اگر کسی برای خود یا مردم کار کند «خدمت» است و چنانچه کار را برای خدا میآورد، «عبادت» است.
خانمهایی که در خانه کار میکنند و جارو و شستوشو دارند و غذا طبخ میکنند، اگر برای خدا کار کنند زن عاقلی هستند و میزان فهم آنان بالاست اما اگر برای زندگی کار میکنند «آبروداری» است و چنانچه برای شوهر کار میکنند، «وفاداری» به شوهر و «جوانمردی» است و در صورتی که برای خدا کار میکنند؛ هرچند کار شوهر را انجام میدهد «بندگی» و «عبادت» است.
اگر زن غذا را با قصد قربت درست کند مثل بانویی است که در سجاده نماز میگزارد ولی اگر قصد قربت نباشد؛ هرچند در سجاده ساعتها در سجده باشد یا برای احترام به شوهر، برای زندگی خود، و برای حفظ شخصیت خود باشد عبادت نیست، اگرچه در صورتی که کارهای خانه را انجام دهد و قصد قربت ننماید دستکم خدمت نمودهاست. سلام به شوهر و بوسه پر مهر به او در صورتی که با قصد قربت باشد همانند عبادات است.
روایت میفرماید: عاقل برای غیر خدا کار نمیکند؛ یعنی برای خود، برای مردم یا برای خدمت یا آبروداری کار نمیکند، بلکه کار او برای خداست و در این صورت تمامی آن را به ضمیمه «عزت» و «سرافرازی» با خود دارد.
آبی که در رودخانه پیش میرود تا به دریا برسد نمیخواهد درختان و گیاهان را سیراب سازد بلکه تنها میخواهد به دریا رود.
آب در پی دریاست و نه به دنبال سیراب کردن زمین، اگرچه در عمل، زمین نیز از آن سیراب میشود. عاقل نیز فقط خدا را میخواهد و کار غیر خدایی نمیکند و خدمت او به مردم نیز تنها برای خداست همانگونه که عبادت او فقط برای خداست.
خداوند به انسان توفیق دهد و صفایی به او عنایت کند که وقتی درس، عمل، عبادت، کار و خدمتی دارد و یا هزینه همسر و فرزند خود را تأمین میکند یا زن در خانه به شوهر و فرزندان خود خدمت میکند بگوید: خدایا، چون تو گفتی کار کن و با بندگان که عیال من هستند مهربان و عطوف باشید، چنین میکنم وگرنه من جز تو نمیشناسم.
وقتی کار برای خدا باشد عشق و محبت او به دیگران و به همسر و فرزند نیز بیشتر میشود. عشق به خدا چیزی جز خدا را در دل باقی نمیگذارد و جز خدا را در قصد نمیآورد. این کار عقل است. اولیای الهی جز برای خدا کار نمیکنند و طمع و چشمداشتی نیز در کار خود ندارند.