اخباری و اصولی چه می‌گویند؟

 

اخباری و اصولی چه می‌گویند؟


فصل یکم: ادعای تحریف قرآن کریم

اندیشه دیگری که اخباریان به هر مسلمانی توصیه می‌نمایند که به آن باور داشته باشند این است که ناجوان‌مردانه قرآن کریم دستخوش حوادث زمان گشته و مانند سایر کتب آسمانی، مظلومانه مورد تحریف جنایت‌کاران قرار گرفته است. در نظرگاه اخباریان، دشمنان قرآن و اسلام توانسته‌اند قرآن کریم را ـ که اصل ثابت اسلام است ـ به انواع گوناگون تحریف دچار سازند و همان‌طور که ثقل دوم اسلام؛ حضرات معصومین علیهم‌السلام را مورد ظلم و ستم و تجاوز و قتل و غارت قرار دادند، ثقل اکبر اسلام را نیز مورد تجاوز و ستم قرار داده‌اند.

برای اثبات این اعتقاد از متن قرآن کریم شواهد فراوانی است؛ مانند: کافی نبودن لفظ و معنا در مورد بعضی آیات، عدم تجانس و سنخیت میان بعضی از موضوعات، عدم ترتیب و هماهنگی میان دسته‌ای از آیات و اشکالات ادبی فراوانی در مواردی از آیات، و شواهد فراوان علمی و اعتقادی دیگر. گذشته از آن، روایات بسیاری از حضرات معصومین علیهم‌السلام رسیده است که گونه‌های مختلف تحریف را برای قرآن کریم ثابت می‌داند؛ روایاتی که هر عالم آگاهی، قطع به صدور آن از معصوم دارد و شبهه‌ای در وقوع تحریف برای کسی باقی نمی‌گزارد.

در این‌جا مناسب است برای اثبات این امر به خلاصه‌ای از انواع تحریف و روایات آن اشاره شود.

(۲۸۳)


تحریف

تحریف؛ اگرچه به معانی متفاوتی آمده، در قرآن کریم وجود انواعی از آن مورد اتفاق عالمان دین است و تمام فرقه‌های اسلامی؛ حتی شیعه و اصولیان برخی از انواع تحریف قرآن را پذیرفته‌اند؛ مانند: نقل و جابه‌جایی؛ چنان که قرآن کریم می‌فرماید: « من الذین هادوا یحرّفون الکلم عن مواضعه»(۱)؛ دسته‌ای از یهودیان در جابه‌جایی آیات الهی نقش داشته‌اند، و همین‌طور نوعی از کم و زیاد شدن در حروف و کلمات پذیرفته است تا جایی که در میان عالمان دین کسی قایل به تواتر قرائت‌ها نیست و کثرت قرائت‌ها خود دلیل بر وجود این امر است و به همین خاطر بود که عثمان دستور به سوزاندن قرآن‌های جمع‌آوری شده داد تا قرآن کریم از تشتت و چندگونگی درآید. همین‌طور بعضی از آیات، کاسته یا افزوده دارد؛ چنان که نسبت به بسم اللّه میان مسلمین اختلاف است که آیا جزو سوره می‌باشد یا خارج از سوره است و وجود چنین تحریف‌هایی در قرآن مجید مورد انکار عالمی نمی‌باشد. بالاتر از تمام این شواهد، روایات بسیاری است که وقوع تحریف در قرآن کریم را ثابت می‌داند و در این جا تنها برخی از آن ذکر می‌گردد.


سنت الهی و پراکندگی امّت

مرحوم مجلسی در بحارالانوار باب «افتراق الأمّة بعد النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله (۲) چند آیه و حدود ۲۷ روایت و دسته‌ای از روایات و کلمات عالمان اهل سنت بر وقوع تحریف در قرآن کریم را می‌آورد که در این جا به بعضی از آن اشاره می‌شود:

الف ـ « سنّة اللّه فی الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا»(۳).

 

۱ نساء / ۴۶٫

۲ بحارالانوار، ج۲۸، باب افتراق الأمة، صص۲ ـ ۳۶٫

۳ احزاب / ۶۲٫

(۲۸۴)

ـ سنت الهی است در کسانی که پیش از اسلام بودند و سنت خدا قابل تبدیل نیست.

