رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: بر پدر و مادر در مهربانی و احسان بر فرزند خود و عاق نشدن همان اموری لازم است که بر فرزند ضروری است در صورتی که فرزند آنان صالح و درستکار باشد.
بیان: در قرآن کریم آیهٔ شریفهٔ: «وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانا، إِمَّا یبْلُغَنَّ عِنْدَک الْکبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کلاَهُمَا فَلاَ تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ، وَلاَ تَنْهَرْهُمَا، وَقُلْ لَهُمَا قَوْلاً کرِیما»؛ بر حسن رابطه با پدر و مادر دلالت دارد و انسان نباید کوچکترین بیحرمتی نسبت به آنان داشته باشد، اما آیا این رابطه یک سویه است یا متقابل میباشد؟ آیا پدر و مادر میتوانند به فرزند خود توهین نمایند یا حرمت او را پاس ندارند؟ درست است که فرزند ناخلف میتواند عاق پدر و مادر خود شود، آیا در صورتی که پدر و مادر حقوق فرزند را رعایت نکنند، میشود عاق فرزند شوند؟ در مورد همسر نیز همین گونه است؟
روایت حاضر رابطهٔ متقابل فرزند و پدر و مادر را بیان میدارد و میگوید این رابطه دو سویه است و هیچ کدام نباید به دیگری نازکتر از گل بگوید و کمترین بیحرمتی داشته باشد. درست است که میشود فرزند بدکردار را عاق نمود اما اگر پدر و مادر با فرزندی صالح ناسازگاری داشته باشند؛ فرزندی خوب و مؤمن که سخن و گفته و ادعای وی نیز درست است، چنین فرزندی میتواند پدر و مادر را عاق کند؛ یعنی از آنان ناراضی باشد، شکایت داشته باشد و چه بسا آنان را نفرین کند؛ زیرا چنین پدر و مادری در حق فرزند کوتاهی کرده و به خود بیش از فرزند اهمیت دادهاند و در صورتی که عاق فرزند شوند، به سبب کوتاهیهایی که در حق وی داشتهاند از عمر آنان کاسته میگردد.
در صورتی که فرزند تقصیری نداشته باشد و در روندی سالم سخنی درست و منطقی میگوید، همانطور که پدر و مادر فرزند خود را عاق میکنند، فرزند نیز میتواند آنان را عاق کند و این حق برای فرزند وجود دارد.
پدر و مادر نباید در حق فرزند کوتاهی داشته باشند، به او بیاحترامی، تندی و جسارت کنند. فرزند حامی پدر و مادر است و فرزندان هستند که از بزرگترها دستگیری دارند. کسی که فرزندان چندانی ندارد، پشتش ضعیف است و آفت و آسیب زیادی به وی وارد میشود.
پدر و مادر بر فرزندان خود منتی ندارند و نمیتوانند بگویند ما شما را به دنیا آوردهایم و بزرگ کردهایم. مگر این فرزند از شما خواسته است که او را به دنیا آورید؟ البته حرمت پدر و مادر بسیار مهم است ولی این روایت بیان میدارد فرزندان نیز حقوقی دارند. پدر و مادر هر دو همانطور که حرمت دارند تکلیف نیز دارند و همانطور که میتوانند عاق کنند عاق نیز میشوند. پدر و مادر میتوانند نفرین کنند اما اگر فرزند بد و ناخلف شود مردم پدر و مادر وی را لعن میکنند و پدر و مادر عاق میشوند. فرزند نیز حقی دارد که بر اساس آن میتواند پدر و مادر را نفرین و حتی عاق کند و بگوید از آنان راضی نیستم.
مرد اگر نانی به خانه میبرد و کار میکند، نباید منت آن را بر خانواده داشته باشد و نگوید من از صبح تا شب زحمت میکشم و برای شما نان درمیآورم؛ زیرا نانی که وی به خانه میآورد صدقه سر وی میشود و او را از بلایا دور میدارد.
زن و فرزندی که نانخور مرد هستند مایهٔ پشت گرمی وی میباشند و بلایا را از او دفع میکنند و اگر کسی در دل این معنا را بیابد که من خانوادهام را اداره میکنم، شرک است.
خداوند به خاطر زن و فرزند است که به وی همت، عقل، کار و کاسبی داده است. خدا میتوانست مرد را عاجز کند؛ همانطور که بسیاری یا کار ندارند یا از انجام کار ناتوان میباشند. هیچ گاه نباید در خانه نسبت به زن و فرزند یا پدر و مادری که نانخور آدمی هستند به ذهن انسان آید که من آنان را اداره میکنم؛ زیرا آنان هستند که به مرد قوت و قدرت میدهند تا او بتواند کار کند و اگر آنان نباشند موتور حرکت انسان برای زندگی شارژ نمیگردد و برای همین است که افراد تنها به صورت نوعی افسرده و پژمرده میباشند. خداوند به خاطر زن و فرزند است که به مرد خرد زندگی و اندیشه و نیز توان و نیرو میدهد که میتواند هرچند با زحمت، نان آنان را فراهم کند.
———————————————————————–
۱٫ شیخ صدوق، الخصال، ص ۵۵٫