ناسوت شناسی
نگاه حقی به ناسوت
تمامی پدیدهها آیینه و ظهور حقتعالی هستند. کسی که لحاظ آینگی آن هم آیینه حق به عالم دارد به یقین رسیده است و آن که نگاه (اصالی) به این آیینه دارد و خاصیت آینگی آن را توجه ندارد به وهم گرفتار است. این نفس است که به موهومات گرفتار است وگرنه آفریدهها ظهورهای حقیقی و واقعی حق تعالی هستند.
حب دنیا در صورتی خطیئه و ریشه گناهان است (الکافی، ج ۲، ص ۱۳۱) که حق تعالی در آن دیده نشود و جهت نفسانی داشته باشد، وگرنه دنیا اسم اعظم پروردگار است و میتوان گفت همین ناسوت و دنیا وصول به حق تعالی است و برای دیدن و رویت جمال حق باید دیدهای دیدنی داشت و دست یافتن به چنین یقینی جز رهایی از وهم و شک و تردید نمیباشد.
بر این پایه، در ناسوت کسی که نگاه حقی دارد به یقین رسیده و آن که نگاه خلقی دارد به وهم گرفتار است. باید زاویه دید و دل را درست کرد و آن را یافت.
زندگی ناسوت زیباست
زندگی زیباست. لحظه لحظهٔ زندگی و تمامی ابعاد منشور دنیا زیباست. تلخ آن زیباست. شیرین آن نیز زیباست. زشت آن زیباست و زیبای آن نیز زیباست. سراسر هستی زیبایی نسبی دارد و مقایسه است که یکی را زیباتر و یکی را زشت و زشتتر میبیند. شاهد بر این امر، علاقه و حب به حیات در همهٔ موجودات است.
کسی حاضر نیست تلخترین زندگیها را رها کند، بهویژه اگر تصور امکان تلختر از آن را در نظر آورد. این زیبایی در هر سطحی و برای هر دستهای بوده و هر مرحلهای از هستی برای همان فرد زیباست؛ اگرچه برای دیگری نازیبا باشد. علف به دهان بز شیرین است و استخوان به دهان سگ و گوشت به دهان گربه و هر یک شیرین است؛ ولی نه برای همه. هر یک نیز نامناسب است؛ ولی نه برای همه.
زیباییهای ناسوت همه نسبی است و زیبایی مطلق تنها از آنِ حق تعالی است که باید طالب آن بود، چنان که طبیعت همین کار را به عهده دارد.
بازی؛ خمیرهٔ ناسوت
بدانید که زندگی دنیایی لعب، لهو و زینت و آرایش، تفاخر و خودستایی با یکدیگر و حرص افزودن مال و فرزندان است. «حدید/۲۰»
خداوند کریم دنیا را بر لعب و لهو و زینت به آفرینش رسانده و چنین ساختاری مذمت و عیب آن دانسته نمیشود.
البته لهو، لعب، زینت، تفاخر و دیگر صفاتی که برای دنیا آمده است، همه در مقام بیان اقتضای دنیاست که چون به خوض تبدیل شود، از آن مذمت شده است و میتواند در برابر، سبب کمال نیز شود؛ از این رو، دنیا به خودی خود مذموم نیست و تنها اقتضای مذمت برای آن هست و تا این اقتضا فعلیت نیابد، کمال به شمار میآید.
نفى شرّ محض
در عالم، خير محض وجود دارد كه خداوند متعال است اما شر محض آفريده نشده است و شر امرى نسبى است. شيطان نيز شر محض نيست چرا كه موجب پيشرفت بسيارى است و عدو سبب خير شود اگر خدا خواهد.
شيطان به صورت اصالى و ذاتى براى گمراه نمودن بشرى است كه از او اطاعت دارد اما به صورت عرضى و تبعى به كسانى كه به او سرسپردگى و اطاعت ندارند خير مىرساند.
همانطور كه پيامبران و كتابهاى آسمانى براى كسى كه پيروى و اطاعت پذيرى دارد شأن هدايتگرى را به صورت ذاتى و اولى دارند و براى نافرمايان به صورت تبعى و ذيلى گمراه كننده مى باشند نه آن كه نسبت به آنان قصد خير نداشته باشند.