ب ـ « فلن تجد لسنّة اللّه تبدیلاً و لن تجد لسنّة اللّه تحویلا»(۱).

ـ ای پیامبر، تبدیل و تحویل در سنت الهی نمی‌بینی و آنچه بر امت‌های گذشته وارد شده بر این امت نیز وارد خواهد آمد.

مراد از سنت به فرموده مرحوم مجلسی همان طریقه مستمر و مجاری امور است.

ج ـ ما رواه الصدوق فی الإکمال عن غیاث ابن ابراهیم، عن الصادق علیه‌السلام عن آبائه علیهم‌السلام ، قال: قال رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله : « کلّ ما کان فی الأمم السالفة، فإنّه یکون فی هذه الأمّة مثله، حذو النعل بالنعل والقذّة بالقذّة»(۲).

ـ امام صادق از پدران خود نقل می‌فرماید که پیامبر فرمودند: هر امری که در امت‌های پیشین رخ داده یک به یک مثل آن در این امت اتفاق می‌افتد.

با توجه به این که تحریف در تمام کتاب‌های پیشین مورد اتفاق تمام اهل اسلام است باید قرآن کریم نیز به آن دچار شده باشد.

روایات این باب همان‌طور که بیان شد فراوان است؛ اگرچه ممکن است بعضی از آن‌ها ضعیف باشد، روایات صحیح بسیاری نیز دارد که قطع به صدور آن از حضرات معصومین علیهم‌السلام امری آشکار است که مورد تردید عالم آگاه قرار نمی‌گیرد و به همین خاطر از ذکر همه آن خودداری می‌شود.


قرآن امام علی علیه‌السلام

امر دیگری که در باب تحریف شاهد گویایی است قرآن حضرت علی علیه‌السلام است که روایات بسیاری، نپذیرفتن آن را از ناحیه گمراهان آن

۱ فاطر / ۴۳٫

۲ بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰، باب افتراق الأمّة، ح۱۵٫

(۲۸۵)

زمان بیان می‌دارد. حضرت، قرآن خود که به املای پیامبر و دست‌نویس ایشان بوده است را آوردند و آن گمراهان نپذیرفتند. این معنا بخوبی دلالت بر تحریف و نقص قرآن یا دست‌کم عدم هماهنگی قرآن جمع‌آوری شده در زمان عثمان با قرآن حضرت دارد. پس با بیان آیات و روایات و شواهد بسیار تردیدی بر تحریف قرآن باقی نمی‌ماند. بنابراین، تحریف قرآن کریم، مظلومیت قرآن را همچون مظلومیت ائمه هدی علیهم‌السلام ثابت می‌نماید و نباید چنین سند محکمی را بر جنایات دشمنان دین مخدوش ساخت و آن را نادیده گرفت.

طایفه اصولی بر عدم تحریف قرآن کریم دلایلی می‌آورد که هیچ یک اساس صحیحی ندارد که تنها خلاصه‌ای از آن یاد می‌شود:

الف ـ « إنّا نحن نزّلنا الذکر و إنّا له لحافظون»(۱).

ـ ما قرآن کریم را نازل کردیم و ما آن را حفظ می‌نماییم.

این آیه به چند جهت دلالت به عدم تحریف ندارد: نخست ـ در آیه شریفه، قرآن وجود ندارد و موضوع ذکر است و ذکر می‌تواند پیامبر باشد؛ چنان که سوره طلاق به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله اطلاق ذکر می‌نماید: « فلا أنزل اللّه إلیکم ذکرا رسولاً تتلوا علیکم آیات اللّه»(۲).

ـ خداوند بر شما ذکر را فرستاد؛ رسولی که بر شما آیات الهی را تلاوت کند.

مراد از ذکر، پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله است و با عدم پذیرش این معنا، دست‌کم آیه شریفه مجمل می‌شود و دیگر قابل استدلال نیست.

دوم ـ ممکن است مراد از ذکر لوح محفوظ باشد.

