هرکس شیره جان کسی را که نزدیک اوست میخورد و این رابطه دو جانبه میباشد. شوهر شیره جان زن و زن شیره جان شوهر را میخورد. پدر و مادر نیز شیره جان فرزند را میخورند و فرزند شیره جان پدر و مادر را میخورد. گل شیره خاک را به خود میگیرد و خاک شیره گل (شیره گل عطری است که از طرف گل به خاک منتقل میشود). دانشآموز شیره معلم که علم باشد را میکشد و معلم شیره دانشآموز که توان و نیرو و جوانی اوست را میگیرد. تاجر شیره دولت را میکشد و دولت شیره آنها را. شهرداری شیره دستفروش و دستفروش شیره شهرداری را میکشد. همه عالم در این تقابل و رابطه دو سویه وجوددارد.
به تعبیر بهتر باید گفت عالم کارخانه شیرهکشی کامل است و هر دو شیء یا فرد که کنار هم بیایند شیره یکدیگر را میگیرند و به هیچ کس ظلم نمیشود؛ مگر اینکه شیره نداشتهباشند که پس دهند و فقط مثل زالو خورنده باشند و استفادهای ندهند؛ اگرچه این استفاده ندادن به ضرر خود اوست و در شیرهکشی هر کس دیگری را متهم میکند، زن شوهر را که تو توجه به من نمیکنی؛ چرا که شیره مرد برای زن قابل توجهاست و آن را میخواهد و مرد نیز به زن اعتراض میکند که تو خوشامدگویی نکردی و بهانههای دیگر؛ چرا که شیره زن نیز محبت به شوهر است و این اعتراضها مشکلآفرین میگردد و میتواند شیره دادن هر کسی را قطع کند.