ارزش یک زن و حفظ عصمت و طهارت و ارزش ذات زنانه او، به یکهشناسی وی است.
زن اگر یکهشناس نباشد دیگر برای شوهر خود زن نیست و تعين زنانه و خصلت زن بودن خود را از دست میدهد.
زن اگر یکهشناس نباشد، هوس های نفسانی و شیطانی بر او چیرگی مییابد و در پی آن میرود تا طمع هوس خواهی خود را ارضا کند؛ در حالی که یکهشناسی، زن را منحصر به شوهر خود می سازد و سبب بروز محبت و پدیداری عشق میان زن و شوهر میشود. بدترین عیب و بیماری زن و مرض او، داشتن عَرض و غرض و یکهشناس نبودن است. یکهشناسی زن و شوهر را به عشق می رساند. در بهشت همسران با هم زیر سایههای درختان مینشینند و به عشقورزی مشغول میشوند: «هُمْ وَاَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلاَلٍ عَلَی الاْءَرَائِک مُتَّکوُونَ»؛ آنها با همسرانشان در زیر سایهها بر تختها تکیه میزنند.
این آیه از بهشتیانی میگوید که با همسران خود در زیر سایه و بر روی تختها تکیه میدهند. گویا شهوتهای این بهشتیان عشق است که از درهمآمیزی و نزدیکی آنان که کاری حیوانی است نمیگوید.
در وصف زنان بهشتی نیز آمده است: «وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطرفِ عِینٌ»؛ و نزدشان دلبرانی فروهشته نگاه و فراخ دیده باشند. این زنان «قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ»؛ یعنی یکهبین هستند و نه هرزه تا همواره به این و آن نگاه کنند. بنابراین صافی و روشن میباشند: «کاَنَّهُنَّ بَیضٌ مَکنُونٌ»؛ از شدت سپیدی، گویی تخم شترمرغ زیر پرند. آنان از صفا و زیبایی مانند تخم شترمرغ پنهان شده میمانند. تخم شترمرغ وقتی برای جوجه شدن زیر آن گذارده میشود چون آفتاب نمیخورد و از گرد و غبار به دور است صاف، زیبا و شفاف میشود. آنچه در این آیه بیشتر قابل توجه است مثالی است که آمده است.