سوم ـ حفظ قرآن کریم منافاتی با تحریف آن ندارد و می‌توان گفت: ممکن است خداوند به واسطه تحریف، آن را حفظ نموده باشد و

۱ حجر / ۹٫

۲ طلاق / ۱۰٫

(۲۸۶)

دیگر احتمالاتی که دلالت آیه را نسبت به عدم تحریف ناکارآمد می‌کند و بیان آن ضرورت ندارد.

ب ـ « و انّه لکتاب عزیز، لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه؛ تنزیل من حکیم حمید»(۱).

ـ قرآن کتاب عزیزی است که نسبت به گذشته و آینده باطل در آن راه نمی‌یابد و از سوی خداوند حکیم حمید نازل شده است.

اصولیان به آیه شریفه این‌گونه استدلال می‌کنند که تحریف نوعی باطل است و باطل در قرآن کریم راه نمی‌یابد؛ پس تحریف در قرآن مجید راه ندارد.

اخباریان در نقد این دلیل گویند:

۱ـ مراد آیه این است که آیات قرآن کریم در احکام الهی دچار باطل‌گویی و دروغ‌پردازی نمی‌باشد. همان‌طور که معصوم این آیه را چنین معنا کرده است. علی بن ابراهیم در تفسیر خود از امام باقر علیه‌السلام نقل می‌کند: « لا یأتیه الباطل من بین یدیه، من قبل التوراة و لا من قبل الانجیل والزبور، و أمّا من خلفه لأیاتیه من بعده کتاب یبطله»(۲).

ـ قرآن کریم آیاتی که مخالف کتاب‌های آسمانی پیشین باشد ندارد و در آینده هیچ کتاب آسمانی نیست که مخالف قرآن باشد. روشن است که این بیان مناسبتی با عدم تحریف ندارد؛ همان‌طور که منافاتی با تحریف ندارد.

۲ـ باید برای فهم آیات به معصوم مراجعه نمود و تفسیر معصوم از آیه شریفه گذشت و با عدم پذیرش این معنا در نهایت آیه مجمل می‌شود.

۳ـ قرآن، «حمّالة الوجوه» است و نمی‌توان در بسیاری از موارد به‌طور

۱ فصلت / ۴۱ـ۴۲٫

۲ القمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، قم، دارالکتاب، سوم، ۱۴۰۴ق، ص۲۶۶٫

(۲۸۷)

قاطع به آن استدلال کرد؛ به‌خصوص که روایات بسیاری که دلالت بر تحریف وجود دارد در دست است و جایی برای باور به عدم تحریف باقی نمی‌گزارد و باید احکام الهی را به لسان معصوم دریافت و خود را در احتمالات آیات قرآن درگیر نساخت.

پس با وجود دلیل‌های اثباتی از مشکلات متن آیات و شواهدی از آیات و وجود روایات بسیار بر تحریف و اثبات مطلوبیت قرآن با آن و نبود دلیل روشنی بر عدم تحریف، وقوع تحریف در قرآن کریم بخوبی اثبات می‌گردد.


دو پرسش مهم و اساسی

در این‌جا ممکن است دو پرسش پیش آید که هر دو خطرناک است: اول این که چرا مسلمان باید اصراری بر تحریف قرآن که با تخریب قرآن برابر است داشته باشد و دو دیگر این که در صورت تحریف، چه موقعیت عملی و سندی برای قرآن باقی می‌ماند و مسلمانان چگونه به قرآن اعتماد می‌نمایند.

در پاسخ به ایراد اول باید گفت؛ اثبات تحریف قرآن کریم گذشته از آن که خطرناک نیست، اثبات حقانیت و مظلومیت قرآن را همراه دارد؛ زیرا تجاوز دشمنان دین به قرآن از سر خوف و ترس آنان نسبت به آن است؛ همان‌طور که ستم بر ائمه هدی علیهم‌السلام و شهادت آنان خود دلیل بر حقانیت آن‌هاست و همان‌طور که ثقل دوم اسلام که ائمه هدی علیهم‌السلام می‌باشند گرفتار ستم دشمنان شدند، ثقل اکبر هم که قرآن است مورد ستم و تجاوز دشمنان دین قرار گرفته است و مظلومیت و حقانیت و تشابه و هماهنگی این دو ثقل نسبت به دوستان و دشمنان یکسان است.