یکنواختی یعنی طبیعی نبودن
اندازه و به مقدار بودن هر چيز در طبيعت به اين است كه فراز و نشيب و كم و زياد داشته باشد، درست مانند نوار اكوگرافى قلب سالم كه يكنواختى آن نشانهى مرگ است.
يكنواختى به معناى طبيعى نبودن است.
شعف خداوند
جایی برای یأس و بریدن وجود ندارد و هیچ گاه نباید ناامید شد. تمامی ناامیدیها از نادانی و نداشتن معرفت به نحوهٔ آفرینش پدیدهها باز میگردد. چون پدیدههای هستی وجودی سیال دارد بهیقین باید دانست که «از این ستون تا به آن ستون فرج است».
این مثل، به تعبیر آیه چنین آمده است: «لِیبْلُوَکمْ أَیکمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛ که به این معناست: ما تمامی راهکارهای موجود را به بنبست میرسانیم تا ببینیم تو چگونه خود را از این گرفتاری میرهانی و چه جوهرهای از خود نشان میدهی تا خداوند از دیدن استعداد و خردورزی نیکوترین آفریدهٔ خود به شعف آید!
دنیا؛ ظهور اسم اعظم خداوند
دنیایی که خداوند آفریده است ظهور اسم اعظم اوست ولی این زیبایی و زینت آن است که سبب غفلت آدمی میشود و این غرور دارایی و قدرت بر دنیاست که او را به عذاب مبتلا میسازد.
دنیا برای اولیای حق بهشت برینی است که ایشان خیرات و کمالات را در آن بهدست میآورند. در حقیقت، خداوند این باران گوارا را برای اولیای خود و بهخاطر ایشان آفریده است تا از طراوت خنکا، رطوبت بهجتزا و سپیدی چشمنواز آن بهره برند.
هستی و پدیدههای بینهایت
غایت زندگی بودن در راه طبیعی زندگی است و ورود به این مسیر پایان کار نیست، بلکه نقطهٔ شروع حرکت در مسیری بی انتها و بدون مقصد است و مهم بودن در این راه و حرکت در این مسیر است و رسیدن به هدفی خاص اعتبار ندارد و در راه بودن اعتبار این که راه مورد نظر به مقصدی میانجامد را ندارد.
مقصدی در زندگی نیست، جز سیر طبیعی که هرچه پیش رود در راه است و به انجام نمیرسد؛ چرا که راه بیپایان است و برای آن نمیشود هدفی و مقصدی را در نظر گرفت. برای هیچ پدیدهای ایستار و حد یقف وجود ندارد، ولی آنان که نهایت سیر پدیدهها را سکون گرفتهاند؛ به این معنا که پدیدهها با وصول به جوار حق، ساکن میشوند و به آرامش ابدی دست مییابند در اشتباه میباشند.
قدرت تبدیلپذیری پدیدهها سبب میشود نتوان نهایتی برای آنان قرار داد. هستی و پدیدههای آن آرامگاه ابدی و توقفگاه تعطیلپذیر ندارد؛ همانطور که شروعی برای هیچ پدیدهای قابل تصور نیست. خداوند با تمامی پدیدههایی که در قبضهٔ قدرت و توان خود دارد بر مسیر طبیعی خویش میباشند. این مسیر هرچه پیموده شود اول راه است. راهی که آخر ندارد و تمامی پدیدهها با رب خود همیشه در راه هستند.
كشش ناسوت
هيچ گاه براى بناى بنايى مرتفع، تنها از سيمان خالى بدون ماسه و مصالح ديگر استفاده نمى كنند كه حاصل آن ايجاد ويرانه اى ترك خورده و از هم پاشيده نباشد. طلا را نيز با عيار صد درصد به بازار نمى دهند و آن را با آلياژهاى ديگرى مخلوط مى كنند تا حالت بگيرد.
حكايت وجود اولياى خدا در ناسوت نيز اين چنين است و ناسوت هيچ گاه كثرت آنان را تحمل نمى كند. هر قرنى شايد يكى از آنان را به خود ببيند و نمى شود شمار آنان در عصرى بسيار زياد گردد مگر در زمان ظهور.
خداوند متعال مى توانست به تعداد ريگ هاى بيابان پيامبر و ولى بيافريند ولى چون ناسوت كشش اين همه معنويت را ندارد خداوند همه گونه مخلوقى در آن پديد آورده است.
