زندگی، تفاوت و شباهت انسان با اجنه

تعبیر شهاب سنگ‌ها به رجوم شیاطین

در آسمان‌ها خبرهایی هست که برخی می‌خواهند آن را دزدیده گوش دهند: «إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِینٌ»(۱)؛ مگر آن کسی که دزدیده گوش فرا دهد که شهابی روشن او را دنبال می‌کند.

خبرهایی که بسیاری از انسان‌ها از آن آگاهی ندارند و بعضی از جنیان به قصد استراق سمع و دزدیده گوش دادن بر فراز آن می‌روند که البته تیری آسمانی او را پایین می‌اندازد. در قرآن کریم از شهاب سنگ‌ها به رجوم شیاطین تعبیر آمده‌است. اگر اشکال شود که در علم نجوم آمده‌است که این شهاب سنگ‌ها تکه پاره هایی از ستاره‌ها و سیاره‌ها می‌باشد در جواب این اشکال باید گفت که در قرآن بحث از شیاطین و جن و مسائل معنوی می‌باشد که چنین تعبیری آورده است و مربوط به بحث عقلا نیست چرا که دانش عقلا در این حد نیست و در این زمینه بی‌مایه و بیگانه‌اند و این اشکال تخصصا از بحث ما خارج‌می‌شود. مانند بحث طهارت و نجاست که عقلا طهارت و نجاست را می‌شناسند ولی در طهارت و نجاست شرعی نمی‌توانند وارد شوند چون در تخصص آن‌ها نیست. لذا در قرآن از یک سری عوالم و موجوداتی بحث می‌شود که غیر از این انسان و عالم طبیعت است و به عالم ناسوت و عقلا ربطی ندارد بنابراین بحث شهاب سنگ‌ها و سیارات مربوط به فیزیک عالم است و در این جا بحث از شیاطین و جن و..می‌باشد لذا در قران بحث از یک علوم خاص غیبی است که کار دانشمند و…نیست.

  1. حجر / ۱۸٫

(۴)

زندگی کردن بشر آینده با اجنه

تفسیر آینده بشر این گونه می‌باشد که ما با اجنه زندگی‌می‌کنیم. با آن‌ها همدل و همراه می‌شویم. با جنیان زندگی‌می‌کنیم و با هم همکار می‌شویم. با اجنه هم‌چنین با ملایکه نزدیک می‌شویم. علت این که بشر امروزی از اجنه چیزی نمی‌داند حکایتِ ما سمیعیم و بصیریم و… با شما کودکان ما خاموشیم می‌باشد. ولی در آینده بشر به درجه‌ای از رشد و پیشرفت می‌رسد که اجنه را ظاهر و تسخیر می‌کند البته نه با سحر و جادو که بعضی ادعایش را دارند ادعای این گونه نشان از مشکل ذهنی آنهاست. لذا در آینده بشر به راحتی و به طور عادی با اجنه زندگی می‌کند دلیل آن هم در قرآن آمده است: من الجنه و الناس نکته جالب توجه این است که جن در این آیه از ما جلوتر افتاده است و تعداد جنیان از ما بیشتر می‌باشد با این حال یک قرآن جدا به آن‌ها داده نشده است و جن را در کنار انس آورده است چرا که در آینده با انسان‌ها قاطی می‌شوند و قرآن می‌گوید شما به اجنه خیلی نزدیک هستید و مانند اخوی یک دیگر هستید. در آینده می‌توان با اجنه معاشرت، دوستی و حتی ازدواج کرد و بچه دار هم شد. همان‌طور که امروزه رؤیت و استفاده از ریزاندامگانی مانند انواع میکروب‌ها اعم از ویروس‌ها و باکتری‌ها برای بشر عادی شده است. لذا طبق سند الهی یعنی قرآن یک روزی انسان‌ها با اجنه قاطی می‌شوند. البته نباید عجله کرد این هزار سال که نخود آش عالَم وجود است تا بشر رشد کند هنوز راه درازی است. می‌گویند وقتی آدم ساختیم اجنه می‌گویند گلی به جمالت، شما چقدر توانمندید ما اجنه هم در انجام یک کارهایی قدرت داریم در آن زمان است که دنیا شیرین می‌شود. جنیان و انسان‌ها به هم نزدیک می‌شوند و ارتباط آنان بسیار گسترده می‌گردد و از یک‌دیگر بهره

