامی، دست به خلق هر فیلمی می‌زند. برای نمونه، زنی به عنوان این‌که مسلمان است، یک توری به خود کشیده بود و جای جای بدن آسیب‌دیده و گوشه چشم کبودشده خود را نمایش می‌داد و آیه: «وَاضْرِبُوهُنَّ» را این‌گونه معنا می‌کرد و می‌گفت: خدایا تو گفتی بزن؛ وگرنه شوهر من تقصیر ندارد. او این‌گونه انسان‌های ناسالم را تبرئه می‌کرد و اسلام را متهم می‌نمود. او در حال نماز بود و در هر جزیی از نماز، گوشه‌ای از بدن آسیب‌دیده خود را نشان می‌داد تا آن‌که به سلام نماز رسید و گفت من دیگر مسلمان نیستم.

 

ارزش زن

در مورد جامعهٔ زنان بحث‌های فراوانی شده است. در دستگاه آفرینش، همهٔ چیز زوج آفریده شده است و در اصل خلقت و حقوق، میان جنس نر و ماده تفاوتی نیست؛ اگرچه زمینه‌های متفاوت و معقول وجود دارد؛ هرچند در طول تاریخ چنین نبوده و همیشه عدهّ‌ای بر اساس منافع شخصی یا گروهی با دید غیر منصفانه و غیرمسؤولانه به دیگران ـ به‌ویژه زنان ـ نگریسته؛ و غیر منصفانه از آنان استفاده کرده‌اند؛ چه بسیار شده که برای رفع هوس‌های خود آنها را نگه‌داری کرده و مانند بندگان با آنان رفتار نموده‌اند. با تفاوتی که عبد با پول آزاد می‌شد، ولی زن همیشه بنده باقی می‌ماند، پس زن در خانهٔ پدر یا در خانهٔ شوهر و یا در سطح جامعه گرفتار بوده است.

زن در کشورهای پیشرفته نیز به نوعی اسیر دست پلنگان به ظاهر زیبا بوده است. زنان همچون زمانی که ارث نمی‌برده، فامیل نداشته و زنده به گور می‌شدند، تا اسیر چنگال آدم‌خواران نشوند، امروزه نیز با انواع مشکلات دیگر روبه‌رو هستند که در بسیاری موارد کم‌تر از سابق نیست.

این معنا برای همگان روشن است و نیازی به بیان مصادیق و شکل‌های لجن‌بار آن نیست و در ادیان تحریفی نیز خبری از ارزش دادن به زن نیست؛ چنان که مجمع روحانیت مسیحی حکم کرد: «زن انسان است، ولی برای خدمت به مرد خلق شده است».

 

تناسب فعالیت زنان با خصوصیات اخلاقی

محدودهٔ کاری و نوع فعالیت زنان باید با خصوصیات مزاجی و اخلاقی آن‌ها تناسبت داشته باشد و نباید آنان در جامعه به کارهایی گماشته شوند که چهرهٔ زایدی از آنان به نمایش بگذارد؛ همان‌طور که نباید در خانه چهرهٔ مفلوک یا مستبد داشته باشند. زن در خانه باید چهرهٔ زنانگی خود را حفظ نماید؛ اگرچه نباید از هرگونه کمک لازم به زندگی خود دریغ داشته باشد.

 

مهمترین عامل ضعف در زنان

پذیرفتن مسؤولیت برای زن، بیش‌ترین تأثیر را در ضعف اعصاب او و ایجاد درگیری با شوهر خود و سوق یافتن وی به انجام کارهایی دارد که وی را شبیه مردان می‌سازد.

در صورتی که در خانواده زنْ زن نباشد و تعین زنانهٔ خود را بروز ندهد و درگیر نمایش‌های مردانه شود، نامحرم‌تر از زن برای مرد و نامحرم‌تر از مرد برای زن وجود ندارد و باید هر یک مواظب دیگری باشند و از هم به طور کامل پرهیز نمایند که خطر این ارتباط، بیش از هر دوری است.

