انسان باید همانند نیروهای اطلاعاتی باشد که چنان در این زمینه آموزش می‌بینند که اگر زن و شوهری هر دو به سرویس‌های جاسوسی وابسته‌باشند، با آن که سال‌ها با هم زندگی می‌کنند اما هیچ یک از حال دیگری باخبر نمی‌گردد و حیثیت شغلی هم‌دیگر را نمی‌دانند. چنین افرادی هستند که برای عرفان مناسب می‌باشند. مهم‌ترین مانع برای اساتید سلوک نیز همین است که شاگردان خود را در این ناحیه ضعیف می‌بینند. آنان به بهانه رفاقت و دوستی یا همسری، هر چیزی را به دیگری می‌گویند در حالی که عرفان چنین احساساتی را بر نمی‌تابد و انسان‌هایی استوار و محکم می‌خواهد که رفاقت با خداوند را به رفاقت با کسی نمی‌فروشند. او باید همسر خود را نامحرم‌ترین فرد به خود در این زمینه بداند. البته عرض نمودم باید حیثیات را رعایت نمود و وقتی از عرفان خارج شد، باید خود را خالی نمود و شوهری پر مهر و رفیقی مطمئن برای همسر خود بود و امور منزل و زندگی را با سیر و سلوک خلط ننمود. زن نباید بر مشکلات مردِ خود، آگاه شود وگرنه دید وی نسبت به مرد منفی می‌شود و در جایی که شوهر به مهر و عاطفه او نیاز دارد، مشکلاتی که به عنوان درددل به این سنگ صبور گفته‌است بسان گرزی آتشین بر سر او فرودمی‌آورد و بر ریش دل او زخمی کاری می‌زند. مرد باید مرد باشد و تنها تکیه‌گاه او در مشکلات، خودش باشد و با باری از مشکلات، بر دیگری تکیه ندهد که پناهگاه مطمئنی جز خداوند و اولیای او بر زمین ناسوت نمی‌باشد.

البته مرد باید نسبت به همسر خود رفیق باشد به این گونه که سختی‌های کار خود را برای وی نگوید، بلکه این موفقیت‌ها و پیروزی‌هاست که باید به او گفته شود و در رفاقت و دوستی باید مواهب را به آنان داد و نه مصایب را، وگرنه طبع لطیف آنان را در بار سنگین سختی‌ها به صعوبت و خشونت گرایش خواهد داد. سختی‌ها و مصایب را باید برای خود نگاه داشت و شادی‌ها را با همسر و فرزندان تقسیم نمود.

مطالب مرتبط