نکوهش حسادت و طمع توسط ابلیس
ابلیس به حضرت نوح علیه السلام می گوید: مواظب باش حسادت در جانت نیفتد و نیز از حرص و زیادهخواهی بپرهیز که دیدی حرص بر سر آدم چه آورد؟
وقتی طوفان متلاطم نوح فروکش کرد و همهٔ مردم جز اندکی به نفرین حضرت نوح علیهالسلام نابود شدند، حضرت نوح از کشتی خود پایین آمد؛ در حالی که هیچ کسی از کافران باقی نمانده بود و همه در آن طوفان به هلاکت رسیده بودند. در این هنگام، ابلیس که رئیس شیاطین است به حضور حضرت نوح علیهالسلام آمد و به وی گفت: شما زحمت مرا کم کردی، خیلی خوب کاری کردی، هیچکس به قدر تو ای نوح پیامبر بر گردن من منت نگذاشته و لطف و کرم نکرده است.
تو مردم را نفرین کردی، همه نابود شدند و من نیز راحت و شادمان شدم. من باید یکی یکی آنان را در گمراهی نگاه میداشتم و به آنان محبت میکردم تا بیایمان از دنیا روند ولی تو به حمد الهی همه را به آب دادی و مرا راحت کردی، منت بر گردن من گذاشتی، به من لطف کردی، از این رو میخواهم به تو لطفی نمایم.
باید دانست لسان نوح در نفرین خود از لسان شیطان شدیدتر است. حضرت نوح علیهالسلام در نفرین خود میفرماید: «لا تدع من الکافرین دیارا» و ابلیس آنان را از فساق میخواند و نه از کافران. ما از کلمات و الفاظی که پیامبران در سخنان خود به کار میبرند به مقامات آنان میتوانیم دست بیابیم. حضرت نوح علیهالسلام بر مردم خود سخت گرفت و از آنان به کافران یاد نمود. شیطان در برابر این خواستهٔ پیامبر الهی که آن را منتی بر خود میداند گفت: تو به من لطف کردی و من میخواهم به تو لطفی نمایم.
باید دانست ابلیس در این گفتهٔ خود که میخواهم به تو لطفی نمایم، راستی و صداقت داشت. ابلیس صراحت لهجه دارد و نفاقی در او نیست. شیطان با صداقت تمام از حضرت نوح علیهالسلام تشکر میکند و او را بهراستی نصیحت مینماید. آدمی باید از این ماجراها و از شیطان عبرت بگیرد. فردای قیامت شیطان میتواند به انسان بگوید من شما را نصیحت کردم ولی شما گوش ندادید، من به پدر شما آدم و به عموی شما نوح گفتم؛ چرا به آن بیاعتنا بودید. من همانطور که وسوسه داشتم خیرخواهی نیز داشتهام.
همچنین شیطان جرأت فراوانی دارد؛ بهگونهای که در برابر خداوند میایستد. شیطان موجودی عظیم و بزرگ است. ما تا شیطان را نشناسیم نمیتوانیم خدا را بشناسیم و اگر شیطان را نشناسیم نمیتوانیم ایمان داشته باشیم. متأسفانه ما دشمنی چون ابلیس را ضعیف میگیریم. به قول آقا محمد خان قاجار: هر وقت دشمن را دستکم گرفتم شکست خوردم. ما شیطان را دستکم میگیریم، از این رو در کارهای خود ناتوانیم و در برابر شیطان تاب مقاومت نداریم.
چنین شیطانی میخواهد پندی را به عنوان لطف به حضرت نوح علیهالسلام عرضه دارد. وی میگوید آمدهام تا به تو دو درس دهم: یکی آنکه مواظب باش حسد در جانت نیفتد؛ چرا که من از حسادت بود که بدبخت و بیچاره شدم. من به آدم حسادت کردم که از درگاه الهی رانده شدم. و دو دیگر اینکه از حرص و زیادهخواهی بپرهیز. دلیل من آن است که دیدی حرص بر سر آدم چه آورد؟ شیطان با صراحت تمام با نوح سخن میگوید و درست هم میگوید و برای وی دلیل نیز میآورد. حرص و حسد برای دو فرد بزرگ؛ یعنی شیطان و حضرت آدم علیهالسلام مشکلات فراوانی ایجاد کرد.