 

 فعالیت اجتماعی زن

زن‌ها با آن که باید در تمام شؤون خاصّ اجتماعی خود دارای نقش اساسی باشند، در تمام سطوح جامعه نیز می‌توانند به‌طور فعّال حضور داشته باشند، ولی از آن‌جا که آن‌ها لطیف، حسّاس، زیبا و آسیب‌پذیر بوده و قدرت، صلابت و تحمّل مردها را در بسیاری از فعّالیت‌های دشوار اجتماعی ندارند، باید به اندازهٔ صرف وقت در کارهای درون منزل، از مدّت فعّالیت اجتماعی‌شان کاسته شود تا زیبایی و لطافت آن‌ها، در معرض آفات کار قرار نگیرد.

 

علت بیماریهای زنان

امروزه بسیاری از بیماری‌های زنان و به‌ویژه بیماری‌های روحی، روانی، عفونی و رحمی آنان برآمده از ضعف اعصاب است و دلیل آن این است که زن در خانه خانم نیست و کار زنانه نمی‌کند و نمی‌تواند زنانگی خویش را عرضه دارد، بلکه تنها کارگر جامعه و کلفت خانه و مادر بچه‌هاست و شب و نیمه شبی ندارد. هم‌اکنون درصد بالایی از زنان دچار کمردرد، مشکل اعصاب، دردپا و دیگر بیماری‌ها هستند؛ چرا که از زن بیش‌تر کار کشیده می‌شود تا اعمال زنانگی برای شوهر. زن باید چنان توانمند تربیت شود که بتواند در خانه بیش‌ترین لذت را به شوهر خود دهد؛ همان‌طور که این تفکر اشتباه است که آفرینش زن برای باروری و فرزندزایی است.

 

زن اساس عشق

زن یعنی احساس، یعنی عاطفه، زن منبع و معدن عاطفه است. این احساس و عاطفه و حرارت زن است که اساس عشق و محبت می باشد. اساس عشق بر زن است . بنابراین باید از زن این زیباترین و مهربانترین پدیده الهی مواظبت داشت تا این حرارت شدید و عاطفه لطیف جایی خش برندارد.

 

حضور در اجتماع

 ما احکامی داریم که روابط اجتماعی زن را تبیین می‌کند و میان محرم و نامحرم تفاوت می‌گذارد و احکامی را به زن بیان می‌دارد که باید مراعات گردد. اما از سوی دیگر، نحوهٔ رفتار تعصب‌آمیز مردان با زنان است. این‌که ما زن را در خانه نگاه داریم تا وی به گناه آلوده نشود، چنین نیست؛ زیرا زن ممکن است در خانه بماند و گناه کند؛ همان‌طور که ممکن است زن در جامعه حضور داشته باشد و خود را از گناه حفظ کند. حفاظت، امنیت و سلامت زن، به خانه یا جامعه ارتباط ندارد. شما ممکن است در خانه برای زن‌ها روضه بگیرید و خانم‌ها در آن مجلس غیبت کنند. آن‌چه مجموع احادیث ما از حضور زنان در جامعهٔ صدر اسلام بیان می‌دارد، از حضور اجتماعی آنان حکایت دارد.

 

مظهر غیرت

زن مظهر غیرت خداوند متعال است و نمی‌تواند زنی دیگر را بر خود
ببیند و هووپذیر نیست. روایت نیز غیرت زن را کفر او می‌خواند که به این معناست هیچ پذیرشی در او نیست و آن را شرک نمی‌داند: «غیرة المرأة کفر». زن هیچ گاه نمی‌پذیرد در زندگی خود شریک داشته باشد.

کتاب چشمه چشمه زندگی

 

جایگاه زن در کشورهای پیشرفته

زن در کشورهای پیشرفته نیز به نوعی اسیر دست پلنگان به ظاهر زیبا بوده است. زنان همچون زمانی که ارث نمی‌برده، فامیل نداشته و زنده به گور می‌شدند، تا اسیر چنگال آدم‌خواران نشوند، امروزه نیز با انواع مشکلات دیگر روبه‌رو هستند که در بسیاری موارد کم‌تر از سابق نیست. این معنا برای همگان روشن است و نیازی به بیان مصادیق و شکل‌های لجن‌بار آن نیست و در ادیان تحریفی نیز خبری از ارزش دادن به زن نیست؛ چنان که مجمع روحانیت مسیحی حکم کرد: «زن انسان است، ولی برای خدمت به مرد خلق شده است».
ولی اسلام تنها مکتبی است که زن و مرد را در اصل حقوق، مساوی می‌داند؛ هرچند در چگونگی حقوق و خصوصیات آن به صورت قهری تفاوت وجود دارد.