(۵)

می‌برند و با هم زندگی می‌کنند. الان می‌گویند یک دهکده است کده‌اش را هم باید برداشت همان ده است یک ده بی علم است. دنیا آنموقع دنیا می‌شود راه درازی است. لذا هیچ یک محال نیست. و فکر نکنید که ما از اجنه جدا، دور و بیگانه هستیم و نباید گفت نمی‌دانیم، نمی‌توانیم و نمی‌شود.

(۶)

تفاوت و شباهت جن به انسان

ما عالم اجسام و عالم جن داریم ولی عالم جن متفاوت از عالم مثال می‌باشد. عالم مثال ظرف نزول است عالم جن عالم عدل الانسان است چرا که در قرآن کریم آمده‌است: «من الجنه و الناس»؛ تقدم جن بر انس به دلیل قدمت و کثرت جنیان می‌باشد. جنیان زودتر از انسان‌ها خلق شده‌اند. در کثرت نیز بیش از انسان‌ها هستند ولی کیفیت او در گرو انسان است. جنّ صف نعال عالم انسان است. نور و نار انسان از نور و نار جن بسیار بزرگ‌تر و ژرف‌تر است و سلوک انسان نیز بسیار گسترده‌تر و سنگین‌تر از سلوک جن است و مراتب آنان بسیار نازل است. وصول سالک به نور به معنای وصول به مرتبه اجنه نیست. بزرگان از اجنه در حد پایین‌ترین اولیای خدا از آدمیان هستند. جن‌های سالک، دلباخته اولیای انسی هستند.

اجنه روحانیت ندارند. جنیان ظرف ناسوتی و مادی دارند. البته ماده آن‌ها ماده عنصری نیست. آن‌ها در قدرت و توان کمّی از انسان به مراتب نیرومندتر می‌باشند و قادر بر کارهایی هستند که انسان قدرت تحقق آن‌ها را ندارد؛ چون وجود ناسوتی آن‌ها، آمیخته با گِل، خاک و ماده ناسوتی نیست و نیرومندی خاصی در بسیاری از امور و موارد دارند و انسان در این‌گونه امور به طور عادی و معمولی قادر به مقابله با آن‌ها نمی‌باشد. همان‌طور که معرفت و شعور آن‌ها با انسان قابل مقایسه نیست و انسان به مراتب در شعور، معرفت، علم و یقین بالاتر می‌باشد و باید گفت شعور و درک آن‌ها از نوعیت کامل شعور و درک آدمی نمی‌باشد و تنها برتر از نوع حیوانی است.

(۷)

در محله ما شخصی به نام عباس زندگی می‌کرد او تا حدودی ضعف عقلی داشت و همین سبب شده بود با برخی از اجنه در ارتباط باشد. اجنه خود او را می‌بردند و می‌آوردند. ما به سبب او به بعضی از مکان‌هایی که اجنه بودند ارتباط پیدا می‌کردیم. در آن نزدیکی حمام و نیز قبرستانی بود که پاتوق اجنه شده بود. او بچه فضول و شیطانی بود و گاهی نیز اهالی او را اذیت می‌کردند و به او عباس جنی می‌گفتند. ما با او بسیار مأنوس شدیم اما کتمان ما بسیار بود ولی او کتمانی نداشت. دیدن اجنه نیز برای خود عالمی دارد و گاه لذت‌آفرین و بهجت‌زاست. قیافه‌های آن‌ها نیز تنوع دارد. قدرت جسمی و اقتدار آنان از انسان بسیار بیش‌تر است و زور بازو دارند، یک جن قوی توان بدنی بیش از دویست انسان را می‌تواند داشته باشد ولی به لحاظ علمی، قدرت انسان بیش‌تر است.