نسبت به توهم دوم باید گفت: وجود تحریف در قرآن کریم با حجیت قرآن و لزوم عمل به آن منافاتی ندارد؛ زیرا عمل ما به قرآن، امضای عملی ائمه معصومین علیهم‌السلام در طول حیات طولانی خود را در بر دارد و

(۲۸۸)

ائمه هدی در تمام عمر مبارک خود قرائت همین قرآن و تمسک به همین قرآن و طرح و استدلال بر همین قرآن داشته‌اند و ما برای اهتمام و عمل به قرآن کریم بیش از سیره عملی و قولی معصوم لازم نداریم. پس گذشته از آن که این دو توهم هیچ کدام خطرناک نیست، اثبات حقانیت، مظلومیت و هماهنگی این دو ثقل نسبت به یک‌دیگر را در پی دارد.

(۲۸۹)

(۲۹۰)


فصل دوم: تحریف ناپذیری قرآن کریم

اصولیان، شواهد فراوانی را که اخباریان برای اثبات تحریف قرآن می‌آورند، ناشی از کمبود بضاعت علمی آنان می‌دانند و فکر آنان را کوتاه‌تر از درک قرآن و فهم رموز آن می‌شمرند و می‌گویند اخباریان و عدم درک و ناتوانی فهم خود را به پای نقص و تحریف کتاب خداوند می‌گذارند؛ بنابراین تنها دلیل و شاهد تحریف قرآن کریم که قابل دقّت و بحث است، روایات رسیده از حضرات معصومان علیهم‌السلام می‌باشد.

ابتدا معنای تحریف و ادله قایلان به آن عنوان می‌شود و برای اثبات عدم تحریف، موضوع یاد شده با دقّت کامل بررسی می‌گردد تا اصل ثابت و ثقل اکبر اسلام از گزند این‌گونه سخنان مصون بماند و امت اسلامی در صراط مستقیم قرار گیرند و از قرآن مجید؛ تنها کتاب خلل‌ناپذیر وحی، کمال استفاده صورت پذیرد.

کتاب‌های آسمانی سلف بنا به اقتضای طبیعی و مقطعی و تک بعدی بودن آن، کارآیی لازم برای زمان‌های بعدی را نداشته‌اند، اما قرآن کریم کتاب خاتم و پایان بخش رسالت انبیاست و همه نیازها و وظیفه بشر را برای عصرهای مختلف و متمادی مطرح و بیان داشته است. قرآن کریم کتابی است جامع، کامل و دارای ابعاد گوناگون که این اوصاف مقتضای خاتمیت آن می‌باشد. کتاب‌های آسمانی پیشین در حکم مقدمه و دوره

(۲۹۱)

آمادگی برای بشر بوده است و امروزه، قرآن کریم در اندیشه باز انسان مترقی و جهان گسترده آدمی اظهار وجود می‌کند و جامعه انسانی را به سر منزل مقصود رهنمون می‌سازد.


شایعه تحریف و دوستان ساده‌لوح

سردمداران ساختگی کتاب‌های آسمانی گذشته بعد از انبیا از آنان مؤمن‌تر گردیدند و به این کتاب‌ها ـ که فقط در زمان خود حق بودند ـ پناه بردند، ولی بر اثر عدم کارآیی آن کتاب‌ها در زمان‌های بعد و ناهماهنگ بودن آن با جوامع و رفع کمبودهای خود، هر روز محتاج تحریف و تصحیح شدند؛ به‌طوری که فهم و نیاز هر روزه خود را معیار محتوای کتاب‌های آسمانی خود دانستند و به‌طور مداوم مشغول تصحیح و بازخوانی آن شدند.