اهمیت به زندگی عمومی و خصوصی زن

شرایط زندگی باید به گونه‌ای برای زنان فراهم باشد که نیازمند کارهای سخت و طاقت‌فرسا و طولانی مدت نباشند؛ زیرا چنین کارهایی شادابی و طراوت و زیبایی زن را به سرعت از بین می‌برد و اگر در جامعه‌ای زنان بدین گونه زندگی کنند، مشکلات بسیار زیادی برای خود، فرزندان، شوهر و اجتماع به وجود خواهند آورد.

باید در جامعه اسلامی به زندگی عمومی و خصوصی زن اهمیت ویژه‌ای داده شود تا بتواند در کمال آزادی و عفاف و شادابی به زندگی خود ادامه دهد.

 

نیازمندی های اجتماعی زنان

زن‌ها باید در جامعه سالم، گذشته از برطرف نمودن نیازمندی‌های منزل، نیازمندی‌های اجتماعی خاص خود را نیز برطرف نمایند و مردها نباید در کارهای زنانه؛ اعم از تربیت، آموزش، درمان و دیگر جهت‌های مختلف خاص زنان، دخالت مستقیم داشته باشند.

استاد و معلم زن باید از طبقه زن‌ها باشد، همان‌طور که باید طبیب و جراح زن، زن باشد. فروشندگان اجناس زنانه باید زن‌ها باشند و نباید زن‌های جامعه در عرضه خدمات ویژه زنانه، نیازمند مردان باشند. رشد جامعه زن‌ها به همین امر بستگی دارد، نه به تبلیغات عامیانه و بالا بردن آمار و عدد استفاده از زن‌ها در کادرهای اداری یا خدماتی جامعه. در جامعه‌ای که زنان نتوانند نیازمندی‌های خاص خود را برطرف نمایند، هرگز سلامت کلی پیدا نمی‌شود. جامعه‌ای که وضع حمل زنان یا تدریس سطح عالی آنان را مردها به عهده گرفته و اجناس زنانه را مردها عرضه می‌کنند، هرگز موقعیت سالمی پیدا نمی‌کند و باید پذیرفت که این وضعیت چیزی جز ترویج فساد و پریشانی به بار نمی‌آورد.

 

 زن ریحانه ی هستی

زن منبع احساسات است و به همین سبب توان کشیدن مسئولیت‌های بزرگ و خطیر را ندارد و در انجام چنین مسوولیت‌هایی دچار کاستی می‌شود مگر کسی باشد که ذات زنانه خود را از دست داده باشد و دیگر زنانگی ننماید. بنابر این، ندادن مسوولیت به زن و زمینه را برای بازخواست وی مهیا ننمودن، لطفی بر زنان است، چرا که باری سنگین از دوش آنان که ریحانه هستی هستند برداشته شده است. پس نمی‌توان از این جهت نقیصه یا کاستی بر زنان وارد نمود؛ چرا که بر اساس ساختار آفرینش و خلقت زن که پر از احساسات و هیجان است چنین مسوولیت‌هایی به زنان داده نمی‌شود.

 

علم و تحصیل سبب اقتدار زن

از اموری که برای زن اقتدار می‌آورد، دانش‌ اندوزی و تحصیل علم است؛ اگر سبب رونق صفا و صمیمت زن گردد، نه آن که وی را به پدیده‌ای استکباری و از خودراضی تبدیل کند.
علم فروتنی می‌آورد، ولی همین علم اگر طریق تعلیم نداشته باشد، تکبر می‌آورد و طریق تعلیم استاد مناسب است.

 زن اگر به علم مجهز شود و با علم بر فوران احساسات و غلیان عاطفهٔ خود غلبه نکند، بلکه علم را در خدمت احساسات قرار دهد، اقتداری را که دارد در جایی هزینه می‌کند که شایسته نیست و چراغ زندگی را خاموش می‌کند.

