گاهی آنچه منفعت پنداشتهمیشود خسارت و گاهی آنچه خسارت دیدهمیشود منفعت است. انسان باید خدا را مسبب بداند و اگر سبب خداست هر چه پیش آید خوش آید و لطف است، حتی اگر در نظر ما خسارت باشد.
گاهی کسی ضعف ایمان دارد و خداوند برای آنکه سختیهای وی در برزخ کاستهشود زنی بد را بر او مسلطمیسازد تا انواع عذابهای دنیوی را بر او واردآورد؛ همانند کسی که ضعف اعصاب دارد و از بیخوابی رنج میبرد. زن خوب میتواند مؤمنی را به غفلت دچارسازد و زن و دنیا جای خدا یا پدر و مادر را در دل او پر میکند. بدیهای زن گاه لطفی است که بر بنده مؤمن واردمیشود. گاهی در روز قیامت، یک زن میتواند مدعی شود من هر چند بد بودم و بدیهای من بندهای مؤمن را آزرده و مستحق عذاب هستم اما باید این را ملاحظه نمایید که بدیهای من باعث هدایت او شدهاست و باید اجر من به این مقدار محفوظ باشد چرا که اگر من زن آنتیک و شگرفی برای این فرد بودم او اهل دنیا میشد و به هر حرامی دست مییازید. اینگونه است که انسان اگر همسر وی به او بدی نمود، باید باز گردد و دست او را ببوسد و از او تشکر نماید که باعث خیر وی شدهاست. خداوند گاهی بهگونهای به انسان واردمیشود که آدمی از آن راضی نیست. البته خداوند با این مسایل، بندههای خود را امتحان میکند تا ببیند آنان چه مقدار او را پذیرفته و قبول دارند.