ناسوت و سیستم باطنی محافظان غیبی
خداوند متعال سپاهیانی از غیب دارد که بر اساس اسباب ظاهری کار نمیکنند، بلکه جنود او از رجال غیب بوده و کارها را بدون سبب طبیعی سامان میدهند. این سپاهیان تنها برای تنبیه و عذاب کافران و بدکاران نمیباشند، بلکه آنان افزون بر این، بندگان خدا را امداد و دستگیری نیز میکنند و در انجام خوبیها مددکار آنان میشوند.
خداوند در آیهٔ زیر از این لشکریان پنهان میگوید: «وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالاْءَرْضِ، وَکانَ اللَّهُ عَزِیزا حَکیما»(. فتح / ۷)؛ و سپاهیان آسمانها و زمین از آنِ خداست و خدا همواره شکستناپذیر سنجیدهکار است.
خداوند سپاهیانی در آسمان و نیز در زمین دارد که به صورت پنهانی کار میکنند. اگر کسی بتواند خود را به این لشکریان برساند و آنان را به تسخیر خود درآورد و فرماندهی نماید، همیشه نسبت به دیگران پیشتاز میباشد و زندگی وی همچون انسانهای بدوی و اولی معمولی و ابتدایی به شکل کنونی آن نیست.
انسانهای امروزی که از این لشکریان غافل هستند مانند افراد پیادهای میباشند و در برابر، صاحب آن لشکریان همانند کسی است که پیشرفتهترین فضاپیماها را که قابلیت نشست و برخاست در هر جایی دارد در اختیار اوست.
اما این که چهطور میشود با این جنود ارتباط برقرار کرد و آنها را تسخیر نمود باید در جای دیگری سخن گفت. کسی که چنین لشکریانی را در اختیار دارد قوت قلب دارد بهگونهای که باج به فلک هم نمیدهد و با اقتدار زندگی میکند تا چه رسد به صاحبمنصبان ضعیف النفس درگیر دنیا و ظواهر ناسوت.
هر ذرهای حتی یک تار مو برای خود محافظان و نگاهبانانی دارد
روزگار حاضر دورهٔ انسانهای عقب مانده و بدوی است که خود سر کار میروند و تلاش میکنند بدون آن که بتوانند طبیعت را در خدمت خویش گیرند.
کشاورزی آنان با آن که گفته میشود صنعتی است اما در دید کسیکه آن لشکریان را در اختیار دارد از جوامع عقب مانده دانسته میشود. در آن کشاورزی کسی به خاک دست نمیزند و مهندس آن نیز کارگری نمیکند. علم آینده راه تسخیر این لشکریان را به بشر مینمایاند.
خداوند متعال برای ذرهٔ ذرهٔ هر پدیدهای نگاهبانان و محافظانی قرار داده. گویی شمار محافظان بیش از پدیدههاست. این نگاهبانان از طرف پروردگار لحظه به لحظه به صورت اکیپی برای محفاظت فرستاده میشود. هر ذرهای حتی یک تار مو برای خود محافظان و نگاهبانانی دارد.
عجیب این است که انسان با وجود اینهمه محافظان امنیتی، همواره ترس به دل راه میدهد. اولیای خدا به هنگام شهادت در دست حافظان خود هستند که شهید میشوند. آنان گاهی حفظ میکنند و گاهی نه و مانند چراغی که خاموش و روشن میشود، رفتار مینمایند.
تاثیر اراده و اختیار آدمی در همه چیز و تاثیر همه چیز و هستی بر آدمی
باید توجه داشت همهٔ هستی مکانیکوار میچرخد و مشکلات آن بر اساس نظمی تعیین شده است. اراده و اختیار آدمی در همه چیز و همه چیز در عالم هستی و نیز بر آدمی تاثیر میگذارد.
عالم بهطور سیستماتیک و اتوماتیکوار حفاظت میشود. البته چنین عقیدهای برای افراد ساده ممکن است با مانیفست مادهگرایان کمونیستی اشتباه شود و آنان را به گمراهی بکشاند.