 

افراط و تفریط در بر خورد با زنان

امروزه در کشورهای آزاد چون بحث محرم و نامحرم کنار گذاشته شده، سگ‌ها ارزش بیش‌تری پیدا کرده‌اند و در این زمینه، گران‌تر از زنان یا مردان شده‌اند؛ زیرا دست‌کم دارای پشم و پوششی می‌باشند ولی به‌ویژه زنان آنان پوششی ندارند، از این رو از سکه و مزه افتاده‌اند و جلا و صفایی ندارند. آن افراط کجا و این تفریط شرقی‌ها کجا که نسبت به آرام‌ترین صدای زن نیز حساسیت دارند و هم برای خود و هم برای آنان مشکلات روانی بسیاری را سبب شده‌اند. هر دو رویکرد شرق و غرب به زن، سلامت هر دو جنس و نیز جامعه را از بین برده است.

 

تناسب اشتغال زن

در اشتغال زن،تناسب میان کار و لطافت زن باید به شدت رعایت شود.نباید زن را با کارهای سنگین یا حتی سبک اما طولانی مدت و مستمر و با طول زمان زیاد درگیر ساخت،زیرا چنین اشتغالاتی برای زن در طول زمان،موجب افسردگی پژمردگی تشتت خاطر می گردد.

 

افکار مزاجی،در رابطه با زن

قرآن کریم و اسلام توصیه‌ای بر لزوم پنهان ساختن زن و نهان داشتن صوت او ندارد. این مسلمانان هستند که زن را چنان مخفی نموده‌اند که برخی به محض شنیدن واژهٔ زن، دچار مشکل می‌شوند؛ اما رد پایی از این افکار مزاجی، در قرآن کریم دیده نمی‌شود و این تفکیک مزاجی میان زن و مرد، معلول محیط و فشارهایی است که بر مؤمنان بوده است.

 

ریشه انحراف در برخورد با زنان

انحرافات موجود در جامعه در رابطه با زن، بر اثر بدآموزی‌ها و کاستی‌هاست و چنین انحرافاتی، یا برآمده از عملکرد جوامعی است که میان زن و مرد تفاوتی نمی‌گذارند و شعار «دوش به دوش تا آغوش» را می‌دهند و یا معلول سخت‌گیری دین‌مداران و سنت‌گرایان بوده است، نه شریعت و دین.

 

زن مظهر زیبایی انسان

«انسان زیباست و زن مظهر زیبایی انسان.»

 

منشأ سوءتفاهم‌ها

نباید تصویر بدی از زن داشت. زن، موجودی فتنه‌انگیز نیست. زن، الههٔ عشق و الههٔ قدس است. خداوند از زنان، پیامبران را آفریده است. ما باید موانع را برطرف کنیم؛ نه این‌که بر میزان محدودیت‌های خود نسبت به زنان بیفزائیم.

پس کسانی که «عفاف» را با «پنهان‌کاری» مخلوط می‌کنند و «عزت نفس» را با «اختفا» یکی می‌گیرند، این‌ها مقتضی را نابود می‌کنند و به رفع مانع نمی‌پردازند.

این نگاه که زن فتنه‌انگیز است، باعث این همه سوءتفاهم دربارهٔ زنان شده است. این‌که زن موجودی فتنه‌انگیز است، نه تنها درست نیست، بلکه توهینی نسبت به آن‌ها به شمار می‌رود.

 

کرامت زن مسلمان

ما نباید زن را که در اسلام به عنوان الههٔ عشق و زیبایی و هنر مینیاتوری خداوند در ناسوت است، به حجاب‌های سلیقه‌ای و غیر دینی ـ آن هم از نوع زمخت و سیاه آن ـ منحصر کنیم و روح لطیف زن را در حصار آن، زندانی سازیم. روح زن، هزاران زوایای تو در تو دارد که بازشناسی آن، تخصص‌های بسیاری را می‌طلبد. زن در جامعه کارویژه‌ای دارد و در خانه در نقشی دیگر ظاهر می‌شود. زن در روابط اجتماعی به شکلی ظهور می‌یابد و در مقام تحصیل علم و کسب معرفت به‌گونه‌ای دیگر است.

کتاب زندگی، عشق یا قانون

 

خودباوری زنان

زنان ما باید به این خودباوری برسند که جنسیت، تعیین‌کننده شخصیت انسانی و هویت انسان نیست و می‌شود زنی با حفظ زن بودن خود، از بسیاری از مردان برتر باشد؛ همان‌طور که می‌شود مردی از بسیاری از مردان و زنان در یک ویژگی و خصوصیت برتر باشد.

