من در زمینهٔ مدیریت جامعهٔ اسلامی، طرح «ولایت عمومی» را در کتابهای خود ارایه دادهام. ولایت عمومی حقیقی والاتر و برتر از عدالت اجتماعی است و اسلام، حاکمیت خود را بر این مدار قرار داده است. میان این دو نظریه، تفاوت بسیاری است و نمیشود هر دو را درست دانست. حاکمیت و چیرگی نظریهٔ عدالت اجتماعی، پیآمدهایی منفی برای مملکت دارد، از جمله اينكه …..
من در زمینهٔ مدیریت جامعهٔ اسلامی، طرح «ولایت عمومی» را در کتابهای خود ارایه دادهام. هماینک جامعه با شعار «عدالت اجتماعی» و به گونهٔ میلی اداره میشود و حاکمیت فعلی، در سه دههٔ گذشته، مدیریت جامعه را مبتنی بر «ولایت عمومی شیعی» قرار نداده است. ولایت عمومی حقیقی والاتر و برتر از عدالت اجتماعی است. اسلام، حاکمیت خود را بر این مدار قرار داده است. میان این دو نظریه، تفاوت بسیاری است و نمیشود هر دو را درست دانست. حاکمیت و چیرگی نظریهٔ عدالت اجتماعی، پیآمدهایی منفی برای مملکت دارد، از جمله اینکه جامعه چهره اسلامیبودن و به تبع آن، عدالت، انصاف و محبت را از دست میدهد. عدالت اجتماعی مورد ادعای چیرگان فعلی، با جامعهٔ کفر نیز سازگاری دارد و آن جامعه نیز این قالب را میپذیرد، ولی ولایت عمومی، جایی در جوامع کفر ندارد و فقط شیعه از چنین نعمتی برخوردار است. من در کتاب «شام ایران»، برخی از پیآمدهای چیرگی ظاهرگرایان بر جامعه با شعار «عدالت اجتماعی» و دوری از «ولایت شیعی» را آوردهام. من در ابتدای پیروزی انقلاب، گاهی که در مصدر امور قرار میگرفتم، دین را با طرح ولایت عمومی اجرا میکردم که نتایج بسیار زیبا و درخشانی داشت. من برای ارایهٔ این طرح، هم از ظاهر استفاده کردهام و هم از باطن. هم مشاهده کردهام و هم از غیب گفتهام. بررسی این طرح را در درسها و نوشتههای خود آوردهام. برخی از آن مطالب را به زبانی خاص در کتاب «شام ایران» آوردهام. این کتاب، معضلات کنونی یا پیشروی جامعهٔ ایران در دههٔ نود و فرجام آن را تحلیل میکند.