آنان در قد، پا، دست و صورت با انسان‌ها تفاوت دارند. شعور و فهم و نیز علم آنان به انسان‌ها نمی‌رسد و کم‌تر از آنان می‌باشند. اگر انسانی آنان را اذیت کند، می‌توانند به وی آسیب برسانند اما به انسان‌هایی که آزاری برای آنان ندارند کاری ندارند. چنین نیست که آنان بتوانند در هر جایی زندگی کنند و تنها بعضی از مکان‌ها را برای زندگی بر می‌گزینند. قدرت ماورایی آنان اندک است و چنین نیست که بتوانند برای مثال، هر جایی را ببینند. بدن آنان دارای جرم است و مثل هوا سبک می‌باشند و جرم سنگینی ندارند. گاهی می‌توان برخورد به آنان را احساس کرد و آنان را دید. ازدواج و ارتباط انسان با آنان گاهی ممکن است و از طریق لمس و مراوده انجام می‌شود. گاهی ممکن است آنان نیز به انسانی علاقمند گردند. غذاهای آنان مخصوص است و مانند انسان‌ها غذا نمی‌خورند.

(۸)

توجه داشتن به کثرت اجنه

شمار جنیان که به اعتبار پنهان بودن «جن» گفته می‌شوند بسیار فراوان و بیش‌تر از انسان‌هاست. یک جن چنان قدرت و هیبتی دارد که می‌تواند ده‌ها فرد انسانی را به سکته اندازد. با این وجود، انسان چون دارای نیروی اندیشه است، بر جن برتری دارد و می‌تواند آن را به تسخیر خود درآورد و توازن قدرت میان جن و انس برقرار می‌گردد. البته اگر انسان حقیقت ربوبی پیدا نماید، نه تنها اجنه، بلکه ملایکه الهی نیز تابع او می‌شوند. جنیان هیچ گاه اولیای ربانی را رها نمی‌کنند و از آنان استشمام می‌کنند و سیراب می‌شوند؛ همان‌طور که بر گرد چهره‌های زیبا طواف دارند.

در قرآن کریم بسیار می‌شود که ذکر نام جن بر انسان پیشی دارد و این بدان سبب است که شمار اجنه بیش از انسان‌هاست؛ چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: «یا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکثَرْتُمْ مِنَ الاْءِنْسِ»(۱)، و نیز در این موارد قدرت بدنی موضوع بحث است و نه قدرت اندیشه وگرنه هم‌چون مواردی که اندیشه موضوعیت دارد، نام انسان تقدم می‌گرفت. ما غافلیم از کثرت اجنه اگر ملائکه الله نبودند جنیان ما را یک لقمه چپشان می‌کردند. ولی نمی‌توانند چرا؟ «ان کل نفس لما الیها حافظ» هر یک از ما یک اسکورت از ملائکه داریم که جن دسته‌اش بسته می‌شود. لذا انسان نباید بی تفاوت باشد. مشکل جامعه ما در زمان حاضر در راست یا دروغ بودن جن می‌باشد؟! اگر ملائکه نبودند آن وقت انسان می‌دید که جن چه به سر انسان می‌آورد. مانند زمین که به قول آقا امیر المومنین اگر میخ‌های زمین یعنی کوه‌ها نبود می‌دیدید زمین چطور گلوله می‌شد و راه

  1. انعام / ۱۲۸٫

(۹)