انقلاب اسلامی نیز اگر بخواهد جامعه نوین اسلامی را مهندسی نماید، نخست باید زن‌ها را به خودباوری برساند.

 

روانشناسی انتخاب رنگ لباس در زنان

انتخاب رنگ لباس در زن‌ها می‌تواند نشان‌گر باطن آن‌ها باشد؛ البته به شرطی که در انتخاب لباس، خود آنان نقش اساسی را داشته باشند و جبر شوهر، چیرگی فساد، تربیت، تأثیرپذیری از دوست و مد روز و دیگر امور، در آن دخالت ننماید. بر این پایه، خودنمایی با لباس، موقعیت باطنی زن را بیان می‌دارد.

زنانی که لباس‌های روشن را انتخاب می‌کنند، زودتر ماهیت خود را نشان می‌دهند و انتخاب لباس‌های تیره، حکایت از پیچیدگی باطن پنهان آن‌ها می‌کند. لباس‌های روشن، حاکی از تندی عمل دارد و تحرک بیش‌تر و شیطنت‌های زودگذر است و لباس‌های تیره و تار، بیش‌تر حکایت از کندی و دوام عملکردها و کدورت‌زدایی آن‌ها می‌نماید؛ مگر این‌که این انتخاب به صورت آگاهانه و برای حفظ عفت و سادگی باشد.

 

 زن ، الماس وجود

این بیان پیامبر (ص) عظمت و بزرگی خاصّی به زن می‌بخشد که می‌فرماید: شما با عواطف خود هر عاقلی را مست و هر خِرَدی را خُرد می‌کنید؛
پس زن گرچه حساب‌گر نیست، ولی حساب هر حساب‌گری را به هم می‌ریزد و با آن که مغلوب عواطف خویش است، بر هر عقلی غالب می‌گردد. زن چون الماسی می‌ماند که هر مادّه‌ای را می‌برد. به راستی چه جاذبه و اقتداری در این زن است که عقل صاحبان عقل را می‌رباید و دل عارفان غیر واصل را هم حیران می‌سازد؟!

 

تناسب میان کار و لطافت زن

تناسب میان کار و لطافت زن، در هر صورت باید رعایت شود و نباید زن را با کارهای سنگین یا حتّی سبک در زمان مستمر یا با طول زمان زیاد درگیر ساخت؛ زیرا چنین اشتغالاتی برای زن موجب افسردگی، پژمردگی و حتّی تشتّت خاطر می‌گردد.

 

اشتغال زن

نه زن موجودی است که باید به صورت کامل در خانه باشد و نه مرد موجودی است فقط اجتماعی، بلکه زن موجودی است که به صورت اولی باید در خانه باشد و سپس اجتماعی است و مرد موجودی است اجتماعی که به صورت ثانوی در خانه است.

از این رو کارِ خانه برای زن اهمیت بیش‌تری دارد و درصد بیش‌تری را به خود اختصاص می‌دهد تا کار در اجتماع. با این وصف، زن اگر می‌خواهد در اجتماع دارای شغل باشد باید به کار پاره‌وقت  بپردازد.

 

خلقت زن

برخی زن را ظهور مرد می‌دانند در حالی که چنین نیست، بلکه انسان در مقام تشخص است که مرد یا زن می‌شود و بر اساس آن مرتبه می‌یابد.

 

مسؤولیت‌پذیری زن

زن منبع احساسات است و به همین سبب توان کشیدن مسئولیت‌های بزرگ و خطیر را ندارد و در انجام چنین مسؤولیت‌هایی دچار کاستی می‌شود مگر کسی باشد که ذات زنانهٔ خود را از دست داده باشد و دیگر زنانگی ننماید. بنابر این، ندادن مسؤولیت به زن و زمینه را برای بازخواست وی مهیا ننمودن، لطفی بر زنان است، چرا که باری سنگین از دوش آنان که ریحانهٔ هستی هستند برداشته شده است. پس نمی‌توان از این جهت نقیصه یا کاستی بر زنان وارد نمود؛ چرا که بر اساس ساختار آفرینش و خلقت زن که پر از احساسات و هیجان است چنین مسؤولیت‌هایی به زنان داده نمی‌شود.

