رهاییطلبی، نوعی بیماری روانی و متأثر از فشارهای بیش از حد اطرافیان یا احساس ضعف شدید است؛
به گونهای که فرد رهاییطلب گاه برای رهایی از خود، به خودکشی رو میآورد. این مسأله حتی در دنیای حیوانات نیز صادق است و حیوانی که تحت فشارهای بسیار سنگین باشد، فراری و تهاجمی میشود. امروزه بسیاری از آزادیخواهان در طلب رهایی هستند و میان آزادی و رهایی خلط کردهاند. به صورت معمول، بیشتر افرادی که تحت فشار، اختناق و استبداد بودهاند، برای رهاییطلبی مبارزه میکنند.
یکی از عواملی که سبب شده است که افراد بسیاری از دامان آزادی به بند رهایی گرفتار آیند، خشونت شدیدی بوده است که حاکمان مستبد و زورگو داشتهاند. همین امر سبب شده است که عدهای برای فرار از استبداد و ظلم و ستم حاکمان شعار رهایی را سر دهند.
آزادی، حرکت بر اساس قواعد است؛ اما برخی از قواعد، متأثر از محیط زیست و خصوصیات افراد است و با تغییر محیط، تغییر میپذیرد.
اگر کسی به دقت، تفاوت میان آزادی با رهایی را دریابد، درست بودن بسیاری از قوانین کشورها را متوجه میشود و میداند که این قوانین، حرکت بر اساس قواعد هستی و پدیدههای آن است، نه حرکتی برخلاف آن، تا ظالمانه و مستبدانه و جبرگرایانه باشد. این گونه است که میگوییم عقلا کمتر میشود که بر اعتبار حقی صحّه بگذارند؛ در حالی که آن حق، حقیقی نباشد؛ مگر در مواردی که نفس امارهٔ حاکمان و دستگاههای تبلیغی، به صورت عامدانه به تغییر در فهم و منابع اطلاعاتی آنان دست یازیده باشند یا ذهن آنان دچار قبض و بسط باشد.