می‌افتاد لذا این زمین اگر آن خصوصیات خودش را نداشته باشد و از آن بالانسی که دارد خارج شود دیگر نمی‌شود آن را کنترل کرد لذا می‌فرماید بغیر امد ترونها این یک ستون هایی دارد که دیدنی نیست. دیدنی نیست یعنی چه؟ متاسفانه ما کارهای علمی را دنبال نکرده‌ایم بالاخره این چیست که دیدنی نیست و اصلا ستون دارد یا ندارد؟ این‌ها را چه کسی باید معلوم و روشن بکند اروپا؟ دانشگاه؟ یا حوزه‌ها؟ متکفل قرآن کیست؟ مسوول قرآن کیست؟ ابتدا حوزه‌ها باید این کارهای علمی را دنبال بکنند و اگر دیگران با آن‌ها هم همکاری کردند دیگر یک بحث دیگری است. باید گفت که این عرش اصلا مادی نیست عالم ماده به ظرف ناسوت با عالم مثال تفاوت می‌کند. جن هم در ماست آن طرف آفریقا نیست جن همه جا وفورش را هم دارد که چقدر خوب است این بحث‌های جن و ملائکه دنبال شود. ما می‌خواستیم این بحث‌ها را بیان و روشن کنیم که نگذاشتند. این چیزهایی است که حوزه‌ها لازم دارد. الان شما به مردم نمی‌توانید بگویید که جن راست است مردم هم خیلی خوش باور نیستند. حالا یک سری انسان‌های ترسو ممکن است بگویند جن نیاید ما شب خواب آشفته می‌بینیم ولی این یک واقعیت است ما انباشته‌ایم از این موجودات در دنیا. چنان که می‌فرماید که: و عن النکاح الثانی من الجن.

(۱۰)

نقش پدیده‌های نامرئی در سلامت زندگی

غیر از ناسوت، عوالم تجرّدی فراوان و پدیده‌های مثالی، نوری و مفارقی بسیاری است که بسیاری از آن قدرت دخالت در زندگی انسان‌ها و زیست‌محیط او را دارند. شمار این عوالم و پدیده‌های آن چنان فراوان است که حتی ادراک کلی آن در خور ذهن‌های محقّق و واصل نیست. شریعت به گروه‌هایی از آن‌ها با عنوان فرشته و اجنه به طور کلی اشاره کرده است. عقل و فلسفه می‌تواند اثبات کلّی این عوالم را عهده‌دار گردد، ولی خصوصیات خارجی و اثبات جزئیات آن در خور عقل که به ادراک کلیات می‌پردازد نیست و تنها آن را از طریق وحی (قرآن کریم) و روایات درست اهل بیت عصمت و طهارت یا شهود صحیح صاحبان وصول و معرفت می‌توان شناخت.

فرشتگان و اجنه از پدیده‌های غیبی می‌باشند که می‌توانند در سلامت زندگی افراد دخالت نمایند و نقش ایجابی یا منفی داشته باشند. فرشتگان انواع مختلفی دارند که فرشتگان رحمت نمونه‌ای از آن‌ها می‌باشند. فرشتگان می‌توانند مایه رحمت و نعمت باشند. برای نمونه، دعاها را فرشتگان بالا می‌برند و در خانه‌ای که دعای مستجابی وجود ندارد یا دعایی نمی‌شود، فرشتگان رحمت وارد نمی‌شوند. وارد شدن و خارج شدن فرشتگان رحمت بر اساس وزان و ملاک است و چنین نیست که آن‌ها به هر جایی حضور یابند. تا در خانه‌ای حال دعا نباشد، دعایی مستجاب در آن نخواهد بود که مَلکی بخواهد آن را بالا برد. البته ملائکه رحمانی، عطوفی، استجابی و دعایی هستند که بر همه جا داخل نمی‌شوند و شرطی و اقتضایی می‌باشند. خیرات و نیکویی‌ها به وسیله

(۱۱)

چنین فرشتگانی نازل می‌شود.