سردمداران یاد شده هنگامی که نقص‌های کتاب آسمانی و وقوع تحریف در آن را مشاهده کردند، چاره را در این دیدند که قرآن کریم را به این نقص مبتلا کنند، ولی بر اثر ثبات گسترده اسلام و قرآن و قدرت مسلمین و آگاهی رهبران آن، قدرت این کار را در خود ندیدند؛ به همین دلیل چاره را در این یافتند که قرآن را متهم به تحریف نمایند و نقص و کمبود کتاب‌های خود را با فرافکنی به قرآن کریم و اسلام نسبت دهند تا بتوانند از دفاع نقضی بهره ببرند و هرگاه مسلمانی موضوع تحریف کتاب‌های آنان را مطرح نماید، آن‌ها نیز تحریف قرآن را پیش کشند.

بنابراین، آنان مسأله تحریف قرآن را مطرح کردند و با کمال تأسف بعضی از دوستان ناآگاه نیز بر اثر وجود بعضی روایات ـ که در معنای آن دقت کافی ننموده‌اند و در دریافت معنای آن عاجز و ناتوان مانده بودند ـ به این بحث و اعتقاد دامن زده و خود را در ردیف دشمنان قرآن و اسلام قرار دادند؛ پس کوشش دشمنان دین و کوتاهی اندیشه دوستان در طول تاریخ اسلام سبب مطرح شدن بحث تاریخی و پرمخاطره تحریف قرآن کریم شده است.

(۲۹۲)


معنای تحریف

درباره معنا و انواع تحریف سخن بسیار گفته شده و هر گروهی در طول تاریخ در نفی و اثبات مدعای خود حامی و مدافع بسیار داشته است. آنچه از میان همه آن سخنان قابل ذکر و مورد بحث است دو معنای زیر است:

یکم ـ تحریف به معنای «زیاده» است؛ به این معنا که گروهی ادعا کردند که بر قرآن موجود، الفاظ دیگری افزوده شده است.

دوم ـ تحریف به معنای نقص و کمبود قرآن موجود است؛ به این معنا که همه قرآن در دست مسلمین نیست، بلکه بعضی از آن از بین رفته و یا در آن تبدیل و تحوّلی رخ داده است.

تحریف به معنای اول مورد پذیرش هیچ یک از فرقه‌های اسلامی نیست؛ زیرا همه اهل اسلام اتفاق نظر دارند که آنچه به نام قرآن، معروف و مشهور در میان مسلمین و جهان است قرآن پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌وآله است که از جانب پروردگار فرستاده شده است، ولی تحریف به معنای دوم ـ که کمبود و یا تبدیل و تحوّل باشد ـ مورد اختلاف فرقه‌های اسلامی است و هر گروهی درباره نفی و اثبات آن سخن بسیار گفته است.

آنچه میان مسلمین معروف است و مشهور عالمان بزرگ اسلام و شیعه بر آن اتفاق نظر دارند این است که قرآن موجود در میان جامعه اسلامی همان قرآنی است که بر پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌وآله نازل شده و خداوند منّان وعده حفظ و نگاه‌داری آن را از جمیع حوادث داده است.

عدم تحریف در قرآن و ضمانت الهی در حفظ آن، اعتقاد رجال شیعه و بزرگان عالمان امامیه؛ مانند: مرحوم صدوق، شیخ اجل طوسی، سید بزرگوار علم‌الهدی و دیگر عالمان پیشین و متأخّر است که برای اثبات سخن و عقیده خود ادله فراوان و محکمی نیز اقامه داشته‌اند.

(۲۹۳)


چند دلیل بر عدم تحریف

در این مقام برای اثبات عدم تحریف اصل ثابت اسلام چند دلیل روشن و محکم ـ به طور خلاصه ـ بیان می‌شود تا اطمینان هر مسلمان نسبت به سلامت کتاب الهی بیش‌تر گردد و از شرّ وسوسه شیطان و ایادی آن در امان باشد.


۱ـ آیه ذکر

« إنّا نحن نزّلنا الذکر و إنّا له لحافظون»(۱).

ـ ما خود قرآن را فرستاده‌ایم و خود آن را از گزند حوادث حفظ خواهیم کرد.

