رابطه نگاه سالم و حور العین

 

 «من نظر إلی إمرأة فرفع بصره إلی السماء أو غضّ بصره لم یرتد إلیه بصره حتّی یزوّجه اللّه من الحور العین»(۱).

هر کس زنی را ببیند و به آسمان بنگرد یا چشم خویش را خیره نسازد و نگاه خویش را کوتاه نماید، پیش از آن که چشم به حالت عادی باز گردد، خداوند حور العینی را به ازدواج او در خواهد آورد.

 

برخی از نکات روایت، به اختصار ذکر می‌گردد:

یکم ـ چگونه است که فرد پیش از این که دید خود را کوتاه نماید، خداوند حوریه‌ای را به تزویج او درمی‌آورد و این حواله را به قیامت نمی‌اندازد.

دوم ـ نسخه‌ای که در روایت پیچیده شده است، برای کسانی است که نوعی بیماری در این زمینه دارند. وقتی فرد بیمار به زنی نگاه می‌کند و می‌داند که مشکل پیدا می‌کند، نباید خیره بنگرد یا باید سر خویش را برگرداند یا به آسمان بنگرد؛ چرا که نگاه، او را گرفتار می‌کند، از این رو، باید اکنون اراده داشته باشد که آلوده نشود. حال برای این که اراده‌اش تقویت شود، خداوند به او وعده حورالعین می‌دهد.

سوم ـ اگر این نسخه برای افراد بیمار باشد، پس افرادی که چنین نیستند و ضرری هم برایشان ندارد، می‌توانند نگاه کنند.

وعده حورالعین برای این است که فرد اراده کرده است فاسد نشود و گناه نکند و شخص زجر کشیده و دندان روی جگر گذاشته است و هر چیزی در این عالم نیز حساب و کتاب خود را دارد.

البته باید بگوییم وعده خداوند نسیه نیست و نباید همواره هر وعده‌ای را به قیامت حواله نمود. وقتی که این شخص، چشم خویش را خیره نساخته است، خداوند کریم، صفای باطنی در دلش قرار می‌دهد که همان حور العین است و در واقع، خودِ لذت ترک گناه، همان حور العین است؛ زیرا کسی که اراده ندارد، نمی‌تواند چشم را خیره نسازد و دید خود را کوتاه نماید و وقتی که نگاه می‌کند، نجاست‌خوار است؛ ولی وقتی دریافت که ممکن است در نگاه ضعیف یا غیر عادی باشد یا آن زن، غیر عادی باشد، نباید بگوید که نگاه اول ایراد ندارد؛ بلکه به محض خطر، باید روبرگرداند که صفای باطنش از دست نرود؛ بنابراین، حور العینی که به او می‌دهند، همان صفای باطن است، اگر آن را نگاه دارد و آن را از دست ندهد. البته داشتن صفای باطن در دنیا، هزاران حورالعین آخرتی را نصیب فرد می‌سازد و وعده آخرتی این روایات، محفوظ است. نباید دین و شریعت را همواره بدهکار و وعده‌های آن را نسیه حساب کرد. صفای باطن، خود نطفه حوریه است و همین است که حوریه می‌شود و عمل است که بهشت را برای ما می‌سازد؛ زیرا « لَیسَ لِلاْءِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَی»(۲)؛ این خود فرد است که بهشت را می‌سازد. دین به او سفارش می‌کند که چشم خویش را خیره مساز و نگاهت را کوتاه ساز و حوریه بساز که از دنیا تا قیامت همراه تو باشد که اگر رو برنگردانی، جهنم درست می‌کنی.

صفای باطنی هم که می‌گوییم حوریه است ـ نمود تجسمی آن در بهشت است؛ ولی حورالعینِ آن جا یک‌دهم صفای باطنِ این‌جا لذت ندارد و به‌طور اساسی، صفای آخرت، در حد این گونه صفاهای دنیوی نیست؛ چرا که صفای آخرت، معلول همین صفای در دنیاست. از همین روست که بهشتِ امیرمؤمنان علیه‌السلام در دنیاست و در آخرت ممکن است بسیاری از بهشت خویش را به این و آن بذل و بخشش نماید؛ چرا که می‌گوید: اگر بهشت من این است، من آن را در دنیا گذرانده‌ام و آمدن من به آخرت، برای غیر این است. آن‌جاست که می‌بینیم حضرت به غیر از جنات عدن و بالاتر از آن، راضی نمی‌شود.

کلام شارع در باب نظر، هم‌چون کسی است که به مردمان می‌گوید: به دریا بروید و هر جا که احساس کردید زیر پایتان خالی می‌شود، برگردید؛ وگرنه غرق می‌شوید. این ارشاد عقلایی است، نه تعبد شرعی.

________________________________

۱٫ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص ۱۳۹، ح ۹٫

۲٫ نجم / ۳۹٫

مطالب مرتبط