کسی که به همسر خود با توجه به وجود شواهد و قراین معقول شک یافتهاست و با خود فکر میکند که زن در خفا و پنهانی به او خیانت میکند، میتواند برای حفظ ناموس و آبروی خود و سلامت زندگی و جهت دفع توهمات، به هر گونهای که میتواند رفع مشکل نماید؛ خواه با گوش فرا دادن به مکالمات تلفنی همسرش با دیگران یا ضبط مکالمات در صورت لزوم ـ برای سند سازی جهت اصلاح زن ـ یا اموری دیگر که مرد میتواند بعد از اثبات قطعی آن، به صورت شایسته عمل نماید؛ خواه به جلوگیری از تماس تلفنی یا غیر تلفنی زن با بیگانگان باشد یا با هر فرد دیگری ـ هرچند از محارم باشد ـ یا ارایه سند به زن یا در صورت لزوم، ارایه آن به محکمه شرعی، که همه در جهت حفظ صیانت زندگی مرد و خانواده وی میباشد و چون عمده مسؤولیت زندگی خانواده به عهده شوهر است، رفع این مشکل به هر طریق ممکن، گذشته از آن که جایز است، لازم و ضروری نیز میباشد و تا پشت سر گذاشتن همه مراحل ممکن جهت صیانت زن و زندگی و خانواده خود، نوبت به طلاق نمیرسد که طلاق، آخرین راه برای رهایی مرد از مشکل است، نه اولین راه و این چنین نیست که در صورت بروز هر مشکل، بتوان بهطور فوری طلاق را تجویز نمود و همچنین همه روشهای یاد شده برای مرد از باب نهی از منکر نسبت به همسر خود نیست تا گفته شود اگر تأثیر نکرد، میتواند او را طلاق دهد؛ در حالی که حفظ شؤون و عفاف زندگی خانوادگی برای مرد، امری برتر و بالاتر از صرف نهی از منکر کلی ـ که بر عهده همگان است ـ میباشد. البته، انجام چنین کارهایی برای غیر شوهر نسبت به زنهای دیگر میتواند از باب نهی از منکر باشد که جهت پیگیری آن در هر مرحله، باید دلیل و مدرک لازم داشتهباشد و نمیتواند همانند شوهر از هر طریق ممکنی اقدام به رفع مشکل کند.