خداوند متعال در این آیه با تأکید فراوان راه هرگونه توجیه و تأویلی را مسدود می‌سازد. واژه «نزول» در آیه شریفه بر این نکته صراحت دارد که «ذکر» فقط به معنای قرآن کریم است؛ آن هم همین قرآن موجود در میان مسلمانان؛ نه به معنای «لوح محفوظ» و یا نفس رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله ؛ زیرا نزول به معنای لوح محفوظ یا نفس مبارک پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌وآله صادق نیست؛ گذشته از آن که «لوح محفوظ» هیچ گاه در معرض شرور و حوادث قرار نمی‌گیرد تا خداوند منّان با ضمانت تمام و تأکید فراوان دفع آن را به عهده گیرد.

هنگامی که خداوند توانا وعده حفظ و نگاه‌داری قرآن کریم را می‌دهد؛ چون تحریف یکی از آن حوادث و بلایا می‌باشد، بنابراین بر خدای تواناست که کتاب خود را از این بلا و حادثه حفظ نماید؛ زیرا خدا را جز صدق نباید و جز توان نشاید.


۲٫ آیه لا یأتیه الباطل

« و إنّه لَکتاب عزیز لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه، تنزیل من حکیم حمید»(۲).

 

۱ـ حجر / ۸٫

۲ـ فصلت / ۴۱ ـ ۴۲٫

(۲۹۴)

این قرآن، کتاب عزیز و بی‌نظیری است که باطل از هیچ سو و جهتی به آن راه نمی‌یابد؛ زیرا قرآن فرستاده‌ای است از خداوند حکیم و حمید.

از این آیه به‌طور روشن به دست می‌آید که باطل به قرآن راه ندارد؛ تحریف یکی از امور باطل است.

پس از آیه شریفه به‌طور روشن ضمانت الهی در حفظ قرآن از جمیع حوادث به دست می‌آید که دیگر جای هیچ تردیدی را باقی نمی‌گذارد.


۳ـ اخبار ثقلین

رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در اخبار ثقلین ـ که صحت اسناد آن به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله مورد پذیرش همه اهل اسلام است ـ می‌فرماید: « إنّی تارک فیکم الثقلین: کتاب اللّه و عترتی و أنّهما لن یفترقا حتّی یردا عَلی الحوض»(۱).

ـ من بعد از خود دو امانت و دو پناگاه محکم در میان شما می‌گذارم: کتاب خدا و اهل‌بیتم، و این دو هرگز از یک‌دیگر جدا نمی‌شوند تا قیامت و روز جزا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

در اخبار ثقلین پیامبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به طور صریح ـ برای اسلام دو رکن اساسی قرار داده است و خبر می‌دهند که این دو رکن هرگز از یک‌دیگر جدا نمی‌شوند. این دو، پناگاه و مستمسک امت اسلام می‌باشند و باید مورد استناد و تمسک همه قرار گیرند. بر اساس این بیان، اگر تحریف در قرآن کریم رخ داده باشد، این کتاب آسمانی اعتباری نخواهد داشت و نمی‌تواند مورد تمسک قرار گیرد؛ چرا که در واقع این دو رکن از یک‌دیگر جدا می‌گردند؛ همچنین کلام پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله در عدم جدایی این دو رکن نقض می‌گردد؛ در حالی که به اعتقاد هر مسلمان حتّی اخباری، کلام پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله قابل نقض نیست و قرآن مورد تمسک تمامی اهل اسلام می‌باشد؛ بنابراین دیگر جایی برای تحریف باقی نمی‌ماند.

۱ـ وسائل الشیعة، ج۱۸، ص۱۳۹، ح۳۴٫

(۲۹۵)


۴ـ نقض بر تمام بودن سوره‌ها

بیان و کلام معصومان علیهم‌السلام که می‌فرمایند: در دو رکعت اوّل نماز بعد از حمد باید سوره کامل خوانده شود، در صورت تحریف قرآن کریم نقض می‌شود؛ زیرا در صورت تحریف، احراز سوره‌ای کامل ممکن نیست؛ به‌طوری که هر سوره‌ای فرض شود، احتمال نقص و کمبود در آن می‌رود. این در حالی است که فرقه اخباری نیز قرائت سوره‌ای تمام را در نماز لازم می‌شمرد.