برخی نیز از هر گونه تلاشی خودداری میکنند و تنبل، کند، راکد و در نتیجه فسیل میشوند. بخشی از رشد امروزهٔ کشورهای غربی به خاطر این است که تنها تکیهگاه انسان را انسان میدانند و به امور غیبی و معنوی و نذر و نیاز در این راستا اهمیتی نمیدهند و آن را فلسفه به معنای در برابر علم میخوانند و سستی و تنبلی را به معنای عقب افتادن و ضعیف شدن خود میدانند.
سیستمهای مذهبی گاه به سستیهای فراوانی مبتلا میگردند چرا که تکیهگاه خود را خداوند میدانند و نه خود صرف. روشن است فرهنگی که انسان را به سوی سستی سوق میدهد، نمیتواند فرهنگ الهی و دینی باشد و ضعفها برآمده از فرایند کوتاهیهای خود انسان است و چنین اموری پیآمدی جز دوری از خداوند نیز ندارد.
اولیای خدا حافظان خود را میبینند
اولیای خدا حافظان خود را میبینند، ولی هیچگاه در انجام وظیفهای که دارند سستی و کاهلی نمیکنند. آنان چون محافظان خود را میبینند دل شیر دارند، ترسی به دل راه نمیدهد و به دل ناامنیها و مشکلات میزنند.
خداوند آفریدهای به عظمت و بزرگی انسان ندارد. این انسان دوپاست که محافظان، شاهدان، مراقبان و گواهانی از فرشتگان دارد اما او چنان توانی دارد که از تمامی سیستمهای کنترلی خارج میشود، بند را پاره میکند و به میل خود رفتار مینماید اما انسان غافل است از آن که نمیشود از خداوند فرار کرد. او در حالی برای فرار تلاش میکند که متوجه نیست خداوند بر تمامی عالم ربوبیت دارد و چیزی از احاطهٔ او بیرون نیست.
اگر از آنان پرسیده شود روزی دهندهٔ شما کیست، تذکر و التفات مییابند و میگویند خداست: «فَسَیقُولُونَ اللَّهُ» یونس / ۳۱؛ بعد از تذکر خواهد گفت: «خدا» اما به هنگام فرار به آن توجه ندارد. انسان بزرگترین پدیدهٔ هستی است که کسی غیر از خدا نمیتواند جلودار وی شود.
ریزش رزق ناسوت از متافیزیک
«وَجَعَلْنَا لَکمْ فِیهَا مَعَایشَ وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِینَ» (حجر / ۲۰).
ـ و برای شما و هر کس که شما روزیدهنده او نیستید، در آن وسایل (نیازهای) زندگی قرار دادیم.
خداوند برای هر کسی رزقی در زمین قرار داده است و عموم انسان ها دارای رزق و قدرت تامین نیازهای خود آفریده شدهاند. خداوند روزی انسان، خانواده و کسانی را که وی متکفل روزی آنان نیست در این زمین قرار داده است. البته روزی به خوراکیها انحصار ندارد و تمامی نیازهای زندگی را در بر میگیرد.
ماده اصلی و خزینه هر چیزی که بر عالم ناسوت فرود میآید نزد خداست و خداوند آن را به اندازه میفرستد تا اسراف و اجحاف پیش نیاید و انسان به مشکلی گرفتار نشود. خداوند رزق آیندگان را برای امروزیان نمیفرستد و امروزیان خود باید از رزقی که خداوند برای آنان فرستاده است بهره برند.
خزائن ناسوت در عوالمی تجردی قرار دارد و از عالم لوح، قلم، محو، اثبات، عرش تا کرسی است که پیش از ناسوت است و تمامی قرب به حق دارند. باید توجه داشت آنچه از این عوالم میآید تنها رزق مادی نیست، بلکه زیبایی، هنر، صفا، کمال، محبت، عشق و معرفت نیز از آن عوالم برای بشر نازل میشود.
آیه زیر نیز توصیه مینماید از رزق خود بهروز استفاده نمایید: «وَابْتَغِ فِیمَا آَتَاک اللَّهُ الدَّارَ الاْآَخِرَهَ وَلاَ تَنْسَ نَصِیبَک مِنَ الدُّنْیا وَاَحْسِنْ کمَا اَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیک وَلاَ تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الاْءَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یحِبُّ الْمُفْسِدِینَ»؛ و با آنچه خدایت داده سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و همچنانکه خدا به تو نیکی کرده است، نیکی کن و در زمین فساد مجوی، که خدا فسادگران را دوست نمیدارد.