جامعه زنان ما درگیر پیرایهها و سنتهای غلطی میباشد که اساس دینی و اسلامی ندارد.
نمونهای از آن این است که دختر به خواستگاری پسر نمیرود و باید در منزل به انتظار بنشیند تا پسری از او خواستگاری کند. خواستگاری حتی در معنای لغوی آن میتواند از ناحیه زن شکل گیرد که ما آن را در کتاب «زن؛ مظلوم همیشه تاریخ» توضیح دادهایم و گفتهایم دختری که میبیند با پسری تفاهم دارد میتواند خود را بر او عرضه نماید و از او خواستگاری کند و هیچ دلیل شرعی بر منع آن در دست نداریم و تنها سنتی اجتماعی است که این حق را در پسر منحصر گذاشته است و ما چنین سنتی را طاغوتی میدانیم.
اگر مردها به خواستگاری روند باید چنین باشد که عفاف نداشته باشند و پررو باشند، چرا که در خواستگاری نه تنها در عرضه خود میان دختر و پسر تفاوتی نیست، بلکه در فرهنگ دینی ما در عقد ازدواج، این دختر است که طرف ایجاب است و مرد نقش قبول و پذیرش را دارد. این سنت اجتماعی که فقط پسرها به خواستگاری دخترها میروند نه دینی است و نه علمی و ما آن را در کتاب «زن؛ مظلوم همیشه تاریخ» توضیح دادهایم و آنچه دهخدا در معناشناسی این واژه آورده است اشتباه میباشد.
خواستگاری تنها یک پیشنهاد و گفتمان ابتدایی نسبت به آینده و زندگی مشترک است که میتواند در نهایت به چنین جزم و طلبی از دو طرف منجر گردد؛ همانطور که ممکن است هیچ تفاهم یا توافقی به دست نیاید و ازدواجی انجام نپذیرد، ولی خواستگاری در هر صورت محقق گردیده است.
معنای صحیح خواستگاری، اقدام یک جانبه از سوی مرد یا طلب و درخواست جدی نسبت به ازدواج از جانب مرد یا زن نیست؛ زیرا خواستگاری در حقیقت تنها پیشنهادی ابتدایی از جانب مرد یا زن و گفتمانی دو جانبه جهت تحصیل اطمینان نسبت به تشکیل زندگی مشترک و ازدواج میان مرد و زن در آینده است.
برداشتهایی از این قبیل که مرد واگذاری نفس زن را به خود درخواست میکند یا یک جانبه بودن این امر نسبت به مرد، گذشته از آن که هیچ اساس علمی، ادبی، دینی و فلسفی ندارد، خلاف معنا و مفهوم آن میباشد و چنین برداشتهایی اضافه بر آن که معنای صحیح خواستگاری را مخدوش میسازد، ملاک عقلایی ندارد، بلکه انحراف، زیانباری و بدآموزیهای فراوانی؛ مانند: حسرت، حرمان، تحقیر، طمعپذیری و کم خویشتنبینی در مقابل مرد را برای زن به دنبال دارد.