اجنه نیز برای خود گستردگی‌هایی دارند. بزرگ‌ترین آنان در دشمنی با خداوند و انسان، جناب «ابلیس» است لذا خدا او را از درگاه خویش راند. ابلیس کسی است که توانسته آگاهانه در مقابل حق بایستد و بر آدم سجده نکرد خدا و به همین سبب باید گفت: لعنة اللّه علیه؛ لعنت خدا بر شیطان. فرد عادی که توان چندانی ندارد و در برابر ابلیس ضعیف است نباید به صورت مستقیم با شیطان روبه‌رو شود و او را چنین لعن کند: لعنت بر شیطان، تا مورد تمسخر او ـ که لعنت‌گزار معمولی را چیزی به شمار نمی‌آورد ـ واقع نشود لذا همان‌طور که گفته شد باید لعنت خداوند را برای او داشته باشد.

ابلیس همواره نخستین گناهان عمده و بزرگ را انجام داده است. او نخستین کسی است که قیاس نمود و استکبار ورزید، اولین کسی است که با خلیفه اول بیعت کرد و اولین کسی است که شراب خورد و لواط نمود. کسانی که دنیا، هوس، گناه، عصیان و شیطان را کوچک می‌شمارند، در حقیقت آن را نمی‌شناسند و کسی که دشمن را کوچک می‌شمارد، به‌حتم شکست خواهد خورد و کسی دشمن را دست‌کم می‌گیرد که جاهل باشد و به میزان کافی کارآزمودگی و تجربه نداشته باشد.

یکی دیگر از شیاطین «قفندر» نام دارد که کار وی دمیدن در انسان‌هاست. برخی از اجنه با دمیدن در انسان‌ها مؤثر می‌شوند. کسانی که می‌خواهند برخی از سِحرها را باطل نمایند نیز با فوت و دمیدن این کار را می‌کنند. جنیان گاه با نفخ و دمیدن کار خود را پیش می‌برند. برخی از افراد در اثر نفخ جن به مشکلاتی دچار می‌شوند. البته، جنیانی که این کار

(۱۲)

را می‌کنند، مورد مؤاخذه قرار می‌گیرند و در صورتی که توجیهی معقول برای کار خود نداشته باشند حکم به اعدام آنان می‌شود؛ از این رو انسان نباید از جن بترسد؛ زیرا دنیای اجنه بسیار قانون‌مند است. بله، اگر کسی آنان را اذیت و آزار برساند، ممکن است آنان نیز به وی تعدّی کنند. این خطر بیش‌تر برای کسانی است که می‌خواهند به حریم اجنه وارد شوند؛ وگرنه اگر هزاران جن در جایی باشند انسان نباید از آنان بترسد و ترس از آنان نشان از ناآگاهی دارد.

در روایت است که اگر زنان به تنهایی به حمام روند، جن به او تجاوز می‌کند یا با او بازی می‌کند، ولی این گونه نیست که جن‌ها بتوانند با هر زنی نزدیکی داشته باشند؛ چرا که جن مظهر اسمای جلالی است و به عکس انسان است که مظهر اسمای جمالی، بلکه کمالی است، از این رو آنان قانون‌مندی بسیار بالایی در میان خود دارند. آنان ناری هستند و جلال حق باعث شده است که هیچ کدام از آنان از حریم خود تعدّی نکنند؛ چرا که به محض تخلف، بی‌نظمی، بی‌انضباطی، یا مردم‌آزاری سوخته می‌شوند. در این حکم، میان جن مؤمن و کافر تفاوتی نیست. می‌توان این مسأله را به زنبور عسل مثال زد. بسیار سخت می‌شود که زنبور عسل را به نیش زدن واداشت؛ زیرا می‌داند جان خود را با نیش زدن از دست می‌دهد. جن‌ها نیز همین‌طور هستند و بدون قانون عمل نمی‌کنند؛ زیرا می‌دانند در صورت تخلف، عقوبت سختی در انتظار آن‌هاست. ولی در بعضی موارد نیز جن به ناموس انسانی تجاوز می‌کند. تجاوز وی یا محسوس است و یا غیر محسوس و می‌تواند در خواب باشد یا در بیداری.