 

زن غربی در نقش دكور و دسر

این‌ بیان‌ كه‌: «زن‌ها در جوامع‌ غربی‌ بدون‌ هیچ‌گونه‌ ناتوانی‌ در جامعه‌ اظهار وجود می‌نمایند و پا به‌ پای‌ مردان‌ در تمام‌ زمینه‌های‌ علمی‌، فرهنگی‌ و اجتماعی‌ پیش‌ می‌روند»، ادّعای‌ چندان‌ درستی‌ نیست‌؛ زیرا آن‌ها گرچه‌ پا به‌ پای‌ مردان‌ راه‌ می‌روند، ولی‌ در تمام‌ این‌ زمینه‌ها هم‌گام‌ مردها نیستند. امروزه‌ آمار چنین‌ می‌گوید كه‌: «زن‌ غربی‌ دو نقش‌ عمده‌ بیش‌تر ندارد: یك‌. حضور در سطح‌ ابتدایی‌ یا متوسط‌ جامعه‌ی‌ كارمندی‌، كارگری‌ و یا تحقیقاتی‌ متوسط‌؛ دو. شركت‌ در تمام‌ زمینه‌های‌ فساد، فحشا و آلودگی‌.
آمار نشان‌ می‌دهد كه‌ در این‌ جوامع‌ هیچ‌ نقش‌ عمده‌ای‌ را به‌ عهده‌ی‌ زنان‌ نگذاشته‌اند و به‌ ندرت‌ زنی‌ رییس‌ جمهور یا وزیر و وكیل‌ مهمّی‌ می‌شود و تنها ممكن‌ است‌ تعدادی‌ وكیل‌ ساده‌ و مسؤول‌ هیچ‌كاره‌ وجود داشته‌ باشد. آن‌ها بیش‌تر زن‌ را در نقش‌ دكور و دسر استفاده‌ می‌كنند تا نقش‌های‌ حقیقی‌ و واقعی‌.

 

زن بودن تعین زنانه

زندگی بدون زنْ رهبانیت، گوشه‌گیری و افلیجی است؛ زیرا زن است که منشأ رشد و فعالیت جامعه است اگر زنانگی کند. زن با همهٔ تلخی‌هایی که دارد، شیرینی‌های بسیاری نیز با اوست. البته زنِ شیرین، بسیار شیرین و زنِ تلخ (زنی که تعین زنانه ندارد) بسیار تلخ است. زن هرچند، مانند بسیاری از چیزهایی است که در دنیا هم خوب دارد و هم بد؛ اما ویژگی زنان این است که خوب آنان بسیار خوب است و حد میانه ندارد و بد آنان نیز بسیار بد است و نمی‌شود که زن، بد باشد، اما بسیار بد و سلیطه نباشد، که از چنین زنی بباید پرهیز داشت.

 

رأفت بيش‏تر حق بر زنان  

قال رسول اللّه« صلى‏الله‏عليه‏و‏آله »: «انّ اللّه تبارك و تعالى على الاناث ارأف منه على الذّكور و ما من رجلٍ يدخل فرحةً على امرأةٍ بينه و بينها حرمةٌ الاّ فرّحه اللّه تعالى يوم القيامة؛(۱)

پيامبر خدا« صلى‏الله‏عليه‏و‏آله » فرمودند: رأفت و رحمت خدا بر زنان بيش از مردان است و مردى كه زنى از محارم خويش را شاد سازد، خداوند او را در قيامت شادمان خواهد كرد.»

رأفت و مهربانى بيش‏تر با زنان، تا حدّى كه شادمانى حق و شاد سازى اهل لطف و مهربانى را به دنبال آورد، خود دليل بر اهمّيت زن و ارج‏مندى زنان، اين تجلّيات جمال الهى، است. بايد همگان به زن‏ها با ديد كرامت و رأفت بنگرند و چنين ديدى زبان طبيعت عالم و آدم و مقتضاى صفا و صميميت انسان و خرسندى زن و حضرت پروردگار است.

۱- كافى،ج۶،ص۶،ح۷٫

ادامه دارد……

مطالب مرتبط