زندگی خانوادگی با آن که نقطه متوسط در زندگی آدمی است، ولی شیرین‌ترین موضع زندگی است، بلکه غرض از زندگی فردی و اجتماعی، همان زندگی خانوادگی است. کام زندگی در خانواده است و زندگی خانوادگی غایت و نهایت وحدت ارتباط فرد با اجتماع می‌باشد؛ زیرا زندگی خانوادگی نه به تمام معنا فردی است و نه اجتماع صرف است، بلکه حقیقت فرد و اجتماع است که در زندگی خانوادگی شکل‌می‌یابد.

بدون خانواده و منزل، فرد ارزش انسانی ندارد و تمام زحمات فردی و اجتماعی وی به نوعی بیهوده‌است. ارتباط کامل و وحدت تمام بر اساس محبت و ایثار در خانواده شکل‌می‌گیرد و آدمی خود را در جمع آشنامی‌یابد.

در اجتماع کوچک آدمی، برای بقای شخص و نوع خود، هر فرد محتاج به منزل و تشکیل خانواده است؛ چون انسان در رابطه با غذا، لباس و نوع زندگی غیر از حیوانات است و روش زندگی او با حیوانات بسیار تفاوت دارد؛ از این رو، اقتضای حکمت طبیعی عالم ایجاب‌می‌کند که آدمی تشکیل خانواده دهد و هرکس برای خود جفت و زوجی مناسب انتخاب نماید و صاحب فرزندانی شود. بر این اساس، آدمی به صورت قهری نیازمند امکانات است و برای فراهم آوردن آن، اقتصاد و سرمایه و شؤون دیگر زندگی را لازم دارد؛ پس ارکان اصلی خانواده‌ای کامل، پنج پایه است: پدر، مادر، فرزند، امکانات و سرمایه.

ابتدا سرپرست منزل باید قدرت و لیاقت اداره زندگی را داشته‌باشد وگرنه صلاحیت ازدواج ندارد. خانه باید رئیس داشته‌باشد و اوست که باید حساب دخل و خرج و حفظ زیادی مال را بنماید.

علّت احتیاج به سرمایه، ابتدا حفظ زندگی شخصی و سپس بقای نوع آدمی است؛ نه فقط برای به دست آوردن زیبایی‌ها و زیاد کردن مال و منال. اگرچه این امور ممکن است تا حدی شایستگی‌های محدود پیداکند، ولی می‌تواند زیان‌باری‌های فردی و عمومی داشته‌باشد.

مرد باید نسبت به زن سه برخورد اساسی داشته‌باشد: هیبت، کرامت، شغل، امکانات و تربیت فرزند. امکانات از ضروری‌ترین امور است. تربیت اولاد از انتخاب نام نیک و تربیت صحیح تا استقلال و ازدواج فرزندان می‌تواند ادامه‌داشته‌باشد.

زندگی اجتماعی اوج قله انبساط و شکوفایی فرد است. در این مرحله، فرد در چهره‌ای گسترده خود را می‌یابد و توانمندی‌های خود را در معرض دید همگان قرارمی‌دهد و مقایسه‌های گوناگونی نسبت به خود و دیگران ارایه‌می‌دهد.

خانواده باید نسبت به زندگی زنان توجه ویژه‌ای مبذول دارد؛ چون هر گونه افراط و تفریطی در این زمینه مشکلات غیر قابل جبرانی برای زن و اجتماع به‌وجودمی‌آورد. باید زن مسلمان در جامعه اسلامی بتواند آزادانه رفت و آمد کند و در همه نیازمندی‌های مخصوص به خود همانند پزشکی، فروشندگی و استادی خودکفا باشند و نیازمند مردان نباشند. شرایط زندگی باید به گونه‌ای برای زنان فراهم باشد که نیازمند کارهای سخت و طاقت‌فرسا و طولانی مدت نباشند؛ زیرا چنین کارهایی شادابی و طراوت و زیبایی زن را به سرعت از بین‌می‌برد و اگر در جامعه‌ای زنان بدین گونه زندگی کنند، مشکلات بسیار زیادی برای خود، فرزندان، شوهر و اجتماع به‌وجودخواهندآورد.

بنابراین، باید در جامعه اسلامی به زندگی عمومی و خصوصی زن اهمیت ویژه‌ای داده‌شود تا بتواند در کمال آزادی و عفاف و شادابی به زندگی خود ادامه‌دهد.

مطالب مرتبط