همان‌طور که دیده می‌شود این دلیل، گذشته از آن که دلیل محکمی بر عدم تحریف است، نقض اعتقاد اخباری را روشن می‌سازد.


۵ ـ عمل حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام

هنگامی که حضرت امیر علیه‌السلام به حکومت ظاهری رسیدند، آشکارا فرمودند:

« واللّه لو وجدته قد تزوّج به النساء و ملک به الاماء لرددته فإنّ فی العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجود علیه أضیق»(۱).

ـ به خدا قسم، اگر اموالی که با خیانت تقسیم شده است در بیت‌المال بیابم؛ اگرچه با آن اموال ازدواجی صورت گرفته و یا عبد و کنیزی خرید شده باشد، آن اموال غصبی را به اهل و صاحب واقعی آن بر می‌گردانم؛ زیرا در حکومت عدل، گسترش و گشادگی وجود دارد و کسی را که عدل بر او تنگ آید، ظلم و ستم او را تنگ‌تر می‌باشد.

وقتی که حضرت علی علیه‌السلام در مورد مال چنین می‌گویند و اعتقاد حضرتش درباره حقوق مردم چنین می‌باشد، اگر در زمان خلفا تحریفی در قرآن کریم رخ داده بود، چگونه می‌توان باور کرد که حضرت امیر مؤمنان علیه‌السلام آن را بیان نکند؛ زیرا بر ایشان لازم بود ـ به عنوان رئیس مسلمین و امام امت ـ مردم را از آن تحریف آگاه فرماید و در رفع این

۱ـ نهج البلاغه، ج۱، ص۴۶، خ۱۶٫

(۲۹۶)

جنایت ـ که اساس اسلام را نابود می‌کند ـ بکوشد؛ در حالی که هیچ مانعی در این مورد در مدّت حکومت برای حضرت نبوده است. براستی فردی که در مال آن گونه می‌اندیشد، چگونه در اساس اسلام و دین کوتاهی می‌کند؟ پس عمل حضرت علی علیه‌السلام و امضای عملی به قرآن و عدم بیان هیچ گونه کمبودی در این جهت، خود محکم‌ترین دلیل بر اثبات صحت قرآن و عدم تحریف آن می‌باشد.


۶ـ امضای معصومان علیهم‌السلام

در صورت تحریف قرآن کریم بر حضرات معصومان و ائمه هدی علیهم‌السلام لازم بود در طول زندگی و دوران امامت خود در فرصت‌های مقتضی آن را برای امت بیان کنند و مردم را از این انحراف آگاه نمایند؛ در حالی که معصومان علیهم‌السلام همیشه یاران و دوستان خود را به تمسک به قرآن ترغیب می‌نمودند و به آن استدلال داشته‌اند؛ به‌طوری که هر خبر و روایت مخالف با قرآن کریم را بی‌اعتبار دانسته و امر می‌کردند که هر روایت مخالف با قرآن را به دیوار بزنید: « و ما خالفه فاضربوا به عرض الحائط»(۱).

اگر گفته شود: حضرات ائمه علیهم‌السلام در تقیه بودند و نمی‌توانستند مردم را نسبت به تحریف قرآن آگاه کنند، در پاسخ باید گفت: حضرات معصومان علیهم‌السلام در طول امامت خود فرصت‌های مناسب به دست می‌آوردند و بر فرض عدم امکان، لازم بود این موضوع را دست کم با دوستان خود در میان بگذارند و آنان را از فیض قرآن کریم بدون تحریف بهره‌مند کنند؛ پس عمل معصومان علیهم‌السلام ، خود دلیل محکمی بر عدم تحریف قرآن است.