(۱۳)

البته شیطان هرگاه بخواهد کسی را مَس کند، چون دارای جسم مثالی است به لحظه‌ای می‌تواند همه بدن او را مس نماید. اگر انسانی توسط اجنه‌ای خاص مس شود و در او بدمند آثار شوم بی‌غیرتی را در او بر جای می‌گذارند.

از امور مؤثر بر سلامت زندگی «دم» است. «دَم» بسیار کارساز است و همه انسان‌ها با «دم» روبه‌رو می‌شوند. کسانی که در این عالم جایی برای خود دارند، کار خود را با دم پیش می‌برند. با دم خود می‌بندند، باز می‌کنند، به خاک می‌مالند، و یا شفا می‌دهند. در گذشته، اولیای الهی گاه استکان را تبرک می‌کردند؛ اما متأسفانه امروزه به این امور چندان توجهی نمی‌شود و «سؤر المؤمن شفاء»(۱)؛ نیم‌خورده مؤمن شفاست، انکار می‌شود و کسی دوست ندارد نیم خورده مؤمنی را بخورد؛ البته از «بول الابل شفاء»(۲) و جنبه دارویی آن نیز به همین صورت غفلت شده است. نمی‌توان تصور کرد که «دم» چه کارها که نمی‌کند. اولیای الهی علیهم‌السلام با دم و بازدم، دم به دم کار می‌کنند. دم و بازدم مانند تز و آنتی تز است. اگر خانه‌ای به محل پارتی تبدیل شود و زنان خواننده و رقاص در آن مشغول آواز شوند و مردان هم به آن جمع داخل گردند، یکی از شیاطین جنی به نام «قفندر»(۳) به سراغ صاحب خانه می‌آید و او را که مسؤول به راه انداختن این پارتی است می‌گیرد و هر عضو خود را روی عضو او می‌گذارد؛ یعنی پای خود را روی پای او و دست او را روی دست او و همین‌طور تمام اعضای خود را روی تمام اعضای بدن او قرار می‌دهد و

  1. شیخ صدوق، ثواب الأعمال، ص ۱۵۱٫
  2. ر.ک : الکافی، ج ۶، ص ۳۳۸٫
  3. کافی، ج ۶، ص ۴۳۳٫

(۱۴)

آن‌گاه یک دم به او می‌دمد. با این دم، غیرت از او رخت می‌بندد و اگر مردان بر ناموس او نیز وارد شوند، برای او امری عادی است و غیرت او برانگیخته نمی‌گردد و اجنه و مردان انسی وقتی به زنان او تجاوز می‌کنند او هیچ به غیرت نمی‌آید.

روان‌شناختی اجتماعی ثابت نموده است که اگر کسی با زنی فاسد و زناکار که نزد دیگران بوده و به آنان هم زنا داده است نزدیکی کند، ویروس بی‌غیرتی از آن زن، مانند میکروبی به این مرد سرایت می‌کند و او را نیز بی‌غیرت می‌سازد. همین امر باعث می‌شود که با وجود زنی آلوده در یک محیط، زنا در آن‌جا رو به افزایش می‌گذارد؛ از این روست که شریعت ازدواج زن زناکار را تنها برای مرد فاسد و زناکار تجویز می‌کند(۱). هم‌چنین زنان فاسد و زیباروی به عنوان دامگاه شیطان معرفی شده‌اند و شیاطین با آنان است که به شکار انسان‌ها می‌پردازد.

  1. نور / ۳٫

(۱۵)

قرب به مثال

عالم جن به عالم مثال قرب و نزدیکی‌شان بیشتر است همان‌طور که ما به ناسوت نزدیکی‌مان بیشتر است. البته جنیان خفت دارند ولی تناهی ندارند یعنی ثقل ندارند.

مطالب مرتبط