تحریف قرآن کریم آن هم به معنای «زیاده» یا «نقصان» گزافه‌ای بیش

۱ـ الطوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، تهران، الاعلام الاسلامی، اول، ۱۴۰۹، ص۵٫

(۲۹۷)

نیست؛ انحرافی که از جانب دشمنان و دوستان کج فکر مطرح می‌شود و برای آگاهی و تذّکر، ادله محکم و روشن یاد شده بسنده است و تفصیل بیش از این ضرورت ندارد، بلکه اشتغال به آن فایده حیاتی و ثمره عملی ندارد؛ زیرا اهل اسلام ـ چه گروهی که قایل به تحریف قرآن هستند و چه گروهی که تحریف قرآن را قبول ندارند ـ همه و همه قرآن کریم را مورد استناد و استدلال قرار می‌دهند و در صورت احتجاج بر آن تکیه می‌کنند و تنها ثمره این بحث، دادن مستمسک به دست دشمنان اسلام است که شایسته عاقل نیست.


علت تمایل اخباریان به تحریف

آنچه گروه اخباری یا بعضی دیگر را بر آن داشته است که قایل به تحریف شوند و قرآن را مانند کتاب‌های آسمانی دیگر دستخوش تغییرات بدانند، روایاتی است که با بیانات گوناگون در این زمینه از حضرات معصومان و ائمه هدی علیهم‌السلام وارد شده است. این گروه از عهده فهم آن روایات بر نیامده و خود را گرفتار انحراف و اعتقاد به تحریف نمودند.

اگرچه در بسیاری از این روایات ضعف سند وجود دارد و بسیاری از آن‌ها قابل تصحیح نمی‌باشد، روایات صحیحی نیز در میان آن‌ها دیده می‌شود که باید چگونگی آن را بیان داشت.

روایات وارده در زمینه تحریف را یا باید از جهت ضعف سند رها نمود و یا روایاتی که سند صحیحی دارند را توجیه درست و صحیح نمود یا در نهایت آن را به دلیل مخالفت با قرآن کریم از درجه اعتبار ساقط کرد؛ چرا که خود معصومان علیهم‌السلام فرموده‌اند: «روایاتی که با قرآن کریم تعارض دارد رها کنید و به دیوار بکوبید»(۱).

۱ـ پیشین.

(۲۹۸)


قرآن حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام

تنها مشکلی که در زمینه تحریف قرآن باقی می‌ماند قرآن حضرت امیر مؤمنان علیه‌السلام است که برای دفع این شبهه باید گفت: معلوم نیست قرآن حضرت علی علیه‌السلام غیر از همین قرآن موجود در میان امت باشد؛ چرا که در غیر این صورت بر حضرت لازم بود ـ طبق بیان ادله گذشته ـ تحریف قرآن را بر امت روشن نماید و دست‌کم در زمان حکومت ظاهری خود این موضوع را عنوان نماید و امت را از انحراف اساسی نجات بخشد؛ پس عدم بیان حضرت، خود دلیلی بر عدم تحریف قرآن است.

تنها تفاوتی که میان قرآن حضرت امیر مؤمنان علیه‌السلام با قرآن موجود در میان امت می‌توان قایل شد، امتیازات تفسیری، بیان صحیح شأن نزول آیات، تصریح در اسامی، معرّفی دشمنان کتاب و سنت، بیانات کافی در اسرار پنهانی آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله ، اثبات مصداق صراط مستقیم و حقوق حقه خاندان عصمت و طهارت علیهم‌السلام می‌باشد.


پایان سخن

از آنچه گذشت به دست آمد که پندار اخباریان در وقوع تحریف در قرآن کریم باطل است و هرگونه شاهد و کلامی در زمینه تحریف قرآن از کمبود بضاعت علم و عمل و وسوسه شیطان پلید می‌باشد. قرآن مجید ـ این کیمیای هستی و شناسنامه عالم وجود ـ اصل ثابت اسلام و قرین حضرات معصومان و اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام است و اعتقاد و عمل به این دو اصل اساسی و رکن محکم دین، آدمی را به سعادت ابد و جنت لقا واصل می‌نماید و هر گونه انحراف و کج‌فکری در جهت افراط یا تفریط در این دو وثیقه الهی جهالت و گمراهی و حرمان ابدی را به دنبال دارد.

(۲۹۹)

(۳۰۰)

(۳۰۱)

(۳۰۲)

مطالب مرتبط